ما به کرهٔ شمالی گریختیم تا از زندگی فقیرانهمان در ژاپن فرار کنیم نه اینکه بخشی از تلاشی قهرمانانه برای ساخت آرمانشهری سوسیالیستی در آینده شویم. و حالا در کرهٔ شمالی بودیم؟ حالا چه؟راستش یک چیز خیلی زود برایمان روشن شد. درآمد پدرم به هیچ وجه کفاف گذارندن زندگی خانوادهای شش نفره را نمیداد و غذایی که میخوردیم خیلی کمتر از آن چیزی بود که در ژاپن گیرمان میآمد.
#رودخانه_تباهی
#ماساجی_ایشیکاوا
#ترجمهٔ_فرشاد_رضایی
#نشر_ققنوس
@qoqnoospub
#رودخانه_تباهی
#ماساجی_ایشیکاوا
#ترجمهٔ_فرشاد_رضایی
#نشر_ققنوس
@qoqnoospub
آدم انتخاب نمیکند متولد شود. فقط متولد میشود. برخی هم میگویند تولد آدم سرنوشت آدم است. من اما میگویم گور پدر سرنوشت. و میدانم دارم از چه حرف میزنم. من نه یک بار که پنج بار متولد شدهام. و در تمام این پنج بار یک چیز را آموختم: گاهی در زندگی، آدم باید آنچه را سرنوشت مینامند از خرخره بگیرد و گردنش را بشکند.
#اتهام
#ماساجی_ایشیکاوا
#فرشاد_رضایی
@qoqnoospub
#اتهام
#ماساجی_ایشیکاوا
#فرشاد_رضایی
@qoqnoospub
اسم بچه را هوسن گذاشتیم. همسرم موهبت زندگی را به بچه داده بود و من احساس میکردم مراقبت از سلامتی بچه دیگر بر عهده من است. همسرم دچار سوءتغذیه بود و نمیتوانست همزمان هم به هوسن شیر بدهد و هم در بیمارستان سلامتیاش را بازیابد، پس مجبور شدم در روستا بچرخم و ببینم کسی حاضر میشود به بچهمان شیر بدهد یا نه، درست مثل همان کاری که برای بچه اولم کرده بودم. هر روز در روستا به مردم التماس میکردم ولی آنها دست رد به سینهام میزدند.
#رودخانه_تباهی
#ماساجی_ایشیکاوا
#فرشاد_رضایی
@qoqnoospub
#رودخانه_تباهی
#ماساجی_ایشیکاوا
#فرشاد_رضایی
@qoqnoospub