🌏۱۰ چهره سیاسی جهان با کارکشتهترین تیم بادیگارد
🔰پایگاه اینترنتی «ام اس ان» ۱۰ چهره سیاسی جهان با کارکشتهترین گارد حفاظت را معرفی کرد. در سراسر جهان چهرههای سیاسی برای حفاظت از جان خود سعی در ایجاد مجهزترین و حرفهایترین تیمهای امنیتی را دارند. در این گزارش با کارکشتهترین تیمهای امنیتی سران سیاسی جهان آشنا میشوید.
👈ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور #روسیه
🔺روسیه بالاترین سهم از داشتن گروهها و سازمانهای مخفی را دارد. اما یکی از اسرار آمیزترین گروههای امنیتی در روسیه «سرویس حفاظت فدرال» (FSO) است که به «مردم پوتین» [Putin’s People] نیز معروف است. هیچ کس دقیقا نمیداند این گروه تا چه اندازه قدرتمند است، اما گفته میشود قدرت آن به میزان مخفی بودن آن بستگی دارد. هیچ اطلاعات عمومی واقعی در مورد این گروه چند منظوره و عملیات آن وجود ندارد و تقریبا تنها اطلاعاتی که در مورد آن وجود دارد «دیمیتری کوچنف» نام رئیس آن است...
👈دونالد ترامپ، رئیسجمهور #آمریکا
🔺دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا نیز شیوه امنیتی خود را دارد. همواره در سفرهای ترامپ، شاهد مردانی سیاهپوش هستیم که از طریق گوشیهای نامشخص وظایف خود را انجام میدهند. اما این گروه تنها بخش کوچکی از تیم امنیتی رئیس جمهور آمریکا است. یکی از مهمترین بخشهای حفاظتی رئیس جمهور آمریکا، ایر فورس وان، یا همان هواپیمای مخصوص رئیس جمهور آمریکاست. از این هواپیما دو مدل موجود است که به منظور حفاظت از رئیس جمهور آمریکا در آسمان از اهمیت ویژهای برخوردار است. نسخه دوم هواپیما ظاهری شبیه به ایرفورس وان دارد و خالی از تجهیزات داخلی است.
تیم موتوری و سواره گارد حفاظت از رئیس جمهور آمریکا نیز کاملا در هماهنگی با لیموزین مخصوص او که «حیوان» نام دارد، است. گارد موتوری ترامپ علاوه بر بررسی مسیرها، همه شکافهایی که ممکن است از طریق آن به خودروی رئیس جمهور حمله شود را پوشش میدهد. لیموزین مخصوص رئیس جمهور نیز در هماهنگی با گارد موتوری عمل میکند. گفته میشود همزمان با تردد لیموزین رئیس جمهور آمریکا، چند فروند بالگرد نیز امنیت هوایی او را تامین میکنند. عملکرد مجموعه این ها، تیم حفاظتی قوی را تشکیل میدهد...
📌متن کامل
https://www-yjc-ir.cdn.ampproject.org/v/s/www.yjc.ir/fa/amp/news/6938215?amp_js_v=a2&_gsa=1&usqp=mq331AQDoAEB#aoh=15583454977369&_ct=1558345511077&csi=1&referrer=https%3A%2F%2Fwww.google.com&_tf=%D8%A7%D8%B2%20%251%24s&share=https%3A%2F%2Fwww.yjc.ir%2Ffa%2Fnews%2F6938215
🌏 «پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
🔰پایگاه اینترنتی «ام اس ان» ۱۰ چهره سیاسی جهان با کارکشتهترین گارد حفاظت را معرفی کرد. در سراسر جهان چهرههای سیاسی برای حفاظت از جان خود سعی در ایجاد مجهزترین و حرفهایترین تیمهای امنیتی را دارند. در این گزارش با کارکشتهترین تیمهای امنیتی سران سیاسی جهان آشنا میشوید.
👈ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور #روسیه
🔺روسیه بالاترین سهم از داشتن گروهها و سازمانهای مخفی را دارد. اما یکی از اسرار آمیزترین گروههای امنیتی در روسیه «سرویس حفاظت فدرال» (FSO) است که به «مردم پوتین» [Putin’s People] نیز معروف است. هیچ کس دقیقا نمیداند این گروه تا چه اندازه قدرتمند است، اما گفته میشود قدرت آن به میزان مخفی بودن آن بستگی دارد. هیچ اطلاعات عمومی واقعی در مورد این گروه چند منظوره و عملیات آن وجود ندارد و تقریبا تنها اطلاعاتی که در مورد آن وجود دارد «دیمیتری کوچنف» نام رئیس آن است...
👈دونالد ترامپ، رئیسجمهور #آمریکا
🔺دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا نیز شیوه امنیتی خود را دارد. همواره در سفرهای ترامپ، شاهد مردانی سیاهپوش هستیم که از طریق گوشیهای نامشخص وظایف خود را انجام میدهند. اما این گروه تنها بخش کوچکی از تیم امنیتی رئیس جمهور آمریکا است. یکی از مهمترین بخشهای حفاظتی رئیس جمهور آمریکا، ایر فورس وان، یا همان هواپیمای مخصوص رئیس جمهور آمریکاست. از این هواپیما دو مدل موجود است که به منظور حفاظت از رئیس جمهور آمریکا در آسمان از اهمیت ویژهای برخوردار است. نسخه دوم هواپیما ظاهری شبیه به ایرفورس وان دارد و خالی از تجهیزات داخلی است.
تیم موتوری و سواره گارد حفاظت از رئیس جمهور آمریکا نیز کاملا در هماهنگی با لیموزین مخصوص او که «حیوان» نام دارد، است. گارد موتوری ترامپ علاوه بر بررسی مسیرها، همه شکافهایی که ممکن است از طریق آن به خودروی رئیس جمهور حمله شود را پوشش میدهد. لیموزین مخصوص رئیس جمهور نیز در هماهنگی با گارد موتوری عمل میکند. گفته میشود همزمان با تردد لیموزین رئیس جمهور آمریکا، چند فروند بالگرد نیز امنیت هوایی او را تامین میکنند. عملکرد مجموعه این ها، تیم حفاظتی قوی را تشکیل میدهد...
📌متن کامل
https://www-yjc-ir.cdn.ampproject.org/v/s/www.yjc.ir/fa/amp/news/6938215?amp_js_v=a2&_gsa=1&usqp=mq331AQDoAEB#aoh=15583454977369&_ct=1558345511077&csi=1&referrer=https%3A%2F%2Fwww.google.com&_tf=%D8%A7%D8%B2%20%251%24s&share=https%3A%2F%2Fwww.yjc.ir%2Ffa%2Fnews%2F6938215
🌏 «پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
خبرگزاری باشگاه خبرنگاران | آخرین اخبار ایران و جهان | YJC
۱۰ چهره سیاسی جهان با کارکشتهترین تیم بادیگارد + تصاویر
پایگاه اینترنتی «ام اس ان» ۱۰ چهره سیاسی جهان با کارکشتهترین گارد حفاظت را معرفی کرد.
✍آینده اقتصاد جهان بر مدار #چین است یا #آمریکا؟
🔰جهان شاهد رقابت نزدیک و حتی گاهی خصمانه دو اقتصاد برتر جهان یعنی چین و آمریکا طی چند سال گذشته به خصوص یکی دو سال پیش تاکنون بوده است.
پس از شیوع ویروس کرونا و تاثیر شدید آن بر اقتصاد جهان، این دو کشور نیز از تبعات منفی آن در امان نبوده اند و به همراه سایر اقتصادهای برتر دنیا مانند اتحادیه اروپا و ژاپن در انتظار رکود اقتصادی در حد سال 2008 هستند.
نکته ای که بسیار اهمیت دارد نحوه سرپا شدن و مدت زمان گذر از رکود است که اهمیت حیاتی برای چین و آمریکا در رقابت با هم دارد...
احتمال احیا شدن سریعتر و شتاب صنایع با اهمیت و در کلاس جهانی چین، بیشتر از آمریکا بوده و قطع به یقین اگر چنین شود معادلات اقتصادی/ سیاسی آینده جهان چرخشی محسوس را تجربه خواهد کرد.
می شود گفت الکتروپمپ اقتصاد آمریکا با تابلو برق( اینورتر) تک ضرب بعد از بحران کرونا به راه خواهد افتاد که لازمه آن انطباق مقدار ورودی و خروجی ( عرضه و تقاضا) به اندازه توان و ظرفیت الکتروپمپ در همان ابتدای شروع به کار است و اگر حجم ورودی و خروجی به اندازه ظرفیت نباشد، نه تنها انرژی بسیاری هدر میرود که در نهایتأ موتور زیر بار از کار می افتد( البته اگر نقص فنی پیدا نکند)
اما اقتصاد چین الکتروپمپی است که با تابلو برق نرم ( سافت) راه اندازی می شود که به تدریج به مرور زمان به ظرفیت خود می رسد و به عبارت دیگر به مرور خود را با مقدار ورودی و خروجی( عرضه و تقاضا) مطابقت می دهد.
📌متن کامل
https://www.irthink.com/coronavirus-us-china/
🌎«پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
🔰جهان شاهد رقابت نزدیک و حتی گاهی خصمانه دو اقتصاد برتر جهان یعنی چین و آمریکا طی چند سال گذشته به خصوص یکی دو سال پیش تاکنون بوده است.
پس از شیوع ویروس کرونا و تاثیر شدید آن بر اقتصاد جهان، این دو کشور نیز از تبعات منفی آن در امان نبوده اند و به همراه سایر اقتصادهای برتر دنیا مانند اتحادیه اروپا و ژاپن در انتظار رکود اقتصادی در حد سال 2008 هستند.
نکته ای که بسیار اهمیت دارد نحوه سرپا شدن و مدت زمان گذر از رکود است که اهمیت حیاتی برای چین و آمریکا در رقابت با هم دارد...
احتمال احیا شدن سریعتر و شتاب صنایع با اهمیت و در کلاس جهانی چین، بیشتر از آمریکا بوده و قطع به یقین اگر چنین شود معادلات اقتصادی/ سیاسی آینده جهان چرخشی محسوس را تجربه خواهد کرد.
می شود گفت الکتروپمپ اقتصاد آمریکا با تابلو برق( اینورتر) تک ضرب بعد از بحران کرونا به راه خواهد افتاد که لازمه آن انطباق مقدار ورودی و خروجی ( عرضه و تقاضا) به اندازه توان و ظرفیت الکتروپمپ در همان ابتدای شروع به کار است و اگر حجم ورودی و خروجی به اندازه ظرفیت نباشد، نه تنها انرژی بسیاری هدر میرود که در نهایتأ موتور زیر بار از کار می افتد( البته اگر نقص فنی پیدا نکند)
اما اقتصاد چین الکتروپمپی است که با تابلو برق نرم ( سافت) راه اندازی می شود که به تدریج به مرور زمان به ظرفیت خود می رسد و به عبارت دیگر به مرور خود را با مقدار ورودی و خروجی( عرضه و تقاضا) مطابقت می دهد.
📌متن کامل
https://www.irthink.com/coronavirus-us-china/
🌎«پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
اندیشکده روابط بین الملل
آینده اقتصاد جهان بر مدار چین است یا آمریکا؟ | اندیشکده روابط بین الملل
آینده اقتصاد جهان بر مدار چین است یا آمریکا؟ ✍ ماجد کیاست اندیشکده روابط بین الملل: جهان شاهد رقابت نزدیک و حتی گاهی خصمانه دو اقتصاد برتر جهان یعنی چین و آمریکا طی چند سال گذشته به خصوص یکی دو سال پیش تاکنون بوده است. پس از شیوع ویروس کرونا و تاثیر شدید…
پامپئو: آرزو میکردم نفتکشهای ایرانی به #ونزوئلا نمیرسیدند
وزیر خارجه آمریکا:
🔹واشنگتن هر کاری از جمله تشکیل ائتلاف ۶۰ کشوری برای سرنگون کردن دولت مادورو انجام میدهد.
🔹فقط مادورو در حال رفتن نیست، کوباییها هم باید بروند.
🔹#آمریکا هرگز نتوانسته تحریمها علیه ایران، ونزوئلا یا کره شمالی را به صورت کامل اجرا کند.
🔹تحریمها صادرات نفت #ایران را کاهش داده است.
🔹این مقدار بنزین برای چند هفته ونزوئلا کافی است؛ آرزو میکردم نفتکشهای ایران به آنجا نمیرسید.
🔹ما در حال تماشا کردن هستیم؛ میدانیم باز هم رخ میدهد؛ ما هر کاری میکنیم تحریمها را به نحوی اجرا کنیم که برای مردم آمریکا معنی داشته باشد.
🌍 @roydadhayejahani
وزیر خارجه آمریکا:
🔹واشنگتن هر کاری از جمله تشکیل ائتلاف ۶۰ کشوری برای سرنگون کردن دولت مادورو انجام میدهد.
🔹فقط مادورو در حال رفتن نیست، کوباییها هم باید بروند.
🔹#آمریکا هرگز نتوانسته تحریمها علیه ایران، ونزوئلا یا کره شمالی را به صورت کامل اجرا کند.
🔹تحریمها صادرات نفت #ایران را کاهش داده است.
🔹این مقدار بنزین برای چند هفته ونزوئلا کافی است؛ آرزو میکردم نفتکشهای ایران به آنجا نمیرسید.
🔹ما در حال تماشا کردن هستیم؛ میدانیم باز هم رخ میدهد؛ ما هر کاری میکنیم تحریمها را به نحوی اجرا کنیم که برای مردم آمریکا معنی داشته باشد.
🌍 @roydadhayejahani
🌎جنبشتودهای و خشونتمدنی در #آمریکا
👈مرگ دلخراش و بسیار غیرانسانی جرجفلوید آفریقاییتبار آمریکایی به ست پلیس شهر مینیاپولیس موجی از اعتراض خشونتآمیز در سرتاسر ایالات متحدهآمریکا را برانگیخت. بدون تردید تبعیضنژادی خصوصا با توجه به سابقه بسیار تیره نژادپرستی و تبعیض علیه سیاهپوستان و دیگر رنگینپوستان انگیزه و جرقه اولیه انفجار اعتراضات بعضا خشونتآمیز بود. آنچه که در تحلیل این حوادث کارشناسان را با سردرگمی مواجه ساخته خشونت نامتعارف از جمله غارت فروشگاهها و حمله به مراکز اقتصادی بزرگ و معتبر در ایالتهای مختلف است و همگان را با این پرسش مواجه ساخته که آیا این خشونتها و بعضا غارتها واکنشی صرف به نژادپرستی پلیس است یا یک قیام مارکسیستی طبقات فرودست جامعه بر علیه نظام سرمایهداری حاکم بر آمریکا؟ اگرچه تبعیضنژادی در آمریکا سابقهای طولانی خصوصا در ایالاتجنوبی این کشور داشته و این نوشتار کوتاه قصد ندارد به مرور تاریخی این پدیده انکارناپذیر در آمریکا بپردازد اما عطف به دو نکته یا مساله مهم در این رابطه بسیار دارای اهمیت است:
- اول اینکه با وجود واقعیتی تاریخی بهنام تبعیضنژادی در آمریکا اما نباید نادیده گرفت که در همین کشور ما شاهد حضور آفریقاییتباران در بالاترین سطح مقامات و شئونات اجتماعی- سیاسی در سطح گسترده بوده و هستیم. رئیسجمهور سیاهپوست، وزرایدفاع و امورخارجه سیاهپوست، سفرا، فرماندارن، شهرداران، قضات، نمایندگانکنگره، روسای پلیس،استادان دانشگاه، نویسندگان، سلبریتیها و ستارگان سینما و موسیقی آفریقاییتبار نشان از این واقعیت دارد که تبعیضنژادی بیشتر یک فرهنگعرفی در میان بخشی از سفیدپوستان متعصب است و نه یک قانون یا اصل حقوقی. تمایل بسیاری از رنگینپوستان از جمله آفریقاییها در جهان برای مهاجرت به امریکا نشان میدهد که نژادپرستی نه یک اصل بلکه صرفا یک فرع یا چالش فرهنگی در آمریکا محسوب میشود.
- دومین مساله یا موضوعی که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که اساسا امریکا سرزمین شورشهای تودهای بوده و شورش و قیامهای اجتماعی بعضا خشونتآمیز در این کشور مسبوق به سابقه است و از این نظر آمریکا را میتوان با فرانسه در اروپا مقایسه نمود که البته این موضوع نیازمند واکاوی جامعهشناختی و روانشناختی است. در دو دهه اخیر جنبشهای اجتماعی تودهای در آمریکا نه تنها خشونت بیشتری را در معرض نمایش گذاشتهاند بلکه حملات و اعتراضات خود را متوجه مراکز اقتصادی سرمایهداری از جمله والاستریت نمودهاند که از قضا در دوران ریاستجمهوری باراک اوبامای آفریقاییتبار این جنبش اعتراضی و خشمگین خود را به منصه ظهور رساند. بنابراین کنکاش در مورد اعتراضات آمریکا نیازمند غور و بررسیهای دقیقتر و جامعهشناسانه گستردهتری است. در این مجال کوتاه تلاش میشود از جنبهای عمومی و کلی و با تاثیر از نظریه افرادی چون اریکفروم و الیاسکانتی موضوع جنبش اعتراضی فعلی امریکا مورد بررسی قرار گیرد...
📌متن کامل
https://b2n.ir/movement2030
«پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
👈مرگ دلخراش و بسیار غیرانسانی جرجفلوید آفریقاییتبار آمریکایی به ست پلیس شهر مینیاپولیس موجی از اعتراض خشونتآمیز در سرتاسر ایالات متحدهآمریکا را برانگیخت. بدون تردید تبعیضنژادی خصوصا با توجه به سابقه بسیار تیره نژادپرستی و تبعیض علیه سیاهپوستان و دیگر رنگینپوستان انگیزه و جرقه اولیه انفجار اعتراضات بعضا خشونتآمیز بود. آنچه که در تحلیل این حوادث کارشناسان را با سردرگمی مواجه ساخته خشونت نامتعارف از جمله غارت فروشگاهها و حمله به مراکز اقتصادی بزرگ و معتبر در ایالتهای مختلف است و همگان را با این پرسش مواجه ساخته که آیا این خشونتها و بعضا غارتها واکنشی صرف به نژادپرستی پلیس است یا یک قیام مارکسیستی طبقات فرودست جامعه بر علیه نظام سرمایهداری حاکم بر آمریکا؟ اگرچه تبعیضنژادی در آمریکا سابقهای طولانی خصوصا در ایالاتجنوبی این کشور داشته و این نوشتار کوتاه قصد ندارد به مرور تاریخی این پدیده انکارناپذیر در آمریکا بپردازد اما عطف به دو نکته یا مساله مهم در این رابطه بسیار دارای اهمیت است:
- اول اینکه با وجود واقعیتی تاریخی بهنام تبعیضنژادی در آمریکا اما نباید نادیده گرفت که در همین کشور ما شاهد حضور آفریقاییتباران در بالاترین سطح مقامات و شئونات اجتماعی- سیاسی در سطح گسترده بوده و هستیم. رئیسجمهور سیاهپوست، وزرایدفاع و امورخارجه سیاهپوست، سفرا، فرماندارن، شهرداران، قضات، نمایندگانکنگره، روسای پلیس،استادان دانشگاه، نویسندگان، سلبریتیها و ستارگان سینما و موسیقی آفریقاییتبار نشان از این واقعیت دارد که تبعیضنژادی بیشتر یک فرهنگعرفی در میان بخشی از سفیدپوستان متعصب است و نه یک قانون یا اصل حقوقی. تمایل بسیاری از رنگینپوستان از جمله آفریقاییها در جهان برای مهاجرت به امریکا نشان میدهد که نژادپرستی نه یک اصل بلکه صرفا یک فرع یا چالش فرهنگی در آمریکا محسوب میشود.
- دومین مساله یا موضوعی که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که اساسا امریکا سرزمین شورشهای تودهای بوده و شورش و قیامهای اجتماعی بعضا خشونتآمیز در این کشور مسبوق به سابقه است و از این نظر آمریکا را میتوان با فرانسه در اروپا مقایسه نمود که البته این موضوع نیازمند واکاوی جامعهشناختی و روانشناختی است. در دو دهه اخیر جنبشهای اجتماعی تودهای در آمریکا نه تنها خشونت بیشتری را در معرض نمایش گذاشتهاند بلکه حملات و اعتراضات خود را متوجه مراکز اقتصادی سرمایهداری از جمله والاستریت نمودهاند که از قضا در دوران ریاستجمهوری باراک اوبامای آفریقاییتبار این جنبش اعتراضی و خشمگین خود را به منصه ظهور رساند. بنابراین کنکاش در مورد اعتراضات آمریکا نیازمند غور و بررسیهای دقیقتر و جامعهشناسانه گستردهتری است. در این مجال کوتاه تلاش میشود از جنبهای عمومی و کلی و با تاثیر از نظریه افرادی چون اریکفروم و الیاسکانتی موضوع جنبش اعتراضی فعلی امریکا مورد بررسی قرار گیرد...
📌متن کامل
https://b2n.ir/movement2030
«پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
www.iirjournal.ir
جنبشتودهای و خشونتمدنی در آمریکا
مجله ایرانی روابط بین الملل
🌎تحلیلهای غلط به جهت عدم ملاحظه تفاوتهای #ایران و #آمریکا
قسمت اول
👈این روزها مرگ «جورج فلوید» سیاه پوست، بدست پلیس سفید پوست آمریکا موجی از اعتراضات جهانی را برانگیخت و صاحبان اندیشه پیرامون ابعاد مختلف قضیه زیاد گفتند و نوشتند. در ایران هم افراد مختلف در رسانه های رسمی و غیر رسمی بسیار زیاد در موضوع اظهرا نظر نمودند. اما در بسیاری از تحلیل ها چون تمایز و تفاوت فرهنگی، نژادی، سیاسی، و... دو کشور آمریکا و ایران در نظر گرفته نمی شود، در نتیجه تحلیل ها با واقعیات نسبت وثیقی نداشته و روشنگر نیستند (اگر نگویم در مواردی گمراه کننده اند). به عبارت مولانا داستان «هر کسی از ظن خود شد یار من»، اتفاق می افتد. حال آنکه در تحلیل و تبیین هر پدیده شرط اول توصیف درست و داده مناسب از موضوع است. گرچه این اتفاق در ابعاد مختلف جای بررسی دارد، اما در ادامه تنها به 4 نکته ای اشاره می شود که بی توجهی بدانها به ویژه از سوی تحلیل گران داخلی ، هر گونه تحلیل درباره آمریکا را عقیم می سازد:
1) بنا به متمم دوم قانون اساسی آمریکا، برای مردم حق نگهداری و حمل سلاح و ضرورت شکل گیری شبه نظامیان در ایالت های مختلف در نظر گرفته شده است. این قانون ریشه در زمانی دارد که انگلیسی ها بر این دیار (پیش از استقلال آمریکا در حدود دو نیم قرن پیش) حاکم بودند و داشتن سلاح توسط آمریکایی ها را ممنوع می کردند. نیز فلسفه آزادی حمل سلاح، مقابله با خودکامگی دولتمردان بیان شده است. و.... بنا به برخی از آمارها در زمان حاضر در حالیکه جمعیت این کشور، حدود 330 میلیون است، تعداد 350 میلیون قبضه اسلحه در دست مردم (و اغلب سفیدپوستان) است. آمارها حکایت از آن دارند که در این کشور به طور متوسط سالانه 30 هزار نفر با شلیک همین سلاح ها کشته می شوند. با اینکه آزادی سلاح، مخالفانی هم دارد، اما موافقان می گویند این هزینه آزادی است و می ارزد و «انجمن ملی سلاح» نهاد نیرومند و پر سابقه ای در این سامان است که از این قانون حمایت می کند؛
2) به دلیل بالا، امکان درگیری و خشونت در آمریکا بالاست و از این رو برای پلیس جهت حفظ امنیت، از جهت حقوقی قدرت فوق العاده ای در نظر گرفتند. بنا به نقل «بی بی سی» در همین هفته، «گروه نقشه برداری خشونت پلیس آمریکا»، از تعداد 7666 مورد کشته توسط پلیس تنها در طی سال های 2013 تا 2016 گزارش شده است. از این موارد 99 مورد (یعنی کمتر از 2%)، ماموران با اتهام قضایی مواجه شده و تنها 25 مامور محکوم شدند! زیرا ماموران از اصل «مصونیت صلاحیتی» برخوردارند. این اصل را هم جز «دادگاه عالی» کسی نمی تواند لغو کند. به هیمن جهت پیگیری شاکیان خیلی به جایی نمی رسد. نتیجه آنکه با توجه به شرایط آمریکا، پلیس قوی و نیرومند است و اعمال قدرتش تنها علیه اقلیت ها نیست؛
3) آمریکا کشوری فدرال و شامل 50 ایالت است. جز معدود قواعد سراسری و متمرکز، هر ایالت برای خود ضوابط و مقررات ویژه ای دارد که با ایالت همسایه نیز همسان نیست. از این رو در قریب به اتفاق مسایل و رخ دادها پلیس ایالتی که با فرمانداران و شهرداران کار می کنند، وارد عمل می شود و اصلا دولت فدرال و مرکزی آمریکا با اینگونه حوادث (مثل قتل جرج فلوید) ارتباط مستقیمی ندارد. تنها در حوادث خاص و ویژه پلیس مرکزی مثل «اف بی آی» (و یا در شرایط خیلی حاد ارتش) وارد عمل می شود. از این رو مثلا در شورش وسیع این روزها تا ترامپ تشخیص مداخله ارتش برای سرکوب را داد، حتی برخی فرماندهان ارشد نظامی نیز علیه او موضع گرفتند. در داستان این ایام، دهن کجی مسئولین ایالتها علیه ترامپ (حتی در واشنگتن)، از نکات قابل توجهی است که در رسانه ها بازتاب می یابد؛
ادامه دارد...
«پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
قسمت اول
👈این روزها مرگ «جورج فلوید» سیاه پوست، بدست پلیس سفید پوست آمریکا موجی از اعتراضات جهانی را برانگیخت و صاحبان اندیشه پیرامون ابعاد مختلف قضیه زیاد گفتند و نوشتند. در ایران هم افراد مختلف در رسانه های رسمی و غیر رسمی بسیار زیاد در موضوع اظهرا نظر نمودند. اما در بسیاری از تحلیل ها چون تمایز و تفاوت فرهنگی، نژادی، سیاسی، و... دو کشور آمریکا و ایران در نظر گرفته نمی شود، در نتیجه تحلیل ها با واقعیات نسبت وثیقی نداشته و روشنگر نیستند (اگر نگویم در مواردی گمراه کننده اند). به عبارت مولانا داستان «هر کسی از ظن خود شد یار من»، اتفاق می افتد. حال آنکه در تحلیل و تبیین هر پدیده شرط اول توصیف درست و داده مناسب از موضوع است. گرچه این اتفاق در ابعاد مختلف جای بررسی دارد، اما در ادامه تنها به 4 نکته ای اشاره می شود که بی توجهی بدانها به ویژه از سوی تحلیل گران داخلی ، هر گونه تحلیل درباره آمریکا را عقیم می سازد:
1) بنا به متمم دوم قانون اساسی آمریکا، برای مردم حق نگهداری و حمل سلاح و ضرورت شکل گیری شبه نظامیان در ایالت های مختلف در نظر گرفته شده است. این قانون ریشه در زمانی دارد که انگلیسی ها بر این دیار (پیش از استقلال آمریکا در حدود دو نیم قرن پیش) حاکم بودند و داشتن سلاح توسط آمریکایی ها را ممنوع می کردند. نیز فلسفه آزادی حمل سلاح، مقابله با خودکامگی دولتمردان بیان شده است. و.... بنا به برخی از آمارها در زمان حاضر در حالیکه جمعیت این کشور، حدود 330 میلیون است، تعداد 350 میلیون قبضه اسلحه در دست مردم (و اغلب سفیدپوستان) است. آمارها حکایت از آن دارند که در این کشور به طور متوسط سالانه 30 هزار نفر با شلیک همین سلاح ها کشته می شوند. با اینکه آزادی سلاح، مخالفانی هم دارد، اما موافقان می گویند این هزینه آزادی است و می ارزد و «انجمن ملی سلاح» نهاد نیرومند و پر سابقه ای در این سامان است که از این قانون حمایت می کند؛
2) به دلیل بالا، امکان درگیری و خشونت در آمریکا بالاست و از این رو برای پلیس جهت حفظ امنیت، از جهت حقوقی قدرت فوق العاده ای در نظر گرفتند. بنا به نقل «بی بی سی» در همین هفته، «گروه نقشه برداری خشونت پلیس آمریکا»، از تعداد 7666 مورد کشته توسط پلیس تنها در طی سال های 2013 تا 2016 گزارش شده است. از این موارد 99 مورد (یعنی کمتر از 2%)، ماموران با اتهام قضایی مواجه شده و تنها 25 مامور محکوم شدند! زیرا ماموران از اصل «مصونیت صلاحیتی» برخوردارند. این اصل را هم جز «دادگاه عالی» کسی نمی تواند لغو کند. به هیمن جهت پیگیری شاکیان خیلی به جایی نمی رسد. نتیجه آنکه با توجه به شرایط آمریکا، پلیس قوی و نیرومند است و اعمال قدرتش تنها علیه اقلیت ها نیست؛
3) آمریکا کشوری فدرال و شامل 50 ایالت است. جز معدود قواعد سراسری و متمرکز، هر ایالت برای خود ضوابط و مقررات ویژه ای دارد که با ایالت همسایه نیز همسان نیست. از این رو در قریب به اتفاق مسایل و رخ دادها پلیس ایالتی که با فرمانداران و شهرداران کار می کنند، وارد عمل می شود و اصلا دولت فدرال و مرکزی آمریکا با اینگونه حوادث (مثل قتل جرج فلوید) ارتباط مستقیمی ندارد. تنها در حوادث خاص و ویژه پلیس مرکزی مثل «اف بی آی» (و یا در شرایط خیلی حاد ارتش) وارد عمل می شود. از این رو مثلا در شورش وسیع این روزها تا ترامپ تشخیص مداخله ارتش برای سرکوب را داد، حتی برخی فرماندهان ارشد نظامی نیز علیه او موضع گرفتند. در داستان این ایام، دهن کجی مسئولین ایالتها علیه ترامپ (حتی در واشنگتن)، از نکات قابل توجهی است که در رسانه ها بازتاب می یابد؛
ادامه دارد...
«پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
🌎تحلیلهای غلط به جهت عدم ملاحظه تفاوتهای #ایران و #آمریکا
قسمت پایانی
۴) نکته آخر، «مهاجرپذیربودن» کشور امریکاست. مثلا بنا به گزارش «مرکز اطلاعات سازمان ملل متحد»، تنها در سال 2019 کشور آمریکا میزبان 51 میلیون مهاجر از سایر کشور بود، در حالیکه این آمار برای کل «قاره اروپا»، 82 میلیون نفر است. اگر گفته شود که کشور امریکا، کشور مهاجران است، سخن به گزافه گفته نشده است. مثلا با توجه به حوادث اخیر می توان پرسید: آفریقایی تبارهایی چون «جرج فلوید»، در آمریکا چه می کنند؟ چرا با اینکه سخن از تبعیض نژادی در آمریکاست، سیل مهاجران به ویژه سیاه پوستان، به سوی آمریکا روان است؟ حتما می دانیم که سیاهان ابتدا حدود 5 قرن پیش به صورت «برده» و از سوی اروپاییان وارد آمریکا شدند! حتما از اقدام رئیس جمهور وقت آمریکا «لینکن» در جریان جنگ داخلی آمریکا در نیمه دوم قرن نوزدهم، درباره لغو برده داری در ایالت های جنوبی آمریکا، آگاهیم. با اینکه تبعیض علیه اقلیت ها و از جمله سیاه پوستان (که ظاهرا 13% جمعیت آمریکا را تشکیل می دهند)، ریشه های عمیق و پیشینه چندین قرنه دارد، اما این تحلیل که این «تبعیض سیستماتیک» است، دقیق نیست، زیرا از درون
این سیستم مثل «باراک اوباما»ی سیاه پوست از اکثریت مردم می تواند برای دو دوره ریاست جمهوری رای بگیرد. نیز سابقه سیاهان در مسئولین بلند مرتبه کشور کم نیست، هر چند هنوز به تعادل نرسیده است.
در تحلیل حوادث آمریکا اگر این 4 تمایز منظور نگردد، خواسته یا ناخواسته تحلیل به نتایج غلطی منتهی می گردد، که از جمله آن ادعای وقوع «انقلاب» در آمریکا و یا جدا شدن ایالتها و از این جنس سخنان عجیب و غریب است، که اصلا با واقعیت ها جاری نسبتی ندارد. اینان از خود نمی پرسند کشوری که از طریق صندوق رای می تواند سرنوشت خود را عوض کند، چرا باید هزینه های سنگین برای انقلاب بکند؟ نمی گویند، با فرض تحقق انقلاب، آمریکایی ها از نظامی دمکراتیک، به کدام الگوی حکومتی جایگزین باید فرار کنند و مطالبه کنند که از نظام های مردم سالار ( با همه معایبش)، بهتر باشد؟ و....
دکتر محمد منصور نژاد/ مجله ایرانی روابط بینالملل
«پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
قسمت پایانی
۴) نکته آخر، «مهاجرپذیربودن» کشور امریکاست. مثلا بنا به گزارش «مرکز اطلاعات سازمان ملل متحد»، تنها در سال 2019 کشور آمریکا میزبان 51 میلیون مهاجر از سایر کشور بود، در حالیکه این آمار برای کل «قاره اروپا»، 82 میلیون نفر است. اگر گفته شود که کشور امریکا، کشور مهاجران است، سخن به گزافه گفته نشده است. مثلا با توجه به حوادث اخیر می توان پرسید: آفریقایی تبارهایی چون «جرج فلوید»، در آمریکا چه می کنند؟ چرا با اینکه سخن از تبعیض نژادی در آمریکاست، سیل مهاجران به ویژه سیاه پوستان، به سوی آمریکا روان است؟ حتما می دانیم که سیاهان ابتدا حدود 5 قرن پیش به صورت «برده» و از سوی اروپاییان وارد آمریکا شدند! حتما از اقدام رئیس جمهور وقت آمریکا «لینکن» در جریان جنگ داخلی آمریکا در نیمه دوم قرن نوزدهم، درباره لغو برده داری در ایالت های جنوبی آمریکا، آگاهیم. با اینکه تبعیض علیه اقلیت ها و از جمله سیاه پوستان (که ظاهرا 13% جمعیت آمریکا را تشکیل می دهند)، ریشه های عمیق و پیشینه چندین قرنه دارد، اما این تحلیل که این «تبعیض سیستماتیک» است، دقیق نیست، زیرا از درون
این سیستم مثل «باراک اوباما»ی سیاه پوست از اکثریت مردم می تواند برای دو دوره ریاست جمهوری رای بگیرد. نیز سابقه سیاهان در مسئولین بلند مرتبه کشور کم نیست، هر چند هنوز به تعادل نرسیده است.
در تحلیل حوادث آمریکا اگر این 4 تمایز منظور نگردد، خواسته یا ناخواسته تحلیل به نتایج غلطی منتهی می گردد، که از جمله آن ادعای وقوع «انقلاب» در آمریکا و یا جدا شدن ایالتها و از این جنس سخنان عجیب و غریب است، که اصلا با واقعیت ها جاری نسبتی ندارد. اینان از خود نمی پرسند کشوری که از طریق صندوق رای می تواند سرنوشت خود را عوض کند، چرا باید هزینه های سنگین برای انقلاب بکند؟ نمی گویند، با فرض تحقق انقلاب، آمریکایی ها از نظامی دمکراتیک، به کدام الگوی حکومتی جایگزین باید فرار کنند و مطالبه کنند که از نظام های مردم سالار ( با همه معایبش)، بهتر باشد؟ و....
دکتر محمد منصور نژاد/ مجله ایرانی روابط بینالملل
«پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
📣ادعای رویترز در مورد ارسال محمولههای نفتی #ایران به #ونزوئلا
🔹رویترز به نقل از منابع گمنام مدعی شده ایران قصد دارد ماهانه دو یا سه محموله سوخت عازم ونزوئلا کند.
🔹سخنگوی وزارت خارجه #آمریکا: دور زدن تحریمها برای کمک به ونزوئلا را تحمل نخواهیم کرد.
🌍 @roydadhayejahani
🔹رویترز به نقل از منابع گمنام مدعی شده ایران قصد دارد ماهانه دو یا سه محموله سوخت عازم ونزوئلا کند.
🔹سخنگوی وزارت خارجه #آمریکا: دور زدن تحریمها برای کمک به ونزوئلا را تحمل نخواهیم کرد.
🌍 @roydadhayejahani
Forwarded from پیدا و پنهان جهان بینالملل
✍آینده اقتصاد جهان بر مدار #چین است یا #آمریکا؟
🔰جهان شاهد رقابت نزدیک و حتی گاهی خصمانه دو اقتصاد برتر جهان یعنی چین و آمریکا طی چند سال گذشته به خصوص یکی دو سال پیش تاکنون بوده است.
پس از شیوع ویروس کرونا و تاثیر شدید آن بر اقتصاد جهان، این دو کشور نیز از تبعات منفی آن در امان نبوده اند و به همراه سایر اقتصادهای برتر دنیا مانند اتحادیه اروپا و ژاپن در انتظار رکود اقتصادی در حد سال 2008 هستند.
نکته ای که بسیار اهمیت دارد نحوه سرپا شدن و مدت زمان گذر از رکود است که اهمیت حیاتی برای چین و آمریکا در رقابت با هم دارد...
احتمال احیا شدن سریعتر و شتاب صنایع با اهمیت و در کلاس جهانی چین، بیشتر از آمریکا بوده و قطع به یقین اگر چنین شود معادلات اقتصادی/ سیاسی آینده جهان چرخشی محسوس را تجربه خواهد کرد.
می شود گفت الکتروپمپ اقتصاد آمریکا با تابلو برق( اینورتر) تک ضرب بعد از بحران کرونا به راه خواهد افتاد که لازمه آن انطباق مقدار ورودی و خروجی ( عرضه و تقاضا) به اندازه توان و ظرفیت الکتروپمپ در همان ابتدای شروع به کار است و اگر حجم ورودی و خروجی به اندازه ظرفیت نباشد، نه تنها انرژی بسیاری هدر میرود که در نهایتأ موتور زیر بار از کار می افتد( البته اگر نقص فنی پیدا نکند)
اما اقتصاد چین الکتروپمپی است که با تابلو برق نرم ( سافت) راه اندازی می شود که به تدریج به مرور زمان به ظرفیت خود می رسد و به عبارت دیگر به مرور خود را با مقدار ورودی و خروجی( عرضه و تقاضا) مطابقت می دهد.
📌متن کامل
https://www.irthink.com/coronavirus-us-china/
🌎«پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
🔰جهان شاهد رقابت نزدیک و حتی گاهی خصمانه دو اقتصاد برتر جهان یعنی چین و آمریکا طی چند سال گذشته به خصوص یکی دو سال پیش تاکنون بوده است.
پس از شیوع ویروس کرونا و تاثیر شدید آن بر اقتصاد جهان، این دو کشور نیز از تبعات منفی آن در امان نبوده اند و به همراه سایر اقتصادهای برتر دنیا مانند اتحادیه اروپا و ژاپن در انتظار رکود اقتصادی در حد سال 2008 هستند.
نکته ای که بسیار اهمیت دارد نحوه سرپا شدن و مدت زمان گذر از رکود است که اهمیت حیاتی برای چین و آمریکا در رقابت با هم دارد...
احتمال احیا شدن سریعتر و شتاب صنایع با اهمیت و در کلاس جهانی چین، بیشتر از آمریکا بوده و قطع به یقین اگر چنین شود معادلات اقتصادی/ سیاسی آینده جهان چرخشی محسوس را تجربه خواهد کرد.
می شود گفت الکتروپمپ اقتصاد آمریکا با تابلو برق( اینورتر) تک ضرب بعد از بحران کرونا به راه خواهد افتاد که لازمه آن انطباق مقدار ورودی و خروجی ( عرضه و تقاضا) به اندازه توان و ظرفیت الکتروپمپ در همان ابتدای شروع به کار است و اگر حجم ورودی و خروجی به اندازه ظرفیت نباشد، نه تنها انرژی بسیاری هدر میرود که در نهایتأ موتور زیر بار از کار می افتد( البته اگر نقص فنی پیدا نکند)
اما اقتصاد چین الکتروپمپی است که با تابلو برق نرم ( سافت) راه اندازی می شود که به تدریج به مرور زمان به ظرفیت خود می رسد و به عبارت دیگر به مرور خود را با مقدار ورودی و خروجی( عرضه و تقاضا) مطابقت می دهد.
📌متن کامل
https://www.irthink.com/coronavirus-us-china/
🌎«پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
اندیشکده روابط بین الملل
آینده اقتصاد جهان بر مدار چین است یا آمریکا؟ | اندیشکده روابط بین الملل
آینده اقتصاد جهان بر مدار چین است یا آمریکا؟ ✍ ماجد کیاست اندیشکده روابط بین الملل: جهان شاهد رقابت نزدیک و حتی گاهی خصمانه دو اقتصاد برتر جهان یعنی چین و آمریکا طی چند سال گذشته به خصوص یکی دو سال پیش تاکنون بوده است. پس از شیوع ویروس کرونا و تاثیر شدید…
تقسیم کار #اروپا و #آمریکا برای فشار بر #ایران
🔹صدور قطعنامه ضد ایرانی اخیر شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی ، آنهم با نقشآفرینی خاص تروئیکای اروپایی ، حکایت از همافزایی استراتژیک و حتی تاکتیکی واشنگتن و مهرههای اروپایی آن در تقابل با جمهوری اسلامی ایران دارد.
🌍 @roydadhayejahani
🔹صدور قطعنامه ضد ایرانی اخیر شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی ، آنهم با نقشآفرینی خاص تروئیکای اروپایی ، حکایت از همافزایی استراتژیک و حتی تاکتیکی واشنگتن و مهرههای اروپایی آن در تقابل با جمهوری اسلامی ایران دارد.
🌍 @roydadhayejahani
چامسکی: ترامپ بدترین جنایتکار تاریخ است
فیلسوف و سیاستمدار برجسته #آمریکا:
🔰 ترامپ یک دیکتاتور حلبی است و جمهوریخواهان از حزب کمونیست قدیم هم بدتر شدهاند.
🔺ترامپ به شکل غیر قابل انکاری بدترین جنایتکار در تاریخ است. تاکنون چهرهای در تاریخ سیاسی وجود نداشته که تا این حد با اشتیاق، خود را وقف نابودی پروژههای زندگی نظاممند بشر در آینده نزدیک کرده باشد.
🔻جهان با هزینه گزافی از همهگیری کرونا عبور خواهد کرد اما از جنایت ترامپ درخصوص تغییرات اقلیمی جان به در نخواهد برد.
🔹این هزینه توسط گانگسترهای کاخ سفید که دهها هزار نفر را به کام مرگ کشاندهاند چندبرابر شده است و آمریکا را به بدترین بخش جهان (از لحاظ شیوع کرونا) تبدیل کرده است.
🌍 @roydadhayejahani
فیلسوف و سیاستمدار برجسته #آمریکا:
🔰 ترامپ یک دیکتاتور حلبی است و جمهوریخواهان از حزب کمونیست قدیم هم بدتر شدهاند.
🔺ترامپ به شکل غیر قابل انکاری بدترین جنایتکار در تاریخ است. تاکنون چهرهای در تاریخ سیاسی وجود نداشته که تا این حد با اشتیاق، خود را وقف نابودی پروژههای زندگی نظاممند بشر در آینده نزدیک کرده باشد.
🔻جهان با هزینه گزافی از همهگیری کرونا عبور خواهد کرد اما از جنایت ترامپ درخصوص تغییرات اقلیمی جان به در نخواهد برد.
🔹این هزینه توسط گانگسترهای کاخ سفید که دهها هزار نفر را به کام مرگ کشاندهاند چندبرابر شده است و آمریکا را به بدترین بخش جهان (از لحاظ شیوع کرونا) تبدیل کرده است.
🌍 @roydadhayejahani
🌎تاثیرگذاری نتیجه انتخابات #آمریکا بر #ایران و راهبرد مناسب ایران
👈آیا نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا میتواند به تغییر جهتی ملموس در سیاست فشار حداکثری آمریکا در قبال ج .ا.ا منجرشود؟ بسیاری از ناظران سیاسی، پاسخ این سوال را بطور مستحکمی مرتبط با این موضوع میدانند که پس از نوامبر 2020 چه کسی ساکن کاخ سفید خواهد بود. از دیدگاه برخی از ناظران، انتخاب جو بایدن قادر خواهد بود با پایان دادن به فشار حداکثری و بازگشت آمریکا به برجام، روند جدیدی از مذاکره و گفتگو را میان ایران و آمریکا ایجاد کند.
این دسته از تحلیلگران نگاه انتقادی بایدن نسبت به سیاست خارجی ترامپ را دلیلی بر این ادعای خود عنوان میکنند. اما آیا صرف انتخاب بایدن میتواند به رخ دادن اتفاقاتی مثبت در روابط ایران و آمریکا منجر شود؟ اگر انتخابات ماه نوامبر برخلاف امیدواریهایی که در حال حاضر بوجود آمده است، منجر به تمدید ریاست جمهوری ترامپ برای یک دوره چهار ساله دیگر شود چه چشم اندازی برای روابط ایران و آمریکا باید متصور بود؟ آیا ایران به منظور مواجهه با نتایج انتخابات آمریکا راهبرد مناسبی دارد؟ به عبارت بهتر اگر حضور بایدن در کاخ سفید را گزینه مطلوب و انتخاب مجدد ترامپ را گزینه نامطلوب در نظر بگیریم آیا دستگاه سیاست خارجی و تصمیم گیرنده در ایران برای تامین منافع ملی در هر کدام از این حالتها استراتژی مناسب و از پیش طراحی شدهای در نظر گرفته است؟
در پاسخ به این پرسشها نگارنده بر این اعتقاد است که راهبرد مناسب برای ایران باید راهبردی باشد که فارغ از نتیجه انتخابات قادر به تامین بیشترین منافع ملی برای ایران باشد. اما قبل از اینکه به معرفی این راهبرد بپردازیم لازم است تاثیرات منفی و مثبت انتخاب بایدن و یا ترامپ بر ایران بیشتر مورد بررسی قرار گرفته شود.
اگرچه تحت تاثیر نوع مدیریت دولت ترامپ در مقابله با ویروس کرونا و تاثیرات منفی این مساله بر اقتصاد آمریکا و همچنین اعتراضات اخیر به کشته شدن جورج فلوید، موقعیت ترامپ دچار تزلزل شده است و نظرسنجیها نیز از کاهش محبوبیت ترامپ میگویند اما به هرحال هیچ کدام از این موارد نمیتواند با قطعیت خانه آخر انتخابات آمریکا را به ما نشان دهد و از این نظر انتخاب مجدد دونالد ترامپ به ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا موضوعی دور از انتظار نخواهد بود. به همین خاطر باید این مساله را در نظر گرفت که در صورت انتخاب مجدد ترامپ وضعیت ایران و آمریکا به چه شکلی از این موضوع تاثیر خواهد پذیرفت. مهمترین تاثیرات انتخاب ترامپ در ماه نوامبر در رابطه با ایران را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
مشروعیت بخشی به سیاست فشار علیه ایران ( لااقل از دیدگاه ترامپ و حامیان وی)
کم رنگ شدن ملاحظات و معذورات ترامپ در رابطه با ادامه سیاست فشار حداکثری علیه ایران
افزایش احتمال جنگ با ایران
قرار گرفتن ایران در موقعیت ضعیفتر در هرگونه مذاکره احتمالی در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ
مساعد شدن زمینه برای روی کار آمدن دولتی مخالف مذاکره در انتخابات ریاست جمهوری 1400 ایران و پیچیدهتر شدن وضعیت میان ایران و آمریکا
📌متن کامل
http://peace-ipsc.org/fa/%d8%aa%d8%a7%d8%ab%db%8c%d8%b1%da%af%d8%b0%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%86%d8%aa%db%8c%d8%ac%d9%87-%d8%a7%d9%86%d8%aa%d8%ae%d8%a7%d8%a8%d8%a7%d8%aa-%d8%a2%d9%85%d8%b1%db%8c%da%a9%d8%a7-%d8%a8%d8%b1-%d8%a7/
«پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
👈آیا نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا میتواند به تغییر جهتی ملموس در سیاست فشار حداکثری آمریکا در قبال ج .ا.ا منجرشود؟ بسیاری از ناظران سیاسی، پاسخ این سوال را بطور مستحکمی مرتبط با این موضوع میدانند که پس از نوامبر 2020 چه کسی ساکن کاخ سفید خواهد بود. از دیدگاه برخی از ناظران، انتخاب جو بایدن قادر خواهد بود با پایان دادن به فشار حداکثری و بازگشت آمریکا به برجام، روند جدیدی از مذاکره و گفتگو را میان ایران و آمریکا ایجاد کند.
این دسته از تحلیلگران نگاه انتقادی بایدن نسبت به سیاست خارجی ترامپ را دلیلی بر این ادعای خود عنوان میکنند. اما آیا صرف انتخاب بایدن میتواند به رخ دادن اتفاقاتی مثبت در روابط ایران و آمریکا منجر شود؟ اگر انتخابات ماه نوامبر برخلاف امیدواریهایی که در حال حاضر بوجود آمده است، منجر به تمدید ریاست جمهوری ترامپ برای یک دوره چهار ساله دیگر شود چه چشم اندازی برای روابط ایران و آمریکا باید متصور بود؟ آیا ایران به منظور مواجهه با نتایج انتخابات آمریکا راهبرد مناسبی دارد؟ به عبارت بهتر اگر حضور بایدن در کاخ سفید را گزینه مطلوب و انتخاب مجدد ترامپ را گزینه نامطلوب در نظر بگیریم آیا دستگاه سیاست خارجی و تصمیم گیرنده در ایران برای تامین منافع ملی در هر کدام از این حالتها استراتژی مناسب و از پیش طراحی شدهای در نظر گرفته است؟
در پاسخ به این پرسشها نگارنده بر این اعتقاد است که راهبرد مناسب برای ایران باید راهبردی باشد که فارغ از نتیجه انتخابات قادر به تامین بیشترین منافع ملی برای ایران باشد. اما قبل از اینکه به معرفی این راهبرد بپردازیم لازم است تاثیرات منفی و مثبت انتخاب بایدن و یا ترامپ بر ایران بیشتر مورد بررسی قرار گرفته شود.
اگرچه تحت تاثیر نوع مدیریت دولت ترامپ در مقابله با ویروس کرونا و تاثیرات منفی این مساله بر اقتصاد آمریکا و همچنین اعتراضات اخیر به کشته شدن جورج فلوید، موقعیت ترامپ دچار تزلزل شده است و نظرسنجیها نیز از کاهش محبوبیت ترامپ میگویند اما به هرحال هیچ کدام از این موارد نمیتواند با قطعیت خانه آخر انتخابات آمریکا را به ما نشان دهد و از این نظر انتخاب مجدد دونالد ترامپ به ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا موضوعی دور از انتظار نخواهد بود. به همین خاطر باید این مساله را در نظر گرفت که در صورت انتخاب مجدد ترامپ وضعیت ایران و آمریکا به چه شکلی از این موضوع تاثیر خواهد پذیرفت. مهمترین تاثیرات انتخاب ترامپ در ماه نوامبر در رابطه با ایران را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
مشروعیت بخشی به سیاست فشار علیه ایران ( لااقل از دیدگاه ترامپ و حامیان وی)
کم رنگ شدن ملاحظات و معذورات ترامپ در رابطه با ادامه سیاست فشار حداکثری علیه ایران
افزایش احتمال جنگ با ایران
قرار گرفتن ایران در موقعیت ضعیفتر در هرگونه مذاکره احتمالی در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ
مساعد شدن زمینه برای روی کار آمدن دولتی مخالف مذاکره در انتخابات ریاست جمهوری 1400 ایران و پیچیدهتر شدن وضعیت میان ایران و آمریکا
📌متن کامل
http://peace-ipsc.org/fa/%d8%aa%d8%a7%d8%ab%db%8c%d8%b1%da%af%d8%b0%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%86%d8%aa%db%8c%d8%ac%d9%87-%d8%a7%d9%86%d8%aa%d8%ae%d8%a7%d8%a8%d8%a7%d8%aa-%d8%a2%d9%85%d8%b1%db%8c%da%a9%d8%a7-%d8%a8%d8%b1-%d8%a7/
«پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
مرکز بین المللی مطالعات صلح
تاثیرگذاری نتیجه انتخابات آمریکا بر ایران و راهبرد مناسب ایران - مرکز بین المللی مطالعات صلح
روح اله سوری
پژوهشگر روابط بین الملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
آیا نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا میتواند به تغییر جهتی ملموس در سیاست فشار حداکثری آمریکا در قبال ج .ا.ا منجرشود؟ بسیاری از ...
پژوهشگر روابط بین الملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
آیا نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا میتواند به تغییر جهتی ملموس در سیاست فشار حداکثری آمریکا در قبال ج .ا.ا منجرشود؟ بسیاری از ...
🌎نقش کشورهای #چین و #روسیه در تنش منطقهای میان #ایران و #آمریکا
✍سحر کریمی/تحلیلگر مسائل شرق آسیا، مدیرمسئول مجله بین المللی پژوهش ملل
قسمت اول
🔰خارج شدن دولت آمریکا از برجام در اردیبهشت ماه 1397، نقطه آغازین تنش و درگیری چندین ساله میان ایران و آمریکا بود که این امر با قرار دادن نام سپاه در فهرست سازمانهای تروریستی و لغو معافیت چند کشور از خرید نفت ایران، حمله به نفتکشها در نزدیکی بندر فجیره امارات متحده عربی و دریای عمان و در نهایت ساقط کردن پهپاد آمریکایی از نوع تریتان امکیو-۴سی توسط سپاه پاسداران در تاریخ 20 ژوئن (برابر با 30 خرداد) اوج گرفت.
اما برگی دیگر از این تنش های دنباله دار را میتوان در تحریم های جدید ایالات متحده آمریکا علیه ایران جای داد. در واقع این تحریم یک واکنشی است به هدف گیری پهپاد آمریکایی و همینطور ادامه وعدهای که رئیس جمهور ترامپ داده بود برای اینکه ایران را مجبور به آمدن به میز مذاکره نماید. چراکه اگر تاریخ 40 ساله تحریمهای آمریکا علیه ایران را مورد بررسی قرار دهیم تاکنون تحریمی مشاهده نشده که نهاد مرجعیت را مورد هدف قرار داده باشد و آنچه که ترامپ مورد هدف قرار داده دو نهاد رهبری سیاسی و مرجعیت دینی رهبر انقلاب میباشد. در واقع نمیتوان آن را در فهرست تحریمهای هوشمند قرار داد. و این امر واگرایی میان دو کشور ایران و آمریکا را به سرعت نور افزایش داده است.
در میانه فشارهای شدید دولت ترامپ بر ایران، تنش میان ایران و امریکا به سطحی بیسابقه در دهههای اخیر رسیده است. بطوریکه برایان هوک، نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران،طی سخنانی بیان نمود که جمهوری اسلامی «یا بر سر میز مذاکره بیایدیا شاهد فروریختن اقتصاد خود باشد». هوک تأکید کرد رئیس جمهوری آمریکا آماده است با ایران در مورد توافقی برای برچیدن تحریمها گفتگو کند، اما ایران باید برنامههای هستهای و موشکی خود را کنار بگذارد و حمایتاش از گروههای نیابتی را قطع کند. طبیعی است که موضع و منافع کشورها درخصوص تنش میان ایران و آمریکا یکسان نیست و از موضع حمایت تا نگرانی شدید در نوسان است.
در واقع به نظر میرسدکشورهای امضا کننده برجام یعنی روسیه و چین نگران افزایش تنش میان ایران و آمریکا نباشند. درخصوص کشور روسیه میتوان بیان نمود که این کشور خود از بزرگترین تولید کنندگان و صادر کنندگان این ماده خام است و در جهت به دست گرفتن بازار جهانی رقیب جدی برای کشورهای نفتخیز خاورمیانه است. در واقع با کاهش خرید ژاپن، هند، کره جنوبی و ایتالیا از ایران، شرکتهای روسی سهم بیشتری از بازار به دست آوردهاند و بعنوان یک منبع مطمئن برای عرضه نفت در بازارهای جهانی تبدیل شده است.بهرغم آنکه در رسانه ها عمدتا از اتحاد بین روسیه و ایران سخن میگویند، مسکو هیچ تعهدی به دفاع از تهران ندارد و از اینرو، مجبور نیست در صورت حمله ایالات متحده به اهداف ایرانی به آنها پاسخ دهد. ایران بطور قطع یکی از مشتریان اصلی تجهیزات نظامی روسیه به شمار میرود، اگرچه معلوم نیست که درگیریهای بین ایالات متحده و ایران بتواند به نقطه عطفی در فروش تسلیحات روسی به ایران تبدیل شود.
کشور چین نیز همچون کشورهای اتحادیه اروپا، کره جنوبی و ترکیه روابط تجاری خود را با ایران کاهش داده است. بطوریکه آمارها نشان از کاهش 35 درصدی تجارت این کشور با ایران در 5 ماه گذشته نسبت به دوره مشابه پارسال میدهد. و با تشدید تحریمهای آمریکا، صادرات نفت ایران به کمتر از 500 هزار بشکه در روز رسیده است. روابط ایران و چین در دهههای اخیر افزایش یافته چرا که آمریکا فشار خود را برای شکلدهی به آن روابط و یا تضعیف آن تحمیل کرده است. واشنگتن بر پکن فشار آورده تا آن کشور روابط خود را با تهران محدود سازد. با این حال، نگرانی مشترک درباره سیاست خارجی آمریکا سبب شده تا ایران و چین هر روز به یکدیگر نزدیکتر شده و همکاریهای بیشتری را با هم داشته باشند.
منبع
http://peace-ipsc.org/fa/%d9%86%d9%82%d8%b4-%da%a9%d8%b4%d9%88%d8%b1%d9%87%d8%a7%db%8c-%da%86%db%8c%d9%86-%d9%88-%d8%b1%d9%88%d8%b3%db%8c%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d9%86%d8%b4-%d9%85%d9%86%d8%b7%d9%82%d9%87-%d8%a7%db%8c/
«پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
✍سحر کریمی/تحلیلگر مسائل شرق آسیا، مدیرمسئول مجله بین المللی پژوهش ملل
قسمت اول
🔰خارج شدن دولت آمریکا از برجام در اردیبهشت ماه 1397، نقطه آغازین تنش و درگیری چندین ساله میان ایران و آمریکا بود که این امر با قرار دادن نام سپاه در فهرست سازمانهای تروریستی و لغو معافیت چند کشور از خرید نفت ایران، حمله به نفتکشها در نزدیکی بندر فجیره امارات متحده عربی و دریای عمان و در نهایت ساقط کردن پهپاد آمریکایی از نوع تریتان امکیو-۴سی توسط سپاه پاسداران در تاریخ 20 ژوئن (برابر با 30 خرداد) اوج گرفت.
اما برگی دیگر از این تنش های دنباله دار را میتوان در تحریم های جدید ایالات متحده آمریکا علیه ایران جای داد. در واقع این تحریم یک واکنشی است به هدف گیری پهپاد آمریکایی و همینطور ادامه وعدهای که رئیس جمهور ترامپ داده بود برای اینکه ایران را مجبور به آمدن به میز مذاکره نماید. چراکه اگر تاریخ 40 ساله تحریمهای آمریکا علیه ایران را مورد بررسی قرار دهیم تاکنون تحریمی مشاهده نشده که نهاد مرجعیت را مورد هدف قرار داده باشد و آنچه که ترامپ مورد هدف قرار داده دو نهاد رهبری سیاسی و مرجعیت دینی رهبر انقلاب میباشد. در واقع نمیتوان آن را در فهرست تحریمهای هوشمند قرار داد. و این امر واگرایی میان دو کشور ایران و آمریکا را به سرعت نور افزایش داده است.
در میانه فشارهای شدید دولت ترامپ بر ایران، تنش میان ایران و امریکا به سطحی بیسابقه در دهههای اخیر رسیده است. بطوریکه برایان هوک، نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران،طی سخنانی بیان نمود که جمهوری اسلامی «یا بر سر میز مذاکره بیایدیا شاهد فروریختن اقتصاد خود باشد». هوک تأکید کرد رئیس جمهوری آمریکا آماده است با ایران در مورد توافقی برای برچیدن تحریمها گفتگو کند، اما ایران باید برنامههای هستهای و موشکی خود را کنار بگذارد و حمایتاش از گروههای نیابتی را قطع کند. طبیعی است که موضع و منافع کشورها درخصوص تنش میان ایران و آمریکا یکسان نیست و از موضع حمایت تا نگرانی شدید در نوسان است.
در واقع به نظر میرسدکشورهای امضا کننده برجام یعنی روسیه و چین نگران افزایش تنش میان ایران و آمریکا نباشند. درخصوص کشور روسیه میتوان بیان نمود که این کشور خود از بزرگترین تولید کنندگان و صادر کنندگان این ماده خام است و در جهت به دست گرفتن بازار جهانی رقیب جدی برای کشورهای نفتخیز خاورمیانه است. در واقع با کاهش خرید ژاپن، هند، کره جنوبی و ایتالیا از ایران، شرکتهای روسی سهم بیشتری از بازار به دست آوردهاند و بعنوان یک منبع مطمئن برای عرضه نفت در بازارهای جهانی تبدیل شده است.بهرغم آنکه در رسانه ها عمدتا از اتحاد بین روسیه و ایران سخن میگویند، مسکو هیچ تعهدی به دفاع از تهران ندارد و از اینرو، مجبور نیست در صورت حمله ایالات متحده به اهداف ایرانی به آنها پاسخ دهد. ایران بطور قطع یکی از مشتریان اصلی تجهیزات نظامی روسیه به شمار میرود، اگرچه معلوم نیست که درگیریهای بین ایالات متحده و ایران بتواند به نقطه عطفی در فروش تسلیحات روسی به ایران تبدیل شود.
کشور چین نیز همچون کشورهای اتحادیه اروپا، کره جنوبی و ترکیه روابط تجاری خود را با ایران کاهش داده است. بطوریکه آمارها نشان از کاهش 35 درصدی تجارت این کشور با ایران در 5 ماه گذشته نسبت به دوره مشابه پارسال میدهد. و با تشدید تحریمهای آمریکا، صادرات نفت ایران به کمتر از 500 هزار بشکه در روز رسیده است. روابط ایران و چین در دهههای اخیر افزایش یافته چرا که آمریکا فشار خود را برای شکلدهی به آن روابط و یا تضعیف آن تحمیل کرده است. واشنگتن بر پکن فشار آورده تا آن کشور روابط خود را با تهران محدود سازد. با این حال، نگرانی مشترک درباره سیاست خارجی آمریکا سبب شده تا ایران و چین هر روز به یکدیگر نزدیکتر شده و همکاریهای بیشتری را با هم داشته باشند.
منبع
http://peace-ipsc.org/fa/%d9%86%d9%82%d8%b4-%da%a9%d8%b4%d9%88%d8%b1%d9%87%d8%a7%db%8c-%da%86%db%8c%d9%86-%d9%88-%d8%b1%d9%88%d8%b3%db%8c%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d9%86%d8%b4-%d9%85%d9%86%d8%b7%d9%82%d9%87-%d8%a7%db%8c/
«پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
مرکز بین المللی مطالعات صلح
نقش کشورهای چین و روسیه در تنش منطقه ای میان ایران و آمریکا - مرکز بین المللی مطالعات صلح
سحر کریمی
تحلیلگر مسائل شرق آسیا، مدیرمسئول مجله بین المللی پژوهش ملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
خارج شدن دولت آمریکا از برجام در اردیبهشت ماه 1397، نقطه آغازین تنش و درگیری چندین ساله میان ایران ...
تحلیلگر مسائل شرق آسیا، مدیرمسئول مجله بین المللی پژوهش ملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
خارج شدن دولت آمریکا از برجام در اردیبهشت ماه 1397، نقطه آغازین تنش و درگیری چندین ساله میان ایران ...
🌎نقش کشورهای #چین و #روسیه در تنش منطقهای میان #ایران و #آمریکا
✍سحر کریمی/تحلیلگر مسائل شرق آسیا، مدیرمسئول مجله بین المللی پژوهش ملل
قسمت پایانی
در شرایط فعلی، رابطه سه جانبه ایران، چین و آمریکا در حال شکل گیری دوباره است. پکن و واشنگتن اکنون به سوی حل و فصل روابط تجاری خود که این اواخر به جنگ انجامیده بود نزدیکتر میشوند این موضوعی حیاتی برای چین است. دستورکار این مذاکرات از جمله خواست آمریکا از چین برای توقف خرید نفت از ایران است و در صورت دستیابی به این توافق معامله تجاری آمریکا و چین میتواند ضربهای به روابط تهران و پکن وارد سازد و واردات نفت چین از ایران را کاهش دهد. با این حال، باتوجه به تحولات اخیر در موضع آمریکا و چین در مورد مذاکرات تجاری، حل و فصل سریع جنگ تجاری میان دو کشور بعید به نظر میرسد. این موضوع بستگی به آن دارد که چین تا چه اندازه شرایط آمریکا را برای خرید نفت از ایران برآورده میسازد. چین سابقه واکنشهای پیچیده به بحرانهای بینالمللی به خصوص بحرانهایی که آمریکا در آن درگیر است را دارد. کاهش صادرات نفت از ایران میتواند با سایر پیامدهای سیاسی و امنیتی در ارتباط باشد؛ از جمله تنشهای اخیر در خاورمیانه به ویژه در خلیج فارس و تنگه استراتژیک هرمز. چین تقریبا بیش از نیمی از نفت خود را از خلیج فارس وارد میکند. در نتیجه، هرگونه اخلال در انتقال نفت هزینه سنگینی را بر چین تحمیل خواهد کرد. بدترین سناریوی ممکن منازعه احتمالی نظامی میان ایران و آمریکاست که منافع چین را به خطر خواهد انداخت. در نتیجه، چین خواستار حفظ توازن قوا در خاورمیانه و ثبات در آن منطقه است.
در نهایت میتوان بیان نمود که، قطعا جنگ با ایران هزینه های بسیاری در برخواهد داشت. زیرا به هر حال پشتیبانی منطقه ای که ایران انجام میدهد قطعا مشکلات بسیاری ایجاد خواهد کرد. طی سالهای اخیر محور مقاومت بسیار سازمان یافته تر از گذشته شده است و نمی توان با ایران بگونه ای رفتار کرد که با عراق رفتار شد. بنابراین کشورهایی که عقلانیت لازم را دارند اجازه نخواهند داد که کار به جنگ با ایران برسد. به همین دلیل است که مشاهده میگردد آمریکا از یکسو تهدید میکند و از سوی دیگر پیام برای مذاکره ارسال میکند. در واقع این کشور تلاش میکند از یکسو خود را خواهان مذاکره سازنده با ایران نشان دهد و از سوی دیگر ایران را گریزان از مذاکره و تلاش برای حل دیپلماتیک مسائل وجود در منطقه به تصویر کشند. این کشور در حال آماده کردن افکار عمومی نه تنها در داخل آمریکا بلکه حتی در درون ایران است بر همین مبنا قصد دارد نشان دهد که برای او حتی امنیت جانی مخالفان نظامی اش هم اهمیت دارد و با این روش سعی بر این دارد تا همگرایی بین المللی علیه ایران به وجود آورد. در مجموع و در نهایت امر میتوان بیان داشت که در این تنش میان کشوهای ایران و آمریکا، بازنده نهایی مردم هستند که تحت فشار قرار میگیرند.
واژگان کلیدی: نقش، کشور، چین ، روسیه ، تنش، منطقه ای ، ایران ، آمریکا
http://peace-ipsc.org/fa/%d9%86%d9%82%d8%b4-%da%a9%d8%b4%d9%88%d8%b1%d9%87%d8%a7%db%8c-%da%86%db%8c%d9%86-%d9%88-%d8%b1%d9%88%d8%b3%db%8c%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d9%86%d8%b4-%d9%85%d9%86%d8%b7%d9%82%d9%87-%d8%a7%db%8c/
«پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
✍سحر کریمی/تحلیلگر مسائل شرق آسیا، مدیرمسئول مجله بین المللی پژوهش ملل
قسمت پایانی
در شرایط فعلی، رابطه سه جانبه ایران، چین و آمریکا در حال شکل گیری دوباره است. پکن و واشنگتن اکنون به سوی حل و فصل روابط تجاری خود که این اواخر به جنگ انجامیده بود نزدیکتر میشوند این موضوعی حیاتی برای چین است. دستورکار این مذاکرات از جمله خواست آمریکا از چین برای توقف خرید نفت از ایران است و در صورت دستیابی به این توافق معامله تجاری آمریکا و چین میتواند ضربهای به روابط تهران و پکن وارد سازد و واردات نفت چین از ایران را کاهش دهد. با این حال، باتوجه به تحولات اخیر در موضع آمریکا و چین در مورد مذاکرات تجاری، حل و فصل سریع جنگ تجاری میان دو کشور بعید به نظر میرسد. این موضوع بستگی به آن دارد که چین تا چه اندازه شرایط آمریکا را برای خرید نفت از ایران برآورده میسازد. چین سابقه واکنشهای پیچیده به بحرانهای بینالمللی به خصوص بحرانهایی که آمریکا در آن درگیر است را دارد. کاهش صادرات نفت از ایران میتواند با سایر پیامدهای سیاسی و امنیتی در ارتباط باشد؛ از جمله تنشهای اخیر در خاورمیانه به ویژه در خلیج فارس و تنگه استراتژیک هرمز. چین تقریبا بیش از نیمی از نفت خود را از خلیج فارس وارد میکند. در نتیجه، هرگونه اخلال در انتقال نفت هزینه سنگینی را بر چین تحمیل خواهد کرد. بدترین سناریوی ممکن منازعه احتمالی نظامی میان ایران و آمریکاست که منافع چین را به خطر خواهد انداخت. در نتیجه، چین خواستار حفظ توازن قوا در خاورمیانه و ثبات در آن منطقه است.
در نهایت میتوان بیان نمود که، قطعا جنگ با ایران هزینه های بسیاری در برخواهد داشت. زیرا به هر حال پشتیبانی منطقه ای که ایران انجام میدهد قطعا مشکلات بسیاری ایجاد خواهد کرد. طی سالهای اخیر محور مقاومت بسیار سازمان یافته تر از گذشته شده است و نمی توان با ایران بگونه ای رفتار کرد که با عراق رفتار شد. بنابراین کشورهایی که عقلانیت لازم را دارند اجازه نخواهند داد که کار به جنگ با ایران برسد. به همین دلیل است که مشاهده میگردد آمریکا از یکسو تهدید میکند و از سوی دیگر پیام برای مذاکره ارسال میکند. در واقع این کشور تلاش میکند از یکسو خود را خواهان مذاکره سازنده با ایران نشان دهد و از سوی دیگر ایران را گریزان از مذاکره و تلاش برای حل دیپلماتیک مسائل وجود در منطقه به تصویر کشند. این کشور در حال آماده کردن افکار عمومی نه تنها در داخل آمریکا بلکه حتی در درون ایران است بر همین مبنا قصد دارد نشان دهد که برای او حتی امنیت جانی مخالفان نظامی اش هم اهمیت دارد و با این روش سعی بر این دارد تا همگرایی بین المللی علیه ایران به وجود آورد. در مجموع و در نهایت امر میتوان بیان داشت که در این تنش میان کشوهای ایران و آمریکا، بازنده نهایی مردم هستند که تحت فشار قرار میگیرند.
واژگان کلیدی: نقش، کشور، چین ، روسیه ، تنش، منطقه ای ، ایران ، آمریکا
http://peace-ipsc.org/fa/%d9%86%d9%82%d8%b4-%da%a9%d8%b4%d9%88%d8%b1%d9%87%d8%a7%db%8c-%da%86%db%8c%d9%86-%d9%88-%d8%b1%d9%88%d8%b3%db%8c%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d9%86%d8%b4-%d9%85%d9%86%d8%b7%d9%82%d9%87-%d8%a7%db%8c/
«پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
مرکز بین المللی مطالعات صلح
نقش کشورهای چین و روسیه در تنش منطقه ای میان ایران و آمریکا - مرکز بین المللی مطالعات صلح
سحر کریمی
تحلیلگر مسائل شرق آسیا، مدیرمسئول مجله بین المللی پژوهش ملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
خارج شدن دولت آمریکا از برجام در اردیبهشت ماه 1397، نقطه آغازین تنش و درگیری چندین ساله میان ایران ...
تحلیلگر مسائل شرق آسیا، مدیرمسئول مجله بین المللی پژوهش ملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
خارج شدن دولت آمریکا از برجام در اردیبهشت ماه 1397، نقطه آغازین تنش و درگیری چندین ساله میان ایران ...
پیدا و پنهان جهان بینالملل:
🛑اهداف پنهان #آمریکا و #اسراییل در بهرهبرداری از انفجار در سایت نطنز
👈سخنگوی سازمان انرژی اتمی روز پنجشنبه ۱۲ تیرماه از وقوع حادثهای برای یکی از سولههای در دست احداث در محوطه باز سایت نطنز خبر داد.وی گفت که این رخداد هیچگونه تلفات جانی نداشته و لطمهای نیز به فعالیتهای جاری این مجموعه وارد نکرده است.
وی گفت: تجهیزاتی که در این سالن وجود داشت تجهیزات اندازهگیری و ابزارهای دقیق بودند که در اثر این حادثه بخشی از آن از بین رفته و بخش دیگری نیز خسارت دیدهاند. کمالوندی همچنین گفت که “به دلیل نوع تجهیزات حتی اگر حادثه ابعاد کوچکتری نیز میداشت دیگر نمیتوانست قابل استفاده باشد.”
به گزارش ایسنا، بعد از آنکه ایران رفته رفته گامهایش در مسیر کاهش تعهدات برجامی را در واکنش به خروج آمریکا از توافق هستهای و بدعهدی اروپاییها در اجرای تعهداتشان نهایی کرد و بعد از آنکه آمریکا نتوانست با بازگشت تحریمها و فشار حداکثری ایران را با تهدید پای میز مذاکره بیاورد، اقدامات خارج از عرف و قوانین بینالمللی در حوزههای مختلف اقتصادی، امنیتی ـ نظامی، هستهای و غیره را با کمک همپیمانان منطقهایاش به طور موازی دنبال کرد. در این مدت شاهد اقدام مستقیم این کشور علیه منافع ایران در خلیج فارس و منطقه و به ویژه علیه فرمانده ارشد نظامی ایران، سردار قاسم سلیمانی بودیم که موجب شهادت وی در سفر به عراق در دی ماه سال ۹۸ شد. اما همانطور که اقدام آمریکا در ترور سردار سلیمانی و تحولات در خلیج فارس از سوی ایران بدون پاسخ نبوده است، اگر برای ایران مشخص شود اقدام انجام شده در سایت نطنز که گفته می شود ناشی از “انفجار” بوده است، توسط آمریکا ولو با پیش انداختن رژیم اسراییل و حمایت کشورهای منطقه انجام گرفته باشد، بدون پاسخ نخواهد ماند.
در حالی که مقامات ایرانی هنوز علت و عوامل انفجار در این ساختمان از مجموعه سایت نطنز را به طور رسمی اعلام نکردهاند، برخی گزارشها و ادعاها در رسانههای اسراییلی حاکی از آن است که این رژیم در حوادث اخیر در بخشهای نظامی و هستهای نقش داشته است هر چند مقامات رسمی این رژیم هنوز اظهارنظری نداشتهاند. مقامات و نهادهای امنیتی ذی ربط در ایران دست داشتن اسراییل و آمریکا در حادثه اخیر در نطنز را تا کنون رد نکردهاند و به عنوان یک فرضیه در حال بررسی آن هستند، اما این میزان تمایل اسراییل برای منتسب کردن این اقدام به دولت نتانیاهو در رسانه های این رژیم جای تعجب دارد!
بدون شک تلاش اسراییل و آمریکا برای بازگرداندن نام و موضوع “ایران” به موضوع اول جهان و بازآفرینی دوباره “ایران هراسی” در کنار ناتوان جلوه دادن ایران در ادامه امور داخلی بعد از آنکه نتوانستند به لحاظ اقتصادی ایران را از پا درآوردند، قابل توجه و مشهود است. تلاش این رژیمها برای ایجاد جنگ روانی در داخل ایران و ضعیف نشان دادن ایران از جمله اهدافی است که به طور جدی از سوی آنها برای سال های اخیر به ویژه بعد از توافق هسته ای دنبال شده است. جدای از اینکه عامل انفجار در ساختمان مورد اشاره در نطنز، اسراییل و آمریکا یا هر فرد و گروهی دیگر باشد، باید مراقب عملیات روانی این کشورها برای سوار شدن بر افکار عمومی و رسانههای کشور بود. تلاش این کشورها برای کشاندن سایه ناامنی و جنگ در ایران آن هم در قلب تاسیسات و مراکز حساسش از اهداف بلندمدت آنها در راستای فشار حداکثری و به زانو درآوردن ایران است.
ماههای آتی برای ایران و آمریکا از منظرهایی سرنوشت ساز است؛ آمریکا به دنبال ضربههای محکم به ایران است؛ چرا که در چهار سال گذشته هزینههای زیادی را تحت عنوان فشار به ایران به مالیات دهندگان و سربازان آمریکایی تحمیل کرده است و از سویی ایران اگر بتواند در این چند ماه به مقاومت در برابر آمریکا ادامه دهد احتمالا فضای بیشتری برای تنفس سیاسی و اقتصادی پیدا خواهد کرد. از این رو بعد از فشار حداکثری و اعمال شدیدترین تحریمها، احتمالا شاهد حملات حداکثری از سوی آمریکا و هم پیمانانش خواهیم بود و در مقابل ایران باید هوشمندی و هوشیاری حداکثری را در حوزههای مختلف مورد توجه قرار دهد تا کوچکترین فرصت و مجالی در اختیار آنها قرار نگیرد./ایسنا
«پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
🛑اهداف پنهان #آمریکا و #اسراییل در بهرهبرداری از انفجار در سایت نطنز
👈سخنگوی سازمان انرژی اتمی روز پنجشنبه ۱۲ تیرماه از وقوع حادثهای برای یکی از سولههای در دست احداث در محوطه باز سایت نطنز خبر داد.وی گفت که این رخداد هیچگونه تلفات جانی نداشته و لطمهای نیز به فعالیتهای جاری این مجموعه وارد نکرده است.
وی گفت: تجهیزاتی که در این سالن وجود داشت تجهیزات اندازهگیری و ابزارهای دقیق بودند که در اثر این حادثه بخشی از آن از بین رفته و بخش دیگری نیز خسارت دیدهاند. کمالوندی همچنین گفت که “به دلیل نوع تجهیزات حتی اگر حادثه ابعاد کوچکتری نیز میداشت دیگر نمیتوانست قابل استفاده باشد.”
به گزارش ایسنا، بعد از آنکه ایران رفته رفته گامهایش در مسیر کاهش تعهدات برجامی را در واکنش به خروج آمریکا از توافق هستهای و بدعهدی اروپاییها در اجرای تعهداتشان نهایی کرد و بعد از آنکه آمریکا نتوانست با بازگشت تحریمها و فشار حداکثری ایران را با تهدید پای میز مذاکره بیاورد، اقدامات خارج از عرف و قوانین بینالمللی در حوزههای مختلف اقتصادی، امنیتی ـ نظامی، هستهای و غیره را با کمک همپیمانان منطقهایاش به طور موازی دنبال کرد. در این مدت شاهد اقدام مستقیم این کشور علیه منافع ایران در خلیج فارس و منطقه و به ویژه علیه فرمانده ارشد نظامی ایران، سردار قاسم سلیمانی بودیم که موجب شهادت وی در سفر به عراق در دی ماه سال ۹۸ شد. اما همانطور که اقدام آمریکا در ترور سردار سلیمانی و تحولات در خلیج فارس از سوی ایران بدون پاسخ نبوده است، اگر برای ایران مشخص شود اقدام انجام شده در سایت نطنز که گفته می شود ناشی از “انفجار” بوده است، توسط آمریکا ولو با پیش انداختن رژیم اسراییل و حمایت کشورهای منطقه انجام گرفته باشد، بدون پاسخ نخواهد ماند.
در حالی که مقامات ایرانی هنوز علت و عوامل انفجار در این ساختمان از مجموعه سایت نطنز را به طور رسمی اعلام نکردهاند، برخی گزارشها و ادعاها در رسانههای اسراییلی حاکی از آن است که این رژیم در حوادث اخیر در بخشهای نظامی و هستهای نقش داشته است هر چند مقامات رسمی این رژیم هنوز اظهارنظری نداشتهاند. مقامات و نهادهای امنیتی ذی ربط در ایران دست داشتن اسراییل و آمریکا در حادثه اخیر در نطنز را تا کنون رد نکردهاند و به عنوان یک فرضیه در حال بررسی آن هستند، اما این میزان تمایل اسراییل برای منتسب کردن این اقدام به دولت نتانیاهو در رسانه های این رژیم جای تعجب دارد!
بدون شک تلاش اسراییل و آمریکا برای بازگرداندن نام و موضوع “ایران” به موضوع اول جهان و بازآفرینی دوباره “ایران هراسی” در کنار ناتوان جلوه دادن ایران در ادامه امور داخلی بعد از آنکه نتوانستند به لحاظ اقتصادی ایران را از پا درآوردند، قابل توجه و مشهود است. تلاش این رژیمها برای ایجاد جنگ روانی در داخل ایران و ضعیف نشان دادن ایران از جمله اهدافی است که به طور جدی از سوی آنها برای سال های اخیر به ویژه بعد از توافق هسته ای دنبال شده است. جدای از اینکه عامل انفجار در ساختمان مورد اشاره در نطنز، اسراییل و آمریکا یا هر فرد و گروهی دیگر باشد، باید مراقب عملیات روانی این کشورها برای سوار شدن بر افکار عمومی و رسانههای کشور بود. تلاش این کشورها برای کشاندن سایه ناامنی و جنگ در ایران آن هم در قلب تاسیسات و مراکز حساسش از اهداف بلندمدت آنها در راستای فشار حداکثری و به زانو درآوردن ایران است.
ماههای آتی برای ایران و آمریکا از منظرهایی سرنوشت ساز است؛ آمریکا به دنبال ضربههای محکم به ایران است؛ چرا که در چهار سال گذشته هزینههای زیادی را تحت عنوان فشار به ایران به مالیات دهندگان و سربازان آمریکایی تحمیل کرده است و از سویی ایران اگر بتواند در این چند ماه به مقاومت در برابر آمریکا ادامه دهد احتمالا فضای بیشتری برای تنفس سیاسی و اقتصادی پیدا خواهد کرد. از این رو بعد از فشار حداکثری و اعمال شدیدترین تحریمها، احتمالا شاهد حملات حداکثری از سوی آمریکا و هم پیمانانش خواهیم بود و در مقابل ایران باید هوشمندی و هوشیاری حداکثری را در حوزههای مختلف مورد توجه قرار دهد تا کوچکترین فرصت و مجالی در اختیار آنها قرار نگیرد./ایسنا
«پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
🌎 همه درباره دلیل جنگ سرد بین #آمریکا و #چین دچار بدفهمی شدهاند
✍ پروفسور استفن والت/ فارین پالیسی (امریکا) / ترجمه: محمدجعفر سهامیه
🔰 گفتمان رقابت چین-آمریکا در دام گرایشی آشنا افتاده که در آن مناقشهها را به ویژگیهای درونی دشمنانمان نسبت میدهیم: به ایدئولوژی حاکمیتی، نهادهای داخلی یا شخصیت برخی از رهبران آنها. این گرایش از دیرباز در تاریخ آمریکا وجود داشته است. آمریکا به بهانه شکست نظامیگرایی آلمان و امن کردن جهان برای دموکراسی وارد جنگ جهانی اول شد، سپس با بهانه نابودی فاشیسم در جنگ جهانی دوم شرکت کرد و شروع جنگ سرد با شوری هم با شعار مقابله با “انگیزهی درونی و بیپروای مسکو برای گسترش توان خود و توجیه حاکمیت استبدادی حزب کمونیست” انجام شد.
همین اواخر، رهبران آمریکا مشکلات ایالات متحده با عراق را به انگیزههای شیطانی صدام حسین نسبت داده و رهبران ایران را شخصیتهای مذهبی متعصب معرفی کردهاند که فقط باورهای ایدئولوژیک، شکلدهندهی رفتارشان است. در تمام این مناقشهها، مشکل از سرشت اصلی این دشمنیها بر میخیزد نه از شرایطی که طرفین خودشان را در آنها مییابند یا نه از ماهیت ذاتا رقابتی سیاستهای بینالمللی.
امروزه همین گرایش دربارهی چین هم رایج است. مقامات و کارشناسان آمریکا دلایلی مانند “تمایل رهبران چین برای توسعهی یک الگوی بستهی استبدادی به جای حاکمیتهای دموکراتیک و اقتصادهای بازار آزاد”، “تفاوت حزب کمونیست امروزی چین با ۱۰ سال قبل و گرایش آن به نابودی ایدهها، دموکراسیها و ارزشهای غربی”، “هدف حزب کمونیست برای تقویت حاکمیت این حزب و گسترش نفوذ آن در سراسر جهان” را برای دشمنی ایالات متحده با چین مطرح و تاکید میکنند که تنها راه برون رفت از این بنبست “دگرش رفتار حاکمان چین و بازگشت آنها به روحیهی ‘اصلاح و گشایش’ و آزادیهای بیشتر است.” برخیها حتی شی جینپینگ، رئیس جمهور چین، را دلیل جنگ سرد دو کشور میشناسند.
در اینگونه برداشتها، رفتار سیاست خارجی یک کشور، نتیجهی ویژگیهای درونی آن کشور در نظر گرفته میشود.
از اینرو، سیاست خارجی آمریکا گاهی به سیستم دموکراتیک، ارزشهای لیبرال یا نظم اقتصادی سرمایهداری آن نسبت داده میشود، همانگونه که رفتار سایر کشورها به ماهیت رژیم داخلی، ایدئولوژی حاکم، فرهنگ راهبردی یا ویژگیهای فردی رهبرانشان نسبت داده میشود.
نسبت دادن بخش بزرگتر ریشه مناقشهها به ویژگیهای درونی دشمن، خطرناک هم است. برای پیشگامان این روش، اگر مناقشه به دلیل ماهیت رژیمهای مخالف شکل بگیرد تنها راهحل بلندمدت، سرنگونی دشمنان است. سازش، همزیستی دوجانبه یا حتی همکاری گسترده در زمینهی منافع مشترک کنار گذاشته میشود که پیامدهای فاجعهباری را به همراه دارد. زمانی که رقبا ماهیت طرف مقابل را تهدیدی برای خود ببینند، تقلا برای مرگ تنها چاره خواهد بود.
در چنین نگاهی به جنگ سرد بین چین و آمریکا، از عوامل ساختاری مهمتری که رقابت بین این دوکشور را ناگریز میکنند، چشمپوشی شده است. نخستین و مهمترین عامل این است که آمریکا و چین به عنوان قدرتمندترین کشورهای نظام بینالمللی، به شدت در معرض مخالفت با یکدیگر قرار دارند. از آنجا که هر یک از آنها بزرگترین تهدید بالقوه برای دیگری است، آنها ناگزیر یکدیگر را محتاطانه تحت نظر دارند، برای کاهش توان طرف مقابل در تهدید منافع اصلی خودشان هرگونه تلاشی میکنند و به طور مداوم به دنبال راهی برای به دست آوردن مزیتی بر دیگری هستند...
📌متن کامل
asrdiplomacy.ir/56434
«پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
✍ پروفسور استفن والت/ فارین پالیسی (امریکا) / ترجمه: محمدجعفر سهامیه
🔰 گفتمان رقابت چین-آمریکا در دام گرایشی آشنا افتاده که در آن مناقشهها را به ویژگیهای درونی دشمنانمان نسبت میدهیم: به ایدئولوژی حاکمیتی، نهادهای داخلی یا شخصیت برخی از رهبران آنها. این گرایش از دیرباز در تاریخ آمریکا وجود داشته است. آمریکا به بهانه شکست نظامیگرایی آلمان و امن کردن جهان برای دموکراسی وارد جنگ جهانی اول شد، سپس با بهانه نابودی فاشیسم در جنگ جهانی دوم شرکت کرد و شروع جنگ سرد با شوری هم با شعار مقابله با “انگیزهی درونی و بیپروای مسکو برای گسترش توان خود و توجیه حاکمیت استبدادی حزب کمونیست” انجام شد.
همین اواخر، رهبران آمریکا مشکلات ایالات متحده با عراق را به انگیزههای شیطانی صدام حسین نسبت داده و رهبران ایران را شخصیتهای مذهبی متعصب معرفی کردهاند که فقط باورهای ایدئولوژیک، شکلدهندهی رفتارشان است. در تمام این مناقشهها، مشکل از سرشت اصلی این دشمنیها بر میخیزد نه از شرایطی که طرفین خودشان را در آنها مییابند یا نه از ماهیت ذاتا رقابتی سیاستهای بینالمللی.
امروزه همین گرایش دربارهی چین هم رایج است. مقامات و کارشناسان آمریکا دلایلی مانند “تمایل رهبران چین برای توسعهی یک الگوی بستهی استبدادی به جای حاکمیتهای دموکراتیک و اقتصادهای بازار آزاد”، “تفاوت حزب کمونیست امروزی چین با ۱۰ سال قبل و گرایش آن به نابودی ایدهها، دموکراسیها و ارزشهای غربی”، “هدف حزب کمونیست برای تقویت حاکمیت این حزب و گسترش نفوذ آن در سراسر جهان” را برای دشمنی ایالات متحده با چین مطرح و تاکید میکنند که تنها راه برون رفت از این بنبست “دگرش رفتار حاکمان چین و بازگشت آنها به روحیهی ‘اصلاح و گشایش’ و آزادیهای بیشتر است.” برخیها حتی شی جینپینگ، رئیس جمهور چین، را دلیل جنگ سرد دو کشور میشناسند.
در اینگونه برداشتها، رفتار سیاست خارجی یک کشور، نتیجهی ویژگیهای درونی آن کشور در نظر گرفته میشود.
از اینرو، سیاست خارجی آمریکا گاهی به سیستم دموکراتیک، ارزشهای لیبرال یا نظم اقتصادی سرمایهداری آن نسبت داده میشود، همانگونه که رفتار سایر کشورها به ماهیت رژیم داخلی، ایدئولوژی حاکم، فرهنگ راهبردی یا ویژگیهای فردی رهبرانشان نسبت داده میشود.
نسبت دادن بخش بزرگتر ریشه مناقشهها به ویژگیهای درونی دشمن، خطرناک هم است. برای پیشگامان این روش، اگر مناقشه به دلیل ماهیت رژیمهای مخالف شکل بگیرد تنها راهحل بلندمدت، سرنگونی دشمنان است. سازش، همزیستی دوجانبه یا حتی همکاری گسترده در زمینهی منافع مشترک کنار گذاشته میشود که پیامدهای فاجعهباری را به همراه دارد. زمانی که رقبا ماهیت طرف مقابل را تهدیدی برای خود ببینند، تقلا برای مرگ تنها چاره خواهد بود.
در چنین نگاهی به جنگ سرد بین چین و آمریکا، از عوامل ساختاری مهمتری که رقابت بین این دوکشور را ناگریز میکنند، چشمپوشی شده است. نخستین و مهمترین عامل این است که آمریکا و چین به عنوان قدرتمندترین کشورهای نظام بینالمللی، به شدت در معرض مخالفت با یکدیگر قرار دارند. از آنجا که هر یک از آنها بزرگترین تهدید بالقوه برای دیگری است، آنها ناگزیر یکدیگر را محتاطانه تحت نظر دارند، برای کاهش توان طرف مقابل در تهدید منافع اصلی خودشان هرگونه تلاشی میکنند و به طور مداوم به دنبال راهی برای به دست آوردن مزیتی بر دیگری هستند...
📌متن کامل
asrdiplomacy.ir/56434
«پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
🔰تعویق انتخابات #آمریکا چگونه میتواند جو بایدن را رئیسجمهور کند؟
قسمت اول
👈 یورونیوز در مطلبی تحلیلی به احتمالات موجود در صورت به تعویق افتادن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پرداخت و نوشت: دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا تمایل خود را برای به تعویق انداختن انتخابات ریاست جمهوری پیش رو اعلام کرده و به جز پیشبینی گسترش کرونا، برخی از تحلیلگران یکی از انگیزههای او از این کار را شگرد تبلیغاتی برای خودش دانستهاند.
موانع قانونی ترامپ برای تعویق انتخابات
تمایل ترامپ که به تازگی در توییتی از آن پرده برداشت، هر دلیلی که داشته باشد نمیتواند به دست خود او عملی شود، زیرا بر مبنای قانون اساسی آمریکا، صلاحیت به تعویق انداختن انتخابات در شرایط بسیار ویژه در دست کنگره است و رئیس جمهوری چنین صلاحیتی ندارد. اما اگر به هر دلیل انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که قرار است در ۳ نوامبر (۱۳ آبان) برگزار شود، به تعویق بیفتد، باید جانشینی برای ترامپ معرفی شود. در شرایط بسیار خاصی این فرد میتواند جو بایدن، رقیب ترامپ از حزب دموکرات باشد. اما چگونه؟
در واقع براساس قانون اساسی آمریکا، رئیس جمهوری این کشور نمیتواند بیشتر از چهار سال در این پست بماند. به این ترتیب ترامپ تنها تا روز ۲۰ ژانویه ۲۰۲۱ (یکم بهمن ۹۹) میتواند در پست خود باقی بماند، مگر آن که بخواهد بعد از این تاریخ به طور غیرقانونی به اقامت خود در کاخ سفید ادامه دهد، چیزی که بعید به نظر میرسد. چین وضعیتی، بنبست سیاسی پیچیده ای را در آمریکا به وجود خواهد آورد و بحران جانشینی ترامپ حداقل در تئوری بسیار پیچیده خواهد شد.
در آمریکا در صورتی که به هر دلیلی پست ریاست جمهوری خالی بماند، قانونا معاون او باید به طور موقت و تا زمان انتخاب رئیس جمهوری بعدی به جای او بنشیند و تحت شرایطی برای پست ۴ ساله ریاست جمهوری سوگند یاد کند. اما در صورت به تعویق افتادن انتخابات پیش رو در ایالات متحده، مایک پنس، معاون ترامپ اجازه نخواهد داشت به جای او به صدارت برسد زیرا دوره ۴ ساله معاونت او نیز درست به مانند ترامپ در همان ابتدای سال ۲۰۲۱ به پایان میرسد.
نقش کنگره در تعیین جانشین ترامپ
از سوی دیگر در صورت تعویق انتخابات آتی، نمایندگان فعلی مجلس نمایندگان آمریکا که بر اساس قانون اساسی موظفند تکلیف ریاست جمهوری و انتخابات بعدی را مشخص کنند، نخواهند توانست این مأموریت را انجام دهند چون دوره چهار ساله وکالت آنان در تاریخ سوم ژانویه ۲۰۲۱ (۱۴ دی ۹۹) یعنی پیش از پایان دوره ریاست جمهوری ترامپ پایان میپذیرد. به عبارت دیگر، اگر انتخابات در نوامبر انجام نشود، در زمان پایان دوره ترامپ کسی در مجلس نمایندگان نخواهد بود تا برای جانشین او تصمیم بگیرد. به این ترتیب صحبت از نانسی پلوسی، رئیس دموکرات کنگره برای جانشینی ترامپ در آن زمان بیمعنی خواهد بود.
پس از مجلس نمایندگان، کسی که برای ریاست جمهوری مطرح میشود رئیس مجلس سنا است. در ماه نوامبر تنها ۳۵ نماینده سنا باید انتخاب شوند، زیرا ۶۵ کرسی این مجلس در اختیار سناتورهایی است که دوره نمایندگیشان تا بعد از سال ۲۰۲۱ ادامه دارد. به این ترتیب حتی اگر انتخاباتی هم برگزار نشود و به تعویق بیفتد، دست کم ۶۵ نفر در مجلس سنا حضور دارند. اما مشکل این است که اول باید فردی به عنوان رئیس موقت سنا تا زمان انتخابات بعدی برگزیده شود.
