💭🔹توئیت"ابراهیم اصغرزاده"
➕ #کروبی اگر #رییس_جمهور کشور بود در پیگیری حقوق #محصورین و #زندانیان_سیاسی اندک مدارا و تعللی به خود راه نمیداد
به "صدای اصلاحات"بپیوندید👇👇👇
@sedayeslahat
➕ #کروبی اگر #رییس_جمهور کشور بود در پیگیری حقوق #محصورین و #زندانیان_سیاسی اندک مدارا و تعللی به خود راه نمیداد
به "صدای اصلاحات"بپیوندید👇👇👇
@sedayeslahat
"رفیقی شریف" ؟
✍️حمید جعفری
#محمد_حبیبی، رفیق خوبی است.
از اون دسته آدم هایی است که هنوز سنسورهای #آدمیت در وجودش فعال است؛
سنسور #رفاقت، سنسور #آزادی_خواهی، سنسور #عدالت_طلبی، سنسور انسان دوستی و ...
همیشه سنسورهای اعتراضی اش در مقابل زورگویی و دیکتاتوری مزدوران خود کم بین، بسان آتشفشانی خروشان فوران می کند.
همیشه چون فنری فشرده شده، آماده ی پریدن و حمله ور شدن به زورگویان حکومتی در هر جا و هر مسندی است.
صفت بارز محمد "#غرور و #شجاعت" است، صفتی نادر و فراموش شده که اگر رد نسب اش را بگیری؛ شاید برسد به عصر شوالیه ها و گلادیاتورها.
محمد در عین حال #پاک است و صاف، آنچنان که بسان کودکی از مهربانی ها شاد می شود و با صدای بلند از ته دل می خندد.
اگر در الفبای زندگی روزانه اش جستجو کنی، چیزی جز؛
تلاش خستگی ناپذیر برای #شرافت_معلمان، دیدار با خانواده ی #زندانیان سیاسی و معلمان زندانی، دم خور بودن و سر و کله زدن با #کودکان_کار نمی بینی - یک زندگی تمام قد شرافتمندانه -.
او مبارز است؛
به ماندلا و گاندی،به چگوارا و کاسترو، به مصدق و هدا صابر، و به هر مبارز پاک دیگری عشق می ورزد.
محمد رفیقی شفیق، و شجاع، و شرافتمند است.
و چه خوب که چنین رفیقی دارم.
#برای_محمدحبیبی
#جای_معلم_زندان_نیست
@sedayeslahat
✍️حمید جعفری
#محمد_حبیبی، رفیق خوبی است.
از اون دسته آدم هایی است که هنوز سنسورهای #آدمیت در وجودش فعال است؛
سنسور #رفاقت، سنسور #آزادی_خواهی، سنسور #عدالت_طلبی، سنسور انسان دوستی و ...
همیشه سنسورهای اعتراضی اش در مقابل زورگویی و دیکتاتوری مزدوران خود کم بین، بسان آتشفشانی خروشان فوران می کند.
همیشه چون فنری فشرده شده، آماده ی پریدن و حمله ور شدن به زورگویان حکومتی در هر جا و هر مسندی است.
صفت بارز محمد "#غرور و #شجاعت" است، صفتی نادر و فراموش شده که اگر رد نسب اش را بگیری؛ شاید برسد به عصر شوالیه ها و گلادیاتورها.
محمد در عین حال #پاک است و صاف، آنچنان که بسان کودکی از مهربانی ها شاد می شود و با صدای بلند از ته دل می خندد.
اگر در الفبای زندگی روزانه اش جستجو کنی، چیزی جز؛
تلاش خستگی ناپذیر برای #شرافت_معلمان، دیدار با خانواده ی #زندانیان سیاسی و معلمان زندانی، دم خور بودن و سر و کله زدن با #کودکان_کار نمی بینی - یک زندگی تمام قد شرافتمندانه -.
او مبارز است؛
به ماندلا و گاندی،به چگوارا و کاسترو، به مصدق و هدا صابر، و به هر مبارز پاک دیگری عشق می ورزد.
محمد رفیقی شفیق، و شجاع، و شرافتمند است.
و چه خوب که چنین رفیقی دارم.
#برای_محمدحبیبی
#جای_معلم_زندان_نیست
@sedayeslahat
وضعیت #دراویش، #فرهاد_میثمی، #آرش_صادقی، #نسرین_ستوده و تمامی #زندانیان_سیاسی که حتی بعضا نامشان رسانهای نمیشود، نشان از #دروغگویی دولت و شخص #روحانی دارد. او در برابر همه این فجایع مسئول است.
نگویید مسئول نیست و دستش بستهست که در زمان #احمدینژاد هم هوادارانش همین را میگفتند
@sedayeslahat
نگویید مسئول نیست و دستش بستهست که در زمان #احمدینژاد هم هوادارانش همین را میگفتند
@sedayeslahat
✅ چرا از قهر اکثریت درس نمیگیرید؟
✍ سید مصطفی تاجزاده:
آقای #رئیسی! هدف از بازداشت یا تشکیل پرونده برای کیوان صمیمی، محمد کیانوشراد، بهاره هدایت، ضیا نبوی و ... در شرایط کرونایی کنونی چیست؟ چرا افزون بر زندانیان عادی، به #زندانیان_سیاسی، محیطزیستی، دراویش و ... مرخصی نمیدهید؟ چرا از #قهر_اکثریت در آخرین انتخابات درس نمیگیرید؟
👇👇👇
@sedayeslahat
✍ سید مصطفی تاجزاده:
آقای #رئیسی! هدف از بازداشت یا تشکیل پرونده برای کیوان صمیمی، محمد کیانوشراد، بهاره هدایت، ضیا نبوی و ... در شرایط کرونایی کنونی چیست؟ چرا افزون بر زندانیان عادی، به #زندانیان_سیاسی، محیطزیستی، دراویش و ... مرخصی نمیدهید؟ چرا از #قهر_اکثریت در آخرین انتخابات درس نمیگیرید؟
👇👇👇
@sedayeslahat
💢مصطفی تاج زاده:
🔹 تا روز آخر سال منتظر ماندیم بدان امید که با غلبه عقلانیت، حاکمیت در این شرایط کرونایی گامی بهسوی آشتی با اکثریت بردارد؛ به #حصر_غیرقانونی عزیزان ما پایان دهد و با دادن مرخصی به نرگس محمدی، نسرین ستوده، فعالان محیطزیست و دیگر زندانیان سیاسی، مقدمات آزادی آنها را فراهم کند.
#میر_حسین_موسوی
#مهدی_کروبی
#زهرا_رهنورد
#نسرین_ستوده
#نرگس_محمدی
#زندانیان_سیاسی
#فعالان_محیط_زیست
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔹 تا روز آخر سال منتظر ماندیم بدان امید که با غلبه عقلانیت، حاکمیت در این شرایط کرونایی گامی بهسوی آشتی با اکثریت بردارد؛ به #حصر_غیرقانونی عزیزان ما پایان دهد و با دادن مرخصی به نرگس محمدی، نسرین ستوده، فعالان محیطزیست و دیگر زندانیان سیاسی، مقدمات آزادی آنها را فراهم کند.
#میر_حسین_موسوی
#مهدی_کروبی
#زهرا_رهنورد
#نسرین_ستوده
#نرگس_محمدی
#زندانیان_سیاسی
#فعالان_محیط_زیست
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
محمد نوریزاد و اقدام به خودکشی در زندان
خانوادۀ محمد نوریزاد از تلاش ناکام او برای خودکشی در زندان وکیل آباد مشهد خبر دادهاند. نوریزاد پیش از این، در پی محکومیت فرزندش به سه سال نیم زندان، تهدید کرده بود که در اعتراض به فشارهای امنیتی علیه خانوادهاش به زندگی خود پایان خواهد داد.
