🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️انسان؛ دلسوزِ دیگران و بیگانه از خود (۲)
امام برای همین نکته مصداقی بازگو میکند و میفرماید: «فَلَرُبَّمَا تَرَی الضَّاحِيَ مِنْ حَرِّ الشَّمْسِ فَتُظِلُّهُ». واژۀ «ضَاحِي» از ریشۀ «ضَحْو» میآید که در لغت بهمعنای بروز و آشکاری است. قرآن از این ماده، واژۀ «ضُحَی» را به کار میبرد: "وَ الشَّمْسِ وَ ضُحَاهَا" (شمس۱) (سوگند به خورشيد و تابندگیاش). ساعتیکه خورشید به تمام معنا آشکار میشود و پرتوافشانی میکند ساعت «ضُحَی» میگویند؛ یعنی ساعت چاشت که مدتی بعد از برآمدن خورشید است. «ضَاحِی» هم کسی است که تمام وجودش در مقابل حرارت و گرمای خورشید قرار گرفته است. امام میفرماید چهبسا کسی را میبینی که آشکارا در معرض حرارت خورشید است، تو دلسوزی میکنی و سایهای بر سر او میافکنی؛ سایهبانی برایش درست میکنی تا او را از گرمای داغِ سوزان حفظ کنی.
«أَوْ تَرَی الْمُبْتَلَی بِأَلَمٍ يُمِضُّ جَسَدَهُ فَتَبْكِي رَحْمَۀ لَهُ»؛ واژۀ «يُمِضُّ» از ریشۀ «مَضّ» به معنای شدت درد است؛ دردیکه در وجود فرو رفته است. گاه انسانها به بیماری جانکاهی مبتلا میشوند و درد، تمام جسم را فرا میگیرد. امام میفرماید تو چنین انسانهایی با چنین بیماریهایی را میبینی و کاری هم از تو برنمیآید و غم وجودت را میگیرد؛ پس چرا نسبت به خودت چنین نیستی؟!
«فَمَا صَبَّرَكَ عَلَی دَائِكَ»؛ چه چیز تو را بر بیماری خودت شکیبا کرده؟ چه عاملی باعث شده است که اینگونه درد خودت را میپذیری و برای درمان اقدامی نمیکنی؟ تو که حس توجه و نوعدوستی را نسبت به دیگران داری، چرا برای خودت دلسوزی نمیکنی؟ چرا بر درد جانکاهِ ویرانگر خود صبوری میکنی و چارهای برای خودت نمیاندیشی؟
در ادامه میفرماید: «وَ جَلَّدَكَ عَلَی مُصَابِكَ». واژۀ «جَلَّدَ» از ریشۀ «جِلْد» به معنای پوست است. در لغت «جَلد» را قَوی ترجمه میکنند. امام میفرماید چه پوستی پیدا کردی که این بیماری را تحمل میکنی؟ به عبارتی، چقدر پوستکلفت شدی! چه شده است که درد غفلت و غرور را میبینی و آسوده نشستهای؟ چرا تا این حد در قبال این بیماری مقاوم شدهای؟
آنجا وقتی حال زار و نزار آن بیمار را دیدی و دانستی که نمیتوانی کاری بکنی گریستی؛ اما حال زار خودت را میبینی و هیچ اشک و آهی نداری.
📜 تازیانه های بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️انسان؛ دلسوزِ دیگران و بیگانه از خود (۲)
امام برای همین نکته مصداقی بازگو میکند و میفرماید: «فَلَرُبَّمَا تَرَی الضَّاحِيَ مِنْ حَرِّ الشَّمْسِ فَتُظِلُّهُ». واژۀ «ضَاحِي» از ریشۀ «ضَحْو» میآید که در لغت بهمعنای بروز و آشکاری است. قرآن از این ماده، واژۀ «ضُحَی» را به کار میبرد: "وَ الشَّمْسِ وَ ضُحَاهَا" (شمس۱) (سوگند به خورشيد و تابندگیاش). ساعتیکه خورشید به تمام معنا آشکار میشود و پرتوافشانی میکند ساعت «ضُحَی» میگویند؛ یعنی ساعت چاشت که مدتی بعد از برآمدن خورشید است. «ضَاحِی» هم کسی است که تمام وجودش در مقابل حرارت و گرمای خورشید قرار گرفته است. امام میفرماید چهبسا کسی را میبینی که آشکارا در معرض حرارت خورشید است، تو دلسوزی میکنی و سایهای بر سر او میافکنی؛ سایهبانی برایش درست میکنی تا او را از گرمای داغِ سوزان حفظ کنی.
«أَوْ تَرَی الْمُبْتَلَی بِأَلَمٍ يُمِضُّ جَسَدَهُ فَتَبْكِي رَحْمَۀ لَهُ»؛ واژۀ «يُمِضُّ» از ریشۀ «مَضّ» به معنای شدت درد است؛ دردیکه در وجود فرو رفته است. گاه انسانها به بیماری جانکاهی مبتلا میشوند و درد، تمام جسم را فرا میگیرد. امام میفرماید تو چنین انسانهایی با چنین بیماریهایی را میبینی و کاری هم از تو برنمیآید و غم وجودت را میگیرد؛ پس چرا نسبت به خودت چنین نیستی؟!
«فَمَا صَبَّرَكَ عَلَی دَائِكَ»؛ چه چیز تو را بر بیماری خودت شکیبا کرده؟ چه عاملی باعث شده است که اینگونه درد خودت را میپذیری و برای درمان اقدامی نمیکنی؟ تو که حس توجه و نوعدوستی را نسبت به دیگران داری، چرا برای خودت دلسوزی نمیکنی؟ چرا بر درد جانکاهِ ویرانگر خود صبوری میکنی و چارهای برای خودت نمیاندیشی؟
در ادامه میفرماید: «وَ جَلَّدَكَ عَلَی مُصَابِكَ». واژۀ «جَلَّدَ» از ریشۀ «جِلْد» به معنای پوست است. در لغت «جَلد» را قَوی ترجمه میکنند. امام میفرماید چه پوستی پیدا کردی که این بیماری را تحمل میکنی؟ به عبارتی، چقدر پوستکلفت شدی! چه شده است که درد غفلت و غرور را میبینی و آسوده نشستهای؟ چرا تا این حد در قبال این بیماری مقاوم شدهای؟
آنجا وقتی حال زار و نزار آن بیمار را دیدی و دانستی که نمیتوانی کاری بکنی گریستی؛ اما حال زار خودت را میبینی و هیچ اشک و آهی نداری.
📜 تازیانه های بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️قهر و انتقام الهی در کمین گنهکاران
(امیرالمؤمنین علیهالسلام) در همین راستا میفرماید:
«وَ قَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعَاصِيهِ مَدَارِجَ سَطَوَاتِهِ». واژۀ «تَوَرَّطْتَ» از ریشۀ «وَرْطَۀ» میآید که در لغت به معنای «گرداب» است. خاصیت گرداب آن است که وقتی میچرخد با نیروی گریز از مرکز هر چیز را به درون خود میکشد و فرو میبرد. این حالت را در کلام عرب «غَمْرَۀ» میگویند؛ یعنی حالت گرداب که همه چیز را به درون میکشد. پس «تَوَرُّط» به معنای گرفتار شدن در گرداب است. از آنجا که اگر کسی گرفتار گرداب شد، قطعاً به هلاکت میرسد، «وَرْطَۀ» را به معنای «هلاکت» به کار میبرند و «تَوَرُّط» را در گرداب هلاکت گرفتار آمدن معنا میکنند. امام انسان مغرور و فریفتهشده را کسی میخواند که در گرداب گرفتار آمده است و با معصیت به سطوات خداوند و مدارج قهر الهی، دمبهدم نزدیک میشود. امام گناه را به گرداب تشبیه میکند. انسان وقتی به میدان گناه و معصیت گرفتار میشود گویا در گردابی کُشنده گرفتار میآید.
در سورۀ مبارکۀ نور (آیه۲۱) میخوانیم".
