رضا جوشن
اپیزود ۷۳ در #آکادمی_بهره_وری انواع شخصیت ها در ارتباطات (شناخت از تفاوت ها چه کمکی در بهبود روابط ما می کند؟) یکی از کنجکاویها و فانتزی های بشر همیشه این بوده است که بتواند خودش را از نگاه دیگران ببیند و بداند که دیگران چه قضاوتی درباره او در ذهنشان دارند.…
مقدمه انواع شخصیت ها
reza joshan
رضا جوشن
اپیزود ۹۰ #آکادمی_بهره_وری مواجهه با افراد نا آرام ( چگونه می توان با افراد نا آرام، ارتباط پایداری برقرار کرد؟ ) یکی از موضوعاتی که افراد زیادی از آن شاکی و گله مند هستند، زندگی یا همکاری با کسانی است که آرامش فردی، ذهنی یا روانی ندارند؛ کسانی که خیلی زود…
مقدمه مواجهه با افراد نا آرام
reza joshan
رسیدن به کمال
✍ نویسنده: نامعلوم
در نیویورک، بروکلین، در ضیافت شامی که مربوط به جمع آوری کمک مالی برای مدرسه مربوط به بچه های دارای ناتوانی ذهنی بود، پدر یکی از این بچه ها نطقی کرد که هرگز برای شنوندگان آن فراموش نمی شود ...
او با گریه گفت: کمال در بچه من "شایا" کجاست؟
هرچیزی که خدا می آفریند کامل است.
اما بچه من نمی تونه چیزهایی رو بفهمه که بقیه بچه ها می تونند.
بچه من نمی تونه چهره ها و چیزهایی رو که دیده مثل بقیه بچه ها بیاد بیاره.
کمال خدا در مورد شایا کجاست ؟!
افرادی که در جمع بودند شوکه و اندوهگین شدند ...
پدر شایا ادامه داد: به اعتقاد من هنگامی که خدا بچه ای شبیه شایا را به دنیا می آورد، کمال اون بچه رو در روشی می گذارد که دیگران با اون رفتار می کنند!
و سپس داستان زیر را درباره شایا گفت:
یک روز که من و شایا در پارکی قدم می زدیم تعدادی بچه را دیدیم که بیسبال بازی می کردند.
شایا پرسید : بابا به نظرت اونا منو بازی میدن...؟!
پدر شایا می دونست که پسرش بازی بلد نیست و احتمالاً بچه ها اونو تو تیمشون نمی خوان، اما او فهمید که اگه پسرش برای بازی پذیرفته بشه، حس یکی بودن با اون بچه ها می کنه.
پس به یکی از بچه ها نزدیک شد و پرسید : آیا شایا می تونه بازی کنه؟!
اون بچه به هم تیمی هاش نگاه کرد که نظر آنها رو بخواهد ولی جوابی نگرفت و خودش گفت: ما 6 امتیاز عقب هستیم و بازی در راند 9 است.
فکر می کنم اون بتونه در تیم ما باشه و ما تلاش می کنیم اونو در راند 9 بازی بدیم ....
درنهایت تعجب، چوب بیسبال رو به شایا دادند! همه می دونستند که این غیر ممکنه زیرا شایا حتی بلد نیست که چطوری چوب رو بگیره! اما همینکه شایا برای زدن ضربه رفت، توپ گیر چند قدمی نزدیک شد تا توپ رو خیلی اروم بیاندازه که شایا حداقل بتونه ضربه ارومی بزنه ... اولین توپ که پرتاب شد، شایا ناشیانه زد و از دست داد! یکی از هم تیمی های شایا نزدیک شد و دوتایی چوب رو گرفتند و روبروی پرتاب کن ایستادند.
توپگیر دوباره چند قدمی جلو آمد و اروم توپ رو انداخت.
شایا و هم تیمیش ضربه آرومی زدند و توپ نزدیک توپگیر افتاد، توپگیر توپ رو برداشت و می تونست به اولین نفر تیمش بده و شایا باید بیرون می رفت و بازی تمام می شد ... اما بجای اینکار، اون توپ رو جایی دور از نفر اول تیمش انداخت و همه داد زدند : شایا، برو به خط اول، برو به خط اول!!!
تا به حال شایا به خط اول ندویده بود! شایا هیجان زده و با شوق خط عرضی رو با شتاب دوید.
وقتی که شایا به خط اول رسید، بازیکنی که اونجا بود می تونست توپ رو جایی پرتاب کنه که امتیاز بگیره و شایا از زمین بره بیرون، ولی فهمید که چرا توپگیر توپ رو اونجا انداخته! توپ رو بلند اونور خط سوم پرت کرد و همه داد زدند : بدو به خط 2، بدو به خط 2 !!! شایا بسمت خط دوم دوید.
