#امام_علی_ع
#شب_قدر
موریم که داریم سلیمان نجف را
دادند به ما کنج شبستان نجف را
من رعیت سلطان خراسانم و دارم
عمری به سرم منّت سلطان نجف را
افتاده بهشت از نظرش وقت سحرگاه
هر کس گذری داشت خیابان نجف را
عمریست نمک گیر علی هستم و دارم
در سفره افطاری خود نان نجف را
تا سجده کنی هرشب و هر روز به حیدر
معمار چنین ساخته ایوان نجف را
پرونده من را بده در دست یدالله
بعدش بنگر چهره خندان نجف را
باید که خدا از لب سرچشمه کوثر...
سیراب کند تشنه باران نجف را
والله وَ باالله وَ تاالله که داریم...
در سیر اِلی الله ، بیابان نجف را
دامان علی جای حسن،جای حسین است
پس گوش کن از عرش حسن جان نجف را
دستم نرسیده است به انگشتر مولا
دادند به من وصله دامان نجف را
با شوق زیاد و عجله آمده زهرا
تا باز کند روزه مهمان نجف را
باید بروم کرببلا گوشه گودال
آنجا که گرفتند همه جان نجف را
پیش تن عریان حسین گفت بنیّ
این کیست بهم ریخته ارکان نجف را
اینقدر نزن چنگ به مویی که سفید است
اینقدر نکش زلف پریشان نجف را
کو مکه کجا رفته مدینه که ببیند
کوفه به روی نی زده قرآن نجف را
@reza_dinparvar101
#شب_قدر
موریم که داریم سلیمان نجف را
دادند به ما کنج شبستان نجف را
من رعیت سلطان خراسانم و دارم
عمری به سرم منّت سلطان نجف را
افتاده بهشت از نظرش وقت سحرگاه
هر کس گذری داشت خیابان نجف را
عمریست نمک گیر علی هستم و دارم
در سفره افطاری خود نان نجف را
تا سجده کنی هرشب و هر روز به حیدر
معمار چنین ساخته ایوان نجف را
پرونده من را بده در دست یدالله
بعدش بنگر چهره خندان نجف را
باید که خدا از لب سرچشمه کوثر...
سیراب کند تشنه باران نجف را
والله وَ باالله وَ تاالله که داریم...
در سیر اِلی الله ، بیابان نجف را
دامان علی جای حسن،جای حسین است
پس گوش کن از عرش حسن جان نجف را
دستم نرسیده است به انگشتر مولا
دادند به من وصله دامان نجف را
با شوق زیاد و عجله آمده زهرا
تا باز کند روزه مهمان نجف را
باید بروم کرببلا گوشه گودال
آنجا که گرفتند همه جان نجف را
پیش تن عریان حسین گفت بنیّ
این کیست بهم ریخته ارکان نجف را
اینقدر نزن چنگ به مویی که سفید است
اینقدر نکش زلف پریشان نجف را
کو مکه کجا رفته مدینه که ببیند
کوفه به روی نی زده قرآن نجف را
@reza_dinparvar101
Forwarded from عریضه "اشعار رضا دین پرور"
#امام_علی_ع
#نجف
#شب_قدر
تمام دلخوشی زندگی من این است
که وقت مرگ می آئی و مرگ شیرین است
مگر نگفتی علی جان؛ فَمَن یَمُت یَرَنی
بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است
به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش
سبک شدم چو پَر کاه و سینه سنگین است
شهادتین مرا فاطمه تقبُّل کرد
بیا همه کس و کارم! زمان تلقین است
سلام وادی من؛ وادی السلام علی!
کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است
رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان
مرا دو بوسه به روی ضریح، تسکین است
کفن کنید مرا رو به قبله ی حرمش
نجف چه جای قشنگی برای تدفین است
فراق و وصل مرا می کُشند یک میزان
سرم به دامن حیدر، به روی بالین است
سرم مقابل ایوان طلای شاه نجف...
سرم مقابل زهرا همیشه پائین است
علی که ابروی او قابِ قوس اَو اَدناست
اگر مرا نرساند به عرش، غمگین است
بخواه روزی از این پادشاه، بنده خدا!
گدای خانه او هر که هست تضمین است
ممات، عین حیات است و نار، عین بهشت
کسی که دل به علی بسته است خوش بین است
@reza_dinparvar101
#نجف
#شب_قدر
تمام دلخوشی زندگی من این است
که وقت مرگ می آئی و مرگ شیرین است
مگر نگفتی علی جان؛ فَمَن یَمُت یَرَنی
بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است
به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش
سبک شدم چو پَر کاه و سینه سنگین است
شهادتین مرا فاطمه تقبُّل کرد
بیا همه کس و کارم! زمان تلقین است
سلام وادی من؛ وادی السلام علی!
کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است
رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان
مرا دو بوسه به روی ضریح، تسکین است
کفن کنید مرا رو به قبله ی حرمش
نجف چه جای قشنگی برای تدفین است
فراق و وصل مرا می کُشند یک میزان
سرم به دامن حیدر، به روی بالین است
سرم مقابل ایوان طلای شاه نجف...
سرم مقابل زهرا همیشه پائین است
علی که ابروی او قابِ قوس اَو اَدناست
اگر مرا نرساند به عرش، غمگین است
بخواه روزی از این پادشاه، بنده خدا!
