Forwarded from کافه پذیرش
همراهان عزیز از این پس در #اینستاگرام پاسخگوی سوالات شما خوبان هستم...
آدرس صفحه :
https://www.instagram.com/acceptance_cafe/
با احترام
#حسن_ملکیان 🙏🙏🌹
🌷 @Acceptance_Cafe 🌷
آدرس صفحه :
https://www.instagram.com/acceptance_cafe/
با احترام
#حسن_ملکیان 🙏🙏🌹
🌷 @Acceptance_Cafe 🌷
اين مطلب مختص کسانیه که حوصله خوندن متن های زیاد رو ندارن ، اما اگر بخونن به جواب خيلی از چراهاشون ميرسن ... 👇
💡فرهنگ سه خطی :
يک روز #فرانتس_کافکا نویسنده ی فرانسوی ، در حال قدم زدن در پارک ، چشمش به دختر بچهای افتاد که داشت گريه می کرد . کافکا جلو میرود و علت گريه ی دخترک را جويا می شود .
دخترک همانطور که گريه می کرد پاسخ میدهد : " عروسکم گم شده ... "
کافکا با حالتی کلافه پاسخ میدهد : " امان از اين حواس پرت ... گم نشده ، رفته مسافرت ! "
دخترک دست از گريه میکشد و بهت زده میپرسد : " از کجا میدونی ؟! "
کافکا هم می گويد : " برات نامه نوشته و اون نامه پيش منه ... "
دخترک ذوق زده از او می پرسد که آيا آن نامه را همراه خودش دارد يا نه ، کافکا میگويد : " نه ، توی خونهست . فردا همينجا باش تا برات بيارمش "
کافکا سريعاً به خانهاش بازمیگردد و مشغول نوشتنِ نامه میشود و چنان با دقت که انگار در حال نوشتن کتابی مهم است !
اين نامه نويسی از زبان عروسک را به مدت سه هفته هر روز ادامه میدهد و دخترک در تمام اين مدت فکر میکرده آن نامه ها به راستی نوشته ی عروسکش هستند !
در نهايت کافکا داستان نامهها را با اين بهانه ی عروسک که « دارم عروسی می کنم » به پايان میرساند .
👆 اين ماجرای نگارش كتاب « کافکا و عروسک مسافر » است .
اينکه مردی مانند فرانتس کافکا سه هفته از روزهای سخت عمرش را صرف شادکردن دل کودکی کند و نامه ها را ( به گفته ی همسرش دورا ) با دقتی حتی بيشتر از کتاب ها و داستان هايش بنويسد ، واقعا تأثيرگذار است .
او واقعا باورش شده بود . اما باورپذيری بزرگترين دروغ هم بستگی به صداقتی دارد که به آن بيان می شود .
" امّا چرا عروسکم برای شما نامه نوشته ؟! "
اين دوّمين سوال کليدی بود ! و او ( کافکا ) خود را برای پاسخ دادن به آن آماده کرده بود . پس بی هيچ ترديدی گفت : " چون من نامه رسان عروسک ها هستم "
( کافکا دارای دکترای حقوق بود اما هرگز به وکالت نپرداخت . روحیات لطیفش این اجازه را نمی داد . او در اثر سل در جوانی درگذشت . وی از بزرگ ترین نویسندگان جهان است . )
🔹 جامعهای که در آن راههای طولانی ، راههای کم رفت و آمد و خلوتی شده ،
جامعهای که در آن هیچکس حوصلهی صبر و شکیبایی برای به دست آوردنِ هدفی را ندارد ،
جامعهای استتوسی ست . جامعهای که برای رسیدنِ به هدفش فقط به اندازهی خواندنِ همان سه خطِ بالای استتوسها زمان میگذارد !
جامعهی مبتلا به « فرهنگِ سهخطی » !
ما مردمی شدهایم لنگهی پینوکیو ، که دوست داریم طلاهایمان را بکاریم تا درختِ طلا برداشت کنیم !
مردمی که دنبالِ گلد کوییست و پنتاگون و شرکت های هرمی مشابه میافتند ، یک جای کارِشان لنگ میزند . آن جای کار هم اسماش « فرهنگِ شکیبایی » است .
