شهرکتاب آنلاین
7.79K subscribers
2.88K photos
336 videos
17 files
2.42K links
نزدیک ترین شهرکتاب دنیا
www.shahreketabonline.com
Download Telegram
#معرفی_کتاب

نهنگ‌ها موجودات خيلي باهوشي‌ان، اما يك دفعه و بي‌هيچ دليلي كل گله به سمت ساحل شنا مي‌كنن و از آب بيرون ميان. هر چقدر هم تلاش بكني ديگه به آب برنمي‌گردن. دانشمندها مغز نهنگ‌ها رو بررسي كردن و به نتيجه جالبي رسيدن: اين كه نهنگ‌ها از ترس غرق شدن از آب بيرون ميان؛ اما در واقع توي هوا غرق مي‌شن.

#کشتی_ساکورا
#کوبو_آبه

http://bit.ly/2V3hewQ

@shahreketab
#معرفی_کتاب

این اثر نه تنها از نظر ادبی، بلکه به لحاظ اقتباس‌های سینمایی نیز بارها ستوده شده و اهمیت بسیار زیادی دارد.

کتاب به داستان شخصی می‌پردازد که به دلیل قتل به زندان می‌افتد اما به دلایلی بعد از چهار سال آزاد می‌شود و تصمیم می‌گیرد که دیگر سراغ کار خلاف نرود و زندگی آرامی داشته باشد.
با توجه به اینکه شخصیت اول داستان تلاش می‌کند که به سمت کار خلاف نرود اما بازی سرنوشت مانع از تصمیم او می‌شود و شرایط به شکلی تغییر می‌کند که...

#برلین_الکساندر_پلاتس
#آلفرد_دوبلین

http://bit.ly/2PLYukL

@shahreketab
#معرفی_کتاب

جنگ جهانی دوم از خاکسترهای جنگ جهانی اول شعله‌ور شد، برای جبران ناکامی‌های متحدان آن جنگ، ایتالیا، ژاپن، و تکمیل تقسیم جهان، و ویرانگرترین، خون‌بارترین و ددمنشانه‌ترین جنگی که بشر تا به امروز برافروخته در گرفت.
ده‌ها کشور از جمله لهستان، فنلاند، فیلیپین، کره، سنگاپور، هند شرقی هلند (اندونزی کنونی)، ایران، هلند، یونان، دانمارک، آلبانی، چکسلواکی، اتریش و… اشغال شدند و فرانسه.
بر اثر این جنگ حدود ۵۵‌میلیون نفر جان باختند، صد‌ها‌هزار نفر زخمی، معلول، مفقود، اسیر و آواره شدند… مرزها تغیییر کردند، کشورهایی از بین رفتند و کشورهایی تقسیم شدند…
در همه‌ی این کشورها سازمان‌هایی برای مقابله و مبارزه با متجاوزان تشکیل شدند. این، داستانِ بخش کوچکی از این عملیات در فرانسه است.

#پاریس_زیرزمینی
#اتا_شایبر

http://bit.ly/2ZVDRHo

@shahreketab
۶ مه ⁧ #روز_جهانی_بدون_رژیم⁩ است. در سال۱۹۹۲ در اعتراض به تبلیغ رژیم‌های سخت برای کاهش وزن، جنبشی از سوی گروهی ازفمنیست‌های انگلیس شکل گرفت که تاکیدآنان برسلامتی بود نه کاهش وزن افراطی که در دنیای مد تبلیغ می‌شود.

@shahreketab
#تازه‌های_شهرکتاب
#برشی_از_یک_کتاب

آن تصویر آخرین همسرم است که آنجا به دیوار آویخته شده، پنداری جان در تن دارد. بله، بدون تردید زیبا بود. عکس را لری لاک وود گرفت. خیلی گران تمام شد. در آن زمان لری لاک وود مد روز بود –عکس‌هایش در بهترین مجلات مُد مثل وُگ و هارپرز چاپ می‌شدند. در وست اند نمایشگاه داشت، ویو مرا مجاب کرد برویم آن را ببینیم، می‎گفت دوست دارد عکس پرتره‌اش را او بگیرد. وقتی که قیمت‌ها را دیدم گفتم چطور است با عکس گذرنامه شروع کنیم؟ البته، قصدم شوخی بود. همیشه به میل او رفتار می‌کردم. زمان زیادی از ازدواجمان نگذشته بود. لاک وود به همراه دو دستیارش و یک خروار تجهیزات عکاسی-لوازم نورپردازی، پرده‌های عکاسی و تعدادی رفلکتور چتری- با ماشین لندرورش به اینجا آمد و آنها را در کتاخانه چید.

