#از_شما
این قلم یک وکیل دادگستری است که با شما سخن می گوید . واقعیت این است که آن چه می نویسم حاصل دیده ها و شنیده هایم در سالن های پر هیاهوی دادسراها و اتاق های دادرسی است. اتکای من در این تجربه ای که با شما در میان می گذارم، هم به چشمانی است که از پشت عینک طبی می بیند و هم گوشهایی که مدام در این شغل باید بشنود و خوب هم بشنود. . واعظ یا مصلح هم نیستم، ولی چون سرنوشت، جامه شغل وکالت بر تنم دوخته و منجنیق فلک مدام مرا پرتاب می کند به وسط صحنه درگیری و کشمکش مردم با هم،چه بسا مجبور شوم که وعظ مصلحانه هم بکنم. حرف من این است :مال خوب است؛ ثروت به انسان توانایی می دهد و برعکس، تنگدستی آدمی را دچار سختی معاش و گاه زلت و حتی ضلالت می نماید. تصور می کنم تا این جای بحث کسی مخالف نباشد. چرا باشد؟ مگر بازوان قدرتمند تورم که روز به روزبر گلوی اقتصاد علیل ما بیشتر قفل شده و فشار وارد می کند، جایی برای انکار باقی می گذارد. وقتی سطل زباله شهرداری بشود سفره عده ای از مردم کشور،چه جای تحاشی؟ اما....... ادبیات ما پر است از مذمت مال و دوستی آن ، بی دوامی و بی وفایی ثروت به صاحب آن. خلاصه هرچه توانسته اند و توانسته ایم در مذمت مال و مالداری قلم و زبان را به چرخش در آورده ایم. تا این جای کار هم ایرادی ندارد، چون بخش مهمی از هنر و ادبیات ما متاثر است از فرهنگ دینی و کدام مذهب است که زبان به مذمت دنیای دنی و مدحت عقبای عالی نگشوده باشد. با این همه، یک جای کار ما عیب دارد؛ عیبی بزرگ و خطرناک. مشکل آن جاست که در ارزشگذاری مال، میان مغز و دل ما از یک سو و زبان و دو دست ما از جهت دیگر، سازگاری نیست؛به نظرم دقیق نگفتم، جنگ است.حالا ملموس تر می نویسم: موکل که آمده دفتر میان سال است؛ مرد جا افتاده و سرد و گرم چشیده. پدرش تازه مرده و ماده نزاع یک بحث همیشگی است؛ اختلاف میان ورثه بر سر مرده ریگ مورث. شروع می کند :"آقا چی بگم، از کجا بگم. مال دنیا که به دنیا می ماند و اگر قرار بود وفا کند به پدر ما وفا می کرد؛ غیر از این است که در دو متر چلوار سفید عاریتی پیچیده وبه خاک سپرده شد . به خدا اگر چشمم دنبال پولی که در حساب بانکی است، باشد؛ تف به طمع طمعکار . پول، چرک کف دست است؛ می آید و می رود.زن پدرم روی چشم من است، جای مادرم؛ اما......"همه حرف در این امای آخری است. زبانش چیزی می گفت و دلش چیز دیگر. مغزش درمحاسبه ثُمن سهمیه زن پدر است تا اورا زود از سر سفره میراث براند و بر منزل و مأوای پدر چنگ اندازد. زن پدر پیر است و چند صباحی بیشتر نمی ماند. آفتابش بر سر بام است و امروز و فردا رفتنی. اما.... وارث بر زبان حدیث دینی در نکوهش مال می خواند یا شعر سعدی شیراز را در بی اعتباری دنیا مترنم می شد ولی حدیث حقیقی او رها شدن از شر پیرزنی نگون بخت بود. ما چرا این گونه ایم؟ نمی دانم. چگونه می توانیم زبان عارفان داشته باشیم و تازیانه شحنگان؟ از درک عقل من یکی خارج است. بعضی این ساحت دوگانه را نتیجه بی ثباتی زیستی ما در طول تاریخ هزار ساله می دانند. عده ای مشکل را متوجه استبداد تاریخی حاکمان به خصوص بعد از هجوم مغول می سازند. من نمی توانم داوری کنم، چون هیچگاه قضاوت نکرده و از آن گریخته ام. لیکن به خوبی تناقض و بن بستی را که جامعه ایرانی در پنداری متفاوت از کردار دارد، درک کرده ام. این که چرا باید چون صوفیان وارسته حرف بزنیم و چون گرسنگان حریص ثروت عمل کنیم، درد مزمنی است و بیماری چون دیر پایید، می شود یک میهمان دائمی. نه روی بیرون راندن آن را داریم و نه قدرت بر آن را. با ما می ماند، می زید و هرگز سر ترک کردن ما را نمی کند. چه باید کرد؟ این سوالی است من از شما دارم.
