رادیو شاهنامه
3.37K subscribers
1.03K photos
215 videos
1.08K links
رادیو شاهنامه در تمام برنامه و تارنماهای ویژه پادکست در دسترس است. همچنین در تارنمای رادیو شاهنامه می توانید ما را بشنوید

Radioshahname.com


از راه نشانی زیر می توانید ما را پشتیبانی کنید

https://hamibash.com/radioshahnameh



@koroshariadad
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«در کاوش کار رستم و گیو و قباد
روز و شب و ماه و سالِ من رفت به باد
یک یک همه هفت بندم از هم بگسست
درمانِ تنم به عهدهٔ مرگ افتاد»



🏵چند رباعی از #جلال_خالقی_مطلق با آوای ایشان از کتاب آهوی کوهی در دشت


📻رادیو شاهنامه آوای رسای دوستداران شاهنامه و زبان فارسی

🪩 از کوروش جوادی و فرانک خسروی
🌅نگاره : زنده یاد #رسام_ارژنگی
🎼تهیه شده در استودیو باشگاه شاهنامه پژوهان


#رادیو_شاهنامه
@radioshahnameh
Radioshahname.com
#جلال_خالقی_مطلق :


اگر از ایلیاد و اودیسه هومر بگذریم٬ در شاهنامه نسبت به حماسه‌های دیگر٬ احساسات ملی خیلی بیشتر و عمیق‌تر است. البته ژانر حماسه٬ یک ژانر ملی است و هر حماسه‌ای به‌هرحال یک اثر ادبی ملی محسوب‌ می‌شود٬ زیرا افتخارات قهرمانان میهن را می‌سراید. اما شاهنامه از این فراتر می‌رود و تبلیغات میهن‌دوستی در آن بسیار زیاد است.



#رادیو_شاهنامه
@radioshahnameh
Radioshahname.com
#جلال_خالقی_مطلق :

بر طبق بررسی چند تاریخ که فردوسی خود در شاهنامه به دست داده است، احتمال نزدیک به یقین سال تولد او ۳۲۹ هجری قمری است که سال درگذشت رودکی نیز هست. درباره ی روز تولد شاعر هیچ اطلاعی نداریم و آنچه ادعا شده فاقد اعتبار است. سال پایان سرایش شاهنامه ۲۵ اسفند ۴۰۰ هجری است و سال درگذشت شاعر، از دو تاریخ ۴۱۱ و ۴۱۶ که گزارش کرده اند، دومین محتمل تر است.


#رادیو_شاهنامه
@radioshahnameh
Radioshahname.com
#جلال_خالقی_مطلق:

اگر با اصطلاحات فلسفی آشنا باشیم، متوجه می‌شویم که فردوسی کاملا فلسفه را می‌شناخته و از اصطلاحات فارسی برای تعابیر فلسفی استفاده می‌کند، تعابیری که می‌توان رد آنها را تا دینکرد تعقیب کرد؛ یعنی خود فردوسی هم آنها را نساخته است. البته ممکن است تغییراتی داده باشد، اما همان اصطلاحات با اندک تغییرات است. تفاوت فردوسی با ابن سینا این است که فردوسی اصطلاحات فارسی این تعابیر فلسفی را به کار می‌برد و در نتیجه این نکته امروزه از نظر بسیاری از خوانندگان شاهنامه پنهان می‌ماند، زیرا اصطلاحات فارسی آنها رواج ندارد. بعدا برابرهای عربی این اصطلاحات فلسفی جای آنها را گرفته است. به همین دلیل است که شما نفس اماره و نفس مطمئنه و عقل فعال را می‌شناسید، اما خرد کوشا و روان و جان تیره یا آگاه را نمی‌شناسید. تعابیر عربی در فلسفه جای تعابیر فارسی را گرفته است. بعضی از شعرا و ادبای بزرگ ما اینجا و آنجا این اصطلاحات فارسی را به کار می‌بردند. این اصطلاحات فارسی را تا دیوان حافظ نیز می‌توانید تعقیب کنید. اما ما همه جا روان را به معنای روح گرفته‌ایم.


