تکست و نوشته رمانخونه❤️
230 subscribers
2.63K photos
46 videos
12.9K files
9.16K links
چقدر خوبه که وسط
شلوغی های این زندگی پیدات کردم
تا دوست داشته باشم  ♡
                   ♡
@romankhone_ir💖
                   ♡
Download Telegram
📖رمان: اتوبوس
📝نویسنده: فهیمه رحیمی
@Roomankhone 📚

📄خلاصه:
به همه چیز می توانم فکر کنم جز اینکه یتیم شده ایم . چگونه می توانم باور کنم که خوشبختی مان در اثر بی مبالاتی یک راننده خواب آلود اتوبوس تبدیل به مصیبت و بد بختی شده باشد ؟ این اتفاقات فقط در ستونهای حوادث روز نامه باور کردنی است و پذیرفتن اینکه ما نیز جزو آن دسته افراد مصیبت دیده قرار گرفته ایم برایم قابل پذیرش نیست ..

ژانر: #عاشقانه #چاپی #قدیمی
#اتوبوس #فهیمه_رحیمی

کانال رسمی رمانخونه
🆔 https://telegram.me/roomankhone
محبوبترین کانال رمان💯

ادمین: mozhan

📌 نسخه Pdf و Epub⬇️⬇️
📖رمان: هزار و یک شب عشق
📝نویسنده: ر.اعتمادی
@Roomankhone 📚

📄خلاصه:
دختر جوان بیست و چهار ساله ای ، با چهره ای بیضی و پوستی سپید ، بلند قامت ، کفش سپید ورزشی در پا و کیف لوازم تنیس بر دوش ، جلو یک ساختمان بلند هجده طبقه در شمال شهر ، لحظه ای مکث کرد.
نگاهی به آخرین طبقه ی ساختمان انداخت که با سنگ های تزئینی به رنگ “بژ” در چشم رهگذران جلوه می فروخت……

ژانر: #چاپی #عاشقانه #قدیمی
#هزار_و_یک_شب_عشق #ر_اعتمادی

کانال رسمی رمانخونه
🆔 https://telegram.me/roomankhone
محبوبترین کانال رمان💯

ادمین: mozhan

📌 نسخه Pdf و Apk و Epub و Jar⬇️⬇️
📖رمان: سووشون
📝نویسنده: سیمین دانشور
@Romankhone_ir 📚

📄خلاصه:
سووشون نام رمانی از سیمین دانشور نویسنده نامدار چند دهه گذشته است. نویسنده در این رمان زندگی فئودالی در زمان اشغال ایران از سوی انگلیسی‌ها را به زیبایی به نگارش درآورده است. کاربرد برخی واژه‌های عامیانه شیرازی در متن گیرایی داستان را صد چندان کرده است. یکی از ویژگی‌های سووشون ساختار ساده و بیان روان آن است.

ژانر: #چاپی
#سووشون #سیمین_دانشور

تعداد صفحات:306

کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir

محبوبترین کانال رمان💯

ادمین: mozhan

📌 نسخه Pdf ⬇️⬇️

فاقد نسخه Apk و Epub
📖رمان: دختر مهاجر
📝نویسنده: فریده نجفی
@Romankhone_ir 📚

📄خلاصه:
بچه هایی که مشغول بازی بودند، با دیدن کالسکه مجلل و خاک آلود که آرام به سوی کوچه بن بست پیش می آمد، دست از بازی کشیدند و به کوچه اصلی هجوم بردند. مصیب با شنیدن هیاهوی بچه ها، از پستوی دم در بیرونی، خارج شد و توی کوچه دوید. چندبار با دقت چشمان کم سو را، تنگ و گشاد کرد. دیدن کالسکه، هیجانی آشکار بر صدا و پیکرش نشانده بود...

