راز نهج البلاغه
21.6K subscribers
10.2K photos
7.49K videos
35 files
5.88K links
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر قرآن و نهج البلاغه
بازبان ساده و روان از ایت الله محمدرضا رنجبر
سخنان زیبای امام علی(ع)
داستانها و عجایب امام علی(ع)
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخنان تکان‌دهنده و اعترافات تلخ شیخ طارق یوسف المصری (عالم و دعوتگر اهل سنت) در مورد حدیث غدیر!

👈 شیخ طارق یوسف المصری: به خداوند قسم ما امتی هستیم که علی [علیه السلام] را تنها گذاشتیم!/ برخی از صحابه پس از #غدیر بر ضدّ حضرت علی توطئه کردند و ایشان را از خلافت کنار گذاشتند و راه بغض و کینه را نسبت به وی در پیش گرفتند!

#عید_غدیر

💠 @raz_Nahjolbalagheh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎬پاسخ جالب #استاد_یزدانی به شبهه عجیب #مولوی_قلندرزهی در مورد #غدیر

👈اگر مقصود پیامبر از #حدیث_غدیر امامت #امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام بود چرا در #مکه اعلام نکرد؟


💠بزرگترین کانال سخنان امام علی ونهج البلاغه 👇

💠 @raz_Nahjolbalagheh
🔸اعجاز علمی نهج البلاغه قسمت ۱

🔸خطبه ۹۱ نهج البلاغه

💠امام علی ع فرمودند : آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را، با نوری کم رنگ برای تاریکی شب‏ها قرار داد، و آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت در آورد، و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند…

🍃ویلیام هرشل ، کسی بود که بعد قرن ها از گذشت قرآن و نهج البلاغه ، نظریه حرکت خورشید را بیان کرد و این در صورتیست که علی (ع) در مهد جهل و خرافات، به حرکت خورشید، ماه و وجود مدار حرکتی آنان اشاره کرده بود

🍃قابل ذکر است که کپرنیک و گالیله، بعد قرنها، تنها به نظریه خورشید مرکزی دست یافته بودند، که در آن نظریه هم خورشید را به اشتباه ثابت و فاقد حرکت میدانستند و تا قرن های اخیر از این حقیقت غافل بودند...

#غدیر

💠بزرگترین کانال سخنان امام علی ونهج البلاغه 👇

💠 @raz_Nahjolbalagheh
⁉️ *نوۀ چنگیزخان مغول چگونه شیعه شد؟*

روزی سلطان محمّد خدابنده بر همسر خود خشم گرفت و در یک جلسه او را سه طلاقه کرد؛ ولی به دلیل علاقۀ بسیاری که به وی داشت, خیلی زود از کردارِ خویش پشیمان شد و به همین خاطر عالمان سنی را دعوت نمود و از آنان مشورت خواست. آنها گفتند: هیچ راهی وجود ندارد، مگر این که نخست فرد محلّل (فردی غیر از سلطان) با او ازدواج کند, سپس مجدداً سلطان میتواند با او ازدواج کند.
سلطان گفت: برای من پذیرشِ این امر، بسیار سخت است. آیا راه دیگری وجود ندارد؟ شما علما در بسیاری از مسائل با یکدیگر اختلافِ نظر دارید , فقط در همین یک مسئله همه باهم اتفاق نظر دارید؟! گفتند : بله.
در این هنگام یکی از مشاوران اجازۀ سخن خواست و اظهار داشت:
جناب سلطان! در شهر علامه ای زندگی میکند که چنین طلاقی را باطل میداند، خوب است او را نیز احضار نموده و نظر او را جویا شوید.(منظورِ وی، علامه حلی بود.)

