#کتاب
#داستان
#کتاب_هفت
#داستان_کوتاه
خرده داستانها (بهترين داستانهاي كوتاه كوتاه امريكا)
نويسنده: جروم استرن
مترجم: سارا طهرانيان / پژمان طهرانيان
@SevenBook
اه، دلم نميخواد اين داستان رو تعريف كنم. معلومه كه داستانه بايد تعريف بشه. نميخوام تعريفش كنم. ولي بايد تعريفش كني. مگر000 مگر اينكه اصلا داستاني دركار نباشه- واي خدا! چرا، داستان كه هست، نگران اينش نباش. خرده داستانها داستانهاي كمتر از 300 كلمهاياند كه عموما ار بين برگزيدگان ده سال مسابقه بهترين داستان كوتاه كوتاه آمريكا (1996-1986) كه جروم استرن برگزار ميكرده انتخاب شدهاند، آثار نويسندگاني شجاع و مستعد كه قواعد بازي در ميداني بي نهايت كوچك را پيدا كردهاند و توانسته اند منظرهاي را روي يك دانه برنج نقاشي كنند.
@SevenBook
#داستان
#کتاب_هفت
#داستان_کوتاه
خرده داستانها (بهترين داستانهاي كوتاه كوتاه امريكا)
نويسنده: جروم استرن
مترجم: سارا طهرانيان / پژمان طهرانيان
@SevenBook
اه، دلم نميخواد اين داستان رو تعريف كنم. معلومه كه داستانه بايد تعريف بشه. نميخوام تعريفش كنم. ولي بايد تعريفش كني. مگر000 مگر اينكه اصلا داستاني دركار نباشه- واي خدا! چرا، داستان كه هست، نگران اينش نباش. خرده داستانها داستانهاي كمتر از 300 كلمهاياند كه عموما ار بين برگزيدگان ده سال مسابقه بهترين داستان كوتاه كوتاه آمريكا (1996-1986) كه جروم استرن برگزار ميكرده انتخاب شدهاند، آثار نويسندگاني شجاع و مستعد كه قواعد بازي در ميداني بي نهايت كوچك را پيدا كردهاند و توانسته اند منظرهاي را روي يك دانه برنج نقاشي كنند.
@SevenBook
#کتاب
#داستان
#کتاب_هفت
#داستان_کوتاه
داستان های برق آسا
نويسنده: جيمز توماس و ديگران
مترجم: پژمان طهرانيان
@SevenBook
#داستان
#کتاب_هفت
#داستان_کوتاه
داستان های برق آسا
نويسنده: جيمز توماس و ديگران
مترجم: پژمان طهرانيان
@SevenBook
#کتاب
#داستان
#کتاب_هفت
#داستان_کوتاه
داستان های برق آسا
نويسنده: جيمز توماس و ديگران
مترجم: پژمان طهرانيان
@SevenBook
داستانهاي برقآسا داستانهاي 250 تا 750 كلمهاياند كه با عمق و غناي ادبيشان و فشردگي و ايجازشان گاه انعكاس دهنده عميقترين و فراگيرترين عواطف انسانياند و گاه آيينهاي هستند كوچك اما تمامنما از جامعه بزرگ بشري.
@SevenBook
#داستان
#کتاب_هفت
#داستان_کوتاه
داستان های برق آسا
نويسنده: جيمز توماس و ديگران
مترجم: پژمان طهرانيان
@SevenBook
داستانهاي برقآسا داستانهاي 250 تا 750 كلمهاياند كه با عمق و غناي ادبيشان و فشردگي و ايجازشان گاه انعكاس دهنده عميقترين و فراگيرترين عواطف انسانياند و گاه آيينهاي هستند كوچك اما تمامنما از جامعه بزرگ بشري.