#رادیو_شاهنامه
@radioshahnameh
Radioshahname.com
#جلال_خالقی_مطلق:
شاهنامه کتاب نیست، کتابخانه است

شاهنامه یک کتاب نیست بلکه یک کتابخانه است. اگر بپرسند از شاهنامه چه می توان آموخت پاسخ من این است که بی اغراق از هر صفحه از شاهنامه می توان نکته ای آموخت. از شاهنامه تاریخ و فرهنگ باستانی را آموخته اند. از شاهنامه آداب و رسوم و آیینهای نیاکان ما را آموخته اند .از شاهنامه ادبیات باستان ما را آموخته اند. از شاهنامه شاعری آموخته اند. از شاهنامه اخلاق نیکو آموخته اند. از شاهنامه کشورداری آموخته اند. از شاهنامه هویت تاریخی ،فرهنگی و ملی ایرانیان را آموخته اند و از شاهنامه زبان فارسی را آموخته اند. امروز اهمیت زبان فارسی در کنار اهمیت هویت تاریخی، فرهنگی و ملی مهمترین آموزه ی این کتاب است و این دو آموزه از یکدیگر جدا نیستند.



#رادیو_شاهنامه
@radioshahnameh
Radioshahname.com
#جلال_خالقی_مطلق :

در روزگار ما خوشبختانه به‌تدریج بحث برابری زن و مرد مطرح شده است. این امر باعث انتخاب ادبی می‌شود. در شاهنامه زن نقش مهمی را بازی می‌کند. وقتی داستان زال و رودابه را می‌خوانید، با زنی پشت پرده مواجه نمی‌شوید که کسی او را نبیند یا زنان قدرتمندی در شاهنامه حضور دارند مثل گردآفرید و تهمینه و کتایون و منیژه و گردیه و … که در حماسه و تاریخ حضور جدی دارند، حال آنکه ژانر حماسه میدان مردان است. اما وقتی در چنین میدانی شاهدیم که زنان نقشی چنین فعال دارند، جامعه زن ما که نیمی از ما را تشکیل می‌دهد، به آن اقبال نشان می‌دهد. در میان آثار ادبی گذشته، کمتر کتاب یا داستان چنین نقش مهمی به زنان داده است و در این میان تنها می‌توان به ویس و رامین و تا حدودی به خسرو و شیرین نظامی اشاره کرد. بنابراین کشش به‌سوی داستان‌های شاهنامه از این حیث شاید به شکل ناخودآگاه بیشتر می‌شود. طبیعی است که اگر در شاهنامه داستان‌هایی بود که زن‌ها در آن نقش منفی داشتند، زنان امروز خود‌به‌خود به آن اعتراض می‌کردند و به آن اقبال نشان نمی‌دادند.


#رادیو_شاهنامه
@radioshahnameh
Radioshahname.com
#جلال_خالقی_مطلق :

باید زنان شاهنامه را به چند دسته تقسیم کرد.زنان در شاهنامه به عنوان معشوقه، مادر،همسر و به عنوان جنگنده هستند و بهتر است این ها را از هم جدا کنیم و نگوییم که یکی از آن ها بهترین است.در میان نقش مادر،فرانک مادر فریدون است که با آن فداکاری،فرزندش را از این سو به آن سو می برد که از گزند ضحاک در امان ماند. به عنوان رزمنده،گردآفرید را می توان نام برد که رفتار بسیار طناز او و جنگ با سهراب و…به عنوان همسر تهمینه و رودابه مادر رستم نقش اساسی دارند.به عنوان معشوقه،منیژه چه فداکاری ها که نمی کند و کتایون.ولی یکی از زنان بسیار با اهمیت شاهنامه که یک نقش پنجم در اینجا دارد، یک زن ایراندوست است و او گردیه خواهر بهرام چوبین است که او در واقع با برادرش مخالفت می کند.


#رادیو_شاهنامه
@radioshahnameh
Radioshahname.com
#جلال_خالقی_مطلق :

