Forwarded from Fallosafah | فَلُّسَفَه
🔷 روشنفکران «فرانکلین»
🔶 دهههای چهل و پنجاه تا رسیدن به سال ۵۷ دهههایی طلایی برای روشنفکران ایران بود: زندان میرفتند، کشته میشدند (اگر اتهام کار مسلحانه داشتند)، اما مهاجرت نمیکردند، چون پس از آزادی از زندان میرفتند در شرکت نفت یا فرانکلین یا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یا رادیو و تلویزیون ملی ایران استخدام میشدند، با درآمدی حتی بهتر از استادان دانشگاه، که در آن زمان بهترین درآمد را در میان همۀ کارمندان دولتی بعد از وزیران داشتند. از همین رو بود که بسیاری از آنان هرگز دنبال تحصیلات و گرفتن مدرک دکتری نرفتند، چون کار بلد بودند و کاری داشتند پردرآمدتر و پر حیثیتتر از کار استادان دانشگاه. کشور در رفاه بود، زندگی خوش و شاد، کسی هم هر ساعت و هر روز از قیمت «دلار» خبر نمیگرفت! پس از انقلاب بود که «دلار» وارد خیابان و زندگی ما شد. اما همه از یک چیز ناراضی بودند، «نظام»: تفرعن اعلیحضرت، سنگاندازی دستگاه سانسورش، هراسافکنی پُر سر و صدای دستگاه امنیتیاش (که تبلیغاتش خیلی بیشتر از زور و اطلاعات واقعیاش بود و بیشتر «نظام» را فریب میداد و به آن اطلاعات دروغ میداد تا اطلاعات واقعی)، و البته از همه مهمتر، این اتهام یا واقعیت که امریکایی است. با این همه خیلی چیزها منتشر میشد و ساخته میشد (در سینما)، که گوشهای هم به «نظام» میزد: از شعر و رمان گرفته تا سینما و تئاتر (برشت نفر اول اجراهای تئاتری ایران در دوران شاهنشاهی بود!). شاه نظام عجیبی درست کرده بود: کارمندانی دانشآموخته و درسخوانده، آراسته و با فرهنگ، شهرهایی آباد، اما روستاهایی ویران و محروم، و سیلی از واردات که فقط بخشی از بازار را خشنود میکرد و دستگاهی اطلاعاتی که با روشهای نوین تبلیغات و جنگ روانی آشنا نبود. بازاریان همه ناخشنود از زندگی خود بودند که چرا درس نخوانده بودند تا مانند کارمندان دولت حقوق درست و حسابی بگیرند، خوش قیافه باشند، خوب لباس بپوشند و زنان زیبا داشته باشند!
باری، از خدمات امریکاییها به ایران عصر پهلوی یکی هم انتشارات فرانکلین بود که هم سر و سامانی به وضع انتشارات مملکت ما داد. هم کار یاد روشنفکران ما داد و هم به اصطلاح انتقال علم و فناوری روز بود به ایرانیان. و هم روشنفکرانی را پرورد مرفه، خوش و شاد، تا طرح فردایی را بریزند که خود و فرزندانشان شاید در دهههای بعد از آن نصیبی نمیداشتند. باری، از دهن کجی روزگار یکی هم این بود که «فرانکلین» امریکایی پرورشگاه فکری و هنری و تغذیهکنندۀ مالی همۀ روشنفکران چپ و راستی بود که در مخالفت با یک چیز اشتراک داشتند: «نظام امریکایی». نجف دریابندری نیکبخت بود که بخش بزرگی از زندگیاش را در دورانی سپری کرد که از «زمانۀ عسرت» پس از ۵۷ به دور بود. روانش شاد و قرین آرامش باد.