نوریزاد از روزی که در روزنامۀ کیهان مطلب مینوشت تا کنون که حکم سنگین خود را در زندان وکیلآباد تحمل میکند، راه بسیار درازی را پیموده است. او به واقع از منتهیالیه یک طیف سیاسی به منتهیالیه قطب مقابل آن، تغییر جایگاه داده است. سرعت این تغییر و وسعت دامنۀ آن سبب شده است تا برخی افراد نسبت به نوع رفتار او تردیدهایی را مطرح کنند، اما واقعیت این است که نوری زاد کنش سیاسی خود را بر عواطف بسیار رقیق انسانی استوار کرده است و ظاهراً تحلیلهای سنجشگرانۀ مبتنی بر هزینه - فایدههای شخصی و اجتماعی کنش سیاسی را بیشتر قید و بندی بر پای خود احساس میکند تا اینکه بخواهد بر مبنای آنها حرکت کند.
این است که نوریزاد در جامعهای مانند ایران تا حدودی تنهاست و معمولاً افرادی با او همراهی و همکاری میکنند که از همان زاویۀ مورد نظر وی وارد دنیای سیاست شدهاند.
شاید به دلیل همین تنهایی، نظام سیاسی برای مدتی چشم بر نوع فعالیت نوریزاد بست و حتی ادبیات و لحن بیسابقۀ او در حمله به مقامها و نهادهای حساس را تحمل کرد. نوریزاد اما همین که در پی کار جمعی برآمد و چهرههایی را به امضای نامهای دسته جمعی ترغیب کرد، به اتفاق همراهانش گرفتار حاکمه و زندان شد.
زندان محیط محدود و محدود کنندهای است و امکان چندانی برای چالش با حکومت باقی نمیگذارد. از این رو، نوریزاد که اصولاً با هر نوع محدودیتی سر نزاع دارد، تنها دارایی خود یعنی جانش را وسط گذاشته است تا از طریق به خطر انداختن آن، هزینهای را به حکومت تحمیل کند.
در این میان اما مشخص نیست که حکومت، به خطر افتادن جان نوریزاد را تا چه اندازه برای خود هزینهزا میداند. در واقع همین نکته وضعیت را بغرنج کرده است.
البته طبیعی است که مرگ هر زندانی سیاسی برای حکومتها بدون هزینه نیست؛ اما حکومتها در این مورد حسابگری ویژۀ خود را دارند و معمولاً تسلیم شدن در برابر خواست زندانی را هزینهزاتر از مرگ احتمالی او برای موجودیت و اقتدار خود تصور میکنند.
در چنین وضعیتهایی برای ختم به خیر شدن ماجرا معمولاً راه حلهای میانه توصیه میشود اما راه حل میانه نیاز به گفتگو و انعطاف دو جانبه دارد. من در این مورد با رفتار حکومت کم و بیش آشنایم! اما نمیدانم مشی سیاسی نوریزاد تا چه اندازه گفتگو با قطب مخالف خود را موجه و انعطاف احتمالی را امری مباح میداند.
با این همه جا دارد که نیروهای میانجی از سر انساندوستی به این ماجرا ورود کنند و با کمک به آزادی نوریزاد و همراهان او از زندان، شرایط را برای او به سالهای قبل برگردانند سالهایی که حکومت نوع کنش سیاسی نوری زاد را به هر دلیلی تحمل میکرد.
#محمد_نوری_زاد
#زندانیان_سیاسی
#زندان_وکیل_آباد
#خودکشی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
محمد نوریزاد و اقدام به خودکشی در زندان
خانوادۀ محمد نوریزاد از تلاش ناکام او برای خودکشی در زندان وکیل آباد مشهد خبر دادهاند. نوریزاد پیش از این، در پی محکومیت فرزندش به سه سال نیم زندان، تهدید کرده بود که در اعتراض به فشارهای امنیتی علیه خانوادهاش به زندگی خود پایان خواهد داد.
نوریزاد از روزی که در روزنامۀ کیهان مطلب مینوشت تا کنون که حکم سنگین خود را در زندان وکیلآباد تحمل میکند، راه بسیار درازی را پیموده است. او به واقع از منتهیالیه یک طیف سیاسی به منتهیالیه قطب مقابل آن، تغییر جایگاه داده است. سرعت این تغییر و وسعت دامنۀ آن سبب شده است تا برخی افراد نسبت به نوع رفتار او تردیدهایی را مطرح کنند، اما واقعیت این است که نوری زاد کنش سیاسی خود را بر عواطف بسیار رقیق انسانی استوار کرده است و ظاهراً تحلیلهای سنجشگرانۀ مبتنی بر هزینه - فایدههای شخصی و اجتماعی کنش سیاسی را بیشتر قید و بندی بر پای خود احساس میکند تا اینکه بخواهد بر مبنای آنها حرکت کند.
این است که نوریزاد در جامعهای مانند ایران تا حدودی تنهاست و معمولاً افرادی با او همراهی و همکاری میکنند که از همان زاویۀ مورد نظر وی وارد دنیای سیاست شدهاند.
شاید به دلیل همین تنهایی، نظام سیاسی برای مدتی چشم بر نوع فعالیت نوریزاد بست و حتی ادبیات و لحن بیسابقۀ او در حمله به مقامها و نهادهای حساس را تحمل کرد. نوریزاد اما همین که در پی کار جمعی برآمد و چهرههایی را به امضای نامهای دسته جمعی ترغیب کرد، به اتفاق همراهانش گرفتار حاکمه و زندان شد.
زندان محیط محدود و محدود کنندهای است و امکان چندانی برای چالش با حکومت باقی نمیگذارد. از این رو، نوریزاد که اصولاً با هر نوع محدودیتی سر نزاع دارد، تنها دارایی خود یعنی جانش را وسط گذاشته است تا از طریق به خطر انداختن آن، هزینهای را به حکومت تحمیل کند.
در این میان اما مشخص نیست که حکومت، به خطر افتادن جان نوریزاد را تا چه اندازه برای خود هزینهزا میداند. در واقع همین نکته وضعیت را بغرنج کرده است.
البته طبیعی است که مرگ هر زندانی سیاسی برای حکومتها بدون هزینه نیست؛ اما حکومتها در این مورد حسابگری ویژۀ خود را دارند و معمولاً تسلیم شدن در برابر خواست زندانی را هزینهزاتر از مرگ احتمالی او برای موجودیت و اقتدار خود تصور میکنند.
در چنین وضعیتهایی برای ختم به خیر شدن ماجرا معمولاً راه حلهای میانه توصیه میشود اما راه حل میانه نیاز به گفتگو و انعطاف دو جانبه دارد. من در این مورد با رفتار حکومت کم و بیش آشنایم! اما نمیدانم مشی سیاسی نوریزاد تا چه اندازه گفتگو با قطب مخالف خود را موجه و انعطاف احتمالی را امری مباح میداند.
با این همه جا دارد که نیروهای میانجی از سر انساندوستی به این ماجرا ورود کنند و با کمک به آزادی نوریزاد و همراهان او از زندان، شرایط را برای او به سالهای قبل برگردانند سالهایی که حکومت نوع کنش سیاسی نوری زاد را به هر دلیلی تحمل میکرد.
#محمد_نوری_زاد
#زندانیان_سیاسی
#زندان_وکیل_آباد
#خودکشی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴اگر به دانشگاهها رفت و آمد داشته باشید تعداد زیادی از دانشجویان را دیدهاید که دغدغهشان #لغو_حجاب_اجباری، #لغوفیلترینگ و وضعیت #حقوق_بشر و #آزادی_بیان و #زندانیان_سیاسی بخصوص #دانشجویان_زندانی است، چطور میشود اینها هیچ وقت در جلسات دانشجویان با رهبری سخنگویی ندارند؟/وحید هروآبادی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
🔸نرگس محمدی و سیاست و حقوق انسانی
هر گاه نویسنده یا کنشگری خواستار ملایمتِ مقامهای جمهوری اسلامی با شهروندان و رعایت کامل حقوق آنها میشود، معمولاً از دو سو مورد هجوم قرار میگیرد.
