#کتاب #فلسفه #دیالکتیک #دانش #منطق #هگل #قانون #روح #جان
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نگاه
دانش منطق
نویسنده: گئورک ویلهلم هگل
مترجم: ابراهیم ملک سلیمانی
@SevenBook
فلسفه هگل میتوان گفت كه او به انتقاد از كانت پرداخت و فلسفه كانت را جزم گرایی ذهنی و تنبلی عقل نامید.
دو مشخصه مهم فلسفه هگل؛ متد دیالكتیكی و وابستگی تاریخی آن هستند. هگل میگفت ؛ هنر- دین – فلسفه هركدام با ابزاری جویای حقیقت خاص و موعود خود هستند. به نظر هگل دیالكتیك، هستی ناآرام است كه همیشه بسوی كیفیتی عالیتر درحال حركت است. او دولت را آخرین شكل سازمان اجتمایی و كاملترین نوع آن میدانست.
هگل در طول تاریخ اندیشه از سه نوع دولت نام میبرد؛ دولت مستبد شرقی- آسیایی كه فقط حاكمان درآن آزاد هستند، دولت رومی-ی ونانی باستان كه فقط شهروندان اشرافی و برده داران درآن آزاد بودند و دولت مسیحی- اروپایی كه باید در آن تمام انسانها آزاد گردند.
دیالکتیک فلسفه هگل عبارت بود از انتزاعی که برای وقایع تاریخی و رویدادهای تعیینکننده در تاریخ که در آن دو نیروی متضاد در برابر هم قرار میگیرند.
برای فهم بهتر مطلب میتوان مثال ملموسی زد: یک آونگ را در نظر بگیرید هر گاه از تعادل خارج شود به اوجی در یک سمت میرسند سپس با سرعتی افزوده به سمت دیگر خواهند رفت و اگر نیرویی به ان وارد نشود این بار کمتر از بار قبل منحرف میشوند تا در نهایت به تعادل میرسد. همین در جامعه انسانی از مسائل اجتماعی تا مسائل روز مره و تصمیمات ساده اتفاق میافتد.
بدین معنی که هر تصمیمی وقتی در یک سمت از واقعیت قرار میگیرد منجر به صحیح به نظر رسیدن سمت دیگر واقعیت میشودولی به هر حال روزی این نوسان به تعادل (یافتن واقعیت) میانجامد .
…هگل، گئورگ ویلهلم فریدریش (1831-1770) “دانش منطق” دومین اثر بزرگ خود را، آنگاه که به عنوان رییس دبیرستان “اگیدین” در “نورنبرگ” اقامت داشت پدید آورد. این اثر در سالهای 1812 تا 1816 در سه بخش انتشار یافت. هگل مهمترین فیلسوف عصر جدید است که مفهوم تاریخمندی هستی را در فلسفه وارد میکند. قانونی که هم بر کّل سیر تکامل روح و هم بر تمام اجزای آن حاکم است، قانون دیالکتیک است که هگل آن را در دانش منطق بسط داده است. دیالکتیک شاید از مهمترین اجزای فلسفة هگل است، او در این حوزه قوانین مختلفی از جمله قانون تبدیل کمیت به کیفیت و بالعکس، قانون وحدت ضدّین، قانون نفیِ نفی را صورت بندی کرده و تضاد را اصل محرکة هر گونه تحوّل و جوهرة دیالکتیک دانسته است…
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نگاه
دانش منطق
نویسنده: گئورک ویلهلم هگل
مترجم: ابراهیم ملک سلیمانی
@SevenBook
فلسفه هگل میتوان گفت كه او به انتقاد از كانت پرداخت و فلسفه كانت را جزم گرایی ذهنی و تنبلی عقل نامید.
دو مشخصه مهم فلسفه هگل؛ متد دیالكتیكی و وابستگی تاریخی آن هستند. هگل میگفت ؛ هنر- دین – فلسفه هركدام با ابزاری جویای حقیقت خاص و موعود خود هستند. به نظر هگل دیالكتیك، هستی ناآرام است كه همیشه بسوی كیفیتی عالیتر درحال حركت است. او دولت را آخرین شكل سازمان اجتمایی و كاملترین نوع آن میدانست.
هگل در طول تاریخ اندیشه از سه نوع دولت نام میبرد؛ دولت مستبد شرقی- آسیایی كه فقط حاكمان درآن آزاد هستند، دولت رومی-ی ونانی باستان كه فقط شهروندان اشرافی و برده داران درآن آزاد بودند و دولت مسیحی- اروپایی كه باید در آن تمام انسانها آزاد گردند.