#فرهنگ_سهخطی به ما میگوید اگر نوشتهای بیشتر از سه سطر شد ، نخوان !
فرهنگِ سهخطی به ما میگوید راهِ رسیدن به هدف چون درست است ، طولانی است . پس یا بیخیالاش بشو یا سراغِ میانبُر بگرد !
🔹 فرهنگِ سهخطی است که نزولخوری دارد ، اختلاس دارد ، دزدی دارد ، بیسوادی دارد ، رشوه دارد ، تنفروشی دارد ، حقخوری و هزار جور دردِ بیدرمانِ دیگر دارد . فرهنگِ سهخطی است که اینهمه آدمِ بیکار دارد .
آدمهای بیکاری که توقع دارند یک ساعت در روز کار کنند و ماهی چند میلیون درآمد داشته باشند !
برای درکِ عمقِ فاجعهای که بر سرِ فرهنگِ ما آمده ، نیازی نیست خیلی جای دوری برویم . به همین #فیسبوک یا #اینستاگرام که نگاه کنیم ، همه چیز دستمان میآید . وقتی که کسی مینویسد : « اوه ! طولانی بود ، نخوندم ! » یا « سرسری یه نیگاه انداختم ، با کلیّتش موافقم ! » یا « چه حوصلهای ! » یا « لایک کردم ، ولی نخوندم ! » و ...
یعنی یک پُلی در جایی از مسیرِ فرهنگِ ما شکسته است که هیچ رفتنی به هدف نمیرسد . آن پُل ، همان فرهنگِ شکیبایی ست .
جامعهای که همه چیز را ساندویچی میخواهد ، در مطالعه ؛ سه خط استتوس برایش بس است .
در ازدواج ؛ بین عشق و نفرتاش ده ثانیه زمان میبرد .
در سیاست ؛ بینِ زندهباد و مُردهبادش ، نصفِ روز کافی ست .
در کار ؛ از فقر تا ثروتش یک اختلاس فاصله دارد .
در تحصیل ؛ از سیکل تا دکترایش یک مدرک آب میخورد .
در هنر ؛ از گمنامی تا شهرتش به اندازهی یک فیلم دو دقیقهای در یوتیوب است !
🔹 فرهنگِ سهخطی به من اجازه میدهد چیزی را نخوانده ، بپسندم .
موضوعی را نفهمیده ، تحلیل کنم .
راهی را نرفته ، پیشنهاد بدهم .
دارویی را نخورده ، تجویز نمایم .
نظری را ندانسته ، نقد کنم ...
فرهنگِ سهخطی به من اجازه میدهد به هر وسیلهای برای رسیدن به هدفام متوسل شوم . چون حوصلهی راههای درست را "که طولانیتر هم هست" ندارم .!
src: @ hamkam42
🆔 @SayehSokhan
💡فرهنگ سه خطی :
يک روز #فرانتس_کافکا نویسنده ی فرانسوی ، در حال قدم زدن در پارک ، چشمش به دختر بچهای افتاد که داشت گريه می کرد . کافکا جلو میرود و علت گريه ی دخترک را جويا می شود .
دخترک همانطور که گريه می کرد پاسخ میدهد : " عروسکم گم شده ... "
کافکا با حالتی کلافه پاسخ میدهد : " امان از اين حواس پرت ... گم نشده ، رفته مسافرت ! "
دخترک دست از گريه میکشد و بهت زده میپرسد : " از کجا میدونی ؟! "
کافکا هم می گويد : " برات نامه نوشته و اون نامه پيش منه ... "
دخترک ذوق زده از او می پرسد که آيا آن نامه را همراه خودش دارد يا نه ، کافکا میگويد : " نه ، توی خونهست . فردا همينجا باش تا برات بيارمش "
کافکا سريعاً به خانهاش بازمیگردد و مشغول نوشتنِ نامه میشود و چنان با دقت که انگار در حال نوشتن کتابی مهم است !
اين نامه نويسی از زبان عروسک را به مدت سه هفته هر روز ادامه میدهد و دخترک در تمام اين مدت فکر میکرده آن نامه ها به راستی نوشته ی عروسکش هستند !
در نهايت کافکا داستان نامهها را با اين بهانه ی عروسک که « دارم عروسی می کنم » به پايان میرساند .