عالمان سنی بر آشفتند و گفتند: آن عالم، رافضی مذهب بوده و رافضیان, افرادی کم عقل و بی خِرَد میباشند و اصلا در شأنِ سلطان نیست که چنین فردی را به حضور بپذیرد.
سلطان گفت: به هر حال دیدن او خالی از فایده نیست و دستور داد علامه حلی را در محضر او احضار نمایند.
وقتی علامه وارد مجلس سلطان محمّد خدابنده شد, علمای مذاهب چهارگانه ی اهل سنت نیز در آن جلسه حاضر بودند.
علامه بدون هیچ ترس و واهمه ای نعلینِ (کفش)
خود را به دست گرفت و خطاب به همۀ حاضران سلام کرد و آنگاه یک راست به سمت سلطان رفت و در کنار او نشست. عالمان سنی رو به سلطان کرده و گفتند :
دیدید؟ ما نگفتیم شیعیان, افرادی سبک سر و بی عقل میباشند؟! سلطان گفت: او عالِم است.
دربارۀ رفتار او از خودش سؤال کنید. آنها به علامه گفتند: چرا به سلطان سجده نکردی و آداب تشریفاتِ حضور را به جا نیاوردی؟ علامه گفت: *رسولِ خدا از هر سلطانی برتر و بالاتر بود و کسی بر او سجده نکرد، بلکه فقط به آن حضرت سلام میکردند* و خدای تعالی نیز فرموده است :

(چون داخل خانه ای شدید به یکدیگر سلام کنید، سلام و درودی که نزد خداوند مبارک و پاک است.)

از سوی دیگر به اتفاق ما و شما، سجده برای غیر خدا حرام است.
پرسیدند: چرا جسارت کردی و کنار سلطان نشستی؟ علامه پاسخ داد: چون جای دیگری برای
نشستن نبود و از طرفی سلطان و غیرسلطان با یکدیگر مساوی اند و این جسارت به محضر سلطان نیست. پرسیدند: چرا کفش های خود را به داخل مجلس آوردی؟ آیا هیچ آدم عاقلی در محضرِ سلطان و چنین مجلسی این گونه رفتار میکند؟علامه گفت: ترسیدم حَنَفی ها کفش هایم را بدزدند همانگونه که ابوحنیفه، نعلینِ رسول اکرم را دزدید. علمای حنفیِ حاضر در آن مجلس برآشفتند و فریاد زدند : چرا دروغ میگویی؟ این تهمت است. *ابوحنیفه کجا و زمان پیامبر کجا؟* ابوحنیفه صد سال پس از پیامبر تازه به دنیا آمد. علامه گفت: ببخشید اشتباه از من بود.
احتمالا شافعی , نعلینِ پیامبر را سرقت کرده است. این بار صدای شافعی ها درآمد که *شافعی در روز مرگِ ابوحنیفه و دویست سال پس از شهادت پیامبر دیده به جهان گشوده است*
علامه گفت: چه میدانم! شاید کار مالِک بوده است. *علمای مالکی هم مثل حنفی ها و شافعی ها و به همان شیوه اعتراض کردند.* علامه گفت:
پس فقط احمد بن حنبل میماند.قطعا سارق احمد بن حَنبل است. حنبلی ها هم برآشفتند و به اعتراض و انکار پرداختند.
*در این لحظه علامه رو به سلطان کرد و گفت : جناب سلطان! ملاحظه کردید که اینان اقرار کردند هیچ یک از رؤسای این مذاهبِ چهارگانۀ اهل سنت در زمان حیات رسول خدا حاضر نبوده اند و حتی صحابۀ آن حضرت را هم ندیده اند...*
سلطان گفت: آیا این حرف صحیح است؟ عالمان سنی گفتند: بله هیچ یک از این چهار نفری (که رئیس مذاهب اهل سنت میباشند), رسول خدا و صحابۀ آن حضرت را درک نکرده اند. *آنگاه علامه گفت : ولی ما شیعیان , پیرو آن آقایی هستیم که به منزلۀ نَفس و جانِ رسول خدا بود و از کودکی در دامان پیامبر پرورش یافت و بارها و بارها از سوی آن حضرت به عنوان وصی و جانشین رسول خدا معرفی شد.*💚
سلطان که متوجه حقانیت مذهب شیعه شده بود
پرسید: نظر شیعه دربارۀ این طلاق چیست؟ علامه پرسدید: آیا جنابعالی طلاق را در سه مجلس و در محضر دو نفرِ عادل , جاری نموده اید؟ سلطان گفت: نه! علامه گفت:
در این صورت طلاق باطل میباشد چون فاقد شرایط صحت است. *آنگاه سلطان محمّد خدابنده به دست علامه شیعه شد و به حاکمان شهرهای تحت فرمانش نامه نوشت که از این پس با نام ائمۀ دوازدهگانه ی شیعه خطبه بخوانند و به نام ائمە ی اطهار , سکه ضرب کنند و نام آنان را بر در و دیوار مساجد و مشاهد مشرفه حک نمایند.🌷*
📚 پیرامون غدیر_دکتر علی هراتیان

#حقانیت_شیعه
#غدیر_خم

💠 @raz_Nahjolbalagheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخنان تکان‌دهنده و اعترافات تلخ شیخ طارق یوسف المصری (عالم و دعوتگر اهل سنت) در مورد حدیث غدیر!

👈 شیخ طارق یوسف المصری: به خداوند قسم ما امتی هستیم که علی [علیه السلام] را تنها گذاشتیم!/ برخی از صحابه پس از #غدیر بر ضدّ حضرت علی توطئه کردند و ایشان را از خلافت کنار گذاشتند و راه بغض و کینه را نسبت به وی در پیش گرفتند!

#عید_غدیر

💠 @raz_Nahjolbalagheh
🔸اعجاز علمی نهج البلاغه قسمت ۱

🔸خطبه ۹۱ نهج البلاغه

💠امام علی ع فرمودند : آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را، با نوری کم رنگ برای تاریکی شب‏ها قرار داد، و آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت در آورد، و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند…

🍃ویلیام هرشل ، کسی بود که بعد قرن ها از گذشت قرآن و نهج البلاغه ، نظریه حرکت خورشید را بیان کرد و این در صورتیست که علی (ع) در مهد جهل و خرافات، به حرکت خورشید، ماه و وجود مدار حرکتی آنان اشاره کرده بود

🍃قابل ذکر است که کپرنیک و گالیله، بعد قرنها، تنها به نظریه خورشید مرکزی دست یافته بودند، که در آن نظریه هم خورشید را به اشتباه ثابت و فاقد حرکت میدانستند و تا قرن های اخیر از این حقیقت غافل بودند...

#غدیر

💠بزرگترین کانال سخنان امام علی ونهج البلاغه 👇

💠 @raz_Nahjolbalagheh
⁉️ *نوۀ چنگیزخان مغول چگونه شیعه شد؟*

روزی سلطان محمّد خدابنده بر همسر خود خشم گرفت و در یک جلسه او را سه طلاقه کرد؛ ولی به دلیل علاقۀ بسیاری که به وی داشت, خیلی زود از کردارِ خویش پشیمان شد و به همین خاطر عالمان سنی را دعوت نمود و از آنان مشورت خواست. آنها گفتند: هیچ راهی وجود ندارد، مگر این که نخست فرد محلّل (فردی غیر از سلطان) با او ازدواج کند, سپس مجدداً سلطان میتواند با او ازدواج کند.
سلطان گفت: برای من پذیرشِ این امر، بسیار سخت است. آیا راه دیگری وجود ندارد؟ شما علما در بسیاری از مسائل با یکدیگر اختلافِ نظر دارید , فقط در همین یک مسئله همه باهم اتفاق نظر دارید؟! گفتند : بله.
در این هنگام یکی از مشاوران اجازۀ سخن خواست و اظهار داشت:
جناب سلطان! در شهر علامه ای زندگی میکند که چنین طلاقی را باطل میداند، خوب است او را نیز احضار نموده و نظر او را جویا شوید.(منظورِ وی، علامه حلی بود.)

عالمان سنی بر آشفتند و گفتند: آن عالم، رافضی مذهب بوده و رافضیان, افرادی کم عقل و بی خِرَد میباشند و اصلا در شأنِ سلطان نیست که چنین فردی را به حضور بپذیرد.
سلطان گفت: به هر حال دیدن او خالی از فایده نیست و دستور داد علامه حلی را در محضر او احضار نمایند.
وقتی علامه وارد مجلس سلطان محمّد خدابنده شد, علمای مذاهب چهارگانه ی اهل سنت نیز در آن جلسه حاضر بودند.
علامه بدون هیچ ترس و واهمه ای نعلینِ (کفش)
خود را به دست گرفت و خطاب به همۀ حاضران سلام کرد و آنگاه یک راست به سمت سلطان رفت و در کنار او نشست. عالمان سنی رو به سلطان کرده و گفتند :
دیدید؟ ما نگفتیم شیعیان, افرادی سبک سر و بی عقل میباشند؟! سلطان گفت: او عالِم است.
دربارۀ رفتار او از خودش سؤال کنید. آنها به علامه گفتند: چرا به سلطان سجده نکردی و آداب تشریفاتِ حضور را به جا نیاوردی؟ علامه گفت: *رسولِ خدا از هر سلطانی برتر و بالاتر بود و کسی بر او سجده نکرد، بلکه فقط به آن حضرت سلام میکردند* و خدای تعالی نیز فرموده است :

(چون داخل خانه ای شدید به یکدیگر سلام کنید، سلام و درودی که نزد خداوند مبارک و پاک است.)

از سوی دیگر به اتفاق ما و شما، سجده برای غیر خدا حرام است.
پرسیدند: چرا جسارت کردی و کنار سلطان نشستی؟ علامه پاسخ داد: چون جای دیگری برای
نشستن نبود و از طرفی سلطان و غیرسلطان با یکدیگر مساوی اند و این جسارت به محضر سلطان نیست. پرسیدند: چرا کفش های خود را به داخل مجلس آوردی؟ آیا هیچ آدم عاقلی در محضرِ سلطان و چنین مجلسی این گونه رفتار میکند؟علامه گفت: ترسیدم حَنَفی ها کفش هایم را بدزدند همانگونه که ابوحنیفه، نعلینِ رسول اکرم را دزدید. علمای حنفیِ حاضر در آن مجلس برآشفتند و فریاد زدند : چرا دروغ میگویی؟ این تهمت است. *ابوحنیفه کجا و زمان پیامبر کجا؟* ابوحنیفه صد سال پس از پیامبر تازه به دنیا آمد. علامه گفت: ببخشید اشتباه از من بود.
احتمالا شافعی , نعلینِ پیامبر را سرقت کرده است. این بار صدای شافعی ها درآمد که *شافعی در روز مرگِ ابوحنیفه و دویست سال پس از شهادت پیامبر دیده به جهان گشوده است*
علامه گفت: چه میدانم! شاید کار مالِک بوده است. *علمای مالکی هم مثل حنفی ها و شافعی ها و به همان شیوه اعتراض کردند.* علامه گفت:
پس فقط احمد بن حنبل میماند.قطعا سارق احمد بن حَنبل است. حنبلی ها هم برآشفتند و به اعتراض و انکار پرداختند.
*در این لحظه علامه رو به سلطان کرد و گفت : جناب سلطان! ملاحظه کردید که اینان اقرار کردند هیچ یک از رؤسای این مذاهبِ چهارگانۀ اهل سنت در زمان حیات رسول خدا حاضر نبوده اند و حتی صحابۀ آن حضرت را هم ندیده اند...*
سلطان گفت: آیا این حرف صحیح است؟ عالمان سنی گفتند: بله هیچ یک از این چهار نفری (که رئیس مذاهب اهل سنت میباشند), رسول خدا و صحابۀ آن حضرت را درک نکرده اند. *آنگاه علامه گفت : ولی ما شیعیان , پیرو آن آقایی هستیم که به منزلۀ نَفس و جانِ رسول خدا بود و از کودکی در دامان پیامبر پرورش یافت و بارها و بارها از سوی آن حضرت به عنوان وصی و جانشین رسول خدا معرفی شد.*💚
سلطان که متوجه حقانیت مذهب شیعه شده بود
پرسید: نظر شیعه دربارۀ این طلاق چیست؟ علامه پرسدید: آیا جنابعالی طلاق را در سه مجلس و در محضر دو نفرِ عادل , جاری نموده اید؟ سلطان گفت: نه! علامه گفت:
در این صورت طلاق باطل میباشد چون فاقد شرایط صحت است. *آنگاه سلطان محمّد خدابنده به دست علامه شیعه شد و به حاکمان شهرهای تحت فرمانش نامه نوشت که از این پس با نام ائمۀ دوازدهگانه ی شیعه خطبه بخوانند و به نام ائمە ی اطهار , سکه ضرب کنند و نام آنان را بر در و دیوار مساجد و مشاهد مشرفه حک نمایند.🌷*
📚 پیرامون غدیر_دکتر علی هراتیان

#حقانیت_شیعه
#غدیر_خم

💠 @raz_Nahjolbalagheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخنان تکان‌دهنده و اعترافات تلخ شیخ طارق یوسف المصری (عالم و دعوتگر اهل سنت) در مورد حدیث غدیر!

👈 شیخ طارق یوسف المصری: به خداوند قسم ما امتی هستیم که علی [علیه السلام] را تنها گذاشتیم!/ برخی از صحابه پس از #غدیر بر ضدّ حضرت علی توطئه کردند و ایشان را از خلافت کنار گذاشتند و راه بغض و کینه را نسبت به وی در پیش گرفتند!

#عید_غدیر

💠 @raz_Nahjolbalagheh
🌿در #غدیر_خم، #رسول_خدا فرمود: هرکس من مولای اویم، #علی مولای اوست...
این خبر به گوش حارث‌ بن ‌نعمان فهری رسید و نزد رسول خدا آمد... سپس گفت: #محمّد، از ما خواستی بگوییم: #لا_إله_إلّا_الله و گفتیم؛ سپس از ما خواستی بگوییم: شما فرستاده‌ی #خدا هستی، که علی�رغم میلمان گفتیم؛ ... سپس عموزاده�ات را به پیشوایی گمارده و گفتی: «هر کس من مولای اویم، اینک علی مولای اوست... آیا این سخن از خودتان است یا از خدا»؟ فرمود: «از جانب خداست»! سه بار آن را تکرار فرمود: پس حارث با خشم برخاست و از آنجا خارج شد درحالی‌که می�گفت: «خدایا، اگر گفته محمّد راست است، از #آسمان سنگی بر ما ببار تا بلایی برای اوّلین و نشان و عبرتی برای آخرین ما باشد...سپس شتر خویش راهی کرده، زانویش را باز کرد و بر آن سوار گشت و چون از ابطح خارج شد، خداوند سنگی از آسمان به‌سوی وی پرتاب نمود که به سرش اصابت نموده و از نشیمنگاهش خارج گشت، بر زمین افتاد و مُرد، و خداوند متعال این آیه را نازل کرد: سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ.
📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۱۲

🔮
اینستاگرام ما👇
💠بزرگترین کانال سخنان امام علی ونهج البلاغه 👇

💠 @raz_Nahjolbalagheh
🌿در #غدیر_خم، #رسول_خدا فرمود: هرکس من مولای اویم، #علی مولای اوست...
این خبر به گوش حارث‌ بن ‌نعمان فهری رسید و نزد رسول خدا آمد... سپس گفت: #محمّد، از ما خواستی بگوییم: #لا_إله_إلّا_الله و گفتیم؛ سپس از ما خواستی بگوییم: شما فرستاده‌ی #خدا هستی، که علی�رغم میلمان گفتیم؛ ... سپس عموزاده�ات را به پیشوایی گمارده و گفتی: «هر کس من مولای اویم، اینک علی مولای اوست... آیا این سخن از خودتان است یا از خدا»؟ فرمود: «از جانب خداست»! سه بار آن را تکرار فرمود: پس حارث با خشم برخاست و از آنجا خارج شد درحالی‌که می�گفت: «خدایا، اگر گفته محمّد راست است، از #آسمان سنگی بر ما ببار تا بلایی برای اوّلین و نشان و عبرتی برای آخرین ما باشد...سپس شتر خویش راهی کرده، زانویش را باز کرد و بر آن سوار گشت و چون از ابطح خارج شد، خداوند سنگی از آسمان به‌سوی وی پرتاب نمود که به سرش اصابت نموده و از نشیمنگاهش خارج گشت، بر زمین افتاد و مُرد، و خداوند متعال این آیه را نازل کرد: سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ.
📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۱۲

🔮
اینستاگرام ما👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️ غدیر از نماز مهمتر است ...
♦️ غدیر از روزه مهمتر است ...
♦️ غدیر از حجاب مهمتر است ...
♦️ غدیر از اربعین مهمتر است ...
♦️ غدیر از شب‌های قدر مهمتر است ...
♦️ غدیر از نیمه شعبان مهمتر است ...

♦️♦️ غدیر را دریابید ♦️♦️♦️

#غدیر #غدیری_ام
#مولام_علی

@raz_Nahjolbalagheh