تکست و نوشته رمانخونه❤️
221 subscribers
2.63K photos
46 videos
12.9K files
9.16K links
چقدر خوبه که وسط
شلوغی های این زندگی پیدات کردم
تا دوست داشته باشم  ♡
                   ♡
@romankhone_ir💖
                   ♡
Download Telegram
Forwarded from |خَطّ و خَشْـ | (خدیجه سیاحی)
خسته‌ام از این یادگیری مدام‌ زندگی.
دلم می‌خواهد بنشینم در یک گوشه‌دنج، در یک خلوتگاه پر از سکوت، در تنهایی سیرناپذیر خود، چشم‌هایم را ببندم، سرم را به پشتی صندلی که رویش نشسته‌ام تکیه بدهم و غرق شوم در دنیای بی خبری!
دلم می‌خواهداین سکوت از سر اجبار برهنه شود بر سر عالم، فریاد شود در پرتگاه لب‌هایم، کلمات با صدای بلند سقوط کند و با هر فریاد من آرام شوم، آنقدر آرام که بعد از فریاد‌هایم بی‌حس بنشینم و سکوت کنم، یک سکوت تلخ اما آرام!
کاش می‌شد جای دوری رفت، از همه، از خودم دور شوم. بروم و با جان آرام بازگردم، یا اصلا بمانم همانجایی که رفتم. شاید در ساحلی دنج یا خوابیده بر شن‌ها رو به آسمان تاریک پر ستاره!
اصلا کاش می‌شد مرد!
دلیل بودن را نمی‌فهمم، انگار زاده شده‌ایم برای عروسک خیمه شب‌بازی.
انگار دنیا کمبود بغض‌هایش را با خلق ما جبران کرد.
انگار ما آمده‌اییم که گذرگاه زندگی خالی نماند! یا شب‌های پر از سکوت از وحشت نترسد، با صدای هق هق ما هوشیار باشد که کسی هست که طول شب را با چشم‌های خیس و گلوی گرفته بیدار مانده.
#خدیجه_سیاحی
به مورخ امشب!
۱۳۹۶/۹/۱۶
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ ‍ 🛍فروش اختصاصی🛍

📙کتاب: #خزان_زده
🍁اثر: #خدیجه_سیاحی
📄تعداد صفحات: 75
📁چاپ: اول
📰انتشارات #شانی
🎁با ۱۰ تا ۲۰ درصد تخفیف و
✔️امضای نویسنده‌ی کتاب

♥️دلنوشته‌ای از این کتاب:
به سکوت چشمان عاشقم که عشق را فریاد می‌زنند
قسم که دل دیوانه‌ی خسته‌ام برای دیدن برق چشمانت پر می‌زند!
برای لمس دستان کوچک سفیدت...
موهای سپرده به دست باد...
برای قه‌قه‌های جای گرفته در نگاهت و چال‌هایت که بی بهانه مرا به دام می‌اندازند.

🛒برای خرید این کتاب با #تخفیف_ویژه به #فروشگاه انجمن #رمانخونه مراجعه نمایید:

romankhone.ir/forums/store/product/49-خزان-زده/
Forwarded from |خَطّ و خَشْـ | (Khadijeh Sayahi)
________\/\/\/\/___________
فکر می کنم به تو
و به لبخندی که دور از من روی لب‌هایت می نشیند.
هوا بدون تو معمولی است، نه سرد که طلب آغوشت را کند و نه گرم که خواستار نوشیدن بهارنارنج با تو باشد.
همه چیز بدون تو معمولی‌ست، جز نبض وجودم، جز چشم‌هایم!
چشم‌هایم تورا می خواهند و در نبودت طوفانی شده‌اند، موج می زنند به ساحل پلک‌هایم و اشک رد خود را بر گونه‌های بی رنگ و لعابم جا می گذارد!
صدایم به انزوا نشسته‌ است، لب‌هایم برای ادای اسمت به تکاپو در می آیند اما تارهای صوتی‌ام قفل کرده‌اند، غصه‌ی تو نمی گذارد حروف کنارهم بنشیند و نام تو را شکل دهند تنها در گوشه‌یی از ذهنم می نشیند و گلویم را محکوم به بغض می کند.
#خدیجه_سیاحی
#خانوم_نویسنده
#دلنوشته
#دلنوشته_عاشقانه
#دلنوشته_غمگین
________\/\/\/\/___________
#جشن_امضا
کتاب #خزان_زده
دلنوشته‌های بانو #خدیجه_سیاحی
نویسنده ومدیر #انجمن_رمانخونه