#آخرین_همسر_من
#دیوید_لاج

http://bit.ly/2JjzWhu

@shahreketab
در یک کلام؛ این نبرد [تکرار] همانقدر دشوار است که کسی را بکشیم و در عین حال بگذاریم زنده بماند.

@shahreketab
#پیشنهاد_کتاب

سورن کیرکگور رساله «تکرار» را در سال ١٨۴٣ منتشر کرد. این‌بار با نام مستعار کنستانتین کنستانتیوس. کیرکگور چندین نام مستعار داشت که حتی میان آن‌ها سلسه‌مراتبی وجود داشت، چنانکه نام حقیقی خودش در میانه آن‌‌ها بود. او در همان روز با نام مستعار دیگری معروف‌ترین و از نظر خودش بهترین اثرش، «ترس و لرز»، را نیز منتشر کرد. اگرچه «ترس و لرز» نه در زبان فارسی که در تمام زبان‌های اروپایی شناخته‌شده‌ترین اثر اوست، «تکرار» را باید متمم آن دانست و هر دو را باهم خواند تا پی به معنایشان برد. ماجرای هر دو در سطح اخلاقی می‌گذرد و دغدغه یکسانی دارند: «ایمان یا وفاداری، خسران و رنج، و هر دو نشان می‌دهند که اندیشه عقل‌مدار قادر به درک جامع هستی انضمامی آدمی نیست» (ص ١) و از این طریق مساله زمان پیش می‌آید و رابطه فرد با امر کلی. داستان «تکرار» درباره یک نامزدی ناتمام است و روایت مشهور «ترس و لرز» قصه ابراهیم و اسحاق. چه‌بسا «ترس و لرز» کتاب ابراهیم است و «تکرار» کتاب ایوب. تفاوت‌ آنها نیز برای کیرکگور در این است که «ایوب مثل قهرمان‌های ایمان به آدم اطمینان خاطر نمی‌دهد، بلکه تسکین موقت می‌بخشد».
منبع: شرق

#تکرار
#سورن_کی_یر_کگور

http://bit.ly/2vGjMXu

@shahreketab
حتی نمی‌تونید تصور کنید که روزانه چقدر‌ مطالب بی‌ارزش و بی‌فایده در‌ شبکه‌های اجتماعی می‌خونید.

چیز بهتری بخونید.
چیزهای باارزش بخونید.
#کتاب بخونید

منبع: Advertising Agency:Friends\TBWA, Bucharest, Romania

@shahreketab
وصیت خیانت شده یکی از مهم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین مقالات کوندرا در ۹ قسمت نوشته شده است. مقاله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای که رمان نیست ولی همانند رمان، شخصیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها در قسمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مختلف کتاب احضار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند و کوندرا به این ترتیب اندیشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های عمیق و تفکربرانگیز خود را بیان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند.

@shahreketab
#تازه‌های_شهرکتاب

کوندرا در این کتاب ناجی نویسنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گان و شاعران می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و از آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها در برابر تحریف مترجمان و منتقدان و دوستان دفاع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و همزمان نگاهی ژرف به هنر موسیقی و ادبیات می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اندازد و این دو پدیده را از لحاظ خویشاوندی بحث می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. وصیت خیانت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شده زایش و تعالی رمان را از رابله تا کافکا بررسی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و با رفت و برگشتی مدام به لئو تولستوی، یوهان باخ، توماس مان، چاپین، آندره برتون و فردریک نیچه و استراوینسکی خطی موازی میان رمان و موسیقی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کشد.

