عریضه "اشعار رضا دین پرور"
1.21K subscribers
161 photos
72 videos
1 file
12 links
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام)
*تنها صفحه رسمی*
Download Telegram
#مناجات_امام_زمان_عج
#محرم
#شب_جمعه

ترا به جان رقیه بیا به مجلس ما
"بیا و مردهء ما را به کربلا برسان"

رسید تا که طبق، دختری قیامت کرد
صدا زد عمه بیا و به من عصا برسان

@reza_dinparvar101
#امام_حسن_ع
#امام_حسین_ع
#محرم

به داد نوکر عاصی فقط رسیده حسین
مرا همینکه خریده حسن، خریده حسین

کمال بندگیم انقطاع از دنیاست
دل مرا زهمه جز حسن بریده حسین

حسن کریم،حسن سفره دار،حسن آقا
بدون اذن حسن سفره ای نچیده حسین

ازل حسین و ابد هم حسین وفی مابین
شده گدای حسن هرچه آفریده حسین

حسن امامِ حسین و حسین امامِ حسن
حسن مراد حسین و حسن مرید حسین

به یا حمید و به یا عالی و به یا فاطر
حسن گرفته گناه مرا ندیده حسین

دوگوش تا نجف آورده ام به عشق علی
یکی شنیده حسن، آن یکی شنیده حسین

طرف حساب خدا در صف جزا حسن است
اگرچه هست بجا وعده و وعید حسین

هنوز عطر حسن میرسد زکرببلا
زبسکه از لب قاسم عسل چشیده حسین

حرم نخواست حسن، پس حرم نخواه از او
حرم بخواه از ارباب سربریده حسین
***
زنی پی سر تو روی نیزه میگردد
زنی شبیه به زهرای قد خمیده حسین

بگو که خواهرت آرامتر به سر بزند
بگو کسی به دهانت نمی دویده حسین

بگو که خنجر خود را کسی در این گودال
به روی بوسه زینب نمی کشیده حسین

@reza_dinparvar101
#حضرت_عباس_ع
#محرم
#تاسوعا

زخم خوردی ماه خیمه از ستاره بیشتر
داشتم از تو برادر انتظار بیشتر

آنقدر پاشیده ای از هم که با ترس زیاد
بوسه بر فرقت زدم با استخاره بیشتر

با دوتا دست قلم، از اسب خوردی بر زمین
کاش آنجا داشتی یک راه چاره بیشتر

بعد داغ اکبرم، داغ تو پشتم را شکست
شد صدای خنده ها اینجا دوباره بیشتر

تازه چشمت را مرتب کرده ام بازش نکن
چونکه می ریزد به هم با یک اشاره بیشتر

آن قد و بالای رعنای تو کوچکتر شده
گرچه مشک تو شده چندین قواره بیشتر

ما دوتا از این دقیقه بیقرار معجریم
از دم دروازه تا دارالاماره بیشتر

چشم تو با پارچه که بسته شد بر روی نی
دور زینب میشود چشم نظاره بیشتر

@reza_dinparvar101
#حضرت_عباس_ع
#محرم
#تاسوعا

ای کاش که می شد سر آن تیر درآید
تیری که به چشمان علمدار نشسته

سردار سلحشور سپاه حرم من
پای سر تو چند خریدار نشسته

@reza_dinparvar101
#مناجات_امام_زمان_عج
#محرم
#تاسوعا
#شب_عاشورا

یوسف نیامدی سر بازار، این دهه
یا اینکه من ندیدمت ای یار، این دهه

بیگانه ها مرا به پشیزی نمی خرند
من را ببین به چشم خریدار، این دهه

چون باورم نمی شود اینجا نیامدی
از یاد من نمی رود این بار، این دهه

آقا برای آمدنت پهن کرده ام
سجاده ای به وسعت دیدار، این دهه

رجعت، بلوغ سینه زنی های شیعه است
عالم شد از حضور تو سرشار، این دهه

خون شهید کرببلا خطّ قرمز است
خطیّ که داد بر همه اخطار، این دهه


حس کردم از تمام وجود خودم ترا
دیشب که شد به نام علمدار، این دهه

من ده شب است روزهء گریه گرفته ام
تا از سرشک تو کنم افطار، این دهه

در روضه ات نشستم و باور نمیکنم
دارد تمام می شود انگار، این دهه


@reza_dinparvar101
#حضرت_زینب_س
#شب_عاشورا
#روضه_وداع
#محرم

هی قسم دادم ترا بر چشم گریانم، نرو
برنمیگردی دگر ای روح وریحانم، نرو

جان من بودی و هستی جان من! یک جان بگو
عشق من! جانان من، از جسم بی جانم نرو

بوسه بر حلقوم خشکت هم مرا راضی نکرد
من کلافه... مضطرب... اصلاً نمیدانم نرو

دلهره دارم دلیلش را نمی دانم حسین
من فدای خنده ات، ای عید قربانم نرو

تا نرفته معجرم دستی بکش روی سرم
تا نرفته دست من سوی گریبانم نرو

خانه ات آباد! دیدی چشم تارم گود شد
ترسِ گودالِ غم تو کرده ویرانم نرو

کهنه پیراهن تنت کردم، سپس گفتم برو
یک قدم رفتی ولی حالا پشیمانم نرو

ذره ذره نیزه ها را سمت لبهایت نکش
پاره پاره می شود آیات قرآنم نرو

من که عمری سایه ام را هم ندیده چشم شهر
بین این شمر و سنان و زجر می مانم نرو

@reza_dinparvar101
#شب_عاشورا
#محرم
#گودال
#دحوالارض

دارد زمین برای تنت تنگ می شود
گودال دست و پا زدنت تنگ می شود

مادر! در ازدحام لگدهای این و آن
جایم کنار این بدنت تنگ می شود

دیدم نشسته نیزهء دشمن به حلق تو
دیدم دهانهء دهنت تنگ می شود

بسکه وسیع می شوی از سم اسب ها
خیلی سریع پیرهنت تنگ می شود

پاشو که ساربان تو انگشت می بُرد
وقتی که حلقهء یمنت تنگ می شود

دارند غارت حرمت می کنند و حیف
راه به خیمه آمدنت تنگ می شود

زخمی که هست بر جگرم باز می شود
با چکمه روسری حرم باز می شود

@reza_dinparvar101
#مناجات_امام_زمان_عج
#شب_عاشورا
#گودال
#محرم

با گریه دستم را به ساغر می رسانی
ایام هجران را به آخر می رسانی

بیزارم از آن سفره که دورش نباشی
رزق مرا در روضه بهتر می رسانی

وقتی که خانه، خانهء جدّ تو باشد
شخصاً گدا را تا دم در می رسانی

امروز که داغ همه داغ حسین است
تسلیت ما را به مادر می رسانی

قطعاً تو در شش گوشه سرگرم طوافی
کِی این زیارت را به نوکر می رسانی

عمریست صبح و عصر، گریان حسینی
اینگونه بر ارباب، لشکر می رسانی

وقتی که روضه، روضهء گودال باشد
خود را به سختی سمت منبر می رسانی

آقای ما هم تشنه بود و هم گرسنه
ما را به زخم روی حنجر می رسانی

ساعت حوالی سه، شمر آمد به مقتل
نبض زمان را پای خنجر می رسانی

ده اسب اعضای تنش را برده بودند
ما را به یک نه! چند پیکر می رسانی

بالای نیزه بود و زینب داد می زد:
تو مطمئناً پاره معجر می رسانی

@reza_dinparvar101
#شب_عاشورا
#وداع
#گودال
#شام_غریبان
#محرم

من بميرم اگر اين عشق هلاكم نكند
سايه ات را ز سرم كاش خدا كم نكند

@reza_dinparvar101
#شام_غریبان
#محرم

دردا که درد و ماتم تو بی طبیب ماند
در گوش پاره، نالهء امن یجیب ماند
وقتی که شعله های تو در سینه گُر گرفت
از داغ عشق، بر دل عالم لهیب ماند
ای راوی حماسهء سرهای سربلند!
تنها حکایتی ز تو از بوی سیب ماند

مبهوت مانده چشم ترم بر نگاه تو
پر می زند دلم به دم قتلگاه تو

سرباز کرده عقدهء دیرینهء دلت
ای پاره پاره تر بدنت از حمایلت
سنگ صبور، آیهء مستورِ غرقِ خون!
گویا نشسته مادرت اینجا مقابلت
شد سینهء غیور تو سینای انبیاء
آن سینهء شکسته به دستان قاتلت

شد خشکتر لب تو ز خاک کویرها
شد پیکرت ردیفِ سنان ها و تیرها

ای کاش، رنگ آینه زنگار می گرفت
ای کاش، روز همچو شب تار می گرفت
کم کم شفق، به مغرب سرها رسیده بود
وقتی که شعله دامن بیمار می گرفت
حال عقیله بسکه زمین خورده، گشته بود
چون بانوئی که دست به دیوار می گرفت

بر گوش می رسید کماکان صدای تیغ
پیراهنی دریده شد از ضربه های تیغ

باران تیر بود و فضا غرق دود بود
بر روی خاک، تشنه لبی در سجود بود
وقتی به نیزه رفت سر سربدارها
دیگر رخ رقیه و زینب کبود بود
رو سوی شام و کوفه روان بود روی نی
ماهی که مقتدای مسیح و یهود بود

از گیر و دار شورِ اذان ها، اقامه رفت
جسم حسین ماند ولیکن عمامه رفت

@reza_dinparvar101
با گریه دستم را به ساغر می رسانی
ایام هجران را به آخر می رسانی

بیزارم از آن سفره که دورش نباشی
رزق مرا در روضه بهتر می رسانی

وقتی که خانه، خانهء جدّ تو باشد
شخصاً گدا را تا دم در می رسانی

امروز که داغ همه داغ حسین است
تسلیت ما را به مادر می رسانی

قطعاً تو در شش گوشه سرگرم طوافی
کِی این زیارت را به نوکر می رسانی


#اللـ‌هـم_‌عجل_‌لولیڪ_الفرج
#مناجات_امام_زمان_عج
#محرم

🖤 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101
#حضرت_زینب_س
#کوفه
#شام
#محرم

عجیب غرقه به خون کرده اند ماهِ مرا
به روی نیزه نشاندند سرپناهِ مرا

مسیر خیمه و گودال را کتک خوردم
کسی نبود بگوید به من گناهِ مرا

منی که سایه ام از چشم شهر مخفی بود
شنید گوش حرامی، صدای آهِ مرا

بساط بازی شان با سر تو من را کُشت
سنان و شمر گرفتند هر دو راهِ مرا

به نعل تازهء ده اسب، پیش مادرمان
هزار تکّه نمودند تکیه گاهِ مرا

سپاه کوفه زنان را اسیر خود کرده
میان سلسله هاشان ببین سپاهِ مرا

زمان آن شده نفرین کنم به نامردی
که بُرده پوشیه و چادرِ سیاهِ مرا

سوار ناقهء عریان شدم، بگو عباس...
بپوشد از همهء چشم ها نگاهِ مرا

@reza_dinparvar101
#امام_سجاد_ع
#محرم

گریه و روضه به پا بود اگر می دید آب
چون دلش سوخت پس از پر زدن طفل رباب

دید بین غل و زنجیر عقب قافله اش
روی گهوارهء نی چشم علی رفته به خواب

پیش رویش گلویی بود که صد رشته شده
وقتی از حرمله آنروز کشیدند حساب

گریه می کرد به احوال تن بی کفنی
که پی اش نیزه و سنگ همه می شد پرتاب

به ترکهای لبی تشنه هجوم آوردند
نعل ده اسب که بودند همه پابه رکاب

تب او بیشتر از شعلهء آتش می شد
از نوامیس خدا تا که ربودند نقاب

عمه اش دست به معجر به زمین می خورد و
داد می زد بگریزید ز خیمه به شتاب

چقدر کوفه به دختر بچه ها سخت گذشت
زینت گردن شان بود فقط ردّ طناب

وسط کوچه و بازار یهودی ها وای!
سنگ اندازی مردم به زنان هم شد باب

آخرش خواهر او بین کنیزان هم رفت
وسط غائلهء شام، در آن بزم شراب

بدتر از آن غل و زنجیر، به زنجیر کشید
روح او را غضب و طعنهء مردان خراب

@reza_dinparvar101
#امام_حسین_ع
#شب_جمعه
#گودال
#کوفه
#شام
#دیرراهب
#محرم

جان به ما داده ربنای حسین
جان عالم فقط فدای حسین

به خدا می رسیم با گریه
سجده کردیم بر خدای حسین

به بلای عظیم ممتحنیم
چونکه هستیم مبتلای حسین

پادشاهان اسیر ما همه اند
چون گداییم ما گدای حسین

مثل مجنون، اسیر لیلائیم
عشق ما چیست، کربلای حسین

دل ما خانهء شهیدان است
مستحقیم بر دعای حسین

نفس ما به روضه ها بند است
پر کشیدیم در هوای حسین

پای دین و عقیده می مانیم
جان خود می دهیم پای حسین

مادرش فاطمه برای خدا
همه را می خرد برای حسین

دم مغرب، دم اذان شده است
اشهد ما حسین جان شده است


قد غم دال بوده ساعتِ سه
وقت جنجال بوده ساعتِ سه

لشکر مست های کوفه نشین
دور گودال بوده ساعتِ سه

خواهری در پی برادر خود
بی پر و بال بوده ساعتِ سه

آنقدر که دویده در مقتل
خسته، بی حال بوده ساعتِ سه

دیده افتاده دست شمر، حسین
دیده پامال بوده ساعتِ سه

سختی هر دقیقه کشتن او
قدر صد سال بوده ساعتِ سه

ذوالجناح آمده بدون حسین
خون، روی یال بوده ساعتِ سه

چشم غارتگر سپاه یزید
پی خلخال بوده ساعتِ سه

گیسوی دخترش پریشان شد
چونکه بی شال بوده ساعتِ سه

آتش و خون نشسته در صحرا
می خورد لطمه صورت زهرا


سر که افتاد مادرش افتاد
پیش او جدّ اطهرش افتاد

حلق او از حروف قرآن، پُر
جای نیزه به حنجرش افتاد

کوفه تا شام را قیامت کرد
سنگ میخورد و خواهرش افتاد

سر میان تنور و دیر و درخت
یاد غمهای دیگرش افتاد

مثل گودال، زیر پاها رفت
در مسیری که دخترش افتاد

لگد زجر تا اسیرش کرد
دردهایی به پیکرش افتاد

خون تازه ز صورتش می ریخت
خون به هر جای زیورش افتاد

مثل زهرا که بین آتش سوخت
شعله ها بر موی سرش افتاد

خار در چشم دشمنش بود و
خار در پای لاغرش افتاد

کشتهء روزهای تنهایی است
دختری که عجیب، بابایی است



@reza_dinparvar101
شکسته است غرورم، دلم برای سرت
شکسته است قد و قامتم بجای سرت

شکسته اند سرت را به سنگ و نیزهء تیز
سرم شکسته عزیزم ولی فدای سرت!


#حضرت_زینب
#حسین_جان
#محرم
#کوفه
#شام

🖤 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101