@SevenBook
#کتاب
#داستان
#خارجی
#داستان_کوتاه
#کتاب_هفت
يک درخت، يک صخره، يک ابر
برجسته ترین داستان های کوتاه دو قرن اخیر از نویسندگان برتر دنیا
مترجم: حسن افشار
@SevenBooK
#داستان
#خارجی
#داستان_کوتاه
#کتاب_هفت
يک درخت، يک صخره، يک ابر
برجسته ترین داستان های کوتاه دو قرن اخیر از نویسندگان برتر دنیا
مترجم: حسن افشار
@SevenBooK
#کتاب
#داستان
#خارجی
#داستان_کوتاه
#کتاب_هفت
يک درخت، يک صخره، يک ابر
برجسته ترین داستان های کوتاه دو قرن اخیر از نویسندگان برتر دنیا
مترجم: حسن افشار
@SevenBooK
داستانهاي گرد آمده در اين مجموعه، کم و بيش دو قرن تاريخچه داستان کوتاه را - با آغاز از «شنل» گوگول - در برميگيرند. گرچه گزينش در ميان شاهکارهاي فراواني که در اين دو سده آفريده شدهاند دشوار است و به ناچار برخي از اثار برجسته بيرون ميمانند، باز هم دو ملاک اصلي گزينش داستانها رعايت شده است :
هر يک از داستانهاي دستاوردي بر جسته به عنوان يک اثر هنري است و گذشته از اين هر داستان حادثهاي مهم در تکامل تاريخي داستان کوتاه شمرده ميشود به اين ترتيب نمونههايي گرد آمدهاند که به راستي نماينده نوعي ادبي داستان کوتاه هستند و در کنار مقدمه و افزودههايي که براي داستانها نوشته شده براي داستان نويسان و خوانندگان و دوستداران داستان مفيد و کار ساز ميتوانند بود. پيشگفتار بلند کتاب بيشتر اطلاعات فني لازم را به دست ميدهد و اثر هر نويسنده با پيشگفتاري کوتاه همراه است که همراه معرفي او، به تخليل و ارزيابي اثر ميپردازند.
@SevenBooK
#داستان
#خارجی
#داستان_کوتاه
#کتاب_هفت
يک درخت، يک صخره، يک ابر
برجسته ترین داستان های کوتاه دو قرن اخیر از نویسندگان برتر دنیا
مترجم: حسن افشار
@SevenBooK
داستانهاي گرد آمده در اين مجموعه، کم و بيش دو قرن تاريخچه داستان کوتاه را - با آغاز از «شنل» گوگول - در برميگيرند. گرچه گزينش در ميان شاهکارهاي فراواني که در اين دو سده آفريده شدهاند دشوار است و به ناچار برخي از اثار برجسته بيرون ميمانند، باز هم دو ملاک اصلي گزينش داستانها رعايت شده است :
هر يک از داستانهاي دستاوردي بر جسته به عنوان يک اثر هنري است و گذشته از اين هر داستان حادثهاي مهم در تکامل تاريخي داستان کوتاه شمرده ميشود به اين ترتيب نمونههايي گرد آمدهاند که به راستي نماينده نوعي ادبي داستان کوتاه هستند و در کنار مقدمه و افزودههايي که براي داستانها نوشته شده براي داستان نويسان و خوانندگان و دوستداران داستان مفيد و کار ساز ميتوانند بود. پيشگفتار بلند کتاب بيشتر اطلاعات فني لازم را به دست ميدهد و اثر هر نويسنده با پيشگفتاري کوتاه همراه است که همراه معرفي او، به تخليل و ارزيابي اثر ميپردازند.
@SevenBooK
#کتاب #رمان #داستان #داستان_کوتاه #ایران #طنز #ادبی #عشق #ملت #مردم #زندگی #روزمره #خاطره_محمدی
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_روزنه #7Book
دیر بجنبی اتفاق شومی می افتد
نویسنده: خاطره محمدی
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_روزنه #7Book
دیر بجنبی اتفاق شومی می افتد
نویسنده: خاطره محمدی
@SevenBook
#کتاب #رمان #داستان #داستان_کوتاه #ایران #طنز #ادبی #عشق #ملت #مردم #زندگی #روزمره #خاطره_محمدی
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_روزنه #7Book
دیر بجنبی اتفاق شومی می افتد
نویسنده: خاطره محمدی
@SevenBook
این کتاب شامل 22 داستان کوتاه است که طی 10 سال داستاننویسی نویسنده انتخاب شده است. داستانهای این مجموعه سبکهای ادبی متنوعی را در برمیگیرند. داستانهایی مانند «چای سیب»، «شاخهای این گوزن من را میدرند»، «فلور چراغ آژیر قرمز را خاموشکن»، «عطر زنانه»، «همین چیزها» و «لبخند چشم دیوار» برگزیده در جشنواره داستانی حوزه هنری در دورههای هفتم، هشتم، نهم و دهم، منتخب مسابقه داستان خلاقانه حیرت95، منتخب مسابقه داستان صادق هدایت97، جشنواره ملی داستان پراس97 و منتخب در مسابقه داستانی محله کودکی (فرشته) شدهاند.
