💬 در دنیای #قضاوت ها تنها به این نکته توجه میشود که دیگران بر اساس نظر ما چگونهاند؟
👎 فردی در ترافیک جلوی ما بپیچید «احمق»
👈 ما که جلوی دیگران میپیچیم «زرنگ»
👎کسی جواب تلفن ما را ندهد «بیمعرفت»
👈ما که جواب ندهیم «گرفتار»
👎 فرد بلندتر از ما «دراز»
👈 کوتاهتر از ما «کوتوله»
👎همسری که زیاد محبت بخواهد «وابسته»
👈 ما بیشتر بخواهیم، طرف مقابل میشود «بی احساس»
👎 فردی لیوان آب ما را واژگون کرد «کور»
👈 پای ما به لیوان دیگری خورد «شعور» ندارد لیوان را سر راه قرار داده است؛ و...
❌ دنیای قضاوتها یعنی تحلیل رفتار و گفتار دیگران بر اساس نیازها و ارزشهای خودمان.
📚 #ارتباط_بدون_خشونت
✍️ #مارشال_روزنبرگ
src: @anewattitude
🆔 @SayehSokhan
👎 فردی در ترافیک جلوی ما بپیچید «احمق»
👈 ما که جلوی دیگران میپیچیم «زرنگ»
👎کسی جواب تلفن ما را ندهد «بیمعرفت»
👈ما که جواب ندهیم «گرفتار»
👎 فرد بلندتر از ما «دراز»
👈 کوتاهتر از ما «کوتوله»
👎همسری که زیاد محبت بخواهد «وابسته»
👈 ما بیشتر بخواهیم، طرف مقابل میشود «بی احساس»
👎 فردی لیوان آب ما را واژگون کرد «کور»
👈 پای ما به لیوان دیگری خورد «شعور» ندارد لیوان را سر راه قرار داده است؛ و...
❌ دنیای قضاوتها یعنی تحلیل رفتار و گفتار دیگران بر اساس نیازها و ارزشهای خودمان.
📚 #ارتباط_بدون_خشونت
✍️ #مارشال_روزنبرگ
src: @anewattitude
🆔 @SayehSokhan
یک پُلی ته ایالت نیویورک ریخته. بعد از سی و دو سال. کارشناس محترم هم گزارش داده که دلیل ریختن پل fatigue است. سر تا ته علم مقاومت مصالح هیچ چیز جذابی ندارد الا همین مبحث فَتیگ. خستگی سازه در اثر بارگذاری متناوب. هیچ کدام از این بارگذاریها به تنهایی از توان سازه خارج نیست. اما همین متناوب بودنشان است که خستهاش میکند. طاقتش تمام میشود و میریزد. این دقیقا همان دلیلی است که بیشتر ما آدمها بابتش میمیریم. بابت فَتیگ. بابت تکرار بارهای کوچکی که تمام نمیشوند اما تمام میکنند. ما عمدتا از خستگی میمیریم. فقط اشکالش این است توی گزارش مرگ هیچ کس نمینویسند دلیل مرگ خستگی. بالاخره یک روز علم مقاومت مصالح را باید پیوند بزنند به علم پزشکی قانونی.
✍ #فهیم_عطار
🆔 @SayehSokhan
✍ #فهیم_عطار
🆔 @SayehSokhan
سه باور بنیادی بیمار ساز از نظر آلبرت الیس؛
پذیرش مشروط خود
پذیرش مشروط دیگران
پذیرش مشروط زندگی
مثلا؛ من باید حتما...... باشم تا دوست داشتنی باشم و ارزشمند
دیگران باید حتما....... باشند تا دوست داشتنی و ارزشمند باشند
زندگی باید حتما...... باشد تا دوست داشتنی و ارزشمند باشد
منبع: چگونه شاد باشیم.
ترجمه: مهرویه هاشمی نژاد
نشر چابک اندیش
🆔 @sayehsokhan
پذیرش مشروط خود
پذیرش مشروط دیگران
پذیرش مشروط زندگی
مثلا؛ من باید حتما...... باشم تا دوست داشتنی باشم و ارزشمند
دیگران باید حتما....... باشند تا دوست داشتنی و ارزشمند باشند
زندگی باید حتما...... باشد تا دوست داشتنی و ارزشمند باشد
منبع: چگونه شاد باشیم.
ترجمه: مهرویه هاشمی نژاد
نشر چابک اندیش
🆔 @sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این پدر،یک سال تمرین کرده تا به جای سخنرانیِ شب عروسی دخترش که ناشنوا است،او را اینگونه غافلگیر کند...
🆔 @SayehSokhan
🆔 @SayehSokhan
"حاکمانی كه نمیدانند شب مردمانشان چگونه به صبح میرسد، دیگر چه فرقی میكند كه به شراب نشسته باشند یا به نیایش ایستاده باشند."
👤 خاویر کرمنت
@wonders
🆔 @sayehsokhan
👤 خاویر کرمنت
@wonders
🆔 @sayehsokhan
پدر بزرگم مردی آزادی خواه بود .
پیش از آن که تیر بارانش کنند،تمام شعرهایش را پای درخت انار باغچه چال کرد.
من هیچ وقت شعرهایش را نخواندم؛
اما از انارهای باغچه می شود فهمید
"آزادی" باید سرخ و شیرین باشد…!
✍️ #عبدالرضا_مولوی
🆔 @SayehSokhan
پیش از آن که تیر بارانش کنند،تمام شعرهایش را پای درخت انار باغچه چال کرد.
من هیچ وقت شعرهایش را نخواندم؛
اما از انارهای باغچه می شود فهمید
"آزادی" باید سرخ و شیرین باشد…!
✍️ #عبدالرضا_مولوی
🆔 @SayehSokhan
مژگان و گیسو حریری معماران مطرح ایرانی تا کنون دو بار در فهرست برترین معماران دنیا قرار گرفتند. این دو خواهر در لیست 5 زنی که دنیار را جایی زیباتر برای زندگی کردند جای گرفتند
🆔 @SayehSokhan
🆔 @SayehSokhan
موش و خرگوش و "خروس"و خوک و مار و اژدها ...
کاش سالی هم برای "آدمیت"داشتیم !
#محمود_افهمی
🆔 @SayehSokhan
کاش سالی هم برای "آدمیت"داشتیم !
#محمود_افهمی
🆔 @SayehSokhan
در "صندلی بازی" یه سری بچهها همون اول میبازن. بچههای ضعیف، بچههای بیدستوپا و بچههای محجوب همون اول میبازن. بچههایی که بزرگی ذاتی دارن و کسر شأن خودشون میدونن کسی رو هل بدن و به زور خودشون رو روی صندلی جا بدن هم همینطور... پیامِ بازی اینه که صندلی همیشه کمه و باید همدیگه رو کنار بزنیم وگرنه میبازیم. با این بازی مخالفم چون هم پیامش انسانی نیست، هم معمولا تاثیر مثبتی در اینجور بچههایی که گفتم نداره. کاش بیخیال این بازی بشیم و بذاریم حداقل این چندسال ابتدایی زندگیشون احساس بازنده بودن نداشته باشن... بذاریم حداقل تا بچه هستن اندازهی اونا هم صندلی باشه...
✍ #حمید_باقرلو
🆔 @SayehSokhan
✍ #حمید_باقرلو
🆔 @SayehSokhan
در ⏰ #قرارملاقات با خودم #امروز_تصمیم_دارم :
به چیزهایی بیندیشم که صلح، زیبایی و آرامش را به زندگی ام به ارمغان
می آورند.
🆔 @SayehSokhan
به چیزهایی بیندیشم که صلح، زیبایی و آرامش را به زندگی ام به ارمغان
می آورند.
🆔 @SayehSokhan
📚 #برشی_از_کتاب : #تکرار_کنید_تا_تغییر_کنید
#زیرچاپ
✍️ اثر: #حسن_ملکیان
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
#زیرچاپ
✍️ اثر: #حسن_ملکیان
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
📍مسابقهی دو ماراتون ۱۹۶۷بوستون
-خبرنگار: حالا میخوای با این کارت چی رو ثابت کنی؟
-کاترین سویتزر: من چیزی رو نمیخوام اثبات کنم. من فقط میخوام بدوم
#تابرابری
#۸مارس نزدیک است...
@womenwatcher
-خبرنگار: حالا میخوای با این کارت چی رو ثابت کنی؟
-کاترین سویتزر: من چیزی رو نمیخوام اثبات کنم. من فقط میخوام بدوم
#تابرابری
#۸مارس نزدیک است...
@womenwatcher
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#Baby_X 2016
#انیمیشن
اگر در جهان جنسیتزدهی ما، کودکی بدون جنسیت به دنیا بیاید، چه بر سرش خواهد آمد؟
بدون #زیرنویس
سطح زبان متوسط
🆔 @SayehSokhan
#انیمیشن
اگر در جهان جنسیتزدهی ما، کودکی بدون جنسیت به دنیا بیاید، چه بر سرش خواهد آمد؟
بدون #زیرنویس
سطح زبان متوسط
🆔 @SayehSokhan
وقتی غمگین هستید، دنیا شما را به سُخره میگیرد. وقتی خوشحالید، دنیا به شما لبخند میزند. اما وقتی دیگران را خوشحال میکنید، دنیا به شما تعظیم میکند.
🆔 @sayehsokhan
🆔 @sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"غرق دریاییم،ما را موج دریامیکُشد"
کدام دریاست که ماغرق اوهستیم وامواج او میآیند تامارا بکشند؟
این دریا #دریای_عشق است
وقتی غرق آن دریا شدید شمارا پالایش میکند
شبی_در_کنار_آفتاب
🆔 @sayehsokhan
کدام دریاست که ماغرق اوهستیم وامواج او میآیند تامارا بکشند؟
این دریا #دریای_عشق است
وقتی غرق آن دریا شدید شمارا پالایش میکند
شبی_در_کنار_آفتاب
🆔 @sayehsokhan
ایکاش پند گیریم👇👇👇
هشت سال پیش یک همکار آمریکایی جوان داشتم که اسمش هانتر بود. همان شکارچی. بیشتر از دو متر قد داشت و از هیچ دری بدون تعظیم کردن نمیتوانست رد شود. دو سال با هم کار کردیم. یک روز صبح یکهو نامهی استعفایش را گذاشت روی میز رئیس و گفت از فردا نمیآید سرکار. خلاص. آن هم وسط رکود اقتصادی آن سالها که همه لیس به کفش رئیسهایشان میزند تا اخراج نشوند. ظهرش هم با هم رفتیم ناهارِ خداحافظی بخوریم. من و شکارچی. بردمش رستوران ایرانی. تنها رفیق آمریکاییام بود که از دوغ و فسنجان هراسی نداشت و دولپی آنها را میخورد. سر میز غذا ازش پرسیدم که چرا داری میری؟ نمیترسی کار گیرت نیاید؟ گفت میخواهد تا جوان است، پیاده تمام مسیر آپالاچین را برود. همان راه مالروی جنگلی که از چهارده ایالت رد میشود. دو ماه تمام پیادهروی. بعد هم میخواهد تمام مسیر جادهی شصت و شش را براند. شرق تا غرب آمریکا. بعد هم چند تا برنامهی دیگر برایم ریسه کرد. گفت خیلی هم از گشنگی نمیترسد. دیدن را به سیر بودن ترجیح میدهد.
شکارچی من را یاد پدرم میانداخت. پدرم معتقد است که آدم باید عرض زندگی را تجربه کند نه طولش را. طول زندگی یک فرآیند فلوچارتی و ملالآور است که همه آن راخواهناخواه تجربه میکنند. همان اتفاقات روتینی که از تولد شروع میشود و مثلا قرار است به مرگ ختم شود. همان نگاهی که دینها به زندگی آدم دارند. رسیدن از مبدا به مقصد. همان پلههایی که ما عوام اسمش را گذاشتهایم پیشرفت و ترقی. اما عرض زندگی همان اتفاقاتی است که معنا میدهد به طول آن. همان چیزی که هیچ کس از آن حرف نمیزند. درست مثل بالهای عریض هواپیما که بدون آنها پرواز بیمعنی است. این حرفها را با فلاکت ترجمه کردم به انگیسی برای شکارچی. حرف زدن و ترجمه کردن و چلوکباب خوردن به شکل همزمان کار دشواری است. اما حتما فهمیده منظورم را. چون خودش داشت عرض زندگی را عملا تجربه میکرد. نه مثل من که بر خلاف حرفها و ظاهر آوانگاردم، درونِ دگماتیکی دارم.
گمان کنم این بزرگترین مسئولیت روی دوش پدر و مادرهاست. اینکه بچههایشان را هل بدهند سمت عرض زندگی و نه طول آن. یا لااقل سمت طول آن هلشان ندهند. جامعه درست مثل اسبهای بارکش، روی چشم آدمها، چشمبند میگذارد. که فقط جلویش را نگاه کند. نه چپ و نه راست. فقط طول راه را ببینید. خوشبه حال آدمهایی که معتاد عادتهای جامعه نمیشوند. خوشبهحال شکارچی.
------------------------------
پینوشت کنم که چرا همهی پدر و مادرها دم مردنشان یادشان میافتد تا وصیتنامه بنویسند و اموال منقول و غیرمنقولشان را ببخشند به بچههایشان؟ چرا هیچکدامشان همان اول راه و قبل مردن برای بچههایشان نمینویسند که "نورچشمم، من طول راه را رفتم. چیز فایدهداری در آن پیدا نکردم. تو هم نگرد. تو بچسب به عرض راه. اگر چیزی باشد، حتما همانجاست". این را به جای وصیتنامههای روتین و بیفایده بنویسند و بگذارند پَرِ قنداق بچهشان. اگر بچه اینها را بداند دیگر احتمالا هیچ نیازی به اموال منقول و غیر منقول والدینشان ندارد.
