انتشارات رُشدیه
426 subscribers
112 photos
4 videos
4 files
38 links
تلفن مرکز پخش:
۰۲۱- ۲۶۳۱۰۰۸۳
Download Telegram
آنا کارنینا/ ۱۸ اکتبر ۱۹۱۰
به: غزاله
.
تو می‌روی
قطار ایستاده است.
نه ابرها به باد جابه‌جا نمی‌شوند
ملافه‌ها چروک خورده‌اند
و آب رفته‌اند خواب‌ها
و قد کشیده‌اند سایه‌های سنگ:
کلاهِ چرکمرد و حلقه‌های موی چربِ روزنامه‌چی
و حلقه‌های گفت‌وگوی و بوی دود
بخار شیشه‌های عینک و غبارِ سیم تلگراف
و لکّ و پیسِ برف و آفتاب
و تیک‌تاکِ ساعتِ خرابِ ایستگاه
و جان‌پناهِ سستِ پله‌ها
و روزنامه‌ها که بوی سردخانه می‌دهند.
..
که ایستاده یکّه روبروی باد؟
و سوت می‌کشد سکوت
و دود می‌کند چراغ‌ها
و خُرد می‌شوند شیشه‌ها
نشانه‌ها که چرخ می‌خورند
و چهره‌ها که چرخ می‌خورند
و دور می‌شوند و چرخ می‌خورند
چروک می‌شوند و چرخ می‌خورند
و چرخ می‌خورند و پوک می‌شوند
چه رقص مضحکی
به روی سیم‌ها و خرده‌شیشه‌ها
به زنجه‌موره‌ی سیاهِ گربه‌یی سیاه و کور
..
ملافه‌ها سفید بود
و نام‌ها و نامه‌ها
و برف شعله می‌کشید پشت شیشه‌ها
و بوسه‌ها که می‌سُرید با نَفَس به روی پوست
و اسب، خسته بود و یادِ اسب خسته بود و خسته بود:
گلوله‌ی خلاص
.
(که ایستاده یکّه روبروی باد؟)
و کودکِ کلانِ کودنی که دستگیره را کشیده بود
قطار ایستاده بود.
.
نقاط اتّصال-
حروفِ روزنامه‌ها که شهرهای خالی از نفوس را مرور می‌کنند
و چُرت می‌زنند پشت شیشه‌ها در آفتابِ نیمرنگ و خس‌خسِ نسیمِ عصر.
.
قطار ایستاده است.
.
سروده‌ی حسن عالیزاده
از دفتر شعرِ «روزنامه‌ی تبعید»
چاپ نخست: ۱۳۹۷ - انتشارات «رُشدیه»
#حسن_عالیزاده #روزنامه_تبعید #غزاله_علیزاده #شعر #انتشارات_رشدیه
@rochdie