👆 اين ماجرای نگارش كتاب « کافکا و عروسک مسافر » است .
اينکه مردی مانند فرانتس کافکا سه هفته از روزهای سخت عمرش را صرف شادکردن دل کودکی کند و نامه ها را ( به گفته ی همسرش دورا ) با دقتی حتی بيشتر از کتاب ها و داستان هايش بنويسد ، واقعا تأثيرگذار است .
او واقعا باورش شده بود . اما باورپذيری بزرگترين دروغ هم بستگی به صداقتی دارد که به آن بيان می شود .
" امّا چرا عروسکم برای شما نامه نوشته ؟! "
اين دوّمين سوال کليدی بود ! و او ( کافکا ) خود را برای پاسخ دادن به آن آماده کرده بود . پس بی هيچ ترديدی گفت : " چون من نامه رسان عروسک ها هستم "
( کافکا دارای دکترای حقوق بود اما هرگز به وکالت نپرداخت . روحیات لطیفش این اجازه را نمی داد . او در اثر سل در جوانی درگذشت . وی از بزرگ ترین نویسندگان جهان است . )
🔹 جامعهای که در آن راههای طولانی ، راههای کم رفت و آمد و خلوتی شده ،
جامعهای که در آن هیچکس حوصلهی صبر و شکیبایی برای به دست آوردنِ هدفی را ندارد ،
جامعهای استتوسی ست . جامعهای که برای رسیدنِ به هدفش فقط به اندازهی خواندنِ همان سه خطِ بالای استتوسها زمان میگذارد !
جامعهی مبتلا به « فرهنگِ سهخطی » !
ما مردمی شدهایم لنگهی پینوکیو ، که دوست داریم طلاهایمان را بکاریم تا درختِ طلا برداشت کنیم !
مردمی که دنبالِ گلد کوییست و پنتاگون و شرکت های هرمی مشابه میافتند ، یک جای کارِشان لنگ میزند . آن جای کار هم اسماش « فرهنگِ شکیبایی » است .
#فرهنگ_سهخطی به ما میگوید اگر نوشتهای بیشتر از سه سطر شد ، نخوان !
فرهنگِ سهخطی به ما میگوید راهِ رسیدن به هدف چون درست است ، طولانی است . پس یا بیخیالاش بشو یا سراغِ میانبُر بگرد !
🔹 فرهنگِ سهخطی است که نزولخوری دارد ، اختلاس دارد ، دزدی دارد ، بیسوادی دارد ، رشوه دارد ، تنفروشی دارد ، حقخوری و هزار جور دردِ بیدرمانِ دیگر دارد . فرهنگِ سهخطی است که اینهمه آدمِ بیکار دارد .
آدمهای بیکاری که توقع دارند یک ساعت در روز کار کنند و ماهی چند میلیون درآمد داشته باشند !
برای درکِ عمقِ فاجعهای که بر سرِ فرهنگِ ما آمده ، نیازی نیست خیلی جای دوری برویم . به همین #فیسبوک یا #اینستاگرام که نگاه کنیم ، همه چیز دستمان میآید . وقتی که کسی مینویسد : « اوه ! طولانی بود ، نخوندم ! » یا « سرسری یه نیگاه انداختم ، با کلیّتش موافقم ! » یا « چه حوصلهای ! » یا « لایک کردم ، ولی نخوندم ! » و ...
یعنی یک پُلی در جایی از مسیرِ فرهنگِ ما شکسته است که هیچ رفتنی به هدف نمیرسد . آن پُل ، همان فرهنگِ شکیبایی ست .
جامعهای که همه چیز را ساندویچی میخواهد ، در مطالعه ؛ سه خط استتوس برایش بس است .
در ازدواج ؛ بین عشق و نفرتاش ده ثانیه زمان میبرد .
در سیاست ؛ بینِ زندهباد و مُردهبادش ، نصفِ روز کافی ست .
در کار ؛ از فقر تا ثروتش یک اختلاس فاصله دارد .
در تحصیل ؛ از سیکل تا دکترایش یک مدرک آب میخورد .
در هنر ؛ از گمنامی تا شهرتش به اندازهی یک فیلم دو دقیقهای در یوتیوب است !