✍ #فهیم_عطار
🆔 @SayehSokhan
هشت سال پیش یک همکار آمریکایی جوان داشتم که اسمش هانتر بود. همان شکارچی. بیشتر از دو متر قد داشت و از هیچ دری بدون تعظیم کردن نمیتوانست رد شود. دو سال با هم کار کردیم. یک روز صبح یکهو نامهی استعفایش را گذاشت روی میز رئیس و گفت از فردا نمیآید سرکار. خلاص. آن هم وسط رکود اقتصادی آن سالها که همه لیس به کفش رئیسهایشان میزند تا اخراج نشوند. ظهرش هم با هم رفتیم ناهارِ خداحافظی بخوریم. من و شکارچی. بردمش رستوران ایرانی. تنها رفیق آمریکاییام بود که از دوغ و فسنجان هراسی نداشت و دولپی آنها را میخورد. سر میز غذا ازش پرسیدم که چرا داری میری؟ نمیترسی کار گیرت نیاید؟ گفت میخواهد تا جوان است، پیاده تمام مسیر آپالاچین را برود. همان راه مالروی جنگلی که از چهارده ایالت رد میشود. دو ماه تمام پیادهروی. بعد هم میخواهد تمام مسیر جادهی شصت و شش را براند. شرق تا غرب آمریکا. بعد هم چند تا برنامهی دیگر برایم ریسه کرد. گفت خیلی هم از گشنگی نمیترسد. دیدن را به سیر بودن ترجیح میدهد.
شکارچی من را یاد پدرم میانداخت. پدرم معتقد است که آدم باید عرض زندگی را تجربه کند نه طولش را. طول زندگی یک فرآیند فلوچارتی و ملالآور است که همه آن راخواهناخواه تجربه میکنند. همان اتفاقات روتینی که از تولد شروع میشود و مثلا قرار است به مرگ ختم شود. همان نگاهی که دینها به زندگی آدم دارند. رسیدن از مبدا به مقصد. همان پلههایی که ما عوام اسمش را گذاشتهایم پیشرفت و ترقی. اما عرض زندگی همان اتفاقاتی است که معنا میدهد به طول آن. همان چیزی که هیچ کس از آن حرف نمیزند. درست مثل بالهای عریض هواپیما که بدون آنها پرواز بیمعنی است. این حرفها را با فلاکت ترجمه کردم به انگیسی برای شکارچی. حرف زدن و ترجمه کردن و چلوکباب خوردن به شکل همزمان کار دشواری است. اما حتما فهمیده منظورم را. چون خودش داشت عرض زندگی را عملا تجربه میکرد. نه مثل من که بر خلاف حرفها و ظاهر آوانگاردم، درونِ دگماتیکی دارم.
گمان کنم این بزرگترین مسئولیت روی دوش پدر و مادرهاست. اینکه بچههایشان را هل بدهند سمت عرض زندگی و نه طول آن. یا لااقل سمت طول آن هلشان ندهند. جامعه درست مثل اسبهای بارکش، روی چشم آدمها، چشمبند میگذارد. که فقط جلویش را نگاه کند. نه چپ و نه راست. فقط طول راه را ببینید. خوشبه حال آدمهایی که معتاد عادتهای جامعه نمیشوند. خوشبهحال شکارچی.
------------------------------
پینوشت کنم که چرا همهی پدر و مادرها دم مردنشان یادشان میافتد تا وصیتنامه بنویسند و اموال منقول و غیرمنقولشان را ببخشند به بچههایشان؟ چرا هیچکدامشان همان اول راه و قبل مردن برای بچههایشان نمینویسند که "نورچشمم، من طول راه را رفتم. چیز فایدهداری در آن پیدا نکردم. تو هم نگرد. تو بچسب به عرض راه. اگر چیزی باشد، حتما همانجاست". این را به جای وصیتنامههای روتین و بیفایده بنویسند و بگذارند پَرِ قنداق بچهشان. اگر بچه اینها را بداند دیگر احتمالا هیچ نیازی به اموال منقول و غیر منقول والدینشان ندارد.
✍ #فهیم_عطار
🆔 @SayehSokhan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#اصول_موفقیت
اصل سوم
آنچه را که می خواهید انتخاب کنید
از کتاب ۲۵ اصل حیاتی موفقیت
آقای جک کنفیلد
@ahadheydary
🆔 @sayehsokhan
اصل سوم
آنچه را که می خواهید انتخاب کنید
از کتاب ۲۵ اصل حیاتی موفقیت
آقای جک کنفیلد
@ahadheydary
🆔 @sayehsokhan