#بازار_پایه
ارزش کل بازار حدود 1150 هزار میلیارد تومان است که از این میزان حدود 92 هزار میلیارد تومان به سهام بازار پایه اختصاص دارد. اگر شکبیر و واحیا را در نظر نگیریم ارزش شرکت های بازار پایه به 86 هزار میلیارد تومان می رسد. بیشتر شرکت های بازار پایه نیز زیانده هستند یا سود کمی دارند. اگر خوشبینانه سود این شرکت ها را 2000 میلیارد تومان در نظر بگیریم، پی بر ای بازار پایه بیش از 40 واحد خواهد بود.
نباید صرفا بازدهی سرمایه گذاری را ببینیم بلکه ریسک نیز به همان اندازه اهمیت دارد. نمی شود گفت که هر سهم بازار پایه ای بد است و هر سهم بورسی خوب اما عددهای بالا بیشتر تصویر یک بمب ساعتی را به ذهن متبادر می کنند. امیدواریم که تحلیل ما غلط باشد اما بنظر نمی رسد سود این شرکتها به اندازه ای رشد کند که قیمت ها توجیه شوند. مگر انکه استدلال ارزش جایگزینی را داشته باشیم که آن هم بیشتر در بازارهای گاوی کاربرد دارد. اشکالی ندارد که افراد سرمایه گذاری پر ریسک داشته باشند اما حداقل باید از میزان ریسک سرمایه گذاری آگاه باشند.
@rezayatee
ارزش کل بازار حدود 1150 هزار میلیارد تومان است که از این میزان حدود 92 هزار میلیارد تومان به سهام بازار پایه اختصاص دارد. اگر شکبیر و واحیا را در نظر نگیریم ارزش شرکت های بازار پایه به 86 هزار میلیارد تومان می رسد. بیشتر شرکت های بازار پایه نیز زیانده هستند یا سود کمی دارند. اگر خوشبینانه سود این شرکت ها را 2000 میلیارد تومان در نظر بگیریم، پی بر ای بازار پایه بیش از 40 واحد خواهد بود.
نباید صرفا بازدهی سرمایه گذاری را ببینیم بلکه ریسک نیز به همان اندازه اهمیت دارد. نمی شود گفت که هر سهم بازار پایه ای بد است و هر سهم بورسی خوب اما عددهای بالا بیشتر تصویر یک بمب ساعتی را به ذهن متبادر می کنند. امیدواریم که تحلیل ما غلط باشد اما بنظر نمی رسد سود این شرکتها به اندازه ای رشد کند که قیمت ها توجیه شوند. مگر انکه استدلال ارزش جایگزینی را داشته باشیم که آن هم بیشتر در بازارهای گاوی کاربرد دارد. اشکالی ندارد که افراد سرمایه گذاری پر ریسک داشته باشند اما حداقل باید از میزان ریسک سرمایه گذاری آگاه باشند.
@rezayatee
#بازار
مثال معروفی که رفتارگراها استفاده می کنند مثال «حباب دات کام» است. پیش از بحران شرکت های اینترنتی در سال 2001، بسیاری از تحلیلگران بنیادی از حبابی شدن بازار صحبت می کردند و موقعیت فروش گرفتند اما صعود بازارها ادامه پیدا کرد و یک سال بعد همگی متحمل زیان شدند. این در حالی بود که به درستی حبابی بودن قیمت ها را پیش بینی کرده بودند و در سال 2001 بحران آغاز شد. گاهی اوقات بخاطر ترس از احمق آخر شدن (last fool) تبدیل به احمق اول می شویم. بسیاری از افردای که 4-5 ماه گذشته اقدام به فروش کردند از رشد بازار جاماندند.
در چند ماه گذشته ورود نقدینگی به بازار قابل توجه بوده و پسرهای واکسی هم به سمت بازار آمده اند. اگر رشد بازار بواسطه ورود پول جدید باشد هدف های قیمتی چندان قابل پیش بینی نیست و ممکن است قیمت ها تا چند برابر ارزش ذاتی خود رشد کنند.
اما وضعیت بنیادی سهام:
در حال حاضر ارزشگذاری بیشتر نمادها خصوصا نمادهای بزرگ نشان می دهد عمدتا قیمت ها فاصله زیادی با ارزش ذاتی ندارد. متوقف شدن رشد دلار چشم انداز رشد سودآوری را از بین برده و با تداوم وضعیت فعلی از جهش های قیمتی خبری نخواهد بود. برخی از نمادهای کوچک نیز هم اکنون وارد حباب شده اند.