یک سوی این تهاجم برخی اصولگرایان افراطی هستند که به طرزی تناقضآمیز، از یک طرف "حقوق بشرِ" رایج در جهان امروز را به بینش و فرهنگ خاصِ غربی نسبت میدهند و آن را امری استعماری و سلطهآمیز میدانند و از طرف هر نوع نقض حقوق بشر در کشور را اتهام تلقی کرده و مدعی رعایت کامل آن از طرف نهادهای مورد قبول خود میشوند.
سوی دیگر این تهاجم، جمعِ خاصی از نیروهایِ مدافع سقوط نظام جمهوری اسلامی قرار دارند که هر گونه تقاضای مدنی برای مدارای حکومت با متهمان و محکومان و زندانیان و یا حتی افراد عادی را دامن زدن به انتظارات بیهوده از نهادهای حاکم و یا حتی نوعی تلاش برای استمرار و بقای نظام و دستِ آخر "ماله کشی" بر عملکرد نادرست آنها جلوه میدهند و با عباراتی زشت و زننده به آن حمله میکنند.
این وضعیت، عملاً بسیاری از کنشگران مدنی را در مقابل برخی دادخواهیها به سکوت کشانده است به طوری که با خود میگویند، تقاضایی که از دو سوی متعارض مورد تهاجم قرار میگیرد و نهایتاً هم جز طرح اتهام پیامدی ندارد، چه دلیل منطقی برای مطرح کردن آن وجود دارد؟
طبعاً کسی که سقوط یک رژیم سیاسی را به عنوان هدفی قطعی و غیر قابل چشم پوشی دنبال کند، نقض حقوق افراد از سوی آن رژیم را ابزار تبلیغاتی مناسبی برای پیشبرد اهداف سیاسی خود میبیند و به همین دلیل نیز به جای آرزوی بهبود اوضاع، وخامت روزافزون آن را ترجیح میدهد.
بدین علت، درخواست رعایت حقوق بشر از طرف یک حکومت، در ذاتِ خود عمدتاً امری مدنی و غیرِسیاسی و با انگیزۀ صرفاً بشردوستانه است و بخصوص با هدفِ سیاسی سرنگونطلبانه سرِ سازگاری ندارد.
برخی سرنگونطلبان البته به پیامد خط - مشی خود واقفاند و به جای درخواست رعایت حقوق بشر معمولاً از نقض آن به عنوان ابزاری تبلیغاتی برای توجیه هدف سرنگونی استفاده میکنند. نمونۀ این نوع سرنگونطلبان، سازمان مجاهدین خلق است که زندانیان وابسته به آن، معمولاً به شرایط خاص خود در زندان به عنوان امری محتوم و حتی مفید به حالِ هدف بلندمدتشان تن میدهند و هیچگاه خواهان ملایمت حکومت و تسهیل شرایط خود نمیشوند.
برخی دیگر از مدعیان سرنگونطلبی اما در این زمینه هیچگونه انسجام ذهنی ندارند و اساساً مشخص نیست که از گرفتاری یک شهروند خوشحال و یا واقعاً نگران میشوند؟ از همین روست که آنها در این گونه موارد، از یک طرف هرگونه درخواست و آرزو برای مدارا و ملایمت حکومت را به شدت محکوم میکنند و از طرف دیگر خواهان آزادی فوری و بیقید و شرط تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی میشوند!
منظور اینکه متأسفانه در کشور ما دفاع از حقوق انسانی افراد به نحوی قربانی کشکمشهای سیاسی شده است و این را میتوان در ماجرای نرگس محمدی به روشنی دید.
نرگس گویا در زندان زنجان با شرایط سخت و دشواری روبروست به طوری که وضعیت جسمی او تاب تحمل این میزان دشواری را ندارد. او به گفتۀ خودش حتی به ویروس کرونا مبتلا شده و از امکانات پزشکی لازم محروم است.
چنین شرایطی حکم میکند که نیروهای دلسوز و آگاه جامعه خواهان آزادی یا مرخصی یا انتقال نرگس به زندان اوین و یا دستکم رسیدگی کامل به وضعیت او شوند. اما با چه زبان و لحن و بیانی میتوان چنین خواستۀ بشردوستانهای را مطرح کرد که اولاً موجب لجاجت دستگاههای حاکم نشود و ثانیاً اسباب غوغای نیروهای سیاسیِ مخالف و اتهامپراکنی آنها را فراهم نکند؟
اگر لحن تند و تیز و همراه با تهدید و به کارگیری الفاظ درشت باشد، روشن است که تأثیر مثبتی بر سرنوشت نرگس نمیگذارد، اما اگر لحن ملایم و ملاطفتآمیز و از سرِ خیرخواهی برای تمام طرفهای قضیه باشد که در آن صورت، موجب تهاجم همراه با توهین و اهانتِ برخی مدافعان سرنگونی میشود!
این است که بسیاری از دلسوزان جامعه، زبان مناسب برخورد با چنین پدیدههای بغرنجی را پیدا نمیکنند و سکوت را ترجیح میدهند. نتیجه هم به زیان امثال نرگس تمام میشود.
حالا آیا عاقلی، خیرخواهی، انسان دوستی، خداباوری در این میان پیدا میشود که خارج از نزاعهای سیاسی مرسوم و فارغ از نوعِ کنشگری نرگس محمدی به وضع او رسیدگی کند؟
#زندانیان_سیاسی
#نرگس_محمدی
#زندان_اوین
#سرنگون_طلبان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔸نرگس محمدی و سیاست و حقوق انسانی
هر گاه نویسنده یا کنشگری خواستار ملایمتِ مقامهای جمهوری اسلامی با شهروندان و رعایت کامل حقوق آنها میشود، معمولاً از دو سو مورد هجوم قرار میگیرد.
یک سوی این تهاجم برخی اصولگرایان افراطی هستند که به طرزی تناقضآمیز، از یک طرف "حقوق بشرِ" رایج در جهان امروز را به بینش و فرهنگ خاصِ غربی نسبت میدهند و آن را امری استعماری و سلطهآمیز میدانند و از طرف هر نوع نقض حقوق بشر در کشور را اتهام تلقی کرده و مدعی رعایت کامل آن از طرف نهادهای مورد قبول خود میشوند.
سوی دیگر این تهاجم، جمعِ خاصی از نیروهایِ مدافع سقوط نظام جمهوری اسلامی قرار دارند که هر گونه تقاضای مدنی برای مدارای حکومت با متهمان و محکومان و زندانیان و یا حتی افراد عادی را دامن زدن به انتظارات بیهوده از نهادهای حاکم و یا حتی نوعی تلاش برای استمرار و بقای نظام و دستِ آخر "ماله کشی" بر عملکرد نادرست آنها جلوه میدهند و با عباراتی زشت و زننده به آن حمله میکنند.
این وضعیت، عملاً بسیاری از کنشگران مدنی را در مقابل برخی دادخواهیها به سکوت کشانده است به طوری که با خود میگویند، تقاضایی که از دو سوی متعارض مورد تهاجم قرار میگیرد و نهایتاً هم جز طرح اتهام پیامدی ندارد، چه دلیل منطقی برای مطرح کردن آن وجود دارد؟
طبعاً کسی که سقوط یک رژیم سیاسی را به عنوان هدفی قطعی و غیر قابل چشم پوشی دنبال کند، نقض حقوق افراد از سوی آن رژیم را ابزار تبلیغاتی مناسبی برای پیشبرد اهداف سیاسی خود میبیند و به همین دلیل نیز به جای آرزوی بهبود اوضاع، وخامت روزافزون آن را ترجیح میدهد.
