پیدا و پنهان جهان بینالملل
🔺لاوروف در کنفرانس مطبوعاتی با همتای اسپانیایی: حمله تروریستی به تهران نشان داد که تروریست ها زبان آرامش را نمی دانند و آرام نمی گیرند 🔺وزیر خارجه ایتالیا: حملات تهران نشان داد که نیازبه یک استراتژی بلند مدت ضد تروریسم است @roydadhayejahani
🌍مشروعیت #عربستان، زیر سوال
✍در قرن جدید میلادی رقابت ژئوپولتیک خاورمیانه شکل جدیدی به خود گرفته، قوائد بازی در این منطقه تغییر کرده و تبعا بازیگران منطقهای، رقابتی مبتنی بر شرایط جدید منطقه را پیش گرفتهاند. تحولات دیپلماتیک و ژئوپولتیک نیمه دوم قرن بیستم میلادی موجب شده تا این منطقه هم اکنون به هارتلند بحران تبدیل و از این حیث کاملا منطبق بر شاخصههای جهانی باشد. از این روی بحران کنونی خاورمیانه نیز بحرانی جهانی تلقی میشود و طبعا بازیگرانی در پارامترهای جهانی را میطلبد. این شرایط به افول و ظهور بازیگران و قدرتهای جدید در این منطقه ختم شده که به طور مثال میتوان به خروج کامل #عراق، #سوریه، #عمان و ... از دایره بازیگران تصمیم ساز، کمرنگ شدن وزن تاثیرگذاری رژیم #اسرائیل، #ترکیه و عربستان و نهایتا پر رنگ شدن نقش ایران، مصر و پاکستان اشاره کرد. هم اکنون قدرتهای منطقهای در خاورمیانه عبارتند از #ایران، ترکیه، عربستان، رژیم اسرائیل، #پاکستان و مصر اما محصول روند فعلی تحولات، تغییر در توازن قوای قدرتهای یاد شده است. با تغییر شاخصههای منطقهای به شاخصههای جهانی، نخستین مسئلهای که در مناقشات منطقهای نمایان میشود پتانسیل بالقوه بازیگران است که یا آنها را در سطح یک بازیگر جهانی بالا میبرد، یا به سقوط اعتبار آنها در تصمیم سازیها منجر میشود. نگاه واقع بینانه و آگاهی دولتها از پتانسیلهای بالقوه خود، موضع گیریهای مبتنی بر توان دیپلماتیک، نظامی، اقتصادی و هژمونی آنها را منتج خواهد شد که خلاف این مطلب، ورود دولتها به وضعیت مخاطره آمیز را در پی خواهد داشت. پاکستان با خارج نگاه داشتن خود از مناقشات اخیر سعی در تثبیت جایگاه خود به عنوان یک میانجیگر منطقهای داشته، مصر بعد از عبور از یک بحران دورهای هم اکنون با واقع بینی سعی در تحرک حداقلی ولی تاثیرگذار دارد که تا امروز به نتایج دلخواه خود نیز دست یافته، ترکیه با تغییرات مداوم دکترین خود بر پایه ایدوئولوژیهای آرمانگرایانه عملا در یک سردرگمی به سر میبرد و بحران داخلی این کشور نیز مزید بر علت شده تا امروز ترکیه در سراشیبی تحولات منطقه قرار گیرد، رژیم اسرائیل با درک صحیح پتانسیل خود و تحولات منطقهای خود را از دایره مناقشات کنار کشیده تا مانند ترکیه از گزند این تحولات در امان باشد، ایران با بهره گیری از پتانسیل نظامی و دیپلماتیک خود موفق به گسترش حوزه نفوذ هژمونی خود در منطقه میان مرزهای غربی خود تا دریای مدیترانه و قسمتهایی از شبه جزیره عربستان شده و نهایتا عربستان نیز به واسطه بحران مدیریت در این کشور، تصمیمات مبتنی بر هیجانات سیاسی و اتخاذ استراتژیها اشتباه نظامی در جهت شیب تحولات منطقهای قرار گرفت. در این میان گسترش حوزه نفوذ ایران در مناطقی که سابقا تحت