🔹 فرهنگِ سهخطی به من اجازه میدهد چیزی را نخوانده ، بپسندم .
موضوعی را نفهمیده ، تحلیل کنم .
راهی را نرفته ، پیشنهاد بدهم .
دارویی را نخورده ، تجویز نمایم .
نظری را ندانسته ، نقد کنم ...
فرهنگِ سهخطی به من اجازه میدهد به هر وسیلهای برای رسیدن به هدفام متوسل شوم . چون حوصلهی راههای درست را "که طولانیتر هم هست" ندارم .!
src: @ hamkam42
🆔 @SayehSokhan
✍️ این سه تا کار رو نکن!
دختری از روی دیوار پایین میپرد و رو به دوربین داد میزند:«این سه تا کار را نکن؛ ازدواج نکن، بچهدار نشو، ایران نمون». در مدت زمانی کوتاه این دیالوگ در #اینستاگرام فراگیر میشود و دهها و صدها ویدئو با این دیالوگ ساخته میشود.
به گزارش ایسنا، تجارت نیوز در یادداشتی به قلم حسن توکلی، تحلیلگر شبکههای اجتماعی با عنوان«شبکههای اجتماعی جامعه را به کدام سو میبرند؟» نوشت:
ویدئویی کم کیفیت از نوجوانی جنوبی که در حال خوردن انبه است و در حالی که حسابی لذت میبرد رو به دوربین میگوید:«عسله لامصب، عسله». این ویدئو در فاصله زمانی کوتاهی میلیونها بار دیده میشود اما تأثیر آن عمیقتر از این حرفهاست. برنامهسازان اینستاگرام دست به کار میشوند و صدها ویدئوی تبلیغاتی برای فروشگاههای اینترنتی با محتوای «عسله لامصب» میسازند.
مدتی بعد نوجوان دیگری در اینستاگرام با نشان دادن تصویرهای مختلف خطاب به بینندگان صفحه خود میگوید:«بچهها به نظرتون واقعیه یا کیکه؟» برخی تصویرهایی که او در ویدئوی خود نشان میدهد کیک هستند اما برخی تصویرها واقعیاند. این ویدئو نیز در مدت زمانی کوتاه وایرال میشود و به محاورات روزانه مردم نیز راه پیدا میکند. تا آنجا که حتی سخنگوی دولت برای اینکه بگوید افتتاح فرودگاه یک شهر واقعی است و دروغ نیست، خطاب به خبرنگاران میگوید:«میتوانید بروید ببینید فرودگاه واقعی است یا کیک»
اینها به کنار، اخیرا در شبکه اجتماعی تیکتاک فردی مدعی شده که اگر افراد به مدت 30 روز موی خود را شستوشو ندهند، سلامتی آن را تضمین کردهاند. خیلی از فعالان تیکتاک به مدت یک ماه موی خود را نشستند و در نتیجه موی آنها شروع به ریزش کرد و گرفتار بیماری پوستی شدند. در این میان اخطار پزشکان هم نتیجه نداده و افراد زیادی گرفتار این توصیه عجیب شدهاند.
این روزها هرکس تلفن همراه داشته باشد، میتواند محتوا تولید کند و در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارد. در سالهای گذشته دوربینها باکیفیتتر، پردازندهها قدرتمندتر و شبکهها پرسرعتتر شدهاند. اپلیکیشنها کار افراد را برای نشر دیدگاههای شخصی یا سبک زندگی خود راحت کرده است.
اینستاگرام اکنون به رسانهای تبدیل شده که افراد بخش مهمی از وقت خود را در آن صرف میکنند. ویدئوهای تیکتاک بسیار پر بیینده شدهاند. فیسبوک تبدیل به یک عادت شده است و شبکه ایکس وقت زیادی از افراد را میگیرد.
اگرچه غوطه خوردن در ورطه شبکههای اجتماعی مختص ایرانیها نیست اما به نظر میرسد در سالهای اخیر به جمع جوامعی پیوستهایم که پیوند عمیقی با این فضای غیررسمی پیدا کردهاند. سیاست فیلترینگ هم راه به جایی نبرده و بر اساس آخرین آمارها (یکتانت) تعداد کاربران اینستاگرام از مرز ۴۱ میلیون نفر عبور کرده است.