کوندرا در یکی از بخش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های این کتاب به ترجمه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پردازد و به شدت از حقوق نویسنده و شاعر حمایت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. او با به میان آوردن بخش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی ترجمه شده از رمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های کافکا و بررسی پاره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای از نوشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های او بیان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند که بالاترین مرجع برای یک مترجم «سبک شخصی مولف» است. اما بیشتر مترجمان مرجع دیگری را سرمشق قرار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهند: «نوع متعارف یک زبان خوب». او معتقد است که هر مولف ارزشمندی از سبک خوب سرپیچی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و اصالت هنر او در این سرپیچی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ست. و مهم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین کار مترجم در ابتدا این است که این سرپیچی را کشف کند و اینجاست که مترجم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند به اثر وفادار بماند.

#وصیت_خیانت_شده
#میلان_کوندرا

http://bit.ly/2WoVjSm

@shahreketab
#تازه‌های_شهرکتاب

«هنریک ایبسن» (1906-1828) شاعر و نمایشنامه نویس نروژی است. او یکی از پایه‌های اصلی ادبیات مدرن به شمار می‌رود که تاثیر شگرف ادبی‌اش بر نویسندگان معاصر غیر قابل انکار است. شخصیت‌پردازی‌های دقیق و پر از جزئیات نمایشنامه‌ها بر اساس اوضاع و احوالات روحی خود او شکل می‌گرفت.

دوره‌ی اولیه‌ی آثار ایبسن برگرفته از اسطوره‌ها و زبان حماسی نروژ است که بیانی رمانتیک و شاعرانه را به خود اختصاص داده است. اما تحولات بنیادین اقتصادی قرن نوزدهم، چهره‌ی آثار ایبسن را نیز دستخوش تغییر ساخت که بی ارتباط با فقر و تنگدستی و روح نقاد شاعر نبود.

در دوره‌ی دوم کاری ایبسن خبری از افسانه‌ها نیست و در وواقع جامعه‌ی بحران زده‌ی اروپاست که شخصیت‌های نمایش او را می‌سازند. به نظر بسیاری از منتقدان ادبی، عصر ایبسن طلایی‌ترین دوران نمایشنامه نویسی است که در اروپا مسلط بوده است.

#پنج_نمایشنامه_هنریک_ایبسن
ترجمه: #اصغر_رستگار

http://bit.ly/2HguIAP

@shahreketab
#تازه‌های_شهرکتاب

شعر براي بودلر وسيله‌اي بوده است تا به‌قلب زندگي راه يابد و آن را برهنه و بي‌دريغ دربر گيرد، چون کاردي که بر سينه‌اي مي‌نشيند. به‌همين‌جهت راه او از راه شاعراني که ”هنر را براي هنر“ مي‌خواستند و طالب ”شعر محض“ بوده‌اند، جدا مي‌گردد. خود او در داستان «فانفارلو» مي‌نويسد: «مردم زندگي مي‌کنند، براي آن‌که زندگي بکنند؛ و ما (افسوس!) زندگي مي‌کنيم براي دانستن. . . روان خود را مي‌کاويم، چون ديوانگاني که مي‌کوشند تا ديوانگي خود را دريابند و هرچه بيش‌تر در اين مقصود پاي مي‌فشارند، جنون آنان افزون‌تر مي‌گردد.» بودلر به‌دلخواه، زندگي خود را در تلخکامي گذراند، زيرا معتقد بود که شادي و آسايش، پرده‌اي بر آنچه جان کلام است مي‌کشد. او مي‌انديشيد که غم بهتر از شادي و ناکامي بهتر از کام است، زيرا زندگي را معني‌دار مي‌کند. امّا بودلر بيانگر آن نهاد معذّب، ژرف و دردمندي است که هر ملّتي کم‌وبيش از آن نصيب دارد.