فعلا ممکن است پتانسیل های بنیادی در برخی گروه ها که هنوز دلار 4200 تومانی می گیرند نظیر تایر، قند و شکر، دارو و روغن خوراکی موجود باشد که البته به میزان افزایش نرخ بستگی دارد. یا بطور مثال ارزش بازار بعضی شرکت ها مانند مخابرات، همراه، حکشتی، برخی از بیمه ای ها و ... تناسبی با ارزش دارایی های خود یا ارزش دیگر شرکت ها ندارند.
اما نکته امیدوار کننده آن است که پول وارد شده به بازار جای جذاب دیگری هم ندارد. بازارهای رقیب در رکود هستند و چشم انداز بازدهی در آنها مطلوب نیست. در ریزش سال 92 برخی موسسات تا 28 درصد نیز سود پرداخت می کردند اما اکنون سود بدون ریسک بسیار کمتر است. این حبس نقدینگی اگر اتفاق بیفتد پتانسیل اصلی بازار خواهد بود.
با در نظر گرفتن متغیرهای بنیادی، فروشنده های فعلی نهایتا 10-15 پایین تر دوباره خریدار می شوند و قیمت ها رشد خواهد کرد. انتظار داریم در یک سناریوی بدبینانه بازار در همین حوالی نوسان کند و پس از آرام شدن جو بازار سهم های بهتر مسیر خود را جدا کنند.
@rezayatee
مثال معروفی که رفتارگراها استفاده می کنند مثال «حباب دات کام» است. پیش از بحران شرکت های اینترنتی در سال 2001، بسیاری از تحلیلگران بنیادی از حبابی شدن بازار صحبت می کردند و موقعیت فروش گرفتند اما صعود بازارها ادامه پیدا کرد و یک سال بعد همگی متحمل زیان شدند. این در حالی بود که به درستی حبابی بودن قیمت ها را پیش بینی کرده بودند و در سال 2001 بحران آغاز شد. گاهی اوقات بخاطر ترس از احمق آخر شدن (last fool) تبدیل به احمق اول می شویم. بسیاری از افردای که 4-5 ماه گذشته اقدام به فروش کردند از رشد بازار جاماندند.
در چند ماه گذشته ورود نقدینگی به بازار قابل توجه بوده و پسرهای واکسی هم به سمت بازار آمده اند. اگر رشد بازار بواسطه ورود پول جدید باشد هدف های قیمتی چندان قابل پیش بینی نیست و ممکن است قیمت ها تا چند برابر ارزش ذاتی خود رشد کنند.
اما وضعیت بنیادی سهام:
در حال حاضر ارزشگذاری بیشتر نمادها خصوصا نمادهای بزرگ نشان می دهد عمدتا قیمت ها فاصله زیادی با ارزش ذاتی ندارد. متوقف شدن رشد دلار چشم انداز رشد سودآوری را از بین برده و با تداوم وضعیت فعلی از جهش های قیمتی خبری نخواهد بود. برخی از نمادهای کوچک نیز هم اکنون وارد حباب شده اند.
فعلا ممکن است پتانسیل های بنیادی در برخی گروه ها که هنوز دلار 4200 تومانی می گیرند نظیر تایر، قند و شکر، دارو و روغن خوراکی موجود باشد که البته به میزان افزایش نرخ بستگی دارد. یا بطور مثال ارزش بازار بعضی شرکت ها مانند مخابرات، همراه، حکشتی، برخی از بیمه ای ها و ... تناسبی با ارزش دارایی های خود یا ارزش دیگر شرکت ها ندارند.
اما نکته امیدوار کننده آن است که پول وارد شده به بازار جای جذاب دیگری هم ندارد. بازارهای رقیب در رکود هستند و چشم انداز بازدهی در آنها مطلوب نیست. در ریزش سال 92 برخی موسسات تا 28 درصد نیز سود پرداخت می کردند اما اکنون سود بدون ریسک بسیار کمتر است. این حبس نقدینگی اگر اتفاق بیفتد پتانسیل اصلی بازار خواهد بود.
با در نظر گرفتن متغیرهای بنیادی، فروشنده های فعلی نهایتا 10-15 پایین تر دوباره خریدار می شوند و قیمت ها رشد خواهد کرد. انتظار داریم در یک سناریوی بدبینانه بازار در همین حوالی نوسان کند و پس از آرام شدن جو بازار سهم های بهتر مسیر خود را جدا کنند.
@rezayatee
#بازار_پایه
بازدهی هفتگی شرکت های بازار پایه پس از اجرایی شدن قانون جدید. متوسط بازدهی منفی 17 درصد بوده است.
@rezayatee
بازدهی هفتگی شرکت های بازار پایه پس از اجرایی شدن قانون جدید. متوسط بازدهی منفی 17 درصد بوده است.
@rezayatee
#بازار
فشار فروش امروز در گروه های بانکی، دارویی و برخی از بیمه ای ها زیاد است که بعضا رشد کوتاه مدتی خوبی را تجربه کرده بودند.
سایر گروه های بزرگ بازار مثل فلزات، پتروشیمی، معادن متعادل هستند و نگرانی زیادی در خصوص آنها وجود ندارد.
منفی های فردای برای بانکهای بزرگ جذاب می شود و احتمالا اگر امروز به تعادل نرسند، فردا معاملاتی عادی خواهند داشت. همین سناریو در تیپیکو، دارویی ها و بیمه ها می تواند اتفاق بیفتد.
@rezayatee
فشار فروش امروز در گروه های بانکی، دارویی و برخی از بیمه ای ها زیاد است که بعضا رشد کوتاه مدتی خوبی را تجربه کرده بودند.
سایر گروه های بزرگ بازار مثل فلزات، پتروشیمی، معادن متعادل هستند و نگرانی زیادی در خصوص آنها وجود ندارد.
منفی های فردای برای بانکهای بزرگ جذاب می شود و احتمالا اگر امروز به تعادل نرسند، فردا معاملاتی عادی خواهند داشت. همین سناریو در تیپیکو، دارویی ها و بیمه ها می تواند اتفاق بیفتد.
@rezayatee
#بازار
سوال بعضی از دوستان (تازه وارد ) این است که با زیان 30-40 درصدی بفروشیم یا نگه داریم؟ می شود صرفا برداشت خودمان از وضعیت بنیادی و رفتاری بازار را ارائه کنیم.
اینکه بسیاری از نمادها رشد حبابی داشتند تا حد زیادی مشخص بود و اتفاق نظر هم در خصوص آن وجود داشت. اما با وجود اینکه شاخص کمتر از 10 درصد اصلاح کرده بسیاری از سهم های کوچک بیش از 30 درصد کاهش قیمت داشتند. در یک نمونه بارز شگل از 2500 تومان تا 1300 تومان اصلاح داشته و اکنون با سود نزدیک به 200 تومانی نمی توان خیلی نام حباب بر آن گذاشت. مروری بر سودآوری صنایع کوچکتر نظیر دارویی ها، سیمانی ها، روغن خوراکی، کاشی سازها، شیشه سازها، نسوزها و ... نیز نشان می دهد برخی نمادها ارزان هستند و برخی دیگر هنوز می توانند اصلاح 10-15 درصدی داشته باشند.
در مجموع انتظار داریم اصلاح سنگین بسیاری از نمادها در محدوده شاخص 290-300 هزار واحدی متوقف شود. یعنی نه آن رشد بی محابا چندان منطقی بود و نه ریزشی بیش از این. هر چند آقای بازار به میل و انتظار کسی رفتار نمی کند.
حتی اگر بپذیریم به پایان اصلاح رسیده ایم هنوز سوال اصلی این است که بفروشیم یا نگه داریم؟ پایان اصلاح لزوما به معنای رشد قیمت نیست. معمولا پس از اصلاح شدید که با قفل شدن سهم ها همرا هست، تا مدتی بازار از این نوع سهم ها دوری میکند. نمونه آن را در تابستان سال گذشته دیدیم. شاید بهتر باشد اگر سهمی داریم که نه سود دارد، نه افزایش سرمایه سنگین و نه خبری تاثیر گذار درآینده ای نزدیک، اصراری بر نگهداری آن نداشته باشیم (کاری هم با پروژه های کذایی نداریم). برخی از نمادها اصلاح غیر منطقی داشته اند و می توانند با دید نگهداری تا مجمع سود معقولی ایجاد کنند. همچنین بازی افزایش سرمایه ها احتمالا از اواخر سال جاری آغاز شود و شناسایی این نوع شرکت ها نیز یک استراتژی معاملاتی است.
قطعا وقتی بازار آرام شود و تلاطمات پایان بپذیرد می توان تصمیمات منطقی تری گرفت. همچنان فرصت های سرمایه گذاری خوبی در سهام پدید خواهد آمد.
@rezayatee
سوال بعضی از دوستان (تازه وارد ) این است که با زیان 30-40 درصدی بفروشیم یا نگه داریم؟ می شود صرفا برداشت خودمان از وضعیت بنیادی و رفتاری بازار را ارائه کنیم.
اینکه بسیاری از نمادها رشد حبابی داشتند تا حد زیادی مشخص بود و اتفاق نظر هم در خصوص آن وجود داشت. اما با وجود اینکه شاخص کمتر از 10 درصد اصلاح کرده بسیاری از سهم های کوچک بیش از 30 درصد کاهش قیمت داشتند. در یک نمونه بارز شگل از 2500 تومان تا 1300 تومان اصلاح داشته و اکنون با سود نزدیک به 200 تومانی نمی توان خیلی نام حباب بر آن گذاشت. مروری بر سودآوری صنایع کوچکتر نظیر دارویی ها، سیمانی ها، روغن خوراکی، کاشی سازها، شیشه سازها، نسوزها و ... نیز نشان می دهد برخی نمادها ارزان هستند و برخی دیگر هنوز می توانند اصلاح 10-15 درصدی داشته باشند.
در مجموع انتظار داریم اصلاح سنگین بسیاری از نمادها در محدوده شاخص 290-300 هزار واحدی متوقف شود. یعنی نه آن رشد بی محابا چندان منطقی بود و نه ریزشی بیش از این. هر چند آقای بازار به میل و انتظار کسی رفتار نمی کند.
حتی اگر بپذیریم به پایان اصلاح رسیده ایم هنوز سوال اصلی این است که بفروشیم یا نگه داریم؟ پایان اصلاح لزوما به معنای رشد قیمت نیست. معمولا پس از اصلاح شدید که با قفل شدن سهم ها همرا هست، تا مدتی بازار از این نوع سهم ها دوری میکند. نمونه آن را در تابستان سال گذشته دیدیم. شاید بهتر باشد اگر سهمی داریم که نه سود دارد، نه افزایش سرمایه سنگین و نه خبری تاثیر گذار درآینده ای نزدیک، اصراری بر نگهداری آن نداشته باشیم (کاری هم با پروژه های کذایی نداریم). برخی از نمادها اصلاح غیر منطقی داشته اند و می توانند با دید نگهداری تا مجمع سود معقولی ایجاد کنند. همچنین بازی افزایش سرمایه ها احتمالا از اواخر سال جاری آغاز شود و شناسایی این نوع شرکت ها نیز یک استراتژی معاملاتی است.
قطعا وقتی بازار آرام شود و تلاطمات پایان بپذیرد می توان تصمیمات منطقی تری گرفت. همچنان فرصت های سرمایه گذاری خوبی در سهام پدید خواهد آمد.
@rezayatee
#بازار
بررسی روند شاخص کل
شاخص کل پس از اصلاح قیمتی 8 درصدی، اصلاح زمانی هشت هفته ای را هم تجربه کرد تا بازار به قیمت های جدید عادت کرده و توان پذیرش قیمت های بالاتر را کسب کند. این وضعیت همزمان شد با رشد دلار که محرک اصلی بازار است. قیمت دلار از 11000 تومان با رشد 23 درصدی به 13600 تومان رسیده است و همچنان گارد صعودی دارد.
لایحه بودجه
لایحه بودجه هم به مجلس رفت بدون آنکه ریسکی به بازار تحمیل کرده باشد. اعداد بودجه طوری تنظیم شده اند که همه خوشحال باشند. بنظر می رسد دولت راحت ترین راه ممکن را انتخاب کرده و ترجیح داده کاستی ها را از تورم جبران کند. رشد مالیات (حداقل در بودجه) آنچنان ترسناک نیست و خبری هم از رشد نرخ حامل های انرژی نیست (هر چند در عمل گران خواهد شد). در عوض زمینه سازی برای وارد کردن بانک مرکزی به زمین بازار بدهی در حال انجام است و دولت قصد دارد از منابع بانک مرکزی جهت انتشار بدهی جدید استفاده کند. این وضعیت قطعا به معنای رشد پایه پولی و رشد تورم خواهد بود. از طرفی نرخ بهره قابل کنترل خواهد بود. تورم بدون افزایش نرخ سود بانکی بهترین سناریو برای سهام است. دولت دیگر مانند گذشته منابع ارزی ندارد و رابطه فیشر در تعیین نرخ ارز بهتر کار می کند. بنابراین اگر بودجه اجرایی شود وضعیت تورمی حفظ خواهد شد و نگهداری ریال باید آخرین گزینه سرمایه گذاری باشد.
با این تفاسیر افق سرمایه گذاری در سهام همچنان مثبت خواهد ماند. ریسک های اجتماعی همچنان پابرجا ست اما با توزیع انواع یارانه (حداقل برای مدتی) توهم پولی ایجاد می شود و جو کنترل خواهد شد.
