محمد رضا ( علی ) بیات
در تاریخ ۱۳۶۵/۱۱/۷ در تهران محله فلاح در خانواده اے متدین ومذهبے متولد شد.
تنها فرزند خانواده بود.
#شهید ۳۰ ساله و مجرد
🍃⚘🍃
از آنجا ڪه پدرشان دوست داشتند اسم پسرشان محمد باشد نامش را محمدرضا گذاشتند ولے دوستانش ایشان را علے صدا مے زدند. ایشان دو سال مانده به پایان جنگ به دنیا آمد . خیلے دوست داشت در مسجد فعالیت ڪند . #پنج ساله بود ڪه مڪبر مسجد شد.
🍃⚘🍃
ڪودک آرامے بود ڪه روزهاے ابتدایے عمرش با روزهاے اوج جنگ تحمیلے عراق مصادف شد ، زمانے لب به سخن گشود ڪه جنگ تموم شده بود ، اما این پایانے برایش نبود.
از ڪودڪے همراه پدرش به مسجد میآمد و مڪبر بود. #هفت سال بیشتر نداشت ڪه عضو بسیج شد در فعالیتها و ایستهاے شبانه حضور فعالے داشت . ڪمے ڪه سنش بالاتر رفت ، مداح هیئت شد ، ادامه تحصیلات نتوانست ایشان را از هدفش دور ڪند ، و در همه زمینهها مهارت ڪسب ڪرد .
فعالیتهاے عملیاتے ، عقیدتے ، دینے و سیاسے بسیارے انجام میداد و در فتنه #۸۸ حضور فعالے داشت.
#شهیدمحمدرضا(علی)بیات
#سالروزشهادت.....🕊🕊🌹🌹
@sardare_dellha
بعد از آن متوجه شدم قبل از آمدن به منزل، #مجروح شده بود و حتی #یک هفته در #بیمارستان #بقیةالله(عج)♡بستری بود. لباس زیاد میپوشید که من متوجه این موضوع نشوم.😭
🍃🌷🍃
#اولین باری که گفت میخواهد به #سوریه برود ۳#ماه طول کشید تا برگردد. بار #دوم گفت، برای #آموزش ۸۰۰#نفر #نیرو به یزد میبرد که بعدا متوجه شدم با همان #نیروهای #فاطمیون #اعزام شد.😭
🍃🌷🍃
من #پنج ماهه باردار بودم که #احمد گاهی در خانه حرف #سوریه را میزد. میگفت: #سوریه #جنگه شاید برای #مأموریت به آنجا بروم. زیاد جدی نگرفتم. گفتم میرود و یک هفتهای برمیگردد.
🍃🌷🍃
هفته بعد آمد و گفت: حکمم را زدند و باید بروم #سوریه! گفتم احمد! من حالم خوب نیست با این وضعیتم تنهایم نگذار. میگفت: زهرا من هم نگرانت هستم، اما تو را به #حضرت زینب (س)🌷سپردم.😭
🍃🌷🍃
به #سوریه رفت و بعد از سه ماه تماس گرفت. میگفت: #مسافت زیادی را پیاده آمده تا بتواند تماس بگیرد. نگران من و بچه بود.😭
🍃🌷🍃
مردم گاهی #زخمزبان میزدند که شوهرت چطور دلش آمد در شرایط بارداری تنهایت بگذارد. یک روز #احمد پیام داد که به خانه میآید. سریع رفتم خانهمان.
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
#اولین باری که گفت میخواهد به #سوریه برود ۳#ماه طول کشید تا برگردد. بار #دوم گفت، برای #آموزش ۸۰۰#نفر #نیرو به یزد میبرد که بعدا متوجه شدم با همان #نیروهای #فاطمیون #اعزام شد.😭
🍃🌷🍃
من #پنج ماهه باردار بودم که #احمد گاهی در خانه حرف #سوریه را میزد. میگفت: #سوریه #جنگه شاید برای #مأموریت به آنجا بروم. زیاد جدی نگرفتم. گفتم میرود و یک هفتهای برمیگردد.
