اين مطلب مختص کسانیه که حوصله خوندن متن های زیاد رو ندارن ، اما اگر بخونن به جواب خيلی از چراهاشون ميرسن ... 👇
💡فرهنگ سه خطی :
يک روز #فرانتس_کافکا نویسنده ی فرانسوی ، در حال قدم زدن در پارک ، چشمش به دختر بچهای افتاد که داشت گريه می کرد . کافکا جلو میرود و علت گريه ی دخترک را جويا می شود .
دخترک همانطور که گريه می کرد پاسخ میدهد : " عروسکم گم شده ... "
کافکا با حالتی کلافه پاسخ میدهد : " امان از اين حواس پرت ... گم نشده ، رفته مسافرت ! "
دخترک دست از گريه میکشد و بهت زده میپرسد : " از کجا میدونی ؟! "
کافکا هم می گويد : " برات نامه نوشته و اون نامه پيش منه ... "
دخترک ذوق زده از او می پرسد که آيا آن نامه را همراه خودش دارد يا نه ، کافکا میگويد : " نه ، توی خونهست . فردا همينجا باش تا برات بيارمش "
کافکا سريعاً به خانهاش بازمیگردد و مشغول نوشتنِ نامه میشود و چنان با دقت که انگار در حال نوشتن کتابی مهم است !
اين نامه نويسی از زبان عروسک را به مدت سه هفته هر روز ادامه میدهد و دخترک در تمام اين مدت فکر میکرده آن نامه ها به راستی نوشته ی عروسکش هستند !
در نهايت کافکا داستان نامهها را با اين بهانه ی عروسک که « دارم عروسی می کنم » به پايان میرساند .
👆 اين ماجرای نگارش كتاب « کافکا و عروسک مسافر » است .
اينکه مردی مانند فرانتس کافکا سه هفته از روزهای سخت عمرش را صرف شادکردن دل کودکی کند و نامه ها را ( به گفته ی همسرش دورا ) با دقتی حتی بيشتر از کتاب ها و داستان هايش بنويسد ، واقعا تأثيرگذار است .
او واقعا باورش شده بود . اما باورپذيری بزرگترين دروغ هم بستگی به صداقتی دارد که به آن بيان می شود .
" امّا چرا عروسکم برای شما نامه نوشته ؟! "
اين دوّمين سوال کليدی بود ! و او ( کافکا ) خود را برای پاسخ دادن به آن آماده کرده بود . پس بی هيچ ترديدی گفت : " چون من نامه رسان عروسک ها هستم "
( کافکا دارای دکترای حقوق بود اما هرگز به وکالت نپرداخت . روحیات لطیفش این اجازه را نمی داد . او در اثر سل در جوانی درگذشت . وی از بزرگ ترین نویسندگان جهان است . )
🔹 جامعهای که در آن راههای طولانی ، راههای کم رفت و آمد و خلوتی شده ،
جامعهای که در آن هیچکس حوصلهی صبر و شکیبایی برای به دست آوردنِ هدفی را ندارد ،
جامعهای استتوسی ست . جامعهای که برای رسیدنِ به هدفش فقط به اندازهی خواندنِ همان سه خطِ بالای استتوسها زمان میگذارد !
جامعهی مبتلا به « فرهنگِ سهخطی » !
ما مردمی شدهایم لنگهی پینوکیو ، که دوست داریم طلاهایمان را بکاریم تا درختِ طلا برداشت کنیم !
مردمی که دنبالِ گلد کوییست و پنتاگون و شرکت های هرمی مشابه میافتند ، یک جای کارِشان لنگ میزند . آن جای کار هم اسماش « فرهنگِ شکیبایی » است .
#فرهنگ_سهخطی به ما میگوید اگر نوشتهای بیشتر از سه سطر شد ، نخوان !
فرهنگِ سهخطی به ما میگوید راهِ رسیدن به هدف چون درست است ، طولانی است . پس یا بیخیالاش بشو یا سراغِ میانبُر بگرد !
🔹 فرهنگِ سهخطی است که نزولخوری دارد ، اختلاس دارد ، دزدی دارد ، بیسوادی دارد ، رشوه دارد ، تنفروشی دارد ، حقخوری و هزار جور دردِ بیدرمانِ دیگر دارد . فرهنگِ سهخطی است که اینهمه آدمِ بیکار دارد .
آدمهای بیکاری که توقع دارند یک ساعت در روز کار کنند و ماهی چند میلیون درآمد داشته باشند !