دیالکتیک فلسفه هگل عبارت بود از انتزاعی که برای وقایع تاریخی و رویدادهای تعیینکننده در تاریخ که در آن دو نیروی متضاد در برابر هم قرار میگیرند.
برای فهم بهتر مطلب میتوان مثال ملموسی زد: یک آونگ را در نظر بگیرید هر گاه از تعادل خارج شود به اوجی در یک سمت میرسند سپس با سرعتی افزوده به سمت دیگر خواهند رفت و اگر نیرویی به ان وارد نشود این بار کمتر از بار قبل منحرف میشوند تا در نهایت به تعادل میرسد. همین در جامعه انسانی از مسائل اجتماعی تا مسائل روز مره و تصمیمات ساده اتفاق میافتد.
بدین معنی که هر تصمیمی وقتی در یک سمت از واقعیت قرار میگیرد منجر به صحیح به نظر رسیدن سمت دیگر واقعیت میشودولی به هر حال روزی این نوسان به تعادل (یافتن واقعیت) میانجامد .
…هگل، گئورگ ویلهلم فریدریش (1831-1770) “دانش منطق” دومین اثر بزرگ خود را، آنگاه که به عنوان رییس دبیرستان “اگیدین” در “نورنبرگ” اقامت داشت پدید آورد. این اثر در سالهای 1812 تا 1816 در سه بخش انتشار یافت. هگل مهمترین فیلسوف عصر جدید است که مفهوم تاریخمندی هستی را در فلسفه وارد میکند. قانونی که هم بر کّل سیر تکامل روح و هم بر تمام اجزای آن حاکم است، قانون دیالکتیک است که هگل آن را در دانش منطق بسط داده است. دیالکتیک شاید از مهمترین اجزای فلسفة هگل است، او در این حوزه قوانین مختلفی از جمله قانون تبدیل کمیت به کیفیت و بالعکس، قانون وحدت ضدّین، قانون نفیِ نفی را صورت بندی کرده و تضاد را اصل محرکة هر گونه تحوّل و جوهرة دیالکتیک دانسته است…
@SevenBook
#کتاب #فلسفه #هگل #حق #منطق #اخلاق #سیاست #جامعه #حقوق #قانون #تاریخ #نقد #نظریه
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #قطره #7Book
عناصر فلسفه حق
نویسنده: گئورک ویلهلم هگل
مترجم: مهبد ایرانی طلب
@SevenBook
عناصرِ فلسفهی حق آخرین اثر عمدهی هگل است که نخستین بار در سال 1820 انتشار یافته. این اثر کوششی است از سویِ هگل که نظریهی اخلاقگرایی، حقِّ طبیعی، فلسفهی حقوق، نظریهی سیاست و جامعهشناسیِ دولتِ نوین را در چارچوبِ فلسفهی تاریخِ خود بگنجاند و تا آنجا که من خبر دارم نخستین اثرِ کاملِ هگل است که به فارسی ترجمه و منتشر میشود. این هشدار را، هم، باید به خواننده بدهم که با کتابی بسیار دشوار و پیچیده روبهروست. اما، دوستدار دانایی برایِ رسیدن به دانایی، زحمت بسیار را به جان میخَرَد تا به آن رضای اصیل و ماندگاری دست یابد که چون حاصل آید، جزیی از وجود آدمی میشود و هرگز، دیگر، او را ترک نمیگوید. کسی که به این رضا و رسیدن به آن علاقهای ندارد، میتواند خود را از زحمتِ خواندن فلسفه معاف دارد.
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #قطره #7Book
عناصر فلسفه حق
نویسنده: گئورک ویلهلم هگل
مترجم: مهبد ایرانی طلب
@SevenBook
عناصرِ فلسفهی حق آخرین اثر عمدهی هگل است که نخستین بار در سال 1820 انتشار یافته. این اثر کوششی است از سویِ هگل که نظریهی اخلاقگرایی، حقِّ طبیعی، فلسفهی حقوق، نظریهی سیاست و جامعهشناسیِ دولتِ نوین را در چارچوبِ فلسفهی تاریخِ خود بگنجاند و تا آنجا که من خبر دارم نخستین اثرِ کاملِ هگل است که به فارسی ترجمه و منتشر میشود. این هشدار را، هم، باید به خواننده بدهم که با کتابی بسیار دشوار و پیچیده روبهروست. اما، دوستدار دانایی برایِ رسیدن به دانایی، زحمت بسیار را به جان میخَرَد تا به آن رضای اصیل و ماندگاری دست یابد که چون حاصل آید، جزیی از وجود آدمی میشود و هرگز، دیگر، او را ترک نمیگوید. کسی که به این رضا و رسیدن به آن علاقهای ندارد، میتواند خود را از زحمتِ خواندن فلسفه معاف دارد.