🍃🌷🍃
هفته بعد آمد و گفت: حکمم را زدند و باید بروم #سوریه! گفتم احمد! من حالم خوب نیست با این وضعیتم تنهایم نگذار. میگفت: زهرا من هم نگرانت هستم، اما تو را به #حضرت زینب (س)🌷سپردم.😭
🍃🌷🍃
به #سوریه رفت و بعد از سه ماه تماس گرفت. میگفت: #مسافت زیادی را پیاده آمده تا بتواند تماس بگیرد. نگران من و بچه بود.😭
🍃🌷🍃
مردم گاهی #زخمزبان میزدند که شوهرت چطور دلش آمد در شرایط بارداری تنهایت بگذارد. یک روز #احمد پیام داد که به خانه میآید. سریع رفتم خانهمان.
🍃🌷🍃
داشتم در آشپزخانه برنج میشستم که #احمد کلید انداخت و در باز شد. وقتی در را باز کرد دیدم صورتش انگار ۲۰#سال #شکسته شده.😭😭😭
🍃🌷🍃
به در تکیه داد. همین طور #مبهوت مانده بودم. چند دقیقه همدیگر را نگاه کردیم بدون اینکه حرفی بزنیم، دلم از #تنهایی گرفته بود، #بغض کردم.😭
🍃🌷🍃
دستانم را گرفت و گفت: زهرا چیزی بگو دعوایم کن. میدانم در شرایط بدی تنهایت گذاشتم، اما اگر بدانی چه #ظلمها و #صحنههای دلخراشی در #سوریه دیدم!😭
🍃🌷🍃
#آخرین بار موقع رفتن گفت :
به #مأموریت یزد میروم و موقع تولد دخترمان برمیگردم. هر لحظه امکان داشت بچه به دنیا بیاید. استرس داشتم.😭
🍃🌷🍃
وقتی میخواست برود خم شد پایم را بوسید. گفت: #حلالم کن. 😭خندیدم و گفتم رفتن که حلال کردن نمیخواهد. مگر چه کار کردی؟ باشد حلالت کردم.😭
🍃🌷🍃
جلوی سالن پذیرایی ایستاده بودم.#احمد به دیوار حیاط تکیه داده بود. #پنج دقیقه فقط #نگاهم کرد😭 و #پلک نزد.😭 یک دفعه در را باز کرد و #رفت. دیدم با دست #اشکهایش را پاک میکند. از کوچه دور شد.
😭😭
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
به در تکیه داد. همین طور #مبهوت مانده بودم. چند دقیقه همدیگر را نگاه کردیم بدون اینکه حرفی بزنیم، دلم از #تنهایی گرفته بود، #بغض کردم.😭
🍃🌷🍃
دستانم را گرفت و گفت: زهرا چیزی بگو دعوایم کن. میدانم در شرایط بدی تنهایت گذاشتم، اما اگر بدانی چه #ظلمها و #صحنههای دلخراشی در #سوریه دیدم!😭
🍃🌷🍃
#آخرین بار موقع رفتن گفت :
به #مأموریت یزد میروم و موقع تولد دخترمان برمیگردم. هر لحظه امکان داشت بچه به دنیا بیاید. استرس داشتم.😭
🍃🌷🍃
وقتی میخواست برود خم شد پایم را بوسید. گفت: #حلالم کن. 😭خندیدم و گفتم رفتن که حلال کردن نمیخواهد. مگر چه کار کردی؟ باشد حلالت کردم.😭
🍃🌷🍃
جلوی سالن پذیرایی ایستاده بودم.#احمد به دیوار حیاط تکیه داده بود. #پنج دقیقه فقط #نگاهم کرد😭 و #پلک نزد.😭 یک دفعه در را باز کرد و #رفت. دیدم با دست #اشکهایش را پاک میکند. از کوچه دور شد.
😭😭
🍃🌷🍃
با گذشت ایام، به دنبال محیط بزرگتری بود لذا با اصرار، پدر را راضی کرد تادر اردبیل خانه ای بخرند.
ایشان با بقیه برادرانش خیلی فرق داشت، از نظر #درستی و #اسلام خواهی، #اخلاق و #معرفت از همه #مقدم بود، از #بی نماز ها، افرادی که #غیبت می کردند و #تهمت می زدند، بدش می آمد.
🍃🌷🍃
به همراه #برادرانش در #تظاهرات شرکت می کرد ،زمان #پیروزی انقلاب #سی و پنج سال داشت ،#همراه افرادی بود که به #شهربانی حمله کردند و در #دستگیری یکی از عوامل رژیم #شرکت داشت.