#ملال_پاریس
#شارل_بودلر

https://bit.ly/2VOMFzz

@shahreketab
#تازه‌های_شهرکتاب

آخرین رمانِ لویی فردینان سلین؛ ریگودون. سلین چند ساعت بعدِ تمام کردنِ این رمان مُرد. و چاپ‌شدن‌اش را ندید. رمانی که بالاخره در سالِ ۱۹۶۹ به بازار آمد و آخرین رمانِ اتوبیوگرافیکِ این غولِ فرانسوی‌ست. رمانی که هجو است و خندیدنِ نویسنده‌ی زخم‌خورده‌ی پیر به تمام جهان. نویسنده‌ی «مرگِ قسطی» و «سفر به انتهایِ شب» در این رمان وصیت‌نامه‌ای مملو از نیش و کنایه نوشته. انتشارِ ترجمه‌ی کاملِ این رمان در روزهای نمایش‌گاهِ کتاب و از سوی نشرِ فرهنگِ جاوید انجام خواهد شد که سال ۹۷ کتابِ «گفت‌و‌گوهایی با پروفسور ایگرگ» سلین را هم با ترجمه‌ی درخشانِ افتخارِ نبوی‌نژاد منتشر کرده بود. ترجمه‌ی این رمان عملن ما را با یکی از مهم‌ترین آثار ادبی فرانسه و جهان مواجه خواهد کرد.

#ریگودون
#لویی_فردینان_سلین

http://bit.ly/2PRprDv

@shahreketab
شورای دفاع از منابع طبیعی، NRDC، از لبه‌های مجله‌ برای خلق یک پیام استفاده کرده‌است، چیزی شبیه یک فلیپ‌بوک.
وقتی که صفحات مجله را به یک سمت می‌کشیم یک جنگل زیبا و بزرگ می‌بینیم، و وقتی به سمت دیگر می‌کشیم نشان می‌دهد که چه اتفاقی برای جنگل‌های سبز می‌افتد اگر مراقبشان نباشیم...

@shahreketab
#تازه‌های_شهرکتاب

از باغ‌های مصفّای روم باستان تا دهلیزهای تنگ و تاریک صومعه‌های قرون وسطا و کتابت‌خانه‌های درون آنها، پژوهشگر برجسته و شناخته‌شده، استیوِن گرین‌بلت، با کندوکاو در یکی از اثرگذارترین آثار ادبی همه‌ی دوران‌ها تصویری زنده و روشن از گذشته به دست می‌دهد. در زمستان سال ۱۴۱۷، پوجّو براچّولینی، منشی بیکار شده‌ی پاپ مخلوع که اینک شکارچی کتاب شده بود، نسخه‌ای از کتاب در باب طبیعت چیزها، نوشته‌ي تیتوس لوکرتیوس، را در صومعه‌ای دورافتاده پیدا کرد_ و این البته تنها یکی از کشفیات او از جهان باستان بود، نسخ خطیِ پاگانی که به طرزی شگفت به دست کاتبان پارسای مسیحی، در کنج کتابخانه‌هایِ صومعه‌ای، محفوظ مانده بودند. داستان اینکه چطور این شعر خیره‌کننده توانست جهان را در مسیر تازه‌ای قرار دهد، یا به اصطلاح «بپیچاند»، همزمان یک اثر پژوهشی ممتاز، یک نوشته‌ی ادبی گیرا و شاهدی شورانگیز بر قدرت کلام مکتوب است.

#جهان_چگونه_مدرن_شد
#استیون_گرین_بلت

http://bit.ly/2Vp7uSX

@shahreketab
#پیشنهاد_کتاب

این کتاب دربرگیرنده متن بازبینی شده درسگفتارهای اکو در تنر و همچنین مقالات سه شرکت کننده در سمینار و سرانجام پاسخ اکو است. اکو در درسگفتار نخست با عنوان تفسیر و تاریخ، تاریخ طولانی ایده معناهای رمزی را در اندیشه غربی شرح می‌دهد معناهایی که به شیوه‌هایی در زبان رمزگذاری شده‌اند که مورد توجه همگان قرار نمی‌گیرند و فقط اندک خبرگان متوجه آن می‌شوند. در درسگفتار دوم با عنوان بیش‌تفسیر متون اکو با تاکید به اینکه می‌توانیم بیش‌تفسیر یک متن را تشخیص دهیم بدون آنکه الزاما بخواهیم ثابت کنیم چه تفسیری تفسیر درست است یا حتی به این باور بچسبیم که باید یک خوانش درست وجود داشته باشد خود را بیشتر از صورت مدرن این گرایش دور می‌کند. اینجا او بحثش را اساسا با مثال‌های جالبی که می‌زند پیش می‌برد. سومین درسگفتار او با عنوان بین مولف و متن به این مساله می‌پردازد که آیا نویسنده تجربی در تفسیر متن «خود» هیچ جایگاه ممتازی دارد یا نه

#تفسیر_و_بیش_تفسیر
#امبرتو_اکو

http://bit.ly/2WBizge

@shahreketab
#پیشنهاد_کتاب

من درازکش بودم که متوجه راکتی در پهلوی خود شدم. اما همینطور بیحرکت ایستادم بعد از یک ساعت یک مامور شهربانی را دیدم که به سوی من می آید او را متوجه راکت کردم که نصفش زیر خاک بود فقط پروانه هایش معلوم بود. نصف راکت روی پای من بود که متوجه نبودم بعد از نیم ساعت که کار کردند با راکت. مهره‌های اصلیش را باز کرده و به هوا نیروز بردند و من پاهام درد می کرد به پای دیوار رسیدم. پیرمردی را دیدم که مرده بود. مردم زیادی را دیدم که در جلوی مسجد جامع افتاده بودند.
#جنگ_به_روایت_بچه‌ها
#علی_اشرف_درویشیان

http://bit.ly/2LywAdw

@shahreketab
#تازه‌های_شهرکتاب

اين كتاب آخرين سرخ ها كه روايتی از اضمحلال شوروی و ظهور روسيه جديد به روايت سوتلانا الكساندرونا الكسيويچ است، جوايزی همچون جايزه كتاب لس آنجلس تايمز را به دست آورده و در نشرياتی مثل واشنگتن پست، نيويورك تايمز، بوستنون گلوب و وال استريت جورنال به عنوان يكی از ده كتاب برتر سال انتخاب شد . سوتلانا الکساندرونا الکسیویچ، روزنامه نگار و نویسنده ی بلاروسی، متولد ۱۹۴۸ در اوکراین از پدری بلاروسی و مادری اوکراینی زاده شد. وی پس از فارغ التحصیل شدن از مدرسه در چند نشریه ی محلی به عنوان خبرنگار مشغول کار شد. شهرت او به عنوان روزنامه نگار به دلیل نوشتن و روایت در مورد رویدادهای کشورش چون جنگ جهانی دوم، جنگ شوروی و افغانستان، سقوط اتحاد جماهیر شوروی، فاجعه ی چرنوبیل و گفت وگو و مصاحبه با شاهدان این واقعه است که منجر به آزار و اذیت او توسط نظام حاکم آن دوره شد. از جمله آثار او می توان به «جنگ چهره ی زنانه ندارد»، «صداهایی از چرنوبیل؛ تاریخ شفاهی یک فاجعه هسته ای» و «پسران روئین­ چهره» (درباره ی وقایع افغانستان) اشاره کرد

#روزگار_رفته
#سوتلانا_آلکساندرونا_الکسیویچ

http://bit.ly/2LDYRz9

@shahreketab
#پیشنهاد_کتاب
#برشی_از_یک_کتاب

درحالی که روزمان را سپری می‌کنیم باید به تناوب درنگ کنیم و درباره‌ی این حقیقت تامل کنیم که ما همیشه زنده نخواهیم بود و از این رو ممکن است امروز آخرین روز زندگی‌مان باشد. چنین تاملی به جای آن که ما را به لذت گرایی سوق دهد، برآن می‌دارد که قدردان فرصت زندگی باشیم و از این که زنده‌ایم و می‌توانیم امروزمان را با فعالیت پر کنیم به وجد آییم.

این امر ما را برآن می‌دارد که از هدر دادن روزهای‌مان اجتناب کنیم. به عبارت دیگر وقتی که رواقیان اندرزمان می‌دهند که هرروز را چنان زندگی کنیم که گویی آخرین روز است، هدفشان تغییر فعالیت‌های روزانه ما نیست بلکه تغییر حالت ذهنمان در هنگام انجام دادن آن فعالیت هاست.

خصوصا به این معنی نیست که می‌خواهند ما را از تفکر و برنامه ریزی برای فردا باز دارند، بلکه از ما می‌خواهند همچنان که درباره فردا فکر می‌کنیم و برای آن برنامه ریزی می‌کنیم، قدر امروز را نیز بداریم.
#فلسفه‌ای_برای_زندگی
#ویلیام_اروین

http://bit.ly/2JzXhvN

@shahreketab