@SevenBook
#کتاب #فلسفه #شفا #طبیعی #طبیعیات #بوعلی #سینا #حکمت #منطق #ریاضیات #الهیات #ارسطو #ایران #علم #آسمان #جهان #محمدعلی_فروغی
#کتاب_هفت #SevenBook #مولی #7Book #سنندج #Sanandaj
فن سماع طبیعی (آسمان و جهان کون و فساد از کتاب شفا)
نویسنده: حسین بن عبدالله سینا
نگارش: محمدعلی فروغی
@SevenBook
فن سماع طبیعی از کتاب شفا، ترجمه فارسی چهار مقاله از بخش طبیعیات کتاب شفای ابن سیناست که بزرگترین کتاب حکمت نظری است. فن سماع طبیعی در صدر کلیات طبیعیات قرار دارد.
مترجم کتاب (محمدعلی فروغی) در مقدمه، انگیزه خود در ترجمه کتاب شفا را اینگونه توضیح میدهد: «اینجانب که همه عمر گرفتار مشاغل دولتی بودم، از آنجا که به علم و معرفت عشق داشتم و نیز اشتیاق به اینکه تا بتوانم کار تحصیل علم را بر دانشپژوهان آسان کنم، تفنّن و تفریح خود را در تألیف و ترجمه کتب یافتم و از جمله هوسها که در دل پروردم این بود که حکمت قدیم و جدید را به دسترس طالبان علم بگذارم و چون در حکمت مشّاء کتابی معتبرتر از شفا نیست، با بال شکسته اندیشه بلندپروازی به سرم زد و بر آن شدم که هر اندازه از آن کتاب گرانبها را بتوانم به فارسی درآورم.
وی همچنین در گزینش بخش طبیعیات از کتاب شفا و فن سماع طبیعی مینویسد: «ابوعلی سینا در کتاب شفا پیروی تمام از ارسطو در نظر داشته و خواسته است فلسفه آن حکیم بزرگ را بشناساند و آن کتاب مشتمل بر منطق و طبیعیات و ریاضیات و الهیات است؛ یعنی مجموع معلوماتی که آن زمان حکمت نظری خوانده میشد. اینجانب منطق شفا را منظور نظر نساختم؛ زیرا فرورفتن در آن فن را با پهنایی که شیخ بزرگوار به آن داده بیضرورت میپندارم و از این فن همان اندازه که در مقدمات تحصیل میشود، کافی میدانم. از منطق که گذشتیم به طبیعیات میرسیم و در صدر آن فن سماع طبیعی است که در کلیات آن علم است و مطابق است با یکی از تصنیفهای معتبر ارسطو که معروف به فیزیک میباشد. پس در ترجمه شفا از سماع طبیعی آغاز کردم و اینک که آن قسمت به پایان رسیده، بهصورت کتابی مستقل به چاپ میرسد.
او همچنین در ترجمه کتاب، شیوه ترجمه تحتاللفظی و درعینحال سلیس و روان را برگزیده، مینویسد: «سلیقه اینجانب در ترجمه مخصوصاً در کتاب علمی چنین است که عین کتاب به فارسی درآورده شود و در این مورد نیز بر همین روش رفتم؛ چنانکه میتوان گفت ترجمه تحت لفظی است؛ زیرا منظورم این بود که کتاب شفا عیناً بیکموزیاد به فارسی درآید و اگر بنا بود حاصل معنی را بگویم، کتابی مستقل مینگاشتم و زحمت ترجمه را بر خود هموار نمیساختم؛ جز اینکه هرچند در سلاست عبارت فارسی کوشیدهام، چون تجاوز از اصل و دخل و تصرف در عبارات مصنف را روا نمیدانستم، گمانم این است که فهم آن آسان نباشد؛ زیرا که شفا از کتابهای مشکل علمی است؛ چون گذشته از اینکه مطالب خود دقیق و محتاج به تأمّل است، چنین مینماید و پیشینیان هم تصریح کردهاند که شیخ اجلّ در امر تصنیف اهتمام نداشته، بسیار بهسرعت مینگاشته و مراجعه و حک و اصلاح هم نمیکرده است. به این واسطه اطناب مملّ و ایجاز مخلّ و پیچیدگی عبارت و مطلب در آن بسیار است.
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #مولی #7Book #سنندج #Sanandaj
فن سماع طبیعی (آسمان و جهان کون و فساد از کتاب شفا)
نویسنده: حسین بن عبدالله سینا
نگارش: محمدعلی فروغی
@SevenBook
فن سماع طبیعی از کتاب شفا، ترجمه فارسی چهار مقاله از بخش طبیعیات کتاب شفای ابن سیناست که بزرگترین کتاب حکمت نظری است. فن سماع طبیعی در صدر کلیات طبیعیات قرار دارد.
مترجم کتاب (محمدعلی فروغی) در مقدمه، انگیزه خود در ترجمه کتاب شفا را اینگونه توضیح میدهد: «اینجانب که همه عمر گرفتار مشاغل دولتی بودم، از آنجا که به علم و معرفت عشق داشتم و نیز اشتیاق به اینکه تا بتوانم کار تحصیل علم را بر دانشپژوهان آسان کنم، تفنّن و تفریح خود را در تألیف و ترجمه کتب یافتم و از جمله هوسها که در دل پروردم این بود که حکمت قدیم و جدید را به دسترس طالبان علم بگذارم و چون در حکمت مشّاء کتابی معتبرتر از شفا نیست، با بال شکسته اندیشه بلندپروازی به سرم زد و بر آن شدم که هر اندازه از آن کتاب گرانبها را بتوانم به فارسی درآورم.
وی همچنین در گزینش بخش طبیعیات از کتاب شفا و فن سماع طبیعی مینویسد: «ابوعلی سینا در کتاب شفا پیروی تمام از ارسطو در نظر داشته و خواسته است فلسفه آن حکیم بزرگ را بشناساند و آن کتاب مشتمل بر منطق و طبیعیات و ریاضیات و الهیات است؛ یعنی مجموع معلوماتی که آن زمان حکمت نظری خوانده میشد. اینجانب منطق شفا را منظور نظر نساختم؛ زیرا فرورفتن در آن فن را با پهنایی که شیخ بزرگوار به آن داده بیضرورت میپندارم و از این فن همان اندازه که در مقدمات تحصیل میشود، کافی میدانم. از منطق که گذشتیم به طبیعیات میرسیم و در صدر آن فن سماع طبیعی است که در کلیات آن علم است و مطابق است با یکی از تصنیفهای معتبر ارسطو که معروف به فیزیک میباشد. پس در ترجمه شفا از سماع طبیعی آغاز کردم و اینک که آن قسمت به پایان رسیده، بهصورت کتابی مستقل به چاپ میرسد.
او همچنین در ترجمه کتاب، شیوه ترجمه تحتاللفظی و درعینحال سلیس و روان را برگزیده، مینویسد: «سلیقه اینجانب در ترجمه مخصوصاً در کتاب علمی چنین است که عین کتاب به فارسی درآورده شود و در این مورد نیز بر همین روش رفتم؛ چنانکه میتوان گفت ترجمه تحت لفظی است؛ زیرا منظورم این بود که کتاب شفا عیناً بیکموزیاد به فارسی درآید و اگر بنا بود حاصل معنی را بگویم، کتابی مستقل مینگاشتم و زحمت ترجمه را بر خود هموار نمیساختم؛ جز اینکه هرچند در سلاست عبارت فارسی کوشیدهام، چون تجاوز از اصل و دخل و تصرف در عبارات مصنف را روا نمیدانستم، گمانم این است که فهم آن آسان نباشد؛ زیرا که شفا از کتابهای مشکل علمی است؛ چون گذشته از اینکه مطالب خود دقیق و محتاج به تأمّل است، چنین مینماید و پیشینیان هم تصریح کردهاند که شیخ اجلّ در امر تصنیف اهتمام نداشته، بسیار بهسرعت مینگاشته و مراجعه و حک و اصلاح هم نمیکرده است. به این واسطه اطناب مملّ و ایجاز مخلّ و پیچیدگی عبارت و مطلب در آن بسیار است.
@SevenBook