#فرانکلین
#شاه
#روشنفکران
#انقلاب
سه شنبه ۱۶ اردیبهشت ۹۹
@fallosafah
🔶 دهههای چهل و پنجاه تا رسیدن به سال ۵۷ دهههایی طلایی برای روشنفکران ایران بود: زندان میرفتند، کشته میشدند (اگر اتهام کار مسلحانه داشتند)، اما مهاجرت نمیکردند، چون پس از آزادی از زندان میرفتند در شرکت نفت یا فرانکلین یا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یا رادیو و تلویزیون ملی ایران استخدام میشدند، با درآمدی حتی بهتر از استادان دانشگاه، که در آن زمان بهترین درآمد را در میان همۀ کارمندان دولتی بعد از وزیران داشتند. از همین رو بود که بسیاری از آنان هرگز دنبال تحصیلات و گرفتن مدرک دکتری نرفتند، چون کار بلد بودند و کاری داشتند پردرآمدتر و پر حیثیتتر از کار استادان دانشگاه. کشور در رفاه بود، زندگی خوش و شاد، کسی هم هر ساعت و هر روز از قیمت «دلار» خبر نمیگرفت! پس از انقلاب بود که «دلار» وارد خیابان و زندگی ما شد. اما همه از یک چیز ناراضی بودند، «نظام»: تفرعن اعلیحضرت، سنگاندازی دستگاه سانسورش، هراسافکنی پُر سر و صدای دستگاه امنیتیاش (که تبلیغاتش خیلی بیشتر از زور و اطلاعات واقعیاش بود و بیشتر «نظام» را فریب میداد و به آن اطلاعات دروغ میداد تا اطلاعات واقعی)، و البته از همه مهمتر، این اتهام یا واقعیت که امریکایی است. با این همه خیلی چیزها منتشر میشد و ساخته میشد (در سینما)، که گوشهای هم به «نظام» میزد: از شعر و رمان گرفته تا سینما و تئاتر (برشت نفر اول اجراهای تئاتری ایران در دوران شاهنشاهی بود!). شاه نظام عجیبی درست کرده بود: کارمندانی دانشآموخته و درسخوانده، آراسته و با فرهنگ، شهرهایی آباد، اما روستاهایی ویران و محروم، و سیلی از واردات که فقط بخشی از بازار را خشنود میکرد و دستگاهی اطلاعاتی که با روشهای نوین تبلیغات و جنگ روانی آشنا نبود. بازاریان همه ناخشنود از زندگی خود بودند که چرا درس نخوانده بودند تا مانند کارمندان دولت حقوق درست و حسابی بگیرند، خوش قیافه باشند، خوب لباس بپوشند و زنان زیبا داشته باشند!
باری، از خدمات امریکاییها به ایران عصر پهلوی یکی هم انتشارات فرانکلین بود که هم سر و سامانی به وضع انتشارات مملکت ما داد. هم کار یاد روشنفکران ما داد و هم به اصطلاح انتقال علم و فناوری روز بود به ایرانیان. و هم روشنفکرانی را پرورد مرفه، خوش و شاد، تا طرح فردایی را بریزند که خود و فرزندانشان شاید در دهههای بعد از آن نصیبی نمیداشتند. باری، از دهن کجی روزگار یکی هم این بود که «فرانکلین» امریکایی پرورشگاه فکری و هنری و تغذیهکنندۀ مالی همۀ روشنفکران چپ و راستی بود که در مخالفت با یک چیز اشتراک داشتند: «نظام امریکایی». نجف دریابندری نیکبخت بود که بخش بزرگی از زندگیاش را در دورانی سپری کرد که از «زمانۀ عسرت» پس از ۵۷ به دور بود. روانش شاد و قرین آرامش باد.
#فرانکلین
#شاه
#روشنفکران
#انقلاب
سه شنبه ۱۶ اردیبهشت ۹۹
@fallosafah
Forwarded from گاهنویسهها | جواد رسولی
#معرفی_کتاب
📚 خطۀ ویراستاران
✍️گلی امامی: «ویرایش حرفهای است پرزحمت و کماجر. تجربه و دود چراغ خوردن میخواهد. اصول آن را میتوان و باید آموخت، ولی کیفیت بالای کار فقط با تجربه به دست میآید. بسیاری از نویسندگان مشهور دنیا شهرتشان را مدیون ویراستارانشان هستند، ازجمله همینگوی و فیتزجرالد.
خوشبختانه در سالهای اخیر بهتدریج تکوتوک ناشران فهیمی که ارزش کار ویراستار را دریافتهاند با قرار دادن نام ویراستار زیر نام نویسنده یا مترجم از کار او بیشتر قدردانی میکنند.»
📖 کتاب خطۀ ویراستاران با دیباچۀ #گلی_امامی آغاز میشود و سپس با یادداشتها و مصاحبههای متنوعی دربارۀ ویراستاری ادامه مییابد و با نمایۀ نامهای کسان، اماکن، مطبوعات و مؤسسات پایان مییابد.