بدین علت، درخواست رعایت حقوق بشر از طرف یک حکومت، در ذاتِ خود عمدتاً امری مدنی و غیرِسیاسی و با انگیزۀ صرفاً بشردوستانه است و بخصوص با هدفِ سیاسی سرنگونطلبانه سرِ سازگاری ندارد.
برخی سرنگونطلبان البته به پیامد خط - مشی خود واقفاند و به جای درخواست رعایت حقوق بشر معمولاً از نقض آن به عنوان ابزاری تبلیغاتی برای توجیه هدف سرنگونی استفاده میکنند. نمونۀ این نوع سرنگونطلبان، سازمان مجاهدین خلق است که زندانیان وابسته به آن، معمولاً به شرایط خاص خود در زندان به عنوان امری محتوم و حتی مفید به حالِ هدف بلندمدتشان تن میدهند و هیچگاه خواهان ملایمت حکومت و تسهیل شرایط خود نمیشوند.
برخی دیگر از مدعیان سرنگونطلبی اما در این زمینه هیچگونه انسجام ذهنی ندارند و اساساً مشخص نیست که از گرفتاری یک شهروند خوشحال و یا واقعاً نگران میشوند؟ از همین روست که آنها در این گونه موارد، از یک طرف هرگونه درخواست و آرزو برای مدارا و ملایمت حکومت را به شدت محکوم میکنند و از طرف دیگر خواهان آزادی فوری و بیقید و شرط تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی میشوند!
منظور اینکه متأسفانه در کشور ما دفاع از حقوق انسانی افراد به نحوی قربانی کشکمشهای سیاسی شده است و این را میتوان در ماجرای نرگس محمدی به روشنی دید.
نرگس گویا در زندان زنجان با شرایط سخت و دشواری روبروست به طوری که وضعیت جسمی او تاب تحمل این میزان دشواری را ندارد. او به گفتۀ خودش حتی به ویروس کرونا مبتلا شده و از امکانات پزشکی لازم محروم است.
چنین شرایطی حکم میکند که نیروهای دلسوز و آگاه جامعه خواهان آزادی یا مرخصی یا انتقال نرگس به زندان اوین و یا دستکم رسیدگی کامل به وضعیت او شوند. اما با چه زبان و لحن و بیانی میتوان چنین خواستۀ بشردوستانهای را مطرح کرد که اولاً موجب لجاجت دستگاههای حاکم نشود و ثانیاً اسباب غوغای نیروهای سیاسیِ مخالف و اتهامپراکنی آنها را فراهم نکند؟
اگر لحن تند و تیز و همراه با تهدید و به کارگیری الفاظ درشت باشد، روشن است که تأثیر مثبتی بر سرنوشت نرگس نمیگذارد، اما اگر لحن ملایم و ملاطفتآمیز و از سرِ خیرخواهی برای تمام طرفهای قضیه باشد که در آن صورت، موجب تهاجم همراه با توهین و اهانتِ برخی مدافعان سرنگونی میشود!
این است که بسیاری از دلسوزان جامعه، زبان مناسب برخورد با چنین پدیدههای بغرنجی را پیدا نمیکنند و سکوت را ترجیح میدهند. نتیجه هم به زیان امثال نرگس تمام میشود.
حالا آیا عاقلی، خیرخواهی، انسان دوستی، خداباوری در این میان پیدا میشود که خارج از نزاعهای سیاسی مرسوم و فارغ از نوعِ کنشگری نرگس محمدی به وضع او رسیدگی کند؟
#زندانیان_سیاسی
#نرگس_محمدی
#زندان_اوین
#سرنگون_طلبان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
📝📝📝 مشاهدات و تجربیات یک زندانی سابق از حبس
✍️ حسن اسدی زیدآبادی:
✅چند نکته براساس #تجربه حبس:
_زندانی دارویی بدون تجویز و تایید درمانگاه #زندان نمیتواند مصرف کند.
_ داروی مصرف زندانی در اختیار او نیست، قرص صرفا در هر وعده توسط مسئولی به زندانی داده میشود و نظارت میشود که همانجا ببلعد.
_ بنابراین مسئولیت مسمویت دارویی متوجه زندانبان است.
_ درمانگاه زندان پزشک متخصص دائمی ندارد پس شما در نوبت میمانید. برای بیمارهای روانی متخصص مغزواعصاب میآمد، کارش این بود که هر قرصی که شما بخواهید برایتان نسخه کند.
_ دیدگاه کلی در اداره زندان موافق استفاده از قرص آرام بخش است. چون زندانی به سیستم زندان وابسته شده و طبعا آرام!
✅مجازات زندانی و سرکوب او امری پیچیده است چرا که به قول معروف بالاتر از سیاهی رنگی نیست.
فرض کنیم یک زندانی بنای اعتراض بگذارد و ناآرام شود، اولین ابزار بعداز محرومیت ملاقات انتقال به سلول انفرادی است قانونا حداکثر تا ۲۰روز.
اگر بازهم ادامه داد چه؟ بستن دست و پا در انفرادی
گام بعدی انتقال به سلولهای متروک که حتی صدای زندانی نیاید. اما در نهایت آخرین ابزار تهدید یا انجام انتقال به امینآباد است. در واقع امینآباد یعنی آخر دنیا. من در دوره حبس مجازات انفرادی را به دلیل اعتراضهای جمعی دربند تجربه کردم. همانجا هم این مراحل را دیدم. اما امیناباد را بر اساس تجربه یکی دونفر از همبندان میگویم که میگفتند آخر دنیا. یکی که اصلا در زندان آرام نداشت و از اعتصاب غذا تا دارو و حتی خواب را انجام داد مدتی به امین آباد منتقل شد. در بازگشت خاطرات وحشتناکی داشت. وقتی به بند برگشت میگفت اینجا آزادی مطلق است در برابر آنجا!
_ اعتصاب غذا یا دارو در زندان تخلف است و میتواند منجر به انتقال اعتصاب کننده به انفرادی شود. به ویژه اگر اعتصاب کننده رسما و کتبا اعلام کند.
✅این مشاهدات من از اوضاع و روندهای اوین بین ۸۹تا۹۴ بود. البته اوین بهعنوان بهترین زندان تهران و جایی که محکومان به جرایم خشن و مواد و... در آن نیستند و #زندانیان_سیاسی هم مدت زیادی منفک از دیگران بودند.
زندانهای دیگر حتما بدتر بوده است.
#بهنام_محجوبی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍️ حسن اسدی زیدآبادی:
✅چند نکته براساس #تجربه حبس:
_زندانی دارویی بدون تجویز و تایید درمانگاه #زندان نمیتواند مصرف کند.
_ داروی مصرف زندانی در اختیار او نیست، قرص صرفا در هر وعده توسط مسئولی به زندانی داده میشود و نظارت میشود که همانجا ببلعد.
_ بنابراین مسئولیت مسمویت دارویی متوجه زندانبان است.
_ درمانگاه زندان پزشک متخصص دائمی ندارد پس شما در نوبت میمانید. برای بیمارهای روانی متخصص مغزواعصاب میآمد، کارش این بود که هر قرصی که شما بخواهید برایتان نسخه کند.
_ دیدگاه کلی در اداره زندان موافق استفاده از قرص آرام بخش است. چون زندانی به سیستم زندان وابسته شده و طبعا آرام!
✅مجازات زندانی و سرکوب او امری پیچیده است چرا که به قول معروف بالاتر از سیاهی رنگی نیست.
فرض کنیم یک زندانی بنای اعتراض بگذارد و ناآرام شود، اولین ابزار بعداز محرومیت ملاقات انتقال به سلول انفرادی است قانونا حداکثر تا ۲۰روز.
