عریضه "اشعار رضا دین پرور"
1.25K subscribers
161 photos
72 videos
1 file
12 links
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام)
*تنها صفحه رسمی*
Download Telegram
مرا آفریده خدای حسن
برای خودش نه، برای حسن
میفتم از امشب بپای حسن
گدایم گدایم گدای حسن

حسن اسم رحمان و اسم رحیم
بخوان با حسن یاعلی یاعظیم

#رضا_دین_پرور

#امام_حسن_علیه_السلام
#نیمه_ماه_خدا
#ولادت

💠 @hossein_jaan
دارم قرار با سرِ زخمی داس تان
تا بشکفم شبی ز گلستان یاس تان
چندی است هرزه از چمنم سبز می شود
من را هرس کنید نباشد هراس تان
یک سکهء نگاه، تفضل کنید بر
این سائل همیشگی و ناسپاس تان
یک قطره از کرامتتان را چشیده است
این عبد روسیاه، همان آس و پاس تان
یوسف ترین عزیز، سهیلِ ستاره ها
آیینه می شوم که دهم انعکاس تان

آمد عروس حجلهء خورشیدِ در شهود
در کوچه ای نشست که سر منزل تو بود

منظومهء بلند غزلهای ناتمام
مضمون بکر! که نشدی بارها تمام
فریادم از خلیج گلو دورتر نرفت
حلقم ز پا فتاد و شد عمر صدا تمام
یا گم شدم شبی وسط این عبور سبز
یا می شود غزل، سرِ این ناکجا تمام
من مختصات عشق ترا رسم کرده ام
از نقطهء شروع دو دنیا الی تمام
روزی که جام صبر تو لبریز می شود
حتماً شده خلاصهء صبر خدا تمام

مانده روی زمان و زمین ردّ پای ماه
مبهوت جلوهء حسنم نیمه های ماه

آقا شما که ناز ز هرکس نمی کشید
پر می زنید، محنت محبس نمی کشید
قلب غرور آینه ها را شکسته اید
دستی به عکس درد خود از بس نمی کشید
یوسف برایتان رطبی نارسیده است
میل کمی به میوهء نارس نمی کشید
طرح بهشت منتظر عکس چشم توست
طرحی از این ضریح مقدس نمی کشید؟

ترجیعِ بند بند وجود من از شماست
بال و پرم، فراز و فرود من از شماست

روزی که قاب روی ترا ماه بسته است
روی ترا ستاره گلوگاه بسته است
دست خدا هرآنچه کرم در بساط داشت
در سفرهء لب تو به تنخواه بسته است
پیشانیت بلندتر از آسمان ماست
این سازه را فرشته چه کوتاه بسته است
از کوچه ای دگر بروید ای ملائکه
کوچه پُر از دل است، گذرگاه بسته است
دارم به سوی مرثیه ات پیش می روم
انگار ناف شعر تو با آه بسته است

از آنچه گفته اند از آن هم غریب تر
ای از طلوع ماه محرم غریب تر

می خواستم که هیبت تان را غزل کنم
تلخی کام عاشق خود را عسل کنم
میخواستم شکر بشود این قصیده و
در بین این پیاله، می و باده، حل کنم
لابد که قسمت دل ما نیست شادی ات
با غصهء غمت ز چه بیخود جدل کنم
ای کاش مثل چوبهء تابوت می شدم
تا پیش تیرها بدنت را بغل کنم
پادر رکاب نالهء زخمی زینبم
تا خنده را به گریهء غربت بدل کنم

تو صبر می کنی به جراحات ِتیرها
وای از تن صبورت و هیهات ِتیرها

#امام_حسن_ع

@reza_dinparvar101
بنده ات با یاالهی آمده
نیمه شب با روسیاهی آمده

داشتم یارب ترا، دارم هنوز
راست می گویم گرفتارم هنوز

از گدا جز درد بی درمان نخر
گوهر چشم مرا ارزان نخر

سال ها دنبال معراج توام
خوبی اش این است محتاج توام

سائل این خانه دلگیرش خوش است
طفل دیوانه به زنجیرش خوش است

قرب دارم، زار و مهجورم نکن
از خودت یک ثانیه دورم نکن

پشت این در، معطلم کن بیشتر
مثل مردم آبرویم را نبر

هیچکس جز تو هوایم را نداشت
هرکه دیدم بنده را تنها گذاشت

دست من خالیست دریا پُر نعم
پای من لنگ است نزدیک حرم

"دست من کوتاه و خرما بر نخیل"
ای پناهِ بی پناهان، الدخیل

گرچه کوهی از خطا آورده ام
رو به درگاه رضا آورده ام

بارها گفتم رضا گفتم حسین
شد رضا درمانم و دردم حسین

باز هم دارم هوای عطر سیب
باز می گوید رضا یابن شبیب:

تشنه ای در گودی گودال رفت
آنقدر سنگش زدند از حال رفت

عده ای پنجه به گیسویش زدند
عده ای چکمه به پهلویش زدند

شمر با ارباب عالم تُند شد
خنجر او از خجالت کُند شد

زنده بود و دست و پا می زد حسین
مادر خود را صدا می زد حسین

#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع
#شب_جمعه

@reza_dinparvar101
منظومهء بلند غزلهای ناتمام
مضمون بکر! که نشدی سالها تمام
فریادم از خلیج گلو دورتر نرفت
حلقم ز پا فتاد و شد عمر صدا تمام
یا گم شدم شبی وسط این عبور سبز
یا می شود غزل، سرِ این ناکجا تمام
من مختصات عشق ترا رسم کرده ام
از نقطهء شروع دو دنیا الی تمام
روزی که جام صبر تو لبریز می شود
حتماً شده خلاصهء صبر خدا تمام

مانده روی زمان و زمین ردّ پای ماه
مبهوت جلوهء حسنم نیمه های ماه

#امام_حسن_ع
#ماه_رمضان
#ولادت

@reza_dinparvar101
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
وصل، بر خوبان رسید... آه و گرفتاری به ما
می رسید ای کاش گاهی وقت دیداری به ما

عیب چشم پر خطا را اشک ما پوشانده است
چون گنهکاریم، می آید فقط زاری به ما

هر طرف رفتیم... اما مجلست کم آمدیم
خُب کم آوردیم! آقاجان بده یاری به ما

ای که خونِ چشمت از پرونده ی سنگین ماست
بی وفا هستیم اما تو وفاداری به ما

هر غروبی یاد آن ارباب عطشان کرده ایم...
زهر شد از غربتش انگار، افطاری به ما

#مناجات_امام_زمان_عج
#اللـ‌هـم_‌عجل_‌لولیڪ_الفرج
#کربلا

@reza_dinparvar101
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تمام دلخوشی زندگی من این است
که وقت مرگ می آئی و مرگ شیرین است

مگر نگفتی علی جان؛ فَمَن یَمُت یَرَنی
بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است

به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش
سبک شدم چو پَر کاه و سینه سنگین است

شهادتین مرا فاطمه تقبُّل کرد
بیا همه کس و کارم! زمان تلقین است

سلام وادی من؛ وادی السلام علی!
کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است

رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان
مرا دو بوسه به روی ضریح، تسکین است

کفن کنید مرا رو به قبله ی حرمش
نجف چه جای قشنگی برای تدفین است

فراق و وصل مرا می کُشند یک میزان
سرم به دامن حیدر، به روی بالین است

سرم مقابل ایوان طلای شاه نجف...
سرم مقابل زهرا همیشه پائین است

علی که ابروی او قابِ قوس اَو اَدناست
اگر مرا نرساند به عرش، غمگین است

بخواه روزی از این پادشاه، بنده خدا!
گدای خانه او هر که هست تضمین است

ممات، عین حیات است و نار، عین بهشت
کسی که دل به علی بسته است خوش بین است

#امام_علی_ع
#نجف
#شب_قدر

@reza_dinparvar101
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بر طاق شفاخانه نوشتند کریمان
بیمار و گرفتار نیاید که بیاید؟

بالا سر نوکر، دم تشییع جنازه
ارباب وفادار نیاید که بیاید؟

لب تشنه ی آن تشنه لبِ آبِ فراتم
سقا دم افطار نیاید که بیاید؟

با سر به زمین خورد و دل خیمه بهم ریخت
ای مشک! علمدار نیاید که بیاید؟

#رضا_دین_پرور

#کربلا
#حسین_جان
#یاعباس_دخیلک
#یا_اباالغوث_ادرکنی
#ماه_مبارک_رمضان

💠 @hossein_jaan
در مجلس ما یار نیاید که بیاید؟
دلدار به دیدار نیاید که بیاید؟

سلطان به گداهای در خویش بنازد
بیچاره به دربار نیاید که بیاید؟

دور تو شلوغ است... مگر که همه پاکند!
پیش تو گنهکار نیاید که بیاید؟

بر طاق شفاخانه نوشتند کریمان
بیمار و گرفتار نیاید که بیاید؟

بالا سر نوکر دم تشییع جنازه
ارباب وفادار نیاید که بیاید؟

این بَرده ی بازار نجف دلهره دارد
حیدر سر بازار نیاید که بیاید؟

سرمست علی هستم و جام شب قدرش
آن ساقی کرار نیاید که بیاید؟

لب تشنه ی آن تشنه لبِ آبِ فراتم
سقا دم افطار نیاید که بیاید؟

با سر به زمین خورد و دل خیمه بهم ریخت
ای مشک! علمدار نیاید که بیاید؟

وقتی سر ناموس علی معجر پاره است
عباس در انظار نیاید که بیاید؟

#مناجات_امام_زمان_عج
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
زینب از هجرِ علی دلهره داشت
سفره انداخت ولی دلهره داشت

نمک و نان جو در سفره که چید
گریه کرد و به تعارف نکشید

دست لرزان به سوی لقمه نبرد
حرف دختر پدری داشت و خورد

گفت بابا چه خبر؟! حرف بزن
وقت افطار، دلم را نشکن

دست من نیست که کارم شده آه
نگران بوده ام از اول ماه

تو که هرشب به همه سر زده ای
با دلت، پَر سوی مادر زده ای

ای فدایت سر و جانم چه شده؟!
درد دل کن که بدانم چه شده؟!

شانه بر موی پریشان زده ای
بیشتر سر به یتیمان زده ای

چاه با زمزم اشکت شده پُر
دخترت هست، تو کم غصه بخور

پینهء دست ترا بوسیدم
خواب بی کس شدنم را دیدم

جان به روی لبِ زینب نرسان
سحر نوزدهم، خانه بمان

منکه چون ابر سحر می بارم
از مدینه غم مسجد دارم

خاطرات بدمان یادت نیست؟!
کوچه و زخم زبان یادت نیست؟!

دشمنانت همه از یک پُشتند
مادرم را به غلافی کشتند

آمد از گوشهء مسجد خبرت
دید شمشیر برهنه به سرت

او که یک دست به پهلو زده بود...
تک و تنها کمکت آمده بود

مانع قصد شریفت نشدم
تک و تنها که حریفت نشدم

خون شود چشم ترت، من چکنم؟!
بشکند فرق سرت، من چکنم؟!

منکه از رفتن تو ترسیدم
بستر خونی مادر دیدم

گیرم اصلاً که برای دل من...
بازگردی طرف منزل من

می شود عاقبتش مُردن من
ابن ملجم که بخندد به حسن

غربتت، طعنهء بد زد به حسین
نرو تا کوفه نخندد به حسین

وای اگر پای سرش شرط کنند
نان و خرما طرفم پرت کنند

گرچه بیش از همه صحبت دارم
ترس بازار و اسارت دارم

#امام_علی_ع
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
عمریست گرچه خواندم، با گریه ربنّا را
هم توبه را شکستم، هم حرمت خدا را

با اینکه جاهلانه مهمانی اش بهم خورد
پیش همه نگه داشت، او حرمت گدا را

نگذاشت آبرویم پیش کسی بریزد
هرچند که گناهم، بد بود و آشکارا

بالا نشسته بودم، کبرم مرا زمین زد
یکبار هم نبردم، فرمان کبریا را

غفار بود و بخشید ... ستار بود و پوشاند
جایش چکار کردیم؟ ... بی عفتی ما را!

باید بترسم از آن گنجی که یاغی ام کرد
از لقمه ای که بلعید، قارون بینوا را

تا کی خطا و لغزش؟ تا کی حیا و سازش؟
یکبار هم غضب کن، اینکه نشد مُدارا

"در کوی نیکنامان، ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی، تغییر ده قضا را"

انگور تو نجف را میخانه کرده ساقی
قدری قدح بچرخان، مستان آشنا را

دست مرا بکش بر خاک ضریح حیدر
یکبار قسمتم کن، دیدار مرتضا را

در وادی السلامش من حاضرم بمیرم
ختمِ به حیدرش کن پایان ماجرا را

یکبار روزه ام را، بی روضه وا نکردم
پس باز کن به رویم، آغوش کربلا را

رسوا مکن مرا در، نزد "رئوس الاشهاد"
یا رب بحق زینب، دفعش کن این بلا را

خواهر که در دهانِ ارباب نیزه دیده
بر روی نیزه هم دید قاری دلربا را

کوفه شلوغ بود و معجر نداشت زینب
بردند دور محمل، صد دفعه نیزه ها را

با آستین پاره، پوشاند صورتش را
پیش همه عیان کرد، این درد نخ نما را

#مناجات_با_خدا
#حضرت_زینب_س

@reza_dinparvar101
زینبی که بین آتش کوثرش را دیده بود...
لابلای خون و بستر مادرش را دیده بود...

آخرین دستار را از فرق حیدر باز کرد
زخم سر را بست و صد زخم دگر سر باز کرد

گرچه در محراب مسجد حرمت مولا شکست
با لگد در را شکستن، شیر خیبر را شکست

تا طبیب او رگی را بر سرش پیوند زد
با سر پاشیده اش بر دخترش لبخند زد

گفت بعد از این بلا، حیران دردی تازه باش
نائب زهرای من! فکر نبردی تازه باش

ترس دارم این یتیمان زیورت را بشکنند
سنگهای کوفه در کوچه سرت را بشکنند

ترس دارم بین هجده سر در این بازارها
معجرت را دست نامحرم ببینی بارها

آن زمانی که حسینت قاری سر نیزه هاست
روبروی تو سر عباس هم بر نیزه هاست‌

من بمیرم دلبرت را، راه دورش می برند
چاره ای کن بر سری که در تنورش می برند

گریه کن اما نه بر فرق سر و خون های لَخت
گریه کن بر آن سری که میخورد روی درخت

نیزه داران خون تازه بر جبینش می کشند
آن سر بالانشین را بر زمینش می کشند

می روم اما خیالم از شما آسوده نیست
گرچه زخمی شد سرم اما شراب آلوده نیست

قاتلم یک ضربه زد اما دگر کاری نکرد
در خرابه با سر من، هیچکس زاری نکرد

آن سر غرق بخون بین طبق، غوغائیَ است
گریه کن بر دختری که مثل تو بابائیَ است

چشم تارش از پدر، تصویر سازی می کند
در خیالش با حسینش، آب بازی می کند

چه طوافی میکند دور سری که سوخته
می زند بوسه به روی حنجری که سوخته

پیش من اینجا نیفت و پیش طفل من بیفت
در شب مهمانی او، فکر سر بستن بیفت

بخشی از دستارهایم را برای او ببر
چون ندارد جز لباس پاره دستاری دگر

#امام_علی_ع
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
اینقدر این دست خالی را پُر از گوهر مکن
خاک این در کیمیای ماست، آن را زر مکن

برکتت را از زمین اهل آبادی مگیر
نهر دنیا را پُر از آبی بجز کوثر مکن

تا سحر در وا مکن، من هم به در، سر می زنم
حال این دیوانه ی آشفته را بهتر مکن

در به در بودم که دیدم بیخبر دعوت شدم
پس دگر من را اسیر این در و آن در مکن

کِیف کردی آمدم فوراً بغل کردی مرا
بنده ی رسوای خود را طرد تا آخر مکن

آبرودار! آبرو ریزی عبدت را بخر
صحبت پرونده ام را پیش پیغمبر مکن

من به زهرا قول دادم زود آدم میشوم
طفل بازیگوش را شرمنده ی مادر مکن

با همین آلودگی بیتوته کردم در حرم
کلب بازار نجف را دور، از حیدر مکن

سهم انگور مرا هم از ضریح او بده
سیرمانی مرا بشنو ولی باور مکن

چشم خیسم را برای تو فقط رو میکنم
چشم من را نزد شخصی جز حسینت، تر مکن

ای نسیمی که سحرگاهان در عالم می وزی!
جز نسیم کربلا را قسمت نوکر مکن

من فقط زانو زدم پائین پاهای حسین
پس مرا محتاج، جز شهزاده اش اکبر مکن

با سر زانو حسین آمد در آغوش علی
گفت ناله هرچه کردی پیش من، دیگر مکن

در عبا میچینمت، می ریزی از اطراف آن
اینقدر من را اسیر قوم غارتگر مکن

عمه ات گیسو پریشان می کند پاشو علی
فکر او کن، فکر من را بین این لشکر مکن

#مناجات_با_خدا
#حضرت_علی_اکبر_ع

@reza_dinparvar101
پای کوه عفو تو کوه خطا آورده ام
دست من خالی است پیش تو ترا آورده ام

ای که پوشاندی مرا وقت گناه و معصیت
کوله بار جرم خود را بیصدا آورده ام

دست و پاگیرم بکش روی سرم دستی فقط
بر سرم با دست خود خیلی بلا آورده ام

دل شکستم، آمدم حالا دلم را بشکنی
زیر و رو کن این بنا را، ربنّا آورده ام

قول دادی که ضرر کردم خودت جبران کنی
ظرف خالی را به امّید عطا آورده ام

هر کسی را که کسی را هم ندارد میخری
من ضمانت نامه از سوی رضا آورده ام

چادر خاکی زهرا را گرفتم آمدم
مادرم را واسطه پیش شما آورده ام

از شب قدر تو جاماندم خجالت می کشم
آبروی رفته پیش مرتضا آورده ام

حسرت چای نجف در سفره افطارم است
خواب دیدم که رطب از کربلا آورده ام

قبل اربابم حسین، عباس دستم را گرفت
باز حاجت زیر ایوان طلا آورده ام

گفت: باران که نیامد، تیرباران شد تنم
چند سوغاتی برای بچه ها آورده ام

هر دو مشکم پاره شد بین دو تا دست قلم
از همه شرمنده ام، فرق دوتا آورده ام

زودتر برگرد خیمه فکر معجر کن حسین
چون خبرهای بد از شام بلا آورده ام

#مناجات_با_خدا
#حضرت_عباس_ع

@reza_dinparvar101
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خوشبخت شد آنکس که گرفتار جواد است
عاشق شدن ما سر اجبار جواد است

عمریست گدائیم ولی غصه نداریم
سقف سرمان سایهء دیوار جواد است

ما را نبرید از سر این کوچه به جایی
جنّات خدا کوچه و بازار جواد است

در نوکری خود طلب مزد نکردیم
پُر بودن این کیسه به اصرار جواد است

سائل شدن ما عطش بندگی آورد
چون سفرهء ما سفرهء افطار جواد است

جان میدهد این کندنِ جان پیش کریمان
عیسىٰ شده آن مُرده که بیمار جواد است

تا صبح ابد خانه ات آباد رضا جان
از بس حرمت مشهد آثار جواد است

گفتند چرا گریه کن فاطمه هستید؟
گفتیم که این کار فقط کار جواد است

پای عطش او چقدر هلهله کردند
این هلهله ها زیر سر یار جواد است

#رضا_دین_پرور


#امام_رضا_علیه_السلام
#جواد_الائمه_ع
#کاظمین
#مشهد

💠 @hossein_jaan
خسته ام، بینوا و بیمارم
سخت در نفس خود گرفتارم

دست خالی به دامنت زده ام
نیست جز معصیت در این بارم

توبه های شکسته ام خیلیست
بیشتر از همه گنهکارم

همه جا رفتم و تباه شدم
بغلم کن که عبد فرّارم

چشم من را بگیر و گریه بده
نکند از تو دست بردارم!

نیمه شب در زدم مرا بخری
بی محلّی نکن به اصرارم

زنده ام کن مرا به بوی حسین
او نباشد شبیه مُردارم

ردّ خون مانده باز بین حرم*
فاطمه ناله زد؛ عزادارم

هر شهیدی که در حرم افتاد
گفت حسین آمده به دیدارم

فکر غارت ز جسم بی سر شاه
دم گودال داده آزارم

چشم دشمن به روسری ها بود
بیقرار نگاه اشرارم

*"این شعر در ایام ترور شهدای حرم حضرت شاهچراغ سروده شده است"

#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع

@reza_dinparvar101
خودت جلوه دادی، گُل و خارها را
و طوفان زدی دشت و گلزارها را

ای ابرِ خطاپوشِ بارانی من!
بگیر از دل و سینه زنگارها را

گداهای شب را ملامت نکردی
کشیدی در آغوش، بیدارها را

در خانه ات را به مردم نبستی
فقط راه دادی گرفتارها را

همینکه یکی درد دل کرد با تو
دوا کرده ای درد بیمارها را

رجب ... ماه شعبان ... و ماه خدا... آه!
چه راحت ضرر کردم افطارها را

دوباره به مهمانی ات دعوتم کن
دوباره بکش ناز سربارها را

یکی گفت حسین و همه گریه کردند
همانجا خریدی گنهکارها را

به زحمت خودش می رساند به زهرا
رقیه تقاضای زواّرها را

رقیه مجیب و رقیه اجابت
ببین دور این کعبه اصرارها را

صدا زد پدرجان نبودی ببینی
که دیدم ته شام و بازارها را

نخوردم زمین گرچه صد ضربه خوردم
گرفتم بجان تو دیوارها را

یتیم خودت را دوباره بغل کن
عوض کن کمی طرز رفتارها را

#مناجات_با_خدا
#حضرت_رقیه_س

@reza_dinparvar101
آمده بی آبرویی سر به زیر
زیر بار غم شده خرد و خمیر

اشک، نازل کن بر این چشمان خشک 
رود، باید بگذرد از این کویر

نیست تقصیر کسی رسوایی ام!
چون به دام نفس خود هستم اسیر

آن جوانی را که عمرش رفته است...
آرزوهای درازش کرده پیر

بگذر از من تا نرفتم زیر خاک
می شود والله خیلی زود، دیر

نام زهرا دستگیر عالم است
ای خدای فاطمه دستم بگیر

دست مولا بسته شد در کوچه ها
پای حیدر ماند زهرا مثل شیر

یک دعایش دست و پا گیر علی است...
اینکه شد از زندگی خویش، سیر

فاطمه شب های جمعه کربلاست
نوحه می خواند در اطراف مسیر

پیش چشم خون زهرا و حسین
کار شمر و خنجرش شد وقتگیر

جسم بی پیراهن ارباب ماند ...
چند روزی معطل پاره حصیر

#مناجات_با_خدا
#حضرت_زهرا_س
#شب_جمعه

@reza_dinparvar101
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سلام عزیز دل ما، عزیز جان رسول
سلام یوسف زهرا، نماز و روزه قبول

گذشت این رمضان و وصال ما نرسید
شدم در این سه شب قدر، به همه مشغول

حواس من به همه چیز بوده الاّ تو!
تویی که بوده دعایت به نوکرت مبذول

دم تو گرم که دنبال کار من بودی...
ولی پی تو نبودم مطابق معمول

حلال کن کمکت نه!... اذیّتت کردم
ببخش! عمر فراقت کشیده خیلی طول

نشد گناه خودم را عقب بیندازم
که وصل ما دو به آینده می شود موکول

منم کسی که نگاهم به باغبانم نیست
کسی که باغ دو چشمم نمی دهد محصول

همیشه هول، برم داشته دم آخر
بیا دوباره گذر کن از این گدای عجول

به اذن صاحب ایوان طلای شاه نجف
مرا بخر که بخوانم دوباره اذن دخول

فقط سه حبّه ی انگور خوردم و مستم
از این شراب نخورده هر آدم معقول

کریم ها همه دارند اعتنا به فقیر
حسین گفتن ما شد زیارت مقبول

نماز عید، مرا هم به کربلا ببرید
مرا فراق حرم، بیقرار کرد و ملول

#امام_زمان_عج
#عید_سعید_فطر
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج

@reza_dinparvar101
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آمدم تا که فقط دل بسپارم به حسین
بگذارید بیفتد سر و کارم به حسین
باز افتاده همه کوله و بارم به حسین
تک و تنهام، کس و کار ندارم به حسین

شب جمعه است دلم دور و بر کرببلاست
حسرت پیر غلامت، سفر کرببلاست

#رضا_دین_پرور

#حسین_جان
#شب_جمعه
#کربلا

💠 @hossein_jaan
حرفی از بد شدن مردم عالم نزدی
گره بر کار من -این سائل اعظم- نزدی

گرچه سلطان سخایی و همه ریزه خورت
چوب منّت، سرِ دارایی حاتم نزدی

ای بنازم کرمت را که خریدی همه را
طعنه بر اینهمه فقر بنی آدم نزدی

سفره انداختی و من بهمش ریخته ام
دیگ عصیان مرا پیش خدا، هم نزدی!

به خودم بود نمی آمدم اینجا دم صبح
دعوتم کردی از آلودگی ام دم نزدی

به همه رو زدم و سر به سرایت نزدم
تا بمانم به درت، رو به گدا کم نزدی

حرمتت را که شکستم تو دعایم کردی
جای این خَبْط و خطا، سیلی محکم نزدی

پَر من زخم شد اما بغلت خوب شدم
خوب شد زخم مرا دیدی و مرهم نزدی

عمر من سر شد و با این همه حسرت آخر
سر به ویرانه ی این نوکر پُر غم نزدی

نجفم دیر شده، من گله دارم به علی
جرم من چیست ؟ مگر خط به گناهم نزدی

درد دارم به خدا، زود دوا را برسان
باز به داد دلم کرب و بلا را برسان

#مناجات_امام_زمان_عج

@reza_dinparvar101