خدای مهرب️ان
11.8K subscribers
28.8K photos
13.8K videos
1.35K files
6.79K links
دوست خوبم
به خدا که وصل شوی؛ آرامش وجودت را فرا میگيرد‌‌، نه به راحتی می‌رنجی و نه به ‌آسانی می رنجانی.آرامش سهم دل‌هايی که سمت خداست

لینک کانال در پیام رسان ایتا:

eitaa.com/rahe_aseman

ثبت شده فرهنگ وارشاداسلامی
http://t.me/itdmcbot?start=rahe_aseman
Download Telegram
🌾🌿🌾



لازمۀ متقی‌بودن، ملتزم‌بودن به صدق و صداقت است. اگر انسان می‌خواهد به کوی تقوا پا گذارد، باید همراه صادقان باشد و از رفتار و گفتار ایشان تبعیت کند: «کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ».

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و حضرات معصومین علیهم‌السلام مصداق بارز کسانی هستند که به مقام صدق رسیده‌اند و گفتار و رفتار و افکارشان عین صدق و راستی است:

از برید بن معاویۀ عجلی نقل است که گفت: از امام‌باقر دربارۀ گفتۀ خداوند عزوجل که فرمود: «اتَّقُوا اللهَ وَ کُونُوا مَعَ‏ الصَّادِقِینَ» پرسیدم، حضرت فرمود: [خداوند] فقط ما را قصد کرد.‏

ایشان حقایق را به‌راستی و درستی دریافته‌اند و عنصر تقوا در وجودشان حلول کرده و در رفتارشان متبلور شده است. لذا صادقانه می‌اندیشند، صادقانه سخن می‌گویند و از سر صدق عمل می‌کنند.

▫️کتاب مشکاة، جلد۵ ص۸۲.

#بوستان_معرفت
#متن_مکتوب
#کتاب_مشکاة_جلد5
#گزیده

@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌿🌾🌿



امام علی علیه‌السلام می‌فرماید:
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ یسِیرَ الرِّیاءِ شِرْكٌ».
بدانید كه مقدار كمِ ریا هم شرك است.
بنا به فرمودۀ خداوند متعال، شرك نهایی‌ترین حدّ پلشتی وجود انسان است. این همان نكته‌ای است كه خداوند متعال در نهایت قوّت به پیامبر خود تذكر می‌دهد و اثر بسیار شوم شرك را یادآوری می‌كند:
«لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَیحْبَطَنَّ عَمَلُكَ‏»
اگر شرك ورزی قطعاً كردارت تباه می‌شود.
البته شرك بر دو گونۀ خفی و جلی است. شرك جلی دربارۀ ذات و صفات و افعال خدا ظهور می‌كند؛ اینكه انسان در پرستش ذات حق، دیگری را شریك كند و در قلمرو صفات و افعال الهی پای معبود دیگری را بگشاید. اما شرك خفی اَشكال متعددی دارد كه یكی از آن‌ها ریا است كه در آن آدمی چشم به دیگران می‌دوزد و پسند و ناپسند ایشان را معیار عمل خود قرار می‌دهد. اساساً واژۀ «رِیا» از ریشۀ «رُؤْیة» می‌آید؛ یعنی انسانِ ریاكار دوست دارد كه دیگران او را ببینند و كارهای نیك او را در دل یا به زبان بستایند.
اهل معرفت این رذیله را بسیار خطرناك می‌دانند و در پی آن هستند كه ریشه‌های این خطا را به شكل كامل در وجود خود بخشكانند. نزد این بزرگان، یكی از برترین توفیق‌ها در مسیر سلوك آن است كه ریا در وجود انسان از بین برود. در این هنگام نه تشویق و تأیید دیگران ایشان را به شوق می‌آورد و نه نكوهش و مذمت آن‌ها مانع حركتشان می‌شود. تحقق این مقام، شرط رسیدن به جایگاه بندگی مطلق است:
«لَا یصِیرُ الْعَبْدُ عَبْداً خَالِصاً لِلهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّی یصِیرَ الْمَدْحُ وَ الذَّمُ‏ عِنْدَهُ‏ سَوَاءً»
برای خداوند عزوجل بنده‌ای خالص نمی‌گردد تا اینكه مدح و نكوهش در نزدش یكسان باشد.
با رسیدن به این مرتبه از خلوص در بندگی است كه آدمی خطاب آیۀ شریفۀ سورۀ علق را به واقع درك می‌كند:
« أَ لَمْ یعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ یرَی»
مگر ندانسته كه به حقیقت، خداوند می‏بیند؟
و با توسل به این معرفت، فقط خداوند را ناظر می‌بیند و حكم او را جاری می‌داند و دادن و ستاندن را فقط از سوی او ممكن می‌شمارد.

▫️کتاب فروغ حکمت؛ شرح نهج‌البلاغه، جلد۵، صص ۵۹۸-۵۹۵.

#بوستان_معرفت
#متن_مکتوب
#کتاب_فروغ_حکمت_جلد5
#گزیده

@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌾🌿🌾



خداوند در آیه ۳۴ سورهٔ مبارکهٔ بقره می‌فرماید:

«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبیَْ‏ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ »

و هنگامی‌که به فرشتگان فرمودیم: «برای آدم سجده کنید» و سجده کردند، جز ابلیس که
سر باز زد و تکبر ورزید و از کافران شد.

استکبار از ریشۀ «کِبْر» مشتق شده است و به‌معنای آشکارکردن و نمایاندن بزرگیِ شأن و جایگاه است و دربارۀ انسان بدین معناست
که خود را بزرگ‌تر از آنچه شایستگی آن را دارد؛ بداند. راغب در مفردات می‌گوید:
«کبر حالت خاصی در وجود آدمیان است و خاستگاه آن همان اِعجاب است».

انسان در استکبار دید متوازن را از دست
می‌دهد و در وجود خود، فقط حُسن می‌بیند.
به‌بیان‌دیگر، هنگامی‌که انسان دید جامع و واقع‌گرایانه را از کف بدهد، چشم بر نقایص و ضعف‌های وجود خویش بسته و صرفاً توانمندی‌های خویش را می‌بیند؛ لذا پدیدۀ
شومی به نام «کبر» در جان او متولد می‌شود. در این حالت انسان محاسن و کمالات وجودیِ خویش را دو چندان می‌بیند و کاستی‌ها و آسیب‌های درونی از نظر او می‌افتد و خود را در مقامی بسیار فراتر از موقعیت حقیقی خویش می‌پندارد.
هنگامی‌که این احساس درونی، تظاهر بیرونی یابد و این تمایل از درون به بیرون سرایت کند، نام آن «تکبر» است؛ به‌عبارت‌دیگر، ابراز و احساس بیرونی کبر، «تکبر» نام دارد.
«استکبار» نیز تلاش انسان برای نشان‌دادن چیزی است که در او وجود ندارد.
تکبر را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد: تکبر در قبال خداوند، تکبر در برابر رسولان الهی و اربابان فضیلت و معرفت و درنهایت، تکبر در قبال عموم انسان‌ها.

بدترین جلوۀ کبر، در قبال حضرت باری‌تعالی است و به تعبیر امام علی علیه‌السلام، ابلیس که «پیشوای غیرت‏‌ورزان است و پیشرو مستکبران»، آن را پایه‌گذاری کرده و با این میراث شوم، انسان‌های بسیاری را از گذشته تا به امروز قربانی راه خود ساخته است.

▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲، صص۳۹۰-۳۸۸.

