شهرکتاب آنلاین
7.72K subscribers
2.88K photos
336 videos
17 files
2.42K links
نزدیک ترین شهرکتاب دنیا
www.shahreketabonline.com
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#پیشنهاد_ویژه

شهرکتاب آنلاین مفتخر به ارائه دی وی دی مجموعه آثار #بهرام_بیضایی که شامل فیلم‌های «عمو سیبیلو» و «باشو غریبه‌ی کوچک» می‌باشد.

لینک خرید:
https://goo.gl/AptEXA
@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب

«ضیافت»

فکرش رو نکردی، هان؟ بگذار من برات بگم؛ وجود تو تا وقتی ارزش داره که راهی نشون می‌دی، اما روزی که رسیدین دیگه به چه درد می‌خوری؟ اون روز تو دیگه ارزشی نداری.

اون روز من خوشحالم؛ چون یه کاری کرده‌ام.

هیچی نداری. مجبوری تا آخر عمر پیش گله‌ات بمونی. گله‌ای که دیگه بهت احتیاجی نداره. اینو از نگاهشون می‌فهمی؛ توی مرتع سبز! دیگه کی هستی هان؟ مجبوری بمونی؛ تفاله بشی! طفیلی بشی! بخوری و بخوابی؛ هر روز! بعد یه وقت می‌فهمی که خودت هم مثل اون‌ها گوسفند شدی. می‌بینی ایمان تو فقط یه علف چر سبز بود برای خودت!

نویسنده: #بهرام_بیضایی

لینک خرید کتاب:
https://goo.gl/pyfbJ1

@shahreketab
#نمایشنامه

روشنَک:
خِرَد تا به زنان بِرسد نامَش مَکر میشود_نه؟
و مَکر تا به مَردان برسد نام عقل میگیرد!

میرخان:
قصه‌هایی هم هست درباره‌ی زنانِ بَدکاره!

روشنَک:
که نتیجه‌ی مردانِ بَدکارند!

میرخان:
و درباره غلامان و کنیزان

روشنک:
که هوشیارتر از ارباب خودند

میرخان:
و درباره‌ی بردگان

روشنک:
که به آزادی می‌رسند

میرخان:
پس تو همه را خوانده‌ای!

روشنک:
من دوستدار قصّه‌ی زنی هستم که پشت پرده‌ی نیی می‌نشست و مردمان را شفا می‌داد

رخسان: مرگ در راه است

میرخان: بگو بشتابد

روشنک:
و تو راه مرگ را جارو کن! این تک خانه‌ای انگشت نماست با نشانیِ سرراست. مرگ در کدام کوچه پس کوچه از نفس افتاده؟

میرخان:
پس تو همه را خوانده‌ای

روشنک:
و برای همین است که به مرگ خود راضی‌ام

رخسان: وای خواهرَکَم، کاش من هم خوانده بودم و کنار تو می‌مُردم!

روشنک: خواندن، ارثِ من است برای تو و مهریه‌ام را به گدایان ببخش، و پیرهن تنَم تنها مال خواهرم!

عنوان کتاب: #شب_هزار_و_یکم
نویسنده: #بهرام_بیضایی

لینک این کتاب:

https://goo.gl/ojRCrI

@shahreketab
#نمایشنامه

آنها سه تن‌اند كه می‌ميرند، يكی برای ظلمش يكی برای مكرش و ديگری براي عدالتش! ولی نه، حالا پس از قرن‌ها می‌دانيم واقعا چه شد. در عمل ظالم و مكار جان به در بردند و تنها سومی بود كه فرقش شكافت
بله عدالت می‌ميرد و ظلم و مكر می‌ماند


عنوان کتاب: #مجلس_ضربت_زدن
نویسنده: #بهرام_بیضایی

لینک این کتاب:
https://goo.gl/XTCzrd

@shahreketab
#داستان_ایران
#برشی_از_یک_کتاب

آری آدمیان به آینه‌ها شبیهند، آینه‌ی زنگار بسته ترا کدر نشان می‌دهد، آینه‌ی ترک خورده ترا شکسته، آینه‌ی صیقلین یا مواج ترا صاف یا معوج، این جز آنست که تو صاف باشی یا شکسته یا کدر یا زنگار بسته، من گاهی آینه دق بودم و گاهی به تلنگری ترک برداشتم من گاهی به کلی خرد شده‌ام و در هزار تکه‌ی من هزار تصویر خرد شما پیدا بود.

عنوان کتاب: #طومار_شیخ_شرزین
نویسنده: #بهرام_بیضایی

لینک این کتاب:
https://goo.gl/faYxYm

@shahreketab
#فیلم
#مجموعه_آثار

«امیرو» نوجوان تنهای جنوبی که در قایق متروکی در ساحل زندگی می‌کند، به هر راهی دست می‌زند که لقمه نان درستی را به زحمت به‌دست آورد.
اما او آرزوهای بلندی در سر دارد، آرزوهایی که شاید هواپیماها و کشتی‌ها آن‌ها را درک کنند و او را با خود به جایی بهتر ببرند. امیرو عاشق پیروزی‌ست و شیفته‌ی آن که «انسان» را در معنای مطلق خود شکل دهد. برای دستیابی به این پیروزی‌های کوچک و بزرگ می‌جنگد و می‌ستیزد. در رقابتی با خویش، دوستان، مردم، زندگی و آرزوهایش.