برای درکِ عمقِ فاجعهای که بر سرِ فرهنگِ ما آمده ، نیازی نیست خیلی جای دوری برویم . به همین #فیسبوک یا #اینستاگرام که نگاه کنیم ، همه چیز دستمان میآید . وقتی که کسی مینویسد : « اوه ! طولانی بود ، نخوندم ! » یا « سرسری یه نیگاه انداختم ، با کلیّتش موافقم ! » یا « چه حوصلهای ! » یا « لایک کردم ، ولی نخوندم ! » و ...
یعنی یک پُلی در جایی از مسیرِ فرهنگِ ما شکسته است که هیچ رفتنی به هدف نمیرسد . آن پُل ، همان فرهنگِ شکیبایی ست .
جامعهای که همه چیز را ساندویچی میخواهد ، در مطالعه ؛ سه خط استتوس برایش بس است .
در ازدواج ؛ بین عشق و نفرتاش ده ثانیه زمان میبرد .
در سیاست ؛ بینِ زندهباد و مُردهبادش ، نصفِ روز کافی ست .
در کار ؛ از فقر تا ثروتش یک اختلاس فاصله دارد .
در تحصیل ؛ از سیکل تا دکترایش یک مدرک آب میخورد .
در هنر ؛ از گمنامی تا شهرتش به اندازهی یک فیلم دو دقیقهای در یوتیوب است !
🔹 فرهنگِ سهخطی به من اجازه میدهد چیزی را نخوانده ، بپسندم .
موضوعی را نفهمیده ، تحلیل کنم .
راهی را نرفته ، پیشنهاد بدهم .
دارویی را نخورده ، تجویز نمایم .
نظری را ندانسته ، نقد کنم ...
فرهنگِ سهخطی به من اجازه میدهد به هر وسیلهای برای رسیدن به هدفام متوسل شوم . چون حوصلهی راههای درست را "که طولانیتر هم هست" ندارم .!
src: @ hamkam42
🆔 @SayehSokhan
💡فرهنگ سه خطی :
يک روز #فرانتس_کافکا نویسنده ی فرانسوی ، در حال قدم زدن در پارک ، چشمش به دختر بچهای افتاد که داشت گريه می کرد . کافکا جلو میرود و علت گريه ی دخترک را جويا می شود .
دخترک همانطور که گريه می کرد پاسخ میدهد : " عروسکم گم شده ... "
کافکا با حالتی کلافه پاسخ میدهد : " امان از اين حواس پرت ... گم نشده ، رفته مسافرت ! "
دخترک دست از گريه میکشد و بهت زده میپرسد : " از کجا میدونی ؟! "
کافکا هم می گويد : " برات نامه نوشته و اون نامه پيش منه ... "
دخترک ذوق زده از او می پرسد که آيا آن نامه را همراه خودش دارد يا نه ، کافکا میگويد : " نه ، توی خونهست . فردا همينجا باش تا برات بيارمش "
کافکا سريعاً به خانهاش بازمیگردد و مشغول نوشتنِ نامه میشود و چنان با دقت که انگار در حال نوشتن کتابی مهم است !
اين نامه نويسی از زبان عروسک را به مدت سه هفته هر روز ادامه میدهد و دخترک در تمام اين مدت فکر میکرده آن نامه ها به راستی نوشته ی عروسکش هستند !
در نهايت کافکا داستان نامهها را با اين بهانه ی عروسک که « دارم عروسی می کنم » به پايان میرساند .
👆 اين ماجرای نگارش كتاب « کافکا و عروسک مسافر » است .
اينکه مردی مانند فرانتس کافکا سه هفته از روزهای سخت عمرش را صرف شادکردن دل کودکی کند و نامه ها را ( به گفته ی همسرش دورا ) با دقتی حتی بيشتر از کتاب ها و داستان هايش بنويسد ، واقعا تأثيرگذار است .
او واقعا باورش شده بود . اما باورپذيری بزرگترين دروغ هم بستگی به صداقتی دارد که به آن بيان می شود .
" امّا چرا عروسکم برای شما نامه نوشته ؟! "
اين دوّمين سوال کليدی بود ! و او ( کافکا ) خود را برای پاسخ دادن به آن آماده کرده بود . پس بی هيچ ترديدی گفت : " چون من نامه رسان عروسک ها هستم "
( کافکا دارای دکترای حقوق بود اما هرگز به وکالت نپرداخت . روحیات لطیفش این اجازه را نمی داد . او در اثر سل در جوانی درگذشت . وی از بزرگ ترین نویسندگان جهان است . )
🔹 جامعهای که در آن راههای طولانی ، راههای کم رفت و آمد و خلوتی شده ،
جامعهای که در آن هیچکس حوصلهی صبر و شکیبایی برای به دست آوردنِ هدفی را ندارد ،
جامعهای استتوسی ست . جامعهای که برای رسیدنِ به هدفش فقط به اندازهی خواندنِ همان سه خطِ بالای استتوسها زمان میگذارد !
جامعهی مبتلا به « فرهنگِ سهخطی » !
ما مردمی شدهایم لنگهی پینوکیو ، که دوست داریم طلاهایمان را بکاریم تا درختِ طلا برداشت کنیم !
مردمی که دنبالِ گلد کوییست و پنتاگون و شرکت های هرمی مشابه میافتند ، یک جای کارِشان لنگ میزند . آن جای کار هم اسماش « فرهنگِ شکیبایی » است .
#فرهنگ_سهخطی به ما میگوید اگر نوشتهای بیشتر از سه سطر شد ، نخوان !
فرهنگِ سهخطی به ما میگوید راهِ رسیدن به هدف چون درست است ، طولانی است . پس یا بیخیالاش بشو یا سراغِ میانبُر بگرد !
🔹 فرهنگِ سهخطی است که نزولخوری دارد ، اختلاس دارد ، دزدی دارد ، بیسوادی دارد ، رشوه دارد ، تنفروشی دارد ، حقخوری و هزار جور دردِ بیدرمانِ دیگر دارد . فرهنگِ سهخطی است که اینهمه آدمِ بیکار دارد .
آدمهای بیکاری که توقع دارند یک ساعت در روز کار کنند و ماهی چند میلیون درآمد داشته باشند !
برای درکِ عمقِ فاجعهای که بر سرِ فرهنگِ ما آمده ، نیازی نیست خیلی جای دوری برویم . به همین #فیسبوک یا #اینستاگرام که نگاه کنیم ، همه چیز دستمان میآید . وقتی که کسی مینویسد : « اوه ! طولانی بود ، نخوندم ! » یا « سرسری یه نیگاه انداختم ، با کلیّتش موافقم ! » یا « چه حوصلهای ! » یا « لایک کردم ، ولی نخوندم ! » و ...
یعنی یک پُلی در جایی از مسیرِ فرهنگِ ما شکسته است که هیچ رفتنی به هدف نمیرسد . آن پُل ، همان فرهنگِ شکیبایی ست .
جامعهای که همه چیز را ساندویچی میخواهد ، در مطالعه ؛ سه خط استتوس برایش بس است .
در ازدواج ؛ بین عشق و نفرتاش ده ثانیه زمان میبرد .
در سیاست ؛ بینِ زندهباد و مُردهبادش ، نصفِ روز کافی ست .
در کار ؛ از فقر تا ثروتش یک اختلاس فاصله دارد .
در تحصیل ؛ از سیکل تا دکترایش یک مدرک آب میخورد .
در هنر ؛ از گمنامی تا شهرتش به اندازهی یک فیلم دو دقیقهای در یوتیوب است !
🔹 فرهنگِ سهخطی به من اجازه میدهد چیزی را نخوانده ، بپسندم .
موضوعی را نفهمیده ، تحلیل کنم .
راهی را نرفته ، پیشنهاد بدهم .
دارویی را نخورده ، تجویز نمایم .
نظری را ندانسته ، نقد کنم ...
فرهنگِ سهخطی به من اجازه میدهد به هر وسیلهای برای رسیدن به هدفام متوسل شوم . چون حوصلهی راههای درست را "که طولانیتر هم هست" ندارم .!
src: @ hamkam42
🆔 @SayehSokhan
زندگی آنقدر طولانی نیست که همه
چیز را تجربه کنیم.
برای پیشرفت باید از تجربه های دیگران استفاده کرد.
👤 #فرانتس_کافکا
🆔 @SayehSokhan
چیز را تجربه کنیم.
برای پیشرفت باید از تجربه های دیگران استفاده کرد.
👤 #فرانتس_کافکا
🆔 @SayehSokhan
من ناراحت نمیشوم، تو هم لازم نیست ناراحت شوی؛ داشتن اعتقاد متفاوت نباید موجب جدائی انسانهای باشعور بشود.
#فرانتس_کافکا
🆔 @sayehsokhan
#فرانتس_کافکا
🆔 @sayehsokhan
#صرفا_جهت_اندیشیدن
من ناراحت نمیشوم ،
تو هم لازم نیست ناراحت شوی !
داشتن اعتقاد متفاوت
نباید موجب جداییِ
آدمهای باشعور بشود ...!
#فرانتس_کافکا
🆔@Sayehsokhan
من ناراحت نمیشوم ،
تو هم لازم نیست ناراحت شوی !
داشتن اعتقاد متفاوت
نباید موجب جداییِ
آدمهای باشعور بشود ...!
#فرانتس_کافکا
🆔@Sayehsokhan
📗📘✍️عزت نفس، احترام به خود و مطالعه
تا وقتي مطالعات ما محدود به خواندن مطالب كوتاه ٣خطي ميشه امكان رشد قدرت درك رويدادهاي پيرامون ما همين خواهد بود كه شرايطش را پذيرا هستيم❗️❓🧐
👇👇👇
📚#فرهنگ_سه_خطی:
✍يک روز #فرانتس_کافکا نویسندهی معروف، در حال قدمزدن در پارک، چشمش به دختر بچهاي افتاد که داشت گريه ميکرد. کافکا جلو ميرود و علت گريه ي دخترک را جويا مي شود. دخترک همانطور که گريه ميکرد پاسخ ميدهد: عروسکم گم شده...
کافکا با حالتي کلافه پاسخ ميدهد: امان از اين حواس پرت,گم نشده,رفته مسافرت! دخترک دست از گريه ميکشد و بهت زده ميپرسد: از کجا ميدوني؟
کافکا هم مي گويد:
برات نامه نوشته و اون نامه پيش منه... دخترک ذوق زده از او مي پرسد که آيا آن نامه را همراه خودش دارد يا نه؟
کافکا ميگويد:
نه,توی خانهست.
فردا همين جا باش تا برات بيارمش...
کافکا سريعاً به خانهاش بازميگردد و مشغول نوشتنِ نامه ميشود و چنان با دقت که انگار در حال نوشتن کتابي مهم است. اين نامه نويسي از زبان عروسک را به مدت سه هفته هر روز ادامه ميدهد و دخترک در تمام اين مدت فکر ميکرده آن نامهها به راستي نوشته عروسکش هستند.
در نهايت کافکا داستان نامهها را با اين بهانه عروسک که «دارم عروسي ميکنم» به پايان ميرساند اين ماجراي نگارش كتاب «کافکا و عروسک مسافر» است.
اينکه مردي مانند فرانتس کافکا سه هفته از روزهاي سخت عمرش را صرف شادکردن دل کودکي کند و نامهها را "به گفته همسرش دورا" با دقتي حتي بيشتر از کتابها و داستانهايش بنويسد, واقعا تأثيرگذار است.
«او واقعا باورش شده بود."اما باورپذيري بزرگترين دروغ هم بستگي به صداقتي دارد که به آن بيان ميشود." امّا چرا عروسکم براي شما نامه نوشته؟
اين دوّمين سوال کليدي بود! و او(کافکا) خود را براي پاسخ دادن به آن آماده کرده بود. پس بيهيچ ترديدي گفت: چون من نامه رسان عروسکها هستم.
(کافکا دارای دکترای حقوق بود اما هرگز به وکالت نپرداخت. روحیات لطیفش این اجازه را نمیداد. او در اثر سل در جوانی در گذشت. وی از بزرگترین نویسندگان جهان است.)
کافکاوعروسک مسافر
🖍جامعهیی که در آن راههای طولانی، راههای کمرفت و آمد و خلوتی شده، جامعهیی که در آن هیچکس حوصلهی صبر و شکیبایی برای به دست آوردنِ هدفی را ندارد، جامعهیی استتوسی ست. جامعهیی که برای رسیدنِ به هدف،ش فقط به اندازهی خواندنِ همان سه خطِ بالای استتوسها زمان میگذارد! جامعهی مبتلا به
«فرهنگِ سهخطی»!
«فرهنگِ شکیبایی» است.
*فرهنگِ سهخطی به ما میگوید اگر نوشتهیی بیشتر از سه سطر شد*، نخوان! فرهنگِ سهخطی به ما میگوید راهِ رسیدن به هدف چون درست است، طولانی است, پس یا بیخیالاش بشو یا سراغِ میانبُر بگرد!
.
فرهنگِ سهخطی است که نزولخوری دارد، اختلاس دارد، دزدی دارد، بیسوادی دارد، رشوه دارد، تنفروشی دارد، حقخوری و هزار جور دردِ بیدرمانِ دیگر دارد. فرهنگِ سهخطی است که این همه آدمِ بیکار دارد.
🖍برای درکِ عمقِ فاجعهیی که بر سرِ فرهنگِ ما آمده، نیازی نیست خیلی جای دوری برویم. به همین فیسبوک که نگاه کنیم، همه چیز دستمان میآید. وقتی که کسی مینویسد: «اوه! طولانی بود، نخوندم!» یا «سرسری یه نیگاه انداختم, با کلیّتش موافقم!» یا
«چه حوصلهیی !» یا
«لایک کردم، ولی نخوندم!»
و...
یعنی یک پُلی در جایی از مسیرِ فرهنگِ ما شکسته است که هیچ رفتنی به هدف نمیرسد.
آن پُل، همان فرهنگِ شکیبایی ست.
جامعهیی که همه چیز را ساندویچی میخواهد، در مطالعه, سه خط استتوس برایش بس است.
در ازدواج؛ بین عشق و نفرتاش ده ثانیه زمان میبرد.
در سیاست؛ بینِ زندهباد و مُردهبادش، نصفِ روز کافی ست.
در کار؛ از فقر تا ثروتش یک اختلاس فاصله دارد.
در تحصیل؛ از سیکل تا دکترایاش یک مدرک آب میخورد.
در هنر؛ از گمنامی تا شهرتاش به اندازهی یک فیلم دو دقیقهیی در یوتیوب است!
.
🖍فرهنگِ سهخطی به من اجازه میدهد چیزی را نخوانده، بپسندم.
موضوعی را نفهمیده، تحلیل کنم.
راهی را نرفته، پیشنهاد بدهم.
دارویی را نخورده، تجویز نمایم.
نظری را ندانسته، نقد کنم...
فرهنگِ سهخطی به من اجازه میدهد به هر وسیلهیی برای رسیدن به هدفام متوسل شوم.
چون حوصلهی راههای درست را "که طولانیتر هم هست" ندارم.!
🖍استتوس= استاتوس
یعنی ؛ وضع ، وضعیت ؛ حالت ، حال ، پایه ، مقام ، شان
https://t.me/sokhan_nab53
🆔 @Sayehsokhan
تا وقتي مطالعات ما محدود به خواندن مطالب كوتاه ٣خطي ميشه امكان رشد قدرت درك رويدادهاي پيرامون ما همين خواهد بود كه شرايطش را پذيرا هستيم❗️❓🧐
👇👇👇
📚#فرهنگ_سه_خطی:
✍يک روز #فرانتس_کافکا نویسندهی معروف، در حال قدمزدن در پارک، چشمش به دختر بچهاي افتاد که داشت گريه ميکرد. کافکا جلو ميرود و علت گريه ي دخترک را جويا مي شود. دخترک همانطور که گريه ميکرد پاسخ ميدهد: عروسکم گم شده...
کافکا با حالتي کلافه پاسخ ميدهد: امان از اين حواس پرت,گم نشده,رفته مسافرت! دخترک دست از گريه ميکشد و بهت زده ميپرسد: از کجا ميدوني؟
کافکا هم مي گويد:
برات نامه نوشته و اون نامه پيش منه... دخترک ذوق زده از او مي پرسد که آيا آن نامه را همراه خودش دارد يا نه؟
کافکا ميگويد:
نه,توی خانهست.
فردا همين جا باش تا برات بيارمش...
کافکا سريعاً به خانهاش بازميگردد و مشغول نوشتنِ نامه ميشود و چنان با دقت که انگار در حال نوشتن کتابي مهم است. اين نامه نويسي از زبان عروسک را به مدت سه هفته هر روز ادامه ميدهد و دخترک در تمام اين مدت فکر ميکرده آن نامهها به راستي نوشته عروسکش هستند.
در نهايت کافکا داستان نامهها را با اين بهانه عروسک که «دارم عروسي ميکنم» به پايان ميرساند اين ماجراي نگارش كتاب «کافکا و عروسک مسافر» است.