#واژه_کاوی
#متن_مکتوب
#کتاب_مشکاة_جلد2

@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾



امام علی علیه‌السلام می‌فرماید:
«برای من نگاه‌داشتن آنچه در دستان خویش داری، از طلب‌کردن آنچه در نزد دیگران قرار دارد، محبوب‌تر است».
این توصیه نیز یک توصیۀ اقتصادی است که امام با هدف حفظ عزت نفس و کرامت وجودی انسان مطرح می‌فرماید؛ اینکه بهتر است مخاطب امیرالمؤمنین علیه‌السلام چشم به‌دست و مال و سرمایۀ دیگران نداشته باشد و در اموال ایشان طمع نکند. این همان نکته‌ای است که قرآن نیز به پیامبر خویش تذکر می‌دهد:
«وَ لاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِنْهُمْ زَهْرَۀَ الْحَیَاۀِ الدُّنْیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقَی»
و هرگز چشمان خود را به نعمت‌های مادّی که به گروه‌هایی از آنان داده‌ایم، میفکن. این‌ها شکوفه‌های زندگی دنیاست؛ تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است.
ازجهت‌دیگر، هنگامی‌که انسان به داشته‌های دیگران چشم معنای تقدیر معیشت درکلام معصومین علیهم‌السلام می‌دوزد، یا از داشته‌های خود غافل می‌شود و آن‌ها را فراموش می‌کند یا آنچه دارد حقیر و بی‌مقدار می‌بیند؛ نتیجۀ هر دوی این‌ها، ضعف شخصیت و خودکم‌بینی است که از نظر اسلام، عارضۀ مهمی است:
«وَ لِلهِ الْعِزَّۀُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ»
درحالی‌که عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است.
مؤمن عزیز است و هرگز نباید در مقابل دیگران احساس ذلت کند. راه رهایی از این رذیله، چشم‌ندوختن به داراییِ غیر است.
امام‌صادق علیه‌السلام مؤمن را این‌گونه توصیف می‌کند:
«وَقُوراً عِنْدَ الْهَزَاهِزِ صَبُوراً عِنْدَ الْبَلَاءِ شَکُوراً عِنْدَ الرَّخَاءِ قَانِعاً بِمَا رَزَقَهُ اللهُ»
در هنگام فتنه‌ها باوقار، به وقت بلا و مصیبت، صبور و شکیبا، به هنگام نعمت، شکرگزار و به آنچه خدا روزی‌اش کرده قانع باشد.

▫️کتاب منشور تربیت (شرح نامه ۳۱ نهج‌البلاغه)، صص ۷۲۶-۷۲۵.

#تعامل_و_تکامل
#متن_مکتوب
#کتاب_منشور_تربیت
#گزیده

@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌿🌾🌿



امام علی علیه‌السلام می‌فرماید:
«وَ الْمَرْءُ أَحْفَظُ لِسِرِّهِ»
و مرد بهتر از هر کس نگهبان راز خویش است.

توصیه‌های انسانی امیرالمؤمنین علیه‌السلام و طوفانی که در ذهن مخاطب به راه می‌اندازند
که هر دم دریای ذهن او را زیرورو می‌کند و
گوهر‌های معانی را از دل آن به‌در می‌آورد:
«انسان نسبت به سرّ خویش، حافظ‌تر از دیگران است».

اساساً بر دل انسان، رازها آن‌قدر سنگینی می‌کند که گاه نمی‌تواند این اسرار و مکنونات را در درون خویش به‌آسانی نگاه دارد.
انسان‌ها به راحتی نمی‌توانند سِر نگاه دارند و دوست دارند آن را به هر شیوه‌ای که شد، افشا کنند. اما حقیقت آن است که پس از افشای سِر، دیگر کسی قدرت نگاه‌داشتن و پنهان‌کردن آن را ندارد.
امیرالمؤمنین علیه‌السلام به همین نکته اشاره می‌فرماید و به مخاطب خود هشدار می‌دهد که وقتی تو خود توانایی حفظ راز خود را نداری، نمی‌توانی از دیگران چنین انتظاری داشته باشی.
ایشان به مخاطب این نامه پیشنهاد می‌دهد که خود، سِر و راز وجودی خویش را کتمان کند؛ زیرا خود انسان به مقامِ حفظِ راز، شایسته‌تر از دیگران است.

▫️کتاب منشور تربیت (شرح نامه ۳۱ نهج‌البلاغه)، صص ۷۳۴-۷۳۳.

#تعامل_و_تکامل
#متن_مکتوب
#کتاب_منشور_تربیت
#گزیده

@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌿🌾🌿



خداوند در آیه ۳۴ سورهٔ مبارکهٔ بقره می‌فرماید:

«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبیَْ‏ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ »

و هنگامی‌که به فرشتگان فرمودیم: «برای آدم سجده کنید» و سجده کردند، جز ابلیس که سر باز زد و تکبر ورزید و از کافران شد.

با توجه به کاربرد کلمۀ «ابلیس» در قرآن، روشن است که این واژه همچون واژۀ «آدم» جنبۀ عَلمیت دارد، یعنی نام فرد خاصی است؛ برخلاف کلمۀ «شیطان» که مانند انسان اسم جنس است و افراد فراوانی را شامل می‌شود.

البته همان‌گونه که آدم، پدر و سرسلسلۀ انسان‌هاست، ابلیس نیز سرسلسلۀ شیاطین است.
در اشتقاق و چگونگی این واژه دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد.

بعضی از لغویون ابلیس را از ریشۀ «إِبلاس» دانسته‌اند که به‌معنای یأس و ناامیدی است و کلمۀ «مُبْلِسُونَ» در قرآن را نیز از همین ریشه برشمرده‌اند. براین‌اساس، ابلیس یعنی موجود مأیوس و ناامید.

البته این احتمال قوّت چندانی ندارد و مشخص نیست که آیا «ابلیس» به‌طور مستقیم از واژۀ «إِبلاس» گرفته شده یا مانند واژۀ «تَفَرْعُن» که برساخته از کلمۀ «فرعون» است، به‌تدریج از این اسم افعالی ساخته‌اند.

گروهی از محققان نیز می‌کوشند اثبات کنند که «ابلیس» عربی نیست؛ بلکه واژه‌ای یونانی است که ریشۀ آن «دیابلس» به‌معنای نمّام و مُفتری است و کلمات مشابه در زبان فرانسه و انگلیسی نیز از همین لفظ گرفته شده است.

▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲، صص۳۸۱-۳۸۰.

#واژه_کاوی
#متن_مکتوب
#کتاب_مشکاة_جلد2

@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌾🌿🌾


خداوند در آیه ۳۵ سورهٔ مبارکهٔ بقره می‌فرماید:

«وَ قُلْنا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمینَ»
و گفتیم: ای آدم، تو و همسرت در این باغ سکونت گیرید و از هر کجای آن خواستید، فراوان بخورید؛ ولی‏ به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود.

هرگاه در قرآن خداوند بنا دارد انسان را به‌شدت از ارتکاب عمل ناروایی باز دارد، همین ترکیبِ
«لا تَقْرَبا» را به‌کار می‌برد؛ مانند اینکه می‌فرماید:
«وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتیمِ إِلاَّ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ »
و به مال یتیم، جز به‌نحوی که نیکوتر است، نزدیک مشوید.
با توجه به میل فزون‌خواهی و آزمندی سیری‌ناپذیری که در انسان وجود دارد، روش صحیح آن است که آدمی به خطا و اشتباه
نزدیک نشود. چه‌بسا اگر انسان به مقدمات گناهی
مشغول شود، توان دل‌بریدن از آن‌را نداشته باشد
و عنان نفس از کف بدهد و در دامن فتنه و گناه فرو افتد.در گذشته، سلاطین، مناطق خاصی را برای اغنام و احشام خود و برای شکار در اختیار می‌گرفتند که دیگران اجازۀ ورود به آنجا نداشتند.
به این مکان‌ها در پارسی «قُرُقگاه» و در عربی «حِمیَْ» می‌گفتند. اگر کسانی نزدیک این قُرُقگاه و نخجیرگاهِ سلطانی می‌شدند، ممکن بود که ناآگاهانه پا به اندرون آن گذارند و به غضب مَلِک و عوامل او مبتلا شوند. ازاین‌رو توصیه می‌شد که حتی نزدیک چنین محدوده‌هایی نیز نشوند تا مشکلی برایشان به‌وجود نیاید.
فعل «لا تَقْرَبُوا» چنین کارکردی دارد و در مواقع حساسی به‌کار می‌رود که خطر ورود در مهالک مهیب پیش روی انسان است؛ پس همان بهتر که انسان نزدیک چنین رفتارهایی نشود و فکر چنین اعمالی نکند و مقدمات آن‌را در سر نپروراند.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز می‌فرماید:
«الْمَعَاصِی حِمَی اللهِ عَزَّوَجَلَّ فَمَنْ یَرْتَعْ حَوْلَهَا یُوشِکْ أَنْ یَدْخُلَهَا»
گناهان، منطقۀ ممنوعۀ خداوند است؛ پس کسی که اطراف این منطقه بگردد در معرض افتادن در آن قرار می‌گیرد.

▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲، صص۴۰۳-۴۰۰.

#واژه_کاوی
#متن_مکتوب
#کتاب_مشکاة_جلد2

@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌿🌾🌿



پایبندی به دین و شریعت که نقشۀ راه برای رسیدن به قلۀ عبودیت است، باید خالصانه و به‌دور از هرگونه ریا باشد و این خلوص در تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان تبلور یابد. اگر دین‌داری نه برای خدا بلکه به انگیزه‌های
دیگر باشد، اثر مثبتی در زندگی معنوی و ایمانی دین‌دار نمی‌گذارد؛ زیرا بر اساس قاعدۀ منطقی
«المرکب من الداخل و الخارج خارجٌ» مرکبی که از عناصر داخلی و خارجی تشکیل شده، خارجی محسوب می‌شود.
دین‌داری اگر با انگیزه‌ای جز مقاصد توحیدی باشد، معنای خود را از دست می‌دهد و به چیزی دیگر تبدیل می‌شود.

