🔴🔴🔴انباری زدن!
#احمد_زیدآبادی؛
در زندان رجاییشهر برای مدتی، زندانیان را مورد تفتیش بدنی بسیار ناجوری قرار میدادند. این نوع تفتیش، از هر جهت خلاف شأن و کرامت انسانی بود و بنابراین، زندانیان سیاسی اجازۀ چنین کاری را نمیدادند.
از چند تن از مسئولان زندان دلیل اینگونه تفتیش حقارتآمیز و خوارکننده را جویا شدم. همگی پاسخشان یک کلمه بود: انباری زدن!
برخی از زندانیانی که به مراکز قضایی یا درمانی اعزام میشدند ظاهراً مقداری مواد مخدر را یا در نشیمنگاهِ خود پنهان میکردند و یا میبلعیدند تا پس از قضای حاجت به آن دست یابند تا به مصرف شخصی برسانند و یا به مشتریان بفروشند.
موادی که در نشیمنگاه زندانی جاسازی شده بود، از طریق بازرسی بدنی شرمآوری بعضاً کشف میشد اما زندانیان مشکوک به بلعیدن مواد باید چند روزی در قرنطینه به "پارک" میرفتند تا رئیس قرنطینه نسبت به دفع تمام محتویات معده و رودۀ آنها اطمینان یابد و سپس آنان را به بند بفرستد.
پارک گاهی یک هفته به طول میانجامید. در این مدت زندانی جدای از سایرین، با دستبند به جایی بسته میشد و بخصوص هنگام دفع حاجت تحت نظارت شدید قرار میگرفت.
نسبت به این وضعیت به رئیس زندان معترض شدم. گفت؛ راهحل خود شما چیست؟ پاسخم این بود که ورود مقداری مواد مخدر به زندان، عوارض کمتری نسبت به این نوع بازرسی بدنی شرمآور دارد. او در پاسخ گفت: اولاً اگر اینقدر سخت نگیریم انباریزدن کاملاً عادی و رایج میشود و در آن صورت "همین خودِ شماها" بیانیه میدهید که رئیس زندان راه ورود مواد مخدر به زندان را آزاد گذاشته است تا هم سود کلانی از این راه به جیب بزند و هم بچههای مردم را معتاد کند. منظورش از "همین خودِ شماها" برخی زندانیان سیاسی بود که بعضاً نسبت به شرایط زندان و بزههای مرسوم در آن، نامهای به بیرون درز میدادند و رئیس زندان را به سهلگیری در برابر پخش مواد و روابط جنسی متهم میکردند.
گفتم؛ خب چرا از تکنولوژی مدرنتر مانند دستگاه ایکسری برای این کار استفاده نمیکنند؟ در پاسخ گفت مطمئن نیست دستگاه ایکسری قادر به کشف مواد بلعیده شده باشد و از این گذشته با کدام بودجه اقدام به خرید دستگاه ایکسری کند؟
بحث را عوض کردم و گفتم؛ چرا در بازرسی بدنی زندانیان سیاسی گاهی ماجرا را از حد میگذرانید؟ آنها که اهل مواد مخدر نیستند. در پاسخ چیزهایی در بارۀ عدم تفکیک زندانیان سیاسی و امنیتی در قوانین جمهوری اسلامی گفت و بعد مدعی شد که فقط موضوع مواد مخدر در میان نیست و سیم کارت موبایل هم به همان اندازه دردسرساز شده است!
منظورم از این نوشته این بود که زندان اصولاً جای بدی است و ادارۀ صحیح آن نیز علاوه بر امکانات زیاد، نیاز به دانش و پختگی و همهجانبه نگری خاصی دارد که آن هم مفقود است.
راستی پیشنهاد شما برای کشف مواد انباری بدون بازرسی بدنیِ خوارکننده و به پارک بردن زندانیان مشکوک چیست؟
#زندان_رجایی_شهر
#مواد_مخدر
#انباری_زدن
#زندانیان_سیاسی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
در زندان رجاییشهر برای مدتی، زندانیان را مورد تفتیش بدنی بسیار ناجوری قرار میدادند. این نوع تفتیش، از هر جهت خلاف شأن و کرامت انسانی بود و بنابراین، زندانیان سیاسی اجازۀ چنین کاری را نمیدادند.
از چند تن از مسئولان زندان دلیل اینگونه تفتیش حقارتآمیز و خوارکننده را جویا شدم. همگی پاسخشان یک کلمه بود: انباری زدن!
برخی از زندانیانی که به مراکز قضایی یا درمانی اعزام میشدند ظاهراً مقداری مواد مخدر را یا در نشیمنگاهِ خود پنهان میکردند و یا میبلعیدند تا پس از قضای حاجت به آن دست یابند تا به مصرف شخصی برسانند و یا به مشتریان بفروشند.
موادی که در نشیمنگاه زندانی جاسازی شده بود، از طریق بازرسی بدنی شرمآوری بعضاً کشف میشد اما زندانیان مشکوک به بلعیدن مواد باید چند روزی در قرنطینه به "پارک" میرفتند تا رئیس قرنطینه نسبت به دفع تمام محتویات معده و رودۀ آنها اطمینان یابد و سپس آنان را به بند بفرستد.