🍃🌷🍃
بعد از #پیروزی انقلاب به #بسیج پیوست و حدود #چهار سال #بدون #دریافت حقوق #خدمت کرد.
🍃🌷🍃
با #شروع #جنگ تحمیلی در آستانه ۴۰#سالگی قرار داشت، به #جبهه رفت، در طول #پنج سال #اکثر اوقات خود را در #جبهه بود وبه "حبیب ابن مظاهر" #شهرت یافته بود.
🍃🌷🍃
#سمت #فرماندهی #گردان انصار و #فرماندهی#گردان 72 ثارالله –#جمعی لشکر 31 عاشورا–و همچنین #مسئولیت #تعاون لشکر را به عهده داشت.
🍃🌷🍃
ایشان با بقیه برادرانش خیلی فرق داشت، از نظر #درستی و #اسلام خواهی، #اخلاق و #معرفت از همه #مقدم بود، از #بی نماز ها، افرادی که #غیبت می کردند و #تهمت می زدند، بدش می آمد.
🍃🌷🍃
به همراه #برادرانش در #تظاهرات شرکت می کرد ،زمان #پیروزی انقلاب #سی و پنج سال داشت ،#همراه افرادی بود که به #شهربانی حمله کردند و در #دستگیری یکی از عوامل رژیم #شرکت داشت.
🍃🌷🍃
بعد از #پیروزی انقلاب به #بسیج پیوست و حدود #چهار سال #بدون #دریافت حقوق #خدمت کرد.
🍃🌷🍃
با #شروع #جنگ تحمیلی در آستانه ۴۰#سالگی قرار داشت، به #جبهه رفت، در طول #پنج سال #اکثر اوقات خود را در #جبهه بود وبه "حبیب ابن مظاهر" #شهرت یافته بود.
🍃🌷🍃
#سمت #فرماندهی #گردان انصار و #فرماندهی#گردان 72 ثارالله –#جمعی لشکر 31 عاشورا–و همچنین #مسئولیت #تعاون لشکر را به عهده داشت.
🍃🌷🍃
#شهید دفاع مقدس، رضا حداد
🍃🌷🍃
در تاریخ 9#دى ماه سال 1341# در محمودآباد در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
ایشان از سال 1360# به بعد عمرش را وقف #جبهه كرده بود، متاهل بود، 18#روز پس از #ازدواج راهى #جبهه شد و بيش از #دو سال تمام در #جبهه
#مى جنگيد.
🍃🌷🍃
#سخت كوش و #شجاع بود، و #عشق به #خدا🤍 در #وجودش نهفته بود و به اين جهت در #جبهه بسيار #فعال بود و #مبارزى خشمگين براى #اسلام بود.
🍃🌷🍃
ایشان #عباداتش در كنار #مبارزاتش پيوسته روح ایشان را #شفاف تر می کرد،در #دو #جبهه به #نبرد پرداخته بود #جبهه در #درون و ديگرى در #سر #جهاد ايران، هر وقت كه به #جبهه ميرفت #سه الى #پنج ماه مى ماند و #كمتر براى #مرخصى مى آمد.
🍃🌷🍃
ميلي به #دنيا نداشت و #جبهه را بهترين جاى #عبادت مى دانست، #هشت بار به #جبهه رفته بود و هر گاه رفتن به #جبهه را کمی به #تاخير مى انداخت #ناراحت می شد.
🍃🌷🍃
با اينكه بيش از #چهار ماه در #منطقه بود و به ایشان #پايان #ماموريت ميدادند ولى به خانه نمى آمد و مجدداً #بخط مقدم مى رفت و ميگفت ميخواهم ببينم صدام چگونه ميخواهد #فاو را #پس بگيرد.
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
در تاریخ 9#دى ماه سال 1341# در محمودآباد در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
ایشان از سال 1360# به بعد عمرش را وقف #جبهه كرده بود، متاهل بود، 18#روز پس از #ازدواج راهى #جبهه شد و بيش از #دو سال تمام در #جبهه
#مى جنگيد.
🍃🌷🍃
#سخت كوش و #شجاع بود، و #عشق به #خدا🤍 در #وجودش نهفته بود و به اين جهت در #جبهه بسيار #فعال بود و #مبارزى خشمگين براى #اسلام بود.
🍃🌷🍃
ایشان #عباداتش در كنار #مبارزاتش پيوسته روح ایشان را #شفاف تر می کرد،در #دو #جبهه به #نبرد پرداخته بود #جبهه در #درون و ديگرى در #سر #جهاد ايران، هر وقت كه به #جبهه ميرفت #سه الى #پنج ماه مى ماند و #كمتر براى #مرخصى مى آمد.
🍃🌷🍃
ميلي به #دنيا نداشت و #جبهه را بهترين جاى #عبادت مى دانست، #هشت بار به #جبهه رفته بود و هر گاه رفتن به #جبهه را کمی به #تاخير مى انداخت #ناراحت می شد.
🍃🌷🍃
با اينكه بيش از #چهار ماه در #منطقه بود و به ایشان #پايان #ماموريت ميدادند ولى به خانه نمى آمد و مجدداً #بخط مقدم مى رفت و ميگفت ميخواهم ببينم صدام چگونه ميخواهد #فاو را #پس بگيرد.
🍃🌷🍃
Forwarded from خادمین اهل بیت علیهم السلام...🇮🇷 ☫ خادمین اهل بیت علیهم السلام...🇮🇷 (علیرضا)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️مناجات بسیار زیبا با امام زمان(عج)
⭕️💗 السلام علیک یا صاحب الزمان💗
⭕️🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
@sardare_dellha
⭕️💗 السلام علیک یا صاحب الزمان💗
⭕️🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
@sardare_dellha
به #روایت از #سخنگوی #سازمان آتش نشاني و #خدمات ايمنی شهرداری تهران آقای سید جلال ملکی: #شهيد علي قانع #بيست و چهارمين #شهيد #عملياتی #سازمان آتش نشانی #پايتخت است.
🍃🌷🍃
#شهيد علی قانع در سال 1385# در #سازمان آتش نشانی شهر #تهران استخدام شدند و پس از #كسب #تجربيات گرانبهاي خود در #عمليات های #مختلف #امداد و #نجات موفق به #اخذ #درجه #پنجم
#آتش نشانی شده بودند.
🍃🌷🍃
اين #شهيد متاهل و دارای #دو فرزند #دو و #پنج ساله و در #ايستگاه 27#آتش نشانی در #غرب تهران #مشغول به #فعاليت بوده است.
🍃🌷🍃
#شهيد علی قانع سرانجام پس از 11#سال #ايثار و #فداكاري در #سازمان آتش نشانی #بامداد (جمعه) برای #نجات جان يك #شهروند در #حادثه #آتش سوزی در يك #منزل مسكونی در #جنت آباد جنوبی #خيابان پژوهنده #جان خود را از #دست داد.😔
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
#شهيد علی قانع در سال 1385# در #سازمان آتش نشانی شهر #تهران استخدام شدند و پس از #كسب #تجربيات گرانبهاي خود در #عمليات های #مختلف #امداد و #نجات موفق به #اخذ #درجه #پنجم
#آتش نشانی شده بودند.
🍃🌷🍃
اين #شهيد متاهل و دارای #دو فرزند #دو و #پنج ساله و در #ايستگاه 27#آتش نشانی در #غرب تهران #مشغول به #فعاليت بوده است.
🍃🌷🍃
#شهيد علی قانع سرانجام پس از 11#سال #ايثار و #فداكاري در #سازمان آتش نشانی #بامداد (جمعه) برای #نجات جان يك #شهروند در #حادثه #آتش سوزی در يك #منزل مسكونی در #جنت آباد جنوبی #خيابان پژوهنده #جان خود را از #دست داد.😔
🍃🌷🍃
سلام امام زمانم
ای رفتہ سفریوسف گمگشتہ کجایی
هیہات از این خون دل و دردجدایی
دنیا شدہ لبریز ز ظلم و ستم وجور
ای کاش خدا امر کند تا کہ بیایی
🌹تعجیل در فرج #پنج صلوات 🌹
@sardare_dellha
ای رفتہ سفریوسف گمگشتہ کجایی
هیہات از این خون دل و دردجدایی
دنیا شدہ لبریز ز ظلم و ستم وجور
ای کاش خدا امر کند تا کہ بیایی
🌹تعجیل در فرج #پنج صلوات 🌹
@sardare_dellha
#شهید تازه تفحص شده مدافع حرم
محمد رضا ( علی ) بیات 🍃⚘🍃
در تاریخ ۱۳۶۵/۱۱/۷ در تهران محله فلاح در خانواده اے متدین ومذهبے متولد شد.
تنها فرزند خانواده بود.
#شهید ۳۰ ساله و مجرد
🍃⚘🍃
از آنجا ڪه پدرشان دوست داشتند اسم پسرشان محمد باشد نامش را محمدرضا گذاشتند ولے دوستانش ایشان را علے صدا مے زدند. ایشان دو سال مانده به پایان جنگ به دنیا آمد . خیلے دوست داشت در مسجد فعالیت ڪند . #پنج ساله بود ڪه مڪبر مسجد شد.
🍃⚘🍃
ڪودک آرامے بود ڪه روزهاے ابتدایے عمرش با روزهاے اوج جنگ تحمیلے عراق مصادف شد ، زمانے لب به سخن گشود ڪه جنگ تموم شده بود ، اما این پایانے برایش نبود.
از ڪودڪے همراه پدرش به مسجد میآمد و مڪبر بود. #هفت سال بیشتر نداشت ڪه عضو بسیج شد در فعالیتها و ایستهاے شبانه حضور فعالے داشت . ڪمے ڪه سنش بالاتر رفت ، مداح هیئت شد ، ادامه تحصیلات نتوانست ایشان را از هدفش دور ڪند ، و در همه زمینهها مهارت ڪسب ڪرد . فعالیتهاے عملیاتے ، عقیدتے ، دینے و سیاسے بسیارے انجام میداد و در فتنه #۸۸ حضور فعالے داشت.
#شهیدمحمدرضا(علی)بیات
#سالروزشهادت.....🕊🕊🌹
🇮🇷 @sardare_dellha
محمد رضا ( علی ) بیات 🍃⚘🍃
در تاریخ ۱۳۶۵/۱۱/۷ در تهران محله فلاح در خانواده اے متدین ومذهبے متولد شد.
تنها فرزند خانواده بود.
#شهید ۳۰ ساله و مجرد
🍃⚘🍃
از آنجا ڪه پدرشان دوست داشتند اسم پسرشان محمد باشد نامش را محمدرضا گذاشتند ولے دوستانش ایشان را علے صدا مے زدند. ایشان دو سال مانده به پایان جنگ به دنیا آمد . خیلے دوست داشت در مسجد فعالیت ڪند . #پنج ساله بود ڪه مڪبر مسجد شد.
🍃⚘🍃
ڪودک آرامے بود ڪه روزهاے ابتدایے عمرش با روزهاے اوج جنگ تحمیلے عراق مصادف شد ، زمانے لب به سخن گشود ڪه جنگ تموم شده بود ، اما این پایانے برایش نبود.
از ڪودڪے همراه پدرش به مسجد میآمد و مڪبر بود. #هفت سال بیشتر نداشت ڪه عضو بسیج شد در فعالیتها و ایستهاے شبانه حضور فعالے داشت . ڪمے ڪه سنش بالاتر رفت ، مداح هیئت شد ، ادامه تحصیلات نتوانست ایشان را از هدفش دور ڪند ، و در همه زمینهها مهارت ڪسب ڪرد . فعالیتهاے عملیاتے ، عقیدتے ، دینے و سیاسے بسیارے انجام میداد و در فتنه #۸۸ حضور فعالے داشت.
#شهیدمحمدرضا(علی)بیات
#سالروزشهادت.....🕊🕊🌹
🇮🇷 @sardare_dellha
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⚫️ امان ازدلتنگی های مادران شهدا
🥀دلتنگ که باشی، انگارهمه ی روزهای هفته
#پنج شنبه میشوندوجای خالی اش، مدام خالی تر💔
#مادرانه
🌷شادی روح پاکِ #شهید_سردار_حاج_قاسم_سلیمانی وتمام شهدا، همه ای اموات،صلواتی همراه با سوره حمد،توحید قرائت کنیم.
🥀🥀
🏴@sardare_dellha
🥀دلتنگ که باشی، انگارهمه ی روزهای هفته
#پنج شنبه میشوندوجای خالی اش، مدام خالی تر💔
#مادرانه
🌷شادی روح پاکِ #شهید_سردار_حاج_قاسم_سلیمانی وتمام شهدا، همه ای اموات،صلواتی همراه با سوره حمد،توحید قرائت کنیم.
🥀🥀
🏴@sardare_dellha