نشر سایه سخن
9.78K subscribers
13.1K photos
4.76K videos
270 files
3.8K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
#حرف_حساب
"درک و هوش من بیشتر از دیگران است"

در حال رانندگی در خط دوم اتوبان هستم و ترافیک زیاد است. احساس می‌کنم خط سوم کمی روان‌تر است. بلافاصله با هزار بدبختی، سر این خر آهنین را کج می‌کنم و بعد از شنیدن انواع بوق‌ها و ایجاد مانع در مسیر ماشین بغلی و بروز احتمال تصادف با پیتزا موتوری که با سرعت از بین خط دوم و سوم در حال حرکت است، به خط سوم می‌روم.

فکر می‌کنم فقط به عقل من رسیده و من این شعور را داشته‌ام که خط سوم بهتر از خط دوم است. غافل از اینکه بقیه هم، به همین مسئله توجه داشته‌اند و همین کار را انجام داده‌اند و به خط سوم آمده اند و الان خط دوم خلوت‌تر است!

حالا دوباره بازی آغاز می‌شود و فکر می‌کنم که فقط شعور من است که به این مسئله می‌رسد که می‌توان به خط دوم بازگشت و سریع‌تر به مقصد رسید. اما دیگران هم به همین نتیجه رسیده‌اند.

نتیجه هم همین عکس‌هایی است که از بالا از خیابان‌‌ها و اتوبان‌های ما در ساعات پر ترافیک منتشر می‌شود. همه در حال حرکت از خط دو به سه و از سه به دو هستیم و در هم گره خورده‌ایم!

این عادت را در فرهنگ اقتصادی و اجتماعی هم می‌شود دید. از پرداخت مالیات دولت فرار کرده و خوشحال است. راهی برای یک دزدی کوچک پیدا کرده و خوشحال است. یاد گرفته که یواشکی مدرک بخرد و دکتر یا مهندس بشود و خوشحال است. تز ارشد یا تحقیق دکترایش را خریده و از زیرکی خود در صرفه‌جویی در وقت خوشحال است.

فراموش می‌کند که او تیزهوش‌ترین فرد این جامعه نیست و همه دارند به همین میان‌برها فکر می‌کنند. او #تقلب می‌کند و مهندس می‌شود و وقتی تصادف کرد، زیر دست کسی که تقلب کرده و درس خوانده جراحی می‌شود و در نهایت هم، در یک زلزله معمولی، زیر آوار خانه‌‌ای که مجوزش با تقلب صادر شده فوت می‌کند و باید کسی با تقلب، برایش قبری در یک جای خوش آب و هوا و نسبتاً آباد بخرد!

همیشه باورم بر این بوده که یکی از دلایل از بین رفتن #اخلاق در هر جامعه‌ای، این است که من فکر می‌کنم که خیلی زیرک‌تر از متوسط جامعه هستم و فراموش می‌کنم که آن چیزی که به عنوان یک راهکار یا راه میان‌بر برای کوتاه کردن مسیر به ذهن من رسیده، به ذهن خیلی افراد دیگر هم خواهد رسید و در نهایت، از یک وضعیت پیچیده‌ی امروزی، به یک وضعیت پیچیده‌ی جدید تغییر مکان خواهیم داد. درست مثل جابجایی از خط دوم به خط سوم و تجربه‌ی ترافیک قدیمی در لاین جدید!

👤 #محمدرضا_شعبانعلی
این داستان را حدود ۲۴ سال پیش خوانده بودم. اما به علتی، امروز برایم تداعی شد:

معلم کلاس اول دبستان، از دانش‌آموز پرسید: من یک سیب و یک سیب دیگر و یک سیب دیگر را به تو می‌دهم. چند سیب داری؟

دانش‌آموز به سرعت گفت: چهار سیب!

معلم عصبانی شد. دوباره سوال را تکرار کرد: من یک سیب و یک سیب دیگر و یک سیب دیگر را به تو می‌دهم. چند سیب دارییییییییییی؟

دانش‌آموز این بار با انگشتان خود شمرد و گفت: چهار سیب!

معلم بسیار عصبانی شد. یادش افتاد که آن دانش‌آموز، موز را خیلی دوست دارد. پرسید:

من یک موز و یک موز دیگر و یک موز دیگر را به تو می‌دهم. چند موز داری؟

دانش‌آموز به سرعت گفت: «سه موز»!

معلم از خلاقیت  و دقت نظر خودش، احساس غرور کرد و برای آخرین بار پرسید:

خوب. حالا اگر یک سیب و یک سیب دیگر و یک سیب دیگر به تو بدهم چند سیب داری؟

دانش‌آموز گفت: چهار سیب! آخه من یک سیب در کیف خودم دارم!


به یاد داشته باشیم که وقتی با دیگران صحبت می‌کنیم و برای آن‌ها استدلال می‌کنیم، آن‌ها با ذهن خالی به سراغ ما نیامده‌اند. به همین دلیل، با وجودی که ما اطلاعات و توضیحات خود را به آن‌ها ارائه می‌کنیم، تحلیل و پاسخ آن‌ها ممکن است با ما متفاوت باشد.

#محمدرضا_شعبانعلی

@shabanali_motamem

🆔 @sayehsokhan