اينکه مردي مانند فرانتس کافکا سه هفته از روزهاي سخت عمرش را صرف شادکردن دل کودکي کند و نامهها را "به گفته همسرش دورا" با دقتي حتي بيشتر از کتابها و داستانهايش بنويسد, واقعا تأثيرگذار است.
«او واقعا باورش شده بود."اما باورپذيري بزرگترين دروغ هم بستگي به صداقتي دارد که به آن بيان ميشود." امّا چرا عروسکم براي شما نامه نوشته؟
اين دوّمين سوال کليدي بود! و او(کافکا) خود را براي پاسخ دادن به آن آماده کرده بود. پس بيهيچ ترديدي گفت: چون من نامه رسان عروسکها هستم.
(کافکا دارای دکترای حقوق بود اما هرگز به وکالت نپرداخت. روحیات لطیفش این اجازه را نمیداد. او در اثر سل در جوانی در گذشت. وی از بزرگترین نویسندگان جهان است.)
کافکاوعروسک مسافر
🖍جامعهیی که در آن راههای طولانی، راههای کمرفت و آمد و خلوتی شده، جامعهیی که در آن هیچکس حوصلهی صبر و شکیبایی برای به دست آوردنِ هدفی را ندارد، جامعهیی استتوسی ست. جامعهیی که برای رسیدنِ به هدف،ش فقط به اندازهی خواندنِ همان سه خطِ بالای استتوسها زمان میگذارد! جامعهی مبتلا به
«فرهنگِ سهخطی»!
«فرهنگِ شکیبایی» است.
*فرهنگِ سهخطی به ما میگوید اگر نوشتهیی بیشتر از سه سطر شد*، نخوان! فرهنگِ سهخطی به ما میگوید راهِ رسیدن به هدف چون درست است، طولانی است, پس یا بیخیالاش بشو یا سراغِ میانبُر بگرد!
.
فرهنگِ سهخطی است که نزولخوری دارد، اختلاس دارد، دزدی دارد، بیسوادی دارد، رشوه دارد، تنفروشی دارد، حقخوری و هزار جور دردِ بیدرمانِ دیگر دارد. فرهنگِ سهخطی است که این همه آدمِ بیکار دارد.
🖍برای درکِ عمقِ فاجعهیی که بر سرِ فرهنگِ ما آمده، نیازی نیست خیلی جای دوری برویم. به همین فیسبوک که نگاه کنیم، همه چیز دستمان میآید. وقتی که کسی مینویسد: «اوه! طولانی بود، نخوندم!» یا «سرسری یه نیگاه انداختم, با کلیّتش موافقم!» یا
«چه حوصلهیی !» یا
«لایک کردم، ولی نخوندم!»
و...
یعنی یک پُلی در جایی از مسیرِ فرهنگِ ما شکسته است که هیچ رفتنی به هدف نمیرسد.
آن پُل، همان فرهنگِ شکیبایی ست.
جامعهیی که همه چیز را ساندویچی میخواهد، در مطالعه, سه خط استتوس برایش بس است.
در ازدواج؛ بین عشق و نفرتاش ده ثانیه زمان میبرد.
در سیاست؛ بینِ زندهباد و مُردهبادش، نصفِ روز کافی ست.
در کار؛ از فقر تا ثروتش یک اختلاس فاصله دارد.
در تحصیل؛ از سیکل تا دکترایاش یک مدرک آب میخورد.
در هنر؛ از گمنامی تا شهرتاش به اندازهی یک فیلم دو دقیقهیی در یوتیوب است!
.
🖍فرهنگِ سهخطی به من اجازه میدهد چیزی را نخوانده، بپسندم.
موضوعی را نفهمیده، تحلیل کنم.
راهی را نرفته، پیشنهاد بدهم.
دارویی را نخورده، تجویز نمایم.
نظری را ندانسته، نقد کنم...
فرهنگِ سهخطی به من اجازه میدهد به هر وسیلهیی برای رسیدن به هدفام متوسل شوم.
چون حوصلهی راههای درست را "که طولانیتر هم هست" ندارم.!
🖍استتوس= استاتوس
یعنی ؛ وضع ، وضعیت ؛ حالت ، حال ، پایه ، مقام ، شان
https://t.me/sokhan_nab53
🆔 @Sayehsokhan
Telegram
گلچین سخن بزرگان
سخنان ناب بزرگان و اندیشمندان جهان
#فلسفه تعليم انديشيدن است نه
تعلیم اندیشه ها
🔹استفاده از مطالب يك شخص به معني تاييد مطلق آن شخص ونقد يك مطلب به معناي نفي تمام كارنامه آن شخص نيست.
