رهپویان وصال شیراز _ انجوی نژاد
4.14K subscribers
7.72K photos
2.2K videos
164 files
3.76K links
تنها کانال رسمی حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد و کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز

ادمین کانال:
@rahpouyan_vesal

📩ایتا :
https://eitaa.com/rahpouyancom

📩اینستاگرام:
https://www.instagram.com/rahpouyan_vesal
Download Telegram
💫 کسی چه می داند در دل کسی که می رود، چه می رود...

#طلوع_آفتاب
#روز_آخر
#اربعین_حسینی95

@seyyedanjavi
@rahpouyancom
⁣⁣🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠

#حماسه_یاسین 46
#قسمت چهل و ششم




🔻دست نوازش مسئول دسته مان در #گردان_ياسين را بر سرم احساس مي كردم . طنين آخرين “ يا مهدي ” “ #علي_#تشكري” ، غروب ضجه گونه برادرم “ #مشتاقيان ” ، سوز و گداز “ #شادكام ” ، دلاوريهاي “ #كرابي ” و “ #عامري ” ، شوخيهاي “ #رنجبر ” و “ #احمديان ” و . . .

🔻با يك صلوات ، برادر مجيد #مصباح مسئول اطلاعات عمليات لشكر توضيح لازم را براي بار آخر از روي نقشه به همه داد . باورم نمي شد . همه چيز خيلي سريع گذشت . پريشب مشهد ، ديشب تهران ، امشب عمليات . تا به حال اين جوري عمليات نرفته بودم . 😶

🔻من و احمد #طوسي و محسن #نعمتي و #يوسفي و #رحمتي براي گروهان انتخاب و سوار تويوتايي جداگانه شديم . زياد طول نكشيد كه رسيديم به محل پياده شدن . كنار خاكريز پياده شده ، پشت به درياچه خوابيديم . خط تقريباً ساكت بود و گاه صداي شليك تير يا منوري به گوش مي رسيد . گروهان آماده حركت بود .


🔻قرار بود دو نفر اول ، بچه هاي اطلاعات باشند ؛ بعد ، بچه هاي تخريب و بچه هاي گروهان هم به ستون يك وارد آب شوند . مهتاب هوا را روشن كرده بود.🌜 دشمن فكر نمي كرد در مهتاب عمليات كنيم . با نوعي فريب ، به آرامي وارد آب شديم . يكي دو كيلومتر اول ، در منطقه خودمان بوديم ؛ ولي ازز كيلومتر سوم رسيديم به اول خط عراقيها

🔻ما ، خاكريز و افراد عراقي را مي ديديم ، اما خورشيدي ها و سيم خاردارها و كمكهاي الهي باعث مي شد تا آنان ما را نبينند . با يك سرفه يا عطسه يا كوچكترين صدايي ، كار تمام بود . در تمام مسير ، بچه ها ذكر مي گ فتند ؛ مخصوصاً “ و جعلنا ” كه در كور كردن عراقيها تخصص داشت !👌🏼

🔻 احمد #طوسي در طول راه با من شوخي مي كرد و چرت و پرت مي گفت ! هر چي هم خواستم حاليش كنم ، نشد كه نشد . اصلاً جور خاصي بود ؛ شنگول شنگول !😃 بعد از مدتي رسيديم پاي راهكار . حالا بايد معبر مي زديم . با سيم خاردار قطع كنها شروع كرديم به معبر زدن .

🔻 صداي تق سيم خاردارها كه بلند مي شد ، انگار بمب منفجر كرده اي ! سيم خاردارها را زير آب قطع مي كرديم تا صدايش عراقيها را متوجه نكند . كار معبر زدن تمام شد و من و احمد #طوسي رفتيم زير پاي كمين پشت خاكريز خوابيديم . يكي از بچه ها هم برگشت گردان را بياورد جلوي معبر تا هر وقتت بچه هاي گروهان يك زدند به خط و عراقيها حواسشان پرت شد ، ما حمله كنيم .

🔻صداي عراقيهاي داخل كمين كه در باره كنسروي كه مي خواستند بخورند ، بحث مي كردند ، به گوش مي رسید.بعد از مدتي ، صداي ناگهاني انفجار و يكپارچه آتش 💥شدن خط مقدم ، خبر از درگير شدن بچه هاي گروهان يك داد .



🔻عراقيها با داد و فرياد آمده بودند روي خاكريز و با انگشت به خط مقدم اشاره مي كردند و از هم مي پرسيدند كه چه كنيم ؟ 😨😧در همين موقع ، بچه هاي گردان هم رسيدند پاي خاكريز و برادر #طلوع فرمانده گروهان با دست فرمان حمله داد .👈🏼 تا عراقيها آمدند به خود بجنبند ، روي سرشان بوديم و سنگرها و خودشان را با كنسروهايشان درهم مخلوط كرديم . 😆


🔻#طلوع ، همان اول كار تير خورد به چشمش و رفت عقب . قسمتهايي را كه لازم بود ، پاكسازي كرديم . هركس كه كارش را انجام مي داد ، مي پريد در آب و به سمت عقبه حركت مي كرد . راه برگشت هم با يك سيم تلفن مشخص بود .

🔻 تا بچه هاي گروهان يك مستقر شدند ، دستور برگشت آمد و چون ما اول از همه آمده بوديم ، بايد آخر از همه مي رفتيم ؛ اين قانون تخريب بود . براي همين ، بچه ها كه رفتند ، من و احمد #طوسي حركت كرديم به سمت معبر . هنوز كاملاً درون آب نرفته بوديم كه عراقيها سر رسيدند و شروع به داد وو هوارر و تيراندازي .

🔻 احمد #طوسي با يك تير افتاد لاي خورشيديها و گير كرد . هر كار كردم ، در نمي آمد . تير هم مثل نقل و نبات مي آمد . رفتم زير آب تا بعد كه تير اندازي تمام شد ، دوباره بالا بيايم . وقتي بالا آمدم ، احمد ديگر جاني نداشت . 😔

🔻با اين كه مثل #كربلاي_٥ نبود ، اما شهادتها داشت شروع مي شد . با احمد خداحافظي كردم و شروع كردم از معبر بيرون رفتن . بيرون معبر و وسط آب ، هيچ كس نبود . هر چه گشتم ، سيم تلفن را پيدا نكردم . تازه عراقيها پي به ماجرا برده بودند و ديگر نمي شد برگردم .



🕙قسمت چهل و هفتم فردا شب راس 22⁣

🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠

@rahpouyancom
🏴 به بهانه سومین سالگرد ارتحال #آیت‌_الله_حائری

مرحوم آیت‌الله حائری شیرازی:
🔸امام زمان(علیه السلام)، اول نورشان ظاهر می شود و بعد خودشان!

#خورشید یک ظهور اول دارد و یک ظهور دوم؛ ظهور اولش، #طلوع_سپیده است.

🔆 در طلوع سپیده، نور خورشید ظاهر می شود و در طلوع بعدی، خودش ظاهر می شود. عالم همه‌اش همین طور است؛ غیبت هم همین طور بود. در غیبت، اول امام غائب شد، هفتاد سال بعد نورش غائب شد. یعنی آن دورۀ نواب اربعه، دورۀ نور حضرت بود اما خودش نبود.

🌄 خورشید هم که #غروب می کند اول جرمش غائب می شود و ساعتی بعد، #سقوط شفق است که وقت نماز عشاء است. وقت نماز مغرب بین غروب خورشید و سقوط شفق است. وقت نماز صبح، بین طلوع سپیده و طلوع خورشید است.

💡 آن‌هایی که می خواهند به آقا کمک کنند اگر گذاشتند وقتی آقا ظاهر شد کمک کنند، مثل کسی هست به او می گویند چرا نمازت را نمی‌خوانی؟ می‌گوید منتظرم #آفتاب بزند، بعد نمازم را بخوانم! آن هایی که می‌خواهند بعد از ظهور کار کنند نمازشان #قضا می‌شود: «لَا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا»

✴️ الآن دوره #کار است. هرکس هر کاری می‌خواهد بکند، در این بین الطلوعین بکند، #فردا_دیر_است.

♻️ شما به دهه اول ورودی بیست‌و‌دو بهمن می‌گویید چه؟ می‌گویید «دهه فجر»، این فجرِ سپیده ظهور است.
امام راحل مگر نمی‌گفت «ما منتظر طلوع خورشیدیم»؟ کسی می‌گوید منتظر طلوع خورشیدیم که #طلوع_فجر را پشت سر گذاشته باشد!

🆔 @rahpouyancom