دراین هنگام بقیه بچه ها در خط خانه هیجان زده و مشتاق حلقه زده بودند ...
همینکه شایا به خط دوم رسید، همه داد زدند : برو به 3 !!! وقتی به 3 رسید، افراد هر دو تیم دنبالش دویدند و فریاد زدند: شایا، برو به خط خانه...! شایا به خط خانه دوید و همه 18 بازیکن شایا رو مثل یک قهرمان رو دوششان گرفتنند مانند اینکه اون یک ضربه خیلی عالی زده و کل تیم برنده شده باشه ...
پدر شایا درحالیکه اشک در چشم هایش بود گفت: اون 18 پسر به کمال رسیدند ...
شایا واسطهای شده بود برای رسیدن اون 18 نفر به کمال !
این روتعمیم بدیم به خودمون و همه کسانی که باهاشون زندگی می کنیم
هیچ کدوم از ما کامل نیستیم و جایی از وجودمون ناتوانی هایی داریم
اطرافیان ما هم همین طورند؛
بیایید با آرامش از ناتوانی های اطرافیانمون بگذریم و همدیگر رو به خاطر نقص هامون خرد نکنیم، همهی این ناتوانیها و نقصها میتواند برای به کمال رسیدن ما و بقیه باشد!
با عشق، هم خودمون رو به سمت بزرگی و کمال ببریم و هم اطرافیانمون رو.
#تفکر
👈کدوم نقص یا ناتوانی در همسر یا همکارتان، شما رو اذیت یا کلافه و عصبی میکنه؟
امروز به این فکر کنید که شما از طریق همون نقطهضعفی که در طرف مقابلتون قرار داره، چجوری میتونین در مسیر کمال قرار بگیرید ؟
#مدیریت_بر_خویشتن #مهارتهای_ارتباطی
#مهارتهای_رهبری
✍ نویسنده: نامعلوم
در نیویورک، بروکلین، در ضیافت شامی که مربوط به جمع آوری کمک مالی برای مدرسه مربوط به بچه های دارای ناتوانی ذهنی بود، پدر یکی از این بچه ها نطقی کرد که هرگز برای شنوندگان آن فراموش نمی شود ...
او با گریه گفت: کمال در بچه من "شایا" کجاست؟
هرچیزی که خدا می آفریند کامل است.
اما بچه من نمی تونه چیزهایی رو بفهمه که بقیه بچه ها می تونند.
بچه من نمی تونه چهره ها و چیزهایی رو که دیده مثل بقیه بچه ها بیاد بیاره.
کمال خدا در مورد شایا کجاست ؟!
افرادی که در جمع بودند شوکه و اندوهگین شدند ...
پدر شایا ادامه داد: به اعتقاد من هنگامی که خدا بچه ای شبیه شایا را به دنیا می آورد، کمال اون بچه رو در روشی می گذارد که دیگران با اون رفتار می کنند!
و سپس داستان زیر را درباره شایا گفت:
یک روز که من و شایا در پارکی قدم می زدیم تعدادی بچه را دیدیم که بیسبال بازی می کردند.
شایا پرسید : بابا به نظرت اونا منو بازی میدن...؟!
پدر شایا می دونست که پسرش بازی بلد نیست و احتمالاً بچه ها اونو تو تیمشون نمی خوان، اما او فهمید که اگه پسرش برای بازی پذیرفته بشه، حس یکی بودن با اون بچه ها می کنه.
پس به یکی از بچه ها نزدیک شد و پرسید : آیا شایا می تونه بازی کنه؟!
اون بچه به هم تیمی هاش نگاه کرد که نظر آنها رو بخواهد ولی جوابی نگرفت و خودش گفت: ما 6 امتیاز عقب هستیم و بازی در راند 9 است.
فکر می کنم اون بتونه در تیم ما باشه و ما تلاش می کنیم اونو در راند 9 بازی بدیم ....
درنهایت تعجب، چوب بیسبال رو به شایا دادند! همه می دونستند که این غیر ممکنه زیرا شایا حتی بلد نیست که چطوری چوب رو بگیره! اما همینکه شایا برای زدن ضربه رفت، توپ گیر چند قدمی نزدیک شد تا توپ رو خیلی اروم بیاندازه که شایا حداقل بتونه ضربه ارومی بزنه ... اولین توپ که پرتاب شد، شایا ناشیانه زد و از دست داد! یکی از هم تیمی های شایا نزدیک شد و دوتایی چوب رو گرفتند و روبروی پرتاب کن ایستادند.