اگر بازهم ادامه داد چه؟ بستن دست و پا در انفرادی
گام بعدی انتقال به سلولهای متروک که حتی صدای زندانی نیاید. اما در نهایت آخرین ابزار تهدید یا انجام انتقال به امینآباد است. در واقع امینآباد یعنی آخر دنیا. من در دوره حبس مجازات انفرادی را به دلیل اعتراضهای جمعی دربند تجربه کردم. همانجا هم این مراحل را دیدم. اما امیناباد را بر اساس تجربه یکی دونفر از همبندان میگویم که میگفتند آخر دنیا. یکی که اصلا در زندان آرام نداشت و از اعتصاب غذا تا دارو و حتی خواب را انجام داد مدتی به امین آباد منتقل شد. در بازگشت خاطرات وحشتناکی داشت. وقتی به بند برگشت میگفت اینجا آزادی مطلق است در برابر آنجا!
_ اعتصاب غذا یا دارو در زندان تخلف است و میتواند منجر به انتقال اعتصاب کننده به انفرادی شود. به ویژه اگر اعتصاب کننده رسما و کتبا اعلام کند.
✅این مشاهدات من از اوضاع و روندهای اوین بین ۸۹تا۹۴ بود. البته اوین بهعنوان بهترین زندان تهران و جایی که محکومان به جرایم خشن و مواد و... در آن نیستند و #زندانیان_سیاسی هم مدت زیادی منفک از دیگران بودند.
زندانهای دیگر حتما بدتر بوده است.
#بهنام_محجوبی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴به این خسارت محض پایان دهید
#احمد_زیدآبادی؛
چند روزی منتظر ماندم تا دوستان حقوقدان و کنشگرانی که به طور دستهجمعی بازداشت شدهاند، آزاد شوند تا بلکه نیازی به نوشتن مطلبی در این باره پیش نیاید، اما ظاهراً خبری از آزادی آنها نیست.
تا این لحظه هنوز هیچ توضیح رسمی در بارۀ علت بازداشت این دوستان از سوی قوۀ قضائیه ارائه نشده است و در این باره فقط برخی محافل غیررسمی نکاتی را مطرح کردهاند.
در بین بازداشتشدگان نام مصطفی نیلی و مهدی محمودیان هم دیده می شود، دوستانی که پیش از این نیز چند سال از عمرشان را در پشت میله های زندان سپری کردهاند.
در همین حال، محمد نوریزاد هم پس از چند هفته مرخصی استعلاجی به زندان برگشته است در حالی که به نظر میرسد هنوز شرایط جسمی مناسبی ندارد.
در بارۀ مسئلۀ زندانیان تاکنون بحثهای بسیاری از موضع لزوم آئین دادرسی عادلانه و موازین حقوق بشر مطرح شده است که دیگر همهگان با آن آشنایند و گویی حتی اثر خود را نزد نهادهای مربوطه از دست دادهاند.
بنابراین، شاید طرح موضوع زندانیان از منظر "مصلحت نظام" اثر عملی بیشتری داشته باشد چرا که ظاهراً مقامهای مسئول این قضیه را بر هر امر دیگری مرجح میدانند.
مصلحتسنجی در هر امری به معنای سنجش سود و زیان نهایی آن امر است. حال پرسش این است که اصرار بر استمرار مسئلهای به نام زندانیان سیاسی در ایران، چه سود و زیانی به جمهوری اسلامی وارد میکند؟
من که هر چه فکر میکنم حتی یک سود ناچیز هم در این موضوع برای جمهوری اسلامی نمیبینم. در واقع داستان یکسره زیان و به عبارتی خسارت محض است.
زندانیان سیاسی و عقیدتی و یا اصطلاحاً امنیتی که اکنون نامشان بر سر زبان است و یا گهگاه اسمشان در رسانهها مطرح میشود، مگر چند نفرند؟ بعید میدانم رقمشان از صد نفر تجاوز کند. حال اگر تمام زندانیان گمنام و بینام و نشانِ سیاسی را هم به این رقم اضافه کنیم به عدد هزار میرسد؟
میدانم که ذکر این رقم، خشم مقامهای جمهوری اسلامی و همینطور مخالفان برانداز آنها را برمیانگیزد زیرا اولیها این رقم را بسیار اغراقآمیز و دومیها آن را برآوردی ناچیز میدانند!
حالا فرض گیریم که رقم هزار نفر نزدیک به حقیقت باشد. اگر این هزار نفر از زندان آزاد شوند چه اتفاقی میافتد؟ آیا موجودیت رژیم مورد تهدید قرار میگیرد یا اینکه آنها هم در بیرون از زندان همان کاری را خواهند کرد که صدها هزار نفر الان به طور آزادانه در حال انجام آن هستند؟
در مقابل، وجود این زندانیان تنور تبلیغات علیه جمهوری اسلامی را در فضای جهانی دائم داغ نگه میدارد، تبلیغاتی که نهادهای حاکم برای خنثی کردن آنها به هر دری میزنند و هر هزینهای میکنند، اما کمترین اثری ندارد.
در حقیقت آزادی زندانیان، این بار عظیم را به راحتی از دوش نظام برمیدارد. حال چرا این اقدام صورت نمیگیرد؟ لجاجتِ نیروهای ذینفوذ؟ میل به خودزنی؟ عدم توان مصلحتسنجی صحیح؟ ترس و بیم بیمورد؟ یا ترکیبی از هر چهار؟
#زندانیان_سیاسی
#مهدی_محمودیان
#مصطفی_نیلی
#محمد_نوریزاد
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
چند روزی منتظر ماندم تا دوستان حقوقدان و کنشگرانی که به طور دستهجمعی بازداشت شدهاند، آزاد شوند تا بلکه نیازی به نوشتن مطلبی در این باره پیش نیاید، اما ظاهراً خبری از آزادی آنها نیست.
تا این لحظه هنوز هیچ توضیح رسمی در بارۀ علت بازداشت این دوستان از سوی قوۀ قضائیه ارائه نشده است و در این باره فقط برخی محافل غیررسمی نکاتی را مطرح کردهاند.
در بین بازداشتشدگان نام مصطفی نیلی و مهدی محمودیان هم دیده می شود، دوستانی که پیش از این نیز چند سال از عمرشان را در پشت میله های زندان سپری کردهاند.
در همین حال، محمد نوریزاد هم پس از چند هفته مرخصی استعلاجی به زندان برگشته است در حالی که به نظر میرسد هنوز شرایط جسمی مناسبی ندارد.
در بارۀ مسئلۀ زندانیان تاکنون بحثهای بسیاری از موضع لزوم آئین دادرسی عادلانه و موازین حقوق بشر مطرح شده است که دیگر همهگان با آن آشنایند و گویی حتی اثر خود را نزد نهادهای مربوطه از دست دادهاند.
بنابراین، شاید طرح موضوع زندانیان از منظر "مصلحت نظام" اثر عملی بیشتری داشته باشد چرا که ظاهراً مقامهای مسئول این قضیه را بر هر امر دیگری مرجح میدانند.
مصلحتسنجی در هر امری به معنای سنجش سود و زیان نهایی آن امر است. حال پرسش این است که اصرار بر استمرار مسئلهای به نام زندانیان سیاسی در ایران، چه سود و زیانی به جمهوری اسلامی وارد میکند؟
من که هر چه فکر میکنم حتی یک سود ناچیز هم در این موضوع برای جمهوری اسلامی نمیبینم. در واقع داستان یکسره زیان و به عبارتی خسارت محض است.
زندانیان سیاسی و عقیدتی و یا اصطلاحاً امنیتی که اکنون نامشان بر سر زبان است و یا گهگاه اسمشان در رسانهها مطرح میشود، مگر چند نفرند؟ بعید میدانم رقمشان از صد نفر تجاوز کند. حال اگر تمام زندانیان گمنام و بینام و نشانِ سیاسی را هم به این رقم اضافه کنیم به عدد هزار میرسد؟
میدانم که ذکر این رقم، خشم مقامهای جمهوری اسلامی و همینطور مخالفان برانداز آنها را برمیانگیزد زیرا اولیها این رقم را بسیار اغراقآمیز و دومیها آن را برآوردی ناچیز میدانند!