ای كسانیكه ايمان آوردهايد، پای از پی گامهای شيطان منهيد.
پس سیاست شیطان در گرفتار کردن انسان به دام گناه، سیاست گامبهگام است. اگر انسان گام اول را بردارد گام دوم و سوم انتظار او را میکشد. این مسیر حدی ندارد؛ یعنی انسان وقتی در وادی گناه قرار میگیرد، قدمبهقدم پیش میرود؛ چنانکه در مثالهای عامیانه میگویند: «تخممرغدزد، شتردزد میشود». این همان است که امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید؛ یعنی شیطان گامبهگام انسان را در گرداب معصیت میکشد.
امام به انسان هشدار میدهد و میفرماید چگونه ترس از عقوبت شبانگاهی تو را بیدار نمیکند و حال آنکه در گرداب معصیت فرورفتهای و درجه به درجه آتش قهر خداوند بر تو افروختهتر میشود؟
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️قهر و انتقام الهی در کمین گنهکاران
(امیرالمؤمنین علیهالسلام) در همین راستا میفرماید:
«وَ قَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعَاصِيهِ مَدَارِجَ سَطَوَاتِهِ». واژۀ «تَوَرَّطْتَ» از ریشۀ «وَرْطَۀ» میآید که در لغت به معنای «گرداب» است. خاصیت گرداب آن است که وقتی میچرخد با نیروی گریز از مرکز هر چیز را به درون خود میکشد و فرو میبرد. این حالت را در کلام عرب «غَمْرَۀ» میگویند؛ یعنی حالت گرداب که همه چیز را به درون میکشد. پس «تَوَرُّط» به معنای گرفتار شدن در گرداب است. از آنجا که اگر کسی گرفتار گرداب شد، قطعاً به هلاکت میرسد، «وَرْطَۀ» را به معنای «هلاکت» به کار میبرند و «تَوَرُّط» را در گرداب هلاکت گرفتار آمدن معنا میکنند. امام انسان مغرور و فریفتهشده را کسی میخواند که در گرداب گرفتار آمده است و با معصیت به سطوات خداوند و مدارج قهر الهی، دمبهدم نزدیک میشود. امام گناه را به گرداب تشبیه میکند. انسان وقتی به میدان گناه و معصیت گرفتار میشود گویا در گردابی کُشنده گرفتار میآید.
در سورۀ مبارکۀ نور (آیه۲۱) میخوانیم".
ای كسانیكه ايمان آوردهايد، پای از پی گامهای شيطان منهيد.
پس سیاست شیطان در گرفتار کردن انسان به دام گناه، سیاست گامبهگام است. اگر انسان گام اول را بردارد گام دوم و سوم انتظار او را میکشد. این مسیر حدی ندارد؛ یعنی انسان وقتی در وادی گناه قرار میگیرد، قدمبهقدم پیش میرود؛ چنانکه در مثالهای عامیانه میگویند: «تخممرغدزد، شتردزد میشود». این همان است که امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید؛ یعنی شیطان گامبهگام انسان را در گرداب معصیت میکشد.
امام به انسان هشدار میدهد و میفرماید چگونه ترس از عقوبت شبانگاهی تو را بیدار نمیکند و حال آنکه در گرداب معصیت فرورفتهای و درجه به درجه آتش قهر خداوند بر تو افروختهتر میشود؟
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️بیماردلی؛ درد حقیقی انسان
به اینجا که میرسد امام، این طبیب جان، درمان کار را عرضه میکند؛ پس میفرماید: «فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَۀ فِي قَلْبِكَ بِعَزِيمَۀ»؛ مصدر فعل «تَدَاوَی» یعنی دوا و درمان کردن.خطاب امام به انسانِ فریفتهشده در پیشگاه کرامتِ الهی است که باتمام کَرم الهی به ساحت قدسی او پشت کردهاست؛ همان انسانی که مورد خطاب آیۀ شریفه «مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ» (چه چيز تو را دربارۀ پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته؟) است.
امام میفرماید من میدانم درد تو چیست، درد تو «فَترَۀ» است و جایگاه آن نیز قلب توست، مراد از قلب هم جان و نفس انسان است.
واژۀ «فَتْرَۀ» به معنای ضعف، خلل، نقص، سستی و ناتمامی است.امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید درد انسان درد سستی، جاماندگی، واماندگی، تنبلی و ناتوانی است. این کندیها باعث شده که آدمی میل به پستی کند و به «أَسْفَلَ سَافِلِينَ» (پستترين [مراتب] پستی) برسد. «سفل» یعنی پستی و سستی و فروکش کردن. جایگاه این درد هم در قلب انسان است. امام فرمود درد تو عقب ماندگیهایی است که در نفست پیش آمده و مانع رشد تو شده است؛ تو کوچک ماندی، سنّ تو زیاد است؛ اما هنوز خاکبازی میکنی و اسیر امور کودکانه هستی. درد تو بیماردلی است. بیان الهی در قرآن تأملبرنگیز است:
«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاۀِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً». (کهف ۱۰۳_۱۰۴)
بگو: «آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانم؟». (آنان) كسانیاند كه كوشششان در زندگی دنيا به هدر رفته و خود میپندارند كه كار خوب انجام میدهند.
در آیۀ دیگری که هم نویدبخش است و هم هشداردهنده، خداوند میفرماید:
«قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَۀِ اللهِ» (زمر۵۳)
بگو: «ای بندگان من- كه بر خويشتن زيادهروی روا داشتهايد- از رحمت خدا نوميد مشويد.
این آیه کسانی را خطاب قرار میدهد که نفس خود را به اسراف دادهاند. پس به تعبیر قرآن، گاه نفس باخته میشود و گاه به اسراف داده میشود؛ چنین نفسی مریض است. امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز میفرماید: درد انسانِ گریخته از خدا در قلب اوست؛ درد هم درد فترت است و باید آن را درمان کرد.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️بیماردلی؛ درد حقیقی انسان
به اینجا که میرسد امام، این طبیب جان، درمان کار را عرضه میکند؛ پس میفرماید: «فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَۀ فِي قَلْبِكَ بِعَزِيمَۀ»؛ مصدر فعل «تَدَاوَی» یعنی دوا و درمان کردن.خطاب امام به انسانِ فریفتهشده در پیشگاه کرامتِ الهی است که باتمام کَرم الهی به ساحت قدسی او پشت کردهاست؛ همان انسانی که مورد خطاب آیۀ شریفه «مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ» (چه چيز تو را دربارۀ پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته؟) است.
امام میفرماید من میدانم درد تو چیست، درد تو «فَترَۀ» است و جایگاه آن نیز قلب توست، مراد از قلب هم جان و نفس انسان است.
واژۀ «فَتْرَۀ» به معنای ضعف، خلل، نقص، سستی و ناتمامی است.امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید درد انسان درد سستی، جاماندگی، واماندگی، تنبلی و ناتوانی است. این کندیها باعث شده که آدمی میل به پستی کند و به «أَسْفَلَ سَافِلِينَ» (پستترين [مراتب] پستی) برسد. «سفل» یعنی پستی و سستی و فروکش کردن. جایگاه این درد هم در قلب انسان است. امام فرمود درد تو عقب ماندگیهایی است که در نفست پیش آمده و مانع رشد تو شده است؛ تو کوچک ماندی، سنّ تو زیاد است؛ اما هنوز خاکبازی میکنی و اسیر امور کودکانه هستی. درد تو بیماردلی است. بیان الهی در قرآن تأملبرنگیز است:
«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاۀِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً». (کهف ۱۰۳_۱۰۴)
بگو: «آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانم؟». (آنان) كسانیاند كه كوشششان در زندگی دنيا به هدر رفته و خود میپندارند كه كار خوب انجام میدهند.
در آیۀ دیگری که هم نویدبخش است و هم هشداردهنده، خداوند میفرماید:
«قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَۀِ اللهِ» (زمر۵۳)
بگو: «ای بندگان من- كه بر خويشتن زيادهروی روا داشتهايد- از رحمت خدا نوميد مشويد.