استیلای هژمونی عربستان بودند، سبب شکل گیری رقابتی پاندولی میان این دو قدرت منطقهای شده و به جنگی سرد میان آنها ختم شد. همزمانی بحران خاورمیانه و تغییر ژئوپولتیک ایالات متحده از خاورمیانه به شرق آسیا، سبب انزوای ریاض در مواجه با قدرت گیری تهران شد که تصمیم سازان سعودی در جهت مقابله با این رخداد در اولین گام دست به تغییر استراتژی خود در مقابل ایران از موازنه قدرت به موازنه تهدید زده و به این طریق اقدام به ایجاد ائتلافهایی در راستای مرتفع نمودن خلاء حضور متحد قدیمی خود یعنی ایالات متحده کردند. اولین ائتلاف آنها نیز در قالب ائتلاف نظامی در جنگ یمن صورت گرفت که علاوه بر آنکه با عدم حضور مصر و پاکستان نتیجه دلخواه مورد نیاز آنها رقم نخورد، بلکه این ائتلاف به واسطه حضور نیروهای مزدور نظامی چندملیتی موسوم به بلک واتر به فرماندهی امارات در جزایر استراتژیک سهقطری و پریم یمن به قدرت گیری بیشتر امارات متحده عربی در شبه جزیره عربستان ختم شد که نتایج این مسئله نیز در آینده قطعا به سود ریاض که به عنوان برادر بزرگتر اعراب شناخته میشود نخواهد بود. تلاش دوم ریاض در جهت ایجاد ائتلاف میان عربستان، ترکیه و #مصر صورت گرفت که ضدیت تفکرات اسلامگرای تندروی اردوغان و تفکرات السیسی که اساسا در ضدیت با اسلام تندرو خصوصا اخوان بوده، بحران سیاسی و اقتصادی داخلی مصر و نهایتا وابستگی انرژی آنکارا به تهران به واسطه تامین میزان قابل توجهی از نفت، برق و گاز مصرفی ترکیه و در کنار آن آینده بینی آنکارا جهت سرمایه گزاری در حوزه انرژی ایران، ایجاد ائتلاف فوق را دچار نقصان نمود.
🖌نویسنده : دکتر مانی محرابی، عضو هیات علمی اندیشکده روابط بین الملل
منتشر شده در هفتنامه سیاسیون (شماره 15)
(قسمت نخست)
✅«پیدا و پنهان روابط بینالملل»
@roydadhayejahani
✍در قرن جدید میلادی رقابت ژئوپولتیک خاورمیانه شکل جدیدی به خود گرفته، قوائد بازی در این منطقه تغییر کرده و تبعا بازیگران منطقهای، رقابتی مبتنی بر شرایط جدید منطقه را پیش گرفتهاند. تحولات دیپلماتیک و ژئوپولتیک نیمه دوم قرن بیستم میلادی موجب شده تا این منطقه هم اکنون به هارتلند بحران تبدیل و از این حیث کاملا منطبق بر شاخصههای جهانی باشد. از این روی بحران کنونی خاورمیانه نیز بحرانی جهانی تلقی میشود و طبعا بازیگرانی در پارامترهای جهانی را میطلبد. این شرایط به افول و ظهور بازیگران و قدرتهای جدید در این منطقه ختم شده که به طور مثال میتوان به خروج کامل #عراق، #سوریه، #عمان و ... از دایره بازیگران تصمیم ساز، کمرنگ شدن وزن تاثیرگذاری رژیم #اسرائیل، #ترکیه و عربستان و نهایتا پر رنگ شدن نقش ایران، مصر و پاکستان اشاره کرد. هم اکنون قدرتهای منطقهای در خاورمیانه عبارتند از #ایران، ترکیه، عربستان، رژیم اسرائیل، #پاکستان و مصر اما محصول روند فعلی تحولات، تغییر در توازن قوای قدرتهای یاد شده است. با تغییر شاخصههای منطقهای به شاخصههای جهانی، نخستین مسئلهای که در مناقشات منطقهای نمایان میشود پتانسیل بالقوه بازیگران است که یا آنها را در سطح یک بازیگر جهانی بالا میبرد، یا