حالا فرض گیریم که رقم هزار نفر نزدیک به حقیقت باشد. اگر این هزار نفر از زندان آزاد شوند چه اتفاقی میافتد؟ آیا موجودیت رژیم مورد تهدید قرار میگیرد یا اینکه آنها هم در بیرون از زندان همان کاری را خواهند کرد که صدها هزار نفر الان به طور آزادانه در حال انجام آن هستند؟
در مقابل، وجود این زندانیان تنور تبلیغات علیه جمهوری اسلامی را در فضای جهانی دائم داغ نگه میدارد، تبلیغاتی که نهادهای حاکم برای خنثی کردن آنها به هر دری میزنند و هر هزینهای میکنند، اما کمترین اثری ندارد.
در حقیقت آزادی زندانیان، این بار عظیم را به راحتی از دوش نظام برمیدارد. حال چرا این اقدام صورت نمیگیرد؟ لجاجتِ نیروهای ذینفوذ؟ میل به خودزنی؟ عدم توان مصلحتسنجی صحیح؟ ترس و بیم بیمورد؟ یا ترکیبی از هر چهار؟
#زندانیان_سیاسی
#مهدی_محمودیان
#مصطفی_نیلی
#محمد_نوریزاد
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴انباری زدن!
#احمد_زیدآبادی؛
در زندان رجاییشهر برای مدتی، زندانیان را مورد تفتیش بدنی بسیار ناجوری قرار میدادند. این نوع تفتیش، از هر جهت خلاف شأن و کرامت انسانی بود و بنابراین، زندانیان سیاسی اجازۀ چنین کاری را نمیدادند.
از چند تن از مسئولان زندان دلیل اینگونه تفتیش حقارتآمیز و خوارکننده را جویا شدم. همگی پاسخشان یک کلمه بود: انباری زدن!
برخی از زندانیانی که به مراکز قضایی یا درمانی اعزام میشدند ظاهراً مقداری مواد مخدر را یا در نشیمنگاهِ خود پنهان میکردند و یا میبلعیدند تا پس از قضای حاجت به آن دست یابند تا به مصرف شخصی برسانند و یا به مشتریان بفروشند.
موادی که در نشیمنگاه زندانی جاسازی شده بود، از طریق بازرسی بدنی شرمآوری بعضاً کشف میشد اما زندانیان مشکوک به بلعیدن مواد باید چند روزی در قرنطینه به "پارک" میرفتند تا رئیس قرنطینه نسبت به دفع تمام محتویات معده و رودۀ آنها اطمینان یابد و سپس آنان را به بند بفرستد.
پارک گاهی یک هفته به طول میانجامید. در این مدت زندانی جدای از سایرین، با دستبند به جایی بسته میشد و بخصوص هنگام دفع حاجت تحت نظارت شدید قرار میگرفت.
نسبت به این وضعیت به رئیس زندان معترض شدم. گفت؛ راهحل خود شما چیست؟ پاسخم این بود که ورود مقداری مواد مخدر به زندان، عوارض کمتری نسبت به این نوع بازرسی بدنی شرمآور دارد. او در پاسخ گفت: اولاً اگر اینقدر سخت نگیریم انباریزدن کاملاً عادی و رایج میشود و در آن صورت "همین خودِ شماها" بیانیه میدهید که رئیس زندان راه ورود مواد مخدر به زندان را آزاد گذاشته است تا هم سود کلانی از این راه به جیب بزند و هم بچههای مردم را معتاد کند. منظورش از "همین خودِ شماها" برخی زندانیان سیاسی بود که بعضاً نسبت به شرایط زندان و بزههای مرسوم در آن، نامهای به بیرون درز میدادند و رئیس زندان را به سهلگیری در برابر پخش مواد و روابط جنسی متهم میکردند.
گفتم؛ خب چرا از تکنولوژی مدرنتر مانند دستگاه ایکسری برای این کار استفاده نمیکنند؟ در پاسخ گفت مطمئن نیست دستگاه ایکسری قادر به کشف مواد بلعیده شده باشد و از این گذشته با کدام بودجه اقدام به خرید دستگاه ایکسری کند؟
بحث را عوض کردم و گفتم؛ چرا در بازرسی بدنی زندانیان سیاسی گاهی ماجرا را از حد میگذرانید؟ آنها که اهل مواد مخدر نیستند. در پاسخ چیزهایی در بارۀ عدم تفکیک زندانیان سیاسی و امنیتی در قوانین جمهوری اسلامی گفت و بعد مدعی شد که فقط موضوع مواد مخدر در میان نیست و سیم کارت موبایل هم به همان اندازه دردسرساز شده است!
منظورم از این نوشته این بود که زندان اصولاً جای بدی است و ادارۀ صحیح آن نیز علاوه بر امکانات زیاد، نیاز به دانش و پختگی و همهجانبه نگری خاصی دارد که آن هم مفقود است.
راستی پیشنهاد شما برای کشف مواد انباری بدون بازرسی بدنیِ خوارکننده و به پارک بردن زندانیان مشکوک چیست؟
#زندان_رجایی_شهر
#مواد_مخدر
#انباری_زدن
#زندانیان_سیاسی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
در زندان رجاییشهر برای مدتی، زندانیان را مورد تفتیش بدنی بسیار ناجوری قرار میدادند. این نوع تفتیش، از هر جهت خلاف شأن و کرامت انسانی بود و بنابراین، زندانیان سیاسی اجازۀ چنین کاری را نمیدادند.
از چند تن از مسئولان زندان دلیل اینگونه تفتیش حقارتآمیز و خوارکننده را جویا شدم. همگی پاسخشان یک کلمه بود: انباری زدن!
برخی از زندانیانی که به مراکز قضایی یا درمانی اعزام میشدند ظاهراً مقداری مواد مخدر را یا در نشیمنگاهِ خود پنهان میکردند و یا میبلعیدند تا پس از قضای حاجت به آن دست یابند تا به مصرف شخصی برسانند و یا به مشتریان بفروشند.
موادی که در نشیمنگاه زندانی جاسازی شده بود، از طریق بازرسی بدنی شرمآوری بعضاً کشف میشد اما زندانیان مشکوک به بلعیدن مواد باید چند روزی در قرنطینه به "پارک" میرفتند تا رئیس قرنطینه نسبت به دفع تمام محتویات معده و رودۀ آنها اطمینان یابد و سپس آنان را به بند بفرستد.
پارک گاهی یک هفته به طول میانجامید. در این مدت زندانی جدای از سایرین، با دستبند به جایی بسته میشد و بخصوص هنگام دفع حاجت تحت نظارت شدید قرار میگرفت.
نسبت به این وضعیت به رئیس زندان معترض شدم. گفت؛ راهحل خود شما چیست؟ پاسخم این بود که ورود مقداری مواد مخدر به زندان، عوارض کمتری نسبت به این نوع بازرسی بدنی شرمآور دارد. او در پاسخ گفت: اولاً اگر اینقدر سخت نگیریم انباریزدن کاملاً عادی و رایج میشود و در آن صورت "همین خودِ شماها" بیانیه میدهید که رئیس زندان راه ورود مواد مخدر به زندان را آزاد گذاشته است تا هم سود کلانی از این راه به جیب بزند و هم بچههای مردم را معتاد کند. منظورش از "همین خودِ شماها" برخی زندانیان سیاسی بود که بعضاً نسبت به شرایط زندان و بزههای مرسوم در آن، نامهای به بیرون درز میدادند و رئیس زندان را به سهلگیری در برابر پخش مواد و روابط جنسی متهم میکردند.
