تکست و نوشته رمانخونه❤️
230 subscribers
2.63K photos
46 videos
12.9K files
9.16K links
چقدر خوبه که وسط
شلوغی های این زندگی پیدات کردم
تا دوست داشته باشم  ♡
                   ♡
@romankhone_ir💖
                   ♡
Download Telegram
🍃🌺🍃

مادربزرگم می‌گفت: هر یک از ما با یک قوطی کبریت در وجودمان متولد می‌شویم امّا خودمان قادر نیستیم کبریت‌ها را روشن کنیم. برای این کار، اکسیژن و شعله می خواهیم. مثلا، اکسیژن از نفسِ کسی می‌آید که دوستش داریم.
شعله هر نوع موسیقی، نوازش، کلام یا صداییست که یکی از چوب کبریت‌ها را مشتعل می‌کند …
آدم باید به این کشف و شهود برسد که چه عاملی آتش درونش را پیوسته شعله ور نگه می‌دارد … آن آتش، غذای روح است.
اگر کسی به موقع در نیابد که چه چیزی آتشِ درون را شعله ور می‌کند، قوطی کبریت وجودش، نم بر می‌دارد و هیچ یک از چوب کبریت‌هایش هیچ وقت روشن نمی‌شود ...

#لورا_اسکوئیول
#مثل_آب_برای_شکلات
Join 🔜 @Romankhone_ir💟
#مثل_آب_برای_شکلات

نویسنده:لورا اسکوئیول

تعداد صفحات:235

@romankhone_ir

خلاصه:
مامان اِلنا چنان نگاهی به او انداخت که در نظر تیتا رفتار سرکوبگرانۀ مادرش را شامل می شد که طی سالیان بر خانواده اعمال و همه را جان به سر کرده بود. گفت:
“اگر این آقا پسر می آید که از تو خواستگاری کند، برایش پیغام بده لازم نیست زحمت بکشد، وقت خودش و مرا تلف می کند. خودت خوب می دانی کوچکترین دختر خانواده بودن، معنای دیگرش این است که تا وقتی من نفس می کشم تو باید از من پرستاری کنی، ازدواج بی ازدواج.”
بعد ماما اِلنا با تأنی از جا بلند شد و عینکش را در جیب پیشبندش گذاشت و با لحنی آمرانه گفت...

ژانر: #عاشقانه #اجتماعی

#خارجی #چاپی

خارجی چاپی

مثل آب برای شکلات

به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️

🆔 @romankhone_ir

گپ و گفتمان رمانخونه⬇️

https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
محبوبترین کانال رمان💯