منتظر حضور گرمتان هستیم🌷
@Romankhoneir
www.Romankhone.ir
#جشن_امضا
کتاب #خزان_زده
دلنوشته‌های بانو #خدیجه_سیاحی
نویسنده ومدیر #انجمن_رمانخونه

منتظر حضور گرمتان هستیم🌷
@Romankhoneir
www.Romankhone.ir
Forwarded from |خَطّ و خَشْـ | (Khadijeh Sayahi)
من یک زنم مانند تمامی زن‌هایی که دورم را گرفته‌اند.
گاهی میخندم و گاهی گریه میکنم، از اعماق وجودم، از تک به تک سلول‌هایم.
من یک زنم. گاهی شاد می شوم، با گلی با بهانه‌ی هرچند کوچک.
گاهی اما دلم، می بارد، می بارد و به هیچ صراطی مستقیم نیست و هیچ چیز و هیچ چیز در جهان آرامش نمی کند.
من زنی هستم که دردهایم را با شعر‌هایم فریاد می زنم، با دلنوشته‌هایم جار می زنم. فریادم می شود بلند، بلند خواندن شعرهای فروغ.
گاهی، گاهی که امان می برد بغض، گاهی که نمی دانم چه کنم خیره می شوم به یک گوشه از اتاق و اشک‌هایم می بارند.
و من از زن بودن، صبوری را یاد گرفته‌ام، وقت‌هایی که می بارم آرام بنشینم در یک گوشه بی صدا اشک هایم را تک به تک پاک کنم.
گاهی وقت‌ها که صبوری‌ام امانم را می برد لبخند را جایگزین اشک‌هایم می کنم.
من، زنی هستم صبور؛
من لبخند می زنم لبخندهایی که از ته دل نیستند و گاهی که میخندم و لب‌هایم کش می آیند می گویند چه زنی است؛
چه زیبارو؛
چه خنده رو؛
و شاید کسی باشد که از عمق نگاهم غم را بفهمد.
من زنی هستم که یاد گرفتم، از مادرم،از مادر مادرم و تمام زن‌هایی که دورم هستند صبوری کنم، زیرا چاره‌یی جز این نیست.
#خدیجه_سیاحی
#روز_زن_مبارک
#روز_مادر_مبارک
📚رمان زیبا و خواندنی: #سراب_روشنایی
نویسنده: #روژینا_خوشه_گیر
🖌ژانر: #عاشقانه
@romankhoneir
📄خلاصه:

سوما، دختریست که خلاف دیگر قهرمان ها، راه درستی را در پیش نگرفته! درست زمانی که غرق در دنیای کثیف خود شده، آدم های جدیدی پا به زندگیش می‌گذارند تا ثابت کنند زرنگ تر از او هم زیر آسمان این شهر نفس می‌کشد...


📜مقدمه:
تو از حوالی کوچه‌های تنهایی آمدی
از همان کوچه‌ی نم خورده غمگین
که دیوارهای کاهگلی‌اش ترک برداشته‌اند
ترکی به وسعت لب‌های غمگین خندانم
من از دور سراب خوشبختی‌ام
از نزدیک اما مغموم حراج روزهای زیبای زندگی!
تو آمدی
تا جوی آب کوچه زلال شود
درختان بی بار، ثمر دار شوند
و پرنده‌ها نغمه زندگی سر دهند.
(#خدیجه_سیاحی)

📍این رمان زیبا را در آدرس زیر مطالعه کنید👇
http://yon.ir/o2a3e
📚رمان زیبا و خواندنی: #سراب_روشنایی
نویسنده: #روژینا_خوشه_گیر
🖌ژانر: #عاشقانه
@romankhoneir
📄خلاصه:

سوما، دختریست که خلاف دیگر قهرمان ها، راه درستی را در پیش نگرفته! درست زمانی که غرق در دنیای کثیف خود شده، آدم های جدیدی پا به زندگیش می‌گذارند تا ثابت کنند زرنگ تر از او هم زیر آسمان این شهر نفس می‌کشد...


📜مقدمه:
تو از حوالی کوچه‌های تنهایی آمدی
از همان کوچه‌ی نم خورده غمگین
که دیوارهای کاهگلی‌اش ترک برداشته‌اند
ترکی به وسعت لب‌های غمگین خندانم
من از دور سراب خوشبختی‌ام
از نزدیک اما مغموم حراج روزهای زیبای زندگی!
تو آمدی
تا جوی آب کوچه زلال شود
درختان بی بار، ثمر دار شوند
و پرنده‌ها نغمه زندگی سر دهند.
(#خدیجه_سیاحی)

📍این رمان زیبا را در آدرس زیر مطالعه کنید👇
http://yon.ir/o2a3e
Forwarded from عکس نگار
تیم هنرمند و فعال #انجمن_رمانخونه در ادامه‌ی فعالیت‌های خود دلنوشته، شعر و داستان‌‌های گوناگونی از نویسندگان به صورت فایل #صوتی در آورده اند.

صوت‌ها با صدای زیبای #گویندگان انجمن ضبط شده است.

تنظیم و میکس تمامی صوت‌ها توسط خانم‌ها #سلاله_علیایی و #سمانه_زارعی صورت گرفته و خانم #خدیجه_سیاحی سرپرستی و هدایت گویندگان را برعهده دارند.

📖داستانک‌ها از نویسندگانی نظیر:
#مرتضی_برزگر
#علی_سلطانی
#لیلی_حشمتی
#روزبه_معین
#ملیکا_عبدلی
#زهرا_ابراهیم_زاده
#الی_روشنایی
#حمید_جدیدی

📥برای دانلود به لینک زیر مراجعه نمایید:
http://romankhone.ir/forums/forums/topic/6939-داستانک-صوتی/

♨️طنز نوشته‌های زیبا از #سید_ابوالفضل_طاهری

📥برای دانلود به لینک زیر مراجعه کنید:
http://romankhone.ir/forums/forums/topic/8503-ابوالطنز-رادیو-رمانخونه/
Forwarded from عکس نگار
Forwarded from |خَطّ و خَشْـ | (Khadijeh Sayahi)
این متن رو از دیروز نوشتم و به دلایلی قصد نداشتم منتشر کنم، اما حالا نیاز دیدم هرچند موقت این مطلب رو توی پیجم برای تعداد اندکی که من رو دنبال میکنن منتشر کنم:
ناسزا گفتن رو اگر از دایره لغاتمون حذف کنیم، نصفی از ما حرفی برای گفتن نداریم. یادمون باشه لهجه و نژاد، قومیت و مذهب دلیل بر برتری کسی نسبت به کسی نیست!
نژاد پرست کسیِ که مغز کوچیکی داره، اون این مسئله رو نادیده میگیره که خوب و بد همه جا وجود داره‌. حتی توی یه خانواده ممکنه یک نفر خوب باشه، یک نفر بد، چه برسه به یک قوم و جامعه!
مسئله بعدی اینِ انسان بودن خیلی مهم‌تر از سایر موارد و اینم بدونیم بهشت و جهنم رفتن ما ربطی به قوم و نژادمون نداره.
در نهایت کسی حق توهین به فرد دیگه از یه قومیت دیگه رو نداره، چه من عرب، چه شما!
البته این رو هم باید بگم کسی که اصالت خودشو یادش بره و یا از گفتن اون خجالت بکشه بحث جدایی داره! کسی که نمیتونه به واقعیت خودش معترف باشه نمیتونه عضو تاثیرگذار جامعه باشه.
دلیل خشم و ناراحتی این روزهای ما #عرب‌ها نادیده گرفته شدنِ در حالی که ما کم به پای این و اون نسوختیم.
لطفا اعتراضاتمون رو بدون توهین به سایرین به گوش بالا دست‌ها برسونیم و اگر در این بین توهینی شنیدیم، محترمانه برخورد کنیم.
#خدیجه_سیاحی
______________________
دلیل خشم مردم یه عروسک نیس، دلیل این خشم، بغض فروخورده سالیان درازه، که خیلی از دوستان از اون بی خبرن. تعداد زیادی از ماها #عرب‌ها موقعیت‌های خیلی خوبی رو صرفا به خاطر عرب بودنمون از دست دادیم، مسخره شدیم، فحش خوردیم. نمیگم هممون خوبیم نه، خودم آزرده خاطرم از عده‌یی اما این هم من و امثال من رو ناراحت میکنه که نادیده گرفته شیم! استعدادهای زیادی در حال حروم شدنن، نمونه های زیادی از عرب ستیزی رو به چشم دیدم و.... بماند مطلب رو سیاسی نمیکنم بحث اجتماعیِ. هرچند باید از مردم عرب هم گله کرد! اما خواهش میکنم نژاد پرستی رو کنار بگذاریم مخصوصا مسئولان گرانقدر... من خودم عربی صحبت کردن و نوشتنم افتضاحِ و این مایه شرمِ اما دلیل نمیشه بی حرمتی عده‌یی که همیشه ساز مخالف دارن رو ببینم و سکوت کنم!
______________________
#عرب #انا_عربی_و_افتخر #ایران #عرب_ستیزی #نژادپرستی #قومیت_گرایی
_______________________
خدایا چنان کنان سرانجام کار که تو خشنود باشی و ما رستگار...
این منم!
خودِ خودِ من.
با تمام خوبیا و بدیام خودمم، سعی نمیکنم کسی که نیستم باشم.
منم عین خیلی از آدما سختی کشیدم
ضربه خوردم
شکستم
از پا افتادم
نفس نفس زدم
مرگ رو چندین بار با چشمای خودم دیدم.
تنها موندم
جیغ زدم
داد کشیدم
به خدا گلایه کردم
خود زنی کردم
اما در نهایت راهمو پیدا کردم
انرژی منفی لحظه های سختمو تو راه ساختن آیندم رها کردم
بی خوابی کشیدم
بی خوابی میکشم
سختی کشیدم
سختی می کشم
اما راه خودمو پیدا کردم
از اینور حالم خراب میشه و از اونور بلند میشم و راه حلی برای خوب شدن حالم پیدا میکنم
بداخلاقم، مغرورم، شیطونم، رکم... این نبودم، این شدم...
خوشحال بابت این تغییر، آسون به دست نیومد، باعث شد انگیزه م برای به هدف رسیدن بیشتر بشه. باعث شد صبوری کنم و جای گریه کردن بیشتر تلاش کنم :)
شرایطم خوب نشده اما سعی میکنم آینده خوبی داشته باشم...
از خیلی چیزا میترسم اما خودمو مجبور میکنم باهاشون روبه رو شم!
این منم، خودِ خودِ من! چند ماه دیگه ۱۹ سالم میشه، روزای زیادی رو از دست دادم_به خاطر اتفاقاتی که یک درصد هم درشون دخیل نبودم_ اما دیگه اجازه نمیدم که روزای خوبم از دست برن، با این حال بد، با این نفس نفس زدنه بازم از نو پا میشم و دنبال ساختن روزای خوبم میرم!
گودی زیر چشمام از چال لپم عمیق تره...!
#خدیجه_سیاحی
#نویسنده_انجمن_رمانخونه
#دلنوشته

cнαɴɴεℓ↝ @Romankhone_ir
Forwarded from |خَطّ و خَشْـ | (Khadijeh sayahi)
و از تو تنها حسرت شانه کردن موهایم ماند.
من از خدا تورو خواستم و خدا برای امتحانم تورا خواست.
اشتباه از من بود که پیراهنت را بر مزار تاریک چشم‌هایم بارها فشردم، بوییدم و بوسیدم، عاقبت کنعان بودن من، بازگشت تو نبود.
این روزها اتاقم وسعت تنهاییم را در بر نمی‌گیرد، تنگنای نبودت شب‌ها را از من ربوده.
این روزها، ماتیک قرمز به لب‌هایم نمی‌آیند، عطر های خوش‌بو بر تنم نمی‌شینند و زیبایی از من گریخته...
و...
ادامه نمی‌دهم تا از زیبایی حسرتم چیزی کم نشود!
#خدیجه_سیاحی