پارک گاهی یک هفته به طول میانجامید. در این مدت زندانی جدای از سایرین، با دستبند به جایی بسته میشد و بخصوص هنگام دفع حاجت تحت نظارت شدید قرار میگرفت.
نسبت به این وضعیت به رئیس زندان معترض شدم. گفت؛ راهحل خود شما چیست؟ پاسخم این بود که ورود مقداری مواد مخدر به زندان، عوارض کمتری نسبت به این نوع بازرسی بدنی شرمآور دارد. او در پاسخ گفت: اولاً اگر اینقدر سخت نگیریم انباریزدن کاملاً عادی و رایج میشود و در آن صورت "همین خودِ شماها" بیانیه میدهید که رئیس زندان راه ورود مواد مخدر به زندان را آزاد گذاشته است تا هم سود کلانی از این راه به جیب بزند و هم بچههای مردم را معتاد کند. منظورش از "همین خودِ شماها" برخی زندانیان سیاسی بود که بعضاً نسبت به شرایط زندان و بزههای مرسوم در آن، نامهای به بیرون درز میدادند و رئیس زندان را به سهلگیری در برابر پخش مواد و روابط جنسی متهم میکردند.
گفتم؛ خب چرا از تکنولوژی مدرنتر مانند دستگاه ایکسری برای این کار استفاده نمیکنند؟ در پاسخ گفت مطمئن نیست دستگاه ایکسری قادر به کشف مواد بلعیده شده باشد و از این گذشته با کدام بودجه اقدام به خرید دستگاه ایکسری کند؟
بحث را عوض کردم و گفتم؛ چرا در بازرسی بدنی زندانیان سیاسی گاهی ماجرا را از حد میگذرانید؟ آنها که اهل مواد مخدر نیستند. در پاسخ چیزهایی در بارۀ عدم تفکیک زندانیان سیاسی و امنیتی در قوانین جمهوری اسلامی گفت و بعد مدعی شد که فقط موضوع مواد مخدر در میان نیست و سیم کارت موبایل هم به همان اندازه دردسرساز شده است!
منظورم از این نوشته این بود که زندان اصولاً جای بدی است و ادارۀ صحیح آن نیز علاوه بر امکانات زیاد، نیاز به دانش و پختگی و همهجانبه نگری خاصی دارد که آن هم مفقود است.
راستی پیشنهاد شما برای کشف مواد انباری بدون بازرسی بدنیِ خوارکننده و به پارک بردن زندانیان مشکوک چیست؟
#زندان_رجایی_شهر
#مواد_مخدر
#انباری_زدن
#زندانیان_سیاسی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴یادی از همبند
#احمد_زیدآبادی:
رسانهها از درگذشت محمدرضا پورشجری بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در سن 58 سالگی در ترکیه خبر دادهاند.
با مرحوم پورشجری مدتی در زندان رجاییشهر کرج همبند بودم. اخلاقی ملایم و رویی باز داشت. گویا یکی از اتهامات او "توهین به مقدسات" بود. مصداق این اتهام را نمیدانم اما از همان ابتدای ورودش به بند، برای ابراز اعتقادات ضدمذهبی خود احتیاطی به خرج نمیداد.
این را البته من از سایر همبندیها شنیدم چون آن مرحوم در صحبت با من هیچگاه سخنی از این نوع مباحث به میان نیاورد. شاید از خداباوریام اطلاع داشت و به زعم خود نمیخواست سبب آزارم شود! در زندان من اما از گفتگو در بارۀ این موضوع سخت استقبال میکردم چرا که برخی از خداناباوران و افراد ضدمذهب، واقعاً گمان میکنند که خدا و بخصوص دین، در حد همان چیزی است که برخی "روشنفکران خداناباور" و یا "دینداران قشری و متعصب" مطرح کردهاند و از این رو، نسبت به باورهای خود، نوعی اطمینان خاطر دارند!
این افراد هنگامی که با فهم دیگری از خداباوری و یا برخی جلوههای متفاوت دینداری روبرو میشوند، به شدت جا میخورند و بعد به تدریج متوجه میشوند که داستان به آن بسیطی و سادگیِ مفروض آنان نیست و کار جهان فراتر از یک ماتریالیسم کور و خام و فاقد هدف است.
به هر حال، فرصت گفتگویی در این باره با مرحوم پورشجری پیش نیامد.
اینکه او در میانسالی و در دیار غربت جان داد، مایۀ اندوه و تأسف است. خداوند خانوادهاش را آرامش دهد و او را قرین رحمت خود کند.
#زندان_رجایی_شهر
#محمد_رضا_پور_شجری
#روشنفکران_خداناباور
#دینداران_قشری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
رسانهها از درگذشت محمدرضا پورشجری بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در سن 58 سالگی در ترکیه خبر دادهاند.
