نشر سایه سخن
9.78K subscribers
13.1K photos
4.76K videos
270 files
3.8K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
چقدر به دوستانم که مادرانی دوست ‏داشتنی، مهربان و حمایت ‏کننده داشتند، رشک می ‏بردم و چقدر عجیب بود که آن‏ها به مادرانشان وابسته نبودند ... نه دائم به‏شان تلفن می ‏زدند، نه به ملاقاتشان می ‏رفتند، نه خوابشان را می‏ دیدند و نه حتی به‏شان فکر می ‏کردند.
ولی من در طول روز بارها مجبور بودم فکر مادرم را از ذهنم برانم و حتی امروز که ده سال از مرگش می ‏گذرد، اغلب پیش می ‏آید که بی ‏اختیار به سمت تلفن می ‏روم تا با او تماس بگیرم.
اوه همه‏ این ‏ها به لحاظ منطقی برایم قابل درک است.
سخنرانی ‏ها درباره این پدیده کرده ‏ام. برای بیمارانم توضیح می‏ دهم کودکانی که مورد بدرفتاری قرار می ‏گیرند،
اغلب به سختی از خانواده‏ ی ناکارمدشان جدا می‏ شوند، در حالی که کودکان والدین خوب و مهربان، با تعارض کمتری از آن‏ها فاصله می‏ گیرند.
اصلا مگر یکی از وظایف والدین، قادر ساختن کودک به ترک خانه نیست؟

#مامان_و_معنی_زندگی
#اروین_د_یالوم

🆔 @SayehSokhan
در #رستوران بودم که میز بغلی توجه‌م را جلب کرد. #زن و مردی حدود ۴۰ ساله روبه‌روی هم نشسته بودند و مثل یک #دختر و #پسر جوان چیزهایی می‌گفتند و زیرزیرکی می‌خندیدند.
_

بدم آمد. با خودم گفتم چه معنی دارد؟ شما با این سن‌تان باید #بچه دبیرستانی داشته باشید. نه مثل بچه دبیرستانی‌ها #نامزدبازی و #دختربازی کنید.
داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که تلفن #خانم زنگ خورد و به نفر پشت خط گفت: آره عزیزم. بچه‌ها رو گذاشتیم خونه خودمون اومدیم. واسه‌شون کتلت گذاشتم تو یخچال.
_

خوشم آمد. ذوق کردم. گفتم چه #پدر و #مادر باحالی. چه #عشق زنده‌ای که بعد از این همه سال مثل روز اول همدیگر را دوست دارند. چقدر خوب است که زن و شوهرها گاهی اوقات یک گردش دوتایی بروند. چقدر رویایی. قطعا اگر روزی پدر شدم همین کار را می‌کنم.
_

داشتم با لبخند و ذوق نگاهشان می‌کردم که ناگهان مرد به زن گفت: پاشو بریم تا شوهرت نفهمیده اومدی بیرون.
_

اَی تُف. حالم به هم خورد. زنیکه تو #شوهر داری آن‌وقت با مرد غریبه آمدی ددر دودور؟ ما خیر سرمان مسلمانیم. اسلام‌تان کجا رفته؟ زن و مرد نامحرم با هم چه غلطی می‌کنند؟ بی‌شرف‌ها.
_

داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که مرد بلند شد رفت به سمت صندوق تا پول #غذا را حساب کند. زن هم دنبالش رفت و بلند گفت: داداش داداش بذار من حساب کنم. اون دفعه پیش #مامان اینا تو حساب کردی.
_

آخییی. #آبجی و #داداش بودن. الهی الهی. چه قشنگ. چه قدر خوبه #خواهر و #برادر اینقدر به هم نزدیک باشند.
_

داشتم با ذوق و شوق نگاه‌شان می‌کردم و لبخند می‌زدم که آمدند از کنارم رد شدند و در همان حال مرد با لبخندی شیطنت‌آمیز گفت: از کی تا حالا من شدم داداشت؟ زن هم نیش‌خندی زد و گفت: این‌جوری گفتم که مردم فکر کنن خواهر و برادریم.
_
_
تو روح‌تان. از همان اول هم می‌دانستم یک ریگی به کفش‌تان هست. زنیکه و مردیکه عوضی آشغال بی‌حیا.
_
داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که خواستند خداحافظی کنند. زن به مرد گفت: به مامان سلام برسون. مرد هم گفت: باشه دخترم. تو هم به نوه‌های گلم... _
وای خدا. پدر و دختر بودند. پس چرا مرد اینقدر جوان به نظر می‌رسید؟ خب با داشتن چنین خانواده دوست‌داشتنی باید هم جوان بماند. هرجا هستند سلامت باشند.
_
ناگهان یادم افتاد یک ساعت است در رستوران منتظر دوست‌دخترم هستم. چرا نیامد این دختر؟ ولش کن. بگذار بروم تا همسرم شک نکرده است.

@hamkam42
🆔 @SayehSokhan
#صرفا_جهت_اندیشیدن

مرتبا‌ به خودم یادآوری میکردم که ورد خودت را از یاد نبر
کوچک زیباست
کوچک زیباست
اهداف کوچک
موفقیت های کوچک

#مامان_و_معنی_زندگی
#اروین_د_یالوم

🆔@Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک درس را خیلی خوب یاد گرفته بودند و آن اینکه: این زندگی را نمی‌شود به تعویق انداخت؛ باید همین حالا آن را زیست. نمی‌شود به آخر هفته، تعطیلات، وقتی بچه‌ها خانه را برای رفتن به کالج ترک می‌کردند و یا به سال‌های بعد از بازنشستگی موکولش کرد.

📗 #مامان_و_معنای_زندگی
🖌 #اروین_د_یالوم

🆔 @Sayehsokhan
#صرفا_جهت_اندیشیدن

مرتبا‌ به خودم یادآوری میکردم که ورد خودت را از یاد نبر
کوچک زیباست
کوچک زیباست
اهداف کوچک
موفقیت های کوچک

#مامان_و_معنی_زندگی
#اروین_د_یالوم

🆔@Sayehsokhan