توپگیر دوباره چند قدمی جلو آمد و اروم توپ رو انداخت.
شایا و هم تیمیش ضربه آرومی زدند و توپ نزدیک توپگیر افتاد، توپگیر توپ رو برداشت و می تونست به اولین نفر تیمش بده و شایا باید بیرون می رفت و بازی تمام می شد ... اما بجای اینکار، اون توپ رو جایی دور از نفر اول تیمش انداخت و همه داد زدند : شایا، برو به خط اول، برو به خط اول!!!
تا به حال شایا به خط اول ندویده بود! شایا هیجان زده و با شوق خط عرضی رو با شتاب دوید.
وقتی که شایا به خط اول رسید، بازیکنی که اونجا بود می تونست توپ رو جایی پرتاب کنه که امتیاز بگیره و شایا از زمین بره بیرون، ولی فهمید که چرا توپگیر توپ رو اونجا انداخته! توپ رو بلند اونور خط سوم پرت کرد و همه داد زدند : بدو به خط 2، بدو به خط 2 !!! شایا بسمت خط دوم دوید.
دراین هنگام بقیه بچه ها در خط خانه هیجان زده و مشتاق حلقه زده بودند ...
همینکه شایا به خط دوم رسید، همه داد زدند : برو به 3 !!! وقتی به 3 رسید، افراد هر دو تیم دنبالش دویدند و فریاد زدند: شایا، برو به خط خانه...! شایا به خط خانه دوید و همه 18 بازیکن شایا رو مثل یک قهرمان رو دوششان گرفتنند مانند اینکه اون یک ضربه خیلی عالی زده و کل تیم برنده شده باشه ...
پدر شایا درحالیکه اشک در چشم هایش بود گفت: اون 18 پسر به کمال رسیدند ...
شایا واسطهای شده بود برای رسیدن اون 18 نفر به کمال !
این روتعمیم بدیم به خودمون و همه کسانی که باهاشون زندگی می کنیم
هیچ کدوم از ما کامل نیستیم و جایی از وجودمون ناتوانی هایی داریم
اطرافیان ما هم همین طورند؛
بیایید با آرامش از ناتوانی های اطرافیانمون بگذریم و همدیگر رو به خاطر نقص هامون خرد نکنیم، همهی این ناتوانیها و نقصها میتواند برای به کمال رسیدن ما و بقیه باشد!
با عشق، هم خودمون رو به سمت بزرگی و کمال ببریم و هم اطرافیانمون رو.
#تفکر
👈کدوم نقص یا ناتوانی در همسر یا همکارتان، شما رو اذیت یا کلافه و عصبی میکنه؟
امروز به این فکر کنید که شما از طریق همون نقطهضعفی که در طرف مقابلتون قرار داره، چجوری میتونین در مسیر کمال قرار بگیرید ؟
#مدیریت_بر_خویشتن #مهارتهای_ارتباطی
#مهارتهای_رهبری
Telegram
رضاجوشن
رسیدن به کمال
✍ نویسنده: نامعلوم
در نیویورک، بروکلین، در ضیافت شامی که مربوط به جمع آوری کمک مالی برای مدرسه مربوط به بچه های دارای ناتوانی ذهنی بود، پدر یکی از این بچه ها نطقی کرد که هرگز برای شنوندگان آن فراموش نمی شود ...
او با گریه گفت: کمال در بچه…
✍ نویسنده: نامعلوم
در نیویورک، بروکلین، در ضیافت شامی که مربوط به جمع آوری کمک مالی برای مدرسه مربوط به بچه های دارای ناتوانی ذهنی بود، پدر یکی از این بچه ها نطقی کرد که هرگز برای شنوندگان آن فراموش نمی شود ...
او با گریه گفت: کمال در بچه…
چرخه را عوض کن
reza joshan
چرخه را عوض کن
بهجای ادب کردن همدیگه، بیاین تمرین کنیم که بهم حال بدیم !
#مهارتهای_ارتباطی
#رادیو_بهره_وری
بهجای ادب کردن همدیگه، بیاین تمرین کنیم که بهم حال بدیم !
#مهارتهای_ارتباطی
#رادیو_بهره_وری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
برای اینکه موسیقی زندگی قشنگتر بشه، آهنگساز باید یهجاهایی رو سکوت بذاره 😉
#مدیریت_بر_خویشتن #مهارتهای_ارتباطی
#کلیپ_آموزشی
#مدیریت_بر_خویشتن #مهارتهای_ارتباطی
#کلیپ_آموزشی