گفتم؛ خب چرا از تکنولوژی مدرنتر مانند دستگاه ایکسری برای این کار استفاده نمیکنند؟ در پاسخ گفت مطمئن نیست دستگاه ایکسری قادر به کشف مواد بلعیده شده باشد و از این گذشته با کدام بودجه اقدام به خرید دستگاه ایکسری کند؟
بحث را عوض کردم و گفتم؛ چرا در بازرسی بدنی زندانیان سیاسی گاهی ماجرا را از حد میگذرانید؟ آنها که اهل مواد مخدر نیستند. در پاسخ چیزهایی در بارۀ عدم تفکیک زندانیان سیاسی و امنیتی در قوانین جمهوری اسلامی گفت و بعد مدعی شد که فقط موضوع مواد مخدر در میان نیست و سیم کارت موبایل هم به همان اندازه دردسرساز شده است!
منظورم از این نوشته این بود که زندان اصولاً جای بدی است و ادارۀ صحیح آن نیز علاوه بر امکانات زیاد، نیاز به دانش و پختگی و همهجانبه نگری خاصی دارد که آن هم مفقود است.
راستی پیشنهاد شما برای کشف مواد انباری بدون بازرسی بدنیِ خوارکننده و به پارک بردن زندانیان مشکوک چیست؟
#زندان_رجایی_شهر
#مواد_مخدر
#انباری_زدن
#زندانیان_سیاسی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴این هم یک نوع تصفیه حساب!
#احمد_زیدآبادی؛
طرف می گفت: " فقط خدا کنه که این رئیسی اینترنت را ببنده، وارد مذاکره با غربیها نشه، فشار اجتماعی را بیشتر کنه، از لحاظ فرهنگی سخت بگیره، زندانیان سیاسی را چند برابر کنه، نهادهای مدنی و احزاب سیاسی را منحل کنه، اقتصاد را از هم بپاشونه و کشور را وارد جنگ کنه تامن حسابی حال این زیدآبادی را بگیرم که قبل از انتخابات پاش را تو یه کفش کرده بود و میگفت اگه اینا بیان قدرت اجرایی را بگیرن، تحت فشار مشکلات ممکنه پاسخگو بشن!"
#ابراهیم_رئیسی
#زندانیان_سیاسی
#فروپاشی_اقتصادی
#نهاد_مدنی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
طرف می گفت: " فقط خدا کنه که این رئیسی اینترنت را ببنده، وارد مذاکره با غربیها نشه، فشار اجتماعی را بیشتر کنه، از لحاظ فرهنگی سخت بگیره، زندانیان سیاسی را چند برابر کنه، نهادهای مدنی و احزاب سیاسی را منحل کنه، اقتصاد را از هم بپاشونه و کشور را وارد جنگ کنه تامن حسابی حال این زیدآبادی را بگیرم که قبل از انتخابات پاش را تو یه کفش کرده بود و میگفت اگه اینا بیان قدرت اجرایی را بگیرن، تحت فشار مشکلات ممکنه پاسخگو بشن!"
#ابراهیم_رئیسی
#زندانیان_سیاسی
#فروپاشی_اقتصادی
#نهاد_مدنی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴مصیبتی به نام لباس زندانی در ایران
#احمد_زیدآبادی؛
گویا جلسۀ محاکمۀ تعدادی از وکلا و فعالان حقوق بشری در دادگاه انقلاب برگزار شده و مصطفی نیلی ومهدی محمودیان به دلیل خودداری از پوشیدن لباس زندان در دادگاه حضور پیدا نکردهاند.
واقعیت این است که پدیدهای به نام "لباس مخصوص زندانیان" در نظام جمهوری اسلامی عملاً به معضلِ بزرگ و آزار دهندهای برای زندانیان کشور تبدیل شده است که ارادهای برای حل آن شکل نمیگیرد.
ظاهراً در بسیاری از کشورها، لباس متحدالشکلی برای زندانیان وجود دارد، اما این لباس عمدتاً مختص "محکومان" است و نه متهمانی که هنوز ارتکاب هر نوع جرمی برای آنها به اثبات نرسیده است. از این رو، حضور متهمان با لباس زندان در صحن دادگاههای جمهوری اسلامی از هر جهت ناعادلانه است و هیچ توجیه منطقی برای آن وجود ندارد.
از این گذشته، لباس متحدالشکل زندانیان در اغلب کشورها شیک و خوشفرم است و قاعدتاً زندانی از پوشیدن آن احساس حقارت نمیکند، اما در کشور ما این لباس به گونهای طراحی شده است که گویی به جز تحقیر زندانیان قصدی در میان نبوده است!
تا چند سال پیش یک نوع لباس خاکستری در زندانهای کشور بین تک تک زندانیان توزیع میشد که پوشیدن آن در خارج از بند برای تمام محبوسان الزامی بود. این لباس البته رنگ و فرم مناسبی نداشت اما چون بخش کارگری زندان آن را در کارگاههای داخلی تولید میکرد، معمولاً تمیز بود و حتی برای استفادۀ آن دسته از زندانیان بی بضاعتِ بدونِ ملاقات که امکان دریافت لباس از خارج از زندان را نداشتند، برخی اوقات مفید واقع میشد.
من به دلایلی، در دوران حبس اول و دومم از پوشیدن آن لباس ابایی نداشتم و حتی در داخل بند از آن استفاده میکردم. این در حالی است که حدود 15 سالی است که آن لباس از داخل زندانها جمعآوری شده و جای آن را لباسی راه راه و بینهایت زننده و بدرنگ گرفته است.
همین لباس بدشکل و بدرنگ اما به عدد تک تک زندانیان تولید و بین همۀ آنها توزیع نمیشود و فقط شمار معدودی از آنها در هر زندان وجود دارد که هنگام اعزام زندانی به خارج از محیط زندان آن را بعضاً به زور بر تن زندانی میپوشانند. به عبارت دیگر، یک دست لباسِ زندان، دیگر مخصوص یک نفر نیست بلکه به طور جمعی و همگانی مورد استفاده قرار میگیرد!
کسانی که با وضعیت بهداشت در زندانها بخصوص در بخشهای متراکم آن آشنایند، به خوبی میدانند که پوشیدن لباسی که قبل از آن بارها بر تن سایر زندانیان نشسته، بدون آنکه شسته شده باشد، تا چه اندازه غیر بهداشتی، نگرانکننده و حقارتآمیز است.
من در طول دور سوم زندانم به هیچوجه زیر بار پوشیدن این لباس نرفتم تا اینکه رئیس زندان اغلب زندانیان سیاسی را از پوشیدن آن معاف کرد.
اکنون زمان آن فرا رسیده است که این معضل مورد توجه جدی قوۀ قضائیه و سازمان زندانهای کشور قرار گیرد. آنها لازم است به افکار عمومی توضیح دهند که اولاً چرا لباس فرم زندانیان بدین صورت زشت و تحقیرآمیز طراحی شده است؟ ثانیاً چرا این لباس به صورت جمعی مورد استفاده قرار میگیرد؟ و ثالثاً دلیل اجبار متهمان به پوشیدن این لباس چیست؟
#زندانیان_سیاسی
#مصطفی_نیلی
#مهدی_محمودیان
#لباس_زندانی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
گویا جلسۀ محاکمۀ تعدادی از وکلا و فعالان حقوق بشری در دادگاه انقلاب برگزار شده و مصطفی نیلی ومهدی محمودیان به دلیل خودداری از پوشیدن لباس زندان در دادگاه حضور پیدا نکردهاند.
واقعیت این است که پدیدهای به نام "لباس مخصوص زندانیان" در نظام جمهوری اسلامی عملاً به معضلِ بزرگ و آزار دهندهای برای زندانیان کشور تبدیل شده است که ارادهای برای حل آن شکل نمیگیرد.
ظاهراً در بسیاری از کشورها، لباس متحدالشکلی برای زندانیان وجود دارد، اما این لباس عمدتاً مختص "محکومان" است و نه متهمانی که هنوز ارتکاب هر نوع جرمی برای آنها به اثبات نرسیده است. از این رو، حضور متهمان با لباس زندان در صحن دادگاههای جمهوری اسلامی از هر جهت ناعادلانه است و هیچ توجیه منطقی برای آن وجود ندارد.