نویسندگان و گویندگانی که این اثر با سخنان ایشان شکل گرفته، بسیار متنوعاند، از فعالان در حوزۀ نشر خصوصی و دولتی و نشر کتابهای عمومی و دانشگاهی و مذهبی گرفته تا مطبوعات و صداوسیما و ویراستاران آزادکار.
🔸چنانکه از نام کتاب برمیآید، این اثر به فعالیتها و خاطرات شفاهی و حرفهای ویراستاران یا کسانی که با ویراستاران همکار بودهاند وارد شده است و به موضوعاتی رنگارنگ پرداخته، ازجمله: خاطرات و اطلاعاتی از ناشرکتابفروشان دهۀ چهل و پنجاه در مشهد و شیوۀ غلطگیری و ویرایش کتابها در آن سالها، توجه ناشران خصوصی و ناشران متعلق به مؤسسات و سازمانهای مشهد به ویرایش، پیشگامان و آموزگاران درستنویسی خراسان در دورۀ معاصر، سیر تحول در آمادهسازی و چاپ و نشر کتاب در شرق کشور، ویراستاری در مطبوعات قدیم و کشمکشهای میان روزنامهنویسان و ویراستاران مطبوعات این منطقه، لذتها و مصائب ویرایش، فعالیت ویراستاران همزبان افغانستانی در مشهد، تجارب شخصی و مسیرهای پرفرازونشیب آموزش و ترویج ویراستاری، موضوع بهظاهر پایانناپذیر رسمالخط فارسی و شیوهنامۀ فرهنگستان و دیگر شیوهنامهها، نگاهی به جایگاه ویراستاران خراسانی در مؤسسات سطح کشور (ازجمله #فرانکلین)، معرفی تشکل صنفی ویراستاران، و آیندۀ ویراستاری.
🔹 خطۀ ویراستاران به کوشش #جواد_رسولی در سال ۱۴۰۳ در ۳۰۸ صفحه و به قیمت ۴۵۰هزار تومان به همت #نشر_کلهر، با کاغذی بالکی و جلد سخت و به شکلی نفیس منتشر شده است.
تصاویری از کتاب
📚 راهها تهیۀ این کتاب:
✅ سایت انتشارات کلهر:
Www.kalhorbook.com
✅اینستاگرام انتشارات کلهر:
www.instagram.com/kalhorbook2
✅ کتابفروشی کلهر در مشهد (چهارراه لشکر؛ بهصورت حضوری و یا تلفنی ۳۸۵۹۴۳۴۴-۰۵۱)
#محمود_ناظرانپور، #خلیل_حسینی_عطار، #حسین_واحدی، #جعفر_جعفرزاده، #بیژن_باطنی، #محمدجعفر_یاحقی، #محمدعلی_غلامینژاد، #محمدرضا_کربلایی_مقدم، #محمدجواد_شکوری، #جلیل_خشخاشی_مقدم، #عباس_فرزانه، #علیرضا_لعلی، #علیرضا_حیدری، #علی_خزاعیفر، #حسن_احمدیفرد، #محمد_تقیزاده، #جواد_کامیابی، #احمد_وضیعی، #قنبرعلی_فاکهی، #باقر_معین، #هاشم_جوادزاده، #محسن_مدیرشانهچی، #مهدی_جامی، #محمدکاظم_کاظمی، #سیدحمید_حیدری_ثانی، #محمدرضا_مروارید، #امیر_سلمانی_رحیمی، #اصغر_ارشاد_سرابی، #حمیدرضا_نویدیمهر، #حسن_عطائیراد، #شیرین_سیدی #عبدالله_کوثری
@Gahnevise
#مشهد #خراسان #ویرایش #ویراستار #زبان_فارسی #تاریخ_شفاهی #تاریخ_نشر_کتاب #تاریخ_ویرایش
📚 خطۀ ویراستاران
✍️گلی امامی: «ویرایش حرفهای است پرزحمت و کماجر. تجربه و دود چراغ خوردن میخواهد. اصول آن را میتوان و باید آموخت، ولی کیفیت بالای کار فقط با تجربه به دست میآید. بسیاری از نویسندگان مشهور دنیا شهرتشان را مدیون ویراستارانشان هستند، ازجمله همینگوی و فیتزجرالد.
