راشد انصاری
834 subscribers
250 photos
21 videos
69 files
229 links
خالو راشد
Download Telegram
شاعر و سیاست!
سروده ی: راشدانصاری

از شهر خودم اگر‌ گم و گور شوم
در نزد تمام خلق مشهور شوم

دَه سکّه دهم به شاعران در هر بیت
این جانب اگر‌ رئیس جمهور شوم!

#خالوراشد
@rashedansari

https://chat.whatsapp.com/GQ4dptYDHMtLYoAku4lkxT
بداهه ای برای دوستم راشدانصاری:

همیشه پر تلاش و کاری ام من
شبیه ساعت دیواری ام من

خودم دارم هزاران مشکل اما
به فکر راشد انصاری ام من

علی فروزانفر


#خالوراشد

@rashedansari
نقیضه
سروده ی: راشد انصاری

نه حرفی بر زبان مانده، نه رازی مانده در دل ها
«اَلا یا ایها الساقی ادِر کأساً و ناول ها»

غم از هر سو نمایان است و شعر طنز بی حاصل
صدای خنده ای دیگر نمی آید ز منزل ها

قطار پیشرفتی را که می‌گفتند می‌آید
گمان دارم سر ِ آن گیر کرده توی تونل ها!

مناصب دست اُسکل ها، ذخایر دست دزدان است
چرا باید بماند در وطن یک تن ز عاقل ها

تخصص، فن، سواد، ایمان، در این جا جملگی کشک است
هزاران پستِ حساس است در دست اراذل ها

(از این بدتر اراذل هم خودش جمع است و در بالا
به جبر قافیه دیدی اراذل شد اراذل ها!)

نمی دانی چه زجری می کشم از این همه دشمن
درودِ بی کران بر خنجر و انصاف قاتل ها

امان از اقتصاد بد به هر جایی که می بینم
چه دل ها غرق خون است و چه پاها مانده در گِل ها

چرا آن جای مان از پول سگ مصب عروسی نیست؟
ولی در جیب مان دایم شپش‌ هی می کشد کِل ها!

در آن جایی که منطق پوچ و پای عقل هم لنگ است
نباشد زندگی بر کام ، غیر از کام ِ غافل ها

«شبِ تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین» آیا،
کسی از بین ما آخر، رسد سالم به ساحل ها؟

#خالوراشد

@rashedansari
می گویند....
نوشته ی: راشدانصاری

می گویند یکی از مربیان خارجی فوتبال، هنگام عقد قرارداد به مسئولان باشگاه لیگ برتری گفته است: «خیلی نگرانم، چرا که شنیده ام بیشتر مربیان خارجی لیگ برتر شما کارشان به شکایت و دادگاه و فیفا کشیده شده!»

و نماینده ی حقوقی باشگاه یادشده در پاسخ می گوید: «اصلأ نگران نباش مِستر! چون همه ی مربیان خارجی و فوتبالیست های خارجی، تا حالا برنده شدن و چندین و چند برابر قراردادشون هم پول دریافت کردن و رفتن پی عشق و حال شون!»

#خالوراشد

@rashedansari
فرزندآوری!
نوشته ی: راشد انصاری

مدتی قبل در جشنواره ای ادبی شرکت کردم که با موضوع «خانواده و فرزندآوری»، برگزار شد.
در این جشنواره حدود یکصد شاعر حضور داشتند که از این تعداد بیش از ۹۰ درصد عزیزان ، پیشکسوت و از شاعران کهنسال کشور بودند. این شاعران (بانو و آقا) به دلیل کهولت سن ، بعضاً عصا به دست تشریف آورده بودند. و حتی شاعرِ عزیزی که تجلیل شد نیز ۹۲ سال داشت. (بزنید به تخته!) یعنی بیشتر شاعران حاضر هم سن و سال حضرت استادی بودند که تجلیل شدند.
در این همایش همچنین اعلام شد که نرخ فرزندآوری در ایران بسیار پایین است و به بحث عدم باروری ...و....اشاره شد.
در دل گفتم این عزیزانِ شاعر، در این سن و سال چه ارتباطی می توانند به بحث فرزندآوری داشته باشند؟ یا اساساً چه کمکی می توانند به این حوزه ی حساس و کلیدی داشته باشند؟! باور بفرمایید این عزیزان به دلیل سن بالا و بازنشستگی در همه ی حوزه ها! بیماری های گوناگون از قبیل آلزایمر، نازایی، و....حتی در اشعار خود نیز بعید می دانم که چیزی یادشان مانده باشد تا موضوع یاد شده را در آثار خود بگنجانند، چه رسد به....
این هم از این جشنواره.

#خالوراشد
@rashedansari
گزیده ای از یادداشت های همسایگان من در مجتمع مطبوعات


چند روز پیش دوستی در گروه ساکنان مجتمع نوشته بود:« همسایگان محترم لوله فاضلاب هنوز درست نشده و چند تیکه وسیله وابزار میخواد لوله کش رفته بیاره .
خواهشاً از ساعت 5ونیم تا 7 از سرویس بهداشتی هیچ گونه استفاده ای نشه تشکر..
این لوله فاضلاب سرویس بهداشتی هستش زمان استفاده تمام فضولات انسانی می‌ریزه روی این بنده خدا خواهشاً استفاده نکنید تا به صورت کامل کار انجام بشه ،امروز به هر کس گفتم لوله فاضلاب هستش کسی نیومده باخواهش این بنده خدا رو آوردم...»
پیام بالا را دقیقاً و بدون دخل و تصرف و....تقدیم شد...»
مدتی قبل هم همسایه ی دیگری نوشته بود:« این نصف شبی صدای چیه که از توی واحد کناری ما می آد؟ لطفاً یواش تر ما مریض داریم».
این همسایه توضیحات بیشتری در خصوص صدا و منشاء صدا نداده بود. شاید صدای میخ کوبیدن به دیوار بوده، یا صدای موسیقی یا داد و بیداد و....الله و اعلم.
مدیر محترم ساختمان نیز برای این که به همه نشان دهد این جا چه کسی رییس است، و مملکت صاحب دارد! یک هویی هوس می کند بنویسد:
«شب همسایه های محترم بخیر .
این شماره پارکینگ‌هایی که اعلام میکنم از فردا ماشین داخل پارکینگ نیارن ..
پارکینگ شماره ۲_ ۵ _۶». اما رییس دلیل آن را بیان نمی کند...
ولی بین خودمان باشد، این دستورِ مدیر ساختمان بسیار محکم تر و قاطع تر و غافلگیرکننده تر از دستور قضایی نیست؟!
امروز صبح هم دوست دیگری نوشته بود:«واحد بالایی ما یعنی طبقه ی سوم، لطفاً از امروز دوش نگیرین، تا لوله کش بیاریم و علت چکه کردن آب از سقف واحد ما رو پیدا کنه!».
این از مطبوعات و اهالی قلم، وای به حال دیگر مجتمع ها!
ناگفته نماند این جا هم جنس ناخالصی زیاد دارد. درست مثل تریاک های امروزی! البته منظور از ناخالصی یعنی این که همه ی عزیزان اهل قلم و مطبوعات نیستند، و از دیگر صنوف نیز قاطیِ مطبوعاتی ها و اهالی رسانه شده اند.
مثل صنف محترم میوه و تره بار. صنف تعویض روغنی و پنچرگیری. صنف اگزوزسازان و دیگر صنوف...که همگی برای راقم این سطور عزیز هستند.

نوشته ی: راشدانصاری


#خالوراشد
@rashedansari
پاسخ ظریفانه

دوستم آقای انصاری که شعر من در مورد توافق برجام و پاسخ آقای دکتر ظریف به آن را در وبلاگم دیده بود، شعری را ارسال کردند.


عشق ایرانی

«کری» در نزد او زار و نحیف است // جهانی را به تنهایی حریف است

پس از آرش ، فراهانی ، مصدق! // ازین پس عشق ایرانی "ظریف" است

سروده: راشدانصاری(خالوراشد)

 

من شعر را به ایمیل آقای وزیر ارسال کرده و پس از چند ساعت این جواب را از ایشان دریافت نمودم:

«بنده شرمنده این میزان محبتم
و یقینا خود را در حد حتی نزدیک شدن به هیچ‌یک از بزرگان این سرزمین نمی دانم.
خداوند عاقبت ما را بخیر کند»

که من نیز آن را برای آقای انصاری فرستادم.

اما جناب وزیر، در پاسخ‌شان به نکته‌ی ظریفانه اما دردناکی اشاره کرده‌اند.هیچ‌کدام از سه نفری که آقای راشد انصاری به نام‌شان اشاره کرده‌اند زندگی طبیعی و اصطلاحاً عاقبت‌بخیری نداشتند

1- آرش که با پرتاب تیری مرزهای ایران را تثبیت کرد، جان بر سر این کار گذاشت.

2- قائم‌مقام فراهانی که محمدشاه قاجار در حرم امام رضا تعهد داده و پشت قرآن را امضا کرده بود که اگر به قدرت رسید خونش را نریزند، عاقبت دستور داد که قائم‌مقام را شبانه خفه کنند و بدون غسل و کفن و مراسم مذهبی مخفیانه به‌خاکش بسپارند.

3- محمد مصدق که با آن همه فداکاری نفت ایران را ملی کرد و به جز افتخار، درآمد ایران را افزایش داد به جرم خیانت محاکمه شد و پس از سال‌ها تبعید و تحقیر، غریبانه درگذشت.

البته ما آرزو داریم که جامعه‌ی نخبه‌کش ما، با آقای ظریف چنین رفتاری نداشته باشد و «وان یکاد» می‌خوانیم و بر فراز می‌کنیم. اما بالاخره نگرانی وجود دارد.

به نقل از وبلاگ جناب آقای محسن مردانی
دوازدهم مهرماه ۱۳۹۴

#خالوراشد

@rashedansari

https://chat.whatsapp.com/GQ4dptYDHMtLYoAku4lkxT
خبرهای جدی

* احسان حدادی قهرمان پرتاب دیسک جهان : «دوومیدانی در جهان رشتۀ مادر است اما در ایران «عمو» هم نیست!»

* «مرد تبریزی، زن جوانش را به دلیل عدم رضایت از نحوه آشپزی او و استفاده زیاد از رب گوجه فرنگی با اسلحه به قتل رساند...» - جراید.

* « تغییر سفیر ایران در باکو به دلیل مصاحبه با خبرنگار با ظاهری نامساعد در سفارت ایران»- جراید.

خب، خوانندگان عزیز! شما بفرمایید با شنیدن و دیدنِ این خبرها در روزنامه ها، دیگر چه نیازی به نوشتن طنز است؟!

راشدانصاری

#خالوراشد

@rashedansari
وضع حال و پیش بینی آینده!
سروده ی: راشدانصاری

نان خود را فطیر می بینم
شاعران را شهیر می بینم

وُشمگیرانِ عصر حاضر را
همگی موش گیر می بینم!

زاغکی قالب پنیری دید
بنده خواب پنیر می بینم

کمتر این روزها در این اطراف
مرد روشن ضمیر می بینم

من ردای رییس جمهوری
بر تن یک مدیر می بینم

مملکت را غنی تر از سابق
دشمنان را فقیر می بینم

از گرانی اثر نمی‌ماند
همه را شاد و سیر می‌بینم

عده ای باسواد و باتدبیر
در مقام وزیر می بینم

وعده هایی که داده شد را، هم
این زمان بی نظیر می بینم

بوریا پوشِ بی ریا را نیز
جامه ها از حریر می بینم!

آدمی باکلاس در کُشتی،
جانشینِ «دبیر» می بینم

مفتخواران و رانت خواران را
همه در چنگ شیر می بینم

اندکی اعتماد و خوشحالی
در صغیر و کبیر می بینم

دولت سایه هم بفرموده
لاجرم هم مسیر می بینم
*

شد هوا گرم آنچنان که به خواب
شربت خاکشیر می بینم!



*


ناتمام است اگرکه این اشعار
چند بیتی ادامه اش بگذار

گر میّسر نشد بگو دائم
وَ قِنا ربَنا عذابَ النّار!

#خالوراشد
@rashedansari


https://chat.whatsapp.com/GQ4dptYDHMtLYoAku4lkxT
ما مدت هاست ماهواره نداریم
نوشته ی: راشدانصاری

ما مدت هاست که ماهواره نداریم. دیش مان را دزد برد، ماهواره مان هم خیلی قدیمی بود و خراب شد. تازگی ها خیلی دل مان تنگ شده است. البته نه این که صدا و سیمای خودمان فیلم و سریال خوب را نشان نمی‌دهد. یا خبرهای دست اول و بی طرفانه را پخش نمی کند، خیر! نقل این حرف ها نیست؛ فقط می دانید که انسان احتیاج به تنوع دارد. آدمی زاد است دیگر به قول معروف شیر خام خورده است!
اما متأسفانه مشکلی که وجود دارد این است که همسرم به هیچ عنوان تمایلی به خریدنِ ماهواره و دیش را ندارد. هر چه من می گویم باید مثل دوستان و همسایه ها و فامیل ماهواره داشته باشیم، می گوید نیازی نیست. می گویم، در منزل دوستم دیدم که به تازگی شبکه های کشور تاجیکستان برنامه های شاد و مفرحی پخش می کنند. باز مقاومت می کند.
اوایل فکر می کردم، چون دیش و ماهواره ی نو بایستی بخریم، به خاطر پولش است که قبول نمی کند. آخر می دانید که خانم ها نسبت به ما آقایان مقداری اقتصادی تر هستند. و مغز اقتصادی شان بهتر کار می کند! بعضی وقت ها هم فکر می کردم به قول آقایان به دلیل بدآموزی و مخرب بودن ماهواره است که می گوید نمی خواهیم. البته از سن و سال ما که گذشته است مثلاً تحت تأثیر این چیزها قرار بگیریم،
اما پس از تحقیقات شبانه روزی متوجه شدم که چون خودش می تواند، راحت و آسوده آقایان خواننده را از تلویزیون تماشا کند، مسابقات ورزشی آقایان را ۲۴ ساعته ببیند، (حتی مسابقات شنا و ژیمناستیک و...) می گوید ماهواره به چه دردی می خورد، صدا و سیمای خودمان بهتر است و....!
اما خوانندگان عزیزِ این ستون(منظور ستون طنز روزنامه است!) من چه گناهی کرده ام که نمی توانم آواز خواندنِ بانوان را ببینم! مسابقات ورزشی بانوان در بازیهای آسیایی و المپیک را نمی توانم تماشا کنم. حالا ژیمناستیک و شنای بانوان و....پیشکش، والله به مسابقات شمشیربازی بانوان در المپیک هم راضی هستم! حتی.... مسابقات زنان کشورهای اسلامی را.

حالا هی شما بگویید مردی و زنی نداریم. همه مثل هم.

#خالوراشد

@rashedansari