نشر سایه سخن
9.78K subscribers
13.1K photos
4.76K videos
270 files
3.8K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
#پندار_نیک_گفتار_نیک_کردار_نیک

🔰 یکجوری پشت تلفن با ناز و ادا حرف میزد و عشوه میریخت و خودش هم غش و ضعف میکرد که پیش خودم گفتم ناکس لابد توی این سن و سال عاشق دختر پانزده شانزده ساله شده و قوه ی لاس زدنش سرباز کرده و در حال شکوفایی است:
سلام عشقم
جیگرم
نفسم
تصدقت برم
الاهی دورت بگردم
الاهی دوریتو نبینم و ...

🔰 فضولی ام گل کرد. عینهو خانم مارپل چند وقتی زیر نظرش گرفتم. روزی دو سه مرتبه تلفنهایش اینطوری میشد. دیگر طاقت نیاوردم. گفتم فلانی بند به آب داده ای؟ معلومه چه غلطی داری میکنی رفیق؟ "عشق ِ پیری گر بجنبد، سر به رسوایی زند"

🔰 گفت چطور؟
گفتم بدجور ناز و ادا میریزی و غنج میروی.

🔰 تا ته مطلب را گرفت. خندید. زد روی آیفون. همسرش بود. یکی در میان هم مادرش یا مادر زنش. یا بچه ها یا خواهر و برادرش.

🔰 تا بن استخوان سوختم. مگر اینهمه #خوشبختی امکان دارد؟ اصلا دیگر آدمیزاده از زندگی چه میخواهد؟ آدم توی تنور فقر و نداری بسوزد ولی یک محبت اینطوری توی دل و زندگی اش باشد که آتش را بر او گلستان کند. آنهم محبتهای اصیل و واقعی. نه نمایشهای اینستاگرامی و دهن پرکن و توخالی.

🔰 گفتم لعنتی چی توی زبان تو هست که اینقدر چرب و نرم است؟ مگه میشه اینقدر مهربون بود و خوب حرف زد؟

🔰 باز خندید. گفت خب چه کنم دکتر. عاشقشونم. اونام عاشق منن. اصلا نمیتونم قربون صدقه شون نرم.

🔰 فوری از زندگی ننه بایش پرسیدم.
گفت من در برابر عشق اون دوتا به هم مثل شمربن ذی الجوشنم. اونا خیلی عجیب غریبند. جوری به دل هم راه میان و هوای هم رو دارن که نگفته و نپرسیده خواسته های هم رو برآورده میکنند. من حسودیم میشه به اونا.

🔶 آدم ازین زندگی بندتمبانی که طول و عرضش معلوم نیست مگر دیگر چه میخواهد؟ بدجور داستان این همکار ساده ی اداره مبهوتم کرده است. انگار کلا راه را غلط رفته ایم. مدام از خودم میپرسم مگر آدم از زندگی دیگر چه میخواهد؟
این کارمند ساده حالا دیگر استاد من شده است. هر وقت تلفنش زنگ می زند گوشهایم را تیز میکنم ببینم چطوری حرف میزند. شاید شعله ای از حرارت قبلش، سنگ زمخت زبان و قلب من را هم روشن کند. مگر آدم از زندگی دیگر چه میخواهد؟

🔶 حالا تردید ندارم که خیلی از ماها #خودآزاری داریم. اصلا زندگی میکنیم برای درد کشیدن. از درد و رنج کشیدن خوشمان می آید. مدام آن را بازتولید میکنیم و برایش مقصر تراشی هم میکنیم.
اصلا فرض کنید جامعه و سیاست و اقتصاد و چه و چه، همه مقصر. اما خصوصی ترین مسایل چه؟ حرف زدنمان با خودمان و درون خانه مان چه؟ به قول آن بنده ی خدا، "اینو دیگه چی میگی"؟

🔶 من که دلی در گرو #رفتارگرایی دارم، معتقدم اگر رفتار آدمی درست شود، خیلی از احوال و افکارش هم درست میشود. و چه رفتاری بالاتر از افعال گفتاری؛ یعنی #زبان. اگر نحوه ی گفتار اعضای خانواده با هم اصلاح شود، یعنی با هم قرار بگذارند (ولو به زور و کراهت و اجبار و لوس بازی هم که شده) بخشی از روز را با یکدیگر خوب حرف بزنند، پس از مدتی حتی احساسشان هم نسبت به همدیگر تغییر خواهد کرد. به قول #مولانا: "ای زبان هم گنج بی‌پایان تویی. ای زبان هم رنج بی‌درمان تویی"

🔶 زبان نرم و محبت آمیز مثل این سنگهایی است که روی آب پرتاب میکنی. موجش همینطور بزرگ و بزرگتر میشود. حتی یک طرفه هم میتوان شروع کرد. فقط کافیست آدمی نباشید که از زجرکشیدن لذت میبرد و منتظر معجزه ای برای خوشبختی باشد. خوشبختی، #بافتنی است، نه #یافتنی.
حتی یک نفره هم میتوان شروع کرد. اولش کمی احساس استثمار و خستگی میکنید؛ اما موج محبت اصیل همه جا را خواهد گرفت.

🔰 راستی شاید باورتان نشود این همکار ما خیلی مواقع اصلا یادش میرود موبایلش را با خودش ببرد. جا میگذارد اداره. خب نیازی ندارد. از محبت پر است. جای خالی ندارد که با دنیای مجازی آن را پر کند.

#دکتر_محسن_زندی

@naghdehalema
🆔 @SayehSokhan