شهرکتاب آنلاین
7.93K subscribers
2.88K photos
336 videos
17 files
2.42K links
نزدیک ترین شهرکتاب دنیا
www.shahreketabonline.com
Download Telegram
#تازه‌های_شهرکتاب
#دیالوگ

من در کنار دریا و فقری که برایم مجلل بود بزرگ شدم، سپس دریا را گم کردم و فقری طاقت فرسا را یافتم که در آن تمام زیب و زیورها برایم خاکستری و رنگ باختند.

از آن پس، انتظار می‌کشم؛ انتظار کشتی‌های عازمِ خانه، سرای آب‌ها، روشنیِ روز. با شکیبایی انتظار می‌کشم، با تمام نزاکتی که در چنته دارم. مردم مرا می‌بینند که در خیابان‌های خوب و بالای شهر قدم می‌زنم، من مثل هرکس دیگری چشم‌اندازها را تحسین می‌کنم، با دیگران دست می‌دهم، اما این من نیستم که سخن می‌گوید.

مردم از من تمجید می‌کنند، اما به محض اینکه اندکی فلسفه‌بافی کنم، ناسزایم می‌گویند و من به ندرت تحیر نشان می‌دهم؛ سپس فراموش می‌کنم و به کسی که ناسزایم گفته لبخند می‌زنم یا در معاشرت با کسی که دوستش دارم بیش از حد مودبانه رفتار می‌کنم.

چه کنم که تمام آنچه می‌توانم به خاطر بیاورم تنها یک تصویر است. عاقبت آن‌ها وادارم می‌کنند بگویم من کیستم؟

هنوز هیچ، هنوز هیچ…

#دریای_نزدیک
#آلبر_کامو

https://goo.gl/xwRWNh

@shahreketab
جشنواره زمستانی شهرکتاب‌آنلاین

با وارد کردن کد زیر از تخفیف ۱۰ درصدی خرید استفاده نمایید.

کد تخفیف: 7973628748
زمان انقضا: ساعت ۱۲ شب

دو روز در‌ هفته منتظر بسته‌های تخفیفی ما باشید🌹

@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب

بین آن دو این صمیمیت که روزی فقط مال من بود به‌وجود آمده است، پس از بیداری، حتماً موریس او را به شانه‌اش می‌فشارد و او را غزالم و پرندة جنگلی‌ام می‌نامد، یا شاید نام‌های دیگری به او داده که با همان لحن ادا می‌شود؟ یا صدایش را هم جور دیگر کرده است. ریش می‌تراشد، به او می‌خندد، دیدگانش تیره‌تر و درخشان‌تر است و دهانش زیر پوشش کف سفید مخفی شده. در آستانه در ظاهر می‌شود، با دستة بزرگی از گل‌های سرخ: آیا برایش گل می‌برد؟
قلبم را با اره‌ای به دندانه‌های خیلی تیز می‌برند.

@shahreketab
#معرفی_کتاب:

وانهاده تک‌گویی‌های زنی چهل‌واندی ساله است که بحرانی بزرگ را از سر می‌گذراند. مونیک درست در لحظه‌ای که احساس می‌کند از مسئولیت‌هایش در قبال خانواده تا اندازه‌ای فارغ شده - دو دخترش بزرگ شده‌اند و دیگر نزد آنها زندگی نمی‌کنند- و می‌تواند آزاد و رها ساعت‌هایش را هرطور دوست دارد بگذراند، با بحران تنهایی روبه‌رو می‌شود. او بعد از سال‌ها زندگی در خدمت دیگران، با دشواریِ لذت‌بردن از این آزادی مواجه می‌شود. آنچه رنج مونیک را چند برابر می‌کند این است که می‌فهمد زن دیگری در زندگی همسرش، موریس، وارد شده و حالا باید جنگ دیگری آغاز کند.

