رسانه سپیده دم
1.84K subscribers
1.81K photos
712 videos
12 files
1.69K links
.
ارتباط با ادمین سپیده‌دم👇
T.me/sepidehdam_media_Admin

اینستاگرام سپیده‌دم
https://instagram.com/sepidehdam.media?igshid=YmMyMTA2M2Y=
توییتر سپیده.دم
https://twitter.com/Sepidehdam_Tv?s=08
یوتوب
https://youtube.com/channel/UCI7Jy5e7TEPLVYFs2gDrAEw
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
https://t.me/sepidehdamTv

نامه حامد اسماعیلیون برای تولد پریسا ...
.
پریسا جان!
تو سرزمین من بودی. گمت کردم. در تلواره‌های کویرت سوختم. بر درختان هیرکانی‌ات آویزانم کردند. در زاگرس خونینت آتشم زدند. در دریای مازندرانت غرقم کردند. در آن چشمه‌سارهای کهن، در مرغزارهای بکر، جفتِ شقایق‌های کوهی... گمت کردم. تو فانوس دریایی من بودی. گمت کردم. خوردم به هر موج، زدم به هر صخره اما توفان قوی‌تر از من بود.

پریسا جان،
ری‌را را به مردم سپردم. یادت هست همیشه می‌گفتم او خواهد رفت و تو می‌مانی و من. تو می‌گفتی هرجا برود نزدیکش خواهم بود. می‌گفتم نمی‌شود، مگر ندیدی خودمان رها کردیم و آمدیم. می‌گفتی یک‌دانه بچه است مگر می‌شود، من نزدیکش خواهم بود. بگویمت که هستی، نزدیکش هستی و فقط من دور مانده‌ام. ری‌را رفت تا با فیل صورتی‌اش، کتاب‌های تن‌تنش و داغی که بر دل ما گذاشت در خاطر مردم بماند. تو ماندی و من. همان که گفته بودم.

پریسا جان،
در روزی چون فردا سه نفری تولدت را جشن می‌گرفتیم. تولد آخرت را یادآوری نمی‌کنم. خاطره‌ای عمیقا شیرین بین من و شما دخترها باقی خواهد ماند. عکس‌های آن، حکایت آن، طعم ناب لحظات از دست رفته‌اش. نگفتم و نمی‌گویم. چون مدام کمتر نوشتم، از دست دادن امساک می‌آورد و دست خودم نبود. اول از نوشتن افتادم و حال از گفتن درمی‌مانم. زبان من بودی که به لکنت افتاد. پای من بودی که لنگ شد. با استخوان‌های شکسته‌ای که غلط جوش خورده‌اند با زخم‌های کهنه‌ای که زق‌زق می‌کنند اینجا نشسته‌ام. باور نمی‌کنی که حتا از نوشتن متنفر شدم چون آینده در آن نوشته‌ها بود و آینده بخت سیاه ما بود. خاصیت از دست دادن همین است. در روزی چون فردا شادترین مرد زمین بودم که تولدت می‌رسد و حالا منتظرم تا ناپیدا شوم. آن روز خواهد آمد، تا وقت رفتن به عهدم وفادارم و آرزو می‌کنم بعد از آن یا پیش از آن مردمان سرزمین مادری سزای ظالمان شرور و حاکمان ریاکار و فاسد را کف دست‌شان گذاشته باشند که جان تو یگانه‌ترین مرا با بی‌رحمی گرفتند.

پریسا جان،
می‌بوسمت.
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#ایران_آگاه_آزاد_آباد
#حامد_اسماعیلیون
#پریسا_و_ریرا_اسماعیلیون
#پرواز۷۵۲
#دادخواهی_حق_ماست
#نه_به_جمهوری_اسلامی
.
.
🟠 علت هراس جمهوری اسلامی از دادخواهان
✍️⁩ سپیده حجامی