ناروا و بی‌انصافی است كه معارف وحیانی با معارف بشری هم‌كاسه شود و نسبت تناقض و ناسازگاری به آن داده شود. در معارف بشری این یكدستی و خلوص دیده نمی‌شود. دانش بشر آغشته به انواع پیش‌فرض‌ها و پیش‌دانسته‌هایی است كه خلوص معرفت را از بین می‌برد و میان واقعیت و معرفت فاصله ایجاد می‌كند.

آری، مسیر حركت انسان باید خالصانه، به سوی خداوند باشد. اگر در مسیر دین‌ورزی چیزی اضافه یا كم شود، انسان به مقصدی كه بایسته و شایسته است نمی‌رسد. دغدغۀ دین‌داران واقعی چیزی جز خالصانه فهمیدن و حفظ خلوص دین نیست. موحدان راستین به دنبال دینی «مِنَ الله»، «اِلَی الله» و «لِله» هستند. از همین روست كه با هرگونه دین‌سازی یا تفسیر التقاطی از دین مقابله می‌كنند و از هر عملی كه در آن شائبۀ غیر خدا باشد می‌پرهیزند.

خداوند متعال از ما دین خالص می‌خواهد:
«أَلا لِلهِ الدِّینُ الْخالِصُ»
آگاه باشید، دین سِرِه از آنِ خداست.
خلوص در دین از طریق منابع خالص تأمین می‌شود. ناب‌ترین و خالص‌ترین منابع برای تضمین اعتقاد دینی كلام خدا، سنت پیامبر و عترت ایشان است و اگر عقیده، گمانه‌زنی، سلیقه و نظر دیگری به میان آمد، كاهندۀ خلوصی است كه حضرت حق بِدان فرمان داده است:
«وَ مَا أُمِرُوا إِلَّا لِیعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ»
و فرمان نیافته بودند جز اینكه خدا را بپرستند و در حالی كه حق‌گرایانه دین خود را برای او پالوده می‌سازند.

▫️کتاب شکوه نیایش،ج۱،صص۵۳۱-۵۲۱؛ مشکاة، ج۱۱، ص۳۷۸؛ مشکاة، ج۱۳، ص۲۵۲؛ مشکاة، ج۱۴، ص۴۶۳.

#بوستان_معرفت
#متن_مکتوب
#شکوه_نیایش_جلد1
#مشکاة_جلد11
#مشکاة_جلد13
#مشکاة_جلد 14
#گزیده

@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌿🌾🌿


امام علی علیه‌السلام می‌پرسد چه چیزی را می‌خواهی به‌دست بیاوری و برای آن می‌خواهی چه قیمتی بپردازی؟ خیری که فقط از طریق شر به آن دست یابی خیر نیست.
گاه انسان می‌خواهد خواسته‌ای را به‌دست آورد یا موقعیتی مادی را تحصیل کند؛ اما راه رسیدن به این مطلوب، جز با اسارت و حلقه‌به‌گوشی و گذشتن از عزت نفس میسّر نمی‌شود. آیا این مطلوب، ارزش تحمل چنین نامطلوبی را دارد؟ آیا برای رسیدن به یک مقصد، می‌توان از هر مسیری عبور کرد؟ آیا برای برآوردن هر خواهشی، باید تلاش کرد و هزار گونه مصیبت را تحمل نمود؟ آیا انسانی که خود را عاقل می‌پندارد، اندیشیده است که در این مسیر از کجا به ‌کجا رفته است؟

به صراحت باید گفت که در منطق اسلام،
هرگز هدف، وسیله را توجیه نمی‌کند. حتی برای رسیدن به اهداف نیکو هم نباید راه خطا در پیش گرفت؛ چنان‌که اگر انجام دادن یک طاعت موجب آزرده‌شدن دلی گردد یا آدمی را به ارتکاب معصیت و خطایی مجبور کند، شریعت بلافاصله دستور توقف می‌دهد. چه‌بسا کسی بخواهد بنای خیری بسازد؛ اما در طول ساختن این بنا، تمام اهل محل را عاصی کند و هزارگونه اذیت و آزار را برای بندگان خدا فراهم سازد.
نام این بنا در ظاهر خیریه است؛ اما برای دیگران در حکم شرّیه عمل می‌کند! این شخص نمی‌تواند بگوید من می‌خواهم به خدا تقرب بجویم و به دین الهی خدمت کنم، زیرا به او می‌گویند:

«لَا طاعَۀَ فِی مَعصِیَۀِ اللهِ»
خداوند از مسیر عصیان اطاعت نمی‌شود.

▫️کتاب منشور تربیت (شرح نامه ۳۱ نهج‌البلاغه)، صص ۷۱۱-۷۱۰.

#تعامل_و_تکامل
#متن_مکتوب
#کتاب_منشور_تربیت
#گزیده

@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌿🌾🌿



خداوند در آیه ۳۵ سورهٔ مبارکهٔ بقره می‌فرماید:

«وَ قُلْنا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمینَ»
و گفتیم: ای آدم، تو و همسرت در این باغ سکونت گیرید و از هر کجای آن خواستید، فراوان بخورید؛ ولی‏ به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود.

پس از آنکه خداوند آدم علیه‌السلام و همسرش را از نزدیکی به آن درخت نهی کرد، فرمود:
«فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمینَ»؛ یعنی چنانچه از میوۀ این درخت بچشید، از ظالمان خواهید شد.
در اینکه مراد از این ظلم چیست، مطالب مختلفی گفته‌اند. واژۀ «ظلم» در لغت به‌معنای «قراردادن چیزی در غیر جایگاه اصلی خویش» است که می‌تواند با نقصان و کاستی یا به زیادت و فزونی‏ همراه باشد.

واژه‌ای که در کنار ظلم مطرح می‌شود، «جور» است که بیشتر برای قدرتمندان و سلاطینِ ظالم استفاده می‌شود، مثل سلطان جائر؛ زیرا جور، خاص است و به‌معنای ظلم به دیگران است؛ اما ظلم عام است که هم شامل ظلم به دیگران و هم شامل ظلم به خویشتن می‌شود. به‌همین دلیل، خداوند در آیۀ دیگری فرمود:
«قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ»
گفتند: پروردگارا، ما بر خویشتن ستم کردیم، و اگر بر ما نبخشی و به ما رحم نکنی، قطعاً از زیان‌کاران خواهیم بود.

از این تعبیر چنین استفاده می‌شود که آدم علیه‌السلام و همسرش مرتکب ظلم در حقّ کسی نشده و تعدّی روا نداشتند؛ بلکه ظلم ایشان کوتاهی و قصور در حقّ خودشان بوده است. البته با بررسی مصادیق کاربرد ظلم در قرآن می‌توان مراتب چهارگانه‌ای برای آن تصور کرد:
۱. ظلمی که برخاسته از انجام‌دادن گناهانی همچون قتل نفس و دیگر معاصی است؛
۲. ظلمی که به‌معنای انجام‌دادن گناهان غیرکبیره است که هرچند ارتکاب آن موجب خلود در دوزخ نمی‌شود، دارای عقوبت است و انسان را به ورطۀ تاریکی می‌کشاند؛
۳. ظلمی که در نتیجۀ ترک اولیَْ دست می‌دهد؛ یعنی ترک کاری که انجام‌دادن آن بهتر است، هرچند بر ترک چنین اَعمال مقبولی عقابی وجود ندارد؛
۴. ظلمی که درنتیجۀ غفلت از خداوند عارض می‌شود. هنگامی‌که انسان برای مدتی کوتاه به غیر حضرت حق مشغول شود و در هوای غیر او به‌سر بَرد، نقصان و تاریکی در جان او پدیدار می‌شود که این خود، ظلم به نفس است.

دربارۀ حضرت آدم علیه‌السلام و همسرش با توجه به اینکه در زمانِ خوردن از شجرۀ ممنوعه، هنوز موضوع رسالت و شریعت مطرح نبود، ظلم به سه معنای نخستین، یعنی ارتکاب کبیره و صغیره و حتی ترک اولیَْ نیست؛ بلکه ظلم ایشان برخاسته از غفلتی است که نتیجۀ آن محرومیت نفس خودشان است.

▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲، صص۴۰۸-۴۰۶.

#واژه_کاوی
#متن_مکتوب
#کتاب_مشکاة_جلد2


@rahe_aseman
🌿🌾🌿