خوشبختانه در سالهای اخیر بهتدریج تکوتوک ناشران فهیمی که ارزش کار ویراستار را دریافتهاند با قرار دادن نام ویراستار زیر نام نویسنده یا مترجم از کار او بیشتر قدردانی میکنند.»
📖 کتاب خطۀ ویراستاران با دیباچۀ #گلی_امامی آغاز میشود و سپس با یادداشتها و مصاحبههای متنوعی دربارۀ ویراستاری ادامه مییابد و با نمایۀ نامهای کسان، اماکن، مطبوعات و مؤسسات پایان مییابد.
نویسندگان و گویندگانی که این اثر با سخنان ایشان شکل گرفته، بسیار متنوعاند، از فعالان در حوزۀ نشر خصوصی و دولتی و نشر کتابهای عمومی و دانشگاهی و مذهبی گرفته تا مطبوعات و صداوسیما و ویراستاران آزادکار.
🔸چنانکه از نام کتاب برمیآید، این اثر به فعالیتها و خاطرات شفاهی و حرفهای ویراستاران یا کسانی که با ویراستاران همکار بودهاند وارد شده است و به موضوعاتی رنگارنگ پرداخته، ازجمله: خاطرات و اطلاعاتی از ناشرکتابفروشان دهۀ چهل و پنجاه در مشهد و شیوۀ غلطگیری و ویرایش کتابها در آن سالها، توجه ناشران خصوصی و ناشران متعلق به مؤسسات و سازمانهای مشهد به ویرایش، پیشگامان و آموزگاران درستنویسی خراسان در دورۀ معاصر، سیر تحول در آمادهسازی و چاپ و نشر کتاب در شرق کشور، ویراستاری در مطبوعات قدیم و کشمکشهای میان روزنامهنویسان و ویراستاران مطبوعات این منطقه، لذتها و مصائب ویرایش، فعالیت ویراستاران همزبان افغانستانی در مشهد، تجارب شخصی و مسیرهای پرفرازونشیب آموزش و ترویج ویراستاری، موضوع بهظاهر پایانناپذیر رسمالخط فارسی و شیوهنامۀ فرهنگستان و دیگر شیوهنامهها، نگاهی به جایگاه ویراستاران خراسانی در مؤسسات سطح کشور (ازجمله #فرانکلین)، معرفی تشکل صنفی ویراستاران، و آیندۀ ویراستاری.
🔹 خطۀ ویراستاران به کوشش #جواد_رسولی در سال ۱۴۰۳ در ۳۰۸ صفحه و به قیمت ۴۵۰هزار تومان به همت #نشر_کلهر، با کاغذی بالکی و جلد سخت و به شکلی نفیس منتشر شده است.
تصاویری از کتاب
📚 راهها تهیۀ این کتاب:
✅ سایت انتشارات کلهر:
Www.kalhorbook.com
✅اینستاگرام انتشارات کلهر:
www.instagram.com/kalhorbook2
✅ کتابفروشی کلهر در مشهد (چهارراه لشکر؛ بهصورت حضوری و یا تلفنی ۳۸۵۹۴۳۴۴-۰۵۱)
#محمود_ناظرانپور، #خلیل_حسینی_عطار، #حسین_واحدی، #جعفر_جعفرزاده، #بیژن_باطنی، #محمدجعفر_یاحقی، #محمدعلی_غلامینژاد، #محمدرضا_کربلایی_مقدم، #محمدجواد_شکوری، #جلیل_خشخاشی_مقدم، #عباس_فرزانه، #علیرضا_لعلی، #علیرضا_حیدری، #علی_خزاعیفر، #حسن_احمدیفرد، #محمد_تقیزاده، #جواد_کامیابی، #احمد_وضیعی، #قنبرعلی_فاکهی، #باقر_معین، #هاشم_جوادزاده، #محسن_مدیرشانهچی، #مهدی_جامی، #محمدکاظم_کاظمی، #سیدحمید_حیدری_ثانی، #محمدرضا_مروارید، #امیر_سلمانی_رحیمی، #اصغر_ارشاد_سرابی، #حمیدرضا_نویدیمهر، #حسن_عطائیراد، #شیرین_سیدی #عبدالله_کوثری
@Gahnevise
#مشهد #خراسان #ویرایش #ویراستار #زبان_فارسی #تاریخ_شفاهی #تاریخ_نشر_کتاب #تاریخ_ویرایش