من نه عاشق بودم
و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
من خودم بودم و یک حس غریب
که به صد عشق و هوس میارزید
من خودم بودم
دستی که صداقت میکاشت
گرچه در حسرت گندم پوسید
من خودم بودم
هر پنجرهای که به سبزترین نقطه بودن وا بود
و خدا میداند بیکسی از ته دلبستگیام پیدا بود
من نه عاشق بودم
و نه دلداده به گیسوی بلند
و نه افکار آلوده به پلید
من بدنبال نگاهی بودم
که مرا از پس دیوانگیام میفهمید
آرزویم این بود
دور اما چه قشنگ
که روم تا دروازه نور
تا شوم چیره به شفافی صبح
به خودم میگفتم
تا دم پنجرهها راهی نیست
من چه خوشبین بودم
همهاش رویا بود
و خدا میداند
سادگی از ته دلبستگیام پیدا بود
#جبران_خلیل_جبران
#شعر_عربی_فلسطین
🆔 @Sayehsokhan
و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
من خودم بودم و یک حس غریب
که به صد عشق و هوس میارزید
من خودم بودم
دستی که صداقت میکاشت
گرچه در حسرت گندم پوسید
من خودم بودم
هر پنجرهای که به سبزترین نقطه بودن وا بود
و خدا میداند بیکسی از ته دلبستگیام پیدا بود
من نه عاشق بودم
و نه دلداده به گیسوی بلند
و نه افکار آلوده به پلید
من بدنبال نگاهی بودم
که مرا از پس دیوانگیام میفهمید
آرزویم این بود
دور اما چه قشنگ
که روم تا دروازه نور
تا شوم چیره به شفافی صبح
به خودم میگفتم
تا دم پنجرهها راهی نیست
من چه خوشبین بودم
همهاش رویا بود
و خدا میداند
سادگی از ته دلبستگیام پیدا بود
#جبران_خلیل_جبران
#شعر_عربی_فلسطین
🆔 @Sayehsokhan