در داستان «فلور چراغ آژیر قرمز را خاموش کن» میخوانیم:
«چمدانم را بستم و هیچ ردی از زندگی را با خود نبردم. گفتم شهر٬ خانواده٬ دوست و همهچیز را فراموش میکنم و برای خودم در جایی پرت ازاینجا زندگی جدیدی با هویت جدید میسازم. طاقت نیاوردم سالها بعد روزی تلفن را برداشتم و به خسرو زنگ زدم. برادرم پشت تلفن از زندگیاش و زن و بچههایش گفت. از دندان نیش افتادهی پسرش گفت. از دخترش که بهتازگی تاتی تاتی میکند و از فلور گفت. گفت که فلور میترسد. میترسد حمام باشد آژیر قرمز به صدا دربیاید و بمبی ازخدابیخبر راهش را گم کند و سرخانه و زندگی او خراب شود و بعد غریبهها بیایند و جنازهی لخت مادرزادش را از زیر آوار بیرون بکشند. میگفت که فلور فکر میکند اگر من پشت در حمام باشم یا آنکه شب چراغ خواب سیاهی شب را کمرنگ کند یا در طول روز صدای رادیوتلویزیون سکوت خانه را بشکند دیگر احساس امنیت میکند. من گفته بودم این چیزها برای فلور مانند طلسمی است که از نحسی آژیر قرمز کم میکند. گفته بودم درک میکنم و واقعا درک میکردم چون فکر میکردم اگر من این سر دنیا شب را بیدار بمانم بر سر خانوادهای که در آن سر دنیا رها کرده بودم هیچ بلائی نمیآید. من همیشه خواستار شبکاری بودم.»
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_روزنه #7Book
دیر بجنبی اتفاق شومی می افتد
نویسنده: خاطره محمدی
@SevenBook
این کتاب شامل 22 داستان کوتاه است که طی 10 سال داستاننویسی نویسنده انتخاب شده است. داستانهای این مجموعه سبکهای ادبی متنوعی را در برمیگیرند. داستانهایی مانند «چای سیب»، «شاخهای این گوزن من را میدرند»، «فلور چراغ آژیر قرمز را خاموشکن»، «عطر زنانه»، «همین چیزها» و «لبخند چشم دیوار» برگزیده در جشنواره داستانی حوزه هنری در دورههای هفتم، هشتم، نهم و دهم، منتخب مسابقه داستان خلاقانه حیرت95، منتخب مسابقه داستان صادق هدایت97، جشنواره ملی داستان پراس97 و منتخب در مسابقه داستانی محله کودکی (فرشته) شدهاند.
در داستان «فلور چراغ آژیر قرمز را خاموش کن» میخوانیم:
«چمدانم را بستم و هیچ ردی از زندگی را با خود نبردم. گفتم شهر٬ خانواده٬ دوست و همهچیز را فراموش میکنم و برای خودم در جایی پرت ازاینجا زندگی جدیدی با هویت جدید میسازم. طاقت نیاوردم سالها بعد روزی تلفن را برداشتم و به خسرو زنگ زدم. برادرم پشت تلفن از زندگیاش و زن و بچههایش گفت. از دندان نیش افتادهی پسرش گفت. از دخترش که بهتازگی تاتی تاتی میکند و از فلور گفت. گفت که فلور میترسد. میترسد حمام باشد آژیر قرمز به صدا دربیاید و بمبی ازخدابیخبر راهش را گم کند و سرخانه و زندگی او خراب شود و بعد غریبهها بیایند و جنازهی لخت مادرزادش را از زیر آوار بیرون بکشند. میگفت که فلور فکر میکند اگر من پشت در حمام باشم یا آنکه شب چراغ خواب سیاهی شب را کمرنگ کند یا در طول روز صدای رادیوتلویزیون سکوت خانه را بشکند دیگر احساس امنیت میکند. من گفته بودم این چیزها برای فلور مانند طلسمی است که از نحسی آژیر قرمز کم میکند. گفته بودم درک میکنم و واقعا درک میکردم چون فکر میکردم اگر من این سر دنیا شب را بیدار بمانم بر سر خانوادهای که در آن سر دنیا رها کرده بودم هیچ بلائی نمیآید. من همیشه خواستار شبکاری بودم.»
