عریضه "اشعار رضا دین پرور"
1.2K subscribers
155 photos
71 videos
1 file
12 links
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام)
*تنها صفحه رسمی*
Download Telegram
چقدر حرف که بی ربط آمده، تا... با...
برای آنکه شود حرف من مهیا با...

دو چشم من به گمانم که آشنا هستید
یکی دو بار به نی دیده ام شما را با...

دلم قرار گذاشتم که تنگ تو نشود
ولی گرفته دل دختر تو حالا با...

بهانه بود وَ یا نه، هنوز مبهوتم
ببین که شد قد من زیر ضربه ها تا، با...

نگاه ها چقدر مُهر نیلی ام زده اند
زبس که بیست گرفتم ز درس انشاء، با...

توأم تویی که به نی نور می دهی هر دم
تویی که جلوه گری در خرابه مهتابا.

میان دفتر صدبرگ پاره قلبم
یکی دو جمله برای تو ساختم با، با.

معادلات زمانه چقدر مجهولند
سفر برای چه رفتی؟ شده معما، با...

تمام قدرت خود را که...نه، نشد که نشد
نشد حریر گره خورده سرم وا، با...

مقدمه چقَدَر؟! اصل مطلبم این است
تمام پیکر من درد می کند بابا.

#حضرت_رقیه_س
#موقوف_المعانی
#اسارت
#خرابه
#شام

@reza_dinparvar101
خدا جلوه اش در دل عارفین
من الاولین بوده و الاخرین

بنازم به نازی که از ما کشید
بنازم به این احسن الخالقین

مرا آفریده برای حسین
لک الحمد، حمد همه شاکرین

یکی گفت در گوش من یاحسین
شنیدم دو یا ارحم الراحمین

به قرآن، بهشت خدا بی حسین
شود بدتر از اسفل السافلین

به مستی من لحظه ای شک نکن
که جوشیده ام در چهل اربعین

سرشته شده با رقیه گلم
منم بندهء آن خرابه نشین

ندارم به زهرا کسی را جز او
ندارم به شخصی بجز او یقین

اگر روز محشر به زهرا نشد
مرا می سپارد به ام البنین

پناه رقیه فقط زینب است
سپرده است جان را به جان آفرین

تصور کن آغوش زینب شده
رکابی که بی او ندارد نگین

طبق آمده با سری غرقه خون
سری آمده از تنور، آتشین

نشست و پدر را به دامن گرفت
سپس گفت؛ ای ماهم، ای نازنین؛

شده لکنتم بیشتر، بین شام
شده حرف من نقطه چین نقطه چین

ورم داشت دستم که بالا نرفت
نشد رو بپوشانم از آستین

روی صورتم جای یک بوسه نیست
خبر داری از سیلی آن و این؟!

لگد خورده ام بسکه خوردی لگد
زمین خورده ام بسکه خوردی زمین

نخوردی اگر چوب، در تشت زر
چرا شد لب تشنه ات این چنین

شنیدی چرا دخترت شد مریض
کنیزی صدا کرده من را کنیز

#امام_حسین_ع
#حضرت_رقیه_س
#شهادت
#خرابه
#شام

@reza_dinparvar101
بیتاب، در اوج انتظارم
در خواب، ولی سر قرارم

از عمه شنیده ام می آیی
بهتر شده درد بیشمارم

شب ها بغلم نبوده ای که
سر را روی سنگ می گذارم

خوش می گذرد به روی نیزه؟!
ای ماه قشنگ روزگارم!

مفقودالاثر شدی، تنت کو
شرمنده شدم که ماندگارم

مهمان خرابهء منی تو
بالا ننشین، بیاکنارم

برداشتمت ولی به زحمت
آیینهء خُرد و پُر غبارم

سوغاتی توست پس ببخشید
از اینکه شکسته گوشوارم

سنگین شده این لباس پاره
ناجور شده قد و قوارم

هرچند که جان ندارم امشب
بر غصهء بدتری دچارم

تصویر تو مبهم است و خاکی
خسته شدم از دو چشم تارم

یک نقطه نشان بده ببوسم
انداخته ای گره به کارم

معجر نه! سر تو پس گرفتم
مُردم ز لبت نفس گرفتم

#حضرت_رقیه_س
#شهادت
#خرابه
#شام

🖤 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101