#دکتر_علی_رادان
#حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان
🆔 @Sayehsokhan
این قلم یک وکیل دادگستری است که با شما سخن می گوید . واقعیت این است که آن چه می نویسم حاصل دیده ها و شنیده هایم در سالن های پر هیاهوی دادسراها و اتاق های دادرسی است. اتکای من در این تجربه ای که با شما در میان می گذارم، هم به چشمانی است که از پشت عینک طبی می بیند و هم گوشهایی که مدام در این شغل باید بشنود و خوب هم بشنود. . واعظ یا مصلح هم نیستم، ولی چون سرنوشت، جامه شغل وکالت بر تنم دوخته و منجنیق فلک مدام مرا پرتاب می کند به وسط صحنه درگیری و کشمکش مردم با هم،چه بسا مجبور شوم که وعظ مصلحانه هم بکنم. حرف من این است :مال خوب است؛ ثروت به انسان توانایی می دهد و برعکس، تنگدستی آدمی را دچار سختی معاش و گاه زلت و حتی ضلالت می نماید. تصور می کنم تا این جای بحث کسی مخالف نباشد. چرا باشد؟ مگر بازوان قدرتمند تورم که روز به روزبر گلوی اقتصاد علیل ما بیشتر قفل شده و فشار وارد می کند، جایی برای انکار باقی می گذارد. وقتی سطل زباله شهرداری بشود سفره عده ای از مردم کشور،چه جای تحاشی؟ اما....... ادبیات ما پر است از مذمت مال و دوستی آن ، بی دوامی و بی وفایی ثروت به صاحب آن. خلاصه هرچه توانسته اند و توانسته ایم در مذمت مال و مالداری قلم و زبان را به چرخش در آورده ایم. تا این جای کار هم ایرادی ندارد، چون بخش مهمی از هنر و ادبیات ما متاثر است از فرهنگ دینی و کدام مذهب است که زبان به مذمت دنیای دنی و مدحت عقبای عالی نگشوده باشد. با این همه، یک جای کار ما عیب دارد؛ عیبی بزرگ و خطرناک. مشکل آن جاست که در ارزشگذاری مال، میان مغز و دل ما از یک سو و زبان و دو دست ما از جهت دیگر، سازگاری نیست؛به نظرم دقیق نگفتم، جنگ است.حالا ملموس تر می نویسم: موکل که آمده دفتر میان سال است؛ مرد جا افتاده و سرد و گرم چشیده. پدرش تازه مرده و ماده نزاع یک بحث همیشگی است؛ اختلاف میان ورثه بر سر مرده ریگ مورث. شروع می کند :"آقا چی بگم، از کجا بگم. مال دنیا که به دنیا می ماند و اگر قرار بود وفا کند به پدر ما وفا می کرد؛ غیر از این است که در دو متر چلوار سفید عاریتی پیچیده وبه خاک سپرده شد . به خدا اگر چشمم دنبال پولی که در حساب بانکی است، باشد؛ تف به طمع طمعکار . پول، چرک کف دست است؛ می آید و می رود.زن پدرم روی چشم من است، جای مادرم؛ اما......"همه حرف در این امای آخری است. زبانش چیزی می گفت و دلش چیز دیگر. مغزش درمحاسبه ثُمن سهمیه زن پدر است تا اورا زود از سر سفره میراث براند و بر منزل و مأوای پدر چنگ اندازد. زن پدر پیر است و چند صباحی بیشتر نمی ماند. آفتابش بر سر بام است و امروز و فردا رفتنی. اما.... وارث بر زبان حدیث دینی در نکوهش مال می خواند یا شعر سعدی شیراز را در بی اعتباری دنیا مترنم می شد ولی حدیث حقیقی او رها شدن از شر پیرزنی نگون بخت بود. ما چرا این گونه ایم؟ نمی دانم. چگونه می توانیم زبان عارفان داشته باشیم و تازیانه شحنگان؟ از درک عقل من یکی خارج است. بعضی این ساحت دوگانه را نتیجه بی ثباتی زیستی ما در طول تاریخ هزار ساله می دانند. عده ای مشکل را متوجه استبداد تاریخی حاکمان به خصوص بعد از هجوم مغول می سازند. من نمی توانم داوری کنم، چون هیچگاه قضاوت نکرده و از آن گریخته ام. لیکن به خوبی تناقض و بن بستی را که جامعه ایرانی در پنداری متفاوت از کردار دارد، درک کرده ام. این که چرا باید چون صوفیان وارسته حرف بزنیم و چون گرسنگان حریص ثروت عمل کنیم، درد مزمنی است و بیماری چون دیر پایید، می شود یک میهمان دائمی. نه روی بیرون راندن آن را داریم و نه قدرت بر آن را. با ما می ماند، می زید و هرگز سر ترک کردن ما را نمی کند. چه باید کرد؟ این سوالی است من از شما دارم.
#دکتر_علی_رادان
#حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان
🆔 @Sayehsokhan
راز حیرت انگیز ناپلئون هیل برای پولدار شدن( قسمت اول)
نخست: مقدار دقیق پولی را که می خواهید در ذهن خود مشخص کنید.
نگویید من پول بسیاری می خواهم؛
مقدار آن را مشخص کنید.
دوم: مشخص کنید در ازای پولی که می خواهید به دست آورید قصد دارید چه بدهید.
نمی شود چیزی ندهید ولی چیزی بگیرید.
📚 #برشی_از_کتاب : #رازهای_ثروتمندان
📘#نام_اصلی:
#Secrets_of_the_rich
✍️ اثر: #ویل_ادواردز
👌 ترجمه: #ابوذر_کرمی
📖 صفحه: 15
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
نخست: مقدار دقیق پولی را که می خواهید در ذهن خود مشخص کنید.
