#وصیت_امام_درباره_تجهیز_وتدفین
🔅 امام به فرزندشان امام #حسن علیه السلام فرمود :
ای حسن! وقتی از #دنیا رفتم، مرا #غسل ده و #کفن کن و با بقیّه #حنوط #رسول_خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که از #کافور_بهشت است و #جبرئیل برای آن حضرت آورده بود #حنوط کن.
▪️هنگامی که مرا برای #تدفین روی تخت گذاشتید 👈🏼 جلوی آن را رها کنید و فقط پشت تخت را بگیرید.⇏
#ملائکه جلوی آن را خواهند گرفت و تخت حرکت خواهد کرد.
↶ به هر سو که تخت روان شد شما هم به همان سو حرکت کنید و جایی که #توقف نمود همانجا محل قبر من است.🔳
🍂 پس از اینکه بر من #نماز خواندی #جنازه را از موضع خود بردار و #خاک را از آن موضع کنار بزن. در آنجا #قبر_کنده شده و #لحد ساخته ای خواهی یافت که پدرم حضرت #نوح علیه السّلام برای من ساخته در آنجا گذاشته است، پس مرا بر روی آن تخته دفن کن، و #هفت خشت ساخته در آنجا خواهی یافت از خشتهای بزرگ، آنها را بر روی من بچین، پس اندکی #صبر کن و یک خشت را بردار و به #قبر نگاه کن، مرا در آنجا نخواهی دید زیرا به #جدّ تو #رسول_خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم #ملحق خواهم شد، بدان که هر #پیغمبری بمیرد اگر چه در #مشرق مدفون شده باشد و #وصیّ او در مغرب باشد، #حق_تعالی روح و جسد او را با روح و جسد وصیّ او خواهد پیوست، بعد از آن جدا می شوند، باز هر یک به قبرهای خود برمی گردند.
🔰 سپس قبر مرا از خاک پر کن و محل قبر مرا #پنهان کن.
🌤هنگام صبح تابوتی بر ناقه ای🐪 ببند، و سر آن ناقه را به کسی بده که به جانب مدینه بکشد تا آنکه مردم ندانند که من در کجا مدفون شده ام در بعضی از ✍🏼 روایات معتبر از امام #جعفر_صادق علیه السّلام روایت شده که حضرت #امیرالمؤمنین علیه السّلام فرزند خود امام #حسین علیه السّلام را امر کرد که برای ایشان چهار #قبر در چهار محل ایجاد نماید:
↶در #مسجد_کوفه و در #رحبه و در #نجف و در خانه #جعدة_بن_هبیره، تا #دشمنان امام از #خوارج و #بنی_امیّه محل قبر ایشان را نشناسند مبادا که اراده کنند #جسد مطهر #امام را خارج نمایند.
📚منتهی الامال شیخ عباس قمی ج١
📚الارشاد المفید ج١
📚جلاء العیون المجلسی ص 341
@sardare_dellha
🔅 امام به فرزندشان امام #حسن علیه السلام فرمود :
ای حسن! وقتی از #دنیا رفتم، مرا #غسل ده و #کفن کن و با بقیّه #حنوط #رسول_خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که از #کافور_بهشت است و #جبرئیل برای آن حضرت آورده بود #حنوط کن.
▪️هنگامی که مرا برای #تدفین روی تخت گذاشتید 👈🏼 جلوی آن را رها کنید و فقط پشت تخت را بگیرید.⇏
#ملائکه جلوی آن را خواهند گرفت و تخت حرکت خواهد کرد.
↶ به هر سو که تخت روان شد شما هم به همان سو حرکت کنید و جایی که #توقف نمود همانجا محل قبر من است.🔳
🍂 پس از اینکه بر من #نماز خواندی #جنازه را از موضع خود بردار و #خاک را از آن موضع کنار بزن. در آنجا #قبر_کنده شده و #لحد ساخته ای خواهی یافت که پدرم حضرت #نوح علیه السّلام برای من ساخته در آنجا گذاشته است، پس مرا بر روی آن تخته دفن کن، و #هفت خشت ساخته در آنجا خواهی یافت از خشتهای بزرگ، آنها را بر روی من بچین، پس اندکی #صبر کن و یک خشت را بردار و به #قبر نگاه کن، مرا در آنجا نخواهی دید زیرا به #جدّ تو #رسول_خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم #ملحق خواهم شد، بدان که هر #پیغمبری بمیرد اگر چه در #مشرق مدفون شده باشد و #وصیّ او در مغرب باشد، #حق_تعالی روح و جسد او را با روح و جسد وصیّ او خواهد پیوست، بعد از آن جدا می شوند، باز هر یک به قبرهای خود برمی گردند.
🔰 سپس قبر مرا از خاک پر کن و محل قبر مرا #پنهان کن.
🌤هنگام صبح تابوتی بر ناقه ای🐪 ببند، و سر آن ناقه را به کسی بده که به جانب مدینه بکشد تا آنکه مردم ندانند که من در کجا مدفون شده ام در بعضی از ✍🏼 روایات معتبر از امام #جعفر_صادق علیه السّلام روایت شده که حضرت #امیرالمؤمنین علیه السّلام فرزند خود امام #حسین علیه السّلام را امر کرد که برای ایشان چهار #قبر در چهار محل ایجاد نماید:
↶در #مسجد_کوفه و در #رحبه و در #نجف و در خانه #جعدة_بن_هبیره، تا #دشمنان امام از #خوارج و #بنی_امیّه محل قبر ایشان را نشناسند مبادا که اراده کنند #جسد مطهر #امام را خارج نمایند.
📚منتهی الامال شیخ عباس قمی ج١
📚الارشاد المفید ج١
📚جلاء العیون المجلسی ص 341
@sardare_dellha
🌴#بࢪگےازخاطࢪاټ✨
🌿من کفن نمیخواهم...😐
⚘بهار 89 رفت #کربلا، یک روز بعد از زیارت بیشتر بچهها رفتند برای خریدن کفن؛
خانمش به حاجرحیم گفت: «خوب است که ما هم اینجا #کفن بخریم».😏
حاج رحیم گفت: «من کفن نمیخرم، شما اگر میخواهید بخرید». 🤨
⚘همان موقع یکی از بچههای هیأت هم به حاجی پیشنهاد داد که بریم و کفن را بخریم، حاجی باز هم گفت: «من کفن نمیخواهم»
پرسید: «چرا؟» 🤔
حاجرحیم گفت:
«من #شهید میشوم و با لباس سپاه دفنم میکنند». 😯
گفت: «جنگ که تمام شده حاجی!» 😕
حاجی در جوابش گفت:
«من هیچ وقت از رسیدن به #شهادت ناامید نیستم و نخواهم شد»🤗
#شهید_حاج_رحیم_کابلی♥️🕊
@sardare_dellha
🌿من کفن نمیخواهم...😐
⚘بهار 89 رفت #کربلا، یک روز بعد از زیارت بیشتر بچهها رفتند برای خریدن کفن؛
خانمش به حاجرحیم گفت: «خوب است که ما هم اینجا #کفن بخریم».😏
حاج رحیم گفت: «من کفن نمیخرم، شما اگر میخواهید بخرید». 🤨
⚘همان موقع یکی از بچههای هیأت هم به حاجی پیشنهاد داد که بریم و کفن را بخریم، حاجی باز هم گفت: «من کفن نمیخواهم»
پرسید: «چرا؟» 🤔
حاجرحیم گفت:
«من #شهید میشوم و با لباس سپاه دفنم میکنند». 😯
گفت: «جنگ که تمام شده حاجی!» 😕
حاجی در جوابش گفت:
«من هیچ وقت از رسیدن به #شهادت ناامید نیستم و نخواهم شد»🤗
#شهید_حاج_رحیم_کابلی♥️🕊
@sardare_dellha
~🕊
🌴#بࢪگےازخاطࢪاټ✨
🌿من کفن نمیخواهم...
⚘بهار 89 رفت #کربلا، یک روز بعد از زیارت بیشتر بچهها رفتند برای خریدن کفن؛ خانمش به حاجرحیم گفت: «خوب است که ما هم اینجا #کفن بخریم».
حاج رحیم گفت: «من کفن نمیخرم، شما اگر میخواهید بخرید».
⚘همان موقع یکی از بچههای هیأت هم به حاجی پیشنهاد داد که بریم و کفن را بخریم، حاجی باز هم گفت: «من کفن نمیخواهم»
پرسید: «چرا؟»
حاجرحیم گفت: «من #شهید میشوم و با لباس سپاه دفنم میکنند».
گفت: «جنگ که تمام شده حاجی!»
حاجی در جوابش گفت: «من هیچ وقت از رسیدن به #شهادت ناامید نیستم و نخواهم شد»
#شهید_حاج_رحیم_کابلی♥️🕊
.
.@sardare_dellha
🌴#بࢪگےازخاطࢪاټ✨
🌿من کفن نمیخواهم...
⚘بهار 89 رفت #کربلا، یک روز بعد از زیارت بیشتر بچهها رفتند برای خریدن کفن؛ خانمش به حاجرحیم گفت: «خوب است که ما هم اینجا #کفن بخریم».
حاج رحیم گفت: «من کفن نمیخرم، شما اگر میخواهید بخرید».
⚘همان موقع یکی از بچههای هیأت هم به حاجی پیشنهاد داد که بریم و کفن را بخریم، حاجی باز هم گفت: «من کفن نمیخواهم»
پرسید: «چرا؟»
حاجرحیم گفت: «من #شهید میشوم و با لباس سپاه دفنم میکنند».
گفت: «جنگ که تمام شده حاجی!»
حاجی در جوابش گفت: «من هیچ وقت از رسیدن به #شهادت ناامید نیستم و نخواهم شد»
#شهید_حاج_رحیم_کابلی♥️🕊
.
.@sardare_dellha
#ننه مریم از جمله #زنان فعال #خرمشهر بود که پیش از #دوران انقلاب و بعد از آن #کلاسهای #قرآن دایر کرده و #فرد شناخته شدهای در #شهر محسوب میشد.
🍃🌷🍃
در آن روزهای آتش و خون #ننه مریم، #خانمها و #دخترهایی که به #شهادت میرسیدند و #پیکرشان را به #جنت آباد میبردند را کفن و دفن میکرد.
🍃🌷🍃
بابا مراد #شوهر #ننه مریم را دشمن در #روزهای اول #جنگ در خانه به #اسارت برد. خدا رحمت کند #بابا مراد را، تعریف میکرد که «آمدم در خانه را قفل کنم که به سمت آبادان برویم، چون فکر میکردم این درگیریها یک #جنگ قبیلهای کوچک باشد.
هیچ وقت فکر نمیکردم این همه سال طول بکشد، میخواستیم دوباره برگردیم به #خرمشهر که دشمن من را از جلوی در خانه #اسیر کرد.»
🍃🌷🍃
#ننه مریم تمام مدت در راه بیمارستان و قبرستان بود. تعریف میکرد «گاهی که #کفن نداشتیم #چادر سرم را #کفن میکردم، آب که برای غسل نبود #دبه دبه #آب برای شستن #شهدا پیدا میکردیم.😔
🍃🌷🍃
#دختری #مادر #شهیدش را برای #کفن کرده آورده بود، #پسری #مادرش را آورده بود و چه #صحنههای دردناکی خلق شد. بعضی از #پیکرهای #زنها در اثر #شدت انفجارها #لباسی بر بدن نداشتند.😔
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
در آن روزهای آتش و خون #ننه مریم، #خانمها و #دخترهایی که به #شهادت میرسیدند و #پیکرشان را به #جنت آباد میبردند را کفن و دفن میکرد.
🍃🌷🍃
بابا مراد #شوهر #ننه مریم را دشمن در #روزهای اول #جنگ در خانه به #اسارت برد. خدا رحمت کند #بابا مراد را، تعریف میکرد که «آمدم در خانه را قفل کنم که به سمت آبادان برویم، چون فکر میکردم این درگیریها یک #جنگ قبیلهای کوچک باشد.
هیچ وقت فکر نمیکردم این همه سال طول بکشد، میخواستیم دوباره برگردیم به #خرمشهر که دشمن من را از جلوی در خانه #اسیر کرد.»
🍃🌷🍃
#ننه مریم تمام مدت در راه بیمارستان و قبرستان بود. تعریف میکرد «گاهی که #کفن نداشتیم #چادر سرم را #کفن میکردم، آب که برای غسل نبود #دبه دبه #آب برای شستن #شهدا پیدا میکردیم.😔
🍃🌷🍃
#دختری #مادر #شهیدش را برای #کفن کرده آورده بود، #پسری #مادرش را آورده بود و چه #صحنههای دردناکی خلق شد. بعضی از #پیکرهای #زنها در اثر #شدت انفجارها #لباسی بر بدن نداشتند.😔
🍃🌷🍃