ادمین تبلیغات👇
#فلسفه تعليم انديشيدن است نه
تعلیم اندیشه ها
🔹استفاده از مطالب يك شخص به معني تاييد مطلق آن شخص ونقد يك مطلب به معناي نفي تمام كارنامه آن شخص نيست.
ادمین تبلیغات👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«هر چیزی که دوستش داری، احتمالا روزی از دست خواهی داد. اما در نهایت، عشق به روشی دیگر بازخواهد گشت»
#فرانتس_کافکا
🆔 @sayehsokhan
#فرانتس_کافکا
🆔 @sayehsokhan
چرا میکوشیم آدمها را تغییر دهیم؟
این درست نیست.
"آدم باید یا دیگران را همانطور که هستند بپذیرد، یا همانطور که هستند به حال خودشان بگذارد."
آدم نمیتواند آنها را عوض کند، فقط توازنشان را بر هم میزند. چون یک انسان از قطعههای واحدی درست نشده است که بتوان تکهای را برداشت و بهجایش چیزِ دیگری گذاشت. او یک کل است و اگر آدم یک سویش را بکشد، سوی دیگرش، چه بخواهی چه نخواهی، کشیده میشود.
📖نامه به فلیسه
👤 #فرانتس_کافکا
🆔 @sayehsokhan
این درست نیست.
"آدم باید یا دیگران را همانطور که هستند بپذیرد، یا همانطور که هستند به حال خودشان بگذارد."
آدم نمیتواند آنها را عوض کند، فقط توازنشان را بر هم میزند. چون یک انسان از قطعههای واحدی درست نشده است که بتوان تکهای را برداشت و بهجایش چیزِ دیگری گذاشت. او یک کل است و اگر آدم یک سویش را بکشد، سوی دیگرش، چه بخواهی چه نخواهی، کشیده میشود.
📖نامه به فلیسه
👤 #فرانتس_کافکا
🆔 @sayehsokhan
قسمتی از نامه #کافکا به #فلیسه
آیا میتوانی عزیزم به آنچه میگویم پی ببری: آدم بد بنویسد و در عین حال احساس کند ملزم به نوشتن است، چون در غیر این صورت باید با ناامیدی کامل دست به گریبان باشد! مجبور باشد برای شادیهای خوب نوشتن به این طریق وحشتناک مکافات پس بدهد! در واقع چندان غمگین نباشد، ضربه ناگوار تازهای نخورده باشد ولی شاهد این باشد که صفحات کاغذ، بدون وقفه با چیزهایی پر میشود که از آنها نفرت دارد، باعث بیزاری آدم میشود یا به هر صورت، بیتفاوتی کسل کننده به بار میآورد، ولی با تمام اینها، به خاطر زنده بودن باید نوشته شود. چه مشمئز کننده! ای کاش میتوانستم صفحاتی را که این چهار روز اخیر پر کردهام از بین ببرم، انگار هرگز نوشته نشدهاند...
کتاب #نامه_ای_به_فلیسه
#فرانتس_کافکا
ترجمه #مصطفی_اسلامیه
نشر #نیلوفر
🆔 @sayehsokhan
آیا میتوانی عزیزم به آنچه میگویم پی ببری: آدم بد بنویسد و در عین حال احساس کند ملزم به نوشتن است، چون در غیر این صورت باید با ناامیدی کامل دست به گریبان باشد! مجبور باشد برای شادیهای خوب نوشتن به این طریق وحشتناک مکافات پس بدهد! در واقع چندان غمگین نباشد، ضربه ناگوار تازهای نخورده باشد ولی شاهد این باشد که صفحات کاغذ، بدون وقفه با چیزهایی پر میشود که از آنها نفرت دارد، باعث بیزاری آدم میشود یا به هر صورت، بیتفاوتی کسل کننده به بار میآورد، ولی با تمام اینها، به خاطر زنده بودن باید نوشته شود. چه مشمئز کننده! ای کاش میتوانستم صفحاتی را که این چهار روز اخیر پر کردهام از بین ببرم، انگار هرگز نوشته نشدهاند...
کتاب #نامه_ای_به_فلیسه
#فرانتس_کافکا
ترجمه #مصطفی_اسلامیه
نشر #نیلوفر
🆔 @sayehsokhan