به سقوط اعتبار آنها در تصمیم سازیها منجر میشود. نگاه واقع بینانه و آگاهی دولتها از پتانسیلهای بالقوه خود، موضع گیریهای مبتنی بر توان دیپلماتیک، نظامی، اقتصادی و هژمونی آنها را منتج خواهد شد که خلاف این مطلب، ورود دولتها به وضعیت مخاطره آمیز را در پی خواهد داشت. پاکستان با خارج نگاه داشتن خود از مناقشات اخیر سعی در تثبیت جایگاه خود به عنوان یک میانجیگر منطقهای داشته، مصر بعد از عبور از یک بحران دورهای هم اکنون با واقع بینی سعی در تحرک حداقلی ولی تاثیرگذار دارد که تا امروز به نتایج دلخواه خود نیز دست یافته، ترکیه با تغییرات مداوم دکترین خود بر پایه ایدوئولوژیهای آرمانگرایانه عملا در یک سردرگمی به سر میبرد و بحران داخلی این کشور نیز مزید بر علت شده تا امروز ترکیه در سراشیبی تحولات منطقه قرار گیرد، رژیم اسرائیل با درک صحیح پتانسیل خود و تحولات منطقهای خود را از دایره مناقشات کنار کشیده تا مانند ترکیه از گزند این تحولات در امان باشد، ایران با بهره گیری از پتانسیل نظامی و دیپلماتیک خود موفق به گسترش حوزه نفوذ هژمونی خود در منطقه میان مرزهای غربی خود تا دریای مدیترانه و قسمتهایی از شبه جزیره عربستان شده و نهایتا عربستان نیز به واسطه بحران مدیریت در این کشور، تصمیمات مبتنی بر هیجانات سیاسی و اتخاذ استراتژیها اشتباه نظامی در جهت شیب تحولات منطقهای قرار گرفت. در این میان گسترش حوزه نفوذ ایران در مناطقی که سابقا تحت استیلای هژمونی عربستان بودند، سبب شکل گیری رقابتی پاندولی میان این دو قدرت منطقهای شده و به جنگی سرد میان آنها ختم شد. همزمانی بحران خاورمیانه و تغییر ژئوپولتیک ایالات متحده از خاورمیانه به شرق آسیا، سبب انزوای ریاض در مواجه با قدرت گیری تهران شد که تصمیم سازان سعودی در جهت مقابله با این رخداد در اولین گام دست به تغییر استراتژی خود در مقابل ایران از موازنه قدرت به موازنه تهدید زده و به این طریق اقدام به ایجاد ائتلافهایی در راستای مرتفع نمودن خلاء حضور متحد قدیمی خود یعنی ایالات متحده کردند. اولین ائتلاف آنها نیز در قالب ائتلاف نظامی در جنگ یمن صورت گرفت که علاوه بر آنکه با عدم حضور مصر و پاکستان نتیجه دلخواه مورد نیاز آنها رقم نخورد، بلکه این ائتلاف به واسطه حضور نیروهای مزدور نظامی چندملیتی موسوم به بلک واتر به فرماندهی امارات در جزایر استراتژیک سهقطری و پریم یمن به قدرت گیری بیشتر امارات متحده عربی در شبه جزیره عربستان ختم شد که نتایج این مسئله نیز در آینده قطعا به سود ریاض که به عنوان برادر بزرگتر اعراب شناخته میشود نخواهد بود. تلاش دوم ریاض در جهت ایجاد ائتلاف میان عربستان، ترکیه و #مصر صورت گرفت که ضدیت تفکرات اسلامگرای تندروی اردوغان و تفکرات السیسی که اساسا در ضدیت با اسلام تندرو خصوصا اخوان بوده، بحران سیاسی و اقتصادی داخلی مصر و نهایتا وابستگی انرژی آنکارا به تهران به واسطه تامین میزان قابل توجهی از نفت، برق و گاز مصرفی ترکیه و در کنار آن آینده بینی آنکارا جهت سرمایه گزاری در حوزه انرژی ایران، ایجاد ائتلاف فوق را دچار نقصان نمود.
🖌نویسنده : دکتر مانی محرابی، عضو هیات علمی اندیشکده روابط بین الملل
منتشر شده در هفتنامه سیاسیون (شماره 15)
(قسمت نخست)
✅«پیدا و پنهان روابط بینالملل»
@roydadhayejahani
🔴اهداف پیدا و پنهان سفر نتانیاهو به #عمان
قسمت اول
✔️ سفر کوتاه اما غافلگیرکننده و بیسابقه نتانیاهو نخستوزیر #رژیم_صهیونیستی به مسقط رویداد حائز اهمیتی است که میتوان آن را بازتابی از فضای پر نوسان و مملو از رقابت اکنون منطقه غرب آسیا و تلاش بازیگران عمده آن برای وزن کشی جایگاه منطقهای در آینده سیستم امنیتی- سیاسی منطقه دانست. با در نظر گرفتن این موضوع بهتر می توان در مورد اهداف سفر نتانیاهو به عمان و از طریق آن، ارائه تصویر رئالیستی از شرایط کنونی منطقه فارغ از جنجالهای رسانهای و نمایشهای تبلیغاتی سخن گفت. در واقع تلآویو و مسقط با یکدیگر رابطه دیپلماتیک ندارند و این نخستین سفر رئیس کابینه رژیم صهیونیستی به عمان از سال ۱۹۹۶ به شمار میرود لذا این امر سوالات مهمی را در ارتباط با چرایی انجام این سفر در این برهه، علت انتخاب عمان و دستاوردهای این سفر برای تلآیو ایجاد میکند.
اهداف سفر نتانیاهو به مسقط را میتوان به دو دسته 1- اهداف نمادین و تبلیغاتی و 2- اهداف واقعی و پنهان تقسیمبندی کرد.
🔻اهداف نمادین و تبلیغاتی
در موضوع اهداف نمادین سفر نتانیاهو به عمان اولین و مهمترین بحث به طور حتم نمایش افزایش عادیسازی روابط میان رژیم صهیونیستی و دولتهای جهان عرب، مورد نظر بوده است. در این زمینه تلاش سران رژیم صهیونیستی و دول غربی حامی آن طی دهههای گذشته همواره آن بوده که با بوجود آوردن خطوط ارتباطی میان تل آویو و دولتهای عربی به انزوای تاریخی این رژیم در منطقه پایان داده و با به رسمیت شناختن آن توسط کشورهای اسلامی مسأله حیاتی فلسطین به مرور زمان اهمیت خود را از دست دهد. این امر طی سالهای اخیر با دمیدن آمریکا به فضای ایران هراسی در منطقه و همچنین با پیش آهنگی تعداد معدودی از دولتهای خودفروخته عرب همچون سعودی ها، امارات و بحرین به طور گستردهتری در دست پیگیری بوده است. از این حیث یکی ازاهداف نمادین سفر نتانیاهو به عمان نشان دادن پیشبرد پروژه عادی سازی روابط با کشورهای عربی و خروج از انزوای تاریخی در شرایط جدید منطقه میباشد.
هدف نمادین دیگری که می توان از آن یاد کرد موضوع پیام تل آویو به #ایران در اعلام موفقیت در رسوخ به نزدیک مرزهای ایران میباشد. همزمان با این سفر بالاترین مقام ارتش صهیونیستی در کشور #آذربایجان به سر میبُرد و این رژیم شمال #عراق نیز تلاشهایی برای نزدیکی به اربیل داشته است. این اقدام در واکنش به شکستهای گسترده منطقهای این رژیم و حامیان آن از محور مقاومت به رهبری ایران طی سالهای اخیر بوده که به تنگ تر شدن فضای تنفسی برای این رژیم منجر شده است. از یک بعد این رژیم و غربی ها در تلاشهای خود برای بیرون کردن ایران از #سوریه به طور کامل شکست خورده اند و نیروهای مقاومت توانسته اند به مرزهای جولان اشغالی برسند. همچنین پس از اعطای اس 300 به دولت سوریه اکنون دست تل آویو برای انجام اقدامات تجاوزکارانه به آسمان سوریه بسته است و در کابوس وحشتناک دیگری برای صهیونیستها حزب الله اعلام کرد که به تکنولوژی موشک های نقطه زن دست یافته است. این موضوعات شکستهای بزرگی است که حتی موقعیت دولت راست گرای نتانیاهو در داخل این رژیم را با چالش جدی مواحه کرده. بنابراین سفر به عمان در این مقطع به صورت نمادین علاوه بر نمایش وزن کشی منطقه ای برای ایران، کاکرد انتخاباتی و مصرف داخلی نیز دارد.
