Forwarded from اتچ بات
.
ابوالفضل جلیلی، فیلمساز ایرانی در اینستاگرام خود نوشته:
.
جنگ که تازه شروع شده بود همچون شیری غران همراه تنی چند از دوستان تلویزیونی راهی خوزستان شدم.
قصد ما ساخت فیلمی بود درخصوص رشادتهای مردم خوزستان، و من در حکم صدابردار.
_ نزدیک ظهر جلوی پالایشگاه آبادان دختر جوان عربی خوزستانی باچادر سیاهی بر سر، همچون عقابی بلند بالا در برابر دوربین ما ایستاده بود و سخن میراند،
_ که ما ایستاده ایم و از وجب به وجب خوزستان ایران مان دفاع میکنیم و از هیچ دشمنی هراس در دل نداریم ...!
اما من هراس داشتم . گوشم به صدای دختر جوان بود و چشمم مدام به آسمان .
که جنگنده ای بی محابا از پس پالایشگاه سر برآورد و در چشم برهم زدنی دنیا را به آتش کشید .
من گریختم، طوریکه سیم میکروفنی که در دست دختر جوان بود از میکروفن کنده شد و با من همراه .
لحظاتی سراسیمه دویدم ، و چون آتش، زبان در هم کشید، به محل فیلمبرداری بازگشتم . دختر جوان خوزستانی بی خبر از آنکه بداند من صدای مقاومتش را بریده ام همچنان سخن میراند و ایستادگی اش زیر بمباران دشمن در آن لحظه حساس را با غرور، به شهادت میگرفت .
خجالت زده و شرمگین سیم را به میکروفن وصل کردم . اما دیگر دیر شده بود....
اعتراف میکنم که در تمام طول هشت سال جنگ هرچه کردم باز شرمساری آن لحظه حساس، رهایم نکرد و نکرد و نکرد .
_چند روزیست صدای آن دختر خوزستانی که حالا شیرزنی سپیدموی گشته با لبانی تشنه و دستانی خاکی را می شنوم که فریاد میزند .
_ آقا.... گوش کن... تظاهرات ما ،،سلمیه،،
چرا تیر میندازی . نزن ... ما آب میخواهیم .
زمینمونو میخواهیم.... نزن .....!
_ به حرمت خون هزاران هزار شهیدت در همان خوزستان، اینبار نمی گریزم ، تو را تنها نمی گذارم ، و باتو همصدا میشوم...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#خوزستان
#آب_مثل_آبان
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#ابوالفضل_جلیلی
#خوزستان_در_خون
#ایران_آگاه_آزاد_آباد
#هنرمند_مسئول
.
https://t.me/sepidehdamTv
ابوالفضل جلیلی، فیلمساز ایرانی در اینستاگرام خود نوشته:
.
جنگ که تازه شروع شده بود همچون شیری غران همراه تنی چند از دوستان تلویزیونی راهی خوزستان شدم.
قصد ما ساخت فیلمی بود درخصوص رشادتهای مردم خوزستان، و من در حکم صدابردار.
_ نزدیک ظهر جلوی پالایشگاه آبادان دختر جوان عربی خوزستانی باچادر سیاهی بر سر، همچون عقابی بلند بالا در برابر دوربین ما ایستاده بود و سخن میراند،
_ که ما ایستاده ایم و از وجب به وجب خوزستان ایران مان دفاع میکنیم و از هیچ دشمنی هراس در دل نداریم ...!
اما من هراس داشتم . گوشم به صدای دختر جوان بود و چشمم مدام به آسمان .
که جنگنده ای بی محابا از پس پالایشگاه سر برآورد و در چشم برهم زدنی دنیا را به آتش کشید .
من گریختم، طوریکه سیم میکروفنی که در دست دختر جوان بود از میکروفن کنده شد و با من همراه .
لحظاتی سراسیمه دویدم ، و چون آتش، زبان در هم کشید، به محل فیلمبرداری بازگشتم . دختر جوان خوزستانی بی خبر از آنکه بداند من صدای مقاومتش را بریده ام همچنان سخن میراند و ایستادگی اش زیر بمباران دشمن در آن لحظه حساس را با غرور، به شهادت میگرفت .
خجالت زده و شرمگین سیم را به میکروفن وصل کردم . اما دیگر دیر شده بود....
اعتراف میکنم که در تمام طول هشت سال جنگ هرچه کردم باز شرمساری آن لحظه حساس، رهایم نکرد و نکرد و نکرد .
_چند روزیست صدای آن دختر خوزستانی که حالا شیرزنی سپیدموی گشته با لبانی تشنه و دستانی خاکی را می شنوم که فریاد میزند .
_ آقا.... گوش کن... تظاهرات ما ،،سلمیه،،
چرا تیر میندازی . نزن ... ما آب میخواهیم .
زمینمونو میخواهیم.... نزن .....!
_ به حرمت خون هزاران هزار شهیدت در همان خوزستان، اینبار نمی گریزم ، تو را تنها نمی گذارم ، و باتو همصدا میشوم...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#خوزستان
#آب_مثل_آبان
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#ابوالفضل_جلیلی
#خوزستان_در_خون
#ایران_آگاه_آزاد_آباد
#هنرمند_مسئول
.
https://t.me/sepidehdamTv
Telegram
attach 📎