نگویید من پول بسیاری می خواهم؛
مقدار آن را مشخص کنید.
دوم: مشخص کنید در ازای پولی که می خواهید به دست آورید قصد دارید چه بدهید.
نمی شود چیزی ندهید ولی چیزی بگیرید.
📚 #برشی_از_کتاب : #رازهای_ثروتمندان
📘#نام_اصلی:
#Secrets_of_the_rich
✍️ اثر: #ویل_ادواردز
👌 ترجمه: #ابوذر_کرمی
📖 صفحه: 15
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مدتی پیش گوگل با تغییر لوگوی خودش به این ٫انیمیشن، هم مردم را ترغیب میکرد به دستشستن و هم بهاینترتیب یادی کرد از ایگناتس سِمِلوایس.
اما او که بود؟ دکتر سِمِلوایس پزشک زنان اهل مجارستان بود که امروز پیشگام معرفی روشهای ضدعفونی کارآمد و «ناجی مادران» شناخته میشود. او دریافته بود که متخصصان و دستاندرکاران زایمان در بیمارستانها فقط با ضدعفونیکردن دستها پیش از انجام عمل میتوانند میزان عفونتهای مادران بعد از زایمان را بهطور چشمگیری کاهش بدهند. در اواسط قرن نوزدهم این نوع عفونتها در بیمارستانها بسیار شایع بود و اغلب موجب مرگ زنان میشد.
در سال ۱۸۶۵، سملوایس که حرفش شنیده نشده و جدی گرفته نشده بود، دچار فروپاشی عصبی شد و همکارانش او را روانهی تیمارستان کردند. او چهارده روز بعد در ۴۷سالگی در تیمارستان درگذشت. علت مرگش ابتلا به قانقاریا بهسبب جراحت دستش ناشی از کتکخوردن از نگهبانان بود.
«دکتر سملوایس»
لویی فردینان سلین
مترجم: نسیم موسوی
نشرنون
@noonbook
🆔 @Sayehsokhan
اما او که بود؟ دکتر سِمِلوایس پزشک زنان اهل مجارستان بود که امروز پیشگام معرفی روشهای ضدعفونی کارآمد و «ناجی مادران» شناخته میشود. او دریافته بود که متخصصان و دستاندرکاران زایمان در بیمارستانها فقط با ضدعفونیکردن دستها پیش از انجام عمل میتوانند میزان عفونتهای مادران بعد از زایمان را بهطور چشمگیری کاهش بدهند. در اواسط قرن نوزدهم این نوع عفونتها در بیمارستانها بسیار شایع بود و اغلب موجب مرگ زنان میشد.
در سال ۱۸۶۵، سملوایس که حرفش شنیده نشده و جدی گرفته نشده بود، دچار فروپاشی عصبی شد و همکارانش او را روانهی تیمارستان کردند. او چهارده روز بعد در ۴۷سالگی در تیمارستان درگذشت. علت مرگش ابتلا به قانقاریا بهسبب جراحت دستش ناشی از کتکخوردن از نگهبانان بود.
«دکتر سملوایس»
لویی فردینان سلین
مترجم: نسیم موسوی
نشرنون
@noonbook
🆔 @Sayehsokhan
ذخیره اطلاعات مغز یک سیستم خودالگوساز است. این سیستم پیچیده تر از آن هست که به نظر می رسد و به این معنا است که هر چه بیشتر از یک پیوند استفاده کنید، استفاده از آن راحت تر می شود. هر چه کمتر از آن استفاده کنید ، ضعیف تر و احتمال اینکه دوباره آن را به یاد بیاورید کمتر می شود.
یک نمونه فیزیکی از یک سیستم خودالگوساز، این است که روی تخته ای را با لایه ای ضخیم از موم بپوشانید، سپس تخته را کج نگه دارید و جریان باریکی از آب داغ را بر روی آن روان سازید تا از روی موم عبور کند. در ابتدا جریان آب به هر طرف می رود، اما اندکی بعد آبراهی در موم درست می کند. هنگامی که آبراه درست شد، آب داغ بیشتر از آن عبور می کند.
📚 #برشی_از_کتاب : #مطالعه_خلاق
✍️ اثر: #برایان_کلگ
👌 ترجمه: #ابوذر_کرمی
📖 صفحه: 169
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
یک نمونه فیزیکی از یک سیستم خودالگوساز، این است که روی تخته ای را با لایه ای ضخیم از موم بپوشانید، سپس تخته را کج نگه دارید و جریان باریکی از آب داغ را بر روی آن روان سازید تا از روی موم عبور کند. در ابتدا جریان آب به هر طرف می رود، اما اندکی بعد آبراهی در موم درست می کند. هنگامی که آبراه درست شد، آب داغ بیشتر از آن عبور می کند.
📚 #برشی_از_کتاب : #مطالعه_خلاق
✍️ اثر: #برایان_کلگ
👌 ترجمه: #ابوذر_کرمی
📖 صفحه: 169
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#صرفا_برای_اندیشیدن
✍ و از فرا رسیدن مرگ ناگهانی بترسید. زیرا آنچه از «روزی» از دست رفته، امید بازگشت آن هست! اما آنچه از عمر گذشته، امید به بازگشت آن نمی رود.