گدای خانه او هر که هست تضمین است
ممات، عین حیات است و نار، عین بهشت
کسی که دل به علی بسته است خوش بین است
@reza_dinparvar101
#مناجات_با_خدا
#شب_قدر
#حاج_قاسم_سلیمانی
آمدم با همه پشیمانی
با دو چشم ذلیل و بارانی
معصیت کرده ام به آسانی
میتوانی که رو بگردانی
ولی عبدت خیال کن من را
جان زهرا حلال کن من را
یاالهی و ربی احسان کن
دل من بتکده است ویران کن
باز رحمی به غرق عصیان کن
روزی ام یک سفر، خراسان کن
حق همسایه ام به گردنم است
بی پناهم! پناه من حرم است
وسط گریه ام تبلور کن
خودت این سنگ تیره را دُر کن
نان به نرخ تو نیست، آجر کن
سفرهء خالی مرا پُر کن
درد خود را نگفته ام به کسی
آمدم تا به داد من برسی
توبه کردم نخست آمده ام
همه اش کار توست آمده ام
با همین پای سست آمده ام
اتفاقاً درست آمده ام
اتفاقاً حسین گفته بیا
سجده کن روی خاک کرببلا
پای صحبت بده خدای کلیم
وقت درمان بده به حال وخیم
با علی آمدم رحیم کریم
بغلم کن تو با تمام بدیم
شب قدر است آه و ناله بده
نجفم دیر شد حواله بده
حیدر از بسکه بیقرار همه است
فکر خود نیست، فکر کار همه است
آن شهیدی که رفت و یار همه است
با مناجات خود کنار همه است
در دعاها که گریه لازم هست
ذکر آمین حاج قاسم هست
زینب امشب به فکر تنهایی است
زینبی که عجیب بابایی است
سفره اش پهن شد چه غوغایی است
گفت بابای من تماشایی است
فکر مرحم به زخم یاس کنید
تا نرفته است التماس کنید
چشم حیدر به دلبر افتاده
به روی زخم کوثر افتاده
فاطمه دید حیدر افتاده
شب قرآن به سر، سر افتاده
کاش این غم به آخرش نرسد
خبر او به دخترش نرسد
کاش محزون و خونجگر نشود
اینهمه گریه بی اثر نشود
کوچه بازار کوفه شر نشود
سر زینب شکسته تر نشود
کاش راه عقیله سد نشود
معجرش زیرپا لگد نشود
@reza_dinparvar101
#شب_قدر
#حاج_قاسم_سلیمانی
آمدم با همه پشیمانی
با دو چشم ذلیل و بارانی
معصیت کرده ام به آسانی
میتوانی که رو بگردانی
ولی عبدت خیال کن من را
جان زهرا حلال کن من را
یاالهی و ربی احسان کن
دل من بتکده است ویران کن
باز رحمی به غرق عصیان کن
روزی ام یک سفر، خراسان کن
حق همسایه ام به گردنم است
بی پناهم! پناه من حرم است
وسط گریه ام تبلور کن
خودت این سنگ تیره را دُر کن
نان به نرخ تو نیست، آجر کن
سفرهء خالی مرا پُر کن
درد خود را نگفته ام به کسی
آمدم تا به داد من برسی
توبه کردم نخست آمده ام
همه اش کار توست آمده ام
با همین پای سست آمده ام
اتفاقاً درست آمده ام
اتفاقاً حسین گفته بیا
سجده کن روی خاک کرببلا
پای صحبت بده خدای کلیم
وقت درمان بده به حال وخیم
با علی آمدم رحیم کریم
بغلم کن تو با تمام بدیم
شب قدر است آه و ناله بده
نجفم دیر شد حواله بده
حیدر از بسکه بیقرار همه است
فکر خود نیست، فکر کار همه است
آن شهیدی که رفت و یار همه است
با مناجات خود کنار همه است
در دعاها که گریه لازم هست
ذکر آمین حاج قاسم هست
زینب امشب به فکر تنهایی است
زینبی که عجیب بابایی است
سفره اش پهن شد چه غوغایی است
گفت بابای من تماشایی است
فکر مرحم به زخم یاس کنید
تا نرفته است التماس کنید
چشم حیدر به دلبر افتاده
به روی زخم کوثر افتاده
فاطمه دید حیدر افتاده
شب قرآن به سر، سر افتاده
کاش این غم به آخرش نرسد
خبر او به دخترش نرسد
کاش محزون و خونجگر نشود
اینهمه گریه بی اثر نشود
کوچه بازار کوفه شر نشود
سر زینب شکسته تر نشود
کاش راه عقیله سد نشود
معجرش زیرپا لگد نشود
@reza_dinparvar101
#امام_علی_ع
#نجف
#شب_قدر
نشسته روی دلم از سحر غم افطار
هوای چای نجف کرده ام دم افطار
@reza_dinparvar101
#نجف
#شب_قدر
نشسته روی دلم از سحر غم افطار
هوای چای نجف کرده ام دم افطار
@reza_dinparvar101
#مناجات_با_خدا
#شب_قدر
...دست گناهان بالم گرفته است
اشکی ندارم حالم گرفته است
مهدی(عج)که از من دارد گلایه
انگار قلب عالم گرفته است...
"یاربی العفو، یاربی العفو"
@reza_dinparvar101
#شب_قدر
...دست گناهان بالم گرفته است
اشکی ندارم حالم گرفته است
مهدی(عج)که از من دارد گلایه
انگار قلب عالم گرفته است...
"یاربی العفو، یاربی العفو"
@reza_dinparvar101
بنده ای که بیشتر غرق خجالت می شود
بیشتر مشمول احسان و محبت می شود
بعد هر سبحانَ ربّی، اسم اعلای علی است
پس خدا با سجده های او عبادت می شود
خوش به حال ما که باب الله، شخص حیدر است
چون اگر در می زنیم اینجا اجابت می شود
روزی اهل بکا از زمزم چشم علی است
گریهء ما از کنار چاه، قسمت می شود
بعد استغفار، بابایم فقط خون گریه کرد
چون گناهان، خار بین چشم حضرت می شود
ای که ناز ما یتیمان را کشیدی نیمه شب
کوله بارت را زمین بگذار! زحمت می شود
مطمئنم گر نبخشد بنده هایش را خدا
بیشتر از مرتضی، زهرا اذیت میشود
جان به قربان علی که وقت گفتن از نجف
پای لنگ نوکرش پای زیارت می شود
وقتی اینجا آمدم با ذکر اربابم حسین
غصه کمتر می خورم! حتماً عنایت می شود
روزی ماه خدا هم دست زهرا و علی است
هر کسی در خانهء مولاست، دعوت می شود
من فدای آنکسی که پیش چشم مادرش
آن لباس کهنه ای که داشت غارت می شود
#مناجات_با_خدا
#امام_علی_ع
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
بیشتر مشمول احسان و محبت می شود
بعد هر سبحانَ ربّی، اسم اعلای علی است
پس خدا با سجده های او عبادت می شود
خوش به حال ما که باب الله، شخص حیدر است
چون اگر در می زنیم اینجا اجابت می شود
روزی اهل بکا از زمزم چشم علی است
گریهء ما از کنار چاه، قسمت می شود
بعد استغفار، بابایم فقط خون گریه کرد
چون گناهان، خار بین چشم حضرت می شود
ای که ناز ما یتیمان را کشیدی نیمه شب
کوله بارت را زمین بگذار! زحمت می شود
مطمئنم گر نبخشد بنده هایش را خدا
بیشتر از مرتضی، زهرا اذیت میشود
جان به قربان علی که وقت گفتن از نجف
پای لنگ نوکرش پای زیارت می شود
وقتی اینجا آمدم با ذکر اربابم حسین
غصه کمتر می خورم! حتماً عنایت می شود
روزی ماه خدا هم دست زهرا و علی است
هر کسی در خانهء مولاست، دعوت می شود
من فدای آنکسی که پیش چشم مادرش
آن لباس کهنه ای که داشت غارت می شود
#مناجات_با_خدا
#امام_علی_ع
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تمام دلخوشی زندگی من این است
که وقت مرگ می آئی و مرگ شیرین است
مگر نگفتی علی جان؛ فَمَن یَمُت یَرَنی
بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است
به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش
سبک شدم چو پَر کاه و سینه سنگین است
شهادتین مرا فاطمه تقبُّل کرد
بیا همه کس و کارم! زمان تلقین است
سلام وادی من؛ وادی السلام علی!
کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است
رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان
مرا دو بوسه به روی ضریح، تسکین است
کفن کنید مرا رو به قبله ی حرمش
نجف چه جای قشنگی برای تدفین است
فراق و وصل مرا می کُشند یک میزان
سرم به دامن حیدر، به روی بالین است
سرم مقابل ایوان طلای شاه نجف...
سرم مقابل زهرا همیشه پائین است
علی که ابروی او قابِ قوس اَو اَدناست
اگر مرا نرساند به عرش، غمگین است
بخواه روزی از این پادشاه، بنده خدا!
گدای خانه او هر که هست تضمین است
ممات، عین حیات است و نار، عین بهشت
کسی که دل به علی بسته است خوش بین است
#امام_علی_ع
#نجف
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
که وقت مرگ می آئی و مرگ شیرین است
مگر نگفتی علی جان؛ فَمَن یَمُت یَرَنی
بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است
به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش
سبک شدم چو پَر کاه و سینه سنگین است
شهادتین مرا فاطمه تقبُّل کرد
بیا همه کس و کارم! زمان تلقین است
سلام وادی من؛ وادی السلام علی!
کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است
رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان
مرا دو بوسه به روی ضریح، تسکین است
کفن کنید مرا رو به قبله ی حرمش
نجف چه جای قشنگی برای تدفین است
فراق و وصل مرا می کُشند یک میزان
سرم به دامن حیدر، به روی بالین است
سرم مقابل ایوان طلای شاه نجف...
سرم مقابل زهرا همیشه پائین است
علی که ابروی او قابِ قوس اَو اَدناست
اگر مرا نرساند به عرش، غمگین است
بخواه روزی از این پادشاه، بنده خدا!
گدای خانه او هر که هست تضمین است
ممات، عین حیات است و نار، عین بهشت
کسی که دل به علی بسته است خوش بین است
#امام_علی_ع
#نجف
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
در مجلس ما یار نیاید که بیاید؟
دلدار به دیدار نیاید که بیاید؟
سلطان به گداهای در خویش بنازد
بیچاره به دربار نیاید که بیاید؟
دور تو شلوغ است... مگر که همه پاکند!
پیش تو گنهکار نیاید که بیاید؟
بر طاق شفاخانه نوشتند کریمان
بیمار و گرفتار نیاید که بیاید؟
بالا سر نوکر دم تشییع جنازه
ارباب وفادار نیاید که بیاید؟
این بَرده ی بازار نجف دلهره دارد
حیدر سر بازار نیاید که بیاید؟
سرمست علی هستم و جام شب قدرش
آن ساقی کرار نیاید که بیاید؟
لب تشنه ی آن تشنه لبِ آبِ فراتم
سقا دم افطار نیاید که بیاید؟
با سر به زمین خورد و دل خیمه بهم ریخت
ای مشک! علمدار نیاید که بیاید؟
وقتی سر ناموس علی معجر پاره است
عباس در انظار نیاید که بیاید؟
#مناجات_امام_زمان_عج
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
دلدار به دیدار نیاید که بیاید؟
سلطان به گداهای در خویش بنازد
بیچاره به دربار نیاید که بیاید؟
دور تو شلوغ است... مگر که همه پاکند!
پیش تو گنهکار نیاید که بیاید؟
بر طاق شفاخانه نوشتند کریمان
بیمار و گرفتار نیاید که بیاید؟
بالا سر نوکر دم تشییع جنازه
ارباب وفادار نیاید که بیاید؟
این بَرده ی بازار نجف دلهره دارد
حیدر سر بازار نیاید که بیاید؟
سرمست علی هستم و جام شب قدرش
آن ساقی کرار نیاید که بیاید؟
لب تشنه ی آن تشنه لبِ آبِ فراتم
سقا دم افطار نیاید که بیاید؟
با سر به زمین خورد و دل خیمه بهم ریخت
ای مشک! علمدار نیاید که بیاید؟
وقتی سر ناموس علی معجر پاره است
عباس در انظار نیاید که بیاید؟
#مناجات_امام_زمان_عج
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
زینب از هجرِ علی دلهره داشت
سفره انداخت ولی دلهره داشت
نمک و نان جو در سفره که چید
گریه کرد و به تعارف نکشید
دست لرزان به سوی لقمه نبرد
حرف دختر پدری داشت و خورد
گفت بابا چه خبر؟! حرف بزن
وقت افطار، دلم را نشکن
دست من نیست که کارم شده آه
نگران بوده ام از اول ماه
تو که هرشب به همه سر زده ای
با دلت، پَر سوی مادر زده ای
ای فدایت سر و جانم چه شده؟!
درد دل کن که بدانم چه شده؟!
شانه بر موی پریشان زده ای
بیشتر سر به یتیمان زده ای
چاه با زمزم اشکت شده پُر
دخترت هست، تو کم غصه بخور
پینهء دست ترا بوسیدم
خواب بی کس شدنم را دیدم
جان به روی لبِ زینب نرسان
سحر نوزدهم، خانه بمان
منکه چون ابر سحر می بارم
از مدینه غم مسجد دارم
خاطرات بدمان یادت نیست؟!
کوچه و زخم زبان یادت نیست؟!
دشمنانت همه از یک پُشتند
مادرم را به غلافی کشتند
آمد از گوشهء مسجد خبرت
دید شمشیر برهنه به سرت
او که یک دست به پهلو زده بود...
تک و تنها کمکت آمده بود
مانع قصد شریفت نشدم
تک و تنها که حریفت نشدم
خون شود چشم ترت، من چکنم؟!
بشکند فرق سرت، من چکنم؟!
منکه از رفتن تو ترسیدم
بستر خونی مادر دیدم
گیرم اصلاً که برای دل من...
بازگردی طرف منزل من
می شود عاقبتش مُردن من
ابن ملجم که بخندد به حسن
غربتت، طعنهء بد زد به حسین
نرو تا کوفه نخندد به حسین
وای اگر پای سرش شرط کنند
نان و خرما طرفم پرت کنند
گرچه بیش از همه صحبت دارم
ترس بازار و اسارت دارم
#امام_علی_ع
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
سفره انداخت ولی دلهره داشت
نمک و نان جو در سفره که چید
گریه کرد و به تعارف نکشید
دست لرزان به سوی لقمه نبرد
حرف دختر پدری داشت و خورد
گفت بابا چه خبر؟! حرف بزن
وقت افطار، دلم را نشکن
دست من نیست که کارم شده آه
نگران بوده ام از اول ماه
تو که هرشب به همه سر زده ای
با دلت، پَر سوی مادر زده ای
ای فدایت سر و جانم چه شده؟!
درد دل کن که بدانم چه شده؟!
شانه بر موی پریشان زده ای
بیشتر سر به یتیمان زده ای
چاه با زمزم اشکت شده پُر
دخترت هست، تو کم غصه بخور
پینهء دست ترا بوسیدم
خواب بی کس شدنم را دیدم
جان به روی لبِ زینب نرسان
سحر نوزدهم، خانه بمان
منکه چون ابر سحر می بارم
از مدینه غم مسجد دارم
خاطرات بدمان یادت نیست؟!
کوچه و زخم زبان یادت نیست؟!
دشمنانت همه از یک پُشتند
مادرم را به غلافی کشتند
آمد از گوشهء مسجد خبرت
دید شمشیر برهنه به سرت
او که یک دست به پهلو زده بود...
تک و تنها کمکت آمده بود
مانع قصد شریفت نشدم
تک و تنها که حریفت نشدم
خون شود چشم ترت، من چکنم؟!
بشکند فرق سرت، من چکنم؟!
منکه از رفتن تو ترسیدم
بستر خونی مادر دیدم
گیرم اصلاً که برای دل من...
بازگردی طرف منزل من
می شود عاقبتش مُردن من
ابن ملجم که بخندد به حسن
غربتت، طعنهء بد زد به حسین
نرو تا کوفه نخندد به حسین
وای اگر پای سرش شرط کنند
نان و خرما طرفم پرت کنند
گرچه بیش از همه صحبت دارم
ترس بازار و اسارت دارم
#امام_علی_ع
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
زینبی که بین آتش کوثرش را دیده بود...
لابلای خون و بستر مادرش را دیده بود...
آخرین دستار را از فرق حیدر باز کرد
زخم سر را بست و صد زخم دگر سر باز کرد
گرچه در محراب مسجد حرمت مولا شکست
با لگد در را شکستن، شیر خیبر را شکست
تا طبیب او رگی را بر سرش پیوند زد
با سر پاشیده اش بر دخترش لبخند زد
گفت بعد از این بلا، حیران دردی تازه باش
نائب زهرای من! فکر نبردی تازه باش
ترس دارم این یتیمان زیورت را بشکنند
سنگهای کوفه در کوچه سرت را بشکنند
ترس دارم بین هجده سر در این بازارها
معجرت را دست نامحرم ببینی بارها
آن زمانی که حسینت قاری سر نیزه هاست
روبروی تو سر عباس هم بر نیزه هاست
من بمیرم دلبرت را، راه دورش می برند
چاره ای کن بر سری که در تنورش می برند
گریه کن اما نه بر فرق سر و خون های لَخت
گریه کن بر آن سری که میخورد روی درخت
نیزه داران خون تازه بر جبینش می کشند
آن سر بالانشین را بر زمینش می کشند
می روم اما خیالم از شما آسوده نیست
گرچه زخمی شد سرم اما شراب آلوده نیست
قاتلم یک ضربه زد اما دگر کاری نکرد
در خرابه با سر من، هیچکس زاری نکرد
آن سر غرق بخون بین طبق، غوغائیَ است
گریه کن بر دختری که مثل تو بابائیَ است
چشم تارش از پدر، تصویر سازی می کند
در خیالش با حسینش، آب بازی می کند
چه طوافی میکند دور سری که سوخته
می زند بوسه به روی حنجری که سوخته
پیش من اینجا نیفت و پیش طفل من بیفت
در شب مهمانی او، فکر سر بستن بیفت
بخشی از دستارهایم را برای او ببر
چون ندارد جز لباس پاره دستاری دگر
#امام_علی_ع
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
لابلای خون و بستر مادرش را دیده بود...