جمهوری اسلامی با کارنامه‌ای سیاه و بیش ۴ دهه جنایت، خود بهتر از هر کسی می‌داند چه تعداد جانِ بی‌گناه گرفته، و به خوبی از ابعاد دهشتناک فجایعی که رقم زده آگاه است.
این حکومت دیکتاتوری جنایتکار که به قصد الگوسازی همه ما ایرانیان را وادار به خواندن روایت «زینب» و خطبه آتشین او در «دادخواهی» خانواده‌اش کرده است، حال در دایره‌ای از دادخواهان واقعی، نه قهرمان پوشالی کربلا، به محاصره درآمده است. حاکمان جمهوری اسلامی که خود به خوبی به دروغین بودن روایت «زینب» آگاهند، این نکته را دریافته‌اند که در باور جامعه امروز ایران، «زینب» شخصیتی خیالی، اما «دادخواهی» امری کاملاً واقعی‌ست.
این جانیان هرگز تصور نمی‌کردند شخصیت داستان‌های فراواقعی آنها از ۱۴۰۰ سال پیش، به صورت مستقل به شکلی واقعی در جامعه امروز نمود پیدا کند، آقا ماشاالله کرمی، منوچهر بختیاری، ناهید شیرپیشه، لیلا مهدوی، محبوبه رمضانی و... دادخواهان شریفی هستند که بر گلوی جمهوری اسلامی نشسته و راه نفس آن را بند آورده‌اند. حاکمان جمهوری اسلامی با توجه به آگاهی از ابعاد گسترده جنایات خود از اتحاد و همدلی خانواده‌های دادخواه هراس دارند، آنها می‌دانند تعداد قربانیان‌شان به قدری‌ست که اگر تنها دادخواهان ایرانی علیه حکومت قیام کنند، سرنگونی‌شان حتمی‌ست.
بازماندگان و دادخواهان سینما رکس آبادان، دهه سیاه ۶۰، قتل‌های زنجیره‌ای و ترورها، کوی دانشگاه، خرداد ۸۸، دی ۹۶، آبان خونین ۹۸، هواپیمای اوکراینی، کشتی سانچی، کشته‌شدگان کرونا و انقلاب #زن_زندگی_آزادی در کنار هم توانایی تشکیل موج عظیمی دارند که به مثابه سونامی جمهوری اسلامی و همگی دستاندرکاران جنایتکارش را در خود غرق کند به همین دلیل در آستانه سالگرد قتل حکومتی مهسا امینی به مزدوران رژیم ماموریت بازداشت دادخواهان داده شده است.
ما ایرانیان اما در سراسر جهان صدای دادخواهان را تکثیر کرده و راه آن عزیزان را تا سرنگونی جمهوری اسلامی ادامه می‌دهیم، خامنه‌ای جنایتکار باید بداند با بازداشت دادخواهان صدای آنها قطع نمی‌شود و ما انعکاس صدای دادخواهان هستیم.
.
#رسانه_سپیده_دم
#سپیده_حجامی
#ماشالله_کرمی
#سالگرد_مهسا_نزدیکه
#دادخواهی
#آبان_ادامه_دارد
#ناهید_شیرپیشه
#منوچهر_بختیاری
#بازداشت_دادخواهان
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#سیرک_اربعین
#زندانیان_سیاسی_گمنام
#قتل_حکومتی
#مهسا_امينی‌
#کشته_شدگان_هواپیمای_اوکراینی
#پرواز۷۵۲