@SevenBook
#کتاب #Book #داستان #خارجی #روسی #اروپا #فرانسه #آلمان #امریکا #داستان_کوتاه #زندگی #عشق #نفرت #آزادی #تولستوی #چخوف #اوتس #جویس #زیبایی
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_جغد #7Book
عشق واقعی
نویسنده: بهترین نویسندگان جهان
مترجم: بهترین مترجمان ایران
@SevenBook
زیرا فقط همراه دختر است که میتواند زیبایی را در نهایت آن احساس کند. در بیرون چراغها را روشن کرده بودند. مردم از کتابخانه میرفتند. دختر تکان نمیخورد و عیسابکف منتظر بود. وقتی دختر شروع به جمع کردن وسایلش کرد او نیز یادداشتهایش را به سرعت در کیفش جای داد، نمیتوانست بر ضربان قلبش حاکم باشد. سرانجام صدای تقتق پاشنهها را روی پلهها شنید و در روشنایی مات چراغ، دختر، زیبا و سبک، مانتوی کوتاه بر تن، ظاهر شد. دختر بیآنکه حرفی بزند گذشت. عیسابکف با صدایی لرزان او را صدا زد:
خانم…!
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_جغد #7Book
عشق واقعی
نویسنده: بهترین نویسندگان جهان
مترجم: بهترین مترجمان ایران
@SevenBook
زیرا فقط همراه دختر است که میتواند زیبایی را در نهایت آن احساس کند. در بیرون چراغها را روشن کرده بودند. مردم از کتابخانه میرفتند. دختر تکان نمیخورد و عیسابکف منتظر بود. وقتی دختر شروع به جمع کردن وسایلش کرد او نیز یادداشتهایش را به سرعت در کیفش جای داد، نمیتوانست بر ضربان قلبش حاکم باشد. سرانجام صدای تقتق پاشنهها را روی پلهها شنید و در روشنایی مات چراغ، دختر، زیبا و سبک، مانتوی کوتاه بر تن، ظاهر شد. دختر بیآنکه حرفی بزند گذشت. عیسابکف با صدایی لرزان او را صدا زد:
خانم…!
@SevenBook
#کتاب #رمان #داستان #داستان_کوتاه #ایران #جامعه #ادبی #عشق #روستا #مردم #زندگی #روزمره #سحر_رضایی
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_متخصصان #7Book
و این نیز نگذرد
سحر رضایی
@SevenBook
این کتاب، داستان دختری باحجب و حیا و تحصیل کردهی روستایی به نام سهیلا است که باید سختیهای زیادی را متحمل شود. این سختیها شاید برای اکثر افراد جامعه قابل تحمل باشد اما نوعی عشق وجودش را فراگرفته است که حساسش کرده است. او با تمام سادگی و حجب و حیایش دختری حساس است که فشار روحی و روانی زیادی را بر وجودش وارد می کند که همیشه فکر می کرد تحملش ممکن نیست.
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_متخصصان #7Book
و این نیز نگذرد
سحر رضایی
@SevenBook
این کتاب، داستان دختری باحجب و حیا و تحصیل کردهی روستایی به نام سهیلا است که باید سختیهای زیادی را متحمل شود. این سختیها شاید برای اکثر افراد جامعه قابل تحمل باشد اما نوعی عشق وجودش را فراگرفته است که حساسش کرده است. او با تمام سادگی و حجب و حیایش دختری حساس است که فشار روحی و روانی زیادی را بر وجودش وارد می کند که همیشه فکر می کرد تحملش ممکن نیست.
@SevenBook
#کتاب #رمان #داستان #داستان_کوتاه #کانادا #جامعه #ادبی #عشق #فمنیست #مردم #زندگی #دیکتاتور #مذهب #آزادی
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_ثالث #7Book
شواهد
نویسنده: مارگارت اتوود
مترجم: سهیل سمی
@SevenBook
پیش از پانزده سال از وقایع رمان خاطرات یک ندیمه میگذرد.