@rezayatee
بررسی روند شاخص کل
شاخص کل پس از اصلاح قیمتی 8 درصدی، اصلاح زمانی هشت هفته ای را هم تجربه کرد تا بازار به قیمت های جدید عادت کرده و توان پذیرش قیمت های بالاتر را کسب کند. این وضعیت همزمان شد با رشد دلار که محرک اصلی بازار است. قیمت دلار از 11000 تومان با رشد 23 درصدی به 13600 تومان رسیده است و همچنان گارد صعودی دارد.
لایحه بودجه
لایحه بودجه هم به مجلس رفت بدون آنکه ریسکی به بازار تحمیل کرده باشد. اعداد بودجه طوری تنظیم شده اند که همه خوشحال باشند. بنظر می رسد دولت راحت ترین راه ممکن را انتخاب کرده و ترجیح داده کاستی ها را از تورم جبران کند. رشد مالیات (حداقل در بودجه) آنچنان ترسناک نیست و خبری هم از رشد نرخ حامل های انرژی نیست (هر چند در عمل گران خواهد شد). در عوض زمینه سازی برای وارد کردن بانک مرکزی به زمین بازار بدهی در حال انجام است و دولت قصد دارد از منابع بانک مرکزی جهت انتشار بدهی جدید استفاده کند. این وضعیت قطعا به معنای رشد پایه پولی و رشد تورم خواهد بود. از طرفی نرخ بهره قابل کنترل خواهد بود. تورم بدون افزایش نرخ سود بانکی بهترین سناریو برای سهام است. دولت دیگر مانند گذشته منابع ارزی ندارد و رابطه فیشر در تعیین نرخ ارز بهتر کار می کند. بنابراین اگر بودجه اجرایی شود وضعیت تورمی حفظ خواهد شد و نگهداری ریال باید آخرین گزینه سرمایه گذاری باشد.
با این تفاسیر افق سرمایه گذاری در سهام همچنان مثبت خواهد ماند. ریسک های اجتماعی همچنان پابرجا ست اما با توزیع انواع یارانه (حداقل برای مدتی) توهم پولی ایجاد می شود و جو کنترل خواهد شد.
@rezayatee
#بازار
دلار 10 درصد دیگر رشد کرد!! از شاخص 90 هزار تا 450 هزار هر بار که بازار به تعادل نزدیک شده یک جهش کوچک در نرخ دلار بازی را عوض کرده است. بلافاصله اکسل ها اپدیت شده و با یک دو دو تا چارتای معمولی به این نتیجه رسیدیم که هنوز سهام بهترین گزینه برای سرمایه گذاری است. حالا در این بین گروهی از شاخص 150 هزار واحدی لجاجت می کنند که همه اش حباب است و گروهی دیگر قیافه می گیرند که دیدید ما درست گفتیم، شما بی سواد ها... مرسی اه.
اگر روند شاخص را بررسی کنیم، محدوده 300-330 هزار واحد با دلار 11 هزار تومنی به تعادل رسید و حتی با متوقف شدن رشد دلار حال خوبی داشت.
با جهش دلار از 11 به 13 شاخص هم کف خود رو به 380-390 هزار واحد رساند.
امروز دلار از مرز 14000 تومان عبور کرده است... یعنی فعلا روند همان است.
ارزش سهام با دو عامل رشد و ریسک تعیین می شود. مدت زیادی است که بازار نسبت به ریسکها بی تفاوت شده ( یا شاید توان محاسبه ریسک را ندارد) و هر چه نرخ رشد سود تورمی بیشتر می شود قیمتهای تعادلی جدید تری پدیدار می شوند.
دلار چند؟
دولت ها تاکنون چند ابزار برای کنترل تورم (ناشی از رشد نقدینگی) داشته اند. اولی دلار نفتی و دومی نرخ دستوری حامل های انرژی. می توان سرمایه اجتماعی را هم به این عوامل اضافه کرد. یعنی اگر این ابزار ها نبودند هر سال دلار ( که خود یک کالا است) به اندازه نقدینگی رشد می کرد.
فعلا از ابزار اول یعنی دلارهای نفتی خبری نیست. دلارهای نفتی با گشایش های سیاسی باز می گردد که چشم اندازی نداریم. ابزار دوم هم با کسری بودجه دولت به خطر افتاده و بعید است روال گذشته تداوم داشته باشد. سرمایه اجتماعی هم که نیاز به توضیح ندارد.
اما نقدینگی چه مقدار رشد خواهد کرد؟ اگر دولت پایه پولی را تغییر ندهد، رشد سالانه 20 درصد ( متناسب با نرخ سود) طبیعی است. اما اگر متغیرهایی مانند کسری بودجه، انتشار اوراق دولتی و عملیات بازار باز را اضافه کنیم رشد به مراتب بیشتر خواهد بود.