ژانر: #چاپی #عاشقانه
#دختر_مهاجر #فریده_نجفی

کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir

محبوبترین کانال رمان💯

ادمین: mozhan

📌 نسخه Pdf و Apk و Epub و Jar⬇️⬇️
📖رمان: آنا کارنینا
📝نویسنده: تولستوی
@Romankhone_ir 📚

📄خلاصه:
یکی از زیباترین رمانهای تولستوی زن و شوهری به نام های استپان آرکادیچ و داریا الکساندرونا با هم اختلافی خانوادگی دارند.آناکارنینا خواهر استپان آرکادیچ می‌باشد و از سن پترزبورگ به خانهٔ برادرش که در مسکو می‌باشد می‌آید و اختلاف زن و شوهر را حل می‌کند و حضورش در مسکو باعث بوجود آمدن ماجراهای اصلی داستان می‌شود… در داستان فضای اشرافی آن روزگار حاکم است.زمانی که پرنس ها و کنت ها دارای مقامی والا در جامعه بودند و آداب و رسوم اشرافیت و نجیب زادگی بر داستان حاکم است در کل داستان روندی نرم و دلنشین دارد و فضای خشک داستان جنگ و صلح بر آناکارنینا حاکم نمی‌باشد. این داستان که درون مایه‌ای عاشقانه-اجتماعی دارد،بعد از جنگ و صلح بزرگترین اثر این نویسندهٔ بزرگ روسی می‌باشد.
این کتاب مردم پسندانه ترین اثر این نویسنده بزرگ می باشد.

ژانر: #خارجی #چاپی
#آنا_کارنینا #تولستوی

کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir

محبوبترین کانال رمان💯

ادمین: mozhan

📌 نسخه Pdf ⬇️⬇️
💒#عشق_و_خرافات💒👆👆
عشق و خرافات
#فهیمه_رحیمی
نویسنده: فهیمه رحیمی
تعداد صفحات222
📜خلاصه :
خانواده ی الماسی خانواده ی مرفه ای هستند . اما تمام بدبختی هاسراغ این خانواده می آید و این به دلیل نفرینیست که جدشان جیران کرده است . وقتی شوهر جیران به تحریک زن اولش جیران را با شلاق اینقدر می زند تا میمیرد او خاندان او را نفرین می کند . کامیاب نوه ی پسر اول مسئولیت این خانواده را به عهده دارد. کامیاب از بچگی عاشق محبوبه دختر عمویش که یک زن مطلقه است میشود . اماازدواج دو فرد در این خانواده با هم بدبختی را دو برابر می کند .تا اینکه بر اثر اتفاقاتی کامیاب و محبوبه مجبور به ازدواج با یکدیگر می شوند .اما محبوبه شرط می کند کامیاب حق نزدیک شدن به او را ندارد ..
#پایان_خوش
#عاشقانه #اجتماعی #چاپی #قدیمی
کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir

گپ و گفتمان رمانخونه

https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
محبوبترین کانال رمان💯
حرم دل⬆️📚
نویسنده فهیمه رحیمی
📖تعداد صفحات151
💬خلاصه:
ﻣﺸﮑﻼ‌ﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻣﯿﮑﺸﺪ ﮐﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺁﻥ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﺍﺻﻠﯽ
ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺑﯿﮋﻥ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻓﻘﯿﺮ ﺍﺳﺖ .ﺍﻭ ﮐﺎﺭﻣﻨﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﯽ
ﭘﺪﺭ ، ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻋﻤﻮﯼ ﭘﯿﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺭﺩ .
ﺑﻬﺮﺍﻡ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﻭ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻩ ، ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻓﺮﯼ ﺩﺍﺭﺩ . ﻓﺮﯼ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ
ﭘﺪﺭﺵ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ .ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ……..پایان خوش
#عاشقانه #چاپی #اجتماعی #سنتی #انتقامی
#حرم_دل
کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir

گپ و گفتمان رمانخونه

https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
محبوبترین کانال رمان💯
رز کبود⬆️📚

به قلم :فهیمه رحیمی
📖تعداد صفحات 237
💬خلاصه ی از داستان رمان:

مات و مبهوت چشم به دهان پسرعمو رسول دوخته بود که داشت با آب و تاب خبر معاون سیاسی شدن آقا نعیم را تعریف می کرد و از او متعجب تر خانم و آقای رازقی بودند که با نگاه ناباور خود به رسول چشم دوخته بودند. نعیم و معاون سیاسی؟! رسول وقتی از سخن باز ایستاد رو به عمویش کرد و پرسید:
ـ شما هم باورتان نمی شود بله؟
#عاشقانه #چاپی
#رز_کبود
کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir

گپ و گفتمان رمانخونه

https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
محبوبترین کانال رمان💯
روزهای سرد برفی⬆️📚

به قلم فهیمه رحیمی
💬خلاصه ی از داستان رمان:

آی آدمها
آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!
یک نفر در آب دارد می سپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دایم می زند
روز این دریای تند
و
پایان تلخ
#عاشقانه #اجتماعی #چاپی #قدیمی
#روزهای_سرد_برفی
کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir

گپ و گفتمان رمانخونه

https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
محبوبترین کانال رمان💯
رمان: #غم_پرست👇
نویسنده: #نیلوفر_لاری
ژانر: #عاشقانه #چاپی #قدیمی

خلاصه:
یکی بود یکی نبود.زیر گنبد کبود غیر از خدا هیچ کس نبود…جانم برای شما بگوید یک غم پرست بود که همه اش از صبح تا شب مینشست کنج اتاق و غصه میخورد!غصه های الکی!غصه های بیخودی!انگار اگر غصه نمیخورد روزش به شب نمیرسید!غم پرست عاشق غصه هایش بود.انها را به هیچ کس نمیگفت.با کسی در میان نمیگذاشت.فقط مال خود خودش بود…

غم پرست
کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir

گپ و گفتمان رمانخونه

https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
محبوبترین کانال رمان💯
#آریانا⬆️📚

نویسنده:فهیمه رحیمی
تعداد صفحات 1142
خلاصه:شب بود و همه اهل خانه پس از خوردن شام هر یک به کار خود مشغول بودند، پدر پای تلویزیون نشسته بود و داشت به صحبتهای گوینده که از بازگشایی مدارس و آغاز سال تحصیلی گفتگو می کرد گوش می داد و خواهر و برادر کوچکترم داشتند با ذوق کیف و لوازم درون آن را بین خود تقسیم می کردند و صدای مشاجره اشان که بر سر انتخاب خط کش بود به گوش می رسید. خواهر بزرگم بچه خود را با شیشه شیر می داد و مادر در کمد چوبی را باز کرده بود و از میان تلی از لباس آنها را که مربوط به من بود کنار می گذاشت و زیر لب حرفهایی میزد که می دانستم
#عاشقانه #اجتماعی #چاپی #قدیمی
#آریانا

کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir

گپ و گفتمان رمانخونه

https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
محبوبترین کانال رمان💯
#اشک_ستاره⬆️📚

نویسنده:فهیمه رحیمی
تعداد صفحات
خلاصه ی داستان:با این که غروب نزدیک است و تا ساعتی دیگرهمسر و فرزندم مثل دو ادم قحظی زده به خانه می ایند و طلب غذا می کنند،اما دوست دارم به هنگام اماده کردن غذا زندگی ام را برایتان شرح دهم
پایان خوش
#عاشقانه #اجتماعی #چاپی #قدیمی #اجباری
#اشک_ستاره

کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir

گپ و گفتمان رمانخونه

https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
محبوبترین کانال رمان💯
#عشق_ممنوعهp👇👇
عشق ممنوعه

✍🏼نویسنده:شهره فروتنی

توجه برای باز کردن این رمان نیاز به رمز میباشد
رمز : www.98ia.com

خلاصه : فرهاد برای تعطیلات دوهفته ای عازم ایران میشود ولی عمه و پدر دیکتاتورش به او اجازه ی بازگشت به انگلیس را نمیدهند. و همان طور که در خانواده ی آنها رسم است دختر عموی او مهشید را برای او نامزد کرده اند. اما فرهاد که پزشکی تحصیل کرده است و از مهشید بدش میاید تصمیم میگیرد زیر بار حرف زور نرود….

ژانر: #عاشقانه #طنز #کلکلی #چاپی

انچه پایانی ندارد
نه تویی
نه من
این انسانیت است که تا ابد فریاد کشیده خواهد شد

کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir

گپ و گفتمان رمانخونه

https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
محبوبترین کانال رمان💯
#ماندانا
جلد اول این رمان↩️پنجره
نویسنده : فهیمه رحیمی

خلاصه:
داستان دختری با چشمان تیله ای ست که عاشق معلم ادبیات شان که البته همسایه شان نیز هست می شود. کاوه که پسری خشن و منطبت هست چندین بار در کلاس درس از خطاهای او می گذرد (کاری که هیچ وقت با دانش آموزان دیگر انجام نداده یعنی گذشت) پس در رفت و آمدهای خانوادگی و درسی که با هم دارند مینا به عشق خاموش او نیز پی می برد ولی او (کاوه) وادار به پذیرش چیزی می شود که برای مینا ضربه ای وحشتناک است ..

ژانر: #عاشقانه #چاپی

کانال رسمی رمانخونه
در پیام رسان
#تلگرام و #سروش و #ایتا و #گپ و #آی_گپ
🆔 @romankhone_ir

گپ و گفتمان رمانخونه

https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
محبوبترین کانال رمان💯
#عشق_ممنوعه👇👇

✍🏼نویسنده:شهره فروتنی

توجه برای باز کردن این رمان نیاز به رمز میباشد
رمز : www.98ia.com

خلاصه : فرهاد برای تعطیلات دوهفته ای عازم ایران میشود ولی عمه و پدر دیکتاتورش به او اجازه ی بازگشت به انگلیس را نمیدهند. و همان طور که در خانواده ی آنها رسم است دختر عموی او مهشید را برای او نامزد کرده اند. اما فرهاد که پزشکی تحصیل کرده است و از مهشید بدش میاید تصمیم میگیرد زیر بار حرف زور نرود….

ژانر: #عاشقانه #طنز #کلکلی #چاپی

انچه پایانی ندارد
نه تویی
نه من
این انسانیت است که تا ابد فریاد کشیده خواهد شد

کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir

گپ و گفتمان رمانخونه

https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
محبوبترین کانال رمان💯
رمان: #آخرین_پدر_خوانده👆🏼
#پدر_خوانده

✍🏼نویسنده: ماریوپوزو
مترجم: حبیب‌الله شهبازی
ناشر: نشر افق

خلاصه:
«به دوستانت نزدیک باش، به دشمنانت نزدیکتر»
پدر ویتو کورلئونه با شخصی در دهکده درگیر می شود و آن شخص به مافیا شکایت می برد. پدر حاضر به زانو زدن در مقابل کدخدای محلی مافیا نمی شود و او را در حضور مردم به قتل می رساند. یک هفته بعد نیز جسد خودش را پیدا می کنند. تفنگچیان مافیا به دنبال ویتوی جوان به پرس و جو می افتند، چرا که احتمال می دهند که ویتو بعدها به خونخواهی پدر برخیزد. اقوام ویتوی 12 ساله نیز او را مخفیانه به آمریکا می فرستند.....