رژیم مذهبی گیلیاد همچنان در قدرت است اما به تازگی نشانهها بر افول ارکان حکومت گواهی میدهند. در همین ایام است که سرنوشت سه زن به هم گره میخورد: خاله لیدیا از سران حکومت، اگنس که در کودکی ربوده شده و در سایهٔ تعالیم گیلیاد بار آمده و نیکول، دختری از دنیای آزاد.
شواهد ورای قصهاش در پی یافتن پاسخی برای این پرسش است که دیکتــاتوری چگـونه ســر برمـیآورد، دوام مییـابد و از مـردمـانی آزاد، شهروندانی مطیع میسازد.
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_ثالث #7Book
شواهد
نویسنده: مارگارت اتوود
مترجم: سهیل سمی
@SevenBook
پیش از پانزده سال از وقایع رمان خاطرات یک ندیمه میگذرد.
رژیم مذهبی گیلیاد همچنان در قدرت است اما به تازگی نشانهها بر افول ارکان حکومت گواهی میدهند. در همین ایام است که سرنوشت سه زن به هم گره میخورد: خاله لیدیا از سران حکومت، اگنس که در کودکی ربوده شده و در سایهٔ تعالیم گیلیاد بار آمده و نیکول، دختری از دنیای آزاد.
شواهد ورای قصهاش در پی یافتن پاسخی برای این پرسش است که دیکتــاتوری چگـونه ســر برمـیآورد، دوام مییـابد و از مـردمـانی آزاد، شهروندانی مطیع میسازد.
@SevenBook
#کتاب #رمان #داستان #داستان_کوتاه #ایران #جامعه #ادبی #عشق #سیاست #مردم #زندگی #روزمره #مسیح_علینژاد #خاطرات
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_همیار #7Book
تاجِ خار
نویسنده: مسیح علی نژاد
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_همیار #7Book
تاجِ خار
نویسنده: مسیح علی نژاد
@SevenBook
#کتاب #رمان #داستان #داستان_کوتاه #ایران #جامعه #ادبی #عشق #سیاست #مردم #زندگی #روزمره #مسیح_علینژاد #خاطرات
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_همیار #7Book
تاجِ خار
نویسنده: مسیح علی نژاد
@SevenBook
جوانک به طرف ماشین خیز برداشت و نعره زنان لگد محکمی به در ماشین زد و چند تا فحش بهداشتی حواله اش کرد. ماشین، پر سروصدا در رفت. خیالم راحت شد. ترسم ریخته بود و خواستم آن دو را از سوء ظن بیهوده شان بیرون بیاورم که جوانک به طرف من برگشت و لگد محکمی به پایم کوبید. درد تا عمق جانم تیر کشید و نفسم را بند آورد. نتوانستم روی پایم بند شوم. جوان فریاد می زد و تند تند لیچار و لغز روی سرم هوار می کرد:
- مگه نرخت چقدر بالاست که به هیچکس رضایت نمیدی؟
درد صدایم را بریده بود. می خواستم آن دو را از اشتباه بیرون بیاورم اما جوانک ضربه دیگر به پهلویم زد و زار و ذلیل در خودم پیچیدم و لال شدم.
یک تاکسی خالی از خیابان ولیعصر به داخل یوسف آباد پیچید. جوان دوم از موتورش پایین پرید. با دستهای باز وسط خیابان ایستاد و مانع حرکت تاکسی شد.
- یالا سوار شو! اینم تاکسی. مگه منتظر تاکسی نبودی؟
دوید و کیفم را از پای درخت برداشت و در تاکسی را باز کرد و آن را روی صندلی عقب پرت کرد.
- این خانم رو برسون به هر جهنم دره ای که میره!
راننده پیر تاکسی جرات اعتراض نداشت. با تعجب به من و آن دو نگاه می کرد و بی جهت سر تکان می داد...
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_همیار #7Book
تاجِ خار
نویسنده: مسیح علی نژاد
@SevenBook
جوانک به طرف ماشین خیز برداشت و نعره زنان لگد محکمی به در ماشین زد و چند تا فحش بهداشتی حواله اش کرد. ماشین، پر سروصدا در رفت. خیالم راحت شد. ترسم ریخته بود و خواستم آن دو را از سوء ظن بیهوده شان بیرون بیاورم که جوانک به طرف من برگشت و لگد محکمی به پایم کوبید. درد تا عمق جانم تیر کشید و نفسم را بند آورد. نتوانستم روی پایم بند شوم. جوان فریاد می زد و تند تند لیچار و لغز روی سرم هوار می کرد:
- مگه نرخت چقدر بالاست که به هیچکس رضایت نمیدی؟
درد صدایم را بریده بود. می خواستم آن دو را از اشتباه بیرون بیاورم اما جوانک ضربه دیگر به پهلویم زد و زار و ذلیل در خودم پیچیدم و لال شدم.