یعنی کارخانه تولید نقدینگی وتورم با تمام قدرت کار میکنند و خبری از ابزارهای سرکوب نیست.
خلاصه اینکه تورم ادامه دارد، بازی سودهای تورمی در جریان است و اگر کسی پیش بینی کرد شاخص به شونصد میلیون!! واحد می رسد باید قبل تمسخر به سناریوی ونزوئلایی شدن و مرحوم هوگو چاوز هم فکر کنیم.
ریسک ها کجا می روند؟
سوال مهمی که جواب درستی برایش نداریم این است که ریسک ها به کجا می روند؟ پارادوکس مهمتر اینکه بزرگترین ریسک ناپدید شدن ریسک است!! در منطق ریاضی یک پارادوکسی داریم به نام پارادوکس سلمانی. براساس این پارادوکس شخص آرایشگر ادعا می کند سر کسی را می تراشد که نتواند سر خود را بتراشد. حال سوال این است که سر خود را خواهد تراشید یا نه. اکنون با ریسک هایی روبرو هستیم که نبودشان اصل ریسک است.
چند وقت پیش مطلبی می خواندم که نویسنده معتقد بود « اگر فلان ریسک اضافه شد فلان قدر روی دلار بگذار و اکسل را اپدیت کن». البته این روال کار ما تا به امروز بوده است اما مساله نگران کننده این که ممکن است این ریسک ها جایی یقه را بگیرند.
کاهش مداوم قدرت خرید مردم، کاهش تقاضا، کاهش رشد اقتصادی، افزایش بیکاری، کاهش درآمدهای نفتی و ... روندهایی نیستند که تا ابد ادامه داشته باشند. سناریوی تعادلی (شاید تخیلی) بازار این است که سطحی متعارف!! از ریسک ها باقی بماند اما کامل از بین نرود. یعنی اگر ما برگردیم به صادرات 2.5 میلیون بشکه ای، قطعا دلار هم این ارقام نخواهد بود. ریسک خیلی زیاد هم عواقب نامعلومی دارد.
از حباب چه خبر
مادامی که 70 درصد بازار (به لحاظ ارزش) را حداکثر 10-15 درصد پایینتر خریدار باشیم گذاشتن اسم حباب روی آن چندان معقول نیست. با متغیرهای فعلی (خصوصا دلار 14 تومنی) اکثر گروه های بزرگ بازار (فولاد، سنگ آهن، پتروشیمی و...) قطعا گران نیستند. البته که هر زمان احتمال تغییر شرایط وجود دارد.
این روزها خیلی سخت است در مورد ریسک و گران بودن سهم ها صحبت کنیم اما انصافا خیلی از سهم ها را مرحوم هوگو چاوز و تورم کذایی اش هم نمی توانند از جرگه سهمهای حبابی خارج کنند. هر چند فعلا دور دور این سهم هاست...
@rezayatee
دلار 10 درصد دیگر رشد کرد!! از شاخص 90 هزار تا 450 هزار هر بار که بازار به تعادل نزدیک شده یک جهش کوچک در نرخ دلار بازی را عوض کرده است. بلافاصله اکسل ها اپدیت شده و با یک دو دو تا چارتای معمولی به این نتیجه رسیدیم که هنوز سهام بهترین گزینه برای سرمایه گذاری است. حالا در این بین گروهی از شاخص 150 هزار واحدی لجاجت می کنند که همه اش حباب است و گروهی دیگر قیافه می گیرند که دیدید ما درست گفتیم، شما بی سواد ها... مرسی اه.
اگر روند شاخص را بررسی کنیم، محدوده 300-330 هزار واحد با دلار 11 هزار تومنی به تعادل رسید و حتی با متوقف شدن رشد دلار حال خوبی داشت.
با جهش دلار از 11 به 13 شاخص هم کف خود رو به 380-390 هزار واحد رساند.
امروز دلار از مرز 14000 تومان عبور کرده است... یعنی فعلا روند همان است.
ارزش سهام با دو عامل رشد و ریسک تعیین می شود. مدت زیادی است که بازار نسبت به ریسکها بی تفاوت شده ( یا شاید توان محاسبه ریسک را ندارد) و هر چه نرخ رشد سود تورمی بیشتر می شود قیمتهای تعادلی جدید تری پدیدار می شوند.
دلار چند؟
دولت ها تاکنون چند ابزار برای کنترل تورم (ناشی از رشد نقدینگی) داشته اند. اولی دلار نفتی و دومی نرخ دستوری حامل های انرژی. می توان سرمایه اجتماعی را هم به این عوامل اضافه کرد. یعنی اگر این ابزار ها نبودند هر سال دلار ( که خود یک کالا است) به اندازه نقدینگی رشد می کرد.