مصرع اول ایلیاد و شاهنامه، تمایز این دو اثر را به خوبی از همدیگر نشان میدهد. کتاب ایلیاد با این مصرع شروع میشود: ای الهه بخوان سرود خشم آشیل را. و در شاهنامه شروع میشود: به نام خداوند جان و خرد. این دو مصرع آغازین خیلی خوب تفاوت دو شیوه تفکر مختلف را نشان میدهد، تفکر ایرانی و تفکر غربی را. در آنجا میدانید که خدایان هستند و این خدایان گاهی بازیگوش اند و در کارهای بشر دخالت مثبت و منفی میکنند. همه شان کارهای نیک انجام نمی دهند. بعضیهاشان کارهای بد انجام می دهند. در حالی که در ایران، فردوسی با یک خدا ارتباط دارد که او همیشه نیکوکار است و در نتیجه قهرمانان رابطه دیگری با خدایشان دارند تا قهرمانان ایلیاد. آن چه که مشترک است، پهلوانیست. دو اثر واقعاً گوناگون است، ولی هر دو به نوع خودشان دو حماسه جهانی هستند. من تصور نمی کنم از شاهنامه فردوسی و ایلیادِ هومر حماسه بالاتری وجود داشته باشد یا هم سنگ اینها، با وجود تفاوتهای مختلف.



#رادیو_شاهنامه
@radioshahnameh
Radioshahname.com
#جلال_خالقی_مطلق :

اصولاً شیوه تفکر غربی با حماسه چیز دیگریست تا آن چیزی که ما ایرانیها داریم. اولاً بسیاری از حماسه های غربی حماسه های شفاهی هستند. یعنی شاعر بدیهه سراست. حالا در مورد هومر این اختلاف هست. بعضیها اصلاً معتقد نیستند که کسی به نام هومر بوده و بعضیها هم معتقدند که او بدیهه سرایی بوده که بعداً اشعارش را دیگران دستکاری کردند و به این صورت درآوردند. بعضیها هم معتقدند که نه، این خود هومر است.در موردش خیلی اختلاف هست.
در هرحال ایلیادِ هومر یک اثر بسیار جالب و بزرگی است. ولی اصولاً شیوه برداشت یک شاعر غربی از جهان و در نتیجه هم از حماسه یک چیز دیگریست تا آن چیزی که در ایران بوده. حالا چه فردوسی، چه پیش از او و یا چه بعد از او.



#رادیو_شاهنامه
@radioshahnameh
Radioshahname.com
#جلال_خالقی_مطلق :


يک قطعه خيلی مشهوری در شاهنامه هست در ضديت با اعراب که :« ز شير شتر خوردن و سوسمار/ عرب را بدان‌جا رسيده است کار/ که تاج کيانی کند آرزو/ تفو بر تو‌ ای چرخ گردون تفو...» اين‌ها مال شاهنامه نيست. اين‌ها را کسان ديگری از شعوبيه و ايرانيان خيلی وطن‌دوست تحت‌تاثير شاهنامه سروده‌اند و وارد شاهنامه کرده‌اند. از سوي ديگری در شاهنامه ابيات ضد عرب هست که چند بيتش را خواندم. در نامه رستم فرخزاد به برادرش، اعراب شديدا مورد تهاجم قرار مي‌گيرند و اين از خود فردوسی نيست، بلکه در ماخذ فردوسی بوده، ولي فردوسی اين‌ها را با علاقه سروده، وگرنه می‌توانست اين‌ها را کنار بزند و به شاهنامه منتقل نکند. از خود کلام معلوم است که فردوسی اين‌ها را با احساس سروده، يعنی به آن‌ها اعتقاد داشته. در زمان ساسانيان اعراب به ايران حمله کردند و ايران را گرفتند و پيروز شدند. بنابر‌اين چيز آشکار و روشنی است که مردمي که از وطنشان دفاع می ‌کنند، به دشمن حمله می‌کنند. اين ارتباطی به نژادپرستی ندارد. معلوم است که در ميان دعوا حلوا قسمت نمی‌کنند.


#رادیو_شاهنامه
@radioshahnameh
Radioshahname.com
#جلال_خالقی_مطلق :

یکی از زنان بسیار با اهمیت شاهنامه، یک زن ایراندوست است و او گردیه خواهر بهرام چوبین است. که او در واقع با برادرش مخالفت می کند، با وجود اینکه وقتی بهرام فوت می کند سرش بر روی زانوی خواهر است. آخرین وصیت بهرام هم به خواهرش است که :”مرا  دخمه در خاک ایران کنید!”که یکی از مصرع‌های بسیار ایران‌دوستانۀ شاهنامه است و سپس می‌گوید که:“بر این بوم دشمن ممانید دیر.”در هر حال او درمخالفتی که با برادرش می کند  نشان می دهد که چقدر زن ایران‌دوستی است و چهرۀ بسیار سیاستمدار دارد و بعد مرگ بهرام به همسری خسرو پرویز در می آید و شهر ری را نجات می دهد.


#رادیو_شاهنامه
@radioshahnameh
Radioshahname.com
#جلال_خالقی_مطلق:

سراسر نامه رستم به برادرش پر از احساسات گرم میهن دوستی است و مضمون مصرع دوم بیت 80 (داستان یزدگرد شهریار) نقطه اوج آن . حافظ به خاطر «هوای مسکن مالوف و عهد یارقدیم» از سفر عذر می خواهد، رستم با دریغ از «باد نوشین  ایران زمین» به سفر مرگ می رود. در بندهش سخن از «ایرانشهر  آبادان خوشبوی» است و این صفت «خوشبوی» در واقع برابر همان «باد نوشین» است. در دینکرد در توصیف ستایش آمیز ایرن آمده است :در بارۀ رنگ خودی و رنگ بیرونی ایرانشهر از دیدگاه دین بهی ، چنین است رنگ خودی ایرانشهر؛ نیکو آفرینش بر آیین دین مزدیسنا، و رنگ بیرونی آن، چند گونه است و ... آراسته و پاک و خوبچهر و خوب بوی و پرشادمانی.


#رادیو_شاهنامه
@radioshahnameh
Radioshahname.com
#جلال_خالقی_مطلق :

در کتابهای حماسی دیگر کشورها مثل ایلیاد و اودیسه هومر جایگاه زنان از هوس و عشق فراتر نمی رود اما در شاهنامه، زنان کارکردهای بنیادین دارند؛ زن تنها زیور نیست و به پاس مرد از او سخن گفته نمی شود. حتی در شاهنامه سه زن یعنی همای چهرزاد دختر بهمن و مادر داراب، پوراندخت و آذرمیدخت به پادشاهی ایران می رسند که تأکیدی دیگر بر جایگاه والای زنان در شاهنامه است. فرانک، مادر فریدون یکی از زنان خردمند شاهنامه است که با به کارگیری سیاست، فرزند خود را پرورانده و او را برای نجات ایران و ایرانیان از دست ضحاک آماده می کند. گردآفرید این زن جوان ویژگیهای زنانگی، طنازی و جنگاوری و دلاوری را توأم با هم دارد؛ به طوری که «نولدکه» ایران شناس و شاهنامه شناس بزرگ آلمانی از شخصیت این زن شاهنامه ای به هیجان آمده و چند جا به آن اشاره کرده است. سیندخت، همسر مهراب پادشاه کابلستان و مادر رودابه یکی دیگر از زنان چاره ساز شاهنامه است که در ماجرای ازدواج زال و رودابه، به رسالت نزد سام می رود و او را از جنگ با کابلستان بر حذر می دارد.



#رادیو_شاهنامه
@radioshahnameh
Radioshahname.com
#جلال_خالقی‌_مطلق :

به تصور من، خیلی کسانی پیش و پس از فردوسی بودند، که برای استمرار و پایداری زبان فارسی کوشش کردند، منتهی شاهنامه و فردوسی نقطه اوج قرار گرفت. افرادی که ما امروز نام خیلی از آن‎ها را نمی‌دانیم، چون آثاری که از قرن سوم، چهارم و پنجم به دست ما رسیده، بسیار اندک است و در نتیجه ما خیلی مطالب را نمی‌دانیم و چه بسا اشخاصی که درباره زبان فارسی و هویت ملی ما بسیار کوشش کرده‌اند، ولی گمنامند. در نتیجه ما فقط چند تن در این حوزه می‌شناسیم و از آن‌ها یاد و سپاسگزاری می‌کنیم. بنابراین شاید قبل از یعقوب هم کسانی بوده‌اند، ولی نخستین کسی که ما در این زمینه می‌شناسیم، یعقوب لیث صفاری،  با آن جمله معروف «چیزی که من اندر نیابم، چرا باید گفت» در برابر قصیده شاعری است که او را با زبان عربی مدح گفته بود. البته ما امروز متوجه اهمیت این جمله هستیم، ولی گمان نمی‌کنم که آن‌طور که باید و شاید، اهمیت آن را در ظرف زمان خودش متوجه باشیم.


#رادیو_شاهنامه
@radioshahnameh
Radioshahname.com