تجربه‌های شاید شخصی امیر نادری در فیلمنامه‌ای با همراهی بهروز غریب پور، با نگاه مسلط دوربین فیروز ملک‌زاده و تصاویر و قاب‌های بی‌نقص و دقیق، و همچنین ریتم میخکوب‌کننده‌ی تدوین بهرام بیضایی، شاهکاری در سینمای ایران می‌آفریند که فراموش نشدنی‌ست.

این فیلم را همراه با دو فیلم #سازدهنی و #انتظار از امیر نادری، با کیفیتی عالی که حاصل بازیابی دوباره فیلم از نسخه اصلی توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است، در یک بسته می‌توانید تهیه کنید.

عنوان فیلم: #دونده
کارگردان: #امیر_نادری
تدوین: #بهرام_بیضایی

https://goo.gl/LCPndN

@shahreketab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پنجم دی‌ماه زادروز استاد #بهرام_بیضایی
گرامی باد.

بخشی از ویدئوی ساخته شده توسط آقای علا محسنی در معرفی آثار استاد را تماشا می‌کنید.

لینک خرید مجموعه آثار:

https://goo.gl/qLPbdv

@shahreketab
#دیالوگ

عشق را گویند کوری است کر!
که نه عیب می‌بیند، نه می‌شنود.

#مجلس_ضربت_زدن
#بهرام_بیضایی

https://goo.gl/mDhFFY

@shahreketab
امروز پنجم دیماه سالروز تولد #بهرام_بیضایی، از مهم‌ترین چهره‌های فرهنگی و هنری تاریخ معاصر ایران است.
برش‌هایی کوتاه از نمایشنامه‌هایی که هنر تئاتر و ادبیات مدیون آن‌هاست را باهم بخوانیم:

شاگرد دارالفنون: چشمانت عیاری است، که لباس شبروی پوشیده و گیسوانت دام راهزن، وقتی شانه می کنی ناله ها را نمی شنوی؟
#ندبه

(آسیابان در نقش پادشاه):اندوه را پایانیست. مردمان باز می‌گردند ویرانه‌ها ساخته می‌شود و ساخته‌ها از مردمان پر. بمان و نیکبخت شو.

(زن در نقش آسیابان): نیک بخت در میان دشمنان؟

(آسیابان در نقش پادشاه): این یک شیوه‌ی دیرین زندگی است. گنجتان را پنهان کنید کسی نخواهد دانست.

#مرگ_یزدگرد

راحله: شبلی بگو، از من چه بدی ظاهر شد که سزاوار این جفا شدم؟ چه خطا دیدی که از من بریدی؟ چه بود که ترکم کردی؟
شبلی: سوگند به شب چون شکسته شود و روز چون براید، که از تو جز مهری ندیدم که همه عمر از آن محروم بودم، بیماری جان تو بر من باد و سایه ات از زمین کم مباد...من میروم چون خوانده شده ام!
من شک کرده‌ام.
#روز_واقعه

مجموعه آثار بهرام بیضایی 1387 1349:

https://shahreketabonline.com/Products/Details/270381


@shahreketab
#پیشنهاد_کتاب

سوسن تسلیمی نیازی به معرفی ندارد
او با کارنامه‌ای درخشان به حق به عنوان بهترین بازیگر زن تاریخ سینمای ایران شناخته می‌شود. از آن دست بازیگرانی که به قول #بهرام_بیضایی هر صد سال یکبار ظهور می‌کنند
این کتاب حاصل سی ساعت گفت و گوی او در طی سه سال در سوئد است که در آن به تحلیل‌ها و نظرات او درباره بازیگری می‌پردازیم
خاطرات کودکی‌اش را مرور می‌کنیم و از تجربه کار در کارگاه نمایش تئاترهای آربی آوانسیان فیلم‌های بهرام بیضایی مهاجرات به سوئد و فعالیت مستمرش در تئاتر و سینما و تلوزیون این کشور می‌‌شنویم.

#سوسن_تسلیمی
در گفتگویی بلند با #محمد_عبدی

https://shahreketabonline.com/Products/details/328572

@shahreketab
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#سی_نمایشنامه
نمایشنامه سوم: افرا یا روز می‌گذرد
اثر #بهرام_بیضایی

#افرا یا روز می‌گذرد، یکی از متفاوت‌ترین نمایشنامه‌های بهرام بیضایی است. برخلاف بیشتر نمایشنامه‌های او، شخصیت‌های افرا به زبان محاوره گفت‌و‌گو می‌کنند‌. در اولین نگاه شیوه‌ی خاص بیضایی در صحنه‌پردازی خود را نشان می‌دهد:

صحنه‌ای است با شماری میز و نیمکت مدرسه،‌ که باید هم آموزگاه مدرسه را یادآوری کند و هم دادگاه را و هم فروشگاه را و هم خانه‌ی پیچ‌درپیچ خانم شازده با رنگ‌های تیره را و هم اتاق‌های جداجدای اجاره‌نشینان را و هم یکان‌های قرارگاه کلانتری را و هم مغازه‌های محله و شاید حتی گذر اصلی محل را و هم درمانگاه را.

استفاده از افعال ماضی باعث ویژگی حیرت‌انگیز دیگری شده است؛ شخصیت‌های افرا یا روز می‌گذرد باهم صحبت نمی‌کنند؛‌ بلکه انگار با شخص سومی صحبت می‌کنند و روی صحبت‌ تمام آن‌ها نه یکدیگر بلکه همان شخص سوم است.
#افرا_یا_روز_می‌گذرد

https://shahreketabonline.com/Products/details/4815

@shahreketab