اینستاگرام البته در این رقابت تنها نیست. ایکس، فیسبوک و تیک تاک هم دنبال کنندگان زیادی دارند. بیدلیل نیست در روزگاری که سرانه مطالعه کتاب از شش دقیقه در روز فراتر نمیرود کارشناسان تخمین میزنند که ایرانیها بیش از دو ساعت از وقت گرانبهای خود را در شبکههای اجتماعی میگذرانند. به گفته رئیس مرکز پژوهشهای صدا و سیما، طبق آمار بهدستآمده در مرکز تحقیقات، مصرف رسانههای اجتماعی از ۴۲ درصد در سال ۱۳۹۴ به ۶۷ درصد در سال ۱۴۰۲ رسیده است.
در خیلی از کشورهای جهان، شبکههای اجتماعی کارکرد خود را دارند و ساعت یا حتی دقایقی از وقت افراد را میگیرند اما در ایران جای روزنامه و مجله، رادیو و تلویزیون و کتاب را گرفتهاند.
هر دقیقه در شبکههای اجتماعی محتواهایی تولید میشود که برای نسل آینده نگرانکننده است. برخی محتواها خشونت را ترویج میکنند و برخی اخلاق را مذموم میشمارند. خیلی از محتواها ضد نهاد خانوادهاند و برخی دیگر در مذمت تشکیل خانواده ساخته میشوند.
در این میان یکی از آسیبهای شبکههای اجتماعی، رواج شبه علم است. افراد زیادی مدعیاند علم پزشکی ناکارآمد است و خیلیها نظریات علم اقتصاد را زیر سؤال میبرند. ادبیات و فلسفه هم بینصیب نماندهاند.
اگر داستان شبکههای اجتماعی به گسترده شدن شبکه ارتباطی افراد و کسب اطلاعات درست و تسهیل کسبوکارهای آنلاین سرگرمی ختم میشد جای نگرانی نبود اما در این شبکهها، خرافات هم به شدت در حال رواج است و رمالها و فالگیرها فضای جدیدی برای فعالیت پیدا کردهاند.
رسانههای مدافع آزادی همواره مخالف فیلترینگ شبکههای اجتماعی هستند اما آیا مخالفت با فیلترینگ به معنی تأیید همه محتوایی است که در شبکههای اجتماعی تولید میشود؟
🆔 @sayehsokhan
دختری از روی دیوار پایین میپرد و رو به دوربین داد میزند:«این سه تا کار را نکن؛ ازدواج نکن، بچهدار نشو، ایران نمون». در مدت زمانی کوتاه این دیالوگ در #اینستاگرام فراگیر میشود و دهها و صدها ویدئو با این دیالوگ ساخته میشود.
به گزارش ایسنا، تجارت نیوز در یادداشتی به قلم حسن توکلی، تحلیلگر شبکههای اجتماعی با عنوان«شبکههای اجتماعی جامعه را به کدام سو میبرند؟» نوشت:
ویدئویی کم کیفیت از نوجوانی جنوبی که در حال خوردن انبه است و در حالی که حسابی لذت میبرد رو به دوربین میگوید:«عسله لامصب، عسله». این ویدئو در فاصله زمانی کوتاهی میلیونها بار دیده میشود اما تأثیر آن عمیقتر از این حرفهاست. برنامهسازان اینستاگرام دست به کار میشوند و صدها ویدئوی تبلیغاتی برای فروشگاههای اینترنتی با محتوای «عسله لامصب» میسازند.
