🔸روزی انوشیروان برنشسته و به شکار رفته بود، به دیهی رسید و آب خواست. دخترکی یک تانیشکر بکوفت، در آب آمیخت و به پادشاه داد. انوشیروان پس از آنکه پی برد که آن آب از یک نیشکر فراهم آمده است، جریده خراج آن دیه خواست و بررسی کرد و از آنجا که خراج آن بس اندک بود، دستور داد «تاخراج آن دیه به زیادت کنند»... انوشیروان، وقتی دیگر بدان دیه رسید، سوی آن خانه گذر کرد و آب خواست. همان دختر بیرون آمد، او را بدید و بشناخت. به خانه باز آمد تا آب بیرون آورد و دیر بماند. نوشیروان را شتاب گرفت، بانگ زد، دختر بیرون آمد. گفت : «چرا دیر آمدی؟ دخترک گفت : زیرا که از یک نیشکر چندان آب نیامد که تو بخوری و امروز سه نیشکر بکوفتم تا چندان آب آمد که از یکی آمده بود.» نوشیروان گفت : این از چه افتاد؟ گفت: از نیت پادشاه که شنیده ام که چون پادشاه را بر رعیت نیت بد گردد، برکات از همه چیزها بشود. نوشیروان بخندید و باز نیت نیکو بکرد و آن دخترک را به حلال بخواست که سخت زیرک بود.
...«پس، بباید دانستن که آبادانی و ویرانی جهان از پادشاهان است، که اگر پادشاه عادل بود، جهان آبادان بود و رعیت ایمن بود، چنان که به وقت اردشیر و افریدون و بهرام گور و کسری انوشیروان بود. و چون پادشاه ستمکار بود، جهان ویران شود، چنان که به وقت ضحاک و افراسیاب و یزدگردبزهکار و مانند ایشان.»...چنانکه شقيق بلخی به هارون الرشید گفت: «چشمه تویی و دیگر عمال جوی؛ اگر چشمه روشن بود، تیرگی جوی ها زیان ندارد و اگر چشمه تیره بود روشنی دیگر جوی ها سود ندارد.»
نصيحة الملوک – امام محمد #غزالی
@sahandiranmehr
...«پس، بباید دانستن که آبادانی و ویرانی جهان از پادشاهان است، که اگر پادشاه عادل بود، جهان آبادان بود و رعیت ایمن بود، چنان که به وقت اردشیر و افریدون و بهرام گور و کسری انوشیروان بود. و چون پادشاه ستمکار بود، جهان ویران شود، چنان که به وقت ضحاک و افراسیاب و یزدگردبزهکار و مانند ایشان.»...چنانکه شقيق بلخی به هارون الرشید گفت: «چشمه تویی و دیگر عمال جوی؛ اگر چشمه روشن بود، تیرگی جوی ها زیان ندارد و اگر چشمه تیره بود روشنی دیگر جوی ها سود ندارد.»
نصيحة الملوک – امام محمد #غزالی
@sahandiranmehr
Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رادیو #قرآن #مصر، سابقهای طولانی و جایگاه ویژهای بین مردم این کشور دارد. ویدیوی تقلید صدای این چهار جوان از تیتراژ و قطعات مشهور و آشنایی از این برنامه در شبکههای اجتماعی عرب زبان، فراگیر شده است.
@sahandiranmehr
@sahandiranmehr
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
« تصویر سریع» ذوبشدن ۶ هفتهای یخچالهای طبیعی به دلیل افزایش حرارت زمین
@sahandiranmehr
@sahandiranmehr
غلامرضا نوری، نماینده اصولگرای مجلس میگوید #دولت_سیزدهم اساساً برنامه مشخصی برای حل مشکلات مردم ندارد. نوری در مصاحبه با رویداد ۲۴ گفت: «بنای مجلس فرصت دادن به رییس جمهوری و کابینهاش بود، اما با گذشت بیش از سه ماه حالا شاهد انتقادات برخی نمایندگان هستیم و به نظرم اگر روال کار دولت همین باشد، انتقادات به مرور شدیدتر هم خواهد شد، چون کار خاصی صورت نگرفته.» عضو کمیسیون کشاورزی مجلس با اشاره به سفرهای استانی رئیس دولت سیزدهم گفت: «برای هر چیزی باید حدی قائل شد. مشکلات امروز مردم برای همه واضح و روشن است. مدتهاست اقتصاد مملکت با بحران روبروست و معیشت مردم به خطر افتاده و نیازی نیست دنبال کشف مشکل رفت. اکنون انتظار همه از دولتمردان، ارائه راهکار است.» نوری پیشبینی کرد که به مرور، سفرهای استانی به ضدتبلیغ تبدیل خواهد شد.» او در ادامه افزود: «به اعتقاد من، دولت اساساً برنامه خاصی ندارد. . ما سوال داریم که برای کسری بودجه چه میخواهند بکنند؟ کنترل قیمتها چگونه انجام خواهد شد؟ از طرفی، در موضوعاتی مثل FATF و برجام هم عملکرد روشنی که نشان دهد دولت میخواهد ابتکار عمل را به دست بگیرد، نمیبینیم.»
@sahandiranmehr
@sahandiranmehr
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جسیکا سو، پزشکجراح با روش مبتکرانهای در اینستاگرام، کودکان را با بدن انسان و جراحی آشنا میکند.
@sahandiranmehr
@sahandiranmehr
#شطح_و_طامات یک گونه رو به انقراض
این قسمت: معجزه خیال
✍️سهند ایرانمهر
دردهای آدم دو جورند. آنها که در مسیرت
ایستادهاند و روزی یا چندروزی یکبار که گذارت بِهِشان میافتد و از خراش ناخن چرکشان روی پوستت « آخ» ی میگویی و دردهایی که خودشان به سراغت میآیند.
این دردها، دردهایی هستند که خودشان را لای چیزهایی که دوست داری یا باید دوست داشته باشی قایم میکنند تا عمق ناخنشان بیشتر روی پوست و گوشتت معلوم شود.
همه آن کامیونها که پشتشان نوشته « زخم خنجر رفیق» یا آن شعرها که میگویند :« با من هرچه کرد آن آشنا کرد» بیش از اینکه دردشان از رفیق یا آشنا باشد، از نابهنگامی خراش در دل اوقات یا لحظات یا جاهایی بوده که جز انتظار شادی و آرامش نبوده است.
.
برای خلاصی از درد، به خیلی جاها میشود پناه برد. به تنهایی، به همهمه، به حرفزدن، به حرف نزدن... اما بدی اینهمآوردی آنجاست که مشتِ تلخی و ملال و درد همیشه پُرتر است الا جایی که « خیال » هست.
خیال است که خِیل خیول سرکشش، سمها را بر آبهای وحشی ذهن آدم میکوبد و هیبت وشکوه یالافشانیاش بر گریوههای رویا، دل آدم را جلا میدهد.
.
خیال است که پای هیچ غریبهای به آن نمیرسد و میگذارد که واقعیتزدهها همچنان مسخرهاش کنند.
خیال، نقطه مقابل واقعیت نیست، خیال نقطه مقابل یاسی است که به تو میگوید:«همه چیز همین نژندهایی است که میبینی، همه چیز به همین تلخی وکسالت و گسی است. همه چیز استمرار هندسه تکرار مثلثهای نوک تیز وشیبهای تند و زاویههای تنگ بر پس زمینه علتها و معلولهایی است که از گاو فلسفه، هیچ، میدوشند»
.
خیال اما به تهمت توهم، به همزادی دروغین با « خواب» که دشمنانش ساختهاند، بیاعتناست. خیال، جرقه «امکان» سبزه در شورهزار است.
.
پیشگویِ«میشود» در همهمه هجاهای« نشدن». خیال، رنگ سخاوتمندانه بر اندامها و مناظر و مرایایی است که «دیدن» را در تو بر میانگیزاند. خیال، به سرِ خسته و اوفتاده، میگوید، بالابیا و نگاه کن. نگاه کن به تلاقی همه چیزهای خوب که در جهانِ مایوسِ واقعی، از هم دورند. به رنگ، بهنور، به باران، به دستهای گرم و آغوشِ پر از اشتیاق و گیسوان شعربرانگیز و نغمههایِ گوشنواز و...
خیال، آشنای همیشه آدمی، برای برپا ماندن و ادامه دادن است. خیال، تنها آشنای آدمی است که باید درهای تنهایی همیشه برایش باز باشد:
مجال خواب نمیباشدم ز دست خیال
درِ سرای، نشاید بر آشنایان بست!
Video: rodrigoperezestrada
@sahandiranmehr
این قسمت: معجزه خیال
✍️سهند ایرانمهر
دردهای آدم دو جورند. آنها که در مسیرت
ایستادهاند و روزی یا چندروزی یکبار که گذارت بِهِشان میافتد و از خراش ناخن چرکشان روی پوستت « آخ» ی میگویی و دردهایی که خودشان به سراغت میآیند.
این دردها، دردهایی هستند که خودشان را لای چیزهایی که دوست داری یا باید دوست داشته باشی قایم میکنند تا عمق ناخنشان بیشتر روی پوست و گوشتت معلوم شود.
همه آن کامیونها که پشتشان نوشته « زخم خنجر رفیق» یا آن شعرها که میگویند :« با من هرچه کرد آن آشنا کرد» بیش از اینکه دردشان از رفیق یا آشنا باشد، از نابهنگامی خراش در دل اوقات یا لحظات یا جاهایی بوده که جز انتظار شادی و آرامش نبوده است.
.
برای خلاصی از درد، به خیلی جاها میشود پناه برد. به تنهایی، به همهمه، به حرفزدن، به حرف نزدن... اما بدی اینهمآوردی آنجاست که مشتِ تلخی و ملال و درد همیشه پُرتر است الا جایی که « خیال » هست.
خیال است که خِیل خیول سرکشش، سمها را بر آبهای وحشی ذهن آدم میکوبد و هیبت وشکوه یالافشانیاش بر گریوههای رویا، دل آدم را جلا میدهد.
.
خیال است که پای هیچ غریبهای به آن نمیرسد و میگذارد که واقعیتزدهها همچنان مسخرهاش کنند.
خیال، نقطه مقابل واقعیت نیست، خیال نقطه مقابل یاسی است که به تو میگوید:«همه چیز همین نژندهایی است که میبینی، همه چیز به همین تلخی وکسالت و گسی است. همه چیز استمرار هندسه تکرار مثلثهای نوک تیز وشیبهای تند و زاویههای تنگ بر پس زمینه علتها و معلولهایی است که از گاو فلسفه، هیچ، میدوشند»
.
خیال اما به تهمت توهم، به همزادی دروغین با « خواب» که دشمنانش ساختهاند، بیاعتناست. خیال، جرقه «امکان» سبزه در شورهزار است.
.
پیشگویِ«میشود» در همهمه هجاهای« نشدن». خیال، رنگ سخاوتمندانه بر اندامها و مناظر و مرایایی است که «دیدن» را در تو بر میانگیزاند. خیال، به سرِ خسته و اوفتاده، میگوید، بالابیا و نگاه کن. نگاه کن به تلاقی همه چیزهای خوب که در جهانِ مایوسِ واقعی، از هم دورند. به رنگ، بهنور، به باران، به دستهای گرم و آغوشِ پر از اشتیاق و گیسوان شعربرانگیز و نغمههایِ گوشنواز و...
خیال، آشنای همیشه آدمی، برای برپا ماندن و ادامه دادن است. خیال، تنها آشنای آدمی است که باید درهای تنهایی همیشه برایش باز باشد:
مجال خواب نمیباشدم ز دست خیال
درِ سرای، نشاید بر آشنایان بست!
Video: rodrigoperezestrada
@sahandiranmehr
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نمایش مهارتهای اسکیباز سوئیسی با پسزمینهای که سریال بازیمرکب را تداعی میکند.
@sahandiranmehr
@sahandiranmehr
نایب رئیس کمیسیون قضایی مجلس درباره برگزاری دادگاه آبان در انگلیس
حسن نوروزی گفته که یکی از آنهایی که به مردم شلیک کرد من بودم، ما کُشتیم. حالا چه کسی میخواهد ما رامحاکمه کند؟! طرف آمده بانک آتش زده و ماهم او را کُشتیم.»
شرق
@sahandiranmehr
حسن نوروزی گفته که یکی از آنهایی که به مردم شلیک کرد من بودم، ما کُشتیم. حالا چه کسی میخواهد ما رامحاکمه کند؟! طرف آمده بانک آتش زده و ماهم او را کُشتیم.»
شرق
@sahandiranmehr
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مولودیخوانی امروز در دفتر شهردار تهران قبل از شروع جلسه
@sahandiranmehr
@sahandiranmehr
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سیفالاسلام فرزند قذافی به عنوان نامزد انتخابات ریاستجمهوری لیبی ثبتنام کرد.
@sahandiranmehr
@sahandiranmehr
🔸مردم جهان سه گروه بیشتر نیستند. گروهی هستند که دانش و بینش و فضیلت را برای آن میخواهند که از آن، خود لذت ببرند و کام جان را شیرین کنند و در آغوش لذایذ معنوی روزگار را به خوشی بگذرانند و البته این گروه شریفترین مردم جهانند .
گروه دوم کسانی هستند که هرگز از دانش و برتری اخلاقی لذت نبرده و در این میدان هم دعوی ندارند و مردمی بیآزارندکه به سادگی می آیند و به سادگی میروند و زیانی به کسی نمیرسانند همچنان که سودی هم نمیبخشند.
گروه سوم مردمیاند میانهی این دو گروه یعنی کسانی که دعوی دانش و برتری دارند و اندکی هم در پی دانش میروند و تنها به برتری ظاهری به اندازهای که مردم پی به باطن خبیث و پستشان نبرند قناعت میکنند و دانش را برای تأمین منافع و زندگی مادی خود و التذاذ جسمانی و به عبارت دیگر سور چرانی و شکمخوارگی و حلق و جلق و دلق میخواهند . مطلقا این گروه خراج جامعهی انسانی و سرچشمه ی همه ی بدبختی ها و تیره روزيها هستند.
رمان"نیمه راه بهشت"
سعید نفیسی
سالگرد درگذشت
@sahandiranmehr
گروه دوم کسانی هستند که هرگز از دانش و برتری اخلاقی لذت نبرده و در این میدان هم دعوی ندارند و مردمی بیآزارندکه به سادگی می آیند و به سادگی میروند و زیانی به کسی نمیرسانند همچنان که سودی هم نمیبخشند.
گروه سوم مردمیاند میانهی این دو گروه یعنی کسانی که دعوی دانش و برتری دارند و اندکی هم در پی دانش میروند و تنها به برتری ظاهری به اندازهای که مردم پی به باطن خبیث و پستشان نبرند قناعت میکنند و دانش را برای تأمین منافع و زندگی مادی خود و التذاذ جسمانی و به عبارت دیگر سور چرانی و شکمخوارگی و حلق و جلق و دلق میخواهند . مطلقا این گروه خراج جامعهی انسانی و سرچشمه ی همه ی بدبختی ها و تیره روزيها هستند.
رمان"نیمه راه بهشت"
سعید نفیسی
سالگرد درگذشت
@sahandiranmehr
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از ویدیوهای پربازدیدمربوط به زلزله ۶.۴ ریشتری در جنوب کشور
@sahandiranmehr
@sahandiranmehr
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دغدغههای روز فقهی در صداوسیما، از جواز شرط بندی روی قاطر و اسب و موشک و مسایل دفاعی تا استفتاء در مورد جواز قمار وشرط بندی اینترنتی ذیل دفاع سایبری!
@sahandiranmehr
@sahandiranmehr
🔺نایب رئیس کمیسیون حقوقی مجلس: احساس کردم مصاحبهکننده با من از منافقین بود
🔸نوروزی: مصاحبه منتشر شده از من درباره اغتشاشگران آبان 98 جعلی بوده و تولید گروهک تروریستی منافقین است.
🔸یک خبرنگار جعلی از من سوال کرد که نظر شما درباره محاکمه کسانی که انسان ها را در آبان ماه 1398 کشتند چیست ؟ طرح این سوال برای من بسیار تعجب بر انگیز بود.
🔸من به آن خبرنگار جعلی گفتم این سوال شما یعنی چه؟ شما می خواهد چه کسی را محاکمه کنید ؟ شما تخریبگر و آدمکش را می خواهید بر نیروهای دفاعی حاکم کنید ؟ احساس کردم این خبرنگار از منافقین باشد که قطعا هم بود، گفتم می خواهید من را محاکمه کنید؟ سپس گوشی را قطع کردم. /خانه ملت
@sahandiranmehr
🔸نوروزی: مصاحبه منتشر شده از من درباره اغتشاشگران آبان 98 جعلی بوده و تولید گروهک تروریستی منافقین است.
🔸یک خبرنگار جعلی از من سوال کرد که نظر شما درباره محاکمه کسانی که انسان ها را در آبان ماه 1398 کشتند چیست ؟ طرح این سوال برای من بسیار تعجب بر انگیز بود.
🔸من به آن خبرنگار جعلی گفتم این سوال شما یعنی چه؟ شما می خواهد چه کسی را محاکمه کنید ؟ شما تخریبگر و آدمکش را می خواهید بر نیروهای دفاعی حاکم کنید ؟ احساس کردم این خبرنگار از منافقین باشد که قطعا هم بود، گفتم می خواهید من را محاکمه کنید؟ سپس گوشی را قطع کردم. /خانه ملت
@sahandiranmehr
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لیبی/شادمانی برای ثبتنام سیفالاسلام قذافی، پسر مخلوع دیکتاتور مخلوع لیبی در انتخابات ریاست جمهوری
@sahandiranmehr
@sahandiranmehr
شطح_و_طامات یک گونه روبه انقراض✔️
این قسمت: نور سرخ
✍️سهند ایرانمهر
یک نور قرمزِ « هشدار » هست، که هر روز
صبح در گوشه چشممان، روشن و خاموش میشود. در همان لحظه که مُردّدیم، اول برنامههایمان را مرور کنیم و یک حرف تکراری در مورد گُوه مرغی بودنِ احوال جهان را تکرار کنیم یا به جملات قالببندی شده سخنرانان انگیزشی، دخیل ببندیم.
ایننورهای قرمز، از عمق وجودمان میآیند. از محلههای پایین دستِ ذهن، محلههایی با کوچههای باریک وتاریک و دیوارهای کوتاه و کلی سطل زباله یهور با آدمهایی که سرکوچه، ایستادهاند و سیگار میکشند و غریبهها را ورانداز میکنند.
هر روز صبح، آدمها چشمشان را از این چراغهای قرمز چشمکزن، میدزدند تا مبادا خاطرهای تلخ یادشان بیفتد، تا مبادا ناگزیری رویارویی مهیب با هیولایی که همیشه با تحملش از مبارزه با آن گریختهاند، یقهشان را بگیرد. تا مبادا، چیزی که سرب گلوست، نمک روی زخم است، نشتر روی دمل، داغ روی پوست و لتی بر گردن، مست و برهنه، راه را بر آنها ببندد و بگوید:« هیچ کار تو نمیتواند انکار و کتمان من باشد. نه خندههایت، نه پرحرفیات، نه جلوی چشمها رژه رفتنات ونه ونه و نه!». این نور قرمز هشدار. این تلالو شوم :« از من بترس». این نقطه خونباره یادآوری، در خودش همه اضطرابها و نتوانستنها و دردها و دلشورهها را مثل یک سیاهچاله جمع کرده است و جرم هر لحظه فشرده و فشردهاش، همه چیز را دارد میبلعد.
من اما در این نور خیره میشوم. تمام بدنم رعشه میگیرد اما در چشمانش نگاه میکنم. او هم فاتحانه بمن نگاه میکند. به آب شدنم، به تحلیل رفتنم، به لرزش لبهایم، به سستی زانوانم، به من. پایان این نگاه سخت و تیز، هرچه باشد، مهم نیست. یکجا، هر چشممضطربی باید به نور سرخ ذهن و سوسوی چندشآورش خیره شود.
هیچ چشمی به یاری چشمان ما نمیآید. هیچ روحی بار روح دیگر را نمیپذیرد. خودت! خودت باید یک روز، یکجا، بیاندیشه فرجام، بی هراس، بی رویگردانی از آن نور مشئوم، در افق رویداد همه ترسها و اضطرابها و عرقهای سرد و تپشهای قلبت بایستی و چنان خیرهاش شوی که از فروغ بیفتد، که پتپت کند و از سو بیفتد. ایننور قرمز، این درنده پنهان پشت کاجهای درهم و تاریک ذهن، بفهمد که به او پشت کردهای، به سویت میجهد، به جانت طمع میکند.
نور قرمزی هست که همه ما از آن چشم برمیگیریم. همه را برای آن متهم و همه چیز را برای ندیدنش، سپر میکنیم تا تحملش، گواهی بر زوال و ترس خودمان نباشد. به این نور قرمز موذی، نگاه کن. چشم در چشم و به خودت فکر کن و به مغتنم بودن ارادهای فراموش شده و جسارتی که رستگاریات جز با آن، ممکن نیست.
@sahandiranmehr
این قسمت: نور سرخ
✍️سهند ایرانمهر
یک نور قرمزِ « هشدار » هست، که هر روز
صبح در گوشه چشممان، روشن و خاموش میشود. در همان لحظه که مُردّدیم، اول برنامههایمان را مرور کنیم و یک حرف تکراری در مورد گُوه مرغی بودنِ احوال جهان را تکرار کنیم یا به جملات قالببندی شده سخنرانان انگیزشی، دخیل ببندیم.
ایننورهای قرمز، از عمق وجودمان میآیند. از محلههای پایین دستِ ذهن، محلههایی با کوچههای باریک وتاریک و دیوارهای کوتاه و کلی سطل زباله یهور با آدمهایی که سرکوچه، ایستادهاند و سیگار میکشند و غریبهها را ورانداز میکنند.
هر روز صبح، آدمها چشمشان را از این چراغهای قرمز چشمکزن، میدزدند تا مبادا خاطرهای تلخ یادشان بیفتد، تا مبادا ناگزیری رویارویی مهیب با هیولایی که همیشه با تحملش از مبارزه با آن گریختهاند، یقهشان را بگیرد. تا مبادا، چیزی که سرب گلوست، نمک روی زخم است، نشتر روی دمل، داغ روی پوست و لتی بر گردن، مست و برهنه، راه را بر آنها ببندد و بگوید:« هیچ کار تو نمیتواند انکار و کتمان من باشد. نه خندههایت، نه پرحرفیات، نه جلوی چشمها رژه رفتنات ونه ونه و نه!». این نور قرمز هشدار. این تلالو شوم :« از من بترس». این نقطه خونباره یادآوری، در خودش همه اضطرابها و نتوانستنها و دردها و دلشورهها را مثل یک سیاهچاله جمع کرده است و جرم هر لحظه فشرده و فشردهاش، همه چیز را دارد میبلعد.
من اما در این نور خیره میشوم. تمام بدنم رعشه میگیرد اما در چشمانش نگاه میکنم. او هم فاتحانه بمن نگاه میکند. به آب شدنم، به تحلیل رفتنم، به لرزش لبهایم، به سستی زانوانم، به من. پایان این نگاه سخت و تیز، هرچه باشد، مهم نیست. یکجا، هر چشممضطربی باید به نور سرخ ذهن و سوسوی چندشآورش خیره شود.
هیچ چشمی به یاری چشمان ما نمیآید. هیچ روحی بار روح دیگر را نمیپذیرد. خودت! خودت باید یک روز، یکجا، بیاندیشه فرجام، بی هراس، بی رویگردانی از آن نور مشئوم، در افق رویداد همه ترسها و اضطرابها و عرقهای سرد و تپشهای قلبت بایستی و چنان خیرهاش شوی که از فروغ بیفتد، که پتپت کند و از سو بیفتد. ایننور قرمز، این درنده پنهان پشت کاجهای درهم و تاریک ذهن، بفهمد که به او پشت کردهای، به سویت میجهد، به جانت طمع میکند.
نور قرمزی هست که همه ما از آن چشم برمیگیریم. همه را برای آن متهم و همه چیز را برای ندیدنش، سپر میکنیم تا تحملش، گواهی بر زوال و ترس خودمان نباشد. به این نور قرمز موذی، نگاه کن. چشم در چشم و به خودت فکر کن و به مغتنم بودن ارادهای فراموش شده و جسارتی که رستگاریات جز با آن، ممکن نیست.
@sahandiranmehr
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سردار احمد وحیدی وزیر کشور، در آئین تکریم و معارفه استاندار قزوین : قزوین، عارفان زیادی دارد، وجود عارفانی چون "عارف قزوینی" و "آیت الله سید ابوالحسن رفیعی".
✍️پانوشت:
البته که قصدندارم باز، بحث محقق و مقدس اردبیلی رییسجمهور را در اینجا باز کنم لکن عارف قزوینی، عارف نبود، یغمای جندقی، جایی را به تاراج نبرد، چندانکه وحشی بافقی، وحشی نبود و اهلی شیرازی هم به سبب رام شدن به این نام شهره نشد و باباطاهر عریان نیز به ستر عورت مقید بود و سوزنی سمرقندی را کاری به تزریقات نبود چنانکه بیدل دهلوی را دلی، عاشق بود و شیخ بهایی هم بهایی نبود!
@sahandiranmehr
✍️پانوشت:
البته که قصدندارم باز، بحث محقق و مقدس اردبیلی رییسجمهور را در اینجا باز کنم لکن عارف قزوینی، عارف نبود، یغمای جندقی، جایی را به تاراج نبرد، چندانکه وحشی بافقی، وحشی نبود و اهلی شیرازی هم به سبب رام شدن به این نام شهره نشد و باباطاهر عریان نیز به ستر عورت مقید بود و سوزنی سمرقندی را کاری به تزریقات نبود چنانکه بیدل دهلوی را دلی، عاشق بود و شیخ بهایی هم بهایی نبود!
@sahandiranmehr
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیروز در لیورپول، راننده تاکسی با مشاهده تلاش مسافر برای فعال کردن ماده انفجاری، بلافاصله درب خودرو را قفل میکند و از خودرو خارج میشود. پلیس مسافر و عامل انفجار (کشته شده)را یکپناهنده سوری معرفی کرده است
@sahandiranmehr
@sahandiranmehr