عریضه "اشعار رضا دین پرور"
1.24K subscribers
161 photos
72 videos
1 file
12 links
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام)
*تنها صفحه رسمی*
Download Telegram
#امام_حسین_ع
#حضرت_رقیه_س
#محرم


ماه شبهای همه، خورشید ناپیدا حسین
هرکسی تنهاست ذکرش میشود تنها حسین

دستگیری میکند از عاشق بی دست و پا
می نشاند نوکر آلوده را بالا حسین

بر کسی دل بسته ام که دل نبسته بر کسی
از همه دل کنده ام در این جهان الاّ حسین

کار من گریه است از بدو تولد تا ابد
خیر دیگر که ندیدم من از این دنیا...حسین

بارها گفتم نمی بخشد ولی بخشید و گفت
بارآفت خورده ات را میخرد یکجا حسین

سیزده نور خدا را دوست دارم مثل هم
چون که میدانم در آنها هست استثنا حسین

چونکه محتاج خدا بودم میان روضه ها
وقت یا الله آمد بر زبانم یا حسین

هم امامت، هم قیامت، هم شفاعت میکند
روز محشر هم بیاید کار دارم با حسین

کاف، ها، یا، عین، صاد ِسورهء مریم جدا
سوره والفجر، روی نیزه شد معنا حسین

من فدای دختری که در خرابه بود و گفت:
با همان لکنت به سختی چند تا بابا حسین...

خورده ام از این و آن مشت و لگد حالا بگو
که شدم من پیرتر یا مادرت زهرا حسین؟!

@reza_dinparvar101
#حضرت_رقیه_س
#محرم

بی سر و پایی رسیده بر در میخانه ات
سوخته بین گناهانش پر پروانه ات
من کی ام بیچاره ات، آواره ات، دیوانه ات
پس قبولم کن بیایم گوشهء ویرانه ات
دختر زهرای مرضیه که زهرای منی
هرچه هم بالا بیایم، باز بالای منی

صد گره برکار خود انداختم، حل کن مرا
عرض حاجت می کنم، شرح مطوّل کن مرا
پشت هم در می زنم، خیلی معطّل کن مرا
بر حسین فاطمه اصلا" محوّل کن مرا
گفتمت باری تعالی، این جهالت نیست که
پادشاه عالمی اصلا" سه سالت نیست که

دائم از اشک دو چشمت حوض کوثر می کشم
مست مستم که سبو پشت سبو سر می کشم
تو سلیمانی و من مورم که لشکر می کشم
با هو الهو باتو یا زینب، مکرر می کشم
قبله جان منی، ای شرح مشروح سحر
جان زهرا، جان زینب، آبرویم را بخر

ضربه هایی فرصت یک بار آهت را گرفت
پنجه ها مثل خسوفی روی ماهت را گرفت
بشکند دستی که هر شب، سرپناهت را گرفت
ای بسوزد زجر که سوی نگاهت را گرفت
دست های کوچکت زخمی شده در سلسله
کُشت ما را روضهء جاماندنت از قافله

گفتی ای نیزه نشین؛ آیا تویی بابای من؟
خوب شد که آمدی در لیله الاسرای من
خرد شد زیر هجوم نیزه داران پای من
بر زمین خوردم، ولی تو سنگ خوردی جای من
شمر با لحن بد خود بر همه می تاخت وای
دختر شامی ترا هم دست می انداخت وای

روضه ام را سخت و آسانش کنی، سوزانده اند
آنکه می خواهی تو سامانش کنی، سوزانده اند
رو نمانده تا که درمانش کنی، سوزانده اند
مو نمانده تا پریشانش کنی، سوزانده اند
آمدی پیشم ولی دیر آمدی، دیر آمدی
آمدی حالا که زهرایت شده پیر آمدی