یک تاکسی خالی از خیابان ولیعصر به داخل یوسف آباد پیچید. جوان دوم از موتورش پایین پرید. با دستهای باز وسط خیابان ایستاد و مانع حرکت تاکسی شد.
- یالا سوار شو! اینم تاکسی. مگه منتظر تاکسی نبودی؟
دوید و کیفم را از پای درخت برداشت و در تاکسی را باز کرد و آن را روی صندلی عقب پرت کرد.
- این خانم رو برسون به هر جهنم دره ای که میره!
راننده پیر تاکسی جرات اعتراض نداشت. با تعجب به من و آن دو نگاه می کرد و بی جهت سر تکان می داد...
@SevenBook
#کتاب #رمان #داستان #داستان_کوتاه #کانادا #جامعه #ادبی #عشق #فمنیست #مردم #زندگی #دیکتاتور #مذهب #آزادی #مسیحیت #دولت #قانون
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_آذرمیدخت #7Book
سرگذشت ندیمه
نویسنده: مارگارت اتوود
مترجم: منیژه ژیان
@SevenBook
داستان سرگذشت ندیمه در شهر کمبریج ایالت ماساچوست شکل میگیرد. به دنبال ترور رییس جمهور انقلابی شکل میگیرد که تغییرات عظیمی را در این ایالت ایجاد میکند. انقلاب توسط مسیحیان انجام میشود و سردمداران جنبش، دولتی به نام «گیلاد» ایجاد میکنند. در این حکومت تازه تاسیس قانون اساسی منحل میشود و فردیت افراد -بهخصوص زنان- هیچ اهمیتی ندارد. مردم در خدمت دولت مورد ظلم و ستم و تبعیضهای جنسیتی قرار میگیرند و دین مسیحیت به عنوان دین قانونی کشور اعلام میشود. ازدواج مجدد، طلاق و بسیاری از تصمیمات فردی که حقوق شهروندی افراد است نیز از سوی دولت، بیقانونی بهحساب میآید. این دولت نمادی از حکومت تئوکراتیک جلید است. در این گروه از دولتها، قوانین براساس نظر مدعیان خدا بر روی زمین نوشته میشود و مذهب غالب که در کتاب سرگذشت ندیمه مارگارت اتوود دین مسیحیت است، تعیینکنندهی چهارچوبهای سازمانی و حقوق افراد است.
@SevenBook
#کتاب_هفت #SevenBook #سنندج #Sanandaj #نشر_آذرمیدخت #7Book
سرگذشت ندیمه
نویسنده: مارگارت اتوود
مترجم: منیژه ژیان
@SevenBook
داستان سرگذشت ندیمه در شهر کمبریج ایالت ماساچوست شکل میگیرد. به دنبال ترور رییس جمهور انقلابی شکل میگیرد که تغییرات عظیمی را در این ایالت ایجاد میکند. انقلاب توسط مسیحیان انجام میشود و سردمداران جنبش، دولتی به نام «گیلاد» ایجاد میکنند. در این حکومت تازه تاسیس قانون اساسی منحل میشود و فردیت افراد -بهخصوص زنان- هیچ اهمیتی ندارد. مردم در خدمت دولت مورد ظلم و ستم و تبعیضهای جنسیتی قرار میگیرند و دین مسیحیت به عنوان دین قانونی کشور اعلام میشود. ازدواج مجدد، طلاق و بسیاری از تصمیمات فردی که حقوق شهروندی افراد است نیز از سوی دولت، بیقانونی بهحساب میآید. این دولت نمادی از حکومت تئوکراتیک جلید است. در این گروه از دولتها، قوانین براساس نظر مدعیان خدا بر روی زمین نوشته میشود و مذهب غالب که در کتاب سرگذشت ندیمه مارگارت اتوود دین مسیحیت است، تعیینکنندهی چهارچوبهای سازمانی و حقوق افراد است.
@SevenBook