.
https://t.me/sepidehdamTv/1779
.
🟠 #چشم_برای_آزادی
🌿 روایت #عسل_جزیده :
«‏شاید خیلی از شما من رو با این عکس‌ها بشناسید «اسلاید ۲» اسم من عسل هست، عسل جزیده.
۱۸ سالمه و چند روز قبل، برای از دست ندادن بیناییم و درمان چشمم از ایران خارج شدم، تصمیم دارم اتفاقاتی رو که طی یکسال گذشته برام افتاده رو تعریف کنم.
‌‏یادمه از ۱۴-۱۵ سالگی مصادف با #آبان_۹۸ ویدیوهای اعتراضات رو می‌دیدم و لحظه‌ای نبود که گریه نکنم و از اینکه تو خونه نشسته بودم «اجازه شرکت در اعتراضات رو نداشتم» و مردم برای گرفتن حقشون کشته می‌شدند عذاب وجدان داشتم.
آبان، اعدام #نوید_افکاری و #پرواز۷۵۲ ، جنایات پشت سرهمی بود که منِ نوجوون نمی‌تونستم هضمش کنم.
‏درد خانواده‌های داغدار، درد من بود و دیگه نه تونستم ببخشم، و نه فراموش کنم. از اون سال‌ها به بعد دادخواهی و انقلاب درونم مثل آتشی که هیچوقت خاموش نمی‌شه اهداف، دغدغه و مسیر زندگیم رو شکل داد.
‏کشته شدن ‎#مهسا_امینی شوکه‌م کرد و فکر می‌کردم اینبارم اتفاقی نمی‌افته، اما مردم ایران غافلگیرم کردن.
انقلاب ۱۴۰۱ شکوه، امید و معجزه‌ای بود که در دور دست‌ها هم نمی‌دیدمش.
فرصتی بود که بلاخره می‌تونستم برای دادخواهی، عدالت و سرنگونی رژیم جنایتکار "مبارزه" کنم و دیگه تماشاچی نباشم.
‏مادرم اوایل مثل سایر والدین نگران، از ترس اینکه اتفاقی برام بی‌افته، نمی‌ذاشت برم.
بعد که مدارس باز شد و دید که با خودم لباس می‌برم مدرسه برای پیوستن به اعتراضات، و فهمید دیگه نمی‌تونه جلوم رو بگیره گفت "هرجا میری باذهم می‌ریم که اگر هم قراره بلایی سرت بیاد، سر جفت‌مون بیاد"
‏محل زندگی ما لشت نشا، یه شهر کوچک تو استان گیلان بود اما چون شلوغ نمی‌شد، برای شرکت در تظاهرات می‌رفتیم رشت. از زمان باز شدن مدارس تا اونروز، جمعا ۳ بار تونستیم بریم.
بار اول شهرداری، بار دوم از بعدازظهر رفتیم سبزه میدون و
‏بار سوم در تاریخ ۹ مهر ۱۴۰۱، حدود ساعت ۲ رسیدیم دانشگاه علوم پایه «از صبح همه دانشگاه‌ها فراخوان داده بودن»
نیروهای رژیم جلوی در ایساده بودن و نمیذاشتن خانواده‌ها برن داخل، می‌گفتن بچه هاتونو بردن! جمعیت زیاد نبود، روبروی دانشگاه منتظر بقیه بودیم که کم کم شروع کنیم
‏به ۳۰-۴۰ نفر که رسیدیم شروع کردیم شعار دادن، دست می‌زدیم و با مامورها «پلیس ضدشورش نبودن» بحث می‌کردیم. سربازها با اسلحه و باتوم می‌اومدن جلومون که بترسیم و متفرق شیم.
جمعیت که به ۵۰-۶۰ نفر رسید، گارد ضد شورش اومد و از اونجا درگیری شروع شد.
‏ ۴-۵ تا زن چادری داشتن یه دانشجو حدودا ۲۰ ساله رو می‌بردن، مادرم رو دیدم که برای کمک به دختر رفت جلو و باهاشون درگیر شد. موقعی که دستش رو گرفتن که ببرنش، از پشت کشیدمش که ولش کنن و تو همین گیر و دار، مادرم هلشون داد و خودش و همه افتادن روی زمین.
مادرم که بلند شد ‏سنگریزه‌های بغل خیابون رو با مشت پرت می‌کردم سمت مامورها «همه اینا خیلی سریع اتفاق افتاد، تقریبا در ۱ دقیقه»
وقتی اومدن جلو و می‌خواستیم فرار کنیم، شروع کردن تیر زدن.
یه صدای خیلی بلند اومد، گوشام رو از درد گرفتم و جیغ کشیدم. ‏فکر می‌کردم گاز اشک‌آور یا بمب صوتی جلوم منفجر شده. چشمام هیچی نمی‌دید، موقع دویدن حس کردم صورتم خیسه، تازه اونموقع فهمیدم که "تیر" خوردم.
اومدیم تو کوچه، مادرم دستم رو گذاشت روی سرش، گفت ببین داره خون میاد؟ یه مشت مو چسبید به دستم، داشت خون می‌اومد.
نشستم رو آسفالت ‏چیزی بجز چند تصویر و این صداها یادم نیست:
«-بمیرم برات مامان، دندونتو شکستن
-دستمال بدین بهش
-برسونیمتون بیمارستان؟
-شوهرم ماشین داره الان میاد
-باید برید بوعلی سینا
-اونجا خطرناکه
-الان زنگ میزنم تاکسی»
یه بیمارستان زنان زایمان همونجا بود که درش رو بسته بودن و کسی رو راه نمی‌دادن، ‏یکی داشت در می‌زد و داد می‌زد اینجا مصدوم داریم، کمک کنید
مادرم با اینکه حالش بد بود، حواسش بود گیر نیفتیم. با یه تاکسی بخشی از مسیر رو اومدیم و از اونجا به بعد یکی از آشناها اومد دنبالمون و رسوندمون خونه.
‏متوجه می‌شدم که خانواده/آشناهامون می‌اومدن بالاسرم و دنبال دکتر می‌گشتن.
چشم چپم به قدری درد می‌کرد که باز نمی‌شد، بهم گفتن چشماتو باز کن تا حداقل بفهمیم بینایی داری یا نه، گفتم یه چیز قرمز می‌بینم.
فردای اون روز رفتیم دکتر برای معاینه چشم «به دلایل امنیتی اسم دکتر هارو نمیارم»
دکتر بی هیچ هزینه‌ای عملم کرد، به این امید که گلوله رو در بیاره و «شاید» بیناییم برگرده.
گلوله به جمجمه‌ام اصابت کرده بود، نمی‌تونستن درش بیارن و هیچ شانسی هم برای بازگشت دوباره بیناییم نبود.