📚 #برشی_از_کتاب: #نهج_البلاغه
👌 اثر: #امام_علی (ع)
📖 به قلم: #فیض_الاسلام
خطبه: ۱۱۴
🆔 @SayehSokhan
✍ و از فرا رسیدن مرگ ناگهانی بترسید. زیرا آنچه از «روزی» از دست رفته، امید بازگشت آن هست! اما آنچه از عمر گذشته، امید به بازگشت آن نمی رود.
📚 #برشی_از_کتاب: #نهج_البلاغه
👌 اثر: #امام_علی (ع)
📖 به قلم: #فیض_الاسلام
خطبه: ۱۱۴
🆔 @SayehSokhan
ابراهیم، پچ پچ کنان پرسید:
" تو تا حالا کتاب خواندی؟ "
عبدل بغضش را فرود داد و گفت:
" نه "
" #خوشت_می_آید_کتاب_بخوانی؟ "
"چه فایده دارد؟ "
" آدم وقتی کتاب می خواند احساس تنهایی نمی کند. غصه هایش را از یاد می برد.
می فهمد چطور زندگی کند."
عبدل گفت:
"در کتابها حقیقت وجود ندارد!"
ابراهیم گفت:
"نه همه ی کتابها. کتابهایی هم هست که از حقیقت سخن بگویند."
عبدل گفت:
"کتاب مال اعیانهاست، با روزی پنج تومن که نمی شود کتاب خرید."
ابراهیم گفت:
من روزی یک تومان برای #خرید_کتاب پس انداز می کردم. ماهی سی تومان کتاب می خریدم. حالا صد جلدی کتاب دارم.
...
عبدل گفت:
"من کتاب خوب و بد را نمی شناسم. پول هم ندارم کتاب بخرم. وگرنه خیلی دلم می خواهد که کتاب بخرم."
ابراهیم آهی کشید و گفت:
" باهم کار می کنیم و کتاب می خوانیم. "
صفحه 77_ 78
پاجوش
منصور یاقوتی
📚...🆔 @Sayehsokhan
" تو تا حالا کتاب خواندی؟ "
عبدل بغضش را فرود داد و گفت:
" نه "
" #خوشت_می_آید_کتاب_بخوانی؟ "
"چه فایده دارد؟ "
" آدم وقتی کتاب می خواند احساس تنهایی نمی کند. غصه هایش را از یاد می برد.
می فهمد چطور زندگی کند."
عبدل گفت:
"در کتابها حقیقت وجود ندارد!"
ابراهیم گفت:
"نه همه ی کتابها. کتابهایی هم هست که از حقیقت سخن بگویند."
عبدل گفت:
"کتاب مال اعیانهاست، با روزی پنج تومن که نمی شود کتاب خرید."
ابراهیم گفت:
من روزی یک تومان برای #خرید_کتاب پس انداز می کردم. ماهی سی تومان کتاب می خریدم. حالا صد جلدی کتاب دارم.
...
عبدل گفت:
"من کتاب خوب و بد را نمی شناسم. پول هم ندارم کتاب بخرم. وگرنه خیلی دلم می خواهد که کتاب بخرم."
ابراهیم آهی کشید و گفت:
" باهم کار می کنیم و کتاب می خوانیم. "
صفحه 77_ 78
پاجوش
منصور یاقوتی
📚...🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آدمهای امن، همانهایی هستند که همه چيز ميتوانی بهشان بگويی، بدون اينکه قضاوت يا تحقيرت کنند.. ميتوانی کنارشان احساس بودن کنی...
کساني که در کنارشان فقط خود خودت هستی که براشون مهمی نه چیز دیگر. خود خودت، همان طور که هستی.
آدمهای امن گلهای قالیاند، نه انتظار چیده شدن دارند نه دلهره پژمردن، آرامش خاطرند برای اطرافیانشان.
راستی تو آدم امن هستی؟
حضورت آرامش را زیاد میکند یا اضطراب زاست یا حرفهایت غم و اندوه را به دیگری تزریق میکند؟
در این روزهای پرتلاطم، بیش از همیشه به آدمهای امن محتاجیم.
راستی شما چگونه به دیگران احساس امنیت و آرامش میدهید؟
@dr_robab_hamedi
🆔 @Sayehsokhan
کساني که در کنارشان فقط خود خودت هستی که براشون مهمی نه چیز دیگر. خود خودت، همان طور که هستی.
آدمهای امن گلهای قالیاند، نه انتظار چیده شدن دارند نه دلهره پژمردن، آرامش خاطرند برای اطرافیانشان.
راستی تو آدم امن هستی؟
حضورت آرامش را زیاد میکند یا اضطراب زاست یا حرفهایت غم و اندوه را به دیگری تزریق میکند؟
در این روزهای پرتلاطم، بیش از همیشه به آدمهای امن محتاجیم.
