دراز کشیدم و به شب کویر خیره شدم، به آن پردهی سیاه که کشیده بودند روی همه چیز تا خدا نبیند چه بلایی دارد سرمان میآید !
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
و با
چه قید بگویم
که دوستت دارم ...؟
که تا ابد..
که همیشه..
که جاودان که هنوز ...
#عباس_معروفی
#خاص
@Roozhayebarani❤️
چه قید بگویم
که دوستت دارم ...؟
که تا ابد..
که همیشه..
که جاودان که هنوز ...
#عباس_معروفی
#خاص
@Roozhayebarani❤️
گاهی وقتها بايد
رفت، رفت، رفت...
يک خيابان دراز را گرفت
تا آخرين نفس رفت
پيچيد به يک كوچهی باريک
و ناپديد شد..
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
رفت، رفت، رفت...
يک خيابان دراز را گرفت
تا آخرين نفس رفت
پيچيد به يک كوچهی باريک
و ناپديد شد..
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
گویی عِشق در نَرسیدن اَست!
تَلخی اش هَم هَمین است ...نَرسیدن..!
دوری و تمامِ فاصله ها
مَن تو را دوست دارَم، تو دیگری را دیگری مَن را دوست دارَد،
مَن دیگری را
مَن تو را دوست دارم، تو مَن را
اَما نِمی شود، هَمه چیز مُحکَم می ایستد که نَشود..
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
تَلخی اش هَم هَمین است ...نَرسیدن..!
دوری و تمامِ فاصله ها
مَن تو را دوست دارَم، تو دیگری را دیگری مَن را دوست دارَد،
مَن دیگری را
مَن تو را دوست دارم، تو مَن را
اَما نِمی شود، هَمه چیز مُحکَم می ایستد که نَشود..
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
🔸
گفت : بی معرفت !
چجوری عواطف و خاطرات را قورت دادی؟
هسته ی آلبالو که نبود ...
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
گفت : بی معرفت !
چجوری عواطف و خاطرات را قورت دادی؟
هسته ی آلبالو که نبود ...
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
بهشت ﯾﻌﻨﯽ:
ﯾﮏ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﻣﻼﯾﻢ ﺑﺎﺷﺪ
"ﺗﻮ" ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺎﺷﯽ ...
ﺳﺮﺕ ﺭﻭﯼ ﭘﺎﯾﻢ ...
ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﻢ ﻻﯼ ﻣﻮﻫﺎیت ...
ﻭ
ﺩﺳﺖ ﭼﭙﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺷﻌﺮ ...
ﺍﻣﺎ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ
ﻣﻦ ﮐﻪ ﭼﭗ ﺩﺳﺖ ﻧﯿﺴﺘﻢ ..!
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ...
ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﻣﯽﮐﻨﻢ ...
ﺍﻭﻟﻮﯾﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﻣﻮﻫﺎﯼ "ﺗﻮ"ﺳﺖ...
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani💚
ﯾﮏ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﻣﻼﯾﻢ ﺑﺎﺷﺪ
"ﺗﻮ" ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺎﺷﯽ ...
ﺳﺮﺕ ﺭﻭﯼ ﭘﺎﯾﻢ ...
ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﻢ ﻻﯼ ﻣﻮﻫﺎیت ...
ﻭ
ﺩﺳﺖ ﭼﭙﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺷﻌﺮ ...
ﺍﻣﺎ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ
ﻣﻦ ﮐﻪ ﭼﭗ ﺩﺳﺖ ﻧﯿﺴﺘﻢ ..!
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ...
ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﻣﯽﮐﻨﻢ ...
ﺍﻭﻟﻮﯾﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﻣﻮﻫﺎﯼ "ﺗﻮ"ﺳﺖ...
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani💚
وَقتی خُدا میخواست تو را بسازد،
چه حال خوشی داشت..
چه حوصلهای..
اين موها ، اين چَشمها..
خودت میفهمی..؟
من هَمهی اينها را دوست دارَم..
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
چه حال خوشی داشت..
چه حوصلهای..
اين موها ، اين چَشمها..
خودت میفهمی..؟
من هَمهی اينها را دوست دارَم..
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
صورتم را به شانه اش گذاشتم و گفتم:
دوست دارم ماه من و تو
همیشه پشت ابر بماند
و هیچکس از عشق ما باخبر نشود.
آدم ها حسودند
زمان بخیل است
و دنیا عاشق کش است...
#عباس_معروفی
سال بلوا
@Roozhayebarani💚
دوست دارم ماه من و تو
همیشه پشت ابر بماند
و هیچکس از عشق ما باخبر نشود.
آدم ها حسودند
زمان بخیل است
و دنیا عاشق کش است...
#عباس_معروفی
سال بلوا
@Roozhayebarani💚
دکتر گفت: چه اش هست؟
گفتم: تویِ سرش بازارِ مسگرهاست،
تویِ دلش رخت می شورند.
#عباس_معروفی
سمفونیِ مردگان
@Roozhayebarani❤️
گفتم: تویِ سرش بازارِ مسگرهاست،
تویِ دلش رخت می شورند.
#عباس_معروفی
سمفونیِ مردگان
@Roozhayebarani❤️
تو
شرابیترین زنی هستی
که خدا آفریده
وحشی!
یک مستی پیوسته در آغوش
سلامتی؟
اوهوم... نوش...
دوست داشتنت
بدجوری مستم میکند
بریز.
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
شرابیترین زنی هستی
که خدا آفریده
وحشی!
یک مستی پیوسته در آغوش
سلامتی؟
اوهوم... نوش...
دوست داشتنت
بدجوری مستم میکند
بریز.
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
دلتنگی من تمام نمی شود !
همین که فکر کنم
من و تو
دو نفریم
دلتنگ تر میشوم برای تو ...
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
همین که فکر کنم
من و تو
دو نفریم
دلتنگ تر میشوم برای تو ...
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
از خودم برایت بگویم؟
از خانه، از خیابان،
شهر، صدای پایِ ما، شب؟
از کجا برایت بگویم
عشق من!
جایی که تو نیستی، گفتن دارد؟
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani💚
از خانه، از خیابان،
شهر، صدای پایِ ما، شب؟
از کجا برایت بگویم
عشق من!
جایی که تو نیستی، گفتن دارد؟
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani💚
و من نمیدانم آیا مادرش هم او را به اندازهی من دوست داشت ؟
آیا کسی میتوانست بفهمد که دوست داشتنِ او چه لذتی دارد و
آدم را به چه ابدیتی نزدیک میکند؟
آدم پُر میشود ؛
جوری که نخواهد به چیزی دیگر فکر کند .
نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد و هیچگاه دچار تردید نشود ...
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
آیا کسی میتوانست بفهمد که دوست داشتنِ او چه لذتی دارد و
آدم را به چه ابدیتی نزدیک میکند؟
آدم پُر میشود ؛
جوری که نخواهد به چیزی دیگر فکر کند .
نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد و هیچگاه دچار تردید نشود ...
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
آمده بودم تا تو را پیدا کنم
سبز آبیِ کبود
کار دیگری در این دنیا نداشتم
مگر نه اینکه سال ها
ستاره رصد می کنند
عمر و جان شان را می گذارند
و ستاره ای می شود: ب ۶۱۲؟
خیال کن ستاره من نیستی
نفس بکش
سوسو بزن
بخند و باش
من که می دانم ستاره منی !
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
آمده بودم تا تو را پیدا کنم
سبز آبیِ کبود
کار دیگری در این دنیا نداشتم
مگر نه اینکه سال ها
ستاره رصد می کنند
عمر و جان شان را می گذارند
و ستاره ای می شود: ب ۶۱۲؟
خیال کن ستاره من نیستی
نفس بکش
سوسو بزن
بخند و باش
من که می دانم ستاره منی !
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
سرمه:وقتی ادم یک نفر را دوست داشته باشد بیشترتنهاست.چون نمیتواند به هیچکس بگوید چه احساسی دارد.و اگر این ادم کسی باشد که تورا به سکوت تشویق میکند تنهایی تو کامل میشود.
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
گفت نگذار کسی بداند ما چه جوری همدیگر را دوست داریم..
نگذار کسی بفهمد عشق یعنی چی..
خب؟
گفتم خب..
گفت این چیزها فقط مال من و توست..
خب؟
گفتم خب..
بند بند انگشتهام را میبوسید و میگفت خب؟
و من فقط نگاهش میکردم..
اینهمه قشنگی کجای خلقت پنهان شده بود که حالا یکباره همهاش بریزد توی بغلم؟
صداش نور بود..
نگاهش نور بود..
حضورش نور بود..
میترسیدم یکوقت پلک بزنم نباشد..
میترسیدم تنهام بگذارد برود و من توی تاریکی گم شوم..
میترسیدم..
گفت به هیشکی نگو!
خب؟
گفتم خب..
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
نگذار کسی بفهمد عشق یعنی چی..
خب؟
گفتم خب..
گفت این چیزها فقط مال من و توست..
خب؟
گفتم خب..
بند بند انگشتهام را میبوسید و میگفت خب؟
و من فقط نگاهش میکردم..
اینهمه قشنگی کجای خلقت پنهان شده بود که حالا یکباره همهاش بریزد توی بغلم؟
صداش نور بود..
نگاهش نور بود..
حضورش نور بود..
میترسیدم یکوقت پلک بزنم نباشد..
میترسیدم تنهام بگذارد برود و من توی تاریکی گم شوم..
میترسیدم..
گفت به هیشکی نگو!
خب؟
گفتم خب..
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
Seni Seviyorum
Aşk
صورتم را به شانهاش گذاشتم و گفتم:
دوست دارم ماه من و تو همیشه پشت ابر بماند و هیچکس از عشق ما باخبر نشود.
آدمها حسودند، زمان بخیل است و دنیا
عاشقکُش...
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
دوست دارم ماه من و تو همیشه پشت ابر بماند و هیچکس از عشق ما باخبر نشود.
آدمها حسودند، زمان بخیل است و دنیا
عاشقکُش...
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
گفتم: چند دقیقه اینجا بنشین و به من تکیه بده.
گفت: کارم از تکیه گذشته! دلم میخواهد توی بغلت بمیرم...
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️
گفت: کارم از تکیه گذشته! دلم میخواهد توی بغلت بمیرم...
#عباس_معروفی
@Roozhayebarani❤️