انتشارات ققنوس
5.03K subscribers
1.59K photos
571 videos
108 files
1.13K links
کانال رسمی گروه انتشاراتی ققنوس
آدرس اینستاگرام:
http://instagram.com/qoqnoospub
آدرس فروشگاه:
انقلاب-خیابان اردیبهشت-بازارچه کتاب
آدرس سایت:
www.qoqnoos.ir
ارتباط با ما:
@qoqnoospublication
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☃️📚❄️ کدام کتاب گرمابخش زمستان شما خواهد بود؟؟؟
.
🍁 دوستان و همراهان همیشگی گروه انتشاراتی ققنوس
📚🍁 بنا بر درخواست شما عزیزان، لیستی از تازه‌های انتشاراتی ققنوس در پاییز ۹۸ را برای شما به اشتراک می‌گذاریم.
.
هدف ما این است که جدیدترین و بهترین کتاب‌ها به شما معرفی شده تا شما عزیزان بتوانید از این لیست در انتخاب‌های جدیدتان استفاده کرده و زمستانتان را با جدیدترین‌ها بگذرانید📚❄️☃️
.
📚 دویدن تا ته بودن
📚 رودخانه تباهی
📚 فکر کردن بی‌درنگ و بادرنگ
📚 بنياد حق طبيعی
📚 فکرهای خصوصی
📚 جنایت و تابستان از مجموعه پانوراما
📚 رها مثل آفتاب
📚 بازیگردان
📚 مجموعه سه جلدی برادرم لوبيا
📚 یتيمان بزرگسال
📚 آفاق فکرت در سپهر فطرت، غلامرضا اعوانی
.
#انتشارات_ققنوس
#نشر_ققنوس
#کتاب
#کتاب_خوب
#رمان
#داستان
#کتاب_پر_فروش
#کافه_کتاب_ققنوس
#پرفروش_های_ققنوس
#جدیدترین_های_ققنوس
#تازه‌_های_انتشاراتی_ققنوس
#دویدن_تا_ته_بودن
#رودخانه_تباهی
#فکر_کردن_بی‌درنگ_و_بادرنگ
#بنياد_حق_طبيعی
#فکرهای_خصوصی
#جنایت_و_تابستان
#پانوراما
#رها_مثل_آفتاب
#بازیگردان
#برادرم_لوبيا
#یتيمان_بزرگسال
@qoqnoospublication
ما به کرهٔ شمالی گریختیم تا از زندگی فقیرانه‌مان در ژاپن فرار کنیم نه این‌که بخشی از تلاشی قهرمانانه برای ساخت آرمانشهری سوسیالیستی در آینده شویم. و حالا در کرهٔ شمالی بودیم؟ حالا چه؟راستش یک چیز خیلی زود برایمان روشن شد. درآمد پدرم به هیچ وجه کفاف گذارندن زندگی خانواده‌ای شش نفره را نمی‌داد و غذایی که می‌خوردیم خیلی کمتر از آن چیزی بود که در ژاپن گیرمان می‌آمد.

#رودخانه_تباهی
#ماساجی_ایشیکاوا
#ترجمهٔ_فرشاد_رضایی
#نشر_ققنوس

@qoqnoospub
اسم بچه را هوسن گذاشتیم. همسرم موهبت زندگی را به بچه داده بود و من احساس می‌کردم مراقبت از سلامتی بچه دیگر بر عهده من است. همسرم دچار سوءتغذیه بود و نمی‌توانست همزمان هم به هوسن شیر بدهد و هم در بیمارستان سلامتی‌اش را بازیابد، پس مجبور شدم در روستا بچرخم و ببینم کسی حاضر می‌شود به بچه‌مان شیر بدهد یا نه، درست مثل همان کاری که برای بچه اولم کرده بودم. هر روز در روستا به مردم التماس می‌کردم ولی آن‌ها دست رد به سینه‌ام می‌زدند.

#رودخانه_تباهی
#ماساجی_ایشیکاوا
#فرشاد_رضایی

@qoqnoospub