@reza_dinparvar101
#مناجات_امام_زمان_عج
#ورودیه
#محرم

در راه هجرانت، سرم گرم بیابان است
خاک کویر چشم من، محتاج باران است

شب تا سحر جای گلایه، اشک می ریزم
حاجت رواتر میشود هرکس که گریان است

مَردم که عاشق بودن من را نمی فهمند
در هجر، وصل است و میان وصل، هجران است

منّت سرم نگذاشتی! حق گردنم داری
چون در بساط تو غریبه مثل مهمان است

یک شب قدم بگذار بر چشم گنهکارم
یک شب قدم بگذار بر این دل که ویران است

امروز حرف فاطمه روی زمین مانده
هرکس نباشد روضه خوان، فردا پشیمان است

من نذر کردم در مُحرّم سینه زن باشم
وقتی که دورم از حرم، جان دادن آسان است

دروازه های کربلا را روی ما بستند!
نوکر بدون کربلا در کنج زندان است

در محملش محکم گره زد معجر خود را
زینب رسیده کربلا، حالش پریشان است

@reza_dinparvar101
عریضه "اشعار رضا دین پرور" pinned «با سلام و تحیت؛ برای استفاده از اشعار موضوعی ماه های محرم و صفر، از هشتک های زیر استفاده فرمائید. " التماس دعا " #محرم #مناجات_امام_زمان_عج #امام_حسین_ع #حضرت_مسلم_ع #طفلان_حضرت_مسلم_ع #ورودیه #حضرت_رقیه_س #طفلان_حضرت_زینب_س #حضرت_عبدالله_بن_حسن_ع…»
#طفلان_حضرت_زینب_س
#محرم

هرچند کار من شده اصرار، این بار
پس می زند چشمت مرا انگار، این بار

گرچه به دوری دوستی عادت ندارم
شاید که باشد خوب تر این کار، این بار

از زیر قرآن رد شدند این بچه هایم
من نیستم پیش تو بالاجبار، این بار

اخباری از این دست دارد می رسد که
شد داغ تر در معرکه بازار، این بار

دارد مرا گویا جدا می سازد از تو
هر ضربه ای که می شود تکرار، این بار

من مادری کردم برایت بعد مادر
پس درک کن حال مرا ای یار، این بار

شمشیر و تیر و سنگ ها کاری نکردند
بارید نیزه از در و دیوار، این بار

نذری اکبر را که دادی پخش کردند
حالا نمک از سفره ام بردار، این بار

شرمنده بودم که عبا برداشتی، حال
آمد زمین از دوش من این بار، این بار

تشییع کن بر شانه ات جان مرا هم
سهمی برای خواهرت نگذار این بار

@reza_dinparvar101
#مناجات_امام_زمان_عج
#محرم
#شب_جمعه

ترا به جان رقیه بیا به مجلس ما
"بیا و مردهء ما را به کربلا برسان"

رسید تا که طبق، دختری قیامت کرد
صدا زد عمه بیا و به من عصا برسان

@reza_dinparvar101
#امام_حسن_ع
#امام_حسین_ع
#محرم

به داد نوکر عاصی فقط رسیده حسین
مرا همینکه خریده حسن، خریده حسین

کمال بندگیم انقطاع از دنیاست
دل مرا زهمه جز حسن بریده حسین

حسن کریم،حسن سفره دار،حسن آقا
بدون اذن حسن سفره ای نچیده حسین

ازل حسین و ابد هم حسین وفی مابین
شده گدای حسن هرچه آفریده حسین

حسن امامِ حسین و حسین امامِ حسن
حسن مراد حسین و حسن مرید حسین

به یا حمید و به یا عالی و به یا فاطر
حسن گرفته گناه مرا ندیده حسین

دوگوش تا نجف آورده ام به عشق علی
یکی شنیده حسن، آن یکی شنیده حسین

طرف حساب خدا در صف جزا حسن است
اگرچه هست بجا وعده و وعید حسین

هنوز عطر حسن میرسد زکرببلا
زبسکه از لب قاسم عسل چشیده حسین

حرم نخواست حسن، پس حرم نخواه از او
حرم بخواه از ارباب سربریده حسین
***
زنی پی سر تو روی نیزه میگردد
زنی شبیه به زهرای قد خمیده حسین

بگو که خواهرت آرامتر به سر بزند
بگو کسی به دهانت نمی دویده حسین

بگو که خنجر خود را کسی در این گودال
به روی بوسه زینب نمی کشیده حسین

@reza_dinparvar101
#حضرت_عباس_ع
#محرم
#تاسوعا

زخم خوردی ماه خیمه از ستاره بیشتر
داشتم از تو برادر انتظار بیشتر

آنقدر پاشیده ای از هم که با ترس زیاد
بوسه بر فرقت زدم با استخاره بیشتر

با دوتا دست قلم، از اسب خوردی بر زمین
کاش آنجا داشتی یک راه چاره بیشتر

بعد داغ اکبرم، داغ تو پشتم را شکست
شد صدای خنده ها اینجا دوباره بیشتر

تازه چشمت را مرتب کرده ام بازش نکن
چونکه می ریزد به هم با یک اشاره بیشتر

آن قد و بالای رعنای تو کوچکتر شده
گرچه مشک تو شده چندین قواره بیشتر

ما دوتا از این دقیقه بیقرار معجریم
از دم دروازه تا دارالاماره بیشتر

چشم تو با پارچه که بسته شد بر روی نی
دور زینب میشود چشم نظاره بیشتر

@reza_dinparvar101
#حضرت_عباس_ع
#محرم
#تاسوعا

ای کاش که می شد سر آن تیر درآید
تیری که به چشمان علمدار نشسته

سردار سلحشور سپاه حرم من
پای سر تو چند خریدار نشسته

@reza_dinparvar101
#مناجات_امام_زمان_عج
#محرم
#تاسوعا
#شب_عاشورا

یوسف نیامدی سر بازار، این دهه
یا اینکه من ندیدمت ای یار، این دهه

بیگانه ها مرا به پشیزی نمی خرند
من را ببین به چشم خریدار، این دهه

چون باورم نمی شود اینجا نیامدی
از یاد من نمی رود این بار، این دهه

آقا برای آمدنت پهن کرده ام
سجاده ای به وسعت دیدار، این دهه

رجعت، بلوغ سینه زنی های شیعه است
عالم شد از حضور تو سرشار، این دهه

خون شهید کرببلا خطّ قرمز است
خطیّ که داد بر همه اخطار، این دهه


حس کردم از تمام وجود خودم ترا
دیشب که شد به نام علمدار، این دهه

من ده شب است روزهء گریه گرفته ام
تا از سرشک تو کنم افطار، این دهه

در روضه ات نشستم و باور نمیکنم
دارد تمام می شود انگار، این دهه


@reza_dinparvar101
#حضرت_زینب_س
#شب_عاشورا
#روضه_وداع
#محرم

هی قسم دادم ترا بر چشم گریانم، نرو
برنمیگردی دگر ای روح وریحانم، نرو

جان من بودی و هستی جان من! یک جان بگو
عشق من! جانان من، از جسم بی جانم نرو

بوسه بر حلقوم خشکت هم مرا راضی نکرد
من کلافه... مضطرب... اصلاً نمیدانم نرو

دلهره دارم دلیلش را نمی دانم حسین
من فدای خنده ات، ای عید قربانم نرو

تا نرفته معجرم دستی بکش روی سرم
تا نرفته دست من سوی گریبانم نرو

خانه ات آباد! دیدی چشم تارم گود شد
ترسِ گودالِ غم تو کرده ویرانم نرو

کهنه پیراهن تنت کردم، سپس گفتم برو
یک قدم رفتی ولی حالا پشیمانم نرو

ذره ذره نیزه ها را سمت لبهایت نکش
پاره پاره می شود آیات قرآنم نرو

من که عمری سایه ام را هم ندیده چشم شهر
بین این شمر و سنان و زجر می مانم نرو

@reza_dinparvar101
#شب_عاشورا
#محرم
#گودال
#دحوالارض

دارد زمین برای تنت تنگ می شود
گودال دست و پا زدنت تنگ می شود

مادر! در ازدحام لگدهای این و آن
جایم کنار این بدنت تنگ می شود

دیدم نشسته نیزهء دشمن به حلق تو
دیدم دهانهء دهنت تنگ می شود

بسکه وسیع می شوی از سم اسب ها
خیلی سریع پیرهنت تنگ می شود

پاشو که ساربان تو انگشت می بُرد
وقتی که حلقهء یمنت تنگ می شود

دارند غارت حرمت می کنند و حیف
راه به خیمه آمدنت تنگ می شود

زخمی که هست بر جگرم باز می شود
با چکمه روسری حرم باز می شود

@reza_dinparvar101
#مناجات_امام_زمان_عج
#شب_عاشورا
#گودال
#محرم

با گریه دستم را به ساغر می رسانی
ایام هجران را به آخر می رسانی

بیزارم از آن سفره که دورش نباشی
رزق مرا در روضه بهتر می رسانی

وقتی که خانه، خانهء جدّ تو باشد
شخصاً گدا را تا دم در می رسانی

امروز که داغ همه داغ حسین است
تسلیت ما را به مادر می رسانی

قطعاً تو در شش گوشه سرگرم طوافی
کِی این زیارت را به نوکر می رسانی

عمریست صبح و عصر، گریان حسینی
اینگونه بر ارباب، لشکر می رسانی

وقتی که روضه، روضهء گودال باشد
خود را به سختی سمت منبر می رسانی

آقای ما هم تشنه بود و هم گرسنه
ما را به زخم روی حنجر می رسانی

ساعت حوالی سه، شمر آمد به مقتل
نبض زمان را پای خنجر می رسانی

ده اسب اعضای تنش را برده بودند
ما را به یک نه! چند پیکر می رسانی

بالای نیزه بود و زینب داد می زد:
تو مطمئناً پاره معجر می رسانی

@reza_dinparvar101
#شب_عاشورا
#وداع
#گودال
#شام_غریبان
#محرم

من بميرم اگر اين عشق هلاكم نكند
سايه ات را ز سرم كاش خدا كم نكند

@reza_dinparvar101
#شام_غریبان
#محرم

دردا که درد و ماتم تو بی طبیب ماند
در گوش پاره، نالهء امن یجیب ماند
وقتی که شعله های تو در سینه گُر گرفت
از داغ عشق، بر دل عالم لهیب ماند
ای راوی حماسهء سرهای سربلند!
تنها حکایتی ز تو از بوی سیب ماند

مبهوت مانده چشم ترم بر نگاه تو
پر می زند دلم به دم قتلگاه تو

سرباز کرده عقدهء دیرینهء دلت
ای پاره پاره تر بدنت از حمایلت
سنگ صبور، آیهء مستورِ غرقِ خون!
گویا نشسته مادرت اینجا مقابلت
شد سینهء غیور تو سینای انبیاء
آن سینهء شکسته به دستان قاتلت

شد خشکتر لب تو ز خاک کویرها
شد پیکرت ردیفِ سنان ها و تیرها

ای کاش، رنگ آینه زنگار می گرفت
ای کاش، روز همچو شب تار می گرفت
کم کم شفق، به مغرب سرها رسیده بود
وقتی که شعله دامن بیمار می گرفت
حال عقیله بسکه زمین خورده، گشته بود
چون بانوئی که دست به دیوار می گرفت

بر گوش می رسید کماکان صدای تیغ
پیراهنی دریده شد از ضربه های تیغ

باران تیر بود و فضا غرق دود بود
بر روی خاک، تشنه لبی در سجود بود
وقتی به نیزه رفت سر سربدارها
دیگر رخ رقیه و زینب کبود بود
رو سوی شام و کوفه روان بود روی نی
ماهی که مقتدای مسیح و یهود بود

از گیر و دار شورِ اذان ها، اقامه رفت
جسم حسین ماند ولیکن عمامه رفت

@reza_dinparvar101
با گریه دستم را به ساغر می رسانی
ایام هجران را به آخر می رسانی

بیزارم از آن سفره که دورش نباشی
رزق مرا در روضه بهتر می رسانی

وقتی که خانه، خانهء جدّ تو باشد
شخصاً گدا را تا دم در می رسانی

امروز که داغ همه داغ حسین است
تسلیت ما را به مادر می رسانی

قطعاً تو در شش گوشه سرگرم طوافی
کِی این زیارت را به نوکر می رسانی


#اللـ‌هـم_‌عجل_‌لولیڪ_الفرج
#مناجات_امام_زمان_عج
#محرم

🖤 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101