.
🟠 در #روز_جهانی_حمایت_از_قربانیان_شکنجه بخشی از مستندات گزارش #سازمان_دیده_بان_حقوق_بشر در مصاحبه با برخی از زندانیان بین شهریور ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ در زندانهای جمهوری اسلامی را بخوانیم:
"وقتی به بازجو گفتم که به هیچ گروه سیاسی تعلق ندارم و دیگر در تظاهرات شرکت نخواهم کرد، گفت: «نه، تو همکاری نمیکنی، من باید با تو به طریق دیگری برخورد کنم.» سپس دو نفر دیگر را صدا زد و گفت: «این فاحشه دوست دارد پاره شود.» لباسهای مرا پاره کرده و به طور وحشیانهای به من تجاوز کردند. من بیهوش شدم و وقتی بر سرم آب ریختند، دوباره به هوش آمدم و دیدم که تمام بدنم غرق خون است."
"دو مرد از من بازجویی کردند، سپس زنی آمد و مرا به اتاق دیگری برد. او گفت که باید لباسهایم را درآورم تا مورد بازرسی بدنی قرار بگیرم و به بخش عمومی منتقل شوم. در حالی که مشغول درآوردن لباسهایم بودم، دو مرد دیگر وارد اتاق شدند. یکی از آنها با آن زن مرا گرفتند و در آن حال، مرد دیگر به من تجاوز کرد. وقتی که نفر اول کارش را تمام کرد من نیمه بیهوش بودم و مرد دیگر شروع به تجاوز به من کرد."
"به من چشمبند زده بودند اما میتوانستم بفهمم که آنها به مرد دیگر هم تجاوز کردند چون ما پهلوی یکدیگر قرار داشتیم و من همچنین میشنیدم که او گریه و التماس میکرد که این کار را متوقف کنند. او بیست و چند سال داشت"
"آنها از وزارت اطلاعات و امنیت ایران در اشنویه بودند. من این را از روی کاغذهایی که به من دادند تا یک اعتراف دروغین را امضا کنم، فهمیدم. آنها در طی بازجویی به من لگد زدند، طوریکه از روی صندلی افتادم و سپس به لگد زدن به شکم و گوش من ادامه دادند، نهایتاً گوش چپ من دچار خونریزی شد. هر روز من را میبردند و به روشهای گوناگون شکنجه میدادند و از شوکر روی گردن و پشت من استفاده میکردند. روز دیگر من را ۴۳ ضربه شلاق زدند تا بیهوش شدم که سبب خونریزی از پشتم شد. یک روز یکی از بازجوها یک وسیله بُرّنده آورد و میخواست انگشت وسط دست راست مرا ببرّد که یک نفر دیگر آمد و مانع از انجام این کار شد."
"آنها از شوکر بر روی آلت تناسلی من استفاده کردند. یک روز شلوار مرا درآوردند و من فکر کردم که میخواهند دوباره از شوکر بر روی آلت تناسلی من استفاده کنند اما آنها با استفاده از یک باتوم به من #تجاوز کردند. من در آن هنگام شوکه شده بودم و باورم نمیشد که چنین کاری بکنند. من همانطور ساکت آنجا ایستاده بودم و حتی نمیتوانستم فریاد بزنم. زبانم بند آمده بود، گویی چهار نفر گلوی مرا گرفته بودند"
#رسانه_سپیده_دم
#سیرک_انتخابات
#رای_بی_رای
.
https://t.me/sepidehdamTv/2816?single
🟠 در #روز_جهانی_حمایت_از_قربانیان_شکنجه بخشی از مستندات گزارش #سازمان_دیده_بان_حقوق_بشر در مصاحبه با برخی از زندانیان بین شهریور ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ در زندانهای جمهوری اسلامی را بخوانیم:
"وقتی به بازجو گفتم که به هیچ گروه سیاسی تعلق ندارم و دیگر در تظاهرات شرکت نخواهم کرد، گفت: «نه، تو همکاری نمیکنی، من باید با تو به طریق دیگری برخورد کنم.» سپس دو نفر دیگر را صدا زد و گفت: «این فاحشه دوست دارد پاره شود.» لباسهای مرا پاره کرده و به طور وحشیانهای به من تجاوز کردند. من بیهوش شدم و وقتی بر سرم آب ریختند، دوباره به هوش آمدم و دیدم که تمام بدنم غرق خون است."
"دو مرد از من بازجویی کردند، سپس زنی آمد و مرا به اتاق دیگری برد. او گفت که باید لباسهایم را درآورم تا مورد بازرسی بدنی قرار بگیرم و به بخش عمومی منتقل شوم. در حالی که مشغول درآوردن لباسهایم بودم، دو مرد دیگر وارد اتاق شدند. یکی از آنها با آن زن مرا گرفتند و در آن حال، مرد دیگر به من تجاوز کرد. وقتی که نفر اول کارش را تمام کرد من نیمه بیهوش بودم و مرد دیگر شروع به تجاوز به من کرد."
"به من چشمبند زده بودند اما میتوانستم بفهمم که آنها به مرد دیگر هم تجاوز کردند چون ما پهلوی یکدیگر قرار داشتیم و من همچنین میشنیدم که او گریه و التماس میکرد که این کار را متوقف کنند. او بیست و چند سال داشت"
"آنها از وزارت اطلاعات و امنیت ایران در اشنویه بودند. من این را از روی کاغذهایی که به من دادند تا یک اعتراف دروغین را امضا کنم، فهمیدم. آنها در طی بازجویی به من لگد زدند، طوریکه از روی صندلی افتادم و سپس به لگد زدن به شکم و گوش من ادامه دادند، نهایتاً گوش چپ من دچار خونریزی شد. هر روز من را میبردند و به روشهای گوناگون شکنجه میدادند و از شوکر روی گردن و پشت من استفاده میکردند. روز دیگر من را ۴۳ ضربه شلاق زدند تا بیهوش شدم که سبب خونریزی از پشتم شد. یک روز یکی از بازجوها یک وسیله بُرّنده آورد و میخواست انگشت وسط دست راست مرا ببرّد که یک نفر دیگر آمد و مانع از انجام این کار شد."
"آنها از شوکر بر روی آلت تناسلی من استفاده کردند. یک روز شلوار مرا درآوردند و من فکر کردم که میخواهند دوباره از شوکر بر روی آلت تناسلی من استفاده کنند اما آنها با استفاده از یک باتوم به من #تجاوز کردند. من در آن هنگام شوکه شده بودم و باورم نمیشد که چنین کاری بکنند. من همانطور ساکت آنجا ایستاده بودم و حتی نمیتوانستم فریاد بزنم. زبانم بند آمده بود، گویی چهار نفر گلوی مرا گرفته بودند"
#رسانه_سپیده_دم
#سیرک_انتخابات
#رای_بی_رای
.
https://t.me/sepidehdamTv/2816?single
Telegram
رسانه سپیده دم