با مرحوم پورشجری مدتی در زندان رجاییشهر کرج همبند بودم. اخلاقی ملایم و رویی باز داشت. گویا یکی از اتهامات او "توهین به مقدسات" بود. مصداق این اتهام را نمیدانم اما از همان ابتدای ورودش به بند، برای ابراز اعتقادات ضدمذهبی خود احتیاطی به خرج نمیداد.
این را البته من از سایر همبندیها شنیدم چون آن مرحوم در صحبت با من هیچگاه سخنی از این نوع مباحث به میان نیاورد. شاید از خداباوریام اطلاع داشت و به زعم خود نمیخواست سبب آزارم شود! در زندان من اما از گفتگو در بارۀ این موضوع سخت استقبال میکردم چرا که برخی از خداناباوران و افراد ضدمذهب، واقعاً گمان میکنند که خدا و بخصوص دین، در حد همان چیزی است که برخی "روشنفکران خداناباور" و یا "دینداران قشری و متعصب" مطرح کردهاند و از این رو، نسبت به باورهای خود، نوعی اطمینان خاطر دارند!
این افراد هنگامی که با فهم دیگری از خداباوری و یا برخی جلوههای متفاوت دینداری روبرو میشوند، به شدت جا میخورند و بعد به تدریج متوجه میشوند که داستان به آن بسیطی و سادگیِ مفروض آنان نیست و کار جهان فراتر از یک ماتریالیسم کور و خام و فاقد هدف است.
به هر حال، فرصت گفتگویی در این باره با مرحوم پورشجری پیش نیامد.
اینکه او در میانسالی و در دیار غربت جان داد، مایۀ اندوه و تأسف است. خداوند خانوادهاش را آرامش دهد و او را قرین رحمت خود کند.
#زندان_رجایی_شهر
#محمد_رضا_پور_شجری
#روشنفکران_خداناباور
#دینداران_قشری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴"خدا رژیم شاه را لعنت کنه"
#احمد_زیدآبادی
در زمستان 88 وقتی مرا از بند 350 زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج منتقل کردند، در آنجا گفته شد که ابتدا باید با معاون رئیس زندان دیداری داشته باشم.
ظاهراً به زندان رجاییشهر گزارش داده بودند که فلانی زندانی دردسرآفرینی است و لازم است تحت مراقبت و کنترل بیشتری قرار گیرد. از این رو معاون رئیس زندان وظیفۀ خود میدید که پیش از انتقالم به قرنطینه اوضاع را برایم شرح دهد.
او که رفتار مرا با مفاد آن گزارش در تناقض یافته بود، کمی حیران به نظر میرسید و کلمات لازم را برای بیان مقصودش پیدا نمیکرد.
برای کمک به عبور از آن وضعیت، خطاب به او گفتم؛ ظاهراً زندان رجاییشهر جای وسیعی است و گنجایش زیادی دارد!
گویی با این جمله زخم دلش تازه شد و زبان به شکوِه گشود: "خدا لعنت کند رژیم شاه را که این زندان را خیلی بد ساخته و اینجا به خلاف ظاهرش اصلاً گنجایش ندارد. مجرم هم که تا دلتان بخواهد زیاد است و به این جهت، ما واقعاً اینجا با کمبود جا روبرو هستیم و بندها بیش از حد متراکم شده. خلاصه ما اینجا جای مناسبی در شأن شما نداریم که در اختیارتان بگذاریم و باید با همین وضع بسازید. خدا رژیم شاه را لعنت کنه که اینجا را اینقدر بد ساخته....."
#زندان_اوین
#زندان_رجایی_شهر
#بند_350
#تراکم_زندانی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
در زمستان 88 وقتی مرا از بند 350 زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج منتقل کردند، در آنجا گفته شد که ابتدا باید با معاون رئیس زندان دیداری داشته باشم.
ظاهراً به زندان رجاییشهر گزارش داده بودند که فلانی زندانی دردسرآفرینی است و لازم است تحت مراقبت و کنترل بیشتری قرار گیرد. از این رو معاون رئیس زندان وظیفۀ خود میدید که پیش از انتقالم به قرنطینه اوضاع را برایم شرح دهد.
او که رفتار مرا با مفاد آن گزارش در تناقض یافته بود، کمی حیران به نظر میرسید و کلمات لازم را برای بیان مقصودش پیدا نمیکرد.
برای کمک به عبور از آن وضعیت، خطاب به او گفتم؛ ظاهراً زندان رجاییشهر جای وسیعی است و گنجایش زیادی دارد!
گویی با این جمله زخم دلش تازه شد و زبان به شکوِه گشود: "خدا لعنت کند رژیم شاه را که این زندان را خیلی بد ساخته و اینجا به خلاف ظاهرش اصلاً گنجایش ندارد. مجرم هم که تا دلتان بخواهد زیاد است و به این جهت، ما واقعاً اینجا با کمبود جا روبرو هستیم و بندها بیش از حد متراکم شده. خلاصه ما اینجا جای مناسبی در شأن شما نداریم که در اختیارتان بگذاریم و باید با همین وضع بسازید. خدا رژیم شاه را لعنت کنه که اینجا را اینقدر بد ساخته....."
#زندان_اوین
#زندان_رجایی_شهر
#بند_350
#تراکم_زندانی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat