🚦ورود #سلبریتیها به حوزه روزنامهنگاری!
📍سلبریتیها مثل سایر افراد حق دارند از رسانه ها در اطلاعرسانی استفاده کنند، امّا بینیاز از آموزش نیستند.
🔸برخی از سلبریتیها در حوزههای سینما، ورزش و حتی سیاست بدون آموزش وارد حوزه روزنامهنگاری آنلاین شدهاند.
#دومشکل ورود سلبریتیها به حوزه روزنامهنگاری:
🔺یکی از این مشکلات، ورود افرادی است که از اصول، تاکتیکها، سازوکار، فرایند و قوانین و مقررات حوزه رسانه و روزنامهنگاری اطلاعی ندارند و بههمین دلیل علاوه بر ایجاد گرفتاری برای خود، برای مخاطبان و کشور هم مشکلاتی بهوجود میآورند.
🔺اشکال دوم : وقتی سلبریتیها وارد حوزه رسانه بهویژه فضای آنلاین میشوند، خودشان را به اطلاعرسانی و ابراز نظر و عقیده در حوزهای که در آن تخصص دارند، محدود نمیکنند بلکه فراتر از تخصصشان آنهم در موضوعات حساس سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیتی کشور زودتر از افراد مرتبط و متخصص اظهارنظر میکنند.
✍ #دکتر_اکبر_نصراللهی
📲 @savaderasanei
📍سلبریتیها مثل سایر افراد حق دارند از رسانه ها در اطلاعرسانی استفاده کنند، امّا بینیاز از آموزش نیستند.
🔸برخی از سلبریتیها در حوزههای سینما، ورزش و حتی سیاست بدون آموزش وارد حوزه روزنامهنگاری آنلاین شدهاند.
#دومشکل ورود سلبریتیها به حوزه روزنامهنگاری:
🔺یکی از این مشکلات، ورود افرادی است که از اصول، تاکتیکها، سازوکار، فرایند و قوانین و مقررات حوزه رسانه و روزنامهنگاری اطلاعی ندارند و بههمین دلیل علاوه بر ایجاد گرفتاری برای خود، برای مخاطبان و کشور هم مشکلاتی بهوجود میآورند.
🔺اشکال دوم : وقتی سلبریتیها وارد حوزه رسانه بهویژه فضای آنلاین میشوند، خودشان را به اطلاعرسانی و ابراز نظر و عقیده در حوزهای که در آن تخصص دارند، محدود نمیکنند بلکه فراتر از تخصصشان آنهم در موضوعات حساس سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیتی کشور زودتر از افراد مرتبط و متخصص اظهارنظر میکنند.
✍ #دکتر_اکبر_نصراللهی
📲 @savaderasanei
🚦استعدادیابی و قربانیانش
«احسان علیخانی» دقیقا در #عصر جدید چه کار میکند؟
🔸۱- چهوقت نیاز به مسابقههای استعدادیابی پیدا میکنیم؟ وقتی قفس آهنین مدرنیته (بهتعبیر ماکس وبر) و فرآیندهای آموزشی و تحصیلی مدرن، جایی به امور خارج از «چارچوب متصلب مدرنیته» نمیدهند و فهم سامانبخشیدن به سایر شئون حیاتی انسان را ندارند. در این وضع است که به جایی خارج از سازوکارهای رسمی نیاز است تا امیدها ناامید نشود همچنانکه به بلیتهای بختآزمایی نیاز است تا کورسویی از امید در کار باشد. اما این امید تا چه حد جدی و حقیقی است امید و هیجان و استعدادی که در این برنامههاست، چه چیزی را تحکیم خواهد کرد؟
🔸۲-کدام استعدادها هستند که توان طرح خود را دارند؟ آیا استعدادهایی که وضع و افقی غیر از مدرنیته را دنبال میکنند و با چارچوبهای تنگ آموزشی مدرن کنار نمیآیند؟ نه. شرکتکنندگان باید بتوانند در وقتی محدود، عموم مخاطبان را سرگرم کنند و موجب کسالت (حتی چند دقیقه) نباشند. اما این مقدار از سرگرمیسازی کافی نیست و هر کسی از سرگرمیسازان، شایستگی برنده شدن ندارد و باید رقابتی در کار باشد تا این صنعت سرگرمی، از هر حرارت ممکنی استفاده کرده باشد. ادعای «استعدادیابی» برای چنین صنعتی، زیاده «بزرگ و نامربوط» است. سرگرمیسازان، ابزار دست «صنعت سرگرمیسازی»ای هستند که بر زمینه فشارها و ناخواستنیهای مدرنیته (یا شبهمدرنیته)، بر درک عمومی و اجمالی از «قفس آهنین» استوار شده است. عموم هم خواهناخواه برای فرار از «فشار روزمرگی» در عالمی که ناگزیر «در حال توسعه» است، برای گریز از «کسالتها» و «ملالتها»ی ملازم با فرآیندهای توسعه، بهدنبال سرگرمی میروند؛ تا شاید چیزی ببینند که از «boring» و «boredom» دائمی، قدری خلاص شوند.
🔸۳-«ترحم به آن مستعدان» و «دلسوزی برای آنان» و «خارج از قانون و معیار داوری کردن»، از لوازم چنین برنامهای خواهد بود. چرا؟ چون عموم با اینها «سرگرم» میشوند و میتوانند به خارج از سازوکارهای رسمی مدرن، امیدوار باشند و اگر نه، چطور عیوب و فشارهای مدرنیته و مدرنیزاسیون را تحمل کنند؟ آیا بر مدرنیته و مدرنیزاسیون نخواهند شورید؟ آیا به ذبح استعدادهای ریز و درشت در «قفس آهنین» معترض نخواهند شد؟ آیا در آن صورت «وضع موجود» به خطر نخواهد افتاد؟
🔸۴-#سلبریتیها میتوانند داورانی شایسته برای «عامهپسندی» باشند. سلبریتیها عامهپسندند و عامهپسندی را خوب دریافتهاند. سلبریتیها نمادهای گریز از ملال مدرنیزاسیون و گریزاندن خلایق از تأمل و تفکر در «چرایی این ملال» هستند. اشکال کردن به «متخصص نبودن» سلبریتیها، اشکال بجایی نیست. برای چنین صنعتی و برای چنان غرضی، باید داوران، «هرچه سلبریتیتر» و «با مزاعم همگانی آشناتر» و «در مزاعم همگانی مضمحلتر و محلولتر» باشند. منطق برنامههای الگو (نه برنامههای رونویسی شده) چنین اقتضا میکند.
🔺۵-آنچه ما را رهایی و نجات تواند بخشید، جایی در چنین برنامهای نخواهد داشت. در چند دقیقهای که هر شرکتکننده در این برنامه فرصت دارد تا خود را عرضه کند، هیچ مطلب مهم، اساسی و روشنگر، طرح تواند شد؟ آیا این برنامه ما را به سمت افقی دیگر و به سوی حل چیزی سوق خواهد داد یا « #استعداد_سرگرمکنندگی_افراد » را بهکار خواهد گرفت تا ما را هرچه بیشتر نسبت به قفس آهنین و قربانیان آن، خودمان و دیگران، بیحس کند؟ از آن «صدها استعداد شرکتکننده» هیچکدام از آن «قفس مدرن و معقول و سفت و سخت»، نجات نخواهد یافت. نه بازندگان و نه حتی برندگان. در این میان آن استعداد حقیقی که میتواند کاری از پیش ببرد یا مشکلی را حل کند یا افقی را نشان دهد یا... نه در چنان سیستم مدرنیزه ای جایی خواهد داشت و نه در چنین «استعدادیابی»هایی.
✍ #محمد_علیبیگی
▫️کانال نقد سینما
📲 @savaderasanei
«احسان علیخانی» دقیقا در #عصر جدید چه کار میکند؟
🔸۱- چهوقت نیاز به مسابقههای استعدادیابی پیدا میکنیم؟ وقتی قفس آهنین مدرنیته (بهتعبیر ماکس وبر) و فرآیندهای آموزشی و تحصیلی مدرن، جایی به امور خارج از «چارچوب متصلب مدرنیته» نمیدهند و فهم سامانبخشیدن به سایر شئون حیاتی انسان را ندارند. در این وضع است که به جایی خارج از سازوکارهای رسمی نیاز است تا امیدها ناامید نشود همچنانکه به بلیتهای بختآزمایی نیاز است تا کورسویی از امید در کار باشد. اما این امید تا چه حد جدی و حقیقی است امید و هیجان و استعدادی که در این برنامههاست، چه چیزی را تحکیم خواهد کرد؟
🔸۲-کدام استعدادها هستند که توان طرح خود را دارند؟ آیا استعدادهایی که وضع و افقی غیر از مدرنیته را دنبال میکنند و با چارچوبهای تنگ آموزشی مدرن کنار نمیآیند؟ نه. شرکتکنندگان باید بتوانند در وقتی محدود، عموم مخاطبان را سرگرم کنند و موجب کسالت (حتی چند دقیقه) نباشند. اما این مقدار از سرگرمیسازی کافی نیست و هر کسی از سرگرمیسازان، شایستگی برنده شدن ندارد و باید رقابتی در کار باشد تا این صنعت سرگرمی، از هر حرارت ممکنی استفاده کرده باشد. ادعای «استعدادیابی» برای چنین صنعتی، زیاده «بزرگ و نامربوط» است. سرگرمیسازان، ابزار دست «صنعت سرگرمیسازی»ای هستند که بر زمینه فشارها و ناخواستنیهای مدرنیته (یا شبهمدرنیته)، بر درک عمومی و اجمالی از «قفس آهنین» استوار شده است. عموم هم خواهناخواه برای فرار از «فشار روزمرگی» در عالمی که ناگزیر «در حال توسعه» است، برای گریز از «کسالتها» و «ملالتها»ی ملازم با فرآیندهای توسعه، بهدنبال سرگرمی میروند؛ تا شاید چیزی ببینند که از «boring» و «boredom» دائمی، قدری خلاص شوند.
🔸۳-«ترحم به آن مستعدان» و «دلسوزی برای آنان» و «خارج از قانون و معیار داوری کردن»، از لوازم چنین برنامهای خواهد بود. چرا؟ چون عموم با اینها «سرگرم» میشوند و میتوانند به خارج از سازوکارهای رسمی مدرن، امیدوار باشند و اگر نه، چطور عیوب و فشارهای مدرنیته و مدرنیزاسیون را تحمل کنند؟ آیا بر مدرنیته و مدرنیزاسیون نخواهند شورید؟ آیا به ذبح استعدادهای ریز و درشت در «قفس آهنین» معترض نخواهند شد؟ آیا در آن صورت «وضع موجود» به خطر نخواهد افتاد؟
🔸۴-#سلبریتیها میتوانند داورانی شایسته برای «عامهپسندی» باشند. سلبریتیها عامهپسندند و عامهپسندی را خوب دریافتهاند. سلبریتیها نمادهای گریز از ملال مدرنیزاسیون و گریزاندن خلایق از تأمل و تفکر در «چرایی این ملال» هستند. اشکال کردن به «متخصص نبودن» سلبریتیها، اشکال بجایی نیست. برای چنین صنعتی و برای چنان غرضی، باید داوران، «هرچه سلبریتیتر» و «با مزاعم همگانی آشناتر» و «در مزاعم همگانی مضمحلتر و محلولتر» باشند. منطق برنامههای الگو (نه برنامههای رونویسی شده) چنین اقتضا میکند.
🔺۵-آنچه ما را رهایی و نجات تواند بخشید، جایی در چنین برنامهای نخواهد داشت. در چند دقیقهای که هر شرکتکننده در این برنامه فرصت دارد تا خود را عرضه کند، هیچ مطلب مهم، اساسی و روشنگر، طرح تواند شد؟ آیا این برنامه ما را به سمت افقی دیگر و به سوی حل چیزی سوق خواهد داد یا « #استعداد_سرگرمکنندگی_افراد » را بهکار خواهد گرفت تا ما را هرچه بیشتر نسبت به قفس آهنین و قربانیان آن، خودمان و دیگران، بیحس کند؟ از آن «صدها استعداد شرکتکننده» هیچکدام از آن «قفس مدرن و معقول و سفت و سخت»، نجات نخواهد یافت. نه بازندگان و نه حتی برندگان. در این میان آن استعداد حقیقی که میتواند کاری از پیش ببرد یا مشکلی را حل کند یا افقی را نشان دهد یا... نه در چنان سیستم مدرنیزه ای جایی خواهد داشت و نه در چنین «استعدادیابی»هایی.
✍ #محمد_علیبیگی
▫️کانال نقد سینما
📲 @savaderasanei
🚦اگر «کلیسای نتردام» در ایران بود و میسوخت ...
🔸بخشهای بزرگی از کلیسای نتردام در آتش سوخت. یک کلیسای 700 ساله که در جزیره سیته در میانه رود سن و در منطقه چهارم در مرکز پاریس واقع است و هر سال قریب به ۱۳ میلیون نفر از آن بازدید میکردند و ارزشی حیاتی برای کشور فرانسه داشت.
🔸طبعاً در این کشور رسانهها به چرایی رخ دادن ماجرا میپردازند و مقصران را بازخواست میکنند. اما اگر این اتفاق در ایران رخ می داد واکنشهای احتمالی چطور بود؟
🔸 ابتدا در شبکههای مجازی خبر منتشر میشد. بعد از چند بار تائید و تکذیب با انتشار فیلم و عکس همه از آن خبردار میشدند.
🔸تلویزیون در ابتدا سکوت میکرد. بعد وقتی که خبر را «همه» شنیدند، خبر کوتاهی در این مورد زیرنویس میشد.
🔸به سرعت جوکها و کلیپهای طنزی در مورد این ماجرا ساخته و دست به دست میشد. از جمله کلیپ #نقی_معمولی که می گوید: «آخه چرا دارین منو بازی میدین شما. چرا میخاین شما همه چی رو عادی جلوه بدید؟ هیچ ننگی از این بزرگتر نیست، من دارم به قهقرا میرم؛ فقط بذارید برم من!»
🔸شایعات شکل میگرفت: «کار خودشونه! میخوان ما گرونی پیاز یادمون بره»!، «میگن عملیات تروریستی بوده»، «دروغه! این فیلم مال ایران نیست»، «زیر کلیسا یه نیروگاه هسته ای بوده» و ...
🔸 بعضی #سلبریتیها شروع به انتشار پستهایی در صفحات اینستاگرام خود میکردند که مضمون مشترک همه آنها این بود:«هیچ جای دنیا این اتفاق نمیافتد و ما خیلی بدبختیم که در ایران زندگی میکنیم».
🔸رسانههای اصولگرا این اتفاق را به #برجام ربط میدادند و مینوشتند از بیکفایتی دولت است وگرنه اگر کاندیدای ما رئیس جمهور شده بود الان آتش، گلستان میشد.
🔸 آقای #ضرغامی توئیت میکرد که یک بار به آقای #روحانی گفته این مکان آتش میگیرد ولی آقای روحانی به او خندیده.
🔸چندشبکه ماهوارهای فارسی زبان اقدام به پخش ویدئوهایی از زمان ساخت این مکان میکردند و نشان میدادند که در آن زمان تمام اقدامات ایمنی رعایت شده بود و این تقصیر حکومت است که یکی از آثار ملی را به عمد سوزانده.
🔸 مسئولان دستهدسته به صحنه میرفتند، لباس آتشنشانی میپوشیدند و در حالیکه جلوی دوربینها شلنگ دستشان بود عکس میگرفتند.
🔸دکتر #ظریف در توئیتی مینوشت این ماجرا تقصیر #ترامپ است و دوباره میسازیمت!
🔸 رسانههای اصلاحطلب به سرعت کشف میکردند که در زمان #احمدینژاد کپسولهای اطفای حریق فروختهشده و با آن دلار خریدهاند.
🔸عدهای از مردم جلوی کلیسا جمع می شدند، سلفی میگرفتند و مانع از کار تیم آتش نشانی میشدند.
🔸هلال احمر، آتشنشانی، نیروهای امدادی و انتظامی چنان صحنه را فتح میکردند که جایی برای کار نمیماند، یک مسئول میگفت ما امکانات نداریم و مردم باید برای خاموش کردن آتش کمک کنند.
🔸 آقای #قالیباف در اینستاگرام مینوشت اگر مدیران جهادی واقعی در دولت وجود داشت الان آتش را خاموش میکردند.
🔸عکسهایی از آتشنشانان، نیروهای امدادی و هلالاحمر منشتر میشد که گریه میکردند.
🔸عدهای به سپاه حمله میکردند، عدهای به تشکل های مردم نهاد یورش می بردند که در حال جمع آوری کمک برای خاموش کردن آتش هستند، گروهی با انتشار عکس های جگرخراش و اشکنوشت و سوزنامه به همه حمله میکردند و مینوشتند: من میدونم ما موفق نمیشم ... همهمون میمیرم و هیچی فایده نداره!
🔸در نهایت ساختمان میسوخت و فرو میریخت.
🔸مجلس فوری کمیته تحقیق و تفحص تشکیل میداد و اعلام میکرد در عرض یک هفته متهمین شناسایی و معرفی میشوند.
📍یک هفته بعد همه چیز از یاد میرفت!
✍ #احسان_محمدی
🔹متاسفانه یکی از نتایج سطحی شدن رسانه ها همینه. این رسانه ها معمولا هنگام حوادث به خوبی میتونن با استفاده از تکنیک #برجسته_سازی، اولویت ذهنی افکار عمومی رو مدیریت کنن و با #تحریک_هیجات، مسئله خاصی رو برای مدت زمان معینی توی افکار عمومی برجسته کنن اما چون سلبریتی ها و جریان های سیاسی معمولا به دنبال منافع شخصی و غرق در سیاست زدگی هستن، این مسائل رو سوژه هایی میدونن که حیاتشون به اینها بستگی داره و فقط از سوژه ای به سوژه دیگه می پردازن و معمولا مشکل به صورت ریشه ای حل نمیشه و شاهد تکرار پیاپی اونها در بازه های زمانی مختلف هستیم!
📲 @savaderasanei
🔸بخشهای بزرگی از کلیسای نتردام در آتش سوخت. یک کلیسای 700 ساله که در جزیره سیته در میانه رود سن و در منطقه چهارم در مرکز پاریس واقع است و هر سال قریب به ۱۳ میلیون نفر از آن بازدید میکردند و ارزشی حیاتی برای کشور فرانسه داشت.
🔸طبعاً در این کشور رسانهها به چرایی رخ دادن ماجرا میپردازند و مقصران را بازخواست میکنند. اما اگر این اتفاق در ایران رخ می داد واکنشهای احتمالی چطور بود؟
🔸 ابتدا در شبکههای مجازی خبر منتشر میشد. بعد از چند بار تائید و تکذیب با انتشار فیلم و عکس همه از آن خبردار میشدند.
🔸تلویزیون در ابتدا سکوت میکرد. بعد وقتی که خبر را «همه» شنیدند، خبر کوتاهی در این مورد زیرنویس میشد.
🔸به سرعت جوکها و کلیپهای طنزی در مورد این ماجرا ساخته و دست به دست میشد. از جمله کلیپ #نقی_معمولی که می گوید: «آخه چرا دارین منو بازی میدین شما. چرا میخاین شما همه چی رو عادی جلوه بدید؟ هیچ ننگی از این بزرگتر نیست، من دارم به قهقرا میرم؛ فقط بذارید برم من!»
🔸شایعات شکل میگرفت: «کار خودشونه! میخوان ما گرونی پیاز یادمون بره»!، «میگن عملیات تروریستی بوده»، «دروغه! این فیلم مال ایران نیست»، «زیر کلیسا یه نیروگاه هسته ای بوده» و ...
🔸 بعضی #سلبریتیها شروع به انتشار پستهایی در صفحات اینستاگرام خود میکردند که مضمون مشترک همه آنها این بود:«هیچ جای دنیا این اتفاق نمیافتد و ما خیلی بدبختیم که در ایران زندگی میکنیم».
🔸رسانههای اصولگرا این اتفاق را به #برجام ربط میدادند و مینوشتند از بیکفایتی دولت است وگرنه اگر کاندیدای ما رئیس جمهور شده بود الان آتش، گلستان میشد.
🔸 آقای #ضرغامی توئیت میکرد که یک بار به آقای #روحانی گفته این مکان آتش میگیرد ولی آقای روحانی به او خندیده.
🔸چندشبکه ماهوارهای فارسی زبان اقدام به پخش ویدئوهایی از زمان ساخت این مکان میکردند و نشان میدادند که در آن زمان تمام اقدامات ایمنی رعایت شده بود و این تقصیر حکومت است که یکی از آثار ملی را به عمد سوزانده.
🔸 مسئولان دستهدسته به صحنه میرفتند، لباس آتشنشانی میپوشیدند و در حالیکه جلوی دوربینها شلنگ دستشان بود عکس میگرفتند.
🔸دکتر #ظریف در توئیتی مینوشت این ماجرا تقصیر #ترامپ است و دوباره میسازیمت!
🔸 رسانههای اصلاحطلب به سرعت کشف میکردند که در زمان #احمدینژاد کپسولهای اطفای حریق فروختهشده و با آن دلار خریدهاند.
🔸عدهای از مردم جلوی کلیسا جمع می شدند، سلفی میگرفتند و مانع از کار تیم آتش نشانی میشدند.
🔸هلال احمر، آتشنشانی، نیروهای امدادی و انتظامی چنان صحنه را فتح میکردند که جایی برای کار نمیماند، یک مسئول میگفت ما امکانات نداریم و مردم باید برای خاموش کردن آتش کمک کنند.
🔸 آقای #قالیباف در اینستاگرام مینوشت اگر مدیران جهادی واقعی در دولت وجود داشت الان آتش را خاموش میکردند.
🔸عکسهایی از آتشنشانان، نیروهای امدادی و هلالاحمر منشتر میشد که گریه میکردند.
🔸عدهای به سپاه حمله میکردند، عدهای به تشکل های مردم نهاد یورش می بردند که در حال جمع آوری کمک برای خاموش کردن آتش هستند، گروهی با انتشار عکس های جگرخراش و اشکنوشت و سوزنامه به همه حمله میکردند و مینوشتند: من میدونم ما موفق نمیشم ... همهمون میمیرم و هیچی فایده نداره!
🔸در نهایت ساختمان میسوخت و فرو میریخت.
🔸مجلس فوری کمیته تحقیق و تفحص تشکیل میداد و اعلام میکرد در عرض یک هفته متهمین شناسایی و معرفی میشوند.
📍یک هفته بعد همه چیز از یاد میرفت!
✍ #احسان_محمدی
🔹متاسفانه یکی از نتایج سطحی شدن رسانه ها همینه. این رسانه ها معمولا هنگام حوادث به خوبی میتونن با استفاده از تکنیک #برجسته_سازی، اولویت ذهنی افکار عمومی رو مدیریت کنن و با #تحریک_هیجات، مسئله خاصی رو برای مدت زمان معینی توی افکار عمومی برجسته کنن اما چون سلبریتی ها و جریان های سیاسی معمولا به دنبال منافع شخصی و غرق در سیاست زدگی هستن، این مسائل رو سوژه هایی میدونن که حیاتشون به اینها بستگی داره و فقط از سوژه ای به سوژه دیگه می پردازن و معمولا مشکل به صورت ریشه ای حل نمیشه و شاهد تکرار پیاپی اونها در بازه های زمانی مختلف هستیم!
📲 @savaderasanei
🚦غیررسمی و بیدردسر
📍گزارش صبحنو از پستهای شبهتبلیغاتی سلبریتیها
🔹سبک فعالیت بخشی از بازیگران #سینما و #تلویزیون در صفحات شخصیشان در شبکههای اجتماعی خصوصا در بحرانها و اتفاقات فراگیر ملی، توجه بسیاری را به خود جلب کرده بهطوری که تبعات واقعی آنها بیرون از فضای مجازی دامان بسیاری از مردم را گرفته است. با این حال فعالیتهای #سلبریتیها محدود به اظهار نظرهای شاذ آنها باقی نمانده است. کثرت انواع #تبلیغات_تجاری در صفحات سلبریتیها نشان میدهد که نوع تعامل آنان با دنبالکنندگان صفحاتشان تغییر کرده است.
🔸از حدود ۸ میلیون نفری که یک خانم بازیگر چهلوچندساله را در اینستاگرام دنبال میکنند، دستکم باید چندهزار نفری باشند که وقتی عکس پر از آرایش او را با لباسی میبینند، ترغیب شوند که بدانند کدام مزون لباسش را طراحی کرده، کدام سالن زیبایی، طراحی گریمش را انجام داده و کیف و کفش و سایر لوازمش را از کجا تهیه کرده است. این انگیزه کافی را برای نزدیک شدن صاحبان این مشاغل به جهان «سلبریتیها» تأمین میکند و بالطبع سلبریتیها هم از عواید مالی این تبلیغات استقبال میکنند و هم از تجمل چندساعتی خاص و خوشترکیب بودن.
🚨ترفند تبلیغ در متن زندگی
🔸«به مناسبت عید فطر برای عزیزانم سورپرایز دارم» و بهدنبال آن چندبار اضافه کردن شناسه یک «برند جواهرآلات» به همراه عکسی از حضور در فروشگاه این آرم تجاری. چنین پستهایی حاوی مقادیر قابل توجهی از همین ترفندها هستند و #بهنوش_بختیاری یکی از فعالترین سلبریتیها در این حوزه است. تصویری از چهره پر از آرایش خانم بازیگر که روی آن لوگوی استودیوی تصویربرداری به همراه طراح گریم ثبت شده است، قرار گرفتن این مدل پستها در میان انبوهی از پستهایی که بازتابدهنده فعالیتهای روزمره، علایق، خستگیها و نظرات صاحب صفحه هستند، برای دنبالکنندگان این تصور را ایجاد میکند که این تبلیغات نیز بهطور انگیخته انجام میشوند و این واقعیتی است که پشت نقاب واقعی بودن، پنهان میشود.
📍سلبریتی-مدیران، از آرایشگری تا مشاوره خانواده!
🔸پستهای مشابهی در صفحه #الهام_حمیدی از همین ترفند استفاده میکنند. مثلاً تصویری از چهره خانم بازیگر درحالی که به دوردستها خیره شده به همراه نوشتهای منتشر شده است:
A lot of problems in the world,
would disappear if we talk to each other instead of about
each other...!
اما خواننده ناآشنا با این ترفند ممکن است از توضیحات تکمیلی پست تعجب کند؛ «حمیدی» در ادامه یک عکاس و یک آرایشگر را در زیر همین پست منشن کرده است. البته اگر وارد صفحه این آرایشگر بشوید، خواهید دید که بسیاری از دیگر بازیگران هم با او همکاری داشتهاند. از همین جا زنجیره تبلیغات به هم متصل میشود و البته زنجیره تحقیقات هم! #نیوشا_ضیغمی، #نفیسه_روشن و #بهاره_رهنما هم در تبلیغ برای این آرایشگر سهیماند و نکته هم شاید در همین نام آخر نهفته باشد؛ در موسسهای فرهنگی و هنری که«بهاره رهنما» مدیریت میکند و از آموزش شاهنامهخوانی و نقالی به کودکان تا مشاوره روانشناسی به خانوادهها و تا آموزش آرایشگری فعالیت دارد.
📍تبلیغات از نوع مردانه
🔸اگرچه زنان همیشه فرصتهای بالقوه بیشتری برای قرار گرفتن در جایگاه سوژه تبلیغاتی را دارند اما داستان به صفحات خانمهای #سلبریتی ختم نمیشود. #هوتن_شکیبا، بازیگری که این روزها نام او بیش از پیش میدرخشد، در تعداد قابل توجهی از پستهایش برای یک طراح لباس تبلیغ میکند. #نوید_محمدزاده هم گهگداری از مربی بدنسازی خود پستهایی منتشر میکند؛ «داشتن مربی خوب نعمتِ. داشتن رفیق خوب به بهِ» اما نشان دادن صفحه مربی مربوطه در انتهای پست را دیگر نمیتوان فقط بهحساب رفاقت و مربیگری گذاشت. #کامبیز_دیرباز، دیگر بازیگری است که برای طراح لباس و اکسسوری خودش تبلیغ میکند اما این تبلیغ را در لفافه تشکر از مخاطبان یا بهانههای دیگر میپیچد تا از ترفند رایج این روزهای سلبریتیها برای همکاری با فعالان تجاری باز نمانده باشد.
🔸اوجگیری این سبک فعالیتها در صفحات شخصی برخی بازیگران در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که رویکرد آنان به شکل تعامل با دنبالکنندگانشان بهمرور زمان تغییر کرده است. آنان حالا مخاطبانشان را مصرفکنندگان بالقوهای میدانند که بدون توجه به رسمی یا غیررسمی بودن تبلیغ، به سراغ برندها خواهند رفت و در نتیجه رشد کسبوکار این تجارتها، مقادیری هم نصیب تبلیغکنندگان خواهد شد. این شیوه تبلیغات البته این حسن را هم دارد که باتوجه به حواشی، انتقادها و محدودیتهای تبلیغکنندگان رسمی کالاها و برندهای تجاری، برای سلبریتی دردسری هم ایجاد نمیکند و البته با تأثیر ناخودآگاه بر دنبالکنندگان صفحات از طریق الگوسازی تجمل، فروش بالاتری را هم میسر میکند.
▫️نقد سینما
📲 @savaderassnei
📍گزارش صبحنو از پستهای شبهتبلیغاتی سلبریتیها
🔹سبک فعالیت بخشی از بازیگران #سینما و #تلویزیون در صفحات شخصیشان در شبکههای اجتماعی خصوصا در بحرانها و اتفاقات فراگیر ملی، توجه بسیاری را به خود جلب کرده بهطوری که تبعات واقعی آنها بیرون از فضای مجازی دامان بسیاری از مردم را گرفته است. با این حال فعالیتهای #سلبریتیها محدود به اظهار نظرهای شاذ آنها باقی نمانده است. کثرت انواع #تبلیغات_تجاری در صفحات سلبریتیها نشان میدهد که نوع تعامل آنان با دنبالکنندگان صفحاتشان تغییر کرده است.
🔸از حدود ۸ میلیون نفری که یک خانم بازیگر چهلوچندساله را در اینستاگرام دنبال میکنند، دستکم باید چندهزار نفری باشند که وقتی عکس پر از آرایش او را با لباسی میبینند، ترغیب شوند که بدانند کدام مزون لباسش را طراحی کرده، کدام سالن زیبایی، طراحی گریمش را انجام داده و کیف و کفش و سایر لوازمش را از کجا تهیه کرده است. این انگیزه کافی را برای نزدیک شدن صاحبان این مشاغل به جهان «سلبریتیها» تأمین میکند و بالطبع سلبریتیها هم از عواید مالی این تبلیغات استقبال میکنند و هم از تجمل چندساعتی خاص و خوشترکیب بودن.
🚨ترفند تبلیغ در متن زندگی
🔸«به مناسبت عید فطر برای عزیزانم سورپرایز دارم» و بهدنبال آن چندبار اضافه کردن شناسه یک «برند جواهرآلات» به همراه عکسی از حضور در فروشگاه این آرم تجاری. چنین پستهایی حاوی مقادیر قابل توجهی از همین ترفندها هستند و #بهنوش_بختیاری یکی از فعالترین سلبریتیها در این حوزه است. تصویری از چهره پر از آرایش خانم بازیگر که روی آن لوگوی استودیوی تصویربرداری به همراه طراح گریم ثبت شده است، قرار گرفتن این مدل پستها در میان انبوهی از پستهایی که بازتابدهنده فعالیتهای روزمره، علایق، خستگیها و نظرات صاحب صفحه هستند، برای دنبالکنندگان این تصور را ایجاد میکند که این تبلیغات نیز بهطور انگیخته انجام میشوند و این واقعیتی است که پشت نقاب واقعی بودن، پنهان میشود.
📍سلبریتی-مدیران، از آرایشگری تا مشاوره خانواده!
🔸پستهای مشابهی در صفحه #الهام_حمیدی از همین ترفند استفاده میکنند. مثلاً تصویری از چهره خانم بازیگر درحالی که به دوردستها خیره شده به همراه نوشتهای منتشر شده است:
A lot of problems in the world,
would disappear if we talk to each other instead of about
each other...!
اما خواننده ناآشنا با این ترفند ممکن است از توضیحات تکمیلی پست تعجب کند؛ «حمیدی» در ادامه یک عکاس و یک آرایشگر را در زیر همین پست منشن کرده است. البته اگر وارد صفحه این آرایشگر بشوید، خواهید دید که بسیاری از دیگر بازیگران هم با او همکاری داشتهاند. از همین جا زنجیره تبلیغات به هم متصل میشود و البته زنجیره تحقیقات هم! #نیوشا_ضیغمی، #نفیسه_روشن و #بهاره_رهنما هم در تبلیغ برای این آرایشگر سهیماند و نکته هم شاید در همین نام آخر نهفته باشد؛ در موسسهای فرهنگی و هنری که«بهاره رهنما» مدیریت میکند و از آموزش شاهنامهخوانی و نقالی به کودکان تا مشاوره روانشناسی به خانوادهها و تا آموزش آرایشگری فعالیت دارد.
📍تبلیغات از نوع مردانه
🔸اگرچه زنان همیشه فرصتهای بالقوه بیشتری برای قرار گرفتن در جایگاه سوژه تبلیغاتی را دارند اما داستان به صفحات خانمهای #سلبریتی ختم نمیشود. #هوتن_شکیبا، بازیگری که این روزها نام او بیش از پیش میدرخشد، در تعداد قابل توجهی از پستهایش برای یک طراح لباس تبلیغ میکند. #نوید_محمدزاده هم گهگداری از مربی بدنسازی خود پستهایی منتشر میکند؛ «داشتن مربی خوب نعمتِ. داشتن رفیق خوب به بهِ» اما نشان دادن صفحه مربی مربوطه در انتهای پست را دیگر نمیتوان فقط بهحساب رفاقت و مربیگری گذاشت. #کامبیز_دیرباز، دیگر بازیگری است که برای طراح لباس و اکسسوری خودش تبلیغ میکند اما این تبلیغ را در لفافه تشکر از مخاطبان یا بهانههای دیگر میپیچد تا از ترفند رایج این روزهای سلبریتیها برای همکاری با فعالان تجاری باز نمانده باشد.
🔸اوجگیری این سبک فعالیتها در صفحات شخصی برخی بازیگران در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که رویکرد آنان به شکل تعامل با دنبالکنندگانشان بهمرور زمان تغییر کرده است. آنان حالا مخاطبانشان را مصرفکنندگان بالقوهای میدانند که بدون توجه به رسمی یا غیررسمی بودن تبلیغ، به سراغ برندها خواهند رفت و در نتیجه رشد کسبوکار این تجارتها، مقادیری هم نصیب تبلیغکنندگان خواهد شد. این شیوه تبلیغات البته این حسن را هم دارد که باتوجه به حواشی، انتقادها و محدودیتهای تبلیغکنندگان رسمی کالاها و برندهای تجاری، برای سلبریتی دردسری هم ایجاد نمیکند و البته با تأثیر ناخودآگاه بر دنبالکنندگان صفحات از طریق الگوسازی تجمل، فروش بالاتری را هم میسر میکند.
▫️نقد سینما
📲 @savaderassnei
🚦این لشگر #سلبریتیها از چهارشنبه تا دیشب کجا بودن که یادشون نبود باید برای جانباختگان سقوط #هواپیمای_اوکراین همدردی کنن؟!
📍ای کاش روزی بیاد که حضور سلبریتیها در جامعه برای کشور مفید باشه!
📲 @ssvaderasanei
📍ای کاش روزی بیاد که حضور سلبریتیها در جامعه برای کشور مفید باشه!
📲 @ssvaderasanei
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🚦 #یورگن_کلوپ سرمربی تیم فوتبال #لیورپول در نشست خبری بعد از بازی تیمش در پاسخ خبرنگاری که با موضوع #کرونا سوال مطرح کرده است میگوید:
🔸من نمیدونم چرا آدمای معروف باید راجع به همه مسائل نظر بدن. من نمیدونم و کسی که میدونه باید راجع به این مسائل صحبت کنه.
🔺 مقایسه کنید با برخی از #سلبریتیها
📲 @savaderasanei
🔸من نمیدونم چرا آدمای معروف باید راجع به همه مسائل نظر بدن. من نمیدونم و کسی که میدونه باید راجع به این مسائل صحبت کنه.
🔺 مقایسه کنید با برخی از #سلبریتیها
📲 @savaderasanei
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🚦 پاسخ ساده به ادعای سحر زکریا
📍خانم بازیگر میگوید چرا در کشورهای دیگر دنیا #سلبریتیها (چهرهها) نمیمیرند
🔸فقط بخشی از چهرههای معروف دنیا که در اثر کرونا جان باختهاند را در این فیلم ببینید
🚨متاسفانه اظهارات غیرکارشناسانه، احساسی و سطحی گاه و بیگاه سلبریتیها در کشور ما تبدیل به چالشی همیشگی شده است. چیزی که معمولا به ظاهر برخاسته از احساس مسئولیت و دلسوزی آنهاست اما...
#کرونا
#سلبریتی
#نگاه_انتقادی
📲 @savaderasanei
📍خانم بازیگر میگوید چرا در کشورهای دیگر دنیا #سلبریتیها (چهرهها) نمیمیرند
🔸فقط بخشی از چهرههای معروف دنیا که در اثر کرونا جان باختهاند را در این فیلم ببینید
🚨متاسفانه اظهارات غیرکارشناسانه، احساسی و سطحی گاه و بیگاه سلبریتیها در کشور ما تبدیل به چالشی همیشگی شده است. چیزی که معمولا به ظاهر برخاسته از احساس مسئولیت و دلسوزی آنهاست اما...
#کرونا
#سلبریتی
#نگاه_انتقادی
📲 @savaderasanei