این آیه کسانی را خطاب قرار میدهد که نفس خود را به اسراف دادهاند. پس به تعبیر قرآن، گاه نفس باخته میشود و گاه به اسراف داده میشود؛ چنین نفسی مریض است. امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز میفرماید: درد انسانِ گریخته از خدا در قلب اوست؛ درد هم درد فترت است و باید آن را درمان کرد.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️ارادۀ پولادین؛ پیشنیاز موفقیت انسان
امام در ادامه، درمان این درد را بیان میفرماید و برای آن دو دوا ارائه میدهد؛ اما تصریح میکند لازمۀ اثرگذاریِ این دارو آن است که آدمی عزیمت داشته باشد:
«فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَۀ فِي قَلْبِكَ بِعَزِيمَۀ».
ریشۀ «عَزْم» و «عَزِیمَۀ» یک کاربرد مشهور دارد و آن تعبیر پیامبران «اُولُوالْعَزْم» است:
«فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»(احقاف۳۵)
(پس همانگونه كه پيامبرانِ نستوه، صبر كردند، صبر كن).
به پنج پیامبر در سلسلۀ نبوت، اولوالعزم یا پیامبران دارای عزم میگویند. «عَزْم» به معنای قطعیت، لزوم و قاطعیت است. پس پیامبران دارای عزم یعنی پیامبران قاطع به تمام معنا؛ به دیگر سخن، عزم یعنی ارادۀ پولادین و مستحکم.
امیرالمؤمنین علیه السلام: «مَا ضَعُفَ بَدَنٌ عَمَّا قَوِیَتْ عَلَیْهِ النِّیَّۀُ»؛ یعنی چون نیّت بر انجام کاری قوی باشد، هیچ بدنی احساس ضعف و ناتوانی نمیکند.
گاه جوانی تصمیم میگیرد که در وادی سلوک وارد شود و مراحل تربیت نفس را طی کند، اما چون ارادهاش محکم نیست، با دیدن چشم و خال و ابرویی راه را گم میکند:
به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم
بهار توبهشکن میرسد چه چاره کنم
شخصی دیگر تصمیم میگیرد که مسیر ارتقای علمی را طی کند، اما انتظار دارد با راحتی و آسودگی به درجات علمی برسد. اما او باید بداند:
همچو فرهاد بود کوهکنی پیشۀ ما
کوه ما سینۀ ما ناخن ما تیشۀ ما
عشق شیری است قویپنجه و میگوید فاش
هرکه از جـان گذرد بگذرد از بیشـۀ ما
در عرصههای دیگر نیز چنین است؛ بدون ارادۀ قوی نمیتوان شاهد موفقیت را در آغوش کشید.
امیر مؤمنانعلیهالسلام فرمود: بیا نفست را درمان کن و درد فترت، ضعف، سستی، کندی، تنبلی و جاماندگی را از بین ببر؛ اما با ارادۀ قوی.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️ارادۀ پولادین؛ پیشنیاز موفقیت انسان
امام در ادامه، درمان این درد را بیان میفرماید و برای آن دو دوا ارائه میدهد؛ اما تصریح میکند لازمۀ اثرگذاریِ این دارو آن است که آدمی عزیمت داشته باشد:
«فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَۀ فِي قَلْبِكَ بِعَزِيمَۀ».
ریشۀ «عَزْم» و «عَزِیمَۀ» یک کاربرد مشهور دارد و آن تعبیر پیامبران «اُولُوالْعَزْم» است:
«فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»(احقاف۳۵)
(پس همانگونه كه پيامبرانِ نستوه، صبر كردند، صبر كن).
به پنج پیامبر در سلسلۀ نبوت، اولوالعزم یا پیامبران دارای عزم میگویند. «عَزْم» به معنای قطعیت، لزوم و قاطعیت است. پس پیامبران دارای عزم یعنی پیامبران قاطع به تمام معنا؛ به دیگر سخن، عزم یعنی ارادۀ پولادین و مستحکم.
امیرالمؤمنین علیه السلام: «مَا ضَعُفَ بَدَنٌ عَمَّا قَوِیَتْ عَلَیْهِ النِّیَّۀُ»؛ یعنی چون نیّت بر انجام کاری قوی باشد، هیچ بدنی احساس ضعف و ناتوانی نمیکند.
گاه جوانی تصمیم میگیرد که در وادی سلوک وارد شود و مراحل تربیت نفس را طی کند، اما چون ارادهاش محکم نیست، با دیدن چشم و خال و ابرویی راه را گم میکند:
به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم
بهار توبهشکن میرسد چه چاره کنم
شخصی دیگر تصمیم میگیرد که مسیر ارتقای علمی را طی کند، اما انتظار دارد با راحتی و آسودگی به درجات علمی برسد. اما او باید بداند:
همچو فرهاد بود کوهکنی پیشۀ ما
کوه ما سینۀ ما ناخن ما تیشۀ ما
عشق شیری است قویپنجه و میگوید فاش
هرکه از جـان گذرد بگذرد از بیشـۀ ما
در عرصههای دیگر نیز چنین است؛ بدون ارادۀ قوی نمیتوان شاهد موفقیت را در آغوش کشید.
امیر مؤمنانعلیهالسلام فرمود: بیا نفست را درمان کن و درد فترت، ضعف، سستی، کندی، تنبلی و جاماندگی را از بین ببر؛ اما با ارادۀ قوی.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌿🌾🌿
🔷 تازیانه های بیداری- شرح بخشی ازخطبه۲۲۳
▫️خواب غفلت؛ آفت وجود آدمی
امام در ادامه میفرماید: «وَ مِنْ كَرَی الْغَفْلَۀِ فِي نَاظِرِكَ بِيَقَظَۀٍ». واژۀ «كَرَی» مترادف «نُعَاس» است؛ به خوابهای سبک، «نُعَاس»، پینکی یا چرتزدن میگویند. کسیکه چرت میزند، هوش و حواس دقیق ندارد و نمیتواند وظیفۀ خود را به درستی انجام دهد. واژۀ «نَاظِر» نیز به معنای آن است که نظر میکند؛ همان ناظر چشم است که در فارسی به «بیننده» تعبیر میشود.
امام میفرماید بیا خودت را از این خواب غافلانه درمان کن؛ تا میخواهی چیزی بفهمی چرتی میزنی. این چرت همان غفلت است.
گاه پیش میآید که انسان به دنبال چیزی میگردد، اما تا میپرسد به او یادآوری میکنند که آن گمشده، در دست اوست؛ این غفلت است؛ یعنی اینکه خواستۀ انسان در دست است اما نمیبیند. حال بنگرید که قرآن چه میگوید:
«نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» (ق ۱۶) (و ما از شاهرگ (او) به او نزديكتريم)؛
خدا از اصلیترین شاهرگ وجود به انسان نزدیکتر است. او دمبهدم کنار ماست:
«هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ » (حدید۴) (هر كجا باشيد او با شماست).
این همان است که امام حسین علیهالسلام در دعای عرفه فرمود: خدایا، عدهای میکوشند از کوه و دشت و آسمان و زمین نشانهها و آثار تو را پیدا کنند؛ اما من اعتقاد دارم که: «إِلَهِي تَرَدُّدِي فِي الْآثَارِ يُوجِبُ بُعْدَ الْمَزَارِ» (بارالها توجه و سِيْر زياد من در آثار (صُنع تو)، موجب دوري ديدار است)؛ هرچه من بگردم و نشانهای پیدا کنم و بگویم که این دلیل وجود خداست، من را از تو دور میکند. من میخواهم خودت را ببینم نه آثارت را. به این روش شناخت خدا «برهان صِدّیقین» میگویند. عموم مردم میخواهند از اثر به مؤثر برسند، اما اولیای خدا از مؤثر به اثر میرسند. ما میخواهیم کارخانه و محصول آن را ببینیم و بعد سازندۀ کارخانه را. اما سیدالشهداعلیهالسلام اول خودِ سازنده را میبیند:
«أَ يَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَيْسَ لَكَ» (آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای تو نیست؟)؛
آیا پدیدههای خلقت بهتر تو را به من نشان میدهد؟ من وقتی خودت را میبینم، چرا به دنبال چیزهایی بروم که راهم را به سوی تو دور میکنند؟ خدایا تو کِی نیستی تا به دنبالت بگردم؟
«مَتَی غِبْتَ حَتَّی تَحْتَاجَ إِلَی دَلِيلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ وَ مَتَی بَعُدْتَ حَتَّی تَكُونَ الْآثَارُ هِيَ الَّتِي تُوصِلُ إِلَيْكَ».