راستی شما چگونه به دیگران احساس امنیت و آرامش میدهید؟
@dr_robab_hamedi
🆔 @Sayehsokhan
خاطره محمد حسین ادیب از استاد شجریان
به نام جان سوز می خواندند و فقط به تعداد انگشت های یک دست می دانستند که نام واقعی جان سوز چیست ؟
دستگاه های مفقود شده ایرانی را استاد « جان سوز » یکی یکی زنده کردند
در سال ١٣۵٨ استاد اظهار تمایل کردند استاد شجریان را ببینند دو نفر مامور ایجاد این ارتباط شدند و ارتباط شکل گرفت و همان رابطه ای که بین مولوی و شمس بود بین جان سوز و شجریان برقرار شد
بیست سال جان سوز به شجریان موسیقی اصیل ایرانی آموزش داد ، جلسات آموزشی معمولا سهشنبه شب ها برگزار می شد
در مراسم فوت جان سوز استاد شجریان در سخنرانی بیاد ماندنی خود ، نقش استاد در آموزش خود را با صراحت و با استخدام کلمات دلنشین بیان کردند
جان سوز در دوران حیات متواضع تر از آن بود که نام واقعی خود را اعلام کند
استاد جان سوز پیش از فوت ، در مراسمی که تاج و کسائیان حضور داشتند بگونه ای سخن گفتند که مستفاد می شد حالا دیگر شجریان را در مقام بالاتر از خود می دانند
اکنون که نه استاد جان سوز زنده اند و نه استاد شجریان ، آیا همچنان باید نام استاد جان سوز در کتمان باقی بماند ؟
نگارنده به خود اجازه نمی دهد نام واقعی جان سوز را اعلام کند چون استاد در دوران حیات راضی به این کار نبودند
آیا نوار مراسم فوت استاد جان سوز که در آن استاد شجریان حق مطلب را بیان کردند بوسیله نوه معزز استاد یا پسر بزرگوار ایشان منتشر میشود ؟
@adibmh
🆔 @Sayehsokhan
به نام جان سوز می خواندند و فقط به تعداد انگشت های یک دست می دانستند که نام واقعی جان سوز چیست ؟
دستگاه های مفقود شده ایرانی را استاد « جان سوز » یکی یکی زنده کردند
در سال ١٣۵٨ استاد اظهار تمایل کردند استاد شجریان را ببینند دو نفر مامور ایجاد این ارتباط شدند و ارتباط شکل گرفت و همان رابطه ای که بین مولوی و شمس بود بین جان سوز و شجریان برقرار شد
بیست سال جان سوز به شجریان موسیقی اصیل ایرانی آموزش داد ، جلسات آموزشی معمولا سهشنبه شب ها برگزار می شد
در مراسم فوت جان سوز استاد شجریان در سخنرانی بیاد ماندنی خود ، نقش استاد در آموزش خود را با صراحت و با استخدام کلمات دلنشین بیان کردند
جان سوز در دوران حیات متواضع تر از آن بود که نام واقعی خود را اعلام کند
استاد جان سوز پیش از فوت ، در مراسمی که تاج و کسائیان حضور داشتند بگونه ای سخن گفتند که مستفاد می شد حالا دیگر شجریان را در مقام بالاتر از خود می دانند
اکنون که نه استاد جان سوز زنده اند و نه استاد شجریان ، آیا همچنان باید نام استاد جان سوز در کتمان باقی بماند ؟
نگارنده به خود اجازه نمی دهد نام واقعی جان سوز را اعلام کند چون استاد در دوران حیات راضی به این کار نبودند
آیا نوار مراسم فوت استاد جان سوز که در آن استاد شجریان حق مطلب را بیان کردند بوسیله نوه معزز استاد یا پسر بزرگوار ایشان منتشر میشود ؟
@adibmh
🆔 @Sayehsokhan
🔷شماره ۹۱۹۲:
📚📘📗📚وقتی میتوان برنامهای گیرا و مفید و پرمحتوایی مثل «کتاب باز» تولید و موفق شود، چرا #سیمایملی این تجربه ارزشمند را توسعه و گسترش ندهد ؟
✍️📗«سروش صحت » مجری پرمطالعه و #کتابخوان و البته قلم بهدست، با دعوت از نوجوانترین فرد اهل #مطالعهی فراوان، تا مسنترین فردی که با عصا راه میرود، از کتابهای کودکان و نوجوانان و نقاد چیرهی آنِ، از چهرههای مشهور و نامشهور اهل #خواندن و #فهمیدن و تدبر در #کتاب ، دست به کاری ماندگار زده و الگویی زیبا ارائه کرده است.
📗⭐️برنامهای است مفرّح، متنوّع، رسا و روان، جذاب و آموزنده که در کنار تمام اعضای خانواده هم میتوانی از آن لذت ببری و نکات کاربردی و راهگشایی را بیاموزی و اجاق و شوق مطالعه را فروزان کنی.
🔴تا کی بودجههای سیما باید خرج #فیلمها و مجموعههای #خشونت زا ، بدآموز ،بیسروته و وقتکش شود؟
🔴چرا با میزگردهای سطحی که جز #آلودگی صوتی و تأسف چیزی تولید نمیکنند، باید اوقات عمر مردم هدر برود؟ آن هم با پولهای مردم و بودجههای دولتی و عوارض و مالیاتهایی که مستقیم و غیرمستقیم به حساب #صداوسیما پرداخت میشود؟
🔴تا کی گزارشهای #خبری یکسویه و کسلکننده و ملالآور باید سوهان #روح بشود؟
📙📚تجربههای مفید و بس ارزشمند را دریغ است اگر ادامه ندهیم.
📚📙📚بگذارید ساعتی در روز را در هوای #خواندن و #اندیشیدن و تعمق در احوال #اهلدلی که میفهمند و با ارادهی مصمم، چراغ در تاریکی زندگی میافروزند، خوش، سپری کنیم.
📘📗جامعه ما بیش از هر زمان دیگر نیازمند #مطالعهکردن در درون و بیرون خویش و بهرهبردن از ذخایر اندوختههای اهل #اندیشه است.
۱۳۹۹/ ۷/ ۳۰
#امیرسرایانی
@amirsorayan
🆔 @Sayehsokhan
📚📘📗📚وقتی میتوان برنامهای گیرا و مفید و پرمحتوایی مثل «کتاب باز» تولید و موفق شود، چرا #سیمایملی این تجربه ارزشمند را توسعه و گسترش ندهد ؟
✍️📗«سروش صحت » مجری پرمطالعه و #کتابخوان و البته قلم بهدست، با دعوت از نوجوانترین فرد اهل #مطالعهی فراوان، تا مسنترین فردی که با عصا راه میرود، از کتابهای کودکان و نوجوانان و نقاد چیرهی آنِ، از چهرههای مشهور و نامشهور اهل #خواندن و #فهمیدن و تدبر در #کتاب ، دست به کاری ماندگار زده و الگویی زیبا ارائه کرده است.
📗⭐️برنامهای است مفرّح، متنوّع، رسا و روان، جذاب و آموزنده که در کنار تمام اعضای خانواده هم میتوانی از آن لذت ببری و نکات کاربردی و راهگشایی را بیاموزی و اجاق و شوق مطالعه را فروزان کنی.
🔴تا کی بودجههای سیما باید خرج #فیلمها و مجموعههای #خشونت زا ، بدآموز ،بیسروته و وقتکش شود؟
🔴چرا با میزگردهای سطحی که جز #آلودگی صوتی و تأسف چیزی تولید نمیکنند، باید اوقات عمر مردم هدر برود؟ آن هم با پولهای مردم و بودجههای دولتی و عوارض و مالیاتهایی که مستقیم و غیرمستقیم به حساب #صداوسیما پرداخت میشود؟
🔴تا کی گزارشهای #خبری یکسویه و کسلکننده و ملالآور باید سوهان #روح بشود؟
📙📚تجربههای مفید و بس ارزشمند را دریغ است اگر ادامه ندهیم.
📚📙📚بگذارید ساعتی در روز را در هوای #خواندن و #اندیشیدن و تعمق در احوال #اهلدلی که میفهمند و با ارادهی مصمم، چراغ در تاریکی زندگی میافروزند، خوش، سپری کنیم.
📘📗جامعه ما بیش از هر زمان دیگر نیازمند #مطالعهکردن در درون و بیرون خویش و بهرهبردن از ذخایر اندوختههای اهل #اندیشه است.
۱۳۹۹/ ۷/ ۳۰
#امیرسرایانی
@amirsorayan
🆔 @Sayehsokhan
زنده اید یا زندگی می کنید؟
با زندگی خود چه کار می کنید؟
آیا در حال تحقق رویای خود هستید یا زندگی بخور و نمیری دارید و فقط می خواهید به هفته آینده برسید؟
در این صورت فقط " وجود دارید" اما "زندگی نمی کنید."
اگر رویای خود را بر آورده نمی کنید یا در حال حاضر رویایی ندارید، ناراحت و مایوس نباشید؛
چون این کتاب کوچک برای شما تالیف شده است.
می خواهم کمکتان کنم رویای خود را بیابید؛
آن گسترش دهید؛
و واقعا به آن برسید.
📚 #برشی_از_کتاب : #هفت_پیکر_موفقیت
📘#نام_اصلی:
#7_keys_to_success
✍️ اثر: #ویل_ادواردز
👌 ترجمه: #ابوذر_کرمی
📖 صفحه: 9 و 10
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
با زندگی خود چه کار می کنید؟
آیا در حال تحقق رویای خود هستید یا زندگی بخور و نمیری دارید و فقط می خواهید به هفته آینده برسید؟
در این صورت فقط " وجود دارید" اما "زندگی نمی کنید."
اگر رویای خود را بر آورده نمی کنید یا در حال حاضر رویایی ندارید، ناراحت و مایوس نباشید؛
چون این کتاب کوچک برای شما تالیف شده است.
می خواهم کمکتان کنم رویای خود را بیابید؛
آن گسترش دهید؛
و واقعا به آن برسید.
📚 #برشی_از_کتاب : #هفت_پیکر_موفقیت
📘#نام_اصلی:
#7_keys_to_success
✍️ اثر: #ویل_ادواردز
👌 ترجمه: #ابوذر_کرمی
📖 صفحه: 9 و 10
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
راز حیرت انگیز ناپلئون هیل برای پولدار شدن (قسمت دوم)
سوم: تاریخ دقیقی را تعیین کنید که نشان دهد چه وقت این میزان پول را می خواهید.
چهازم: برنامه مشخصی برای عملی کردن میل خود ایجاد کنید.
چه آماده هستید و چه آماده نیستید فورا این برنامه را عملی کنید.
پنجم: گزارشی از نحوه به دست آوردن پول بنویسید و آنرا هر روز با صدای بلند بخوانید.
وقتی آن را می خوانید خود را مالک پول ببینید و آنرا احساس کنید و باور داشته باشید.
📚 #برشی_از_کتاب : #رازهای_ثروتمندان
📘#نام_اصلی:
#Secrets_of_the_rich
✍️ اثر: #ویل_ادواردز
👌 ترجمه: #ابوذر_کرمی
📖 صفحه: 15 و 16
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
سوم: تاریخ دقیقی را تعیین کنید که نشان دهد چه وقت این میزان پول را می خواهید.
چهازم: برنامه مشخصی برای عملی کردن میل خود ایجاد کنید.
چه آماده هستید و چه آماده نیستید فورا این برنامه را عملی کنید.
پنجم: گزارشی از نحوه به دست آوردن پول بنویسید و آنرا هر روز با صدای بلند بخوانید.
وقتی آن را می خوانید خود را مالک پول ببینید و آنرا احساس کنید و باور داشته باشید.
📚 #برشی_از_کتاب : #رازهای_ثروتمندان
📘#نام_اصلی:
#Secrets_of_the_rich
✍️ اثر: #ویل_ادواردز
👌 ترجمه: #ابوذر_کرمی
📖 صفحه: 15 و 16
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
پژوهش ها نشان داده است که مذاکره معمولا در حوالی نقطه میانی دو پیشنهاد اولیه مذاکره کنندگان به پایان می رسد.
پس باید مراقب باشید، اگر طرف مقابل از چنین ترفندی استفاده کرد، شما موضع خود را اعلام نکنید و از او بخواهید تا موضعش را تعدیل کند. در واقع ابتدا موضع او را تعدیل کنید و به حد معقول برسانید، سپس موضع خود را اعلام کنید.
سال 92 قصد داشتم یک اتومبیل بخرم. پس از 12 روز پیگیری و جستجو بالاخره اتومبیل مد نظرم را یافتم. زمانی که به اعلام قیمت رسید، فروشنده قیمت 270 میلیون را اعلام کرد، در حالی که قیمت آن اتومبیل چیزی حدود 240 میلیون بود. به او گفتم قیمت پیشنهادی شما بسیار بالاتر از ارزش ماشین است." با ارائه مستندات و قیمت فروش مدل های مشابه در سایت های مختلف و تماس با یکی دو بنگاه معاملات خودرو، موضع او به 250 تغییر کرد. من قیمت پیشنهادی را 220 اعلام کردم. با کمی چانه زنی قیمت من به 230 و قیمت او به 240 رسید. در نهایت با گفتن جمله "نه حرف من و نه حرف شما" معامله با قیمت 235 تمام شد.
📚 #برشی_از_کتاب : #مذاکره_کننده_حرفهای
✍️ اثر: #دکتر_محمدرضا_انصاری
📖 صفحه: 91 و 92
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
پس باید مراقب باشید، اگر طرف مقابل از چنین ترفندی استفاده کرد، شما موضع خود را اعلام نکنید و از او بخواهید تا موضعش را تعدیل کند. در واقع ابتدا موضع او را تعدیل کنید و به حد معقول برسانید، سپس موضع خود را اعلام کنید.
سال 92 قصد داشتم یک اتومبیل بخرم. پس از 12 روز پیگیری و جستجو بالاخره اتومبیل مد نظرم را یافتم. زمانی که به اعلام قیمت رسید، فروشنده قیمت 270 میلیون را اعلام کرد، در حالی که قیمت آن اتومبیل چیزی حدود 240 میلیون بود. به او گفتم قیمت پیشنهادی شما بسیار بالاتر از ارزش ماشین است." با ارائه مستندات و قیمت فروش مدل های مشابه در سایت های مختلف و تماس با یکی دو بنگاه معاملات خودرو، موضع او به 250 تغییر کرد. من قیمت پیشنهادی را 220 اعلام کردم. با کمی چانه زنی قیمت من به 230 و قیمت او به 240 رسید. در نهایت با گفتن جمله "نه حرف من و نه حرف شما" معامله با قیمت 235 تمام شد.
📚 #برشی_از_کتاب : #مذاکره_کننده_حرفهای
✍️ اثر: #دکتر_محمدرضا_انصاری
📖 صفحه: 91 و 92
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#صرفا_برای_اندیشیدن
آموزگار نیستم، تا عشق را به تو بیاموزم!...
ماهیان نیازی به آموزگار ندارند تا شنا کنند.
پرندگان نیز آموزگاری نمیخواهند تا به پرواز درآیند.
شنا کن به تنهایی،
پرواز کن به تنهایی،
عشق را دفتری نیست
بزرگ ترین عاشقان دنیا؛ خواندن نمیدانستند...!
✍️ نزار قبانی
🆔 @Sayehsokhan
آموزگار نیستم، تا عشق را به تو بیاموزم!...
ماهیان نیازی به آموزگار ندارند تا شنا کنند.
پرندگان نیز آموزگاری نمیخواهند تا به پرواز درآیند.
شنا کن به تنهایی،
پرواز کن به تنهایی،
عشق را دفتری نیست
بزرگ ترین عاشقان دنیا؛ خواندن نمیدانستند...!
✍️ نزار قبانی
🆔 @Sayehsokhan
📚📒 در اساطیر یونان باستان، از شخصیتی
افسانه اي به نام پروکروستس نام برده شده است.
او همه مسافرانی که قصد ورود به آتن را
داشتند، روی تختی می خواباند و اگر
مسافری، کوتاه تر از اندازه تخت بود،
آنقدر او را می کشید تا اندازه شود یا
اگر هم بلندتر بود پاها یا دستهایش
را قطع می کرد.
از نظر پروکروستس تنها اشخاصی
درست و کامل بودند که به اندازه تخت او بودند!
داستان این تخت داستان هر روز
زندگی ماست...
در حقیقت تک تک ما آدم ها
که خود را جزو افراد روشن و باسواد
می دانیم، دیگران را با تخت
پروکروستس خود می سنجیم .
تختی که ابعادش اعتقاد، باور،
ثروت، قدرت، زیبایی و... است!
اگر فردی در این چهارچوب قرار نگیرد
نه تنها باعث افتخار نیست; بلکه ما
به عنوان یک آدم بازنده، بی عرضه
و بی کفایت به او نگاه می کنیم
و آنقدر او را می کشیم یا له می کنیم،
تا از اندازه و فرم واقعی خودش خارج
شود و طبق سلیقه و قضاوت ما شود.
آنگاه که چیزی از خود واقعی اش
نماند، تازه به او افتخار می کنیم.
داستان آن تخت، روایت قالب های
ذهنی و پیش داوری های ماست.
.
🆔 @Sayehsokhan
افسانه اي به نام پروکروستس نام برده شده است.
او همه مسافرانی که قصد ورود به آتن را
داشتند، روی تختی می خواباند و اگر
مسافری، کوتاه تر از اندازه تخت بود،
آنقدر او را می کشید تا اندازه شود یا
اگر هم بلندتر بود پاها یا دستهایش
را قطع می کرد.
از نظر پروکروستس تنها اشخاصی
درست و کامل بودند که به اندازه تخت او بودند!
داستان این تخت داستان هر روز
زندگی ماست...
در حقیقت تک تک ما آدم ها
که خود را جزو افراد روشن و باسواد
می دانیم، دیگران را با تخت
پروکروستس خود می سنجیم .
تختی که ابعادش اعتقاد، باور،
ثروت، قدرت، زیبایی و... است!
اگر فردی در این چهارچوب قرار نگیرد
نه تنها باعث افتخار نیست; بلکه ما
به عنوان یک آدم بازنده، بی عرضه
و بی کفایت به او نگاه می کنیم
و آنقدر او را می کشیم یا له می کنیم،
تا از اندازه و فرم واقعی خودش خارج
شود و طبق سلیقه و قضاوت ما شود.
آنگاه که چیزی از خود واقعی اش
نماند، تازه به او افتخار می کنیم.
داستان آن تخت، روایت قالب های
ذهنی و پیش داوری های ماست.
.
🆔 @Sayehsokhan
Forwarded from The School of Happiness
نفوذ پذیری به معنای این است که واقعاً به همسرتان گوش بسپارید و مصالحه ای را شکل دهید که هر دو در آن احساس رضایت کنید. به این معناست که برای یافتن راه حلی برنده-برنده تلاش کنید، به جای اینکه سعی کنید عوارض رو به یک بازی برد و باخت تبدیل کنید.
#سحر_محمدی (زوج درمانگر، دانش آموخته موسسه گاتمن)
#دیکشنری_عشق
#دکتر_جان_گاتمن
✅ Channel: @School_of_Happiness
#سحر_محمدی (زوج درمانگر، دانش آموخته موسسه گاتمن)
#دیکشنری_عشق
#دکتر_جان_گاتمن
✅ Channel: @School_of_Happiness
معدن های طلا در کسب و کار
در اوایل فعالیتم و پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه، به این فکر افتادم که آموختن از قله های جهان کسب و کار بهتر از دنیای آکادمیک است.
ضرب المثلی چینی می گوید:
گفتگویی ساده با یک مرد خردمند سر میز به اندازه یک ماه خواندن کتاب ارزش دارد.
از این رو دست از پشت میز نشینی برداشتم و با گسترش روابط دوستانه با برخی مدیران جایگاه مشاور را پیدا کردم.
📚 #برشی_از_کتاب : #تفاوت_مدیر_عالی
📘#نام_اصلی: #The_CEO_difference
✍️ اثر: #دی_ای_بنتون
👌 ترجمه: #ایرج_پاد
📖 صفحه: 39
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
در اوایل فعالیتم و پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه، به این فکر افتادم که آموختن از قله های جهان کسب و کار بهتر از دنیای آکادمیک است.
ضرب المثلی چینی می گوید:
گفتگویی ساده با یک مرد خردمند سر میز به اندازه یک ماه خواندن کتاب ارزش دارد.
از این رو دست از پشت میز نشینی برداشتم و با گسترش روابط دوستانه با برخی مدیران جایگاه مشاور را پیدا کردم.
📚 #برشی_از_کتاب : #تفاوت_مدیر_عالی
📘#نام_اصلی: #The_CEO_difference
✍️ اثر: #دی_ای_بنتون
👌 ترجمه: #ایرج_پاد
📖 صفحه: 39
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan