📚
.
#تازه_های_نشر
نام کتاب : جوکس
نویسنده: محمد پروین
چاپ : اول
قطع : رقعی
سال چاپ : ۱۳۹۷
تعداد صفحه : ۱۸۴
قیمت : ۲۶۰,۰۰۰ ریال
انگشتهایم را بههم قلاب کردهای. نگاهت بین لاکی ششمتری و آفتاب کمرنگ عصر میرود و برمیگردد. میخواهی بلند شوی و نمیتوانی. مدام فکر میکنی و نمیشود. مدام فکر میکنی تکهای ازت جدا میشود، به اتفاقهای قبل... یا... شانه بالا میاندازی. نمیدانی و میدانی که قرار نیست. آدمی که قرارش نباشد، کجا گیر کرده است؟ نگاهت بین آفتاب کمرنگ عصر و دیوارهای سایه گرفته میرود و بر میگردد. مدام فکر میکنی در دلت هزاران آدم غمگین رخت میشویند. گریه میکنند. میدانی و نمیدانی که نور آدم را بلاتکلیف میکند، یا تنهایی آینهای که روبهرویت هست؟ دست به صورتت میکشی. کلافه نفست را بیرون میدهی. مدام فکر میکنی و نمیکنی که میدانی و نمیدانی. خستهای. گلو بریدهای. خیرهای. ناامیدی. و این... «جوکس» زدهای!
#جوکس
#محمد_پروین
#انتشارات_روزنه
دبیر مجموعه: #فاضل_ترکمن
#داستان_ایرانی #رمان_ایرانی #رمان
ytre.ir/dhd
@rowzanehnashr
.
#تازه_های_نشر
نام کتاب : جوکس
نویسنده: محمد پروین
چاپ : اول
قطع : رقعی
سال چاپ : ۱۳۹۷
تعداد صفحه : ۱۸۴
قیمت : ۲۶۰,۰۰۰ ریال
انگشتهایم را بههم قلاب کردهای. نگاهت بین لاکی ششمتری و آفتاب کمرنگ عصر میرود و برمیگردد. میخواهی بلند شوی و نمیتوانی. مدام فکر میکنی و نمیشود. مدام فکر میکنی تکهای ازت جدا میشود، به اتفاقهای قبل... یا... شانه بالا میاندازی. نمیدانی و میدانی که قرار نیست. آدمی که قرارش نباشد، کجا گیر کرده است؟ نگاهت بین آفتاب کمرنگ عصر و دیوارهای سایه گرفته میرود و بر میگردد. مدام فکر میکنی در دلت هزاران آدم غمگین رخت میشویند. گریه میکنند. میدانی و نمیدانی که نور آدم را بلاتکلیف میکند، یا تنهایی آینهای که روبهرویت هست؟ دست به صورتت میکشی. کلافه نفست را بیرون میدهی. مدام فکر میکنی و نمیکنی که میدانی و نمیدانی. خستهای. گلو بریدهای. خیرهای. ناامیدی. و این... «جوکس» زدهای!
#جوکس
#محمد_پروین
#انتشارات_روزنه
دبیر مجموعه: #فاضل_ترکمن
#داستان_ایرانی #رمان_ایرانی #رمان
ytre.ir/dhd
@rowzanehnashr
لب و دهنش را کج کرد که خودش هم انگار نمیداند، اگر این شهر جای زندگی کردن نباشد چی؟ ممل بیراه هم نمیگفت، جمع کنیم و برویم. میترسم این را به همه بگویم و بعد... بعد دلم برای همهشان یکهو تنگ شود. انگار کل دنیا را کرده باشند یک ذره و همان یک ذره افتاده باشد توی جان من. ناسلامتی قرار بود چنار باشد. با همهی اتفاقهایش. حالا گلو گیر شده است. فکرش را بکن پشت همین پنجرهها و پردههای کشیده چه ماجراهایی رخ که نداده است. چه حرفهایی رد و و بدل نشده است. پشت همین پنجرهها خیلیها دلشان برای خیلی چیزها تنگ شده است. فکرش را بکن اگر پنجرهها را باز کنند و داد بزنند. فقط یک لحظه فکر کن که اگر این پنجرهها و پردهها میتوانستند حرف بزنند، چه چیزهایی که نمیگفتند. چه گریهها که نمیکردند. حالا تو بگو دیوارها خوب دیدهاند. این شهر آدم را دق میدهد!؟ چرا این همه شلوغی یککار آمده نشسته توی سر من؟! انگار همیشه باید گوشهی دل آدم خالی بماند. پنجره را پایین دادم و «حالا رامون میدن؟»
#جوکس
#محمد_پروین
#انتشارات_روزنه
دبیر مجموعه: #فاضل_ترکمن
#داستان_ایرانی #رمان_ایرانی #رمان
ytre.ir/dym
@rowzanehnashr
#جوکس
#محمد_پروین
#انتشارات_روزنه
دبیر مجموعه: #فاضل_ترکمن
#داستان_ایرانی #رمان_ایرانی #رمان
ytre.ir/dym
@rowzanehnashr
📚
.
خطر! با خواندن این کتاب ممکن است احساس پیر شدگی بهتان دست دهد. جوکس کتابی تازه است با زبان تازه. زبان جوانان خیابانهای تهران است. حال روزشان و روابطشان. زبان روایت با وجود اصطلاحات جدید( برای من نا آشنا) نرم و روان پیش می رود و شلوغی شخصیتهایی که مدام وارد و خارج می شوند با فضای در هم غریب این روزهای تهران هم آهنگ در آمده. رمان خوب و خواندنی است.
#جوکس
#محمد_پروین
#نسترن_هاشمی
#انتشارات_روزنه
دبیر مجموعه: #فاضل_ترکمن
#داستان_ایرانی #رمان_ایرانی #رمان
https://goo.gl/qww87f
.
خطر! با خواندن این کتاب ممکن است احساس پیر شدگی بهتان دست دهد. جوکس کتابی تازه است با زبان تازه. زبان جوانان خیابانهای تهران است. حال روزشان و روابطشان. زبان روایت با وجود اصطلاحات جدید( برای من نا آشنا) نرم و روان پیش می رود و شلوغی شخصیتهایی که مدام وارد و خارج می شوند با فضای در هم غریب این روزهای تهران هم آهنگ در آمده. رمان خوب و خواندنی است.
#جوکس
#محمد_پروین
#نسترن_هاشمی
#انتشارات_روزنه
دبیر مجموعه: #فاضل_ترکمن
#داستان_ایرانی #رمان_ایرانی #رمان
https://goo.gl/qww87f
📚
.
«سمت کالسکه «رمان-دیوانه» است و ستایشی است از ادبیات داستانی روسیه در قرن نوزدهم از آنرو که فرهنگی میانه، همانقدر شرقی که غربی، بر آن چیره بوده است. «کالسکه» صندوقی است که حال و هوای شهری روسیه در آن حبس شده. ماجرا در تبریز معاصر میگذرد، به حکم اینکه دروازهی روسیه و اروپا بوده است به ایران در آن اوان.»
#سمت_کالسکه #مرتضی_کربلایی_لو #رمان
#رمان_ایرانی #انتشارات_روزنه
https://goo.gl/xPvUNp
.
«سمت کالسکه «رمان-دیوانه» است و ستایشی است از ادبیات داستانی روسیه در قرن نوزدهم از آنرو که فرهنگی میانه، همانقدر شرقی که غربی، بر آن چیره بوده است. «کالسکه» صندوقی است که حال و هوای شهری روسیه در آن حبس شده. ماجرا در تبریز معاصر میگذرد، به حکم اینکه دروازهی روسیه و اروپا بوده است به ایران در آن اوان.»
#سمت_کالسکه #مرتضی_کربلایی_لو #رمان
#رمان_ایرانی #انتشارات_روزنه
https://goo.gl/xPvUNp
📚
#تازه_های_نشر
نام کتاب: سایههای پرچشده
نویسنده: شهزاد رحمتی
(رمان)
چاپ: اول
قطع: رقعی
سال چاپ: ۱۳۹۷
تعداد صفحه: ۱۲۴
قیمت: ۲۱۵۰۰ تومان
جناب «فیاز»، شخصیت اصلی رمان، آدم پریشانی است. در واقع آدم «غلط»ی است؛ و این عارضه در وجود او چنان حاد است که حتی نامش هم آن را به رخ میکشد. او البته برخلاف اغلب آدمهای «غلط» دیگر، با پذیرش صادقانهی واقعیت، سالها برای ریشهیابی و درمان این عارضه تلاش کرده؛ بهعبارتدیگر برای تصحیح این غلط بزرگ. اما طبعاً از آدمی تا این حد «غلط» نمیتوان انتظار داشت کاری را درست انجام بدهد. او سالها به روانپزشکها و روانشناسان جورواجور مراجعه کرده، بینتیجه، اما آخرین نفر در این صف طولانی متخصصان که روانپزشکی قلابی از کار درمیآید، توصیهی بسیار مفیدی به «فیاز» میکند: نوشتن گزارشهایی دربارهی عوامل مختلفی که ممکن است باعث و بانی «غلط» از کار درآمدن او باشند. حاصل، هفت گزارش آسیبشناسانهی بیتعارف است که «فیاز» با احساس تعهدی مثالزدنی نوشته؛ دربارهی زادگاهش، خانوادهاش، اجدادش، حتی نامش و... .
#سایه_های_پرچ_شده #شهزاد_رحمتی
#انتشارات_روزنه دبیر مجموعه: #فاضل_ترکمن
#رمان #رمان_ایرانی
🆔 @rowzanehnashr
https://goo.gl/CMZnKX
#تازه_های_نشر
نام کتاب: سایههای پرچشده
نویسنده: شهزاد رحمتی
(رمان)
چاپ: اول
قطع: رقعی
سال چاپ: ۱۳۹۷
تعداد صفحه: ۱۲۴
قیمت: ۲۱۵۰۰ تومان
جناب «فیاز»، شخصیت اصلی رمان، آدم پریشانی است. در واقع آدم «غلط»ی است؛ و این عارضه در وجود او چنان حاد است که حتی نامش هم آن را به رخ میکشد. او البته برخلاف اغلب آدمهای «غلط» دیگر، با پذیرش صادقانهی واقعیت، سالها برای ریشهیابی و درمان این عارضه تلاش کرده؛ بهعبارتدیگر برای تصحیح این غلط بزرگ. اما طبعاً از آدمی تا این حد «غلط» نمیتوان انتظار داشت کاری را درست انجام بدهد. او سالها به روانپزشکها و روانشناسان جورواجور مراجعه کرده، بینتیجه، اما آخرین نفر در این صف طولانی متخصصان که روانپزشکی قلابی از کار درمیآید، توصیهی بسیار مفیدی به «فیاز» میکند: نوشتن گزارشهایی دربارهی عوامل مختلفی که ممکن است باعث و بانی «غلط» از کار درآمدن او باشند. حاصل، هفت گزارش آسیبشناسانهی بیتعارف است که «فیاز» با احساس تعهدی مثالزدنی نوشته؛ دربارهی زادگاهش، خانوادهاش، اجدادش، حتی نامش و... .
#سایه_های_پرچ_شده #شهزاد_رحمتی
#انتشارات_روزنه دبیر مجموعه: #فاضل_ترکمن
#رمان #رمان_ایرانی
🆔 @rowzanehnashr
https://goo.gl/CMZnKX
📚
.
خانهی خودش نبود. اصلا خانهای نبود. اینکه در یک آپارتمان، یک خوشخواب افتاده باشد با یک تلویزیون بیآنتن که فقط میتواند از پلیر فیلم پخش کند، خانه نیست. اما جالب بود، خودش میگفت هر جا که آشغال تولید میکند خانه است و من هر وقت اینجا هستم مشغول تولید آشغالم؛ پس در خانهام، هر چند تعداد وسایل این خانه خیلی کم بود. او تولید آشغال را معیار خانه بودن یک مکان میدانست، اما خانه احتمالا باید وسایلی داشته باشد. غذای گرم در آن طبخ شود، گلدان داشته باشد و یک کسی به گلدانهایش آب دهد.
📖از رمان #گیلاس_های_زرد
#کمدی_یک_واقعیت_چاق
✍️نوشتهی #امیررضا_مافی
📚#انتشارات_روزنه
دبیر مجموعه #فاضل_ترکمن
#رمان #رمان_ایرانی
🆔 @rowzanehnashr
https://goo.gl/zoDu45
.
خانهی خودش نبود. اصلا خانهای نبود. اینکه در یک آپارتمان، یک خوشخواب افتاده باشد با یک تلویزیون بیآنتن که فقط میتواند از پلیر فیلم پخش کند، خانه نیست. اما جالب بود، خودش میگفت هر جا که آشغال تولید میکند خانه است و من هر وقت اینجا هستم مشغول تولید آشغالم؛ پس در خانهام، هر چند تعداد وسایل این خانه خیلی کم بود. او تولید آشغال را معیار خانه بودن یک مکان میدانست، اما خانه احتمالا باید وسایلی داشته باشد. غذای گرم در آن طبخ شود، گلدان داشته باشد و یک کسی به گلدانهایش آب دهد.
📖از رمان #گیلاس_های_زرد
#کمدی_یک_واقعیت_چاق
✍️نوشتهی #امیررضا_مافی
📚#انتشارات_روزنه
دبیر مجموعه #فاضل_ترکمن
#رمان #رمان_ایرانی
🆔 @rowzanehnashr
https://goo.gl/zoDu45
#تازه_های_نشر
نام کتاب: پلی که ساخته نشد
نویسنده: حسن فریدی
چاپ: اول
قطع: رقعی
تعداد صفحه : 190
قیمت: 29500 تومان
✅ استاد نورالله به نرمی گفت:
- آن زمان که همسن تو بودیم، ما هم میخواستیم دنیا را عوض کنیم. ما هم خیال میکردیم که به این سادگیهاست!
غریب طعنه میزند:
- عوضش کردید!
پدر نیش کلام را گرفت، ولی بدون عکسالعمل ادامه داد.
آدم تا وقتی جوان است، خام است. دنیا را از روزنهی تنگ چشم خود میبیند. دنیا خیلی بزرگ است. خیلی هم پیچیده!
- یعنی منظورت اینه که ما نه بزرگی دنیا را میبینیم، نه پیچیدگیاش را.
#انتشارات_روزنه #رمان #رمان_ایرانی #رمان_کوتاه
🆔 @rowzanehnashr
https://goo.gl/Rj7Bc7
نام کتاب: پلی که ساخته نشد
نویسنده: حسن فریدی
چاپ: اول
قطع: رقعی
تعداد صفحه : 190
قیمت: 29500 تومان
✅ استاد نورالله به نرمی گفت:
- آن زمان که همسن تو بودیم، ما هم میخواستیم دنیا را عوض کنیم. ما هم خیال میکردیم که به این سادگیهاست!
غریب طعنه میزند:
- عوضش کردید!
پدر نیش کلام را گرفت، ولی بدون عکسالعمل ادامه داد.
آدم تا وقتی جوان است، خام است. دنیا را از روزنهی تنگ چشم خود میبیند. دنیا خیلی بزرگ است. خیلی هم پیچیده!
- یعنی منظورت اینه که ما نه بزرگی دنیا را میبینیم، نه پیچیدگیاش را.
#انتشارات_روزنه #رمان #رمان_ایرانی #رمان_کوتاه
🆔 @rowzanehnashr
https://goo.gl/Rj7Bc7
📚
.
نام کتاب: مالوینای انزلی
نویسنده: سعید جوزانی
قطع: رقعی
چاپ : اول
تعداد صفحه : ۲۹۶
قیمت: ۵۵۰۰۰ تومان
تاریخ راوی مشاهیر است بهدلخواه قومِ غالب؛ ظهور وافولشان، صعود و سقوطشان، اما داستان راویِ گمنامانِ تاریخ است بهدلخواه داستاننویس؛ کنش و واکنششان، تباهی و رستگاریشان. رمان مالوینای انزلی روایتگر یکی از همین گمنامان است در انقلاب ۵۷ و حوادث ۵۸ انزلی.
خشونت در بافت این رمان، سطربهسطر ملموس است. «نصیر» اربابزادهای زخمخورده از عمویش، خانه و دیار را ترک میکند و از تالش راهی بندر پهلوی (انزلی) میشود تا در بلبشویی که انتظارش را میکشد، بساط انتقام و التیام این زخم را فراهم کند. مصائب مدام در شهری غریب از او نصیری کینهتوز و سخت میسازد. تا اینکه با پیرمرد و دختری بهنام «مالوینا» از جامعهی ارامنهی بندر پهلوی آشنا شده و مسیر زندگیاش تغییر مییابد.
سعید جوزانی متولد و ساکن انزلی است و از اعضای «کانون داستان چهارشنبهی رشت» که تاکنون مجموعهداستان «سال دو فصل دارد» از این نویسنده منتشر شده و این رمان دومین اثر داستانی اوست.
#مالوینای_انزلی
#سعید_جوزانی
#رمان #رمان_ایرانی
#انتشارات_روزنه
_ دبیر مجموعه: #فاضل_ترکمن
https://bit.ly/2GqEmB6
لینک خرید از سایت:
https://bit.ly/30QCAkp
.
نام کتاب: مالوینای انزلی
نویسنده: سعید جوزانی
قطع: رقعی
چاپ : اول
تعداد صفحه : ۲۹۶
قیمت: ۵۵۰۰۰ تومان
تاریخ راوی مشاهیر است بهدلخواه قومِ غالب؛ ظهور وافولشان، صعود و سقوطشان، اما داستان راویِ گمنامانِ تاریخ است بهدلخواه داستاننویس؛ کنش و واکنششان، تباهی و رستگاریشان. رمان مالوینای انزلی روایتگر یکی از همین گمنامان است در انقلاب ۵۷ و حوادث ۵۸ انزلی.
خشونت در بافت این رمان، سطربهسطر ملموس است. «نصیر» اربابزادهای زخمخورده از عمویش، خانه و دیار را ترک میکند و از تالش راهی بندر پهلوی (انزلی) میشود تا در بلبشویی که انتظارش را میکشد، بساط انتقام و التیام این زخم را فراهم کند. مصائب مدام در شهری غریب از او نصیری کینهتوز و سخت میسازد. تا اینکه با پیرمرد و دختری بهنام «مالوینا» از جامعهی ارامنهی بندر پهلوی آشنا شده و مسیر زندگیاش تغییر مییابد.
سعید جوزانی متولد و ساکن انزلی است و از اعضای «کانون داستان چهارشنبهی رشت» که تاکنون مجموعهداستان «سال دو فصل دارد» از این نویسنده منتشر شده و این رمان دومین اثر داستانی اوست.
#مالوینای_انزلی
#سعید_جوزانی
#رمان #رمان_ایرانی
#انتشارات_روزنه
_ دبیر مجموعه: #فاضل_ترکمن
https://bit.ly/2GqEmB6
لینک خرید از سایت:
https://bit.ly/30QCAkp
Telegraph
تازههای نشر
📚 . نام کتاب: مالوینای انزلی نویسنده: سعید جوزانی قطع: رقعی چاپ : اول تعداد صفحه : ۲۹۶ قیمت: ۵۵۰۰۰ تومان تاریخ راوی مشاهیر است بهدلخواه قومِ غالب؛ ظهور وافولشان، صعود و سقوطشان، اما داستان راویِ گمنامانِ تاریخ است بهدلخواه داستاننویس؛ کنش و واکنششان،…
📚
.
#تازه_های_نشر
نام کتاب: اگر باران دریا بود
نویسنده: شاهین شجریکهن
قطع: رقعی
چاپ اول: ۱۳۹۸
تعداد صفحات : ۲۸۸
قیمت: ۵۵۰۰۰ تومان
خانمجان همیشه توی کیفش زیرهنبات دارد. ناهار که سنگین باشد، دست میکند توی کیسۀ مخملی کوچکی که سرش با منگوله بسته میشود، گرد ساییدۀ زیرهنبات را میریزد کف دست بچهها. میگوید «یکباره بخورید که زیر دندانتان قرچقروچ نکند.» حالا خیلیوقت است که دیگر زیرهنبات نمیساید. هاون دستهکوتاه برنجیاش یک مدت اسباببازی دخترهای خانه بود. بعد گم شد. مهشید و مهسا هیچ چیز را سالم نگه نمیدارند.
دیشب مادرشان آوردشان گذاشت پیش من. خانۀ خانمجان برایشان بهشت است. مهشید از حوض خالی میترسد، ولی مهسا اصلا ترسمرس حالیش نیست. سرآستینم را میکشد میبرد دم زیرزمین، اصرار میکند که «بابایی، من اینجا خونه درست کنم با عروسکام؟ کی اینجا زندگی میکنه؟ چرا شبا صدای میومیوی گربه میاد از زیرزمین؟» و من پا میکشم که «ول کن عزیزم، اینجا که نمیشه بازی کرد، عین قبر میمونه...» از زیرزمین میترسم، ولی جلوی دخترها بروز نمیدهم که این ظلمات نمور چقدر برایم خاطرات بد به همراه دارد. عجیب است که دختربچه به این سن، هیچ از ظلمات نمیترسد.
#اگر_باران_دریا_بود
نوشتهی #شاهین_شجری_کهن
_ دبیر مجموعه: #فاضل_ترکمن
طراح جلد: #هادی_عادلخانی
#انتشارات_روزنه
#رمان #رمان_ایرانی #ادبیات_داستانی
https://bit.ly/2kODgrl
.
#تازه_های_نشر
نام کتاب: اگر باران دریا بود
نویسنده: شاهین شجریکهن
قطع: رقعی
چاپ اول: ۱۳۹۸
تعداد صفحات : ۲۸۸
قیمت: ۵۵۰۰۰ تومان
خانمجان همیشه توی کیفش زیرهنبات دارد. ناهار که سنگین باشد، دست میکند توی کیسۀ مخملی کوچکی که سرش با منگوله بسته میشود، گرد ساییدۀ زیرهنبات را میریزد کف دست بچهها. میگوید «یکباره بخورید که زیر دندانتان قرچقروچ نکند.» حالا خیلیوقت است که دیگر زیرهنبات نمیساید. هاون دستهکوتاه برنجیاش یک مدت اسباببازی دخترهای خانه بود. بعد گم شد. مهشید و مهسا هیچ چیز را سالم نگه نمیدارند.
دیشب مادرشان آوردشان گذاشت پیش من. خانۀ خانمجان برایشان بهشت است. مهشید از حوض خالی میترسد، ولی مهسا اصلا ترسمرس حالیش نیست. سرآستینم را میکشد میبرد دم زیرزمین، اصرار میکند که «بابایی، من اینجا خونه درست کنم با عروسکام؟ کی اینجا زندگی میکنه؟ چرا شبا صدای میومیوی گربه میاد از زیرزمین؟» و من پا میکشم که «ول کن عزیزم، اینجا که نمیشه بازی کرد، عین قبر میمونه...» از زیرزمین میترسم، ولی جلوی دخترها بروز نمیدهم که این ظلمات نمور چقدر برایم خاطرات بد به همراه دارد. عجیب است که دختربچه به این سن، هیچ از ظلمات نمیترسد.
#اگر_باران_دریا_بود
نوشتهی #شاهین_شجری_کهن
_ دبیر مجموعه: #فاضل_ترکمن
طراح جلد: #هادی_عادلخانی
#انتشارات_روزنه
#رمان #رمان_ایرانی #ادبیات_داستانی
https://bit.ly/2kODgrl
Telegraph
انتشارات روزنه
📚 . #تازه_های_نشر نام کتاب: اگر باران دریا بود نویسنده: شاهین شجریکهن قطع: رقعی چاپ اول: ۱۳۹۸ تعداد صفحات : ۲۸۸ قیمت: ۵۵۰۰۰ تومان خانمجان همیشه توی کیفش زیرهنبات دارد. ناهار که سنگین باشد، دست میکند توی کیسۀ مخملی کوچکی که سرش با منگوله بسته میشود، گرد…
📚 .
نصیر سیگار روشن کرد. نگاهی انداخت به تهسیگارهای کپهشدهی توی زیرسیگاری. سر بالا آورد. لحظهای نتوانست چشم از چشمهای مالوینا بردارد؛ چشمهایی که درشت شده بود و نصیر خشمی را تویش میدید که تابهحال ندیده بود. مالوینا که بلند شد، نصیر نگاهش کرد. رفت طرف گنجه. پخش صوت را که تویش نوارِ #شارل_آزناوور بود، روشن کرد. صدای بارانِ بام کم شد. انگار بند آمد. آهنگی ملایم بود.
_ از کتاب #مالوینای_انزلی
نوشتهی #سعید_جوزانی
_ دبیر مجموعه: #فاضل_ترکمن
#انتشارات_روزنه #نشر_روزنه
#رمان #رمان_ایرانی
نصیر سیگار روشن کرد. نگاهی انداخت به تهسیگارهای کپهشدهی توی زیرسیگاری. سر بالا آورد. لحظهای نتوانست چشم از چشمهای مالوینا بردارد؛ چشمهایی که درشت شده بود و نصیر خشمی را تویش میدید که تابهحال ندیده بود. مالوینا که بلند شد، نصیر نگاهش کرد. رفت طرف گنجه. پخش صوت را که تویش نوارِ #شارل_آزناوور بود، روشن کرد. صدای بارانِ بام کم شد. انگار بند آمد. آهنگی ملایم بود.
_ از کتاب #مالوینای_انزلی
نوشتهی #سعید_جوزانی
_ دبیر مجموعه: #فاضل_ترکمن
#انتشارات_روزنه #نشر_روزنه
#رمان #رمان_ایرانی