تو كِي پنهان شدهاي كه نياز به دليلي باشد كه بر تو راهنمايي كند و چه زمانی (از من) دور بودهای تا نمودهای جهان مرا به تو برساند؟
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
کور باد آن چشمی که لحظهلحظه تو را نمیبیند و حال اینکه دمبهدم تو در ناظرۀ او هستی: «عَمِيَتْ عَيْنٌ لَا تَزَالُ عَلَيْهَا رَقِيباً» درحقیقت، کدام ثانیهای هست که وجود ما عاری و خالی از حضور خداوند باشد؟
کیست این پنهان مرا در جان و تن
کـز زبـان مـن همی گویـد سخن
اینکه گوید از لب من راز کیست
بنگرید این صاحب آواز کیست؟
سوگمندانه آنچه ما را از این حقایق آشکار دور میکند، غفلتهاست؛ غفلت از خدا، از خود و از تمام حقایق حیات. امام میفرماید: این خواب غفلتی که چشمت را فرو گرفته است، با بیداری برطرف ساز.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🔷 تازیانه های بیداری- شرح بخشی ازخطبه۲۲۳
▫️خواب غفلت؛ آفت وجود آدمی
امام در ادامه میفرماید: «وَ مِنْ كَرَی الْغَفْلَۀِ فِي نَاظِرِكَ بِيَقَظَۀٍ». واژۀ «كَرَی» مترادف «نُعَاس» است؛ به خوابهای سبک، «نُعَاس»، پینکی یا چرتزدن میگویند. کسیکه چرت میزند، هوش و حواس دقیق ندارد و نمیتواند وظیفۀ خود را به درستی انجام دهد. واژۀ «نَاظِر» نیز به معنای آن است که نظر میکند؛ همان ناظر چشم است که در فارسی به «بیننده» تعبیر میشود.
امام میفرماید بیا خودت را از این خواب غافلانه درمان کن؛ تا میخواهی چیزی بفهمی چرتی میزنی. این چرت همان غفلت است.
گاه پیش میآید که انسان به دنبال چیزی میگردد، اما تا میپرسد به او یادآوری میکنند که آن گمشده، در دست اوست؛ این غفلت است؛ یعنی اینکه خواستۀ انسان در دست است اما نمیبیند. حال بنگرید که قرآن چه میگوید:
«نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» (ق ۱۶) (و ما از شاهرگ (او) به او نزديكتريم)؛
خدا از اصلیترین شاهرگ وجود به انسان نزدیکتر است. او دمبهدم کنار ماست:
«هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ » (حدید۴) (هر كجا باشيد او با شماست).
این همان است که امام حسین علیهالسلام در دعای عرفه فرمود: خدایا، عدهای میکوشند از کوه و دشت و آسمان و زمین نشانهها و آثار تو را پیدا کنند؛ اما من اعتقاد دارم که: «إِلَهِي تَرَدُّدِي فِي الْآثَارِ يُوجِبُ بُعْدَ الْمَزَارِ» (بارالها توجه و سِيْر زياد من در آثار (صُنع تو)، موجب دوري ديدار است)؛ هرچه من بگردم و نشانهای پیدا کنم و بگویم که این دلیل وجود خداست، من را از تو دور میکند. من میخواهم خودت را ببینم نه آثارت را. به این روش شناخت خدا «برهان صِدّیقین» میگویند. عموم مردم میخواهند از اثر به مؤثر برسند، اما اولیای خدا از مؤثر به اثر میرسند. ما میخواهیم کارخانه و محصول آن را ببینیم و بعد سازندۀ کارخانه را. اما سیدالشهداعلیهالسلام اول خودِ سازنده را میبیند:
«أَ يَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَيْسَ لَكَ» (آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای تو نیست؟)؛
آیا پدیدههای خلقت بهتر تو را به من نشان میدهد؟ من وقتی خودت را میبینم، چرا به دنبال چیزهایی بروم که راهم را به سوی تو دور میکنند؟ خدایا تو کِی نیستی تا به دنبالت بگردم؟
«مَتَی غِبْتَ حَتَّی تَحْتَاجَ إِلَی دَلِيلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ وَ مَتَی بَعُدْتَ حَتَّی تَكُونَ الْآثَارُ هِيَ الَّتِي تُوصِلُ إِلَيْكَ».
تو كِي پنهان شدهاي كه نياز به دليلي باشد كه بر تو راهنمايي كند و چه زمانی (از من) دور بودهای تا نمودهای جهان مرا به تو برساند؟
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
کور باد آن چشمی که لحظهلحظه تو را نمیبیند و حال اینکه دمبهدم تو در ناظرۀ او هستی: «عَمِيَتْ عَيْنٌ لَا تَزَالُ عَلَيْهَا رَقِيباً» درحقیقت، کدام ثانیهای هست که وجود ما عاری و خالی از حضور خداوند باشد؟
کیست این پنهان مرا در جان و تن
کـز زبـان مـن همی گویـد سخن
اینکه گوید از لب من راز کیست
بنگرید این صاحب آواز کیست؟
سوگمندانه آنچه ما را از این حقایق آشکار دور میکند، غفلتهاست؛ غفلت از خدا، از خود و از تمام حقایق حیات. امام میفرماید: این خواب غفلتی که چشمت را فرو گرفته است، با بیداری برطرف ساز.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️انکار حقیقت از سوی دنیادوستان
امام در ادامه دوباره یک حرف «ل» قَسم میآورد: «وَ لَرُبَّ نَاصِحٍ لَهَا عِنْدَكَ مُتَّهَمٌ وَ صَادِقٍ مِنْ خَبَرِهَا مُكَذَّبٌ»: به خدا سوگند، چه بسیار نصیحتکنندگانی برای این دنیا در نزد تو بودند که متهمشان کردی و چه کسانی صادقانه اخبار دنیا را به تو گفتند و پیش تو دروغگو شدند و حرفشان را قبول نکردی.
امام میگوید: خداوند سنّتها و قواعد دنیا را آموزنده قرار دادهاست، اما برای کسی که بخواهد بیاموزد و بپذیرد؛ نه برای کسی که چشم را ببندد و لجاجت پیشهکند.
از سوی دیگر امام یادآوری میکند که خداوند برگزیدگانی را گروهگروه با دو ویژگی فرستاد: «نُصْح» و «صِدْق». «نُصْح» یعنی خیرخواهی و خلوص و «صِدْق» نیز یعنی راستی. اینها با خیرخواهی و صداقت آمدند و شیوۀ تعامل با این دنیا را آموزش دادند، اما تو اینها را متهم کردی و گفتی اینها خرافه میگویند یا اینکه پشت حرفهایشان منافعی برای ایشان است. انبیا، اولیا، صالحان، حکیمان، عارفان، متفکران آمدند و صادقانه گفتند و تو ایشان را به کذب متهم کردی. باید دید که دلیل این اتهام و نپذیرفتن چیست.