منبع: معرفی و نقد کتاب تهران

عنوان کتاب: #وانهاده
نویسنده: #سیمون_دوبوار

لینک این کتاب:
https://goo.gl/qWBnUo

@shahreketab
#پیشنهاد_کتاب

تراختنبرگ، مهندس تيزهوشي كه ذهن ابداع‌گري داشت، روش رياضيات آسان خود را هنگامي پديد آورد كه به‌عنوان زنداني سياسي در اردوگاه‌هاي اسيران رژيم هيتلري به‌سر مي‌برد. اين كار فوق‌العاده را كه در ايامي مصيبت‌بار و در جريان دشواري‌هاي طاقت‌فرسا شكل گرفته، نمي‌توان از سرگذشت پديدآورنده‌اش جدا دانست، زيرا اي‌بسا اگر پروفسور تراختنبرگ زندگي آسوده‌تري را مي‌گذراند شايد هيچ‌گاه قادر به پديدآوردن روشي نمي‌شد كه بتواند زحماتي را كه اغلب در حساب پيش مي‌آيد از ميان بردارد. سرگذشت تراختنبرگ نيز به همان جذابيت حيرت‌انگيزي روش رياضي هوشمندانه‌ي اوست كه به اعتقاد بسياري از كارشناسان، سرانجام انقلابي در آموزش حساب در مدارس سراسر جهان پديد خواهد آورد.

عنوان کتاب: #روش_سریع_تراختنبرگ_در_حساب
نویسنده: #آن_کاترین و #رودلف_مک_شین

لینک این کتاب:
https://goo.gl/xmkpnU

@shahreketab
#کودک_و_نوجوان

مجموعه‌ای الهام‌بخش دربارهٔ مردان معروف و نه‌چندان معروف از گذشته تا به امروز که کوشیدند تا با شفقت و گذشت و خودباوری دنیا را جای بهتری کنند.

عنوان کتاب: #داستان‌های_خوب_برای_پسران_بلند_پرواز
نویسنده: #بن_بروکس

لینک این کتاب:
https://goo.gl/hSuYxe

@shahreketab
#تازه‌های_شهرکتاب

در میان نویسندگان معاصر رمان‌های پلیسی، جایگاه #دشیل_همت بسیار رفیع است. چند سال پیش وقتی انجمن جنایی نویسان آمریکا صد کتاب جنایی برتر قرن را انتخاب می‌کرد، در ردیف ده کتاب نخست، نام دو کتاب از همت قرار گرفت که نشان از برجستگی او در مقام جنایی نویس است.

او که در ایران بیش تر به خاطر اثر درخشان شاهین مالت شهرت دارد، در آثار خود مانند اسلاف توانمندش آگاتا کریستی و سر آرتور کانن دویل، چنان روی جزئیات دقیق می‌شود که خط داستانی او را باید به دقت تعقیب کرد تا از داستان جا نماند.

در کتاب #بنویس_جنایت او خواننده را به تماشای رویدادی سرشار از جزئیات می‌نشاند و با تشریح جزئیات صحنه‌ها به درک هر چه بیش تر ماجرا و فرجام آن کمک می‌کند.

عنوان کتاب: #بنویس_جنایت
نویسنده: #دشیل_همت

لینک این کتاب:
https://goo.gl/TmTk3q

@shahreketab
امروز، روز نخستین حضور #ملوان_زبل، (popeye، به معنای چشم قلمبه) در 17 ژانویه 1929 بر پرده سینما است.

@shahreketab
#تقویم_شهرکتاب

آن برونته در ۱۷ ژانویه ۱۸۲۰ در تورنتن، یورکشر غربی شمال انگلستان به دنیا آمد. پدر او کشیشی ایرلندی بود و مادرش یک سال پس از تولد او از دنیا رفت. او به همراه خواهرانش، شارلوت و امیلی دوران کودکی بسیار سختی را گذراندند.
آن بر خلاف شارلوت و امیلی به مدرسه نرفت و در خانه درس خواند ولی مدتی در سال‌های ۱۸۳۵ تا ۱۸۳۷ در آموزشگاهی تحصیل کرد. مدتی نیز به عنوان معلم سرخانه به تدریس پرداخت. در سال ۱۸۴۷ اندک زمانی پس از انتشار کتاب جین ایر نوشته شارلوت و همزمان با منتشر شدن بلندی‌های بادگیر اثر امیلی اولین رمان آن برونته به نام #اگنس_گری انتشار یافت. یک سال بعد و در سال ۱۸۴۸ دومین رمانش با نام #مستأجر_عمارت_وایلدفل منتشر شد.
آن برونته در ۲۸ مه ۱۸۴۹ بر اثر ابتلا به بیماری سل درگذشت.