فعلا از ابزار اول یعنی دلارهای نفتی خبری نیست. دلارهای نفتی با گشایش های سیاسی باز می گردد که چشم اندازی نداریم. ابزار دوم هم با کسری بودجه دولت به خطر افتاده و بعید است روال گذشته تداوم داشته باشد. سرمایه اجتماعی هم که نیاز به توضیح ندارد.
اما نقدینگی چه مقدار رشد خواهد کرد؟ اگر دولت پایه پولی را تغییر ندهد، رشد سالانه 20 درصد ( متناسب با نرخ سود) طبیعی است. اما اگر متغیرهایی مانند کسری بودجه، انتشار اوراق دولتی و عملیات بازار باز را اضافه کنیم رشد به مراتب بیشتر خواهد بود.
یعنی کارخانه تولید نقدینگی وتورم با تمام قدرت کار میکنند و خبری از ابزارهای سرکوب نیست.
خلاصه اینکه تورم ادامه دارد، بازی سودهای تورمی در جریان است و اگر کسی پیش بینی کرد شاخص به شونصد میلیون!! واحد می رسد باید قبل تمسخر به سناریوی ونزوئلایی شدن و مرحوم هوگو چاوز هم فکر کنیم.
ریسک ها کجا می روند؟
سوال مهمی که جواب درستی برایش نداریم این است که ریسک ها به کجا می روند؟ پارادوکس مهمتر اینکه بزرگترین ریسک ناپدید شدن ریسک است!! در منطق ریاضی یک پارادوکسی داریم به نام پارادوکس سلمانی. براساس این پارادوکس شخص آرایشگر ادعا می کند سر کسی را می تراشد که نتواند سر خود را بتراشد. حال سوال این است که سر خود را خواهد تراشید یا نه. اکنون با ریسک هایی روبرو هستیم که نبودشان اصل ریسک است.
چند وقت پیش مطلبی می خواندم که نویسنده معتقد بود « اگر فلان ریسک اضافه شد فلان قدر روی دلار بگذار و اکسل را اپدیت کن». البته این روال کار ما تا به امروز بوده است اما مساله نگران کننده این که ممکن است این ریسک ها جایی یقه را بگیرند.
کاهش مداوم قدرت خرید مردم، کاهش تقاضا، کاهش رشد اقتصادی، افزایش بیکاری، کاهش درآمدهای نفتی و ... روندهایی نیستند که تا ابد ادامه داشته باشند. سناریوی تعادلی (شاید تخیلی) بازار این است که سطحی متعارف!! از ریسک ها باقی بماند اما کامل از بین نرود. یعنی اگر ما برگردیم به صادرات 2.5 میلیون بشکه ای، قطعا دلار هم این ارقام نخواهد بود. ریسک خیلی زیاد هم عواقب نامعلومی دارد.
از حباب چه خبر
مادامی که 70 درصد بازار (به لحاظ ارزش) را حداکثر 10-15 درصد پایینتر خریدار باشیم گذاشتن اسم حباب روی آن چندان معقول نیست. با متغیرهای فعلی (خصوصا دلار 14 تومنی) اکثر گروه های بزرگ بازار (فولاد، سنگ آهن، پتروشیمی و...) قطعا گران نیستند. البته که هر زمان احتمال تغییر شرایط وجود دارد.
این روزها خیلی سخت است در مورد ریسک و گران بودن سهم ها صحبت کنیم اما انصافا خیلی از سهم ها را مرحوم هوگو چاوز و تورم کذایی اش هم نمی توانند از جرگه سهمهای حبابی خارج کنند. هر چند فعلا دور دور این سهم هاست...
@rezayatee
#بازار
رشد پرشتاب بازار طی چند ماه اخیر زمینه را برای اصلاح شاخص فراهم کرده و با توجه به ابهامات پیش رو ، نقد کردن بخشی از پرتفو رفتاری غیر منطقی نیست. مهمتر این است که بدانیم در مرحله اصلاح هستیم یا ریزش؟ عواملی نظیر قیمت نفت، کرونا، دعوای مدیران رده بالا ، تسویه اعتباری ها و ... مهم و تاثیرگذار هستند اما بنظر می رسد همچنان حرف آخر را روند قیمت دلار خواهد زد. تا زمانی که دلار تثبیت نشده باشد نمی توانیم با اطمینان از ریزش حرف بزنیم چرا که دلار( تورم) توان غلبه بر اکثر متغیرهای بیرونی را دارد.