🟠 ادامه روایت 👇
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
🟠 هجده دی، مصادف است با دومین سالگرد درگذشت زنده‌یاد بکتاش آبتین، هنرمندی که در زندان اوین مبتلا به کرونا شد و پس از چند ماه دست و پنجه نرم کردن با بیماری، به علت عدم رسیدگی پزشکی جان باخت...
درگذشت بکتاش آبتین به نوعی قتلی حکومتی‌ست، چرا که اگر در زمان مناسب او را از زندان به بیمارستان منتقل می‌کردند، می‌توانستند جانش را نجات دهند...
در دومین سالگرد جان باختن وی، شما را به تماشای بخشی از فیلم "جنایت عمدی" دعوت می‌کنیم. این فیلم به کارگردانی محمد رسول‌اف ساخته شده است و در آن چگونگی قتل حکومتی بکتاش آبتین روایت می‌گردد.
.
#رسانه_سپیده_دم
#جنایت_عمدی
#بکتاش_آبتین
#مریم_یاوری
#محمد_رسول_اف
#قتل_حکومتی
#پرواز۷۵۲
#کشتی_سانچی
#نه_به_اعدام
#رضا_رسایی
#مجاهد_کورکور
.
https://t.me/sepidehdamTv
.
ایرانیان به واسطه حضور رژیم ناکارآمد و پلشت جمهوری اسلامی از کوچکترین امنیت جانی برخوردار نیستند.
این رژیم جنایتکار نه تنها در آسمان "پرواز ۷۵۲" و زمین "شلیک به معترضان" و دریا "کشتی سانچی" جان شهروندان را می‌گیرد، بلکه براحتی و بدون هیچ مجازاتی به مأموران خود اجازه شلیک و قتل شهروندان بی‌گناه تحت عنوان خطای انسانی می‌دهد...
چند نمونه از قربانیان شلیک‌ اشتباهی مأموران حکومتی در یک‌سال گذشته:

🟠 #کیان_پیر_فلک
کیان پیرفلک کودک ۹ ساله ساکن ایذه در خوزستان بود که در شامگاه ۲۵ آبان ۱۴۰۱، در پی حمله به بازار ایذه، در جریان خیزش #زن_زندگی_آزادی ، در حالی‌که با والدین و برادر خردسالش در خودرو در راه بازگشت به خانه خود در ایذه بودند، هدف گلوله مأموران حکومتی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت و کشته شد.

🟠 #سها_اعتباری
دختر بچه ۱۲ساله‌ در حالی که در خودروی خانواده‌اش در حال سفر بود یکشنبه شب ۴ دی ماه ۱۴۰۱ هدف تیراندازی نیروهای مسلح مأموران نیروی انتظامی قرار گرفت و کشته شد.
وی و خانواده‌اش در جاده بندرعباس در استان هرمزگان در حال سفر بودند که مأموران نیروی انتظامی در نزدیکی بستک به روی خودروی آنها آتش می‌گشایند. سها اعتباری که به شدت مجروح شده بود در مسیر انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داد.
قتل دختربچه ۱۲ساله سها اعتباری درست در شب چهلم کیان پیرفلک، ۹ساله، رخ داد.

🟠 #آناهیتا_امیرپور
شامگاه جمعه ۲۹ دی ۱۴۰۲، نیروهای لباس شخصی اداره اطلاعات بروجرد در منطقه نظام‌آباد این شهر سرنشینان یک اتومبیل پژو ۲۰۶ را به رگبار بسته‌اند که در نتیجه آن یک زن دانشجوی ۲۰ ساله به نام آناهیتا امیرپور دانشجوی ترم اول رشته تربیت‌بدنی دانشگاه آزاد بروجرد در دم جانش را از دست داده است.

🟠 #نگار_کریمیان
زن جوان ۲۱ ساله اهل بروجن استان چهارمحال و بختیاری با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی به شدت مجروح و ساعاتی بعد در اثر شدت جراحات وارده جانش را از دست داد.
نیروهای انتظامی در دو راهی شهر «چمن‌سلطان» از توابع بخش الیگودرز، روز ۱۹ اسفند به سوی یک خودرو شلیک کردند که در اثر آن نگار کریمیان، ۲۱ ساله، کشته و پدرش مجروح شده است. آن‌ها در حال بازگشت از مراسم خاکسپاری دایی خود بوده‌اند.