مدتی بعد نوجوان دیگری در اینستاگرام با نشان دادن تصویرهای مختلف خطاب به بینندگان صفحه خود میگوید:«بچهها به نظرتون واقعیه یا کیکه؟» برخی تصویرهایی که او در ویدئوی خود نشان میدهد کیک هستند اما برخی تصویرها واقعیاند. این ویدئو نیز در مدت زمانی کوتاه وایرال میشود و به محاورات روزانه مردم نیز راه پیدا میکند. تا آنجا که حتی سخنگوی دولت برای اینکه بگوید افتتاح فرودگاه یک شهر واقعی است و دروغ نیست، خطاب به خبرنگاران میگوید:«میتوانید بروید ببینید فرودگاه واقعی است یا کیک»
اینها به کنار، اخیرا در شبکه اجتماعی تیکتاک فردی مدعی شده که اگر افراد به مدت 30 روز موی خود را شستوشو ندهند، سلامتی آن را تضمین کردهاند. خیلی از فعالان تیکتاک به مدت یک ماه موی خود را نشستند و در نتیجه موی آنها شروع به ریزش کرد و گرفتار بیماری پوستی شدند. در این میان اخطار پزشکان هم نتیجه نداده و افراد زیادی گرفتار این توصیه عجیب شدهاند.
این روزها هرکس تلفن همراه داشته باشد، میتواند محتوا تولید کند و در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارد. در سالهای گذشته دوربینها باکیفیتتر، پردازندهها قدرتمندتر و شبکهها پرسرعتتر شدهاند. اپلیکیشنها کار افراد را برای نشر دیدگاههای شخصی یا سبک زندگی خود راحت کرده است.
اینستاگرام اکنون به رسانهای تبدیل شده که افراد بخش مهمی از وقت خود را در آن صرف میکنند. ویدئوهای تیکتاک بسیار پر بیینده شدهاند. فیسبوک تبدیل به یک عادت شده است و شبکه ایکس وقت زیادی از افراد را میگیرد.
اگرچه غوطه خوردن در ورطه شبکههای اجتماعی مختص ایرانیها نیست اما به نظر میرسد در سالهای اخیر به جمع جوامعی پیوستهایم که پیوند عمیقی با این فضای غیررسمی پیدا کردهاند. سیاست فیلترینگ هم راه به جایی نبرده و بر اساس آخرین آمارها (یکتانت) تعداد کاربران اینستاگرام از مرز ۴۱ میلیون نفر عبور کرده است.
اینستاگرام البته در این رقابت تنها نیست. ایکس، فیسبوک و تیک تاک هم دنبال کنندگان زیادی دارند. بیدلیل نیست در روزگاری که سرانه مطالعه کتاب از شش دقیقه در روز فراتر نمیرود کارشناسان تخمین میزنند که ایرانیها بیش از دو ساعت از وقت گرانبهای خود را در شبکههای اجتماعی میگذرانند. به گفته رئیس مرکز پژوهشهای صدا و سیما، طبق آمار بهدستآمده در مرکز تحقیقات، مصرف رسانههای اجتماعی از ۴۲ درصد در سال ۱۳۹۴ به ۶۷ درصد در سال ۱۴۰۲ رسیده است.
در خیلی از کشورهای جهان، شبکههای اجتماعی کارکرد خود را دارند و ساعت یا حتی دقایقی از وقت افراد را میگیرند اما در ایران جای روزنامه و مجله، رادیو و تلویزیون و کتاب را گرفتهاند.
هر دقیقه در شبکههای اجتماعی محتواهایی تولید میشود که برای نسل آینده نگرانکننده است. برخی محتواها خشونت را ترویج میکنند و برخی اخلاق را مذموم میشمارند. خیلی از محتواها ضد نهاد خانوادهاند و برخی دیگر در مذمت تشکیل خانواده ساخته میشوند.
در این میان یکی از آسیبهای شبکههای اجتماعی، رواج شبه علم است. افراد زیادی مدعیاند علم پزشکی ناکارآمد است و خیلیها نظریات علم اقتصاد را زیر سؤال میبرند. ادبیات و فلسفه هم بینصیب نماندهاند.
اگر داستان شبکههای اجتماعی به گسترده شدن شبکه ارتباطی افراد و کسب اطلاعات درست و تسهیل کسبوکارهای آنلاین سرگرمی ختم میشد جای نگرانی نبود اما در این شبکهها، خرافات هم به شدت در حال رواج است و رمالها و فالگیرها فضای جدیدی برای فعالیت پیدا کردهاند.
رسانههای مدافع آزادی همواره مخالف فیلترینگ شبکههای اجتماعی هستند اما آیا مخالفت با فیلترینگ به معنی تأیید همه محتوایی است که در شبکههای اجتماعی تولید میشود؟
🆔 @sayehsokhan