از میان دلایل متعددی که قرآن دربارۀ انکار قیامت بیان میکند یک دلیل است که بسیار تکاندهه است میفرماید: آیا میدانید گروهی که قیامت را انکار میکنند، چه انگیزهای دارند؟ میخواهند فجور کنند. میخواهند آزادانه هر خطایی را انجام دهند:
« يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ * يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَۀِ»
ولی نه، انسان میخواهد كه در پيشگاه او فسادكاری كند. میپرسد: «روز رستاخيز چه وقت است؟» (قیامت ۶-۵)
راه رسیدن به این خواسته آن است که بگویند چه کسی آمده و از فردا خبر داده است؟ چه کسی عالَمِ پس از مرگ را دیده است؟ یعنی صورت مسئله را پاک میکنند تا آسوده هر فجوری که میخواهند انجام دهند، هر مالی که میخواهند بخورند. هر ظلمی میخواهند مرتکب شوند. مقدمۀ این عصیانها آن است که بگویند چون حساب و کتابی نیست، پس ما آزادیم. مهمترین دلیلی که انسان سخن ناصحان، معلمان، مشفقان، پیامبران و اولیای خدا را با تمام صداقتشان انکار میکند، خواستههای نفسانی است.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️انکار حقیقت از سوی دنیادوستان
امام در ادامه دوباره یک حرف «ل» قَسم میآورد: «وَ لَرُبَّ نَاصِحٍ لَهَا عِنْدَكَ مُتَّهَمٌ وَ صَادِقٍ مِنْ خَبَرِهَا مُكَذَّبٌ»: به خدا سوگند، چه بسیار نصیحتکنندگانی برای این دنیا در نزد تو بودند که متهمشان کردی و چه کسانی صادقانه اخبار دنیا را به تو گفتند و پیش تو دروغگو شدند و حرفشان را قبول نکردی.
امام میگوید: خداوند سنّتها و قواعد دنیا را آموزنده قرار دادهاست، اما برای کسی که بخواهد بیاموزد و بپذیرد؛ نه برای کسی که چشم را ببندد و لجاجت پیشهکند.
از سوی دیگر امام یادآوری میکند که خداوند برگزیدگانی را گروهگروه با دو ویژگی فرستاد: «نُصْح» و «صِدْق». «نُصْح» یعنی خیرخواهی و خلوص و «صِدْق» نیز یعنی راستی. اینها با خیرخواهی و صداقت آمدند و شیوۀ تعامل با این دنیا را آموزش دادند، اما تو اینها را متهم کردی و گفتی اینها خرافه میگویند یا اینکه پشت حرفهایشان منافعی برای ایشان است. انبیا، اولیا، صالحان، حکیمان، عارفان، متفکران آمدند و صادقانه گفتند و تو ایشان را به کذب متهم کردی. باید دید که دلیل این اتهام و نپذیرفتن چیست.
از میان دلایل متعددی که قرآن دربارۀ انکار قیامت بیان میکند یک دلیل است که بسیار تکاندهه است میفرماید: آیا میدانید گروهی که قیامت را انکار میکنند، چه انگیزهای دارند؟ میخواهند فجور کنند. میخواهند آزادانه هر خطایی را انجام دهند:
« يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ * يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَۀِ»
ولی نه، انسان میخواهد كه در پيشگاه او فسادكاری كند. میپرسد: «روز رستاخيز چه وقت است؟» (قیامت ۶-۵)
راه رسیدن به این خواسته آن است که بگویند چه کسی آمده و از فردا خبر داده است؟ چه کسی عالَمِ پس از مرگ را دیده است؟ یعنی صورت مسئله را پاک میکنند تا آسوده هر فجوری که میخواهند انجام دهند، هر مالی که میخواهند بخورند. هر ظلمی میخواهند مرتکب شوند. مقدمۀ این عصیانها آن است که بگویند چون حساب و کتابی نیست، پس ما آزادیم. مهمترین دلیلی که انسان سخن ناصحان، معلمان، مشفقان، پیامبران و اولیای خدا را با تمام صداقتشان انکار میکند، خواستههای نفسانی است.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️عبرتهای دنیا برای آدمیان
برای تکمیل شدن این مطلب شما را به کلامی مهمان میکنم که بسیار زیباست. زمانی امام شنید که فردی دنیا را نکوهش میکند:
«وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلًا يَذُمُّ الدُّنْيَا أَيُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْيَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِيلِهَا أَ تَغْتَرُّ بِالدُّنْيَا ثُمَّ تَذُمُّهَا أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَيْهَا أَمْ هِيَ الْمُتَجَرِّمَۀُ عَلَيْكَ مَتَی اسْتَهْوَتْكَ أَمْ مَتَی غَرَّتْكَ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِكَ مِنَ الْبِلَی أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِكَ تَحْتَ الثَّرَی كَمْ عَلَّلْتَ بِكَفَّيْكَ وَ كَمْ مَرَّضْتَ بِيَدَيْكَ تَبْتَغِي لَهُمُ الشِّفَاءَ وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الأَطِبَّاءَ غَدَاۀَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ دَوَاؤُكَ وَ لَا يُجْدِي عَلَيْهِمْ بُكَاؤُكَ لَمْ يَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُكَ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِيهِ بِطَلِبَتِكَ وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِكَ وَ قَدْ مَثَّلَتْ لَكَ بِهِ الدُّنْيَا نَفْسَكَ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَكَ إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَۀٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًی لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَۀٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللهِ وَ مُصَلَّی مَلَائِكَۀِ اللهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللهِ اكْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَۀَ وَ رَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّۀَ» (حکمت۱۳۱) .
وقتی كه شنيد مردی دنيا را نكوهش میكند، چنين فرمود: ای كسیكه دنيا را نكوهش میكنی و حال آنكه فريفتۀ نيرنگهای او هستی و به دروغهايش دلباختهای، آيا هم فريفتۀ دنيا هستی و هم نكوهشش میكنی؟ آيا تو او را گناهكار میشماری يا او تو را گناهكار میشمارد؟ اين دنيا از كِی عقل از سرت ربود و سرگردانت نمود؟ از كِی فريبت داد؟ آيا به جايی كه پدرانت به خواب مرگ رفتهاند و پوسيدهاند تو را فريفته يا به آنجا كه مادرانت در خاك سرد غنودهاند؟ چه بيمارانی را با دستهايت تيمار داشتی و چه دردمندانی را پرستاری كردی؛ برايشان شفا طلبيدی و از پزشكان، اوصاف بيماريشان را پرسيدی. نه داروی تو بینيازشان كرد نه گريههايت سودشان بخشيد؛ نه ترس تو فايدتی دربرداشت، نه به خواست خود رسيدی و نه به نيروی خويش بيماری را از آنان دور ساختی. دنيا برای تو از او نمونهای ساخت كه مرگ او مرگ تو را ماند. دنيا برای كسی كه گفتارش را راست انگارد، سرای راستی است و برای كسی كه حقيقت آن را دريابد، سرای عافيت است و برای كسی كه از آن برای آخرتش توشه برگيرد، سرای توانگری است و برای كسی كه از آن پند پذيرد، سرای اندرز و موعظه است. دنيا نمازگاه دوستان خداست، مصلای ملائكۀ خداست، محل نزول وحی خداست، بازارگاه دوستان خداست كه در آن كسب رحمت كنند و سودشان بهشت است.
این مطالب را همان کسی میگوید که دربارۀ دنیا میگوید: «دُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَۀِ عَنْزٍ» (خطبه ۳) (دنيای شما در نزد من از عطسۀ مادهبزی هم كم ارجتر است)
و نیز: «أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَۀَ لِأَهْلِهَا»
( حکمت۴۵۶) (آيا آزادهای نيست كه اين تهماندۀ غذای در دهن مانده را برای آنان، كه در خور آن هستند، بيفكند؟).
پس، این دو نگاه به دنیاست. مال، قدرت، ثروت، یا عامل کمال است یا عامل زوال؛ یا به اوج میبرد یا به حضیض ذلت مینشاند. کسی که دنیا برای او مقصد و مقصود میشود، رو به زوال است؛ اما کسی که میفهمد چگونه باید با دنیا تعامل کند، دنیا برای او عالیترین جلوهها را دارد.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️عبرتهای دنیا برای آدمیان
برای تکمیل شدن این مطلب شما را به کلامی مهمان میکنم که بسیار زیباست. زمانی امام شنید که فردی دنیا را نکوهش میکند:
«وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلًا يَذُمُّ الدُّنْيَا أَيُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْيَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِيلِهَا أَ تَغْتَرُّ بِالدُّنْيَا ثُمَّ تَذُمُّهَا أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَيْهَا أَمْ هِيَ الْمُتَجَرِّمَۀُ عَلَيْكَ مَتَی اسْتَهْوَتْكَ أَمْ مَتَی غَرَّتْكَ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِكَ مِنَ الْبِلَی أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِكَ تَحْتَ الثَّرَی كَمْ عَلَّلْتَ بِكَفَّيْكَ وَ كَمْ مَرَّضْتَ بِيَدَيْكَ تَبْتَغِي لَهُمُ الشِّفَاءَ وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الأَطِبَّاءَ غَدَاۀَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ دَوَاؤُكَ وَ لَا يُجْدِي عَلَيْهِمْ بُكَاؤُكَ لَمْ يَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُكَ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِيهِ بِطَلِبَتِكَ وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِكَ وَ قَدْ مَثَّلَتْ لَكَ بِهِ الدُّنْيَا نَفْسَكَ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَكَ إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَۀٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًی لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَۀٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللهِ وَ مُصَلَّی مَلَائِكَۀِ اللهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللهِ اكْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَۀَ وَ رَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّۀَ» (حکمت۱۳۱) .
وقتی كه شنيد مردی دنيا را نكوهش میكند، چنين فرمود: ای كسیكه دنيا را نكوهش میكنی و حال آنكه فريفتۀ نيرنگهای او هستی و به دروغهايش دلباختهای، آيا هم فريفتۀ دنيا هستی و هم نكوهشش میكنی؟ آيا تو او را گناهكار میشماری يا او تو را گناهكار میشمارد؟ اين دنيا از كِی عقل از سرت ربود و سرگردانت نمود؟ از كِی فريبت داد؟ آيا به جايی كه پدرانت به خواب مرگ رفتهاند و پوسيدهاند تو را فريفته يا به آنجا كه مادرانت در خاك سرد غنودهاند؟ چه بيمارانی را با دستهايت تيمار داشتی و چه دردمندانی را پرستاری كردی؛ برايشان شفا طلبيدی و از پزشكان، اوصاف بيماريشان را پرسيدی. نه داروی تو بینيازشان كرد نه گريههايت سودشان بخشيد؛ نه ترس تو فايدتی دربرداشت، نه به خواست خود رسيدی و نه به نيروی خويش بيماری را از آنان دور ساختی. دنيا برای تو از او نمونهای ساخت كه مرگ او مرگ تو را ماند. دنيا برای كسی كه گفتارش را راست انگارد، سرای راستی است و برای كسی كه حقيقت آن را دريابد، سرای عافيت است و برای كسی كه از آن برای آخرتش توشه برگيرد، سرای توانگری است و برای كسی كه از آن پند پذيرد، سرای اندرز و موعظه است. دنيا نمازگاه دوستان خداست، مصلای ملائكۀ خداست، محل نزول وحی خداست، بازارگاه دوستان خداست كه در آن كسب رحمت كنند و سودشان بهشت است.
این مطالب را همان کسی میگوید که دربارۀ دنیا میگوید: «دُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَۀِ عَنْزٍ» (خطبه ۳) (دنيای شما در نزد من از عطسۀ مادهبزی هم كم ارجتر است)
و نیز: «أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَۀَ لِأَهْلِهَا»
( حکمت۴۵۶) (آيا آزادهای نيست كه اين تهماندۀ غذای در دهن مانده را برای آنان، كه در خور آن هستند، بيفكند؟).
پس، این دو نگاه به دنیاست. مال، قدرت، ثروت، یا عامل کمال است یا عامل زوال؛ یا به اوج میبرد یا به حضیض ذلت مینشاند. کسی که دنیا برای او مقصد و مقصود میشود، رو به زوال است؛ اما کسی که میفهمد چگونه باید با دنیا تعامل کند، دنیا برای او عالیترین جلوهها را دارد.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️عبرتهای دنیا برای آدمیان
همانطور که بیان شد امام فرمود: من استوار و ثابت میگویم که دنیا شما را فریب ندادهاست، شما خودتان فریب دنیا میخورید. نگاه شما به مال و قدرت نادرست است و استفادۀ درستی هم از شهوات ندارید و حال اینکه دنیا شما را به زیبایی وعظ میکند و با صدای بلند بیدارتان میکند و هشدارتان میدهد.
در جای دیگر امام میفرماید: «مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ» (حکمت۲۹۷) (چه بسيار است پندها و چه اندكاند، پند پذيرندگان). باید به دنیا بنگری و بپرسی کجا هستند صاحبان سرمایهها و قدرتمداران و شهوتپرستان؟
هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان
ایـوان مـدائن را آیینـۀ عبـرت دان
زمانی خلیفۀ عباسی امام هادی علیهالسلام را در محفلی طلب کرد و بساط شراب هم آماده کرده بود. امام هادی علیهالسلام را در مجلس آوردند. همانطور که خلیفه در حالت مستی بود، پیالهاش را به امام تعارف کرد. وجود مبارک امام هادی علیهالسلام نپذیرفت. گفت: پس شعری برای ما بخوانید اگر نمیخورید! امام فرمود:
بَاتُوا عَلَی قُلَلِ الأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ
غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ
وَ اسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلِهِمْ
فَأُسْكِنُوا حُفَراً يَا بِئْسَ مَا نَزَلُوا
«شاهان بر قلۀ كوهسارها شب را به روز آوردند، در حالیكه مردان نیرومند از آنان پاسداری میكردند؛ اما قلهها نتوانستند آنان را از خطر مرگ برهانند. آنان پس از مدتها عزت از جایگاههای امن به زیر كشیده شدند و در گورها جایشان دادند؛ چه منزلِ بد و ناپسندی». (محمد بن علی کراجکی، کنز الفوائد، ج۱، ص۳۴۲-۳۴۱.)
وجود مبارک حضرت ابیاتی را خواند. آنقدر اشعار اثرگذار بود که متوکل، پیالۀ شراب را به زمین کوبید. امام به تعبیری فرمود: برو و گورهای شاهان را بشکاف و ببین تکههای استخوان پوسیدهشان چه وضعیتی دارد. امروز در جمجمۀ اینها چه کوسها و چه صداهایی است و چه حال و هوایی دارند:
دندانۀ هر قصری پندی دهدت نونو
پند سر دندانه بشنو ز بن دندان
ما بارگه دادیم این رفت ستم بر ما
بر قصر ستمکاران تا خود چه رسد خذلان (خاقانی، دیوان خاقانی شروانی، ص۳۵۸)
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️عبرتهای دنیا برای آدمیان
همانطور که بیان شد امام فرمود: من استوار و ثابت میگویم که دنیا شما را فریب ندادهاست، شما خودتان فریب دنیا میخورید. نگاه شما به مال و قدرت نادرست است و استفادۀ درستی هم از شهوات ندارید و حال اینکه دنیا شما را به زیبایی وعظ میکند و با صدای بلند بیدارتان میکند و هشدارتان میدهد.