#آن_برونته

لینک آثار:
https://goo.gl/QsoCjQ

@shahreketab
نمایشنامه «باغ آلبالو» نوشته آنتوان چخوف (۱۹۰۴-۱۸۶۰)، نویسنده و نمایش‌نامه نویس روسی، است. «باغ آلبالو» آخرین اثر اوست که پس از مرگش به روی صحنه رفت
امروز نخستین اجرای #باغ_آلبالو ی چخوف در تئاتر هنر مسکو در سال 1904 می‌باشد.

@shahreketab
#پیشنهاد_کتاب
#نمایشنامه

داستان این اثر درباره یک زن اشراف‌زاده روس است که به علت قرض رو به ورشکستگی است و باغ خاطره‌انگیز آلبالویشان در گرو بانک است و به علت نبود منابع مالی کافی در خانواده، قرار است به زودی باغ و ملکشان حراج شود. خانواده این زن هیچ کاری برای نجات باغشان انجام نمی‌دهند و باغ به یک دهقان‌زاده تازه به ثروت رسیده، فروخته می‌شود. در این نمایشنامه، حادثه عمده‌ای که ایجاد اضطراب و هیجان یا دلهره و ترس و یا حیرت و وحشت کند روی نمی‌دهد. اشخاص نمایش همان آدم‌هایی هستند که در زندگی روزمره به آنها برمی‌خوریم. هیچ کدام نقش برجسته‌ای ندارند و آن‌چنان قهرمانی نیستند که در هنگام نمایش این نمایشنامه ناگزیر به انتخاب ستاره دست اول باشیم. همه آدم‌ها در عرض همدیگر قرار دارند و تقریبا همگی جزء لازم نمایشنامه‌اند. جوری هستند که انگار تصادفی با آنها برخورد کرده‌ایم و بر حسب اتفاق حرف‌هایشان را شنیده‌ایم و شاهد اعمالشان در لحظه‌های گذرای زندگی‌هاشان هستیم. هیچ گونه کشمکشی در کار نیست. آدم‌ها نه مبارزه می‌کنند نه شکست می‌خورند و نه حتی از خود دفاع می‌کنند و نه به حل مشکلاتی که در برابرشان قرار دارد می‌پردازند. منتظر حادثه می‌نشینند و تقدیر می‌رانَدشان و تقدیرشان را با شکیبایی تحمل می‌کنند. گویی نیروی اراده‌شان فلج شده است. در بخشی از نمایشنامه «باغ آلبالو» می‌خوانیم: «لوباختین: ترن آماده است. خدا را شکر، چه ساعتی است؟ دونیاشا: تقریبا ساعت دو [شمع را فوت می‌کند]، هوا کاملا روشن شده است. لوپاختین: ترن چند ساعت تاخیر داشت؟ لااقل دو ساعت [خمیازه می‌کشد و تمدد اعصاب]. عجب آدم نازنینی هستم! چه کار احمقانه‌ای کردم. مخصوصا آمدم اینجا که بروم ایستگاه پیشوازشان و مثل دیو خوابیدم...روی صندلی نشسته بودم که خوابم برد... چقدر زننده. شما بایستی بیدارم می‌کردید».

عنوان کتاب: #باغ_آلبالو
نویسنده: #آنتوان_چخوف

لینک این کتاب:
https://goo.gl/YgoUG7

@shahreketab
#پیشنهاد_کتاب
رمان «خورشید نیمه شب» این نویسنده، ادامه رمان «خون و برف» اوست البته از نظر موضوعی مستقل از آن است و تنها نکته اشتراکش با «خون و برف»، شخصیت های فیشرمن و هافمن سرمداران قاچاق و توزیع مواد مخدر در نروژ هستند. خلاف اغلب رمان‌های هیجانی معمایی که در آن ها نویسنده سعی می‌کند با پیرنگی پرجزئیات و تودرتو و معماهای مرموز، خواننده را درگیر کند، در این رمان خواننده از طریق پی بردن به ذهنیات ضدقهرمان فراری و آشنایی با مواجهه اگزیستانسیالیستی او با مسائلی چون زندگی، عشق، مرگ، مذهب و یاس... لذت خواهدبرد.
داستان از زبان یون هانسن نقل می‌شود که البته بیشتر با نام ساختگی اولف خطاب می‌شود. با یون در حالی آشنا می‌شویم که او وارد منطقه‌ای می‌شود که نزدیک به قطب شمال است و خورشید هیچ‌گاه در آنجا غروب نمی‌کند. به زودی متوجه می‌شویم که او از آدم‌های رئیس سابق خود –فیشرمن؛ رئیس یک باند تبهکاری و قاچاق مواد مخدر- می‌گریزد زیرا به او خیانت کرده است و مأموریتش را به اتمام نرسانده است. یون می‌داند که هر جا پنهان شود آنها او را پیدا می‌کنند و جانش را می‌گیرند.

#خورشید_نیمه_شب
#یو_نسبو

https://goo.gl/euFicj

@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب

ادبیات می‌تونه به ما یادآوری کنه که هنوز تمام زندگی نوشته نشده؛ هنوز داستان‌های بسیار زیادی برای گفتن هست

@shahreketab
#تازه‌های_شهرکتاب

کالم مکن، نویسنده ایرلندی ساکن آمریکا، این رمان را در قالب ١٢ داستان به هم‌پیوسته روایت کرده است. داستان‌های «بگذار دنیای بزرگ بچرخد» ماجراهایی خیالی درباره یک اتفاق تاریخی و واقعی است. در دهه ١٩٧٠ فیلیپ پتیت تصمیم می‌گیرد فاصله بین برج‌های دوقلوی مرکز تجارت جهانی نیویورک را روی طناب طی کند. در این رمان نیز، مرد بندباز در ارتفاع پانصدمتری از سطح زمین در فضایی دلهره‌آور پیش می‌رود اما گویا این بهانه‌ای است تا ماجراهایی دیگر شرح داده و مسائلی دیگر گفته شود تا جایی که دیگر دغدغه رمان ماجرای مرد بندباز نیست. کتاب از قِبل این ماجرای به آسیب‌های اجتماعی‌ای می‌پردازد که جامعه آمریکایی با آن درگیر است. دراین میان حضور شخصیت‌هایی مشترک در داستان‌ها پیوندی میان آن‌ها برقرار می‌کند تا روی هم رفته روایتی واحد به دست داده شود. یک راهب جوان ایرلندی، مادرانی سوگوار که فرزندانشان در جنگ ویتنام کشته شده‌اند، مادربزرگی در نیویورک... آدم‌هایی هستند که در جامه ادبیات ظاهر می‌شوند تا زندگی و عشق و عواطف انسانی آن‌ها محتوای اثر را بسازد. کتاب در سال ٢٠١١ در آمریکا منتشر شد و با استقبال مخاطبان توانست به جمع پرفروش‌های بازار کتاب راه یابد. «بگذار دنیای بزرگ بچرخد» همچنین توانست جایزه ایمپک، گران‌ترین جایزه کتاب ادبی دنیا، را از آن خود کند.

عنوان کتاب: #بگذار_دنیای_بزرگ_بچرخد
نویسنده: #کالم_مکن

لینک این کتاب:
https://goo.gl/oRVawY

@shahreketab
#جشنواره_زمستانی شهرکتاب‌آنلاین

بسته‌ی تخفیفی ویژه‌ی پرفروش‌ترین کتاب‌های روانشناسی با ۱۵% تخفیف از ساعت ۸ صبح تا ۱۸ فعال می‌باشد.

لینک بسته:
https://goo.gl/aELvwx

@shahreketab
#تازه‌های_شهرکتاب

وقتی امبر روی تخت بیمارستان بیدار می­‌شود، مدتی طول می­‌کشد تا به وضعیت خود پی ببرد؛ او در کماست. امبر نمی‌داند چه اتفاقی افتاده است؛ گرچه تصورات مبهمی دارد. این رمان تریلر روان­شناختی در حد فاصله زمانی که راوی از کارافتاده است، هفته­‌ی پیش از تصادف و مجموعه­‌ای از خاطرات دوران کودکی بیست سال قبل می­‌گذرد. با این سه زاویه‌ دید متفاوت سؤالی مطرح می­‌شود: آیا چیزی واقعاً دروغ است حتی اگر باور داشته باشی عین حقیقت است؟ این رمان همه­‌ی این مؤلفه­‌ها را دارد؛ دروغگویی بیمارگون و وسواسی، زنی در کما، دوستی خیالی، خواهر خبیث و راوی­ای که نمی­‌توان به او اعتماد کرد.

#من_گاهی_دروغ_می‌گویم
#آلیس_فینی

لینک این کتاب:
https://goo.gl/ftYXLK

@shahreketab
#جشنواره_زمستانی شهرکتاب‌آنلاین

#ارسال_رایگان به سراسر‌ ایران برای خرید بالای ۸۰ هزار تومان، از ساعت ۸ صبح تا ۱۸

@shahreketab
#داستان_ایران
#برشی_از_یک_کتاب

همه‌چيز با يك اس ام اس شروع شد: - سيگار شكلاتي، سيگار رو ترك كن، من هم شكلات رو كنار مي‌ذارم. سيگار و شكلات و تلخي را در هم پيچيد و درست لحظه‌اي كه فكر مي‌كرد روي قله پيروزي ايستاده زندگي‌اش درگير گل رزي شد كه در يك شيشه اسير بود و روز به روز گلبرگ‌هايش كم تر و كم‌تر مي‌شد. در فكرش هم نمي‌گنجيد كه شيريني زندگي‌اش بين دستان دلبري باشد كه با آمدنش طلسم تلخي و ديو بودنش را در هم بشكند.

عنوان کتاب: #شکلات_تلخ
نویسنده: #هما_پوراصفهانی
https://goo.gl/C7UZic

@shahreketab
#برشی_از_یک_کتاب

فیلو دوباره به قانون‌ها و مقررات فکر کرد. هرگز به فکرش نرسیده بود که همه‌ی قانون‌ها و مقررات برای این است که بتوانیم بهتر با هم زندگی کنیم. فیلو دوباره فکر کرد، وقتی بابا می‌آید قصه شب بخواند و مامان می‌آید شب به خیر بگوید و او را ببوسد، چیزهای زیادی دارد که به آن‌ها بگوید… و سوال‌های زیادی که از آن‌ها بپرسد.

@shahreketab
#تازه‌های_شهرکتاب
#کودک_و_نوجوان

این کتاب فلسفه را به زبانی ساده و در قالب داستانی مصور برای کودکان بیان کرده است، فیلُ پرنده‌ی دانای داستان است که به سوالات فلسفی فیلو که می‌تواند سوال بسیاری دیگر از بچه‌ها باشد، پاسخ می‌دهد، سوالاتی که پدر و مادر فیلو گاهی از پاسخ دادن به آن طفره می‌روند و یا فرصت پاسخ دادن به آن را نمی‌یابند. پایان باز بخش‌های مختلف، زمینه تعامل میان فرزندان و والدین فراهم می‌آورد تا بیشتر در مورد سوالات با یکدیگر صحبت کنند و به کندوکاو در فلسفه امور مختلف بپردازند.

عنوان کتاب: #دنیای_فیلو
نویسنده: #برژیت_لابه

لینک این کتاب:
https://goo.gl/ebRQBR

@shahreketab
#دیالوگ

هیچ‌وقت تسلیم نشو.
شاید آن زمان که تسلیم می‌شوی،
دو ثانیه پیش از معجزه باشد.

#کمی_قبل_از_خوشبختی
#انیس_لودیگ

https://goo.gl/cB71sG

@shahreketab