#تازههای_شهرکتاب
وقتی امبر روی تخت بیمارستان بیدار میشود، مدتی طول میکشد تا به وضعیت خود پی ببرد؛ او در کماست. امبر نمیداند چه اتفاقی افتاده است؛ گرچه تصورات مبهمی دارد. این رمان تریلر روانشناختی در حد فاصله زمانی که راوی از کارافتاده است، هفتهی پیش از تصادف و مجموعهای از خاطرات دوران کودکی بیست سال قبل میگذرد. با این سه زاویه دید متفاوت سؤالی مطرح میشود: آیا چیزی واقعاً دروغ است حتی اگر باور داشته باشی عین حقیقت است؟ این رمان همهی این مؤلفهها را دارد؛ دروغگویی بیمارگون و وسواسی، زنی در کما، دوستی خیالی، خواهر خبیث و راویای که نمیتوان به او اعتماد کرد.
#من_گاهی_دروغ_میگویم
#آلیس_فینی
لینک این کتاب:
https://goo.gl/ftYXLK
@shahreketab
وقتی امبر روی تخت بیمارستان بیدار میشود، مدتی طول میکشد تا به وضعیت خود پی ببرد؛ او در کماست. امبر نمیداند چه اتفاقی افتاده است؛ گرچه تصورات مبهمی دارد. این رمان تریلر روانشناختی در حد فاصله زمانی که راوی از کارافتاده است، هفتهی پیش از تصادف و مجموعهای از خاطرات دوران کودکی بیست سال قبل میگذرد. با این سه زاویه دید متفاوت سؤالی مطرح میشود: آیا چیزی واقعاً دروغ است حتی اگر باور داشته باشی عین حقیقت است؟ این رمان همهی این مؤلفهها را دارد؛ دروغگویی بیمارگون و وسواسی، زنی در کما، دوستی خیالی، خواهر خبیث و راویای که نمیتوان به او اعتماد کرد.
#من_گاهی_دروغ_میگویم
#آلیس_فینی
لینک این کتاب:
https://goo.gl/ftYXLK
@shahreketab