آخرین دستار را از فرق حیدر باز کرد
زخم سر را بست و صد زخم دگر سر باز کرد
گرچه در محراب مسجد حرمت مولا شکست
با لگد در را شکستن، شیر خیبر را شکست
تا طبیب او رگی را بر سرش پیوند زد
با سر پاشیده اش بر دخترش لبخند زد
گفت بعد از این بلا، حیران دردی تازه باش
نائب زهرای من! فکر نبردی تازه باش
ترس دارم این یتیمان زیورت را بشکنند
سنگهای کوفه در کوچه سرت را بشکنند
ترس دارم بین هجده سر در این بازارها
معجرت را دست نامحرم ببینی بارها
آن زمانی که حسینت قاری سر نیزه هاست
روبروی تو سر عباس هم بر نیزه هاست
من بمیرم دلبرت را، راه دورش می برند
چاره ای کن بر سری که در تنورش می برند
گریه کن اما نه بر فرق سر و خون های لَخت
گریه کن بر آن سری که میخورد روی درخت
نیزه داران خون تازه بر جبینش می کشند
آن سر بالانشین را بر زمینش می کشند
می روم اما خیالم از شما آسوده نیست
گرچه زخمی شد سرم اما شراب آلوده نیست
قاتلم یک ضربه زد اما دگر کاری نکرد
در خرابه با سر من، هیچکس زاری نکرد
آن سر غرق بخون بین طبق، غوغائیَ است
گریه کن بر دختری که مثل تو بابائیَ است
چشم تارش از پدر، تصویر سازی می کند
در خیالش با حسینش، آب بازی می کند
چه طوافی میکند دور سری که سوخته
می زند بوسه به روی حنجری که سوخته
پیش من اینجا نیفت و پیش طفل من بیفت
در شب مهمانی او، فکر سر بستن بیفت
بخشی از دستارهایم را برای او ببر
چون ندارد جز لباس پاره دستاری دگر
#امام_علی_ع
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
باعرض سلام و تبریک و آرزوی قبولی طاعات و عبادات
برای استفاده از اشعار ماه مبارک رمضان از این هشتک ها استفاده کنید.
#مناجات_با_خدا
#امام_علی_ع
#امیرالمومنین_ع
#شب_قدر
#امام_حسن_ع
#حضرت_خدیجه_س
#عید_سعید_فطر
التماس دعا
@reza_dinparvar101
برای استفاده از اشعار ماه مبارک رمضان از این هشتک ها استفاده کنید.
#مناجات_با_خدا
#امام_علی_ع
#امیرالمومنین_ع
#شب_قدر
#امام_حسن_ع
#حضرت_خدیجه_س
#عید_سعید_فطر
التماس دعا
@reza_dinparvar101
لیله القدرت رسید، آدابِ امشب جالب است
احترام هر گنهکاری که داری واجب است
پیش مردم گرچه خورده طبل رسوایی من
به همه گفتی که این رسوا مگر بی صاحب است!
آسمان رحمتت ابری شد و باران گرفت
سایه ی عفو تو بر دشت گناهم غالب است
آبروی رفته ی من را بخر تا وقت هست
گاه گاهی این ضرر کردن به نفع کاسب است
گردن کج آمدم، گردن بگیر امشب مرا
این فراری که زمین خورده، به جودت راغب است
یک نفر العفو گویان از کنار من گذشت
زود گفتی اینکه توبه هم نکرده تائب است
شرم دارم! خیلی از مهدی خجالت می کشم
آن امام حاضری که فکر کردم غائب است
لیله القدر علی، چادرْ سیاه فاطمه است
نور زهرا بر سیاهی های عالم حاجب است
غیر حیدر، قدر زهرا را نمیداند کسی
جسم زهرا و علی، یک روح در دو قالب است
بستگی دارد به زهرا که علی هم بگذرد
کار، دست مادر است و مرتضی هم کاتب است
اینکه هرشب یاعلی بُرده دل ما را نجف...
فاطمه زحمت کشیده... زحمت ما کاذب است
حاجتم را، هم ندادی در حرم راهم بده
این دل سرگشته امشب، کربلا را طالب است
زیر قبّه با نمازت روضه ی کامل بخوان
چون حسین بن علی آنجا امام راتب است
شمر، اگر بالای ده ضربه زده بر گردنش
تیرِ مانده در گلو، کار سنان غاصب است
سر، هزاران دفعه از نیزه زمین افتاده است
زخم های روی سر، زیر سر آن راکب است
بردن او در تنور مطبخش با خولی و
شستن خاکسترش با گریه، کار راهب است
#مناجات_با_خدا
#مناجات_امام_زمان_عج
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
احترام هر گنهکاری که داری واجب است
پیش مردم گرچه خورده طبل رسوایی من
به همه گفتی که این رسوا مگر بی صاحب است!
آسمان رحمتت ابری شد و باران گرفت
سایه ی عفو تو بر دشت گناهم غالب است
آبروی رفته ی من را بخر تا وقت هست
گاه گاهی این ضرر کردن به نفع کاسب است
گردن کج آمدم، گردن بگیر امشب مرا
این فراری که زمین خورده، به جودت راغب است
یک نفر العفو گویان از کنار من گذشت
زود گفتی اینکه توبه هم نکرده تائب است
شرم دارم! خیلی از مهدی خجالت می کشم
آن امام حاضری که فکر کردم غائب است
لیله القدر علی، چادرْ سیاه فاطمه است
نور زهرا بر سیاهی های عالم حاجب است
غیر حیدر، قدر زهرا را نمیداند کسی
جسم زهرا و علی، یک روح در دو قالب است
بستگی دارد به زهرا که علی هم بگذرد
کار، دست مادر است و مرتضی هم کاتب است
اینکه هرشب یاعلی بُرده دل ما را نجف...
فاطمه زحمت کشیده... زحمت ما کاذب است
حاجتم را، هم ندادی در حرم راهم بده
این دل سرگشته امشب، کربلا را طالب است
زیر قبّه با نمازت روضه ی کامل بخوان
چون حسین بن علی آنجا امام راتب است
شمر، اگر بالای ده ضربه زده بر گردنش
تیرِ مانده در گلو، کار سنان غاصب است
سر، هزاران دفعه از نیزه زمین افتاده است
زخم های روی سر، زیر سر آن راکب است
بردن او در تنور مطبخش با خولی و
شستن خاکسترش با گریه، کار راهب است
#مناجات_با_خدا
#مناجات_امام_زمان_عج
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
زبانحال ضربت خوردن مولا
گر خون تو ریخت بر روی تو
نشکسته هجوم، ابروی تو
خورده به سرت شکافی اما
مجروح نگشته پهلوی تو
دیدم که ورم نکرده اصلاً
با ضرب غلاف، بازوی تو
با آتش در، میان خانه
آتش نگرفته گیسوی تو
سوزانده مرا ز صبح، صد بار
یاد در و میخ و خون دیوار
#امام_علی_ع
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
گر خون تو ریخت بر روی تو
نشکسته هجوم، ابروی تو
خورده به سرت شکافی اما
مجروح نگشته پهلوی تو
دیدم که ورم نکرده اصلاً
با ضرب غلاف، بازوی تو
با آتش در، میان خانه
آتش نگرفته گیسوی تو
سوزانده مرا ز صبح، صد بار
یاد در و میخ و خون دیوار
#امام_علی_ع
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
با همین آشفتگی، با درد، با حال بدم ...
با شتاب و دلهره افطار کردم آمدم
از خجالت داشتم می مُردم اما نیمه شب
بین جمعیت نشستم، پیش تو زانو زدم
دست خالی صید مروارید اشکم می کنم
ساحل دریای من! امشب پُر از جزر و مدم
من کسی جز تو ندارم، لطف کن ردّم نکن
هرکسی را می شناسم از درش کرده ردم
مهربان! چوبم بزن بلکه غرورم بشکند
تا بخواهی ضربه خوردم از غرور بیحدم
هرکسی حرمت شکست از من، تو ناراحت شدی
گرچه من حرمت شکستم با گناه ممتدم
یک ضمانت نامه دستم بوده که دعوت شدم
تا ابد شرمنده ی الطاف شاه مشهدم
نامه اعمال بد را پیش زهرا پاره کن
تا نبخشی بر نمی دارم قدم را از قدم
این لباس پادشاهی هم به درد من نخورد
از گداهای نجف بودند جد اندر جدم
هرکجایی که زمین خوردم بلندم کرده است
با همین آقایی اش، او می برد تا مقصدم
من بقربان غم زینب که گریان علی است
گفت بابا جان نرو، تا من نخوانم اشهدم
دختری دلواپس احوال بابایش شده
حیدر این شب ها دگر دلتنگ زهرایش شده
#مناجات_با_خدا
#امام_علی_ع
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
با شتاب و دلهره افطار کردم آمدم
از خجالت داشتم می مُردم اما نیمه شب
بین جمعیت نشستم، پیش تو زانو زدم
دست خالی صید مروارید اشکم می کنم
ساحل دریای من! امشب پُر از جزر و مدم
من کسی جز تو ندارم، لطف کن ردّم نکن
هرکسی را می شناسم از درش کرده ردم
مهربان! چوبم بزن بلکه غرورم بشکند
تا بخواهی ضربه خوردم از غرور بیحدم
هرکسی حرمت شکست از من، تو ناراحت شدی
گرچه من حرمت شکستم با گناه ممتدم
یک ضمانت نامه دستم بوده که دعوت شدم
تا ابد شرمنده ی الطاف شاه مشهدم
نامه اعمال بد را پیش زهرا پاره کن
تا نبخشی بر نمی دارم قدم را از قدم
این لباس پادشاهی هم به درد من نخورد
از گداهای نجف بودند جد اندر جدم
هرکجایی که زمین خوردم بلندم کرده است
با همین آقایی اش، او می برد تا مقصدم
من بقربان غم زینب که گریان علی است
گفت بابا جان نرو، تا من نخوانم اشهدم
دختری دلواپس احوال بابایش شده
حیدر این شب ها دگر دلتنگ زهرایش شده
#مناجات_با_خدا
#امام_علی_ع
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
یا غافر الخطایا، با ما چکار داری
با بنده ای فراری، اینجا قرار داری
از روسیاه عالم، چه انتظار داری؟
راهم اگر ندادی، تو اختیار داری
یکسال رفته بودم، دنبال اشتباهم
حالا رسیده ام با، پرونده ی سیاهم
عمر و جوانی ام را، عصیان تباه کرده
این گرگ ... یوسفم را، تنهای چاه کرده
هرچه گناه کردم، مهدی نگاه کرده
آن عبد خودسرش را، خود سر به راه کرده
گرچه فریب خوردم، بازنده را بخر باز
شرمنده ام کن امشب، شرمنده را بخر باز
آنکه به شانه بار من را کشیده مهدی است
درد نگفته ام را، او که شنیده مهدی است
آن یار که به داد، عالم رسیده مهدی است
در سینه ی فلسطین، نور امید مهدی است
بوی وصالش امشب، قبل اذان می آید
ما که امیدواریم، آقایمان می آید
باید ز بس خرابیم، در قبرْ چال مان کرد
ای کاش میشد امشب، فکری به حال مان کرد
مولا رسید و رحمی، بر سن و سال مان کرد
اسم علی که آمد، مادر حلال مان کرد
این عبد بی لیاقت، با فاطمه طرف شد
سجاده ی نمازش، خاکِ درِ نجف شد
گرد و غبارم امشب، روی عبای حیدر
تا صبح سجده دارم، بر خاک پای حیدر
خاکم کنید بین، صحن و سرای حیدر
شاید طلا شدم در، ایوان طلای حیدر
بی او عبادت ما، در اصل ... معطلی بود
هر روزه ای گرفتیم، کار خود علی بود
طاعت برای ما کرد، ضربت برای ما خورد
زحمت کشید و جایش، با سائلان غذا خورد
در این بهار باید، بین نجف هوا خورد
گریان شده کسی که، افطار ... کربلا خورد
مولا کنار سفره، خود را به ما رسانده
هرشب سلام ما را، تا کربلا رسانده
کشتی ما حسین و دریای ما حسین است
دنیای ما حسین و عقبای ما حسین است
امروز ما حسین و فردای ما حسین است
دلدار ما حسین و لیلای ما حسین است
زنجیر غم گرفتیم، آن را مدال کردیم
با مرتضی و ارباب، تحویل سال کردیم
هجران مرتضی نه، هجران دخترش بود
چون شمعی آب میشد، پروانه دخترش بود
حیدر به فکر روز، پایان دخترش بود
فکر هجوم کوفه، بر جان دخترش بود
زینب برای داغ، دلدار گریه می کرد
بر غربت حسین و بازار گریه می کرد
مثل امیر عالم، همدم نداشت زینب
پیش حسین و عباس، که غم نداشت زینب
در کوفه معجرش رفت، پرچم نداشت زینب
دورش شلوغ بود و محرم نداشت زینب
خاکستر سرش از، خاکستر حسین است
خون سرش به محمل، خون سر حسین است
#مناجات_با_خدا
#مناجات_امام_زمان_عج
#شب_قدر
#فلسطین
@reza_dinparvar101
با بنده ای فراری، اینجا قرار داری
از روسیاه عالم، چه انتظار داری؟
راهم اگر ندادی، تو اختیار داری
یکسال رفته بودم، دنبال اشتباهم
حالا رسیده ام با، پرونده ی سیاهم
عمر و جوانی ام را، عصیان تباه کرده
این گرگ ... یوسفم را، تنهای چاه کرده
هرچه گناه کردم، مهدی نگاه کرده
آن عبد خودسرش را، خود سر به راه کرده
گرچه فریب خوردم، بازنده را بخر باز
شرمنده ام کن امشب، شرمنده را بخر باز
آنکه به شانه بار من را کشیده مهدی است
درد نگفته ام را، او که شنیده مهدی است
آن یار که به داد، عالم رسیده مهدی است
در سینه ی فلسطین، نور امید مهدی است
بوی وصالش امشب، قبل اذان می آید
ما که امیدواریم، آقایمان می آید
باید ز بس خرابیم، در قبرْ چال مان کرد
ای کاش میشد امشب، فکری به حال مان کرد
مولا رسید و رحمی، بر سن و سال مان کرد
اسم علی که آمد، مادر حلال مان کرد
این عبد بی لیاقت، با فاطمه طرف شد
سجاده ی نمازش، خاکِ درِ نجف شد
گرد و غبارم امشب، روی عبای حیدر
تا صبح سجده دارم، بر خاک پای حیدر
خاکم کنید بین، صحن و سرای حیدر
شاید طلا شدم در، ایوان طلای حیدر
بی او عبادت ما، در اصل ... معطلی بود
هر روزه ای گرفتیم، کار خود علی بود
طاعت برای ما کرد، ضربت برای ما خورد
زحمت کشید و جایش، با سائلان غذا خورد
در این بهار باید، بین نجف هوا خورد
گریان شده کسی که، افطار ... کربلا خورد
مولا کنار سفره، خود را به ما رسانده
هرشب سلام ما را، تا کربلا رسانده
کشتی ما حسین و دریای ما حسین است
دنیای ما حسین و عقبای ما حسین است
امروز ما حسین و فردای ما حسین است
دلدار ما حسین و لیلای ما حسین است
زنجیر غم گرفتیم، آن را مدال کردیم
با مرتضی و ارباب، تحویل سال کردیم
هجران مرتضی نه، هجران دخترش بود
چون شمعی آب میشد، پروانه دخترش بود
حیدر به فکر روز، پایان دخترش بود
فکر هجوم کوفه، بر جان دخترش بود
زینب برای داغ، دلدار گریه می کرد
بر غربت حسین و بازار گریه می کرد
مثل امیر عالم، همدم نداشت زینب
پیش حسین و عباس، که غم نداشت زینب
در کوفه معجرش رفت، پرچم نداشت زینب
دورش شلوغ بود و محرم نداشت زینب
خاکستر سرش از، خاکستر حسین است
خون سرش به محمل، خون سر حسین است
#مناجات_با_خدا
#مناجات_امام_زمان_عج
#شب_قدر
#فلسطین
@reza_dinparvar101
مرتضی مظهر جود رب بود
بهترین دلخوشی زینب بود
او که از داغ پدر دلهره داشت
مرهم تازه روی زخم گذاشت
فرق، با لخته ی خون، درهم بود
کاش، ابروی علی، سرهم بود
گفت؛ بابا چه سری دیدم من!
دل من را چو سر خود نشکن
شانه بر موی پریشان نزدی
دو شبی سر به یتیمان نزدی
دخترت را غم تو دلخور کرد
چاه را زمزم اشکم، پُر کرد
سخت کردی چقدر کار مرا
خون دل کرده ای افطار مرا
داغ آن لاله ی پرپر، بس بود
بستر خونی مادر، بس بود
خاطرات در و دیوار! مرو
کشته ی روضه ی مسمار، مرو
قاتل مادرمان، یادت هست؟
داد می زد سرمان، یادت هست؟
به غرور من و مادر بر خورد
تا ترا در وسط مسجد بُرد
ماند از آنروز غمی بر جگرت
جای شمشیر برهنه به سرت
دیدن یار به بستر، سخت است
بستن زخم روی سر، سخت است
مرو غم، راه مرا می بندد
ابن ملجم به حسن می خندد
اینقدر آه نکش، حرف بزن
بگو از عاقبت کوفه به من
اسمی از کوچه اغیار، مبر
ذهن من را ته بازار، مبر
کاش باشند برادرهایم
نگران غم معجرهایم
#امام_علی_ع
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
بهترین دلخوشی زینب بود
او که از داغ پدر دلهره داشت
مرهم تازه روی زخم گذاشت
فرق، با لخته ی خون، درهم بود
کاش، ابروی علی، سرهم بود
گفت؛ بابا چه سری دیدم من!
دل من را چو سر خود نشکن
شانه بر موی پریشان نزدی
دو شبی سر به یتیمان نزدی
دخترت را غم تو دلخور کرد
چاه را زمزم اشکم، پُر کرد
سخت کردی چقدر کار مرا
خون دل کرده ای افطار مرا
داغ آن لاله ی پرپر، بس بود
بستر خونی مادر، بس بود
خاطرات در و دیوار! مرو
کشته ی روضه ی مسمار، مرو
قاتل مادرمان، یادت هست؟
داد می زد سرمان، یادت هست؟
به غرور من و مادر بر خورد
تا ترا در وسط مسجد بُرد
ماند از آنروز غمی بر جگرت
جای شمشیر برهنه به سرت
دیدن یار به بستر، سخت است
بستن زخم روی سر، سخت است
مرو غم، راه مرا می بندد
ابن ملجم به حسن می خندد
اینقدر آه نکش، حرف بزن
بگو از عاقبت کوفه به من
اسمی از کوچه اغیار، مبر
ذهن من را ته بازار، مبر
کاش باشند برادرهایم
نگران غم معجرهایم
#امام_علی_ع
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
سر باز کرده از جگرم زخم روزگار
رفتی به سوی فاطمه بابای بیقرار!
مادر که رفت، خانه شد آوار بر سرم
آن خانه ی خراب، پس از تو شده مزار
هم با عمامه ی سر تو گریه می کنم
هم با لباس مادر و آن میخ نیشدار
این پیرمرد بین خرابه چه میکند؟
یک شب ترا ندیده و مُرده از انتظار
گرچه حسن، حسین، ابالفضل پیشم اند
دارم در این خرابه دگر حال احتضار
گفتی ز قاتلت که اسیر است بگذریم
بعداً اسیر او بشوم میکنی چکار؟
جایت به سائلان، صدقه داده ام ولی
دارم ز کوفیان نگرانی بیشمار
امروز که ز کوچه گذشتم دلم شکست
خوردم به خانه های یهودی بی اختیار
وقتی که از حوالی بازار رد شدم
ترسیدم از نگاه قماشی شرابخوار
من صورتم کمی بخراشد چه می کنی؟
سخت است بی حسینِ تو برگردم این دیار
باید بترسم از غم سرهای روی نی
باید به روی ناقه ی عریان شوم سوار
می ترسم از حسین که سر در بیاورد
پیش رقیه با لب خونین و پر غبار
#امام_علی_ع
#شب_قدر
#شام_غریبان
@reza_dinparvar101
رفتی به سوی فاطمه بابای بیقرار!
مادر که رفت، خانه شد آوار بر سرم
آن خانه ی خراب، پس از تو شده مزار
هم با عمامه ی سر تو گریه می کنم
هم با لباس مادر و آن میخ نیشدار
این پیرمرد بین خرابه چه میکند؟
یک شب ترا ندیده و مُرده از انتظار
گرچه حسن، حسین، ابالفضل پیشم اند
دارم در این خرابه دگر حال احتضار
گفتی ز قاتلت که اسیر است بگذریم
بعداً اسیر او بشوم میکنی چکار؟
جایت به سائلان، صدقه داده ام ولی
دارم ز کوفیان نگرانی بیشمار
امروز که ز کوچه گذشتم دلم شکست
خوردم به خانه های یهودی بی اختیار
وقتی که از حوالی بازار رد شدم
ترسیدم از نگاه قماشی شرابخوار
من صورتم کمی بخراشد چه می کنی؟
سخت است بی حسینِ تو برگردم این دیار
باید بترسم از غم سرهای روی نی
باید به روی ناقه ی عریان شوم سوار
می ترسم از حسین که سر در بیاورد
پیش رقیه با لب خونین و پر غبار
#امام_علی_ع
#شب_قدر
#شام_غریبان
@reza_dinparvar101
Forwarded from حُـسِيـنـْ جــانـ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یوم الجزا ، علی سپر آتش من است
آتش امان بده ! سپرم را می آورم
شاید مرا علی پسر خود حساب کرد
باز ، از درِ نجف ، پدرم را می آورم
#رضا_دین_پرور
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#شب_قدر
#نجف
💠 @hossein_jaan
آتش امان بده ! سپرم را می آورم
شاید مرا علی پسر خود حساب کرد
باز ، از درِ نجف ، پدرم را می آورم
#رضا_دین_پرور
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#شب_قدر
#نجف
💠 @hossein_jaan
گریز روضه خرابه خطاب به حضرت زینب (س) بر سر مزار امیر المؤمنین (ع)
ترا در خرابه گر آورده اند
همه حاجتت را بر آورده اند
خرابه نشینی، ولی محرمان ...
ترا محضر حیدر آورده اند
در اینجا ترا محترم تر ز قبل
به توصیه ی مادر آورده اند
کنار مزاری که پنهانی است
علی زاده ها خواهر آورده اند
ترا در محلّ مسلمان نشین
کنار یل خیبر آورده اند
چرا زینب اینجا به سر می زنی
مگر در خرابه سر آورده اند
مگر بین زنجیر، با ناسزا
غریبانه یک پیکر آورده اند
مگر که شنیدی ز زن های شهر
کفن، قدّ یک دختر آورده اند
مگر که پس از آن همه ماجرا
خبرهایی از معجر آورده اند
نبودی بی اندازه بی احترام
امان از خرابه، ز بازار شام ....
#امام_علی_ع
#حضرت_زینب_س
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
ترا در خرابه گر آورده اند
همه حاجتت را بر آورده اند
خرابه نشینی، ولی محرمان ...
ترا محضر حیدر آورده اند
در اینجا ترا محترم تر ز قبل
به توصیه ی مادر آورده اند
کنار مزاری که پنهانی است
علی زاده ها خواهر آورده اند
ترا در محلّ مسلمان نشین
کنار یل خیبر آورده اند
چرا زینب اینجا به سر می زنی
مگر در خرابه سر آورده اند
مگر بین زنجیر، با ناسزا
غریبانه یک پیکر آورده اند
مگر که شنیدی ز زن های شهر
کفن، قدّ یک دختر آورده اند
مگر که پس از آن همه ماجرا
خبرهایی از معجر آورده اند
نبودی بی اندازه بی احترام
امان از خرابه، ز بازار شام ....
#امام_علی_ع
#حضرت_زینب_س
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
مناجات
کربلایی مجتبی رمضانی
🌹🌹ما فلسطینیا بزرگ نمیشیم!
فقط شهید میشیم ...🌹🌹
آن یار، که به دادِ عالم رسیده مهدی است
در سینه ی فلسطین، نور امیدِ مهدی است
بوی وصالش امشب،قبل اذان می آید
ما که امیدواریم... آقایمان می آید
#مناجات_با_خدا
#مناجات_امام_زمان_عج
#شب_قدر
#سال_جدید
#فلسطین
@reza_dinparvarvar101
فقط شهید میشیم ...🌹🌹
آن یار، که به دادِ عالم رسیده مهدی است
در سینه ی فلسطین، نور امیدِ مهدی است
بوی وصالش امشب،قبل اذان می آید
ما که امیدواریم... آقایمان می آید
#مناجات_با_خدا
#مناجات_امام_زمان_عج
#شب_قدر
#سال_جدید
#فلسطین
@reza_dinparvarvar101