🟠 #ساناز_محمدیان
بر اثر شلیک اشتباه ماموران نیروی انتظامی اهواز به یک خودرو در روز نهم مهرماه یک زن به نام ساناز محمدیان کشته شده است.
به گفته میلاد محمدیان، همسر این زن، که به همراه کودکش در خودرو بود، ماموران اعلام کرده‌اند که در تعقیب یک گروه سارقان مسلح بوده‌اند.
.
#رسانه_سپیده_دم
#خطای_انسانی
#پرواز۷۵۲
.

https://t.me/sepidehdamTv/2524
.
🟠 یادداشتی بر استاندارد دوگانه شأن معلم در جمهوری اسلامی

"نوری بر تاریکی"
✍️ #سپیده_حجامی

در خبرها آمده به درخواست غلامعباس ترکی معاون دادستان کل کشور، پرونده‌ای قضایی به اتهام «توهین به جایگاه معلم» برای عوامل سریال «افعی تهران» تشکیل شده است.
به اسامی که در ادامه می‌آید دقت کنید:
هاشم خواستار، جواد لعل‌محمدی، محمدحسین سپهری، رسول بداقی، عزیز قاسم‌زاده، اصغر امیرزادگان، طاهر اصغرپور، ناهید شیرپیشه، محمد صادقی، حجت‌الله رافعی، امان جلالی‌نژاد...
افراد نام برده تنها بخش کوچکی از معلمین زندانی محبوس در زندان‌های جمهوری اسلامی هستند.
جمهوری اسلامی، تصمیمات و اقداماتِ مسئولان و دستاندرکارانش، جمع اضداد است. در کشوری که معلمان تنها به جرم حق و آزادی‌خواهی بازداشت، شکنجه و محبوس می‌شوند، معاون دادستان سکانسی از یک سریال را که در آن به معضل تنبیه بدنی دانش آموزان پرداخته شده که مختص به گذشته نیست، و متاسفانه هر از چند گاهی به تیتر خبری بدل می‌گردد، مصداق توهین به شأن معلم می‌نامد!
شأن معلم چیست و چه کسی آن را تعیین می‌کند؟ ثبت شکایت از عوامل سریال «افعی تهران» بیانگر این نکته است که این عبارت تهی از بار معنایی است و بسته به شرایط و به دلخواه متغیر است.
شأن معلم چگونه مخدوش می‌شود؟ با حضور به عنوان کاراکتر منفی در یک قصه یا پشت میله‌های زندان با حکمی صادره از قوه قضاییه که مهر اخراج از مدرسه خورده؟
این اتفاق ماکت کوچکی از ناکارآمدی حکومت جمهوری اسلامی و مسئولان آن است، همیشه اشتباه و خلاف موج و خواست جامعه.
در حالی که ایرانیان در فضای مجازی از خاطرات تلخ خود درباره تنبیه بدنی و اثرات مخرب این خاطرات بر روح و روان‌شان می‌گویند، مسئولان به روال معمول، به جای حل مسئله، صورت مسئله را پاک می‌کنند...
پیشتر هم شاهد همچنین تصمیماتی بوده‌ایم. پس از شلیک به پرواز ۷۵۲، تصویربرداری که لحظه سقوط را در آسمان ثبت کرده بود بازداشت شد، نه فرد شلیک کننده به هواپیما! فردی که دعوای مادر قمی با آخوند هرزه‌چشم را منتشر کرد، مورد پیگرد قانونی قرار گرفت... از این دست نمونه‌ها بسیار است.
و حال بی‌توجه به آمار معلمان زندانی و روایات متعدد تنبیه بدنی دانش‌آموزان، علیه یک گروه فیلم‌سازی بابت افکندن نور بر وَرِ تاریک آموزش و پرورش و یک معضل اجتماعی مهم، اعلام جرم شده است!

#رسانه_سپیده_دم
#افعی_تهران
#تنبیه_بدنی_دانش_آموز_توسط_معلم
#معلمان_دربند
#هاشم_خواستار
#جواد_لعل_محمدی
#پرواز۷۵۲
#مادر_قمی
#نه_به_اعدام
#محمود_مهرابی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#رسول_بداقی
#گشت_ارشاد



https://t.me/sepidehdamTv/2699?single