براساس سنتی قدیمی که از قرن نوزدهم تاکنون در سنای آمریکا رواج دارد، در این موقعیت قدیمیترین نماینده از رئیس حزبی که اکثریت سنا را دارد، به عنوان رئیس موقت معرفی میشود. این فرد امروز «چاک گرسلی» سناتور ایالت آیوواست. اما اگر در پاییز آینده انتخاباتی انجام نشود، حزب متبوع گرسلی دیگر در اکثریت نخواهد بود چون از ۶۵ سناتوری که دورهشان تمام نمیشود و در سنا میمانند، ۳۵ نفر یعنی بیشترشان از حزب رقیب گرسلی، یعنی دموکرات هستند. به این ترتیب دموکراتها خودبخود سنا را در دست خواهند گرفت که ۱۸ نفر از آنها صلاحیت «رایزنش» یا حق رأی دادن برای تعیین تکلیف درباره تصمیمات حزبی را دارند.
باز هم بر اساس سنت، در این صورت قدیمیترین سناتور از حزب دارای اکثریت، به عنوان رئیس موقت سنا و در نتیجه رئیس جمهوری آمریکا معرفی خواهد شد. این فرد امروز پت لیهی سناتور ایالت ورمونت است.
حالا مشکل اینجاست که این روال براساس قانون نیست و تنها یک سنت است. در این اوضاع پیچیده، نمایندگان دموکرات ملزم به معرفی پت لیهی نیستند و قانونا حق دارند هر کسی دیگر از همکارانشان را که دلشان خواست به عنوان رئیس موقت سنا و رئیس جمهوری معرفی کنند. این فرد ممکن است ایمی کلبوشار یا الیزابت وارن باشد.
قسمت اول
👈 یورونیوز در مطلبی تحلیلی به احتمالات موجود در صورت به تعویق افتادن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پرداخت و نوشت: دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا تمایل خود را برای به تعویق انداختن انتخابات ریاست جمهوری پیش رو اعلام کرده و به جز پیشبینی گسترش کرونا، برخی از تحلیلگران یکی از انگیزههای او از این کار را شگرد تبلیغاتی برای خودش دانستهاند.
موانع قانونی ترامپ برای تعویق انتخابات
تمایل ترامپ که به تازگی در توییتی از آن پرده برداشت، هر دلیلی که داشته باشد نمیتواند به دست خود او عملی شود، زیرا بر مبنای قانون اساسی آمریکا، صلاحیت به تعویق انداختن انتخابات در شرایط بسیار ویژه در دست کنگره است و رئیس جمهوری چنین صلاحیتی ندارد. اما اگر به هر دلیل انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که قرار است در ۳ نوامبر (۱۳ آبان) برگزار شود، به تعویق بیفتد، باید جانشینی برای ترامپ معرفی شود. در شرایط بسیار خاصی این فرد میتواند جو بایدن، رقیب ترامپ از حزب دموکرات باشد. اما چگونه؟
در واقع براساس قانون اساسی آمریکا، رئیس جمهوری این کشور نمیتواند بیشتر از چهار سال در این پست بماند. به این ترتیب ترامپ تنها تا روز ۲۰ ژانویه ۲۰۲۱ (یکم بهمن ۹۹) میتواند در پست خود باقی بماند، مگر آن که بخواهد بعد از این تاریخ به طور غیرقانونی به اقامت خود در کاخ سفید ادامه دهد، چیزی که بعید به نظر میرسد. چین وضعیتی، بنبست سیاسی پیچیده ای را در آمریکا به وجود خواهد آورد و بحران جانشینی ترامپ حداقل در تئوری بسیار پیچیده خواهد شد.
در آمریکا در صورتی که به هر دلیلی پست ریاست جمهوری خالی بماند، قانونا معاون او باید به طور موقت و تا زمان انتخاب رئیس جمهوری بعدی به جای او بنشیند و تحت شرایطی برای پست ۴ ساله ریاست جمهوری سوگند یاد کند. اما در صورت به تعویق افتادن انتخابات پیش رو در ایالات متحده، مایک پنس، معاون ترامپ اجازه نخواهد داشت به جای او به صدارت برسد زیرا دوره ۴ ساله معاونت او نیز درست به مانند ترامپ در همان ابتدای سال ۲۰۲۱ به پایان میرسد.
نقش کنگره در تعیین جانشین ترامپ
از سوی دیگر در صورت تعویق انتخابات آتی، نمایندگان فعلی مجلس نمایندگان آمریکا که بر اساس قانون اساسی موظفند تکلیف ریاست جمهوری و انتخابات بعدی را مشخص کنند، نخواهند توانست این مأموریت را انجام دهند چون دوره چهار ساله وکالت آنان در تاریخ سوم ژانویه ۲۰۲۱ (۱۴ دی ۹۹) یعنی پیش از پایان دوره ریاست جمهوری ترامپ پایان میپذیرد. به عبارت دیگر، اگر انتخابات در نوامبر انجام نشود، در زمان پایان دوره ترامپ کسی در مجلس نمایندگان نخواهد بود تا برای جانشین او تصمیم بگیرد. به این ترتیب صحبت از نانسی پلوسی، رئیس دموکرات کنگره برای جانشینی ترامپ در آن زمان بیمعنی خواهد بود.
پس از مجلس نمایندگان، کسی که برای ریاست جمهوری مطرح میشود رئیس مجلس سنا است. در ماه نوامبر تنها ۳۵ نماینده سنا باید انتخاب شوند، زیرا ۶۵ کرسی این مجلس در اختیار سناتورهایی است که دوره نمایندگیشان تا بعد از سال ۲۰۲۱ ادامه دارد. به این ترتیب حتی اگر انتخاباتی هم برگزار نشود و به تعویق بیفتد، دست کم ۶۵ نفر در مجلس سنا حضور دارند. اما مشکل این است که اول باید فردی به عنوان رئیس موقت سنا تا زمان انتخابات بعدی برگزیده شود.
براساس سنتی قدیمی که از قرن نوزدهم تاکنون در سنای آمریکا رواج دارد، در این موقعیت قدیمیترین نماینده از رئیس حزبی که اکثریت سنا را دارد، به عنوان رئیس موقت معرفی میشود. این فرد امروز «چاک گرسلی» سناتور ایالت آیوواست. اما اگر در پاییز آینده انتخاباتی انجام نشود، حزب متبوع گرسلی دیگر در اکثریت نخواهد بود چون از ۶۵ سناتوری که دورهشان تمام نمیشود و در سنا میمانند، ۳۵ نفر یعنی بیشترشان از حزب رقیب گرسلی، یعنی دموکرات هستند. به این ترتیب دموکراتها خودبخود سنا را در دست خواهند گرفت که ۱۸ نفر از آنها صلاحیت «رایزنش» یا حق رأی دادن برای تعیین تکلیف درباره تصمیمات حزبی را دارند.
باز هم بر اساس سنت، در این صورت قدیمیترین سناتور از حزب دارای اکثریت، به عنوان رئیس موقت سنا و در نتیجه رئیس جمهوری آمریکا معرفی خواهد شد. این فرد امروز پت لیهی سناتور ایالت ورمونت است.
حالا مشکل اینجاست که این روال براساس قانون نیست و تنها یک سنت است. در این اوضاع پیچیده، نمایندگان دموکرات ملزم به معرفی پت لیهی نیستند و قانونا حق دارند هر کسی دیگر از همکارانشان را که دلشان خواست به عنوان رئیس موقت سنا و رئیس جمهوری معرفی کنند. این فرد ممکن است ایمی کلبوشار یا الیزابت وارن باشد.
🔰تعویق انتخابات #آمریکا چگونه میتواند جو بایدن را رئیسجمهور کند؟
قسمت دوم
چگونه بایدن می تواند جانشین ترامپ شود؟
ولی آیا آنها واقعا چنین کاری خواهد کرد؟ احتمالا نه. چون نه قانون اساسی و نه هیچ قانون جاری دیگری در آمریکا آنها را «مجبور» به انتخاب منحصرا از میان همکاران سناتور خودشان نکرده است. این مورد در مجلس نمایندگان نیز صادق است و آنها هم میتوانند فردی را خارج از همکارانشان در کنگره، به ریاست جمهوری برگزینند. به این ترتیب دموکراتهای سنا خواهند توانست هر کسی را که واجد شرایط مصرح در قانون اساسی باشد، یعنی یک شهروند بالای ۳۵ سال به جز باراک اوباما، جورج بوش و بیل کلینتون را برای ریاست کشور انتخاب کنند.
آنها اگر از اشتباهات تاریخی خود درس نگرفته باشند هیلاری کلینتون یا ال گور را انتخاب میکنند، اما قطعا انتخاب منطقیتر برای آنها جو بایدن، معاون رئیس جمهوری پیشین آمریکا خواهد بود. بایدن آماده است تا این پست را بپذیرد و چون خود را برای انتخابات ریاست جمهوری آماده کرده، از هم اکنون تیم مدیریتی برای دوره گذار را برای خودش تعیین کرده است. بایدن همچنین پیوندهای بسیار نزدیکی با بیشتر ۳۵ سناتور دموکراتی دارد که قرار است رئیس موقت سنا و رئیس جمهوری را انتخاب کنند.
خلاصه این که اگر در پاییز امسال هیچ انتخاباتی در آمریکا برگزار نشود و روند قانونی در پیش گرفته شود، نتیجه به ریاست رسیدن ترامپ نخواهد بود زیرا جو بایدن در تاریخ ۳ ژانویه رئیس موقت سنا میشود و چون سناتورهای دموکرات دارای اکثریت، قاعدتا فردی بهتر از او را برای ریاست جمهوری معرفی نمیکنند، ۱۷ روز بعد جو بایدن در برابر جان رابرتس، قاضی ارشد ایالات متحده آمریکا برای تصدی پست ریاست جمهوری این کشور برای مدت چهار سال سوگند خواهد خورد.
با این همه یک عامل مهم به احتمال زیاد مانع اتفاق افتادن تمام این روایت می شود و آن مجلس نمایندگان است. نانسی پلوسی لایحه تعویق انتخابات را رد میکند و حتی مجلس سنا که هم اکنون جمهوریخواهان در ان اکثریت را دارند، با این لایحه موافق نیست./ایرنا
«پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
قسمت دوم
چگونه بایدن می تواند جانشین ترامپ شود؟
ولی آیا آنها واقعا چنین کاری خواهد کرد؟ احتمالا نه. چون نه قانون اساسی و نه هیچ قانون جاری دیگری در آمریکا آنها را «مجبور» به انتخاب منحصرا از میان همکاران سناتور خودشان نکرده است. این مورد در مجلس نمایندگان نیز صادق است و آنها هم میتوانند فردی را خارج از همکارانشان در کنگره، به ریاست جمهوری برگزینند. به این ترتیب دموکراتهای سنا خواهند توانست هر کسی را که واجد شرایط مصرح در قانون اساسی باشد، یعنی یک شهروند بالای ۳۵ سال به جز باراک اوباما، جورج بوش و بیل کلینتون را برای ریاست کشور انتخاب کنند.
آنها اگر از اشتباهات تاریخی خود درس نگرفته باشند هیلاری کلینتون یا ال گور را انتخاب میکنند، اما قطعا انتخاب منطقیتر برای آنها جو بایدن، معاون رئیس جمهوری پیشین آمریکا خواهد بود. بایدن آماده است تا این پست را بپذیرد و چون خود را برای انتخابات ریاست جمهوری آماده کرده، از هم اکنون تیم مدیریتی برای دوره گذار را برای خودش تعیین کرده است. بایدن همچنین پیوندهای بسیار نزدیکی با بیشتر ۳۵ سناتور دموکراتی دارد که قرار است رئیس موقت سنا و رئیس جمهوری را انتخاب کنند.
خلاصه این که اگر در پاییز امسال هیچ انتخاباتی در آمریکا برگزار نشود و روند قانونی در پیش گرفته شود، نتیجه به ریاست رسیدن ترامپ نخواهد بود زیرا جو بایدن در تاریخ ۳ ژانویه رئیس موقت سنا میشود و چون سناتورهای دموکرات دارای اکثریت، قاعدتا فردی بهتر از او را برای ریاست جمهوری معرفی نمیکنند، ۱۷ روز بعد جو بایدن در برابر جان رابرتس، قاضی ارشد ایالات متحده آمریکا برای تصدی پست ریاست جمهوری این کشور برای مدت چهار سال سوگند خواهد خورد.
با این همه یک عامل مهم به احتمال زیاد مانع اتفاق افتادن تمام این روایت می شود و آن مجلس نمایندگان است. نانسی پلوسی لایحه تعویق انتخابات را رد میکند و حتی مجلس سنا که هم اکنون جمهوریخواهان در ان اکثریت را دارند، با این لایحه موافق نیست./ایرنا
«پیدا و پنهان جهان بینالملل»
@roydadhayejahani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 احتمال درگیری قدرت در آمریکا درصورت شکست ترامپ در انتخابات
🔹رئیس جمهور #آمریکا از تعهد دادن نسبت به انتقال صلحآمیز قدرت در صورت شکست در انتخابات ماه نوامبر خودداری کرده است.
@roydadhayejahani
🔹رئیس جمهور #آمریکا از تعهد دادن نسبت به انتقال صلحآمیز قدرت در صورت شکست در انتخابات ماه نوامبر خودداری کرده است.
@roydadhayejahani
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی: عدم توافق با ایران یعنی مواجهه با وضعیتی جدید
گروسی:
🔹اگر #ایران و قدرتهای جهانی از جمله #آمریکا به توافقی نرسند، جامعه بینالمللی به خاطر پیشرفت هستهای ایران با شرایطی کاملا جدید مواجه خواهد شد
🔹مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی بدون اشاره به اقدام آمریکا در خروج قطعی و رسمی از توافق هستهای، دست کشیدن ایران از اجرای داوطلبانه پروتکلالحاقی را شکستی جدی برای جامعه بینالمللی دانست
گروسی:
🔹اگر #ایران و قدرتهای جهانی از جمله #آمریکا به توافقی نرسند، جامعه بینالمللی به خاطر پیشرفت هستهای ایران با شرایطی کاملا جدید مواجه خواهد شد
🔹مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی بدون اشاره به اقدام آمریکا در خروج قطعی و رسمی از توافق هستهای، دست کشیدن ایران از اجرای داوطلبانه پروتکلالحاقی را شکستی جدی برای جامعه بینالمللی دانست