روندهای نزولی بلند مدت نتیجه توالی اخبار منفی هستند اما به هر حال فعلا شواهدی مبنی بر اینکه قیمت دلار قرار است نزولی شود نداریم.
@Rezayatee
رشد پرشتاب بازار طی چند ماه اخیر زمینه را برای اصلاح شاخص فراهم کرده و با توجه به ابهامات پیش رو ، نقد کردن بخشی از پرتفو رفتاری غیر منطقی نیست. مهمتر این است که بدانیم در مرحله اصلاح هستیم یا ریزش؟ عواملی نظیر قیمت نفت، کرونا، دعوای مدیران رده بالا ، تسویه اعتباری ها و ... مهم و تاثیرگذار هستند اما بنظر می رسد همچنان حرف آخر را روند قیمت دلار خواهد زد. تا زمانی که دلار تثبیت نشده باشد نمی توانیم با اطمینان از ریزش حرف بزنیم چرا که دلار( تورم) توان غلبه بر اکثر متغیرهای بیرونی را دارد.
روندهای نزولی بلند مدت نتیجه توالی اخبار منفی هستند اما به هر حال فعلا شواهدی مبنی بر اینکه قیمت دلار قرار است نزولی شود نداریم.
@Rezayatee
#بازار
ارزش روزانه معاملات به بیش از 10 هزار میلیارد تومان رسیده یعنی اگر دارایی حقیقی های قدیمی بازار که پرتفوی فعالی دارند:
2500 میلیارد تومان باشه فقط طی 60 دقیقه میتونن از بازار خارج بشن،
اگر 5000 میلیارد تومان باشه طی 120 دقیقه میتونن از بازار خارج بشن
اگر 10000 میلیارد تومن باشه فقط 4 ساعت زمان نیاز دارن
یعنی خروج دسته جمعی قدیمی ها نهایت یک روز بازار رو منفی میکنه. فرمان بازار به دست تازه وارد هاست. متغیر اصلی همین جریان پول هست تا زمانیکه ورود پول به این شدت دیده میشه بازار هم میره بالاتر .
ارزش روزانه معاملات به بیش از 10 هزار میلیارد تومان رسیده یعنی اگر دارایی حقیقی های قدیمی بازار که پرتفوی فعالی دارند:
2500 میلیارد تومان باشه فقط طی 60 دقیقه میتونن از بازار خارج بشن،
اگر 5000 میلیارد تومان باشه طی 120 دقیقه میتونن از بازار خارج بشن
اگر 10000 میلیارد تومن باشه فقط 4 ساعت زمان نیاز دارن
یعنی خروج دسته جمعی قدیمی ها نهایت یک روز بازار رو منفی میکنه. فرمان بازار به دست تازه وارد هاست. متغیر اصلی همین جریان پول هست تا زمانیکه ورود پول به این شدت دیده میشه بازار هم میره بالاتر .
#بازار
با توجه به کاهش قیمت های جهانی، پیش بینی می شود سود خالص بازار از 22 میلیارد دلار در سال 98 به حدود 18 میلیارد دلار کاهش پیدا کند. این افت سود ممکن است در سال 1400 جبران شود.
نسبت P بر E بازار با مفروضات بالا 13.6 واحد محاسبه می شود که با دلار 20 هزار تومانی به 10 واحد کاهش پیدا می کند.
متوسط تاریخی این نسبت حدود 6-8 واحد بوده است. اینکه با ورود نقدینگی به بازار و حذف درآمدهای نفتی، نسبت P بر E بیش از 10 واحدی توجیه بنیادی دارد یا خیر جای بحث دارد. هر چند در نهایت زمان این مساله را مشخص می کند اما بحث در مورد آن ضروری است.
@rezayatee
با توجه به کاهش قیمت های جهانی، پیش بینی می شود سود خالص بازار از 22 میلیارد دلار در سال 98 به حدود 18 میلیارد دلار کاهش پیدا کند. این افت سود ممکن است در سال 1400 جبران شود.
نسبت P بر E بازار با مفروضات بالا 13.6 واحد محاسبه می شود که با دلار 20 هزار تومانی به 10 واحد کاهش پیدا می کند.
متوسط تاریخی این نسبت حدود 6-8 واحد بوده است. اینکه با ورود نقدینگی به بازار و حذف درآمدهای نفتی، نسبت P بر E بیش از 10 واحدی توجیه بنیادی دارد یا خیر جای بحث دارد. هر چند در نهایت زمان این مساله را مشخص می کند اما بحث در مورد آن ضروری است.
@rezayatee