در جای دیگر امام میفرماید: «مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ» (حکمت۲۹۷) (چه بسيار است پندها و چه اندكاند، پند پذيرندگان). باید به دنیا بنگری و بپرسی کجا هستند صاحبان سرمایهها و قدرتمداران و شهوتپرستان؟
هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان
ایـوان مـدائن را آیینـۀ عبـرت دان
زمانی خلیفۀ عباسی امام هادی علیهالسلام را در محفلی طلب کرد و بساط شراب هم آماده کرده بود. امام هادی علیهالسلام را در مجلس آوردند. همانطور که خلیفه در حالت مستی بود، پیالهاش را به امام تعارف کرد. وجود مبارک امام هادی علیهالسلام نپذیرفت. گفت: پس شعری برای ما بخوانید اگر نمیخورید! امام فرمود:
بَاتُوا عَلَی قُلَلِ الأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ
غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ
وَ اسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلِهِمْ
فَأُسْكِنُوا حُفَراً يَا بِئْسَ مَا نَزَلُوا
«شاهان بر قلۀ كوهسارها شب را به روز آوردند، در حالیكه مردان نیرومند از آنان پاسداری میكردند؛ اما قلهها نتوانستند آنان را از خطر مرگ برهانند. آنان پس از مدتها عزت از جایگاههای امن به زیر كشیده شدند و در گورها جایشان دادند؛ چه منزلِ بد و ناپسندی». (محمد بن علی کراجکی، کنز الفوائد، ج۱، ص۳۴۲-۳۴۱.)
وجود مبارک حضرت ابیاتی را خواند. آنقدر اشعار اثرگذار بود که متوکل، پیالۀ شراب را به زمین کوبید. امام به تعبیری فرمود: برو و گورهای شاهان را بشکاف و ببین تکههای استخوان پوسیدهشان چه وضعیتی دارد. امروز در جمجمۀ اینها چه کوسها و چه صداهایی است و چه حال و هوایی دارند:
دندانۀ هر قصری پندی دهدت نونو
پند سر دندانه بشنو ز بن دندان
ما بارگه دادیم این رفت ستم بر ما
بر قصر ستمکاران تا خود چه رسد خذلان (خاقانی، دیوان خاقانی شروانی، ص۳۵۸)
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️اقسام سهگانۀ دنیا
توضیح اینکه رابطۀ انسان با مال وجود خارجی ندارد، بلکه اعتبار و قرارداد است. برای مثال اگر ما مالک اتومبیل هستیم، هنگامی که آن را فروختیم، دیگر با آن ارتباطی نداریم و مالکیت از بین میرود. به این میگویند امر اعتباری. پس مالکیت امر حقیقی نیست. اما برای مثال آب امری حقیقی است. ترکیب شیمیایی آن مشخص و اثر آن نیز آشکار است. همیشه هم آب است. چه تبخیر شود چه میعان، باز آب است. اما مال ثابت نیست و اعتباری است. قدرت هم چنین است؛ با سلطهگری یا رأی مردم کسی به قدرت میرسد؛ اما با پایان یافتن دوران قدرت همه چیز به پایان میرسد. پس قدرت هم اعتبار است. البته این اعتباریات، تیغ دو دم هستند. اموال، قدرت و شهَوات، هم میتوانند عامل تقرب و تکامل انسان باشند، هم میتوانند عامل تنزل، زوال، سقوط و هلاکت او. پس این دنیای سوم دو تعریف دارد: تعریفی پسندیده و تعریفی مذموم و مورد نکوهش.
برای نمونه پیامبرصلّىاللّهعليهوآله فرمود: «نِعْمَ الْمَالُ الصَّالِحُ لِلرَّجُلِ الصَّالِحِ» (مجموعۀ ورام/ج ۱/ص۱۵۸) (چه خوب است ثروت شایستۀ برای انسان شایسته).
مال را کز بهر دین باشی حمول
نِعمَ مالٌ صالِحٌ خواندش رسول(مثنوی معنوی)
امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز میفرماید: «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَی تَقْوَی اللهِ الْغِنَی» (چه نیکو یاوری است توانگریِ مالی بر تقوای الهی). (کافی/ ج۵/ ص۷۱) مال میتواند کمک بسیار خوبی برای تقوا باشد. با بهرهبرداری صحیح از آن، میتوان به خداوند نزدیک شد. اما از آن سو، میتواند انسان را به بدبختی بکشاند. امام در سخنی زیبا میفرماید: «الْمَالُ مَادَّۀُ الشَّهَوَاتِ» (نهجالبلاغه حکمت ۵۸) (ثروت اصل و مايۀ شهوتهاست). وقتی هم که مال با قدرت ترکیب میشود، مثلث شومِ زر و زور و تزویر تشکیل میشود.
اما وقتی قدرت به دست اهلش سپرده شود، میشود پلکان تقرب به سوی خداوند. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید این خلافت ارزشی ندارد مگر آنکه حقی را به صاحب آن بدهم یا باطلی را دفع کنم: «إِلَّا أَنْ أُقِيمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلاً» (خطبه ۳۳) (مگر آنكه در اين حكومت حقی را برپای دارم يا باطلی را برافكنم). این است که میگوییم دنیا تیغ دو دم است. این اعتباریات انسان را یا به درجات میبرد یا به درکات.
در قرآن وقتی خداوند میخواهد بندهاش را کمک کند با همین ثروت و قدرت کمک میکند: «يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِينَ» (نوح۱۲) (شما را به اموال و پسران، ياری كند). «أَمْوَال» ثروت است و «بَنِين» یعنی پسران نماد قدرت است. اما هنگامی که انسانها از ولایت خداوند خارج میشوند و تحت ولایت شیطان قرار میگیرند، مال و قدرت برایشان نکبت میشود و عامل زوال و سقوط.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️اقسام سهگانۀ دنیا
توضیح اینکه رابطۀ انسان با مال وجود خارجی ندارد، بلکه اعتبار و قرارداد است. برای مثال اگر ما مالک اتومبیل هستیم، هنگامی که آن را فروختیم، دیگر با آن ارتباطی نداریم و مالکیت از بین میرود. به این میگویند امر اعتباری. پس مالکیت امر حقیقی نیست. اما برای مثال آب امری حقیقی است. ترکیب شیمیایی آن مشخص و اثر آن نیز آشکار است. همیشه هم آب است. چه تبخیر شود چه میعان، باز آب است. اما مال ثابت نیست و اعتباری است. قدرت هم چنین است؛ با سلطهگری یا رأی مردم کسی به قدرت میرسد؛ اما با پایان یافتن دوران قدرت همه چیز به پایان میرسد. پس قدرت هم اعتبار است. البته این اعتباریات، تیغ دو دم هستند. اموال، قدرت و شهَوات، هم میتوانند عامل تقرب و تکامل انسان باشند، هم میتوانند عامل تنزل، زوال، سقوط و هلاکت او. پس این دنیای سوم دو تعریف دارد: تعریفی پسندیده و تعریفی مذموم و مورد نکوهش.
برای نمونه پیامبرصلّىاللّهعليهوآله فرمود: «نِعْمَ الْمَالُ الصَّالِحُ لِلرَّجُلِ الصَّالِحِ» (مجموعۀ ورام/ج ۱/ص۱۵۸) (چه خوب است ثروت شایستۀ برای انسان شایسته).
مال را کز بهر دین باشی حمول
نِعمَ مالٌ صالِحٌ خواندش رسول(مثنوی معنوی)
امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز میفرماید: «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَی تَقْوَی اللهِ الْغِنَی» (چه نیکو یاوری است توانگریِ مالی بر تقوای الهی). (کافی/ ج۵/ ص۷۱) مال میتواند کمک بسیار خوبی برای تقوا باشد. با بهرهبرداری صحیح از آن، میتوان به خداوند نزدیک شد. اما از آن سو، میتواند انسان را به بدبختی بکشاند. امام در سخنی زیبا میفرماید: «الْمَالُ مَادَّۀُ الشَّهَوَاتِ» (نهجالبلاغه حکمت ۵۸) (ثروت اصل و مايۀ شهوتهاست). وقتی هم که مال با قدرت ترکیب میشود، مثلث شومِ زر و زور و تزویر تشکیل میشود.
اما وقتی قدرت به دست اهلش سپرده شود، میشود پلکان تقرب به سوی خداوند. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید این خلافت ارزشی ندارد مگر آنکه حقی را به صاحب آن بدهم یا باطلی را دفع کنم: «إِلَّا أَنْ أُقِيمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلاً» (خطبه ۳۳) (مگر آنكه در اين حكومت حقی را برپای دارم يا باطلی را برافكنم). این است که میگوییم دنیا تیغ دو دم است. این اعتباریات انسان را یا به درجات میبرد یا به درکات.
در قرآن وقتی خداوند میخواهد بندهاش را کمک کند با همین ثروت و قدرت کمک میکند: «يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِينَ» (نوح۱۲) (شما را به اموال و پسران، ياری كند). «أَمْوَال» ثروت است و «بَنِين» یعنی پسران نماد قدرت است. اما هنگامی که انسانها از ولایت خداوند خارج میشوند و تحت ولایت شیطان قرار میگیرند، مال و قدرت برایشان نکبت میشود و عامل زوال و سقوط.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌿🌾🌿
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
«فَتَعَالَی مِنْ قَوِيٍّ مَا أَكْرَمَهُ وَ تَوَاضَعْتَ مِنْ ضَعِيفٍ مَا أَجْرَأَكَ عَلَی مَعْصِيَتِهِ وَ أَنْتَ فِي كَنَفِ سِتْرِهِ مُقِيمٌ وَ فِي سَعَۀ فَضْلِهِ مُتَقَلِّبٌ فَلَمْ يَمْنَعْكَ فَضْلَهُ وَ لَمْ يَهْتِكْ عَنْكَ سِتْرَهُ بَلْ لَمْ تَخْلُ مِنْ لُطْفِهِ مَطْرَفَ عَيْنٍ فِي نِعْمَۀ يُحْدِثُهَا لَكَ أَوْ سَيِّئَۀ يَسْتُرُهَا عَلَيْكَ أَوْ بَلِيَّۀ يَصْرِفُهَا عَنْكَ فَمَا ظَنُّكَ بِهِ لَوْ أَطَعْتَهُ وَ ايْمُ اللهِ لَوْ أَنَّ هَذِهِ الصِّفَۀ كَانَتْ فِي مُتَّفِقَيْنِ فِي الْقُوَّۀ مُتَوَازِيَيْنِ فِي الْقُدْرَۀ لَكُنْتَ أَوَّلَ حَاكِمٍ عَلَی نَفْسِكَ بِذَمِيمِ الأَخْلَاقِ وَ مَسَاوِئِ الأَعْمَالِ».
بلند و برتر است آن خدای توانا كه كريم و بزرگوار است و تو ای بندۀ بیمقدارِ ناتوان در نافرمانی او، چه گستاخی، و حال آنكه در پناه ستر و پوشش او غنودهای و در فراخنای فضل و بخشايش او میگردی. خداوند نه فضل و بخشايش خود را از تو دريغ داشت و نه پرده از گناهانت برگرفت؛ بلكه چشم برهم زدنی، از نعمتی كه بر تو ارزانی میدارد و پردهای كه بر گناهان تو میكشد يا بلايی كه از تو میگرداند بیبهره نبودهای. پس، چه گمان بری به او، اگر فرمانش بری. به خدا سوگند، اگر اين حال ميان تو و ديگری كه در قدرت و توان همسنگ تو میبود، پديد آمده بود، تو خود نخستين كسی بودی كه خود را به سبب سوء اخلاق و زشتی رفتارت نكوهش میكردی.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در این فراز به این پرسش پاسخ میدهد که خداوند نیازی به بندگانش ندارد و تفضل او نیز از سرِ کَرَم اوست: «فَتَعَالَی مِنْ قَوِيٍّ مَا أَكْرَمَهُ». «تَعَالَی» از ریشۀ «عُلُوّ» و رفعت و بلندی است. بلندمرتبه است آن خداوند قویای که چه کَرَمی دارد. امام تأکید میکند که خداوند در اوج عُلوّ و بلندیِ مرتبه است. دور است از ذات او هر نیاز و هر ضعف، او غنی و بر هر امری تواناست: «إِنَّ اللهَ عَلَی كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» ( این عبارت هشتبار در قرآن آمدهاست)
اما در همین نهایتِ بینیازی، کرامتش وصفناپذیر است. اگر توجه به بندگان معصیتکار و گریزپایش میکند، از سرِ کَرم است. خداوند از سرِ مهرورزی مخلوقاتش را آفریده است؛ پس نمیخواهد آنها از او فاصله بگیرند. به همین دلیل به رفتار آنها کریمانه مینگرد و در عین خطاکاری رهایشان نمیکند و باز میخواهد ایشان را زیر مجموعۀ عفو و فضل خویش درآورد.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
«فَتَعَالَی مِنْ قَوِيٍّ مَا أَكْرَمَهُ وَ تَوَاضَعْتَ مِنْ ضَعِيفٍ مَا أَجْرَأَكَ عَلَی مَعْصِيَتِهِ وَ أَنْتَ فِي كَنَفِ سِتْرِهِ مُقِيمٌ وَ فِي سَعَۀ فَضْلِهِ مُتَقَلِّبٌ فَلَمْ يَمْنَعْكَ فَضْلَهُ وَ لَمْ يَهْتِكْ عَنْكَ سِتْرَهُ بَلْ لَمْ تَخْلُ مِنْ لُطْفِهِ مَطْرَفَ عَيْنٍ فِي نِعْمَۀ يُحْدِثُهَا لَكَ أَوْ سَيِّئَۀ يَسْتُرُهَا عَلَيْكَ أَوْ بَلِيَّۀ يَصْرِفُهَا عَنْكَ فَمَا ظَنُّكَ بِهِ لَوْ أَطَعْتَهُ وَ ايْمُ اللهِ لَوْ أَنَّ هَذِهِ الصِّفَۀ كَانَتْ فِي مُتَّفِقَيْنِ فِي الْقُوَّۀ مُتَوَازِيَيْنِ فِي الْقُدْرَۀ لَكُنْتَ أَوَّلَ حَاكِمٍ عَلَی نَفْسِكَ بِذَمِيمِ الأَخْلَاقِ وَ مَسَاوِئِ الأَعْمَالِ».
بلند و برتر است آن خدای توانا كه كريم و بزرگوار است و تو ای بندۀ بیمقدارِ ناتوان در نافرمانی او، چه گستاخی، و حال آنكه در پناه ستر و پوشش او غنودهای و در فراخنای فضل و بخشايش او میگردی. خداوند نه فضل و بخشايش خود را از تو دريغ داشت و نه پرده از گناهانت برگرفت؛ بلكه چشم برهم زدنی، از نعمتی كه بر تو ارزانی میدارد و پردهای كه بر گناهان تو میكشد يا بلايی كه از تو میگرداند بیبهره نبودهای. پس، چه گمان بری به او، اگر فرمانش بری. به خدا سوگند، اگر اين حال ميان تو و ديگری كه در قدرت و توان همسنگ تو میبود، پديد آمده بود، تو خود نخستين كسی بودی كه خود را به سبب سوء اخلاق و زشتی رفتارت نكوهش میكردی.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در این فراز به این پرسش پاسخ میدهد که خداوند نیازی به بندگانش ندارد و تفضل او نیز از سرِ کَرَم اوست: «فَتَعَالَی مِنْ قَوِيٍّ مَا أَكْرَمَهُ». «تَعَالَی» از ریشۀ «عُلُوّ» و رفعت و بلندی است. بلندمرتبه است آن خداوند قویای که چه کَرَمی دارد. امام تأکید میکند که خداوند در اوج عُلوّ و بلندیِ مرتبه است. دور است از ذات او هر نیاز و هر ضعف، او غنی و بر هر امری تواناست: «إِنَّ اللهَ عَلَی كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» ( این عبارت هشتبار در قرآن آمدهاست)
اما در همین نهایتِ بینیازی، کرامتش وصفناپذیر است. اگر توجه به بندگان معصیتکار و گریزپایش میکند، از سرِ کَرم است. خداوند از سرِ مهرورزی مخلوقاتش را آفریده است؛ پس نمیخواهد آنها از او فاصله بگیرند. به همین دلیل به رفتار آنها کریمانه مینگرد و در عین خطاکاری رهایشان نمیکند و باز میخواهد ایشان را زیر مجموعۀ عفو و فضل خویش درآورد.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌿🌾🌿