با این حال هر دو هدف نمادین را باید شکست خورده اعلام کرد. اولاً مسئله عادی سازی با اعلام وزیر خارجه دولت عمان مبنی بر اینکه سران صهیونیستی خود خواستار انجام این سفر بودهاند عملاً صحنه آرایی صهیونیست ها را بر هم زد و رشته های آنها را برای کسب دستاورد تبلیغاتی از این سفر پنبه نمود. با این سخن وزیر خارجه عمان کاملاً مشخص گردید که مسقط تحت فشار #آمریکا تن به ورود نتانیاهو داده است و کوتاه بودن مدت حضور نتانیاهو در عمان اثبات کننده آن است. از سوی دیگر بهره گیری نمادین دیگر با عنوان ایجاد موازنه وحشت با ایران عملاً جدی گرفته نخواهد شد چرا که ارتباطات صهیونیستها با کشورهای مجاور ایران مبنای راهبردی نداشته و چالش جدی در حال حاضر برای امنیت ملی ایران محسوب نمیشود اما این در حالی است که نفوذ و حضور ایران و نیروهای نزدیک به آن در نزدیکی مرزهای این رژیم در سوریه و لبنان واقعتی غیرقابل کتمان و مهمترین چالش برای امنیت ملی رژیم صهیونیستی محسوب می شود
https://t.me/joinchat/AAAAAEEaCI2r51-IyMfZEA
قسمت اول
✔️ سفر کوتاه اما غافلگیرکننده و بیسابقه نتانیاهو نخستوزیر #رژیم_صهیونیستی به مسقط رویداد حائز اهمیتی است که میتوان آن را بازتابی از فضای پر نوسان و مملو از رقابت اکنون منطقه غرب آسیا و تلاش بازیگران عمده آن برای وزن کشی جایگاه منطقهای در آینده سیستم امنیتی- سیاسی منطقه دانست. با در نظر گرفتن این موضوع بهتر می توان در مورد اهداف سفر نتانیاهو به عمان و از طریق آن، ارائه تصویر رئالیستی از شرایط کنونی منطقه فارغ از جنجالهای رسانهای و نمایشهای تبلیغاتی سخن گفت. در واقع تلآویو و مسقط با یکدیگر رابطه دیپلماتیک ندارند و این نخستین سفر رئیس کابینه رژیم صهیونیستی به عمان از سال ۱۹۹۶ به شمار میرود لذا این امر سوالات مهمی را در ارتباط با چرایی انجام این سفر در این برهه، علت انتخاب عمان و دستاوردهای این سفر برای تلآیو ایجاد میکند.
اهداف سفر نتانیاهو به مسقط را میتوان به دو دسته 1- اهداف نمادین و تبلیغاتی و 2- اهداف واقعی و پنهان تقسیمبندی کرد.
🔻اهداف نمادین و تبلیغاتی
در موضوع اهداف نمادین سفر نتانیاهو به عمان اولین و مهمترین بحث به طور حتم نمایش افزایش عادیسازی روابط میان رژیم صهیونیستی و دولتهای جهان عرب، مورد نظر بوده است. در این زمینه تلاش سران رژیم صهیونیستی و دول غربی حامی آن طی دهههای گذشته همواره آن بوده که با بوجود آوردن خطوط ارتباطی میان تل آویو و دولتهای عربی به انزوای تاریخی این رژیم در منطقه پایان داده و با به رسمیت شناختن آن توسط کشورهای اسلامی مسأله حیاتی فلسطین به مرور زمان اهمیت خود را از دست دهد. این امر طی سالهای اخیر با دمیدن آمریکا به فضای ایران هراسی در منطقه و همچنین با پیش آهنگی تعداد معدودی از دولتهای خودفروخته عرب همچون سعودی ها، امارات و بحرین به طور گستردهتری در دست پیگیری بوده است. از این حیث یکی ازاهداف نمادین سفر نتانیاهو به عمان نشان دادن پیشبرد پروژه عادی سازی روابط با کشورهای عربی و خروج از انزوای تاریخی در شرایط جدید منطقه میباشد.
هدف نمادین دیگری که می توان از آن یاد کرد موضوع پیام تل آویو به #ایران در اعلام موفقیت در رسوخ به نزدیک مرزهای ایران میباشد. همزمان با این سفر بالاترین مقام ارتش صهیونیستی در کشور #آذربایجان به سر میبُرد و این رژیم شمال #عراق نیز تلاشهایی برای نزدیکی به اربیل داشته است. این اقدام در واکنش به شکستهای گسترده منطقهای این رژیم و حامیان آن از محور مقاومت به رهبری ایران طی سالهای اخیر بوده که به تنگ تر شدن فضای تنفسی برای این رژیم منجر شده است. از یک بعد این رژیم و غربی ها در تلاشهای خود برای بیرون کردن ایران از #سوریه به طور کامل شکست خورده اند و نیروهای مقاومت توانسته اند به مرزهای جولان اشغالی برسند. همچنین پس از اعطای اس 300 به دولت سوریه اکنون دست تل آویو برای انجام اقدامات تجاوزکارانه به آسمان سوریه بسته است و در کابوس وحشتناک دیگری برای صهیونیستها حزب الله اعلام کرد که به تکنولوژی موشک های نقطه زن دست یافته است. این موضوعات شکستهای بزرگی است که حتی موقعیت دولت راست گرای نتانیاهو در داخل این رژیم را با چالش جدی مواحه کرده. بنابراین سفر به عمان در این مقطع به صورت نمادین علاوه بر نمایش وزن کشی منطقه ای برای ایران، کاکرد انتخاباتی و مصرف داخلی نیز دارد.
با این حال هر دو هدف نمادین را باید شکست خورده اعلام کرد. اولاً مسئله عادی سازی با اعلام وزیر خارجه دولت عمان مبنی بر اینکه سران صهیونیستی خود خواستار انجام این سفر بودهاند عملاً صحنه آرایی صهیونیست ها را بر هم زد و رشته های آنها را برای کسب دستاورد تبلیغاتی از این سفر پنبه نمود. با این سخن وزیر خارجه عمان کاملاً مشخص گردید که مسقط تحت فشار #آمریکا تن به ورود نتانیاهو داده است و کوتاه بودن مدت حضور نتانیاهو در عمان اثبات کننده آن است. از سوی دیگر بهره گیری نمادین دیگر با عنوان ایجاد موازنه وحشت با ایران عملاً جدی گرفته نخواهد شد چرا که ارتباطات صهیونیستها با کشورهای مجاور ایران مبنای راهبردی نداشته و چالش جدی در حال حاضر برای امنیت ملی ایران محسوب نمیشود اما این در حالی است که نفوذ و حضور ایران و نیروهای نزدیک به آن در نزدیکی مرزهای این رژیم در سوریه و لبنان واقعتی غیرقابل کتمان و مهمترین چالش برای امنیت ملی رژیم صهیونیستی محسوب می شود
https://t.me/joinchat/AAAAAEEaCI2r51-IyMfZEA
Telegram
پیدا و پنهان جهان بینالملل
🇮🇷تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران
*انتشار مطالب، به معنای تائید محتوای آنها نیست
*انتشار مطالب، به معنای تائید محتوای آنها نیست
🔴اهداف پیدا و پنهان سفر نتانیاهو به #عمان
قسمت پایانی
🔻اهدف اصلی و پنهان
در مورد اهداف پشت پرده نتانیاهو از سفر به عمان میتوان ابتدا به تلاش سران این رژیم برای کاهش فشار رسانه ای و افکار عمومی جهان بر روی سعودیها و مشخصاً محمد بن سلمان ولیعهد عربستان می باشد که هم اکنون موقعیت و آینده حیات سیاسی وی بخاطر پرونده قتل خاشقچی به شدت در خطر افتاده است. دلیل این امر پر واضح است؛ ولیعهد سعودیها در طی مدت کوتاه حضور در راس هرم قدرت خاندان سعودی بیشترین خدمت به منافع رژیم صهیونیستی به ضرر فلسطینیان را از خود نشان داد. این امر به حدی برای صهیونیستها مهم است که روزنامه هاآرتص 1 آبان در یادداشتی نوست مسامحه با بنسلمان در زمینه قتل خاشقچی ضروری است، چرا که اسرائیل 50 سال منتظر چنین رهبری بود و برکناری وی برای #اسرائیل ویرانگر خواهد بود. در این راستا صهیونیستها امیدوار هستند با واداشتن عمان به پذیرش این سفر که با فشار آمریکا صورت گرفت محمد بن سلمان برای مدتی از کاون توجه رسانه های جهان خارج و موضوع قتل خاشقچی تحت حاشیه سفر بی سابقه نتانیاهو به عمان قرار گیرد.
اما هدف عمده دیگر نتانیاهو به طور حتم مسأله پیشبرد پروژه معامله قرن می یاشد که در حال حاضر به بن بست خورده است. اولاً گروههای فلسطینی من الجمله تشکیلات خودگردان فلسطین و رهبر آن محمود عباس از قبول این طرح سرباز زده و حتی محمود عباس از پایان پذیرش نقش میانجیگری آمریکا درمذاکرات سازش در آینده سخن گفته است. نکته مهم در این بخش سفر محمود عباس به مسقط دو روز پیش از سفر نتانیاهو به عمان میباشد که گمانههای میانجگری مسقط برای بازآفرینی مذاکرات سازش را جدی کرده است.
اما در این زمینه نیز باید گفت رویاهای نتانیاهو برای قبولاندن معامله قرن به گروههای فلسطینی با واسطهگری عمان هرگز مجال تحقق نخواهد یافت چرا که فلسطینی ها معتقدند هیچ فرصتی برای تحقق این صلح در حالتی که رویکرد آمریکاییها چه از زمان باراک اوباما یا قبل و بعد از آن تغییری نکرده، وجود ندارد. فرانسویها و اروپاییها هم نتوانستند کاری در این زمینه انجام دهند حالا اعراب هم نمیتوانند روند صلحی که با بلدوزها و شهرکسازیها له شده، احیا کنند/الوقت
https://t.me/joinchat/AAAAAEEaCI2r51-IyMfZEA
قسمت پایانی
🔻اهدف اصلی و پنهان
در مورد اهداف پشت پرده نتانیاهو از سفر به عمان میتوان ابتدا به تلاش سران این رژیم برای کاهش فشار رسانه ای و افکار عمومی جهان بر روی سعودیها و مشخصاً محمد بن سلمان ولیعهد عربستان می باشد که هم اکنون موقعیت و آینده حیات سیاسی وی بخاطر پرونده قتل خاشقچی به شدت در خطر افتاده است. دلیل این امر پر واضح است؛ ولیعهد سعودیها در طی مدت کوتاه حضور در راس هرم قدرت خاندان سعودی بیشترین خدمت به منافع رژیم صهیونیستی به ضرر فلسطینیان را از خود نشان داد. این امر به حدی برای صهیونیستها مهم است که روزنامه هاآرتص 1 آبان در یادداشتی نوست مسامحه با بنسلمان در زمینه قتل خاشقچی ضروری است، چرا که اسرائیل 50 سال منتظر چنین رهبری بود و برکناری وی برای #اسرائیل ویرانگر خواهد بود. در این راستا صهیونیستها امیدوار هستند با واداشتن عمان به پذیرش این سفر که با فشار آمریکا صورت گرفت محمد بن سلمان برای مدتی از کاون توجه رسانه های جهان خارج و موضوع قتل خاشقچی تحت حاشیه سفر بی سابقه نتانیاهو به عمان قرار گیرد.
اما هدف عمده دیگر نتانیاهو به طور حتم مسأله پیشبرد پروژه معامله قرن می یاشد که در حال حاضر به بن بست خورده است. اولاً گروههای فلسطینی من الجمله تشکیلات خودگردان فلسطین و رهبر آن محمود عباس از قبول این طرح سرباز زده و حتی محمود عباس از پایان پذیرش نقش میانجیگری آمریکا درمذاکرات سازش در آینده سخن گفته است. نکته مهم در این بخش سفر محمود عباس به مسقط دو روز پیش از سفر نتانیاهو به عمان میباشد که گمانههای میانجگری مسقط برای بازآفرینی مذاکرات سازش را جدی کرده است.
اما در این زمینه نیز باید گفت رویاهای نتانیاهو برای قبولاندن معامله قرن به گروههای فلسطینی با واسطهگری عمان هرگز مجال تحقق نخواهد یافت چرا که فلسطینی ها معتقدند هیچ فرصتی برای تحقق این صلح در حالتی که رویکرد آمریکاییها چه از زمان باراک اوباما یا قبل و بعد از آن تغییری نکرده، وجود ندارد. فرانسویها و اروپاییها هم نتوانستند کاری در این زمینه انجام دهند حالا اعراب هم نمیتوانند روند صلحی که با بلدوزها و شهرکسازیها له شده، احیا کنند/الوقت
https://t.me/joinchat/AAAAAEEaCI2r51-IyMfZEA
Telegram
پیدا و پنهان جهان بینالملل
🇮🇷تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران
*انتشار مطالب، به معنای تائید محتوای آنها نیست
*انتشار مطالب، به معنای تائید محتوای آنها نیست
پیدا و پنهان جهان بینالملل
ادعای العرب: ⚡️توافق روسیه با برخی گروه های معارض در سوریه برای مهار ایران / انتخاب https://t.me/joinchat/AAAAAEEaCI2r51-IyMfZEA
🔴 جابری انصاری: #روسیه هیچگاه در موضوع #اسراییل کنار #ایران نبوده است
🔸حسین جابری انصاری، دستیار ارشد وزیر خارجه ایران، ضمن تأیید "اولویت" امنیت اسراییل برای روسیه گفت، مسکو در این رابطه "هیچگاه در کنار ایران نبوده است". معاون وزیر خارجه روسیه پیشتر با تأکید بر "امنیت اسرائیل" گفته بود که مسکو و تهران در #سوریه "متحد" نیستند.
🔸او با اشاره به سخنان چند هفته پیش معاون وزیر خارجه روسیه در مورد "اولویت" امنیت اسراییل برای مسکو، گفت: "آنچه در صحبتهای اشارهشده بزرگ، برجسته و زیر آنها خط کشیده شد، مطلقا امر جدیدی نیست."
🔸جابری انصاری در ادامه گفت:
در منطقه ما همه راهها به رُم ختم نمیشود بلکه همه راهها به واشینگتن و تلآویو ختم میشود.
او همچنین افزود: هیچ پیامرسانیای (ميان ايران و اسراییل) ازطریق #عمان رخ نداده است/روزنامه اعتماد
https://t.me/joinchat/AAAAAEEaCI2r51-IyMfZEA
🔸حسین جابری انصاری، دستیار ارشد وزیر خارجه ایران، ضمن تأیید "اولویت" امنیت اسراییل برای روسیه گفت، مسکو در این رابطه "هیچگاه در کنار ایران نبوده است". معاون وزیر خارجه روسیه پیشتر با تأکید بر "امنیت اسرائیل" گفته بود که مسکو و تهران در #سوریه "متحد" نیستند.
🔸او با اشاره به سخنان چند هفته پیش معاون وزیر خارجه روسیه در مورد "اولویت" امنیت اسراییل برای مسکو، گفت: "آنچه در صحبتهای اشارهشده بزرگ، برجسته و زیر آنها خط کشیده شد، مطلقا امر جدیدی نیست."
🔸جابری انصاری در ادامه گفت:
در منطقه ما همه راهها به رُم ختم نمیشود بلکه همه راهها به واشینگتن و تلآویو ختم میشود.
او همچنین افزود: هیچ پیامرسانیای (ميان ايران و اسراییل) ازطریق #عمان رخ نداده است/روزنامه اعتماد
https://t.me/joinchat/AAAAAEEaCI2r51-IyMfZEA
Telegram
پیدا و پنهان جهان بینالملل
🇮🇷تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران
*انتشار مطالب، به معنای تائید محتوای آنها نیست
*انتشار مطالب، به معنای تائید محتوای آنها نیست