🔴 وضعیت #جسد انسان پس از #مرگ در #قبر ⚠️
در تفسیر مجمع البیان در ذیل آیات مربوط به #عالم_برزخ آمده است که:
✍وقتی که #سه_روز از دفن میّت بگذرد، روح او از خداوند اجازه می گیرد تا در قبر به جسد خود سری بزند. هنگامی که به #قبر می رود، می بیند که آب از #بینی و #دهان و گوش هایش جاری است.
👈 پس #گریه_اش می گیرد و می گوید:
« ای بدن بیچاره ی من! آیا به خاطر داری ایّام زنده بودنت را در #دنیا؟ این است منزل #وحشت و بلا و #پوسیده شدن بدن ❗️این است جای غم و #پشیمانی! سپس به سوی آسمان می رود و بعد از #پنج_روز دوباره اجازه می گیرد و بر می گردد. وقتی که به قبر می آید می بیند که #چرک و زردآب از مجاری دهان و بینی و گوش هایش روان است. باز هم گریه می کند و می گوید:
«ای بدن بیچاره ی من! آیا هیچ در دنیا به فکر اینجا بودی تا چیزی از پیش بفرستی که اینک در اینجا به دردت بخورد؟» سپس دوباره به آسمان می رود و بعد از #هفت_روز دوباره اجازه می گیرد و برمی گردد و می بیند که #خون و چرک مانند سیل از بینی و دهان و گوش هایش جاری است و #کرم به آن افتاده است. باز گریه می کند و می گوید:
«این منزل جای محنت و بلا و عقرب ها و کرم هاست. آیا هیچ به فکر اینجا بودی؟ کجایند آن اقوامت که کوچکترین ناراحتی که پیدا می کردی دور و برت را می گرفتند؟»
🌸 امام صادق علیه السلام فرمودند:
«میان دنیا و آخرت، هزار عقبه است که آسان ترین آنها مرگ است.»
همچنین آن حضرت به ابوبصیر فرمود:
«به یاد آور آن وقتی را که #تنها در قبر باشی و چشمهایت از حدقه درآید و بر صورتت بیفتد و بد بند بدنت از هم جدا شود و گوشت های بدنت را کرم ها بخورند و فکر کن که در آن حال هستی و هیچ زاد و توشه ای هم نداری و از خداوند می خواهی که تو را به دنیا بازگرداند و جبران مافات کنی. حال که اینجا هستی تصور کن که این خواسته ی تو را خداوند اجابت کرده و به دنیا بازگردانده است. پس تا وقت باقی است جبران کن و کارهایی که مورد رضای خداوند است، انجام بده و از کارهایی که موجب نارضایتی و غضب خداوند است، دست بکش.»
📚 داستانهای عبرت آموز و عجیب از قبرها و قبرستانها ص 16 و 17
در تفسیر مجمع البیان در ذیل آیات مربوط به #عالم_برزخ آمده است که:
✍وقتی که #سه_روز از دفن میّت بگذرد، روح او از خداوند اجازه می گیرد تا در قبر به جسد خود سری بزند. هنگامی که به #قبر می رود، می بیند که آب از #بینی و #دهان و گوش هایش جاری است.
👈 پس #گریه_اش می گیرد و می گوید:
« ای بدن بیچاره ی من! آیا به خاطر داری ایّام زنده بودنت را در #دنیا؟ این است منزل #وحشت و بلا و #پوسیده شدن بدن ❗️این است جای غم و #پشیمانی! سپس به سوی آسمان می رود و بعد از #پنج_روز دوباره اجازه می گیرد و بر می گردد. وقتی که به قبر می آید می بیند که #چرک و زردآب از مجاری دهان و بینی و گوش هایش روان است. باز هم گریه می کند و می گوید:
«ای بدن بیچاره ی من! آیا هیچ در دنیا به فکر اینجا بودی تا چیزی از پیش بفرستی که اینک در اینجا به دردت بخورد؟» سپس دوباره به آسمان می رود و بعد از #هفت_روز دوباره اجازه می گیرد و برمی گردد و می بیند که #خون و چرک مانند سیل از بینی و دهان و گوش هایش جاری است و #کرم به آن افتاده است. باز گریه می کند و می گوید:
«این منزل جای محنت و بلا و عقرب ها و کرم هاست. آیا هیچ به فکر اینجا بودی؟ کجایند آن اقوامت که کوچکترین ناراحتی که پیدا می کردی دور و برت را می گرفتند؟»
🌸 امام صادق علیه السلام فرمودند:
«میان دنیا و آخرت، هزار عقبه است که آسان ترین آنها مرگ است.»
همچنین آن حضرت به ابوبصیر فرمود:
«به یاد آور آن وقتی را که #تنها در قبر باشی و چشمهایت از حدقه درآید و بر صورتت بیفتد و بد بند بدنت از هم جدا شود و گوشت های بدنت را کرم ها بخورند و فکر کن که در آن حال هستی و هیچ زاد و توشه ای هم نداری و از خداوند می خواهی که تو را به دنیا بازگرداند و جبران مافات کنی. حال که اینجا هستی تصور کن که این خواسته ی تو را خداوند اجابت کرده و به دنیا بازگردانده است. پس تا وقت باقی است جبران کن و کارهایی که مورد رضای خداوند است، انجام بده و از کارهایی که موجب نارضایتی و غضب خداوند است، دست بکش.»
📚 داستانهای عبرت آموز و عجیب از قبرها و قبرستانها ص 16 و 17
🕊🌹🕊
#کارش نداشته باشید
#بلندش نکنید
بگذارید #راحت باشد
#تنهایش بگذارید
میخواهد بلند #گریه کند
#مبهوت نگاهش نکنید
چه #اشکالی دارد؟
#مادر است دیگر
#گاهی
#دلش
خیلی برای #فرزندش تنگ میشود
اینجا معنایِ #خیلی،با جاهای دیگر فرق دارد
این #خیلی،در لغت نامه دهخدا #ثبت نشده
این #خیلی را
فقط #حضرت_زینب_س میتواند #معنایش کند...
#پنجشنبه_های_دلتنگی😔
@sardare_dellha
#کارش نداشته باشید
#بلندش نکنید
بگذارید #راحت باشد
#تنهایش بگذارید
میخواهد بلند #گریه کند
#مبهوت نگاهش نکنید
چه #اشکالی دارد؟
#مادر است دیگر
#گاهی
#دلش
خیلی برای #فرزندش تنگ میشود
اینجا معنایِ #خیلی،با جاهای دیگر فرق دارد
این #خیلی،در لغت نامه دهخدا #ثبت نشده
این #خیلی را
فقط #حضرت_زینب_س میتواند #معنایش کند...
#پنجشنبه_های_دلتنگی😔
@sardare_dellha
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍂🍂🍂
🎥⭕️ مادر شهید بروجردی در جوار مزار فرزندش:
🔻 پسرم روخواب دیدم #گریه میکرد ، گفت: ما #شهید شدیم ٬ ولی اینها که ماندن به جای ما #کاری_نکردن برا مملکت..
#مادر_شهید_غصه_اش_غصه_مردم_است
🔥مسئولین و مدیران به مردم خدمت کنید .
🔥 فردای قیامت باید پاسخگوی شهدا باشید .
@sardare_dellha
🎥⭕️ مادر شهید بروجردی در جوار مزار فرزندش:
🔻 پسرم روخواب دیدم #گریه میکرد ، گفت: ما #شهید شدیم ٬ ولی اینها که ماندن به جای ما #کاری_نکردن برا مملکت..
#مادر_شهید_غصه_اش_غصه_مردم_است
🔥مسئولین و مدیران به مردم خدمت کنید .
🔥 فردای قیامت باید پاسخگوی شهدا باشید .
@sardare_dellha
*قصه نذر زن شامی, و دیدارش با حضرت زینب کبری سلام اللّه علیها در خرابه شام*
*#اسارت*
*#شفا*
*#گریه*
مرحوم شیخ ذبیح اللّه محلاتی مینویسد:
🔸▪️در بحر المصائب آمده است که یک روز زنی طبقی از طعام آورد و در نزد علیا مخدره گذارد. آن مخدره فرمود: این چه طعامی است مگر نمیدانی صدقه بر ما حرام است؟ عرض کرد: ای زن اسیر به خدا قسم صدقه نیست بلکه نذری است که بر من لازم است و برای هر غریب و اسیر میبرم. حضرت زینب سلام اللّه علیها فرمودند: این عهد و نذر چیست؟ آن زن عرض کرد: من در ایام کودکی در مدینۀ *رسول خدا صلﺍﻟﻠّﻪﻋﻠﯿﻪﻭﺁﻟﻪﻭﺳﻠﻢ بودم و به مرضی دچار شدم که اطباء از معالجۀ آن عاجز آمدند. چون پدر و مادرم از دوستان اهل بیت بودند براى استشفا مرا به دار الشفای امیرالمؤمنین علیهالسلام بردند و از بتول عذرا فاطمه زهرا سلام اللّه علیها طلب شفا نمودند در آن حال امام حسین علیهالسلام نمودار شد امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: ای فرزند دست بر سر این دختر بگذار و از خداوند شفای این دختر را بخواه. پس دست بر سر من گذاشت من در حال شفا یافتم* و از برکت مولایم حسین تا کنون مرضی در خود نیافتم و از آن پس گردش لیل و نهار مرا به این دیار افکند و از ملاقات موالیان خود
🔸محروم ساخت من بر خود لازم کردم و نذر نمودم که هر گاه اسیر و غریبى ببینم چندانکه مرا ممکن میشود احسان کنم برای سلامتی آقایم حسین علیهالسلام و اینکه شاید یک مرتبه دیگر به زیارت ایشان نائل بشوم و جمال ایشان را دیدار کنم. آن زن چون سخن بدینجا رسانید علیا *مخدره سلام اللّه علیها صیحه از دل برکشید و فرمودند: یا امة اللّه همین قدر بدان که نذرت تمام و کارت به انجام رسید و از حالت انتظار رستگار شدی همانا منم زینب بنت امیرالمؤمنین و این اسیرانند اهل بیت رسول خداوند مبین و این سر حسین است که بر در خانه یزید منصوب است. آن زن صالحه از شنیدن این کلام جانسوز فریاد و نفیر برآورد مدتى از خود بىخود بود و چون به هوش آمد خود را به دست و پاى ایشان انداخت و همى بوسید و میخروشید و ناله وا سیداه وا اماماه وا غریباه به گنبد دوار رسانید و چنان شور و آشوب برآورد که گفتی واقعه کربلا نمودار گردید آن زن بقیه عمر خود را از ناله و گریه بر حضرت سید الشهدا سلام اللّه علیه ساکت نگردید تا به جوار حق پیوست.*
کتاب
📘ریاحین الشریعة تالیف ذبیح الله محلاتی جلد ۳ صفحه ۱۸۷ و ۱۸۸ چاپ دار الکتب الاسلامیة
*#اسارت*
*#شفا*
*#گریه*
مرحوم شیخ ذبیح اللّه محلاتی مینویسد:
🔸▪️در بحر المصائب آمده است که یک روز زنی طبقی از طعام آورد و در نزد علیا مخدره گذارد. آن مخدره فرمود: این چه طعامی است مگر نمیدانی صدقه بر ما حرام است؟ عرض کرد: ای زن اسیر به خدا قسم صدقه نیست بلکه نذری است که بر من لازم است و برای هر غریب و اسیر میبرم. حضرت زینب سلام اللّه علیها فرمودند: این عهد و نذر چیست؟ آن زن عرض کرد: من در ایام کودکی در مدینۀ *رسول خدا صلﺍﻟﻠّﻪﻋﻠﯿﻪﻭﺁﻟﻪﻭﺳﻠﻢ بودم و به مرضی دچار شدم که اطباء از معالجۀ آن عاجز آمدند. چون پدر و مادرم از دوستان اهل بیت بودند براى استشفا مرا به دار الشفای امیرالمؤمنین علیهالسلام بردند و از بتول عذرا فاطمه زهرا سلام اللّه علیها طلب شفا نمودند در آن حال امام حسین علیهالسلام نمودار شد امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: ای فرزند دست بر سر این دختر بگذار و از خداوند شفای این دختر را بخواه. پس دست بر سر من گذاشت من در حال شفا یافتم* و از برکت مولایم حسین تا کنون مرضی در خود نیافتم و از آن پس گردش لیل و نهار مرا به این دیار افکند و از ملاقات موالیان خود
🔸محروم ساخت من بر خود لازم کردم و نذر نمودم که هر گاه اسیر و غریبى ببینم چندانکه مرا ممکن میشود احسان کنم برای سلامتی آقایم حسین علیهالسلام و اینکه شاید یک مرتبه دیگر به زیارت ایشان نائل بشوم و جمال ایشان را دیدار کنم. آن زن چون سخن بدینجا رسانید علیا *مخدره سلام اللّه علیها صیحه از دل برکشید و فرمودند: یا امة اللّه همین قدر بدان که نذرت تمام و کارت به انجام رسید و از حالت انتظار رستگار شدی همانا منم زینب بنت امیرالمؤمنین و این اسیرانند اهل بیت رسول خداوند مبین و این سر حسین است که بر در خانه یزید منصوب است. آن زن صالحه از شنیدن این کلام جانسوز فریاد و نفیر برآورد مدتى از خود بىخود بود و چون به هوش آمد خود را به دست و پاى ایشان انداخت و همى بوسید و میخروشید و ناله وا سیداه وا اماماه وا غریباه به گنبد دوار رسانید و چنان شور و آشوب برآورد که گفتی واقعه کربلا نمودار گردید آن زن بقیه عمر خود را از ناله و گریه بر حضرت سید الشهدا سلام اللّه علیه ساکت نگردید تا به جوار حق پیوست.*
کتاب
📘ریاحین الشریعة تالیف ذبیح الله محلاتی جلد ۳ صفحه ۱۸۷ و ۱۸۸ چاپ دار الکتب الاسلامیة
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حاج حسین یکتا:
مشکل اینه که ما دیگه #گریه_انقطاع نداریم...
که ما دیگه خدایا #خسته شدیم!
ما #تورو میخوایم!
از #شیطون خسته شدیم...
از #خودمون خسته شدیم...
.
@sardare_dellha
مشکل اینه که ما دیگه #گریه_انقطاع نداریم...
که ما دیگه خدایا #خسته شدیم!
ما #تورو میخوایم!
از #شیطون خسته شدیم...
از #خودمون خسته شدیم...
.
@sardare_dellha
.....🖤
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
شكسته تر شده و دست بركمر دارد
چه پيش آمده !
آيا حسن خبر دارد؟😭
#گریه_کنید_مادر_ما_بیگناه_بود
....😭😭😭):
@sardare_dellha
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
شكسته تر شده و دست بركمر دارد
چه پيش آمده !
آيا حسن خبر دارد؟😭
#گریه_کنید_مادر_ما_بیگناه_بود
....😭😭😭):
@sardare_dellha
🖤
🖤
🖤
▪️کوچه های مدینه ...
▪️امشب
▪️آبروی شما می رود...
.......😭😭😭
#گریه_کنیدمادرماجوان_بود
#فاطمیه_فریاد_غدیر_است
#یاس_قد_خمیده
@sardare_dellha
🖤
🖤
▪️کوچه های مدینه ...
▪️امشب
▪️آبروی شما می رود...
.......😭😭😭
#گریه_کنیدمادرماجوان_بود
#فاطمیه_فریاد_غدیر_است
#یاس_قد_خمیده
@sardare_dellha
پیــرمرد گـــمنام
✍هر چقدر تقلا مے ڪردیم، #اسمش را نمے گفت. فقط وقتے با اصرارهاے ما مواجه مے شد مے گفت:بسیجے ام…پیرمردے گندمگون و چهار شانه بود.
یڪ بار ڪه براے #مرخصے رفته بودم قم،تو خیابان دیدمش. ڪنجڪاو شدم. #دنبالش ڪردم.رسیدم به یڪے از محله هاے فقیر نشین همین ڪه خواست در خانه را باز ڪند، من را دید. #رنگش پرید.لبخندے زد و با محبت مرا به داخل تعارف ڪرد.
پیرزنےنابینا به استقبال من آمد.پیرمرد گفت: همسرم است،تنها #فرزندمان ڪه #شهید شد،حتے #خاڪسترے هم از جنازه اش نیامد. مادرش آنقدر #گریه ڪرد که #نابینا شد. بعد هم به من گفت: برو نگذار تا #اسلحه ے پسرم زمین بماند.
پیرمرد چند ماه بعد تو عملیات #مفقودالاثر شد. وقتے برای بردن خبر پیرمرد،به همان محله رفتم اطلاعیه #فوت پیرزن،من را پشت در میخکوب ڪرد…
پ.ن:خدایاڪمڪ ڪن شـرمنـده ے شهـدا نشیم😔
#خاطره
منبع: ڪتاب بچه هاے محله توومن
🇮🇷@sardare_dellha
✍هر چقدر تقلا مے ڪردیم، #اسمش را نمے گفت. فقط وقتے با اصرارهاے ما مواجه مے شد مے گفت:بسیجے ام…پیرمردے گندمگون و چهار شانه بود.
یڪ بار ڪه براے #مرخصے رفته بودم قم،تو خیابان دیدمش. ڪنجڪاو شدم. #دنبالش ڪردم.رسیدم به یڪے از محله هاے فقیر نشین همین ڪه خواست در خانه را باز ڪند، من را دید. #رنگش پرید.لبخندے زد و با محبت مرا به داخل تعارف ڪرد.
پیرزنےنابینا به استقبال من آمد.پیرمرد گفت: همسرم است،تنها #فرزندمان ڪه #شهید شد،حتے #خاڪسترے هم از جنازه اش نیامد. مادرش آنقدر #گریه ڪرد که #نابینا شد. بعد هم به من گفت: برو نگذار تا #اسلحه ے پسرم زمین بماند.
پیرمرد چند ماه بعد تو عملیات #مفقودالاثر شد. وقتے برای بردن خبر پیرمرد،به همان محله رفتم اطلاعیه #فوت پیرزن،من را پشت در میخکوب ڪرد…
پ.ن:خدایاڪمڪ ڪن شـرمنـده ے شهـدا نشیم😔
#خاطره
منبع: ڪتاب بچه هاے محله توومن
🇮🇷@sardare_dellha