فیلمی که فرانسیس فورد کاپولا بر اساس رمان پدر خوانده ساخت، تحسین شده ترین فیلم تاریخ سینماست که حادثه ای نو در روایت سینمای آمریکا به شمار می رود

ژانر: #مافیایی #جنایی #کلاسیک #خارجی #چاپی

تعداد صفحات: 640

آخرین پدر خوانده
پدر خوانده
کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir

گپ و گفتمان رمانخونه

https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
محبوبترین کانال رمان💯
#راز

نویسنده:دانیل استیل

تعداد صفحات:143


آفتاب نیمروز با شدت تمام میتابید و ساختمان های اطراف مثل بلور الماس میدرخشیدند. سابینا)Sabina( حمام آفتاب میگرفت. بر روی صندلی تاشوی حصیری زیر آفتاب دراز کشیده بود. بدن چربو براقش زیر تابش بی امان خورشید، برنزه شده بود. بعد شنا هم میکرد. هر روز صبح به صورتش کرم میزد، بدنش را چرب میکرد، حمام میگرفت و شنامیکرد….


#چاپی

کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir

گپ و گفتمان رمانخونه

https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
محبوبترین کانال رمان💯
رمان: #سهم_من
نویسنده: #پرینوش_صنیعی

خلاصه:
همیشه از کارهای پروانه تعجب میکردم. اصلا به فکر آبروی آقا جونش نبود.توی خیابون بلند حرف میزد و به ویترین مغازه ها نگاه میکرد،گاهی هم می ایستاد و یک چیزایی رو به من نشون میداد .هر چی میگفتم زشته،بیا بریم، محل نمیزاشت . حتی یکبار منو از اون طرف خیابون صدا کرد،اون هم به اسم کوچیک،نزدیک بود از خجالت آب بشم برم توی زمین.خدا رحم کرد که هیچکدوم از داداشام اون اطراف نبودند و گرنه خدا میدونه چی میشد.
#سهم_من
#عاشقانه #اجتماعی #چاپی #قدیمی



کانال رسمی رمانخونه
در پیام رسان
#تلگرام و #سروش و #ایتا و #گپ و #آی_گپ
🆔 @romankhone_ir

گپ و گفتمان رمانخونه

https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
محبوبترین کانال رمان💯
رمان: #سهم_من

نویسنده: #پرینوش_صنیعی

خلاصه:
همیشه از کارهای پروانه تعجب میکردم. اصلا به فکر آبروی آقا جونش نبود.توی خیابون بلند حرف میزد و به ویترین مغازه ها نگاه میکرد،گاهی هم می ایستاد و یک چیزایی رو به من نشون میداد .هر چی میگفتم زشته،بیا بریم، محل نمیزاشت . حتی یکبار منو از اون طرف خیابون صدا کرد،اون هم به اسم کوچیک،نزدیک بود از خجالت آب بشم برم توی زمین.خدا رحم کرد که هیچکدوم از داداشام اون اطراف نبودند و گرنه خدا میدونه چی میشد.
#سهم_من
#عاشقانه #اجتماعی #چاپی #قدیمی
کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir

گپ و گفتمان رمانخونه

https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
محبوبترین کانال رمان💯
#مثل_آب_برای_شکلات

نویسنده:لورا اسکوئیول

تعداد صفحات:235

@romankhone_ir

خلاصه:
مامان اِلنا چنان نگاهی به او انداخت که در نظر تیتا رفتار سرکوبگرانۀ مادرش را شامل می شد که طی سالیان بر خانواده اعمال و همه را جان به سر کرده بود. گفت:
“اگر این آقا پسر می آید که از تو خواستگاری کند، برایش پیغام بده لازم نیست زحمت بکشد، وقت خودش و مرا تلف می کند. خودت خوب می دانی کوچکترین دختر خانواده بودن، معنای دیگرش این است که تا وقتی من نفس می کشم تو باید از من پرستاری کنی، ازدواج بی ازدواج.”
بعد ماما اِلنا با تأنی از جا بلند شد و عینکش را در جیب پیشبندش گذاشت و با لحنی آمرانه گفت...

ژانر: #عاشقانه #اجتماعی

#خارجی #چاپی

خارجی چاپی

مثل آب برای شکلات

به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️

🆔 @romankhone_ir

گپ و گفتمان رمانخونه⬇️

https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
محبوبترین کانال رمان💯