🌿🌾🌿
امام کاظم (ع)از خداوند باور و ايماني ريشه دار و اصيل مي خواهد؛ ايماني که عاريه نباشد و خود، آن را کسب نکرده باشد؛ ايماني که از درون ايشان بجوشد و ماندگار باشد؛ نه آنکه امروز باشد و فردا از جان رخت بندد.
همچنين از خدا مي خواهد حالتي را که آدمي خود را انساني تمام عيار و بنده اي کامل و بي نقص و موجه مي انگارد، از ايشان دور سازد؛ حالتي که آدمي عظمتي خيالي براي خود قائل است و کاملاً حق به جانب حاجاتش را از خداوند مي طلبد. ايشان حالي را مناسب بندگي مي داند که آدمي همواره خود را در پيشگاه معبود، کم کار و مقصر به شمار آورد.
بايد دانست که استغفار اهل معرفت نه از کبائر است و نه از صغائر؛ بنابراين تقصيري که حضرت موسي بن جعفر (ع)از آن سخن مي گويد، نه تقصير به خاطر کبائر و صغائر، بلکه تقصير به خاطر عجز و ناتواني بشري است.
عـاصيان از گناه توبه کنند
عارفان از عبادت، استغفار
حضرات معصوم (ع) از توان ناچيز بشري در بندگي و عبادت پروردگار، لب به استغفار مي گشايند و طاعات خود را در برابر ذات بي مانند معبود، خُرد و حقير مي شمارند.
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ قِنِي مِنَ الْمَعَاصِي».
بارخدايا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و مرا از معاصي نگهدار.
در اينجا نيز امام سجاد(ع)همانند ديگر فقرات مجموعۀ صحيفۀ سجاديه، دعاي خود را با ذکر شريف صلوات بر محمد و آل او مي آرايد. در اين قسمتِ دعا، امام سجاد(ع)مجموعه اي را از خدا طلب مي کند که نقشۀ راهي براي وصول به قلۀ رستگاري محسوب مي شود. امام در بخش پيش رو، مسير، مؤلفه هاي بنيادين و ساز و کارهاي اصلي سلوک را به شکل پياپي برمي شمارد. بهراستي که اين سخنان، تنها دعا نيست؛ بلکه گنجينه اي گهربار از حقايق، معارف و اصول کمال نفساني انسان است.
حضرت بعد از صلوات بر پيامبر اکرم (ص)و خاندان مکرم ايشان مي گويد: «وَ قِنِي مِنَ الْمَعَاصِي». «قِنِي» فعل امر از ريشۀ «وَقَيَ» است. حرف «ن» چسبيده به «ق» «نون وِقَايَۀ» نام دارد و فعل امر «قِ» را به مفعول آن يعني ضمير متصل «ي» پيوند داده است. فعل «وَقَيَ» در اصطلاح صرفي، از افعال لفيف، آن هم از نوع «لَفيف مَفْرُوق» به شمار مي آيد و فعل امرش «قِ» است. بر همين مبنا فعل امر از «وَفَيَ» به معني وفا پيشه کرد، «فِ» خواهد شد که «وفا پيشه کن» معنا مي دهد. نيز فعل «وَلَيَ» از ريشۀ «وَلْي» به معني «نزديکي» در حالت امر به صورت «لِ» در معناي «نزديک شو» صرف مي شود.
«وَقَي» و «وِقَايَۀ» و «تَقْوَا» از يک خانواده اند و همگي متضمن معناي محافظت و نگهداري هستند. «قِنِي مِنَ الْمَعَاصِي» يعني خداوندا مرا از سرکشي از امر تو و رفتن به سوي گناهان، مصون و محفوظ بدار؛ اما دليل اين خواستۀ امام چه چيز مي تواند باشد؟
ادامه دارد...
#متن_مکتوب
#حدیث_دلشدگان
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
امام کاظم (ع)از خداوند باور و ايماني ريشه دار و اصيل مي خواهد؛ ايماني که عاريه نباشد و خود، آن را کسب نکرده باشد؛ ايماني که از درون ايشان بجوشد و ماندگار باشد؛ نه آنکه امروز باشد و فردا از جان رخت بندد.
همچنين از خدا مي خواهد حالتي را که آدمي خود را انساني تمام عيار و بنده اي کامل و بي نقص و موجه مي انگارد، از ايشان دور سازد؛ حالتي که آدمي عظمتي خيالي براي خود قائل است و کاملاً حق به جانب حاجاتش را از خداوند مي طلبد. ايشان حالي را مناسب بندگي مي داند که آدمي همواره خود را در پيشگاه معبود، کم کار و مقصر به شمار آورد.
بايد دانست که استغفار اهل معرفت نه از کبائر است و نه از صغائر؛ بنابراين تقصيري که حضرت موسي بن جعفر (ع)از آن سخن مي گويد، نه تقصير به خاطر کبائر و صغائر، بلکه تقصير به خاطر عجز و ناتواني بشري است.
عـاصيان از گناه توبه کنند
عارفان از عبادت، استغفار
حضرات معصوم (ع) از توان ناچيز بشري در بندگي و عبادت پروردگار، لب به استغفار مي گشايند و طاعات خود را در برابر ذات بي مانند معبود، خُرد و حقير مي شمارند.
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ قِنِي مِنَ الْمَعَاصِي».
بارخدايا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و مرا از معاصي نگهدار.
در اينجا نيز امام سجاد(ع)همانند ديگر فقرات مجموعۀ صحيفۀ سجاديه، دعاي خود را با ذکر شريف صلوات بر محمد و آل او مي آرايد. در اين قسمتِ دعا، امام سجاد(ع)مجموعه اي را از خدا طلب مي کند که نقشۀ راهي براي وصول به قلۀ رستگاري محسوب مي شود. امام در بخش پيش رو، مسير، مؤلفه هاي بنيادين و ساز و کارهاي اصلي سلوک را به شکل پياپي برمي شمارد. بهراستي که اين سخنان، تنها دعا نيست؛ بلکه گنجينه اي گهربار از حقايق، معارف و اصول کمال نفساني انسان است.
حضرت بعد از صلوات بر پيامبر اکرم (ص)و خاندان مکرم ايشان مي گويد: «وَ قِنِي مِنَ الْمَعَاصِي». «قِنِي» فعل امر از ريشۀ «وَقَيَ» است. حرف «ن» چسبيده به «ق» «نون وِقَايَۀ» نام دارد و فعل امر «قِ» را به مفعول آن يعني ضمير متصل «ي» پيوند داده است. فعل «وَقَيَ» در اصطلاح صرفي، از افعال لفيف، آن هم از نوع «لَفيف مَفْرُوق» به شمار مي آيد و فعل امرش «قِ» است. بر همين مبنا فعل امر از «وَفَيَ» به معني وفا پيشه کرد، «فِ» خواهد شد که «وفا پيشه کن» معنا مي دهد. نيز فعل «وَلَيَ» از ريشۀ «وَلْي» به معني «نزديکي» در حالت امر به صورت «لِ» در معناي «نزديک شو» صرف مي شود.
«وَقَي» و «وِقَايَۀ» و «تَقْوَا» از يک خانواده اند و همگي متضمن معناي محافظت و نگهداري هستند. «قِنِي مِنَ الْمَعَاصِي» يعني خداوندا مرا از سرکشي از امر تو و رفتن به سوي گناهان، مصون و محفوظ بدار؛ اما دليل اين خواستۀ امام چه چيز مي تواند باشد؟
ادامه دارد...
#متن_مکتوب
#حدیث_دلشدگان
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌾🌿🌾
امام کاظم (ع)مي فرمايد:
«اَللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْنِي مِنَ الْمُعَارِينَ وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ» .
خدايا ايمان مرا ايمان عاريه اي [و موقت] قرار مده و مرا از حد تقصير خارج نكن (تا اينکه هميشه خود را مقصر بدانم).
حضرت مي گويد: خدايا، نکند روزي بيايد که در آن، از حد تقصير بندگي خارج شوم و در پيشگاه تو براي خودم شأن و جايگاهي قائل شوم. مبادا که فراموش کنم موجودي ممکن الوجودم و همواره به تو که واجب الوجود و مستغني از غير خود هستي، نيازمند و وابسته ام. اين سخن امام علي بن ابيطالب (ع) نيز که مي گويد:
«ظَلَمْتُ نَفْسِي وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِي» (به خودم ظلم کردم و بر ناداني ام دليري ورزيدم) با همين دو رويکرد بيان شده است؛ يعني از سويي قصد آموزش به مؤمنان را دارد و از سوي ديگر با مقايسۀ ميان الطاف الهي و شيوۀ عبادت سراپا تقصيرِ بندگان، حاوي حس شرم و خجلت است.
جملات سيدالساجدين (ع)در فقرۀ اخير دعا، حاوي اقرار و اعتراف به داشته ها و نداشته هاست. از بهترين شيوه هايي که آدمي را به جايگاهي انساني مي رساند، اقرار و اعتراف است. اعتراف بر دو نوع است: اقرار به داشته ها و محاسن و اقرار به نداشته ها و معايب. به عبارت ديگر گاه به خداوند مي گوييم: الهي، تو به من نعمت هايي چون عمر، مال، جمال، کمال، خانواده و افزون تر از همه نعمت هدايت را عطا فرمودي: «اَنْتَ الَّذيِ هَدَيْتَني». اين نوعِ اقرار را در دعاها بسيار مي بينيم. نتيجۀ اعتراف به نعمت، شکر نعمت است. درمقابل، گاه انسان «مُقرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً» (با حالت اقرار و اذعان و اعتراف به گناه) به کوتاهي ها و قصور خويش است. نتيجۀ اقرار به اشتباهات، ذکر است. تذکر انسان را به خود مي آورد و وادارش مي کند تا از اعمال ناپسند خويش دست بشويد.
امام باقر (ع) مي فرمايد:
«مَا أَرَادَ اللهُ تَعَالَي مِنَ النَّاسِ إِلَّا خَصْلَتَيْنِ أَنْ يُقِرُّوا لَهُ بِالنِّعَمِ فَيَزِيدَهُمْ وَ بِالذُّنُوبِ فَيَغْفِرَهَا لَهُمْ» .
خداي تعالي از انسان ها چيزي نمي خواهد جز دو خصلت، [اول] اينکه به نعمت هاي او اقرار و اعتراف کنند تا خدا هم بر آنها بيفزايد. [دوم]، اقرار به گناهان تا اينکه خدا آن گناهان را بر ايشان ببخشايد.
امام صادق (ع) نيز مي فرمايد:
«مَا خَرَجَ عَبْدٌ مِنْ ذَنْبٍ إِلَّا بِإِقْرَارٍ» .
هيچ بنده اي تا به گناهش اقرار نکند، از گناه، خارج نمي گردد.
#متن_مکتوب
#حدیث_دلشدگان
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
امام کاظم (ع)مي فرمايد:
«اَللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْنِي مِنَ الْمُعَارِينَ وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ» .
خدايا ايمان مرا ايمان عاريه اي [و موقت] قرار مده و مرا از حد تقصير خارج نكن (تا اينکه هميشه خود را مقصر بدانم).
حضرت مي گويد: خدايا، نکند روزي بيايد که در آن، از حد تقصير بندگي خارج شوم و در پيشگاه تو براي خودم شأن و جايگاهي قائل شوم. مبادا که فراموش کنم موجودي ممکن الوجودم و همواره به تو که واجب الوجود و مستغني از غير خود هستي، نيازمند و وابسته ام. اين سخن امام علي بن ابيطالب (ع) نيز که مي گويد:
«ظَلَمْتُ نَفْسِي وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِي» (به خودم ظلم کردم و بر ناداني ام دليري ورزيدم) با همين دو رويکرد بيان شده است؛ يعني از سويي قصد آموزش به مؤمنان را دارد و از سوي ديگر با مقايسۀ ميان الطاف الهي و شيوۀ عبادت سراپا تقصيرِ بندگان، حاوي حس شرم و خجلت است.
جملات سيدالساجدين (ع)در فقرۀ اخير دعا، حاوي اقرار و اعتراف به داشته ها و نداشته هاست. از بهترين شيوه هايي که آدمي را به جايگاهي انساني مي رساند، اقرار و اعتراف است. اعتراف بر دو نوع است: اقرار به داشته ها و محاسن و اقرار به نداشته ها و معايب. به عبارت ديگر گاه به خداوند مي گوييم: الهي، تو به من نعمت هايي چون عمر، مال، جمال، کمال، خانواده و افزون تر از همه نعمت هدايت را عطا فرمودي: «اَنْتَ الَّذيِ هَدَيْتَني». اين نوعِ اقرار را در دعاها بسيار مي بينيم. نتيجۀ اعتراف به نعمت، شکر نعمت است. درمقابل، گاه انسان «مُقرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً» (با حالت اقرار و اذعان و اعتراف به گناه) به کوتاهي ها و قصور خويش است. نتيجۀ اقرار به اشتباهات، ذکر است. تذکر انسان را به خود مي آورد و وادارش مي کند تا از اعمال ناپسند خويش دست بشويد.
امام باقر (ع) مي فرمايد:
«مَا أَرَادَ اللهُ تَعَالَي مِنَ النَّاسِ إِلَّا خَصْلَتَيْنِ أَنْ يُقِرُّوا لَهُ بِالنِّعَمِ فَيَزِيدَهُمْ وَ بِالذُّنُوبِ فَيَغْفِرَهَا لَهُمْ» .
خداي تعالي از انسان ها چيزي نمي خواهد جز دو خصلت، [اول] اينکه به نعمت هاي او اقرار و اعتراف کنند تا خدا هم بر آنها بيفزايد. [دوم]، اقرار به گناهان تا اينکه خدا آن گناهان را بر ايشان ببخشايد.
امام صادق (ع) نيز مي فرمايد:
«مَا خَرَجَ عَبْدٌ مِنْ ذَنْبٍ إِلَّا بِإِقْرَارٍ» .
هيچ بنده اي تا به گناهش اقرار نکند، از گناه، خارج نمي گردد.
#متن_مکتوب
#حدیث_دلشدگان
@rahe_aseman
🌾🌿🌾