از این گذشته، لباس متحدالشکل زندانیان در اغلب کشورها شیک و خوشفرم است و قاعدتاً زندانی از پوشیدن آن احساس حقارت نمیکند، اما در کشور ما این لباس به گونهای طراحی شده است که گویی به جز تحقیر زندانیان قصدی در میان نبوده است!
تا چند سال پیش یک نوع لباس خاکستری در زندانهای کشور بین تک تک زندانیان توزیع میشد که پوشیدن آن در خارج از بند برای تمام محبوسان الزامی بود. این لباس البته رنگ و فرم مناسبی نداشت اما چون بخش کارگری زندان آن را در کارگاههای داخلی تولید میکرد، معمولاً تمیز بود و حتی برای استفادۀ آن دسته از زندانیان بی بضاعتِ بدونِ ملاقات که امکان دریافت لباس از خارج از زندان را نداشتند، برخی اوقات مفید واقع میشد.
من به دلایلی، در دوران حبس اول و دومم از پوشیدن آن لباس ابایی نداشتم و حتی در داخل بند از آن استفاده میکردم. این در حالی است که حدود 15 سالی است که آن لباس از داخل زندانها جمعآوری شده و جای آن را لباسی راه راه و بینهایت زننده و بدرنگ گرفته است.
همین لباس بدشکل و بدرنگ اما به عدد تک تک زندانیان تولید و بین همۀ آنها توزیع نمیشود و فقط شمار معدودی از آنها در هر زندان وجود دارد که هنگام اعزام زندانی به خارج از محیط زندان آن را بعضاً به زور بر تن زندانی میپوشانند. به عبارت دیگر، یک دست لباسِ زندان، دیگر مخصوص یک نفر نیست بلکه به طور جمعی و همگانی مورد استفاده قرار میگیرد!
کسانی که با وضعیت بهداشت در زندانها بخصوص در بخشهای متراکم آن آشنایند، به خوبی میدانند که پوشیدن لباسی که قبل از آن بارها بر تن سایر زندانیان نشسته، بدون آنکه شسته شده باشد، تا چه اندازه غیر بهداشتی، نگرانکننده و حقارتآمیز است.
من در طول دور سوم زندانم به هیچوجه زیر بار پوشیدن این لباس نرفتم تا اینکه رئیس زندان اغلب زندانیان سیاسی را از پوشیدن آن معاف کرد.
اکنون زمان آن فرا رسیده است که این معضل مورد توجه جدی قوۀ قضائیه و سازمان زندانهای کشور قرار گیرد. آنها لازم است به افکار عمومی توضیح دهند که اولاً چرا لباس فرم زندانیان بدین صورت زشت و تحقیرآمیز طراحی شده است؟ ثانیاً چرا این لباس به صورت جمعی مورد استفاده قرار میگیرد؟ و ثالثاً دلیل اجبار متهمان به پوشیدن این لباس چیست؟
#زندانیان_سیاسی
#مصطفی_نیلی
#مهدی_محمودیان
#لباس_زندانی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴کدام 76 محکوم امنیتی؟
#احمد_زیدآبادی:
نهادهای قضایی اعلام کردهاند که "76 محکوم امنیتی" به مناسبت میلا پیامبر در فهرست عفو قرار گرفته و از زندان آزاد میشوند.
پس از شنیدن این خبر منتظر آزادی فعالان محیط زیست، اعضای کانون نویسندگان ایران و شماری از زنان و همکاران مطبوعاتی از زندان بودم اما آنطور که مشخص است عفو اعلام شده شامل هیچکدام از این زندانیان نشده است.
حتی در اقدامی معکوس، آرش گنجی از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان برای تحمل پنج سال محکومیت خود احضار و راهی زندان شده است.
طبعاً آزادی آن 76 محکوم امنیتی اقدامی درست است، اما چرا زندانیانِ پروندههای پر سر و صداتر که بعضاً مانند فعالان محیط زیستی نزدیک به دو - سوم یا نیمی از محکومیت خود را سپری کردهاند، از عفوهای عمومی مستثنی میشوند و حتی یک مرخصی درست و درمان به آنها داده نمیشود؟
از آقای محسنی اژهای میپرسم که ادامۀ حضور این افراد در زندان تا چه اندازه به اجرای "سند تحول" مورد تأکید دائمی وی کمک میکند؟ چرا یک بار و برای همیشه به موضوع زندانیان سیاسی و به اصطلاح امنیتی در ایران پایان نمیدهید تا عمومِ جامعه وعدههای شما را جدی بگیرد و نسبت به بهبود اوضاع دلگرم شود؟
#زندانیان_محیط_زیستی
#کانون_نویسندگان
#آرش_گنجی
#محسنی_اژه_ای
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
نهادهای قضایی اعلام کردهاند که "76 محکوم امنیتی" به مناسبت میلا پیامبر در فهرست عفو قرار گرفته و از زندان آزاد میشوند.
پس از شنیدن این خبر منتظر آزادی فعالان محیط زیست، اعضای کانون نویسندگان ایران و شماری از زنان و همکاران مطبوعاتی از زندان بودم اما آنطور که مشخص است عفو اعلام شده شامل هیچکدام از این زندانیان نشده است.
حتی در اقدامی معکوس، آرش گنجی از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان برای تحمل پنج سال محکومیت خود احضار و راهی زندان شده است.
طبعاً آزادی آن 76 محکوم امنیتی اقدامی درست است، اما چرا زندانیانِ پروندههای پر سر و صداتر که بعضاً مانند فعالان محیط زیستی نزدیک به دو - سوم یا نیمی از محکومیت خود را سپری کردهاند، از عفوهای عمومی مستثنی میشوند و حتی یک مرخصی درست و درمان به آنها داده نمیشود؟
از آقای محسنی اژهای میپرسم که ادامۀ حضور این افراد در زندان تا چه اندازه به اجرای "سند تحول" مورد تأکید دائمی وی کمک میکند؟ چرا یک بار و برای همیشه به موضوع زندانیان سیاسی و به اصطلاح امنیتی در ایران پایان نمیدهید تا عمومِ جامعه وعدههای شما را جدی بگیرد و نسبت به بهبود اوضاع دلگرم شود؟
#زندانیان_محیط_زیستی
#کانون_نویسندگان
#آرش_گنجی
#محسنی_اژه_ای
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴وقتی خبر مرگ زندانیان دایم تکرار میشود، نمیتوان موضوع را به یک اتفاق يا قصور فردی فروکاست، مسأله نقض ساختاری حقوق #زندانیان و عدم رسیدگی به اقدامات غیرقانونی برخی مقامات و ضابطان است که مرگ در زندان را به خبری تکراری تبدیل کرده. با این رویه #بكتاش_آبتين هم آخرین قربانی نیست.
✍️ سید علی مجتهدزاده
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍️ سید علی مجتهدزاده
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴 #مصطفی_تاجزاده:
🔹آقای جمهوری اسلامی! کیوان صمیمی را آزاد کردید. کار بسیار خوبی کردید. ممنونیم! حالا نوبت نرگس محمدی و محمودیان و نیز فعالان محیطزیست، دراویش، دانشجویان، معلمان، کارگران و ... است. آزادی #زندانیان_سیاسی عموم مردم را شاد و بدخواهان ایران را ناکام میکند. فرصت را از دست ندهید.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔹آقای جمهوری اسلامی! کیوان صمیمی را آزاد کردید. کار بسیار خوبی کردید. ممنونیم! حالا نوبت نرگس محمدی و محمودیان و نیز فعالان محیطزیست، دراویش، دانشجویان، معلمان، کارگران و ... است. آزادی #زندانیان_سیاسی عموم مردم را شاد و بدخواهان ایران را ناکام میکند. فرصت را از دست ندهید.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat