🚦آیا ما به #عصر_جدید نیاز داریم؟ عصر جدید یا عصر ابتذال شعارهای فرهنگی؟
🔺نقدی بر تقلید صداوسیما از برنامههای سرگرمیمحور غربی
🔸برنامه استعدادیابی #عصر_جدید که این شبها از شبکه سه پخش میشود؛ به دلیل تاثیرگذاری، نقطهی عطفی در تلویزیون ایران محسوب میشود. برنامهای که نمونههای اصلی آن، سالهای سال در شبکههای سرگرمی جهان پخش میشده و همواره مورد استقبال تودهی مردم قرار میگرفته است. #علیخانی که بیش از هر چیز #ماه_عسل را تداعی میکند، یک کپی تمیز از #تلنتشوها ارائه کرده، تا مخاطب جای دیدن #گاتتلنت آمریکا از شبکهی منوتو، تلویزیون خودمان را تماشا کند.
🔸این یعنی ما قبول کردیم آنها راه درستی برای جذب مخاطب دارند؛ و این یک شکست تمام عیار است. این یعنی چهل سال پس از انقلاب، شعارهای ما در حوزهی فرهنگ شکست خورده و ما از کسانی کپی میکنیم که آنها را با نام امپریالیسم، کاپیتالیسم و استکبار، انکار میکنیم. ما در حالی از علوم انسانی اسلامی سخن میگوییم که تلویزیون، برنامههای پر مخاطب غربی را کپی میکند. از #برندهباش گلزار تا همین #عصر_جدید تا #تب_تاب و... . ما در عمومیترین وجه فرهنگ، یعنی تلویزیون رسمی، سرگرمی غربی را نشان میدهیم و مردم را تشویق میکنیم مثل آنها جهان را نگاه کنند، اما در شعارهای فرهنگی ژست ضد آن را میگیریم.
🔸ما غرب را میخواهیم، عین آن عمل میکنیم، اما مدام آن را به باد ناسزا میگیریم. ما اندیشهی فلسفی غربی را، که بسیار بالنده و پویا و تاثیرگذار است، کنار میگذاریم، اما فرهنگ غربی را در قالب وطنی تکثیر میکنیم. ما سریالهای ترکیهای را تقبیح میکنیم، اما سریالهایی با عشق مثلثی میسازیم. ما در مبتذلترین شکل غرب گرفتاریم، و خوبیهای آن را پس میزنیم. اندیشهشان را منحط میدانیم و برنامههایشان را عین به عین تقلید میکنیم. حال آنکه ما به فلسفهی غربی احتیاج داریم تا با استفاده از آن جهان فکریمان را رو به جلو پیش برانیم.
🔸اما میتوانیم در فرم و محتوا خلاقتر باشیم که نیستیم. این نئولیبرالیسم رسوخ کرده در مدیران به ظاهر انقلابی ماست. این تعارف ماست که با خودمان داریم. ساختن یک جامعهی مصرفی تمامعیار. «عصر جدید» نماد ورود ما به عصر جدیدی است که فقط در آن ظاهر را حفظ میکنیم، اما بیوقفه فرهنگ غرب و نه اندیشهاش را در ذهن مردم پمپاژ مینماییم. عصر جدید، بهرغم خوبی ساختاریاش، نقطهی عطف فریاد تزویر و ریاکاری سیاستهای فرهنگی ماست!
✍ #دکتر_امیررضا_مافی
📲 @savaderasanei
🔺نقدی بر تقلید صداوسیما از برنامههای سرگرمیمحور غربی
🔸برنامه استعدادیابی #عصر_جدید که این شبها از شبکه سه پخش میشود؛ به دلیل تاثیرگذاری، نقطهی عطفی در تلویزیون ایران محسوب میشود. برنامهای که نمونههای اصلی آن، سالهای سال در شبکههای سرگرمی جهان پخش میشده و همواره مورد استقبال تودهی مردم قرار میگرفته است. #علیخانی که بیش از هر چیز #ماه_عسل را تداعی میکند، یک کپی تمیز از #تلنتشوها ارائه کرده، تا مخاطب جای دیدن #گاتتلنت آمریکا از شبکهی منوتو، تلویزیون خودمان را تماشا کند.
🔸این یعنی ما قبول کردیم آنها راه درستی برای جذب مخاطب دارند؛ و این یک شکست تمام عیار است. این یعنی چهل سال پس از انقلاب، شعارهای ما در حوزهی فرهنگ شکست خورده و ما از کسانی کپی میکنیم که آنها را با نام امپریالیسم، کاپیتالیسم و استکبار، انکار میکنیم. ما در حالی از علوم انسانی اسلامی سخن میگوییم که تلویزیون، برنامههای پر مخاطب غربی را کپی میکند. از #برندهباش گلزار تا همین #عصر_جدید تا #تب_تاب و... . ما در عمومیترین وجه فرهنگ، یعنی تلویزیون رسمی، سرگرمی غربی را نشان میدهیم و مردم را تشویق میکنیم مثل آنها جهان را نگاه کنند، اما در شعارهای فرهنگی ژست ضد آن را میگیریم.
🔸ما غرب را میخواهیم، عین آن عمل میکنیم، اما مدام آن را به باد ناسزا میگیریم. ما اندیشهی فلسفی غربی را، که بسیار بالنده و پویا و تاثیرگذار است، کنار میگذاریم، اما فرهنگ غربی را در قالب وطنی تکثیر میکنیم. ما سریالهای ترکیهای را تقبیح میکنیم، اما سریالهایی با عشق مثلثی میسازیم. ما در مبتذلترین شکل غرب گرفتاریم، و خوبیهای آن را پس میزنیم. اندیشهشان را منحط میدانیم و برنامههایشان را عین به عین تقلید میکنیم. حال آنکه ما به فلسفهی غربی احتیاج داریم تا با استفاده از آن جهان فکریمان را رو به جلو پیش برانیم.
🔸اما میتوانیم در فرم و محتوا خلاقتر باشیم که نیستیم. این نئولیبرالیسم رسوخ کرده در مدیران به ظاهر انقلابی ماست. این تعارف ماست که با خودمان داریم. ساختن یک جامعهی مصرفی تمامعیار. «عصر جدید» نماد ورود ما به عصر جدیدی است که فقط در آن ظاهر را حفظ میکنیم، اما بیوقفه فرهنگ غرب و نه اندیشهاش را در ذهن مردم پمپاژ مینماییم. عصر جدید، بهرغم خوبی ساختاریاش، نقطهی عطف فریاد تزویر و ریاکاری سیاستهای فرهنگی ماست!
✍ #دکتر_امیررضا_مافی
📲 @savaderasanei
🚦استعدادیابی و قربانیانش
«احسان علیخانی» دقیقا در #عصر جدید چه کار میکند؟
🔸۱- چهوقت نیاز به مسابقههای استعدادیابی پیدا میکنیم؟ وقتی قفس آهنین مدرنیته (بهتعبیر ماکس وبر) و فرآیندهای آموزشی و تحصیلی مدرن، جایی به امور خارج از «چارچوب متصلب مدرنیته» نمیدهند و فهم سامانبخشیدن به سایر شئون حیاتی انسان را ندارند. در این وضع است که به جایی خارج از سازوکارهای رسمی نیاز است تا امیدها ناامید نشود همچنانکه به بلیتهای بختآزمایی نیاز است تا کورسویی از امید در کار باشد. اما این امید تا چه حد جدی و حقیقی است امید و هیجان و استعدادی که در این برنامههاست، چه چیزی را تحکیم خواهد کرد؟
🔸۲-کدام استعدادها هستند که توان طرح خود را دارند؟ آیا استعدادهایی که وضع و افقی غیر از مدرنیته را دنبال میکنند و با چارچوبهای تنگ آموزشی مدرن کنار نمیآیند؟ نه. شرکتکنندگان باید بتوانند در وقتی محدود، عموم مخاطبان را سرگرم کنند و موجب کسالت (حتی چند دقیقه) نباشند. اما این مقدار از سرگرمیسازی کافی نیست و هر کسی از سرگرمیسازان، شایستگی برنده شدن ندارد و باید رقابتی در کار باشد تا این صنعت سرگرمی، از هر حرارت ممکنی استفاده کرده باشد. ادعای «استعدادیابی» برای چنین صنعتی، زیاده «بزرگ و نامربوط» است. سرگرمیسازان، ابزار دست «صنعت سرگرمیسازی»ای هستند که بر زمینه فشارها و ناخواستنیهای مدرنیته (یا شبهمدرنیته)، بر درک عمومی و اجمالی از «قفس آهنین» استوار شده است. عموم هم خواهناخواه برای فرار از «فشار روزمرگی» در عالمی که ناگزیر «در حال توسعه» است، برای گریز از «کسالتها» و «ملالتها»ی ملازم با فرآیندهای توسعه، بهدنبال سرگرمی میروند؛ تا شاید چیزی ببینند که از «boring» و «boredom» دائمی، قدری خلاص شوند.
🔸۳-«ترحم به آن مستعدان» و «دلسوزی برای آنان» و «خارج از قانون و معیار داوری کردن»، از لوازم چنین برنامهای خواهد بود. چرا؟ چون عموم با اینها «سرگرم» میشوند و میتوانند به خارج از سازوکارهای رسمی مدرن، امیدوار باشند و اگر نه، چطور عیوب و فشارهای مدرنیته و مدرنیزاسیون را تحمل کنند؟ آیا بر مدرنیته و مدرنیزاسیون نخواهند شورید؟ آیا به ذبح استعدادهای ریز و درشت در «قفس آهنین» معترض نخواهند شد؟ آیا در آن صورت «وضع موجود» به خطر نخواهد افتاد؟
🔸۴-#سلبریتیها میتوانند داورانی شایسته برای «عامهپسندی» باشند. سلبریتیها عامهپسندند و عامهپسندی را خوب دریافتهاند. سلبریتیها نمادهای گریز از ملال مدرنیزاسیون و گریزاندن خلایق از تأمل و تفکر در «چرایی این ملال» هستند. اشکال کردن به «متخصص نبودن» سلبریتیها، اشکال بجایی نیست. برای چنین صنعتی و برای چنان غرضی، باید داوران، «هرچه سلبریتیتر» و «با مزاعم همگانی آشناتر» و «در مزاعم همگانی مضمحلتر و محلولتر» باشند. منطق برنامههای الگو (نه برنامههای رونویسی شده) چنین اقتضا میکند.
🔺۵-آنچه ما را رهایی و نجات تواند بخشید، جایی در چنین برنامهای نخواهد داشت. در چند دقیقهای که هر شرکتکننده در این برنامه فرصت دارد تا خود را عرضه کند، هیچ مطلب مهم، اساسی و روشنگر، طرح تواند شد؟ آیا این برنامه ما را به سمت افقی دیگر و به سوی حل چیزی سوق خواهد داد یا « #استعداد_سرگرمکنندگی_افراد » را بهکار خواهد گرفت تا ما را هرچه بیشتر نسبت به قفس آهنین و قربانیان آن، خودمان و دیگران، بیحس کند؟ از آن «صدها استعداد شرکتکننده» هیچکدام از آن «قفس مدرن و معقول و سفت و سخت»، نجات نخواهد یافت. نه بازندگان و نه حتی برندگان. در این میان آن استعداد حقیقی که میتواند کاری از پیش ببرد یا مشکلی را حل کند یا افقی را نشان دهد یا... نه در چنان سیستم مدرنیزه ای جایی خواهد داشت و نه در چنین «استعدادیابی»هایی.
✍ #محمد_علیبیگی
▫️کانال نقد سینما
📲 @savaderasanei
«احسان علیخانی» دقیقا در #عصر جدید چه کار میکند؟
🔸۱- چهوقت نیاز به مسابقههای استعدادیابی پیدا میکنیم؟ وقتی قفس آهنین مدرنیته (بهتعبیر ماکس وبر) و فرآیندهای آموزشی و تحصیلی مدرن، جایی به امور خارج از «چارچوب متصلب مدرنیته» نمیدهند و فهم سامانبخشیدن به سایر شئون حیاتی انسان را ندارند. در این وضع است که به جایی خارج از سازوکارهای رسمی نیاز است تا امیدها ناامید نشود همچنانکه به بلیتهای بختآزمایی نیاز است تا کورسویی از امید در کار باشد. اما این امید تا چه حد جدی و حقیقی است امید و هیجان و استعدادی که در این برنامههاست، چه چیزی را تحکیم خواهد کرد؟
🔸۲-کدام استعدادها هستند که توان طرح خود را دارند؟ آیا استعدادهایی که وضع و افقی غیر از مدرنیته را دنبال میکنند و با چارچوبهای تنگ آموزشی مدرن کنار نمیآیند؟ نه. شرکتکنندگان باید بتوانند در وقتی محدود، عموم مخاطبان را سرگرم کنند و موجب کسالت (حتی چند دقیقه) نباشند. اما این مقدار از سرگرمیسازی کافی نیست و هر کسی از سرگرمیسازان، شایستگی برنده شدن ندارد و باید رقابتی در کار باشد تا این صنعت سرگرمی، از هر حرارت ممکنی استفاده کرده باشد. ادعای «استعدادیابی» برای چنین صنعتی، زیاده «بزرگ و نامربوط» است. سرگرمیسازان، ابزار دست «صنعت سرگرمیسازی»ای هستند که بر زمینه فشارها و ناخواستنیهای مدرنیته (یا شبهمدرنیته)، بر درک عمومی و اجمالی از «قفس آهنین» استوار شده است. عموم هم خواهناخواه برای فرار از «فشار روزمرگی» در عالمی که ناگزیر «در حال توسعه» است، برای گریز از «کسالتها» و «ملالتها»ی ملازم با فرآیندهای توسعه، بهدنبال سرگرمی میروند؛ تا شاید چیزی ببینند که از «boring» و «boredom» دائمی، قدری خلاص شوند.
🔸۳-«ترحم به آن مستعدان» و «دلسوزی برای آنان» و «خارج از قانون و معیار داوری کردن»، از لوازم چنین برنامهای خواهد بود. چرا؟ چون عموم با اینها «سرگرم» میشوند و میتوانند به خارج از سازوکارهای رسمی مدرن، امیدوار باشند و اگر نه، چطور عیوب و فشارهای مدرنیته و مدرنیزاسیون را تحمل کنند؟ آیا بر مدرنیته و مدرنیزاسیون نخواهند شورید؟ آیا به ذبح استعدادهای ریز و درشت در «قفس آهنین» معترض نخواهند شد؟ آیا در آن صورت «وضع موجود» به خطر نخواهد افتاد؟
🔸۴-#سلبریتیها میتوانند داورانی شایسته برای «عامهپسندی» باشند. سلبریتیها عامهپسندند و عامهپسندی را خوب دریافتهاند. سلبریتیها نمادهای گریز از ملال مدرنیزاسیون و گریزاندن خلایق از تأمل و تفکر در «چرایی این ملال» هستند. اشکال کردن به «متخصص نبودن» سلبریتیها، اشکال بجایی نیست. برای چنین صنعتی و برای چنان غرضی، باید داوران، «هرچه سلبریتیتر» و «با مزاعم همگانی آشناتر» و «در مزاعم همگانی مضمحلتر و محلولتر» باشند. منطق برنامههای الگو (نه برنامههای رونویسی شده) چنین اقتضا میکند.
🔺۵-آنچه ما را رهایی و نجات تواند بخشید، جایی در چنین برنامهای نخواهد داشت. در چند دقیقهای که هر شرکتکننده در این برنامه فرصت دارد تا خود را عرضه کند، هیچ مطلب مهم، اساسی و روشنگر، طرح تواند شد؟ آیا این برنامه ما را به سمت افقی دیگر و به سوی حل چیزی سوق خواهد داد یا « #استعداد_سرگرمکنندگی_افراد » را بهکار خواهد گرفت تا ما را هرچه بیشتر نسبت به قفس آهنین و قربانیان آن، خودمان و دیگران، بیحس کند؟ از آن «صدها استعداد شرکتکننده» هیچکدام از آن «قفس مدرن و معقول و سفت و سخت»، نجات نخواهد یافت. نه بازندگان و نه حتی برندگان. در این میان آن استعداد حقیقی که میتواند کاری از پیش ببرد یا مشکلی را حل کند یا افقی را نشان دهد یا... نه در چنان سیستم مدرنیزه ای جایی خواهد داشت و نه در چنین «استعدادیابی»هایی.
✍ #محمد_علیبیگی
▫️کانال نقد سینما
📲 @savaderasanei
🚦 #سیرک_عصر_جدید
🔸شاید بتوان از ایرادات جدی به ساختار و فرم برنامه عصر جدید چشمپوشی کرد، از تدوین بسیار ضعیف برنامه گرفته تا رایهای سلیقهای، احساسی و غیرتخصصی از داورانی که بررسی سوابق همه آنها نشان میدهد یقینا گزینه مناسبی برای آن صندلیها نیستند!
🔺اما باید توجه کرد، برنامهای که از یک طرف، زاییدهی رسانههای غربی است و از طرف دیگر، از حیث ایده، جنس محتوا و ماهیت شکلگیری آن کاملا مطابق با تفکر، جهانبینی و فرهنگ اصیل غربی است نمیتواند کارکرد فرهنگیِ درستی در جامعه ایران اسلامی داشته باشد.
🔸چیزی که در عمل میتوان آن را در محتوای ارائه شده از سوی شرکت کنندگان و ملاکهای ارزیابی داوران که گاهی آن را بر زبان آوردهاند مشاهده کرد؛ چیزی که مخاطب را هیجانزده کند، به وجد آورد، شگفتزده کند و...، یعنی هرکاری جز #تفکر کردن!
🔺البته اگر به تأثیرات پنهان پیام اعتقادی داشته باشیم (که متاسفانه بحث ارتباطات غیرکلامی و تاثیر پنهان پیام معمولا مورد توجه مدیران و سیاستگذاران سیمای جمهوری اسلامی نیست و هرگز در این چهل سال نتوانستهاند از عهده مدیریت آن برآیند!) خواهیم دید که این برنامه اثرات جبران ناپذیری در لایهی فکری_فرهنگی جامعه خواهد داشت.
🔸به عنوان مثال، چند شاخص اصلی رفتاری که نمود بیرونی دارد و میتوان وصف دینی به آن داد عبارت است از اینکه، اولا #تذکری داشته باشد و موجب یاد خدا شود که نقطه مقابل آن، رفتاری است که موجب غفلت خود و اطرافیان شود. دوما اینکه #لغو نباشد، یعنی چیزی که برای دنیا و آخرت ما فایدهای داشته باشد. سوما اینکه #خودنمایی و نتیجهی شهوت دیده شدن نباشد. چهارما اینکه مستلزم حرام یا #ترویج_مکروه نباشد و...
🔺حال اگر استعداد را خنثی تعریف کنیم و به معنی آمادگی داشتن و سرعت کافی داشتن برای طی مسیر بدانیم، باید دید این استعداد در راستای چه کاری دارد صرف میشود، در مسیر #رشدوتعالی انسان است یا صرفا #مادیگرایانه به آن نگاه میشود؟!
🔸نمود رفتاری استعدادی که برنامه عصر جدید به دنبال کشف آن است، بیشتر جنبه سرگرمی دارد که آن شرکت کننده را مدتهاست دچار غفلت کرده و برای مخاطب هم تذکری ندارد و متاسفانه در بسیاری از مواقع لغو است! #شهوت_دیده_شدن و خودنمایی که از اصول رفتاری تمدن غرب است، از موارد دیگری است که حتی بارها شرکت کنندگان آن را به عنوان هدف خود از شرکت در مسابقه معرفی کردهاند. متاسفانه در این برنامه مدام الگوهای تربیتی به والدین و الگوهای رفتاری به جوانان عرضه میشود که میتوان آنها را ترویج مکروه دانست! روزگاری حافظ خردسال قرآن کریم (محمدحسین طباطبایی) الگویی بود که به خانوادهها عرضه میشد ولی حالا...
📍در کل میتوان #عصر_جدید را نوعی از سرگرمی غربی دانست که در راستای تضعیف فرهنگ ایرانی و اسلامی است، یک سرگرمی غفلتآور و لغو که با محور قرار دادن شهوت دیده شدن در انسان، ترویج مکروه میکند و شیوه ارزشگذاری و ذائقهسازی آن کاملا منطبق بر #انسان_مدرن است، چیزی که من اسم آن را #سیرک_عصر_جدید می گذارم!
🔰فرازی از دعای بیستم صحیفه ی سجادیه:
《وَاكْفِنى ما يَشْغَلُنِى الاْاهْتِمامُ بِهِ، وَاسْتَعْمِلْنى بِما تَسْئَلُنى غَداً عَنْهُ، وَاسْتَفْرِغْ اَيّامى فيما خَلَقْتَنى لَهُ: مرا از هرکار که پرداختن به آن از پرداختنم به تو باز میدارد، بینیاز گردان و به کاری برگُمار که در روز باز پسین از من خواهی و روزهای عمر مرا در کاری که مرا برای آن آفریدهای مصروف دار》
✍ #حسین_کیاء
📲 @savaderasanei
🔸شاید بتوان از ایرادات جدی به ساختار و فرم برنامه عصر جدید چشمپوشی کرد، از تدوین بسیار ضعیف برنامه گرفته تا رایهای سلیقهای، احساسی و غیرتخصصی از داورانی که بررسی سوابق همه آنها نشان میدهد یقینا گزینه مناسبی برای آن صندلیها نیستند!
🔺اما باید توجه کرد، برنامهای که از یک طرف، زاییدهی رسانههای غربی است و از طرف دیگر، از حیث ایده، جنس محتوا و ماهیت شکلگیری آن کاملا مطابق با تفکر، جهانبینی و فرهنگ اصیل غربی است نمیتواند کارکرد فرهنگیِ درستی در جامعه ایران اسلامی داشته باشد.
🔸چیزی که در عمل میتوان آن را در محتوای ارائه شده از سوی شرکت کنندگان و ملاکهای ارزیابی داوران که گاهی آن را بر زبان آوردهاند مشاهده کرد؛ چیزی که مخاطب را هیجانزده کند، به وجد آورد، شگفتزده کند و...، یعنی هرکاری جز #تفکر کردن!
🔺البته اگر به تأثیرات پنهان پیام اعتقادی داشته باشیم (که متاسفانه بحث ارتباطات غیرکلامی و تاثیر پنهان پیام معمولا مورد توجه مدیران و سیاستگذاران سیمای جمهوری اسلامی نیست و هرگز در این چهل سال نتوانستهاند از عهده مدیریت آن برآیند!) خواهیم دید که این برنامه اثرات جبران ناپذیری در لایهی فکری_فرهنگی جامعه خواهد داشت.
🔸به عنوان مثال، چند شاخص اصلی رفتاری که نمود بیرونی دارد و میتوان وصف دینی به آن داد عبارت است از اینکه، اولا #تذکری داشته باشد و موجب یاد خدا شود که نقطه مقابل آن، رفتاری است که موجب غفلت خود و اطرافیان شود. دوما اینکه #لغو نباشد، یعنی چیزی که برای دنیا و آخرت ما فایدهای داشته باشد. سوما اینکه #خودنمایی و نتیجهی شهوت دیده شدن نباشد. چهارما اینکه مستلزم حرام یا #ترویج_مکروه نباشد و...
🔺حال اگر استعداد را خنثی تعریف کنیم و به معنی آمادگی داشتن و سرعت کافی داشتن برای طی مسیر بدانیم، باید دید این استعداد در راستای چه کاری دارد صرف میشود، در مسیر #رشدوتعالی انسان است یا صرفا #مادیگرایانه به آن نگاه میشود؟!
🔸نمود رفتاری استعدادی که برنامه عصر جدید به دنبال کشف آن است، بیشتر جنبه سرگرمی دارد که آن شرکت کننده را مدتهاست دچار غفلت کرده و برای مخاطب هم تذکری ندارد و متاسفانه در بسیاری از مواقع لغو است! #شهوت_دیده_شدن و خودنمایی که از اصول رفتاری تمدن غرب است، از موارد دیگری است که حتی بارها شرکت کنندگان آن را به عنوان هدف خود از شرکت در مسابقه معرفی کردهاند. متاسفانه در این برنامه مدام الگوهای تربیتی به والدین و الگوهای رفتاری به جوانان عرضه میشود که میتوان آنها را ترویج مکروه دانست! روزگاری حافظ خردسال قرآن کریم (محمدحسین طباطبایی) الگویی بود که به خانوادهها عرضه میشد ولی حالا...
📍در کل میتوان #عصر_جدید را نوعی از سرگرمی غربی دانست که در راستای تضعیف فرهنگ ایرانی و اسلامی است، یک سرگرمی غفلتآور و لغو که با محور قرار دادن شهوت دیده شدن در انسان، ترویج مکروه میکند و شیوه ارزشگذاری و ذائقهسازی آن کاملا منطبق بر #انسان_مدرن است، چیزی که من اسم آن را #سیرک_عصر_جدید می گذارم!
🔰فرازی از دعای بیستم صحیفه ی سجادیه:
《وَاكْفِنى ما يَشْغَلُنِى الاْاهْتِمامُ بِهِ، وَاسْتَعْمِلْنى بِما تَسْئَلُنى غَداً عَنْهُ، وَاسْتَفْرِغْ اَيّامى فيما خَلَقْتَنى لَهُ: مرا از هرکار که پرداختن به آن از پرداختنم به تو باز میدارد، بینیاز گردان و به کاری برگُمار که در روز باز پسین از من خواهی و روزهای عمر مرا در کاری که مرا برای آن آفریدهای مصروف دار》
✍ #حسین_کیاء
📲 @savaderasanei
🚦چه میکند این تلویزیون در استعدادیابی!
📍کسی یا چیزی را درون یک جعبه قرار میدهند و از میان آن شمشیر و میلههای شعلهور عبور داده و فرد مربوطه، سالم و سرحال از جعبه بیرون میآید! فرد دیگری میآید و ادای برخی افراد و آدمهای شناخته شده را در میآورد. افراد دیگری هم میآیند و انواع و اقسام ـ به قول «مسعود روشنپژوه» در مسابقه محله ـ شیرین کاریهای مختلف را روی صحنه اجرا میکنند. شاید صحنهای از فیلم «دو فیلم با یک بلیط» (داریوش فرهنگ، ۱۳۶۹) خاطرتان باشد که در قهوهخانهای در #لاله_زار جماعت هنرور، انتظار عوامل فیلمهای تولیدی را میکشیدند تا به سراغشان آمده و برای صحنههایی آنها را دعوت کنند. جماعتی که هر یک در ارائه هنر یا شیرین کاری خاصی، استاد بودند و جستجویشان هم نیازی به #هیئت_داوری اینچنینی و گروههای انتخاب آنچنانی و هزینههای گزاف #اسپانسر هم نداشت.
🔸غرض از این مقدمه چینی این بود که نسخه دست چندم این به قولی مسخرهبازیها، اینک در شکل و شمایل یک به اصطلاح سوپر پروداکشن نمایشی تلویزیونی تحت عنوان #عصر_جدید، مدتی است آنتن #شبکه_۳ را اشغال کرده که گویا نهایت تلاش تلویزیونیها در دوره جدید مدیریتی آن برای جذب تماشاگر بوده است. برنامهای که خود کپی دست چندمی از یک مسابقه حدودا ۱۵ ساله از شبکه NBC آمریکا به نام «America's Got Talent» است! البته گفتهاند همه این هیاهوی بسیار (برای هیچ!) جهت #استعدادیابی جوانان این مملکت است! جلّ الخالق!
🔸واقعا این است نتیجه استعداد یابی رسانه ملی (که قرار بود دانشگاه باشد)، از جوانان این ملت؟! جوانانی که خود در عرصههای مختلف علمی و ورزشی و هنری و... در طول این سالها کاری کارستان انجام دادهاند و در علوم و فنآوریهای مختلف ایران را در رتبههای بالای جهانی قرار دادند. این بود نهایت برنامهریزی رسانهای که از کیسه بیتالمال ارتزاق میکند، برای به میدان آوردن جوانان جهت حل مشکلات این سرزمین؟! آیا این است تدارک رسانه ملی برای رسیدن به سند چشمانداز ۱۴۰۴ و پس از آن دستیابی به تمدن نوین اسلامی؟!
🔸البته تردیدی نیست این نتیجه بلافصل یک رسانه سر تا پای اسپانسری است که به هر حال باید به ساز اسپانسرها و طبق منافع اقتصادی آنها برقصد. از برنامههای قمار گونهای مثل #برنده_باش و انواع و اقسام شوهای پیامکی که سرمایههای کلان جابهجا میکنند، میگذرم که جای بحث و بررسی مفصل دارد.
🔸جا دارد که برخی از دوستان انقلابی که قبلا دچار #سندرم_جذب شده بودند به خود آمده و کارنامه دوران مدیریتی خویش را بیش از این آلوده نسازند. جا دارد برخی از دیگر دوستان هم که اخیر دچار «سندرم افشای ناگفتهها» و حل برخی (به نظر خودشان) «تندرویهای فکری» شدهاند نیز از اسلاف خود (که چندان هم از امروز فاصله نگرفتهاند)، درس گرفته تا به قول آن فیلسوف آلمانی، تجربیات تراژیک آنها را به گونهای کمیک تکرار نکنند.
✍ #دکتر_سعید_مستغاثی
📲 @savaderasanei
yon.ir/B7YLj
📍کسی یا چیزی را درون یک جعبه قرار میدهند و از میان آن شمشیر و میلههای شعلهور عبور داده و فرد مربوطه، سالم و سرحال از جعبه بیرون میآید! فرد دیگری میآید و ادای برخی افراد و آدمهای شناخته شده را در میآورد. افراد دیگری هم میآیند و انواع و اقسام ـ به قول «مسعود روشنپژوه» در مسابقه محله ـ شیرین کاریهای مختلف را روی صحنه اجرا میکنند. شاید صحنهای از فیلم «دو فیلم با یک بلیط» (داریوش فرهنگ، ۱۳۶۹) خاطرتان باشد که در قهوهخانهای در #لاله_زار جماعت هنرور، انتظار عوامل فیلمهای تولیدی را میکشیدند تا به سراغشان آمده و برای صحنههایی آنها را دعوت کنند. جماعتی که هر یک در ارائه هنر یا شیرین کاری خاصی، استاد بودند و جستجویشان هم نیازی به #هیئت_داوری اینچنینی و گروههای انتخاب آنچنانی و هزینههای گزاف #اسپانسر هم نداشت.
🔸غرض از این مقدمه چینی این بود که نسخه دست چندم این به قولی مسخرهبازیها، اینک در شکل و شمایل یک به اصطلاح سوپر پروداکشن نمایشی تلویزیونی تحت عنوان #عصر_جدید، مدتی است آنتن #شبکه_۳ را اشغال کرده که گویا نهایت تلاش تلویزیونیها در دوره جدید مدیریتی آن برای جذب تماشاگر بوده است. برنامهای که خود کپی دست چندمی از یک مسابقه حدودا ۱۵ ساله از شبکه NBC آمریکا به نام «America's Got Talent» است! البته گفتهاند همه این هیاهوی بسیار (برای هیچ!) جهت #استعدادیابی جوانان این مملکت است! جلّ الخالق!
🔸واقعا این است نتیجه استعداد یابی رسانه ملی (که قرار بود دانشگاه باشد)، از جوانان این ملت؟! جوانانی که خود در عرصههای مختلف علمی و ورزشی و هنری و... در طول این سالها کاری کارستان انجام دادهاند و در علوم و فنآوریهای مختلف ایران را در رتبههای بالای جهانی قرار دادند. این بود نهایت برنامهریزی رسانهای که از کیسه بیتالمال ارتزاق میکند، برای به میدان آوردن جوانان جهت حل مشکلات این سرزمین؟! آیا این است تدارک رسانه ملی برای رسیدن به سند چشمانداز ۱۴۰۴ و پس از آن دستیابی به تمدن نوین اسلامی؟!
🔸البته تردیدی نیست این نتیجه بلافصل یک رسانه سر تا پای اسپانسری است که به هر حال باید به ساز اسپانسرها و طبق منافع اقتصادی آنها برقصد. از برنامههای قمار گونهای مثل #برنده_باش و انواع و اقسام شوهای پیامکی که سرمایههای کلان جابهجا میکنند، میگذرم که جای بحث و بررسی مفصل دارد.
🔸جا دارد که برخی از دوستان انقلابی که قبلا دچار #سندرم_جذب شده بودند به خود آمده و کارنامه دوران مدیریتی خویش را بیش از این آلوده نسازند. جا دارد برخی از دیگر دوستان هم که اخیر دچار «سندرم افشای ناگفتهها» و حل برخی (به نظر خودشان) «تندرویهای فکری» شدهاند نیز از اسلاف خود (که چندان هم از امروز فاصله نگرفتهاند)، درس گرفته تا به قول آن فیلسوف آلمانی، تجربیات تراژیک آنها را به گونهای کمیک تکرار نکنند.
✍ #دکتر_سعید_مستغاثی
📲 @savaderasanei
yon.ir/B7YLj